Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کسی که نابودی نسل بشر را نجات داد!

◽️استانیسلاو پتروف درجه‌دار روسی بود که از «پاتک» اتمی شوروی در برابر آمریکا جلوگیری کرد. این پاتک می‌توانست منجر به نابودی نسل بشر بینجامد.

📌 شرح ماجرا

◽️در ۲۶ سپتامبر ۱۹۸۳ او افسر ارشد مقر کنترل سیستم‌های رادار ماهواره ای و فرماندهی منطقهٔ یکم تأسیسات موشکی روسیه بود.

◽️ او به یکباره متوجه می‌شود که رایانه‌ها حمله یک موشک اتمی آمریکایی را گزارش می دهند. پتروف می گوید ممکن نیست که آمریکا تنها با یک موشک به روسیه حمله کند. پس از چند دقیقه پرتاب موشکهای بعدی گزارش می‌شود. وی باز هم باور نمی‌کند که حمله‌ای در کار باشد و «دکمه قرمز» را که در واقع عامل یک سلسله عملیات زنجیره‌ای ضد حمله در کاخ کرملین بود را فشار نمی دهد.

◽️وی به ستاد ارتش شوروی زنگ میزند و به جای این که شلیک موشک‌های اتمی را گزارش دهد می گوید که سیستم‌های رایانه ای دچار مشکل شده اند.

📌 پس از ماجرا

◽️بررسی های بعدی نشان داد که ماهواره‌های شوروی به اشتباه نوری که از ابرها انعکاس یافته بودند را با آتش موتور موشک‌های قاره پیمای آمریکا اشتباه گرفته بودند.

#علوم_سیاسی #استانیسلاو_پتروف

🅾 @po_science
کسی که نسل بشر را نجات داد
@po_science
🎙صوت: کسی که نابودی نسل بشر را نجات داد!

◽️استانیسلاو پتروف درجه‌دار روسی بود که از «پاتک» اتمی شوروی در برابر آمریکا جلوگیری کرد. این پاتک می‌توانست منجر به نابودی نسل بشر بینجامد.

#علوم_سیاسی #استانیسلاو_پتروف


🅾 @po_science
نخستین مدرسه علوم سیاسی در ایران (روز علوم سیاسی)

▫️۲۸ آذرماه، سالروز تأسیس مدرسه علوم سیاسی ایران به عنوان روز علوم سیاسی شناخته شده و هر ساله در دانشگاه‌ها این روز گرامی داشته می‌شود. این روز بصورت رسمی در تقویم ثبت نشده‌است.

▫️در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه، میرزانصرالله نائینى که لقب مشیرالملک داشت و سمتش وزیر لشکرى بود از شاه تقاضا نمود که اجازه دهد وى سه پسر خود به نام هاى حسن، حسین و على را براى ادامه تحصیل به اروپا اعزام نماید.

▫️شاه با این تقاضا موافقت کرد و میرزا نصرالله خان نائینى، فرزند ارشد خود را به امپراتورى روسیه فرستاد و حسین و على را به فرانسه و انگلستان اعزام نمود.

▫️حسن در روسیه دوره حقوق و علوم سیاسى را در پترزبورگ به اتمام رسانید. على کوچکترین فرزند میرزا نصرالله خان پس از دو سال اقامت در فرانسه به بیمارى سل درگذشت و فرزند دیگرى به نام حسین (موتمن‏الملک) چندى در فرانسه و زمانى در انگلستان مشغول تحصیل شد.

▫️در اوایل سال ۱۳۱۷ هجرى قمرى مقام وزارت امور خارجه و لقب مشیرالدوله به میرزا نصرالله خان نائینى تعلق گرفت و او نیز بلافاصله هر دو فرزند خود را به تهران احضار کرد و هر دو را در وزارت امور خارجه مشغول کار کرد.

▫️در ابتدا این دو جوان فکر پدر خود را معطوف به تشکیل یک مدرسه علوم سیاسى نمودند که در آن علوم پلتیکى (سیاسى) و زبان خارجى تدریس شود و این مدرسه یکى از ادارات تابع وزارت امور خارجه باشد و فارغ‏التحصیلان آن بلافاصله به استخدام وزارت امور خارجه درآیند.

▫️مقدمات کار از هر جهت فراهم شد. امین‏السلطان صدراعظم راه را به روى مشیرالدوله باز کرد و با تلاش او مدرسه علوم سیاسی به فرمان مظفرالدین شاه قاجار در نیمه شعبان ۱۳۱۷ قمری برابر با ۲۸ آذر ۱۲۷۸ خورشیدی در تهران افتتاح شد.

▪️▪️هدف از تاسیس

▫️این مدرسه به منظور تربیت دیپلمات و مأمورین وارد به امور سیاسی برای وزارت امور خارجه تأسیس شد.

▫️فارغ‌التحصیلان آن با پیشنهاد وزیر خارجه و تصویب شاه به سمت وابسته، به سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های ایران در خارج می‌رفتند یا در وزارت امور خارجه مشغول خدمت می‌شدند، بسیاری از فارغ‌التحصیلان این مدرسه بعد‌ها شاغل مقام‌های مهم سیاسی شدند.

▫️نخستین مدیر مدرسه میرزا حسن خان مشیرالملک (بعدها ملقب به مشیرالدوله و پیرنیا) بود.

▫️در سال اول مجموعا ۱۴ دانشجو جذب این مدرسه جدید شدند. براى این مدرسه کنکور کتبى و شفاهى هر دو در نظر گرفته شده بود و هیئتى مرکب از چند استاد برجسته از داوطلبان امتحان مى‏کردند.

▫️ابتدا دوره این مدرسه چهار سال تعیین شده بود ولى به زودى تغییر کرد و یک سال بر آن افزودند و به دوره تقسیم شد. براى دوره مقدماتى سه سال و براى دوره عالى دو سال در نظر گرفتند.

▫️شرط سنی ورود به دوره مقدماتی این مدرسه حداقل چهارده و حداکثر شانزده سال بود. متقاضیان ورود به این مدرسه می‌بایستی تصدیق‌نامه شش ساله ابتدایی می‌داشتند و در امتحان ورودی شرکت کنند.

▫️مدرسه سیاسی ابتدا در بنای اجاره ای دایر بود تا اینکه در ۲۷ اردیبهشت ۱۲۹۰ خورشیدی لایحه وزارت معارف (در زمان وزارت علاء السلطنه) در مجلس به تصویب رسید که ۱۵ هزار تومان از عایدات اداره نمک را به تأسیس مدرسه حقوق و سیاسی تخصیص داد.

▫️بنابراین مصوبه، سیزده هزار و هفتصد و هفتاد ذرع زمین از اراضی بایر موازی با باغ نگارستان برای ساخت بنای این مدرسه و همچنین یک باب موزه و یک کتابخانه در نظر گرفته شد.

▫️این مدرسه در اول اسفند ۱۳۰۵ از وزارت خارجه جدا و به وزارت معارف ملحق شد. در اواخر سال تحصیلی ۱۳۰۶–۱۳۰۷ بخش مقدماتی (متوسطه) مدرسه سیاسی از آن جدا و به مدرسه دارالفنون منتقل شد. از آن پس مدرسه سیاسی تنها دارای دوره عالی بود.

▪️▪️تبدیل به مدرسهٔ حقوق و سیاسی و اقتصاد

▫️در ۱۳۰۶ دو مدرسهٔ سیاسی و حقوق در هم ادغام شدند و مدرسهٔ حقوق و سیاسی را تشکیل دادند. مدرسه تجارت نیز در ۱۳۰۹ در مدرسهٔ حقوق و سیاسی ادغام شد و مدرسهٔ حقوق و سیاسی و اقتصاد شکل گرفت که ریاست آن را نیز علی‌اکبر دهخدا بر عهده داشت.

▪️▪️تبدیل به دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی

▫️با تشکیل دانشگاه تهران در ۱۳۱۳ این مدرسه با نام دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی زیر مجموعهٔ دانشگاه تهران شد. با جدا شدن دانشکدهٔ اقتصاد از آن در ۱۳۴۶ این دانشکده به نام دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی به کار خود ادامه داد.

#علوم_سیاسی #روز_علوم_سیاسی


🅾 @po_science
🔰 ۲۸ آذر ماه روز "علوم سیاسی" گرامی باد...


#علوم_سیاسی


🅾 @po_science
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"تفرقه بینداز و حکومت کن ( Divide and rule)"

▫️این مثل معروف یک استراتژی است که برای به دست آوردن یا نگهداری قدرت (سیاسی و اجتماعی) استفاده می شود.
▫️در این روش قدرت به بخش‌های کوچکتر و ضعیف تری از قدرت اجراکنندهٔ این استراتژی تقسیم می شود.
▫️بدین صورت اجرا کننده استراتژی، قدرت را تحت کنترل خود حفظ خواهد کرد.

▫️این اصطلاح در ابتدا به فیلیپ دوم مقدونی نسبت داده شده است، وی، برای تسلط بر شهرهای مقدونیه مردمان متنفذ را رشوه می‌داد و با پول میان دشمنان نفاق می‌افکند.

▫️این فن در سیاست داخلی بیشتر علیه مخالفان انجام می‌گیرد؛ بدین معنی که حکومت‌ها مخالفان خود را با برخی عنوان‌های مختلف برچسب‌زنی کرده، به چند دسته تقسیم‌بندی می‌کنند سپس در مرحله بعد با ابزارهایی مانند رسانه، آنان را علیه یکدیگر می‌شورانند.

▫️ در شکل دیگر، دشمن دومی برای همهٔ مخالفان تراشیده یا ایجاد می‌شود که این دشمن، دشمن خود حکومت نیز نامیده می شود.

#علوم_سیاسی
#آموزش_سیاسی
#تفرقه_بینداز_و_حکومت_کن

☑️ کانال تلگرام و پیج اینستاگرام علوم سیاسی 👇

🅾 @po_science
وقت فاصله از روسیه فرارسیده است!

✍️اکبرمختاری

برای سومین بار متوالی روسیه همصدا با دولتهای عربی بخصوص امارات، جزایر سه گانه را متعلق به امارات دانست.

این اتفاق آنچنان زشت و تلخ بود که یکی از حامیان اصلی رابطه با روسیه در ج.ا علی اکبر ولایتی را هم وادار به اعتراض کرد.

ولایتی از مهم ترین مهره های سیاسی داخل ساختار سیاسی فعلی ایرانست که همیشه از روابط بیشتر ایران و روسیه دفاع کرده است.

پیش از این هم افراد آگاهی چون محمدجواد ظریف بارها اشاره کردند که مقامات ارشد روسیه تا آخرین لحظات شکل گیری برجام مخالف به ثمر رسیدن برجام بودند.

پس از جنگ روسیه و اکراین روسها بدنبال شریکی در همراهی با خود میگشتند که با اعلام رسمی ارائه پهپادها از طرف ایران به روسها نام ایران را در کنار خود در قبال غرب قرار دادند.

از سوی دیگر تا زمان وجود جنگ اکراین و روسیه و حساسیت غرب در برابر روسیه پوتین مخاطرات نظامی جدی از سوی روسها مرزهای ایران را بطور موقت تهدید نمی کند.

جهان غرب هم در مرحله ای قرار دارد که کاملا از فاصله ایران و روسیه حمایت میکند چراکه می داند روسیه پوتین پس از انتخاب چندباره او چقدر می تواند برای کشورهای اروپایی خطرناک باشد و عدم ارائه پهپاد از سوی ایران به روسیه میتواند یک کارت امتیاز بزرگ برای ایران از غرب باشد.

روسیه هیچ گاه قابل اعتماد نبود ولی بی اعتمادی به آن با موضع گیری های اخیرش علیه تمامیت ارضی ایران بطور فزاینده ای درحال افزایش است.

وقت آن رسیده است که حامیان اتحاد با روسیه در داخل خطرات روسیه برای منافع ملی ایران را بیشتر درک کنند خطراتی که اگر امروز درک نشود فردا بسیار دیر خواهد بود!...

#علوم_سیاسی
#روسیه

☑️ کانال تلگرام و پیج اینستاگرام علوم سیاسی 👇

🅾 @po_science
روسیه، همان روسیه است!/ حیدر ولی‌زاده

این کاریکاتور در مجله پانچ مربوط به ۱۹۱۱ میلادی است، یعنی بیش از یک قرن از انتشار آن می گذرد! جایی که خرس(روسیه) روی دم گربه(ایران) نشسته است و دیگر استعمارگر یعنی شیر(انگلیس) در حال مشاهده آن است البته ذات استعمارگری آن ها سبب شده است که این دو همدیگر را درک کنند.
.
بررسی تاریخ معاصر ایران بوضوح نشان می دهد که روسیه چه روسیه تزاری باشد چه شوروی و چه روسیه بعد از جنگ سرد، ایران را به عنوان نه یک دوست بلکه همسایه ای می داند که مدام باید به این کشور نفع و سود برساند آن هم یک طرفه!
.
اما در سیاست خارجی حاکمان ایرانی در دوره های مختلف با فراز و نشیب هایی همواره چشم دوستی و البته یک نوع وابستگی به این کشور وجود داشته است بعد از انقلاب به سبب فضای آمریکاستیزی که در زمان پهلوی وجود داشت نگاه وابسته محور و دوست محور به روسیه بیشتر شد.
.
هر چند امروز روسوفیل ها نمی خواهند بپذیرند که ذات روسیه پوتین همان ذات یک قرن پیش است و از طی پله های کرملین توسط پوتین در بدرقه ابراهیم رئیسی ذوق زده می شوند اما خنجرهایی که گهگاه توسط این کشور از پشت بر پیکره ایران وارد می شود نشان می دهد که روسیه همان‌ روسیه است!
.
مشخص نیست سردمداران ایران کی متوجه این موضوع می شوند که در روابط بین الملل نمی توان به کشوری با چشم دوستی و برادری نگاه کرد هر کشوری دنبال منافع طبیعی خود است و حتی اگر لازم باشد پا روی هم پیمان قدیمی خود خواهند گذاشت و اولویت باید منافع ملی باشد.
.
روسیه اگر امروز از مواضع و ادعای امارات بر جزایر سه گانه حمایت می کند و البته سابقا هم تکرار شده است حتما به این نتیجه رسیده است که امروز دم تکان دادن به اعراب نفع بیشتری برای این کشور دارد تا بودن با ایران!
.
سوال این است که زمانی که در جنگ اوکراین، روسیه تنها ماند و تمام دنیا علیه این کشور شد و ایران تنها حامی روس ها بود، سردمداران ما در پی کدام منافع بودند؟! آیا این حمایت ساده اندیشانه چیزی جز انزوای بیشتر ایران را در پی داشت؟ این حمایت چیزی جز دوست پنداشتن روس ها بود؟


#علوم_سیاسی
#روسیه

☑️ کانال تلگرام و پیج اینستاگرام علوم سیاسی 👇

🅾 @po_science
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰عمو سام کیست و از کجا آمده است؟!

می‌گویند مردی به نام ساموئل ویلسون، صاحب یک کارگاه بسته‌بندی گوشت در نیویورک بود که در جریان جنگ ۱۸۱۲ میان آمریکا و انگلیس، بخشی از تدارکات سربازان کشورش را تامین می‌کرد. او بشکه‌های گوشتی را که برای ارتش می‌فرستاد با نشان «یو.اس»U.S مهر می‌کرد که حروف اول ایالات‌متحده (یونایتد استیتس) بود.

اما ارتشی‌ها آن را عمو سام (Uncle Sam) می‌خواندند و میان سربازان چنین جا افتاده بود که غذای آنها از گوشتی تهیه می‌شود که عمو سام فرستاده است.

جنگ تا زمستان ۱۸۱۵ طول کشید. در این مدت، ده‌ها داستان و گزارش درباره این شخصیت نوشته و منتشر شد و نام او در ذهن عموم مردم ایالات‌ متحده جای گرفت.

ساموئل ویلسون واقعی جای خود را به یک شخصیت افسانه‌ای و تخیلی داد.


اواخر دهه ۱۸۶۰ کارتونیستی به نام توماس نست، عمو سام را با ریش بلند سفید و لباس راه‌راه و ستاره‌دار به تصویر کشید و برای نخستین‌ بار آن موجود خیالی را روی کاغذ نقاشی کرد.


مشهورترین تصویر این شخصیت، همان تصویری است که او در آن با انگشت به بیننده‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: «من تو را برای ارتش آمریکا می‌خواهم.»

🅾 @po_science
✍️ انسان توسعه‌یافته کیست!؟/ سید مصطفی گنجی


۱. انسان توسعه‌يافته، انسانی است كه به حقوق و تكاليف مدنی خود آگاه است. وظايف خود را عمل می‌كند و حقوق خود را مطالبه می‌كند.

۲. انسان توسعه‌يافته، اعتماد به‌نفس منطقی دارد. به توانايی‌های انسانی‌اش باور دارد، خودش را محيط بر مسائل زندگی‌اش می‌داند و می‌فهمد كه انسان موجودی خلاق و مبتكر و توانمند است. می‌داند كه در درون انسان، نيرویی وجود دارد كه اگر اراده كند می‌‌تواند همه مشكلات را با تعقل و تدبير، حل و فصل كند.

۳. انسان توسعه‌يافته، مهربان و آرام است. خوب گوش می‌كند. خوب فكر می‌كند. با عجله سخن نمی‌گويد، وقتی با او برخورد می‌‌كنی، امواج آرام‌بخش و مهربانی، سراسر وجودتان را پر می‌‌كند.

۴. انسان توسعه‌يافته، از نياز به نمايش و تظاهر، عبور كرده است، در سخن گفتن اظهار فضل نمی‌‌كند و از چاپلوسی ديگران مشمئز می‌‌شود.

۵. انسان توسعه‌يافته، روحيه مشاركت‌پذيري، هم‌فكری و هم‌كاری با ديگران دارد. به تفكر جمعی و مشورت اعتقاد دارد، تقسيم كار را می‌‌فهمد، اصول مقدماتی مديريت را بلد است و كاملا باور دارد كه عقل كل نيست.

۶. انسان توسعه‌يافته، جوپذير نيست، در مقابل تبليغات زيان‌بار و يا كذب، روحيه پايداری و نگاه كارشناسی دارد. در گرداب تبليغات سوء قرار نمی‌گيرد و هر نگرشی را در قالب عقل و تجربه و مشورت به تجزيه و تحليل می‌گيرد و بعد تصميم می‌‌گيرد.

۷. انسان توسعه‌يافته، روحيه هم‌زيستی مسالمت‌آميز با جامعه دارد، با خودش سازگار و با محيط زندگی‌‌اش هماهنگ است، محيط زندگی‌‌اش را تغيير می‌‌دهد، اما با شرايط نمی‌‌جنگد.

۸. انسان توسعه‌يافته، به تندرستی جسمی و سلامتی روحی و روانی خود اهميت می‌‌دهد. ورزش می‌‌كند، تفريح می‌كند و به واقع زندگی می‌‌كند. نوع لباس پوشيدنش، روش گفتاری‌‌اش، منش كرداری‌‌اش و حتی نوع نگاه و چهره‌اش به‌گونه‌ای است كه مورد پذيرش اجتماع است و در همه امورات متعادل است.

۹. انسان توسعه‌يافته، اجازه می‌‌دهد ديگران حرف خود را تمام كنند. ياد گرفته است بيشتر سكوت كند تا حرف بزند. بيشتر بشنود تا بگويد.

۱۰. انسان توسعه‌يافته، به مطالعه و تحقيق اعتقاد دارد و كتاب می‌‌خواند.

۱۱. انسان توسعه‌يافته، برای كل جامعه و آينده آن تلاش می‌‌كند و نه صرفا برای گروه و اطرافيان يا قوم خود.

۱۲. انسان توسعه‌يافته، مرعوب مقامات اداری و حكومتی نيست. می‌‌داند كه اين مقامات تنها در سازمان مطبوع خود صاحب مقام هستند و در عرصه اجتماع همگی خدمت‌گزار شهروندان هستند.

۱۳. انسان توسعه‌يافته، بخش مهمی از زندگی خود را برای به‌جای‌گذاشتن ميراثی ارزشمند برای جامعه، طراحی می‌‌كند، مسئوليت كاری را كه در آن تخصص ندارد نمی‌‌پذيرد و مسئوليت كاری را به كسی كه در آن كار تخصصی ندارد نمی‌‌سپارد و اگر خواست ثروتمند شود، نهاد‌های دولتی و حكومتی را ترك می‌‌كند.

#علوم_سیاسی
#توسعه

🅾 @po_science
✍️ رهبرانی که قرار بود بروند اما ماندند!/ سعید معدنی


«كاسترو در نطق يکم ژانويه سال 1959 خود گفت كه علاقه مند به حكومت كردن بر كسي نيست؛ تنها به نام مردم كوبا و تا زماني كه احساس كند انقلاب ديگر تهديد نمي شود، زمام امور را به دست خواهد داشت.»
اما فیدل کاسترو نیم قرن احساس کرد انقلاب تهدید می‌شود! و در قدرت ماند و هنگام مردن در ۹۰ سالگی یک کشور جهان سومی عقب مانده به جهان بشری تحویل داد و رفت.

قرن بیستم سراسر مملو از انقلابات مردمی و یا کودتاهایی بود که نام انقلاب به خود گرفت. از انقلاب روسیه به رهبری لنین گرفته تا هندگاندی و لیبی قذافی و سوریه اسد و زیمبابوه رابرت موگابه و.... تا رشک برانگیز ترین آن برای جوانان انقلابی آن دوره جهان، انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو بود.

روز اول ژانویه ۱۹۵۹ میلادی روز مبارکی برای مردم کوبا بود. روز قبل دیکتاتور ژنرال باتیستا سقوط کرده و از کشور فرار کرده بود و روز اول عید انقلاب کوبا در تاریخ ثبت شد. بدین ترتیب مردم کوبا دو جشن گرفتند یکی جشن سال نو و دیگری پیروزی انقلاب‌‌شان. اما نمی‌دانستند که آینده آبستن چه حوادثی است.

رهبران جدید کوبا و در راس آن فیدل کاسترو بتدریج تصمیم گرفتند کشور را با مرام کمونیستی و زیر سایه ارباب بزرگ، شوروی اداره کنند. اتفاقی که در همسایگی آمریکا افتاد و به هیچ وجه وجود کشوری با مرام کمونیستی و با شعار و عمل آتشین صدور انقلاب در بیخ گوش آمریکا برای این امپریالیسم جهانی قابل تحمل نبود. لذا از همان روز نخست مخالفت آمریکا با حکومت تازه تاسیس شروع شد.

اولین روز انقلاب فیدل کاسترو جوان اعلام کرد که کوتاه زمانی در قدرت خواهد ماند اما این کوتاه زمان قریب نیم قرن (۴۹ سال) طول کشید. نسل‌هایی بدنیا آمدند و نسل‌هایی پیر شدند و مردند اما هنوز فیدل حاکم و رهبر ماند و ماند. غافل از اینکه رهبر قدرتمند مادام‌العمر برای هر کشوری مثل سم است و تقریبا هیچ کشوری روی کره زمین نیست که رهبرشان قدرت مطلق داشته و مادام‌العمر باشد و این کشور پیشرفته و توسعه یافته باشد.

مثل همه‌ی انقلاب‌ها، در کوبا نیز به دلیل انگیزه و شور جهادی، سالهای نخست همه چیز کم و بیش خوب پیش رفت. بی‌سوادی ریشه کن شد مراکز درمانی نسبتا" بهبود یافت و برای اقشار محروم رایگان شد، و اقدامات مشابه آن. اما از این موضوع غفلت کردند که جامعه آزادی هم می‌خواهد حتی آزادی مهمتر از عدالت است. به تدریج حاکم مادام‌العمر بی‌رقیب، وظیفه خود دانست که بخش بزرگ بودجه کشور و کمک‌های کشورهای همسو را در جهت ایدیولوژی خود، یعنی مبارزه با امریکا و سرکوب مخالفان داخلی صرف کند. در نتیجه هرچقدر زمان گذشت کوبا فقیرتر و فقیرتر شد و رهبر چسبیده به قدرت در عین پیر شدن، دیکتاتورتر و دیکتاتورتر شد و کارایی خود را از دست داد تا اینکه برخی از مردم از کشور گریختند و یا به عنوان خائن به آرمان های انقلاب اعدام شدند و یا در گوشه زندان پوسیدند. حتی یکی از دختران فیدل کاسترو هم در صف مخالفان قرار گرفت به امریکا مهاجرت کرد و علیه قدرت مطلقه و دیکتاتوری پدرش معترض و منتقد شد.

اگر از استثنائاتی مثل انقلاب هند بگذریم سرنوشت بسیاری از انقلاب‌ها و کودتاهای انقلابی در قرن بیستم ناامیدکننده بوده و به فاجعه انجامید. رهبران انقلاب‌ها مادام‌العمر حکومت کردند و حتی برخی حکومت را در غالب جمهوریت موروثی کردند و مثل سوریه بشاراسد (فرزند) جای حافظ اسد (پدر) نشست. وضعیت طوری شد که اواخر قرن بیستم مردم برخی از این کشورها شورش کردند و رهبران خود را سرنگون و حتی مثل لیبی رهبر انقلاب خود را کشتند. تجربه بشر در انقلاب‌های قرن بیستم نشان داد آزادی مهمتر از عدالت است و حاکمانی که به مردمشان آزادی نداده و وعده خیالی عدالت را دادند، دروغگویی بیش نبودند. انسان قرن بیستم به تجربه دریافت در غیاب آزادی، عدالت سرابی بیش نیست.‌

#علوم_سیاسی

🅾 @po_science
ترور یعنی پایان/ محسن رنانی


هر فرد یا گروهی که به نقطه ترور و «خشونتِ کور» برسد دارد به پایان خویش اعتراف می‌کند. فرقی نمی‌کند که برحق باشی یا باطل،‌ مظلوم باشی یا ظالم و چه کسی را می‌کشی مقصر یا بی‌گناه؛ همین که تصمیم به خشونت کور گرفتی یعنی ذهن تو و روان تو به بن‌بست رسیده است: بن‌بست در اندیشیدن و راهی عقلانی یافتن، بن‌بست در اخلاقی زیستن و انسان ماندن، و بن‌بست در تاب‌آوری روانشناختی و از هم نگسیختن. درواقع جهان و زندگی و جامعه به بن‌بست نرسیده است تو به بن‌بست رسیده‌ای و آن هم دو بن‌بست: بن‌بستی در خویش و بن‌بستی با بیرون خویش.

کسی که با خویش در آشتی است و هنوز در درونش جوانه امید و عطر معنا برای زندگی هست، در بدترین فشارهای بیرون نیز از خویشتنِ خویش انرژی می‌گیرد و زیستِ درونی عقلانی و شادمانه‌ای دارد. و کسی که با بیرون خویش در آشتی است، در سخت‌ترین فرسودگی‌ها و تلاطمات درونی نیز این فرصت را دارد که از بیرون (جامعه و هستی) انرژی بگیرد و تنها نماند و به نقطه استیصال نرسد. تنها کسانی که هم در درون خویش و هم با بیرون خویش به بن‌بست رسیده‌اند، دست به خشونت کور می‌برند؛ فرقی نمی‌کند فرد باشد یا گروه یا فرقه یا حزب یا حتی یک حکومت. حتی وقتی یک ایدئولوژی فرمان به خشونت کور می‌دهد، درواقع دارد به غیرانسانی بودن خود و به بن‌بست رسیدن خود و به پایان یافتن خود اعتراف می‌کند.

پس آن‌که در خشونتِ کور می‌کُشد، خواه خود را خواه دیگری را، او در دو بن‌بست گیرافتاده است و با این کار پیام می‌دهد که به نقطه پایان خویش رسیده است، گرچه هنوز ظاهراً زنده باشد و در دستش بمب یا اسلحه باشد و ظاهراً هنوز قدرت کشتن داشته باشد.

خشونت کور البته پیام دیگری هم دارد: چیزهایی سرجای خودش نیست و احتمالا خیلی وقت است که سرجایش نبوده است و باید گشت و یافت و اصلاح کرد آن‌چه را که سرجای خودش نیست و باعث شده است که برخی به بن‌بست کشیده شوند و تصمیم بگیرند با خیال پایان دیگران، پایان خویش را رقم بزنند.

و اما این غصه‌هایی که این روزها از درون و بیرون، غزه یا کرمان یا هرجایی که بی‌گناهی کشته می‌شود، بر دلمان می‌بارد، و این مصیبت‌هایی که پی‌در‌پی برسرمان آوار می‌شود، اگر نکشدمان، قوی‌ترمان می‌کند.

به مردم کرمان، به مردم ایران و به همه انسان‌های صلح‌جوی جهان تسلیت می‌گویم که کشته شدن ظالمانه حتی یک انسان بی‌گناه خبر بدی است برای همه آنانی که امید دارند در جهانی انسانی‌تر زیست کنند.

#علوم_سیاسی
#ترور

🅾 @po_science
کدام امنیت؟!/ حیدر ولی‌زاده

سال هاست که در برابر انتقادات از نابسامانی های اقتصادی شنیده ام که "در عوضش امنیت داریم!" تکرار این عبارت به قدری زیاد بوده است که در نهایت به طنز و جوک تبدیل شد.

اما براستی ما امنیت داشته ایم و امروز نداریم؟! یا امنیت مان امروز در خطر قرار گرفته است؟!

اگر منظور از امنیت، امنیت جانی و مالی افراد در برابر تروریست ها و اوباش خارجی و داخلی باشد همین بخش از امنیت در کشورمان هم همواره در تهدید بوده است و امروزه با تکرار اقدامات تروریستی و رفتارهای اوباش گرایانه اثری از آن نمانده است.

هر زمان که اسرائیل، داعش، مجاهدین و حتی گروهک های تروریستی اراده کرده اند در گوشه ای از این سرزمین ناامنی ایجاد کرده و هموطنانمان را به خاک و خون کشیده اند. هر زمان که راهزنان و سارقان و جانی های داخلی خواسته اند به اهداف خود رسیده اند.

البته این نوع امنیت حداقل ترین تلاش حکومت ها برای برقراری یک عنصر ضروری برای اجتماع انسانی است چرا که هر نوع حکومتی از دمکراتیک تا اقتدارگرایانه برای رسیدن به اهداف خود نیازمند فضای امنی است و خارج از آن دچار هرج و مرج و فروپاشی خواهد شد.

اما باید دانست که امنیت یک مقوله بسیار وسیعی است و مورد فوق تنها جزیی از امنیت است در تعریف کلی اگر شما آرامش و آسایش روحی و روانی و جسمی به سبب شرایط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نداشته باشید از امنیت برخوردار نیستید.

با این تعریف در کشور ما هیچ زمانی امنیت وجود نداشته است و این بیانگر این است که "در عوضش امنیت داریم" از همان ابتدا یک شوخی و شعاری بیشتر نبوده است و امروز با سخت تر شدن شرایط نه امنیت بلکه موجودیت مان مورد تهدید قرار گرفته است. ترسمان بیش از پیش باز تولید و گسترده تر شده است.

تردیدی نیست که تامین امنیت در هر ابعادی تماما بر عهده و وظیفه حاکمیت است، همان که اقتدار کامل را در دست دارد اگر در سرزمینی امنیت حداقلی حاصل نگردد، جامعه به سمت فروپاشی خواهد رفت.

در این میان بر حکومت است که تمام‌ تلاش خود را به کار گیرد و به جای صرف نیرو در موارد غیر ضرور با الویت سنجی، حداقل! امنیت حداقلی را برای کشور تامین کند، امنیت حداکثری فعلا پیشکش!

#علوم_سیاسی
#امنیت

🅾 @po_science
قانون و فرمان چه تفاوت هایی دارند؟!/مهران صولتی


▫️بعد از این که مجلس یازدهم تلاش های خود برای تصویب قانون حجاب و عفاف را آغاز کرد و همه ارکان حکومت از لزوم تن دادن شهروندان به قانون سخن گفتند، دوگانه ای به نام قانون یا فرمان در فضای مجازی مطرح شد که مناقشه ای جدی درباره این مسئله تلقی می گردد.

▫️انقلاب مشروطه به دنبال تبدیل فرمان به قانون بود تا بتواند خودکامه‌گی سلطان را مهار کرده،  قدرت او را مشروط به ضوابطی نماید که نمایندگان ملت آن را تعیین کرده اند. مجلسی که حاصل انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی بوده و اعضای آن می توانستند مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه را نمایندگی کنند.

▫️اما اوضاع چندان بر وفق مراد پیش نرفت و استبداد در ادوار بعد و در جامه های رنگارنگ بازتولید شد. اکنون اما با این پرسش مواجه شده ایم که مصوبه مجلس درباره حجاب اجباری فرمانی حکومتی است که در زرورق قانون پیچیده شده یا قانونی است که از اعتبار حقوقی برخوردار می باشد؟ این یادداشت می کوشد تا برخی از تفاوت های این دو‌ مقوله را فهرست نماید:


▪️ قانون زاده دوران مدرن است ولی فرمان مربوط به عصر پیشامدرن!

▪️ قانون برخاسته از اراده ملی است ولی فرمان ناشی از اراده حکمران!

▪️ براساس قانون همه ساکنان یک سرزمین شهروند هستند ولی مطابق فرمان رعیت اند!

▪️ قانون همه شهروندان را برابر می داند ولی فرمان برخی را برتر از دیگران می بیند!

▪️ قانون به شهروندان حق نصب، نقد و عزل حاکمان را می دهد ولی فرمان آن ها را از این حقوق محروم می کند!

▪️ مطابق قانون همه شهروندان صاحب حق اند و بر اساس فرمان همه رعایا واجد تکلیف!

▪️ قانون عام و استثنا ناپذیر است در حالی که فرمان خاص و استثنا پذیر!

▪️ فرآیند تصویب قانون معین و شفاف است ولی روند وضع فرمان ناگهانی و پنهانی!

▪️ قانون برای توجیه خود مبتنی بر دلایل حقوقی است ولی فرمان برای تحمیل خود متکی بر علل دینی، امنیتی و ایدئولوژیک!

#قانون
#فرمان

🅾 @po_science
جامعه بی‌طبقه توحیدی! /فرهاد قنبری


جامعه «بی‌طبقه توحیدی» اصطلاحی بود که قبل از انقلاب سال پنجاه و هفت، در میان شورشیان آرمانخواه و چریک‌ها دهان به دهان می‌چرخید و نوید بهشتی پر از خوشبختی را می‌داد..

نویدی که تصور و رویای آن، شوق وافری در حاملان این ایده به و جود می‌آورد و آنها را غرق در رویاهای زیبایشان می‌کرد.

اصطلاح جامعه بی‌طبقه توحیدی اولین بار، توسط بنیانگذاران مجاهدین خلق استفاده شد و کم کم به گفتمان عمومی جامعه راه یافت.

حاملان این گفتمان، جامعه ای را تصویر می‌کردند که در آن همه، به صورت یکدست و  در صفوف به هم پیوسته، توحید و خداپرستی را سرمشق خود قرار داده و به اندازه توان خود، کار کرده و به اندازه نیازشان می‌بردند.

برداشت آنها از روان و ذات انسان، برداشتی بسیار ساده، سطحی و رمانتیک بود، برداشتی که در آن قرار بود انسانها به تمام غرایز خود از قبیل شهرت، قدرت، طمع، جاه طلبی، شهوت و غیره پشت پا بزنند و دوشادوش سایر برادران و خواهران دینی خود، به ریسمان الهی چنگ بیندازند و در گوشه دنجی از سفینه نجات الهی، قناعت و صبر پیشه کرده و برای خوشبختی دیگران از هیچ تلاشی فروگذار نباشند.

شورشیان آرمانخواه نمی‌دانستند که ابتدا برای رسیدن به جامعه «توحیدی» باید جمعیت کثیری از مردم را که نگاه غیرتوحیدی دارند، یا هدایت کرده یا از بین ببرند
و سپس به جان افرادی که به جامعه «بی‌طبقه» اعتقادی ندارند، بیافتند و آنها را نیز یا هدایت کرده یا قلع و قمع کنند
و آرمانشهر خود را بر روی تلی از نعش و خون (شبیه آرمانهشر سوسیالیستی استالین یا جامعه نژاد خالص هیتلری) بسازند.

امروز با گذشت بیش از چهار، پنج دهه از آن شعارها و نگاهها، می‌توان با لبخندی تلخ به سادگی حاملان چنین تفکراتی نگریست.

جامعه‌ای که می‌خواست در آن طبقه اقتصادی و تبعیض‌های اجتماعی را از بین ببرد، به یکی از طبقاتی‌ترین جوامع دنیا تبدیل شده است و رانت و فساد اقتصادی از هر سو سربرآورده است.

#علوم_سیاسی

🅾 @po_science
🔰 دکتر کریم مجتهدی، فیلسوف ایرانی درگذشت

▫️دکتر کریم مجتهدی، استاد پیشکسوت فلسفه در ۹۳ سالگی از دنیا رفت.

▫️خانواده کریم مجتهدی صبح امروز (دوشنبه، ۲۵ دی‌ماه‌) اعلام کردند این استاد فلسفه و نویسنده کتاب‌های فلسفی از دنیا رفته است.

▫️مراسم تشییع پیکر مجتهدی، فردا (سه‌شنبه، ۲۶ دی‌ماه) از ساعت ۹ صبح در ساختمان مرکزی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار می‌شود و سپس پیکر او برای خاکسپاری به سمت بهشت زهرا (س) منتقل خواهد شد.

▫️کریم مجتهدی متولد دهم شهریور ۱۳۰۹ در تبریز بود.

#علوم_سیاسی

🅾 @po_science
پیرمردها اعلام جنگ می کنند. اما این جوانان هستند که باید بجنگند و بمیرند.

👤هربرت هوور

#علوم_سیاسی

🅾 @po_science
ایدئالیسم افلاطونی و رئالیسم ارسطویی در مکتب آتن!

▫️مکتب آتن، (School of Athens)، یکی از معروفترین آثار نقاش رنسانس ایتالیایی، رافائل (1483-1520 م) است که در خلال سالهای 1509 و 1511 میلادی به عنوان بخشی از نقشهای دیواری کاخ پاپ در واتیکان خلق شده‌است.

▫️این اثر به عنوان شاهکار رافائل و تجسمی تمام عیار از روح کلاسیک دوران اوج رنسانس (High Renaissance) شناخته می‌شود، زمانی که پاپ جولیوس دوم به تشویق هنرمندان بزرگی چون رافائل، لئوناردو داوینچی، دل سارتو و میکل آنژ پرداخت و شهر رم، عملاً جایگزین شهر فلورانس در تمرکز آثار هنری اروپا در طول سالهای رنسانس شد.

▫️در این اثر، چهره‌های مختلفی از مشهورترین فلاسفه یونان باستان، دانشمندان و دیگر شخصیتهای شناخته شده به تصویر کشیده شده‌اند.

▫️به دلیل این که خود رافائل به طور صریح به نام شخصیتهای موجود در اثر اشاره نکرده‌است و یا منبع مشخصی درباره این اثر و نامگذاری شخصیتهای آن وجود ندارد، تشخیص آنها همواره با شبهاتی همراه بوده‌است، با این حال توافقی کلی در نامگذاری این عده وجود دارد.

▫️به عبارت دیگر، از سقراط، افلاطون و ارسطو تا فیثاغورث، اپیکورس، زنون رواقی، بطلمیوس، اقلیدس، زرتشت و ابن رشد، همگی در این عکس یادگاری باستانی دیده می‌شوند.

▫️این نقاشی در کاخ واتیکان ٬ محل اقامت پاپ قرار دارد. شیوه نقاشی فرسک (Fresco) نامیده می شود که بدلیل شیوه خاص اجرای آن به بخشی از دیوار تبدیل شده و برای مدتها باقی می ماند.

▫️در مرکز نقاشی افلاطون (سمت چپ) و ارسطو (سمت راست) قرار دارند. افلاطون با دست به بالا اشاره کرده است که کنایه ای است از تمایل او به امور فراتر از واقع و ایدئالها است.

▫️در مقابل ارسطو با انگشت به پایین اشاره کرده است که نشان دهنده واقعگرایی او در فلسفه است. رافائل می خواهد نشان دهد که افلاطون بیش از همه به دنیای خیالی توجه داشته است و ارسطو به واقعیت و آنچه در اطراف او می گذرد. در دست افلاطون رساله تیمائوس قرار دارد.ارسطو کتاب اخلاق نیکوماخوس را به دست گرفته است.

▫️سمت چپ افلاطون سقراط با چند تن از دوستان خود در حال انجام مباحثاتی است که در تاریخ فلسفه به گفتگوهای سقراطی مشهور است. نکته جالب توجه اینجاست که در سمت چپ یکی از شاگردان سقراط اسکندر مقدونی است.

#علوم_سیاسی
#مکتب_آتن

🅾 @po_science
حضرت امیر (ع) درباره شاخص سنجش خیانت اقتصادی یک مسئول حکومتی:

▫️«دَخَلْتُ بِلَادَکُمْ بِاَشْمَالِی هَذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی ها هِیَ فَاِنْ اَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَاِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ»

▪️با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم. پس اگر از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانتکاران هستم.

© منبع: وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۸۳

#علوم_سیاسی
#خیانت

🅾 @po_science
پنج دولت افلاطون

▫️پنج دولت افلاطون گونه‌ای دسته‌بندی است که افلاطون در رسالهٔ جمهور مطرح کرده‌است و حکومت‌های ممکن را به پنج دسته تقسیم‌بندی می‌کند. افلاطون همچنین در هم‌ارزی هر یک از این حکومت‌ها، فرد انسانی ویژه‌ای را قرار می‌دهد و به شباهت‌های حکومت و فرد همتراز آن می‌پردازد. گفتنی است که هرچه این فهرست پیش تر برود فاصله از حکومت ایده‌آل و مطلوب افزایش می‌یابد.

#علوم_سیاسی
#افلاطون
#دولت

🅾 @po_science
پنج دولت افلاطون

▫️پنج دولت افلاطون گونه‌ای دسته‌بندی است که افلاطون در رسالهٔ جمهور مطرح کرده‌است و حکومت‌های ممکن را به پنج دسته تقسیم‌بندی می‌کند. افلاطون همچنین در هم‌ارزی هر یک از این حکومت‌ها، فرد انسانی ویژه‌ای را قرار می‌دهد و به شباهت‌های حکومت و فرد همتراز آن می‌پردازد. گفتنی است که هرچه این فهرست پیش تر برود فاصله از حکومت ایده‌آل و مطلوب افزایش می‌یابد.

▪️▪️حکومت‌ها به ترتیب شکل‌گیری و تعالی

1⃣آریستوکراسی
حکومت مثالی افلاطون در ردهٔ حکومت‌های آریستوکراسی قرار می‌گیرد و انسان هم ارز این حکومت همان فیلسوف شاهی است که می‌باید زمام امور جامعه را در دست داشته باشد.

2⃣ تیموکراسی
چنان‌که در آرمانشهر افلاطون اصول زاد و ولد درست، رعایت نشود؛ در میان طبقهٔ زمامدار فرزندانی با نژاد پست‌تر تولید می‌شوند و آن‌ها هم به نوبه خود به کشمکش با نژاد طلایی و اصیل می پردارند و با زور مردم را به سمت خود می‌کشانند. در نتیجه اصالت به «تفاخر» و زور داده می‌شود و حکومت تایموکراسی شکل می‌گیرد. انسان تیموکرات تندخو و خشن است اما در عین حال بری از همهٔ فضایل نیست.

3⃣الیگارشی
حکومت تیموکراسی برای زمان جنگ می‌تواند عملکرد خوبی داشته باشد اما برای دوران صلح کارساز نیست. در دوران صلح حاکمان به سمت جمع‌آوری ثروت می‌روند و قانون را به انحای گوناگون به نفع ثروتمندان تغییر می‌دهند و زمینهٔ برپایی حکومت الیگارشی را به وجود می‌آورند. این حکومت در زمان جنگ توان دفاع از کشور را ندارد. همچنین به نبردهای طبقاتی دامن می‌زند. انسان هم ارز این حکومت کسی است که به تقلید پدر به جمع‌آوری مال می‌پردازد.

4⃣دموکراسی
اختلاف طبقاتی و در نتیجه افزایش رباخواری و هرچه بیشتر به زیر بار وام‌های سنگین رفتن مردم عادی از یک سو و سستی و فرومایگی طبقات مرفه در اثر وفور نعمت از دیگر سو نهایتاً سبب بروز انقلاب پیروزمندانه‌ای از طرف توده‌های فرودست می‌شود و مساوات و آزادی را ایجاد می‌کنند. در این حکومت اندیشه‌های رنگارنگ در جامعه به وجود می‌آید و بی بند و باری رواج پیدا می‌کند. همچنین عامهٔ مردم ناآگاه به خود اجازه می‌دهند در مسائل زمامداری وارد شوند. فرد معادل این حکومت هوس‌های غیرضرور را به نیازهای ضروری برتری می‌نهد و به دنبال لذت جویی است.

5⃣استبداد
با این وجود افلاطون استبداد را پس از دمکراسی قرار می‌دهد. بدین ترتیب که در حکومت دموکراسی سه دسته مردم به وجود می‌آیند. دسته‌ای تنها توان بالایی دارند و همانند «زنبورهای نیش دارند»، دسته‌ای از نظم برخوردارند اما به دلیل نبود تربیت معنوی به ثروت اندوزی کشیده می‌شوند. دستهٔ سوم تودهٔ مردم هستند که هیچ‌یک از فضیلت‌های دو گروه نخست را ندارند. در نتیجه دستهٔ نخست با همراه کردن تودهٔ مردم خود را منجی و پیشوای ملت معرفی می‌کنند و به زور ثروت دستهٔ دوم و سپس تمام قدرت را تصاحب می‌کنند و سپس روز به روز از تودهٔ مردم فاصله می‌گیرند.

#علوم_سیاسی
#افلاطون
#دولت

🅾 @po_science
2024/06/29 23:44:13
Back to Top
HTML Embed Code: