Telegram Web Link
ببینید ایمان ستودنی زینب رو....

ببینید حمایت زینب از امام زمانش رو...

ببینید صبر زینب رو...

الکی که نیس....

زینب دختر علیه......

زینب(س) در نهایت ایثار در جواب فرمودن:
من ترسیدم تو، با دیدن بدن بی جان دو پسر من از من خجالت بکشی و نتونستم خودم رو بالای سر طفلانم برسونم...

ترسیدم از بی‌طاقتی زجه کنم و تو از من خجالت بکشی و ناراحت بشی....

(طفلای حضرت زینب به احتمال زیاد پایین پای حضرت اباعبدالله مدفون هستند.)
@profile_ms    #ℳ_S
امشب رفتین هیئت
اول دعا برای فرج مولامون امام زمان
بعد برای خودتون
و اون آخرا لطفا ماروهم دعامون کنین💔
راستی
امشب شب حر هم هست.
🐎 آمده بود که تـو را با سپاه و تیر بـگیرد
تو با نگاهۍ، تمام سپاهـش را گـرفتی...

#پروفایل_حسینی #شهادت_حر
@Profile_MS
همسایه زردآلو آورده بود برامون
همسر جان زحمت کشیدن سیب زمینی گذاشتن توی ظرفشون و میخوان براشون ببرن...
فعلا درو نگه داشتم که نبره اما اصرار داره که بذار برم زشت نیست. ضایست یا من حساسم؟
Anonymous Poll
83%
خیلی ضایست...
18%
از جلو راهش برو کنار
پروفایل حسینی|خاستگاری
همسایه زردآلو آورده بود برامون
همسر جان زحمت کشیدن سیب زمینی گذاشتن توی ظرفشون و میخوان براشون ببرن...
فعلا درو نگه داشتم که نبره اما اصرار داره که بذار برم زشت نیست. ضایست یا من حساسم؟
اصلنشم زشت نیس. همسر گرامی اگه یه سر به آشپزخونه بزنین متوجه میشین سیب‌زمینی تو خونه بیشتر استفاده میشه😒🥔

بچه‌ها رای‌هارو به نفع من برگردونین سیب‌زمینی‌ها منتظرن☹️
باشه سیب‌زمینی نمیبرم😒
پیاز میبرم
پروفایل حسینی|خاستگاری
#شهادت_طفلان_حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم #ادمین_نوشت زمانی که حضرت زینب به سن بلوغ رسیدن، خاستگارای زیادی داشتن که از جمله اون‌ها، پسرعموشون، عبدالله‌ابن‌جعفر بود. حضرت علی ایشون رو به ازدواج عبدالله دراوردن. (عبدالله ابن جعفر پسر جعفر طیار، برادر امام علی(ع)…
#شب_پنجم_محرم
#ادمین_نوشت‌

⬅️ عبدالله‌ابن‌حسن رو میشناسی؟

⚫️ امشب شب پنجم محرم، منتسب به نازدونه‌ی امام حسن، عبدالله هست.

🔘 عبدالله یکی از بچه‌هایی بود که همراه عموی بزرگوارش امام حسین، به کربلا اومده بود. عصر عاشورا، زمانی که همه یاران حضرت به شهادت رسیده بودن، زمانی رسید که مولامون امام حسین(ع) در بین هزاران دشمن تک و تنها موند...

⚫️ گهگاه حضرت فریاد میزد:
هل من ناصر ینصرنی؟
کسی هس منو یاری کنه؟؟
کسی هس به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کنه...؟😭

🔘 عبدالله که بین کودکان و زنان حرم بود، وقتی صدای عموشو شنید، طاقت نیاورد و با شتاب از خیمه بیرون دوید. امام حسین از زینبش خواست جلوی عبدالله رو بگیره.
ولی عبدالله با اصرار از عمه جدا شد و به طرف سیدالشهدا دوید تا با بدن کوچولوش از حضرت دفاع کنه...

🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم...
@Profile_MS
⚫️ نمیدونم...
شاید عبدالله می‌گفت: حتی اگه با بدنم جلوی دو نیزه رو بگیرم، دو زخم کمتر به عموم میخوره...😭

🔸می‌دوید و گاه می‌افتاد او
🔸از جگر فریاد میزد ای عمو

(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم😭

🔘 عبدالله خودشو به امام حسین رسوند. تا دید یه نانجیب میخواد به عموش شمشیر بزنه، دستشو اورد جلو سپر کرد. شمشیر به دستش خورد و دست کوچولوش از پوست اویزون موند😭😭

⚫️ عبدالله خودشو روی سینه‌ی عمو انداخت. سیدالشهدا باهاش حرف میزد و ارومش میکرد. ناگاه حرمله، تیری به گلوی نازک عبدالله زد و عبدالله روی سینه‌ی امام حسین به شهادت رسید...😭

⚫️ لعنت‌الله‌علی‌القوم‌الظالمین ⚫️

@Profile_MS    #ℳ_S
عزاداری پاکستانیا شبکه سه معلی
🏴 ابن الحسن فدای جراحات پیکرت
من مرده‌ام مگر که بیفتد ز تن سرت

🏴 دیدم بریده شد نفسِ ربنایِ تو
در زیر دست و پاست عمو دست و پای تو

🏴 می‌آمد از اَواخرِ مقتل صدای تو
از خیمه آمدم که بمیرم برای تو

🏴 خوردم قسم به فاطمه، تا زنده‌ام عمو
با سنّ کم برای تو رزمنده‌ام عمو...

#یاعبدالله‌ابن‌الحسن
‌ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
#استاد_پناهیان می‌گفت:

من یقین دارم:

تک تک سربازای لشگر یزید، عبدالله رو که دیدن دستشو سپر کرده جلوی حسین(ع)، تو دلشون گفتن این کیه دیگه؟!
چرا مردای این خاندان تمومی نداره.....

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
🏴 مـادَرت روسری مِشکی خود رٰا آوَرد...؛
تِکّہ‌ای اَز لَبہ‌اش، پَرچَمِ هِیئَت‌هٰا شُد...!

#پروفایل_حسینی
@Profile_MS
#ادمین_نوشت
دیشب بعد هیئت خانوم رو رسوندم خونه برگشتم هیئت ساعت ۱۲ شب دیدم یه پیرزن ضعیف و نحیف و ناتوان با عصا نشسته گوشه هیئت .....
یکی از بچه ها صدام زد گفت داداش بیا ببین چی میگه...
رفتم میگم جانم مادر چیشده...
بغض کرد و اشکش ریخت گفت پسرم منو از خونم انداخته بیرون...
با چاقو تهدیدم کرده که اگه برگردی تیکه تیکت میکنم...
دنیا روی سرم خراب شد یه لحظه...
انقدر حالش بد بود که هرچی ازش میپرسیدم زبونش بند میومد و بعد گریه میکرد....
کیفشو گشتم گوشیشو پیدا کردم اسم دخترشو گفت زنگ زدم به دخترش گفتم قضیه اینه...
خیلی ریلکس گفت عه راست میگید؟
ای بابا الان میام دنبالش....
دیدم انگار اصلا ناراحت نشد از شنیدن موضوع....
از پیرزنه پرسیدم این دخترت دختر خوبیه؟
گفت ای مادر بد نیست....
زنگ زدیم کلانتری ماشین گشت اومد سوارش کردم بردنش اونجا تا برن اونجا و تعهد بدن که ازش به خوبی نگهداری کنن......

از دیشب حالم به حدی بده که گفتن نداره،
واقعا چی میشه که آدم ها اینجوری میشن...

امیدوارم خدا از سر تقصیراتمون بگذره و یه همچین اولادی نصیب هیچکس نکنه...
پروفایل حسینی|خاستگاری
#شب_پنجم_محرم #ادمین_نوشت‌ ⬅️ عبدالله‌ابن‌حسن رو میشناسی؟ ⚫️ امشب شب پنجم محرم، منتسب به نازدونه‌ی امام حسن، عبدالله هست. 🔘 عبدالله یکی از بچه‌هایی بود که همراه عموی بزرگوارش امام حسین، به کربلا اومده بود. عصر عاشورا، زمانی که همه یاران حضرت به شهادت رسیده…
ادمین_نوشت‌
#شب_ششم_محرم

🔸 امشب شب ششم‌ محرم منتسب به حضرت قاسم(ع) هست.
حضرت قاسم پسر ۱۳ ساله امام حسن(ع) که در روز عاشورا به همراه عمویش اقا اباعبدلله بود.

🔹 شب عاشورا، امام حسین(ع) به اصحاب فرمود:
فردا همه‌ی شما کشته خواهید شد.

🔸 قاسم(ع) اومد پیش عموجانش و عرض کرد:
عمو جان من هم فردا کشته خواهم شد؟

🔹 امام قاسم رو به سینه‌اش چسبوند و فرمود:
مرگ در نظر تو چگونه است؟

🔸 قاسم(ع) جواب داد:

احلے من العـ🍯ـسل..
از عسل شیرین‌تره....


🔸 امام به او فرمود:
تو بعد از بلایی عظیم کشته می‌شوی و عبدالله شیرخوار هم شهید می‌شود.

🔹 روز عاشورا قاسم(ع) خود‌ش رو آماده‌ی جنگ کرد و به حضور امام حسین(ع) اومد تا ازش اجازه‌ی جهاد بگیره، امام او را در آغوش گرفت و مدتی با هم گریه کردن...
قاسم(ع) اجازه‌ خواست و امام به او اجازه نمی‌داد.

🔸  هرچه قاسم اصرار میکرد، عمو قبول نمیکرد... آخر قاسم یادگار عزیز برادرش بود...
تا انکه به پای عمو جانش افتاد و انقد بر آن بوسه زد و گریه کرد تا از امام اجازه گرفت.

🔹 بعضی نقل می‌کنن که امام حسین(ع) هنگام روانه کردن قاسم(ع) به میدان، عمامه‌اش رو دو نصف کرد نصفش رو مثل کفن بر تن قاسم(ع) پوشوند و نصف دیگه رو بر سر قاسم(ع) بست.

🔸 شاید اینکه در سخن حمیدبن مسلم چهره‌ی قاسم(ع) به نیمه‌ی قرص ماه تعبیر شده به خاطر این بوده که پارچه‌ی عمامه نصفی از صورتش رو پوشونده بود.

🔹 وقتی حضرت قاسم(ع) به سوی میدون رفت و در حالیکه اشک بر گونه‌های مبارکش جاری بود فرمود:
اگر مرا نمی‌شناسید، من قاسم پسر حسن(ع) و نوه‌ی پیامبر(ص) هستم که برگزیده‌ای از سوی خداوند است، این عمویم حسین(ع) است که مانند اسیران، گروگان گرفته شده و در بین مردم گرفتار شده است. خدا این مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد.

🔸 و جنگ سختی کرد، طوری که با اون سن کم، تعدادی از دشمنان رو کشت.

🔹 حمیدبن مسلم نقل می‌کنه:
پسری را دیدم که برای جنگ از خیمه‌ها بیرون آمد، گویی رخسارش همچون پاره‌ی ماه بود، شمشیری در دست و پیراهن و شلواری بر تن و نعلینی در پای خود داشت که بند یکی از آن‌ها پاره شده بود و فراموش نمی‌کنم که بند نعلین چپش بود…

🔸 سپس عمروبن سعد بن نفیل اَزُدی گفت: به خدا قسم به این پسر حمله می‌کنم.
گفتم سبحان‌الله این چه حرفیست؟
این گروهی که پیرامون او را فراگرفته‌اند، برای او بس است.
آن مرد گفت: سوگند به خدا، بر او می‌تازم.

🔸 پس به طرف قاسم حمله کرد تا اینکه شمشیری بر فرق مبارک این مظلوم زد و سرش رو شکافت، حضرت قاسم(ع) با صورت روی زمین افتاد و فریاد زد:

ای عـمو! به فـریادم بـرس… 😭

🔹 حمیدبن مسلم می‌گه:
چون صدای قاسم(ع) به گوش امام حسین(ع) رسید، آن حضرت با شتاب سر برداشت و به قاسم(ع) نگاه کرد، آنگاه به عمرو حمله کرد و با شمشیری دست او را جدا نمود.

🔸 عمرو فریادی کشید به طوری که لشکریان صدای او را شنیدند، سواران اهل کوفه حمله کردند تا عمرو را از دست امام رها کنند ولی همین که هجوم آوردند، بدن عمرو با سینه‌ی اسب‌ها برخورد کرد و او زیر پای اسبان لگدکوب و کشته شد.
@Profile_MS

🌪 حمیدبن مسلم می‌گوید:
چون گرد و غبار فرو نشست، دیدم امام بالای سر قاسم(ع) است و آن جوان در حال جان کندن می‌باشد و پای بر زمین می‌ساید.

🩸 حضرت فرمود:
سوگند به خدا که دشوار است بر عموی تو که او را بخوانی و او نتواند اجابت کند.
و اگر اجابت کند، تو را سودی نبخشد. دور باشند از رحمت خدا، جماعتی که تو را کشتند.😭

🩸امام حسین(ع) قاسم(ع) رو از زمین برداشت بغل کرد و به طرف خیمه‌ها رفت، در حالیکه پاهای قاسم(ع) روی زمین کشیده می‌شد.
سپس او را کنار پسرش، علی‌بن‌الحسین(ع) بین کشته‌شدگان اهل‌بیت خودش، قرار داد.

روایت شده که امام حسین(ع) فرمود:

🩸 خدایا این گروه را نابود و پراکنده گردان و هیچیک از آنها را باقی نگذار و هرگز آنان را نبخشای.
ای عموزادگان من، بردباری کنید.
ای اهل‌‌بیت من، شکیبایی کنید و بدانید که پس از امروز،
دیگر هرگز خواری نخواهید دید.

@Profile_MS    #ℳ_S
2024/11/20 00:32:50
Back to Top
HTML Embed Code: