Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🏴 سرود آه غزه 

کو ابومهدی، کو عمو قاسم، آه غزه...

🔻 اجرای پرجمعیت‌ترین سرود با موضوع غزه  توسط دختران لاهیجانی در حسینیه معلی ۱۴٠۳

‌ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
پروفایل حسینی|خاستگاری
#شهادت_حضرت_رقیه #سوم_محرم #ادمین_نوشت‌ 🔸 اتفاقاتی که برای حضرت رقیه سه ساله در شام افتاده، از سوزناک‌ترین وقایعیه که از اسارت اهل بیت در تاریخ ثبت شده. 💠 حضرت رقیه در عاشورا 🔹 در بعضی روایات اومده حضرت سکینه(دختر امام حسین) به خواهر سه ساله‌شون(که به…
#شهادت_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ادمین_نوشت

زمانی که حضرت زینب به سن بلوغ رسیدن، خاستگارای زیادی داشتن که از جمله اون‌ها، پسرعموشون، عبدالله‌ابن‌جعفر بود. حضرت علی ایشون رو به ازدواج عبدالله دراوردن.
(عبدالله ابن جعفر پسر جعفر طیار، برادر امام علی(ع) سومین کسی بود که مسلمون شد همراه مسلمانان در راه اسلام هجرت کرد، جهاد کرد تا به شهادت رسید.)

بعضیا گفتن:
شدت علاقه‌ی زینب علیهاالسلام نسبت به برادرش حسین بن علی علیه‌السلام به حدی بود که وقتی می‌خواست با عبدالله ازدواج کنه، شرط کرد که هروقت امام حسین علیه‌السلام خواست به سفری بره، زینب بتونه به همراه برادر مسافرت کنه و عبدالله جلوگیری نکنه.

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
وقتی اقا اباعبدالله(ع) از مکه به قصد شهر کوفه خارج شدن، عبدالله بن جعفر (ع) نامه‌ای به حضرت نوشت و گفت که شمارو به خدا قسم میدم از این سفر اجتناب کنید. چون من می‌ترسم به واسطه این سفر شما به شهادت برسید و اهل بیتتون آواره بشن.

این نامه رو توسط محمد و عون به خدمت سیدالشهدا فرستاد و خودش نزد عمروبن سعید فرماندار مدینه رفت و ازش خواست که امــــان نامه‌ای برای ابی‌عبدالله(ع) بنویسه و ازشون بخواد که از این سفر برگرده. عمروبن سعید امان نامه‌ای برای اقا اباعبدالله نوشت و وعده پاداش داد.

اما حضرت قبول نکردن و گفتن در خوابی پیامبر رو دیدم و به من دستور داد به سفرم ادامه بدم.

عبدالله چون از منصرف کردن امام ناامید شد، به فرزندانش عون و محمد سفارش کرد که در طول سفر و جهاد در رکاب اون حضرت باشن و خودش با یحیی بن سعید برگشت.

در روز عاشورا، وقتی نوبت جوانان هاشمی رسید، زینب عقیله بنی‌هاشمه، اصلا شریک کربلای حسینه، با دستای خودش پسراشو کفن کرد و در راه اسلام به جنگ دشمنان فرستاد.

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
شیخ نقدی از نیشابوری نقل می‌کنه که:

زینب علیهاالسلام در فصاحت و بلاغت کلام، و زهد و عبادت و مرام، مثل پدرش علی مرتضی علیه‌السلام و مادرش فاطمه‌ی زهرا علیهاالسلام بود.

حاصل ازدواج زینب علیهاالسلام با عبدالله بن جعفر، سه پسر به نام‌های:
محمد، عباس و عون، و یک دختر به نام «ام‌کلثوم» بود.

📚 یادگار خیمه‌های سوخته: ترجمه کتاب «مع بطله کربلا» تالیف محمدجواد مغینه، ص ۳۶

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
در زمان حضور در کوفه در مجلس تفسیر قرآن، زینب ”کهیعص” را برای زنان کوفی تفسیر می‌کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به زینب فرمود:
این عبارت ”کهیعص” رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا رو برای حضرت زینب ترسیم کرد.

خیلیا میگن:
زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خودش رو آماده نبرد کرد و بهشون یاد داد که اگه امام حسین اجازه میدون رفتن بهشون ندادن، حضرت رو به مادرش فاطمه زهرا قسم بدن تا اجازه میدون بگیرن.

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
امام راضی نشدن و با میدون رفتن طفلان مخالفت کردن. عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بلافاصله فرمود:

ای برادر چطور به فرزند خود اکبر(ع)  اجازه میدان دادی و حال از رفتن کودکان من به میدان جلوگیری می‌کنی؟ آیا ما حق نداریم جان خود را فدای امام زمان خود کنیم؟
برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده.

پسران هم این قسم مادرشون رو موثر می‌بینن و میگن:
دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا(س)اجازه بده.

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
امام صورت خواهر زاده‌های نازنینشو می‌بوسه و اجازه نبرد میده.

طفلان زره پوشیدن و به خاطر سن کمشون، زورشون به جنگیدن با شمشیر نمی‌رسید. خنجرهای کوچیکشون رو کشیدن و پیاده عازم میدون شدن.

افراد باقی مونده از سپاه ابی‌عبدالله(ع) فریاد میزدن: چقدر جنگیدن این دو کودک شبیه عباس(ع) است؟!

ابن سعد اون‌هارو میشناسه و با تعجب میگه:
(عَجَبا لِلرَحِمِ )
شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب...

پس از مدت کمی این دو کودک هم جانشون رو فدای دین و ابی‌عبدالله(ع) کردن و به شهادت رسیدن.

‌ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
اما نکته بسیار زیبای این مطلب اینه که:

در ظهر عاشورا هرکی از لشکر به شهادت می‌رسید، زینب(س) فورا خودشو بالای سر بدنش می‌رسوند. به غیر از عون و محمد، طفلان خودش!

ابی‌عبدالله(ع) با دیدن این صحنه بسیار ناراحت شد و بعد از آوردن بدن‌ها دلیلشو از زینب(س) پرسید.

ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
ببینید ایمان ستودنی زینب رو....

ببینید حمایت زینب از امام زمانش رو...

ببینید صبر زینب رو...

الکی که نیس....

زینب دختر علیه......

زینب(س) در نهایت ایثار در جواب فرمودن:
من ترسیدم تو، با دیدن بدن بی جان دو پسر من از من خجالت بکشی و نتونستم خودم رو بالای سر طفلانم برسونم...

ترسیدم از بی‌طاقتی زجه کنم و تو از من خجالت بکشی و ناراحت بشی....

(طفلای حضرت زینب به احتمال زیاد پایین پای حضرت اباعبدالله مدفون هستند.)
@profile_ms    #ℳ_S
امشب رفتین هیئت
اول دعا برای فرج مولامون امام زمان
بعد برای خودتون
و اون آخرا لطفا ماروهم دعامون کنین💔
راستی
امشب شب حر هم هست.
🐎 آمده بود که تـو را با سپاه و تیر بـگیرد
تو با نگاهۍ، تمام سپاهـش را گـرفتی...

#پروفایل_حسینی #شهادت_حر
@Profile_MS
همسایه زردآلو آورده بود برامون
همسر جان زحمت کشیدن سیب زمینی گذاشتن توی ظرفشون و میخوان براشون ببرن...
فعلا درو نگه داشتم که نبره اما اصرار داره که بذار برم زشت نیست. ضایست یا من حساسم؟
Anonymous Poll
83%
خیلی ضایست...
18%
از جلو راهش برو کنار
پروفایل حسینی|خاستگاری
همسایه زردآلو آورده بود برامون
همسر جان زحمت کشیدن سیب زمینی گذاشتن توی ظرفشون و میخوان براشون ببرن...
فعلا درو نگه داشتم که نبره اما اصرار داره که بذار برم زشت نیست. ضایست یا من حساسم؟
اصلنشم زشت نیس. همسر گرامی اگه یه سر به آشپزخونه بزنین متوجه میشین سیب‌زمینی تو خونه بیشتر استفاده میشه😒🥔

بچه‌ها رای‌هارو به نفع من برگردونین سیب‌زمینی‌ها منتظرن☹️
باشه سیب‌زمینی نمیبرم😒
پیاز میبرم
پروفایل حسینی|خاستگاری
#شهادت_طفلان_حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم #ادمین_نوشت زمانی که حضرت زینب به سن بلوغ رسیدن، خاستگارای زیادی داشتن که از جمله اون‌ها، پسرعموشون، عبدالله‌ابن‌جعفر بود. حضرت علی ایشون رو به ازدواج عبدالله دراوردن. (عبدالله ابن جعفر پسر جعفر طیار، برادر امام علی(ع)…
#شب_پنجم_محرم
#ادمین_نوشت‌

⬅️ عبدالله‌ابن‌حسن رو میشناسی؟

⚫️ امشب شب پنجم محرم، منتسب به نازدونه‌ی امام حسن، عبدالله هست.

🔘 عبدالله یکی از بچه‌هایی بود که همراه عموی بزرگوارش امام حسین، به کربلا اومده بود. عصر عاشورا، زمانی که همه یاران حضرت به شهادت رسیده بودن، زمانی رسید که مولامون امام حسین(ع) در بین هزاران دشمن تک و تنها موند...

⚫️ گهگاه حضرت فریاد میزد:
هل من ناصر ینصرنی؟
کسی هس منو یاری کنه؟؟
کسی هس به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کنه...؟😭

🔘 عبدالله که بین کودکان و زنان حرم بود، وقتی صدای عموشو شنید، طاقت نیاورد و با شتاب از خیمه بیرون دوید. امام حسین از زینبش خواست جلوی عبدالله رو بگیره.
ولی عبدالله با اصرار از عمه جدا شد و به طرف سیدالشهدا دوید تا با بدن کوچولوش از حضرت دفاع کنه...

🔸آنچنان دل بُرد از من بانگ هَل مِن ناصِر تو
🔸کآستینم را ز دست عمّه‌ام زینب کشیدم...
@Profile_MS
⚫️ نمیدونم...
شاید عبدالله می‌گفت: حتی اگه با بدنم جلوی دو نیزه رو بگیرم، دو زخم کمتر به عموم میخوره...😭

🔸می‌دوید و گاه می‌افتاد او
🔸از جگر فریاد میزد ای عمو

(وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي)
به خدا از عموم جدا نمیشم😭

🔘 عبدالله خودشو به امام حسین رسوند. تا دید یه نانجیب میخواد به عموش شمشیر بزنه، دستشو اورد جلو سپر کرد. شمشیر به دستش خورد و دست کوچولوش از پوست اویزون موند😭😭

⚫️ عبدالله خودشو روی سینه‌ی عمو انداخت. سیدالشهدا باهاش حرف میزد و ارومش میکرد. ناگاه حرمله، تیری به گلوی نازک عبدالله زد و عبدالله روی سینه‌ی امام حسین به شهادت رسید...😭

⚫️ لعنت‌الله‌علی‌القوم‌الظالمین ⚫️

@Profile_MS    #ℳ_S
عزاداری پاکستانیا شبکه سه معلی
🏴 ابن الحسن فدای جراحات پیکرت
من مرده‌ام مگر که بیفتد ز تن سرت

🏴 دیدم بریده شد نفسِ ربنایِ تو
در زیر دست و پاست عمو دست و پای تو

🏴 می‌آمد از اَواخرِ مقتل صدای تو
از خیمه آمدم که بمیرم برای تو

🏴 خوردم قسم به فاطمه، تا زنده‌ام عمو
با سنّ کم برای تو رزمنده‌ام عمو...

#یاعبدالله‌ابن‌الحسن
‌ʝoɨŋ ➻ @Profile_MS
2024/11/18 18:18:07
Back to Top
HTML Embed Code: