This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ تفاوت یهودیت و صهیونیسم چیست؟
اگر مسئله و مناقشه میان اسرائیل و فلسطین را دنبال می کنید ممکن است با عکس ها یا فیلم هایی از جامعه یهودی مواجه شده باشید که اقدامات دولت اسرائیل را محکوم می کنند و در اعتراضات خود پلاکاردهایی مانند «صهیونیسم یهودی نیست» یا «یهودیت مخالف صهیونیسم است» در دست دارند.
اگرچه یهودیت و صهیونیسم اغلب در هم تنیده شدهاند، اما در واقعیت، مفاهیم کاملاً متمایز با معانی تاریخی، فرهنگی و مهمتر از همه سیاسی خاص خود هستند.
#علوم_سیاسی
#یهود
#صهیونیسم
🅾 @po_science
اگر مسئله و مناقشه میان اسرائیل و فلسطین را دنبال می کنید ممکن است با عکس ها یا فیلم هایی از جامعه یهودی مواجه شده باشید که اقدامات دولت اسرائیل را محکوم می کنند و در اعتراضات خود پلاکاردهایی مانند «صهیونیسم یهودی نیست» یا «یهودیت مخالف صهیونیسم است» در دست دارند.
اگرچه یهودیت و صهیونیسم اغلب در هم تنیده شدهاند، اما در واقعیت، مفاهیم کاملاً متمایز با معانی تاریخی، فرهنگی و مهمتر از همه سیاسی خاص خود هستند.
#علوم_سیاسی
#یهود
#صهیونیسم
🅾 @po_science
✅ تفاوت یهودیت و صهیونیسم چیست؟
اگر مسئله و مناقشه میان اسرائیل و فلسطین را دنبال می کنید ممکن است با عکس ها یا فیلم هایی از جامعه یهودی مواجه شده باشید که اقدامات دولت اسرائیل را محکوم می کنند و در اعتراضات خود پلاکاردهایی مانند «صهیونیسم یهودی نیست» یا «یهودیت مخالف صهیونیسم است» در دست دارند.
اگرچه یهودیت و صهیونیسم اغلب در هم تنیده شدهاند، اما در واقعیت، مفاهیم کاملاً متمایز با معانی تاریخی، فرهنگی و مهمتر از همه سیاسی خاص خود هستند.
◀️یهودیت: یک هویت مذهبی و فرهنگی
یهودیت یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان است که قدمت آن به هزاران سال می رسد. این اساساً یک نظام اعتقادی است که ریشه در ایمان دارد و جنبه های فرهنگی، اخلاقی و مذهبی را شامل می شود.
این دین گروه بسیار متنوعی از مردم را که دارای میراث مذهبی و فرهنگی مشترک هستند را دربر می گیرد.
اصل اساسی یهودیت حول محور اعتقاد به خدای واحد می چرخد و اعمال مذهبی آن در متن مقدس معروف به تورات آمده است.
یهودیت نه تنها جنبه های مذهبی بلکه یک هویت فرهنگی متمایز را نیز در بر می گیرد.
که شامل سنت ها، آداب و رسوم، هنر، ادبیات و حس عمیق تداوم تاریخی است.
یهودیت دینی متنوع و چندوجهی است. چندین فرقه در این سنت مذهبی وجود دارد، مانند ارتدکس، محافظه کار، اصلاح طلب و غیره. هر فرقه تفاسیر منحصر به فردی از اعمال و اعتقادات مذهبی دارد.
◀️صهیونیسم: یک ایدئولوژی سیاسی
از سوی دیگر، صهیونیسم یک ایدئولوژی و جنبش سیاسی است که در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. این ایده بر ایجاد و حفظ یک سرزمین یهودی در منطقه تاریخی اسرائیل که در سالهای اولیه جنبش تحت سلطه عثمانی و بعداً بریتانیا بود، متمرکز شده است.
پس از تأسیس اسرائیل نیز صهیونیسم به ایدئولوژیی تبدیل شد که همچنان از توسعه و حمایت از کشور اسرائیل ادامه می دهد.
صهیونیسم را در واقع می توان به عنوان جلوه ای از ناسیونالیسم یهودی درک کرد.
تئودور هرتسل به طور گسترده به عنوان پدر صهیونیسم سیاسی مدرن شناخته می شود. او ایجاد یک میهن یهودی را در پاسخ به یهودی ستیزی رایج و به عنوان پناهگاهی برای یهودیانی که با آزار و اذیت مواجه می شدند را متصور بود.
اصطلاح صهیونیسم از کلمه صهیون گرفته شده است، تپه ای در اورشلیم (بیتالمُقَدَّس)که به طور گسترده نماد سرزمین اسرائیل است.
صهیونیسم در دورهای که ناسیونالیسم اروپایی در حال رشد بود به شهرت رسید و ظلم و آزار یهودیان بهویژه در اروپای شرقی و روسیه به آن دامن زد.
هدف رهبران اولیه صهیونیسم ایجاد یک کشور یهودی و اولین مستعمره صهیونیستی در فلسطین تاریخی از اواخر دهه ۱۸۰۰ بود. در آغاز قرن، موجهایی از "تازه واردان" مهاجران یهودی شروع به مهاجرت به سرزمین فلسطین کردند و شهرکهای یهودی را ایجاد کردند.
سالها مبارزه و درگیری سیاسی در نهایت به تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ انجامید.
تمایز اساسی بین یهودیت و صهیونیسم در ماهیت آنها نهفته است. یهودیت یک دین و یک هویت فرهنگی است، در حالی که صهیونیسم یک ایدئولوژی سیاسی است که بر ناسیونالیسم و کشورداری یهودی متمرکز است.
مشخصه صهیونیسم تأکید انحصاری آن بر اسرائیل به عنوان سرزمین تعیین شده برای مردم یهود است. در مقابل، یهودیت یک هویت فراگیر است، یهودیانی که در بسیاری از کشورها زندگی می کنند و انواع اعمال و عقاید را پذیرفته اند.
◀️ارتباط یهودیت و صهیونیسم در عصر امروز
هر بار که درگیری اسرائیل و فلسطین تشدید می شود، رابطه یهودیت و صهیونیسم در خط مقدم بحث جهانی قرار می گیرد.
مخالفت با صهیونیسم و انتقاد از دولت اسرائیل ذاتا یهودستیزانه نیست. تمایز بین انتقاد از ایدئولوژی ها یا سیاست های سیاسی و تعصب علیه یک گروه مذهبی خاص ضروری است.
حتی در داخل جامعه یهودی نیز برخی افراد به شدت از دولت اسرائیل و اصول صهیونیستی آن حمایت می کنند، در حالی که برخی دیگر از سیاست های اسرائیل به ویژه رفتار آنها با فلسطینیان انتقاد و آن را محکوم می کنند.
#علوم_سیاسی
#یهود
#صهیونیسم
🅾 @po_science
اگر مسئله و مناقشه میان اسرائیل و فلسطین را دنبال می کنید ممکن است با عکس ها یا فیلم هایی از جامعه یهودی مواجه شده باشید که اقدامات دولت اسرائیل را محکوم می کنند و در اعتراضات خود پلاکاردهایی مانند «صهیونیسم یهودی نیست» یا «یهودیت مخالف صهیونیسم است» در دست دارند.
اگرچه یهودیت و صهیونیسم اغلب در هم تنیده شدهاند، اما در واقعیت، مفاهیم کاملاً متمایز با معانی تاریخی، فرهنگی و مهمتر از همه سیاسی خاص خود هستند.
◀️یهودیت: یک هویت مذهبی و فرهنگی
یهودیت یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان است که قدمت آن به هزاران سال می رسد. این اساساً یک نظام اعتقادی است که ریشه در ایمان دارد و جنبه های فرهنگی، اخلاقی و مذهبی را شامل می شود.
این دین گروه بسیار متنوعی از مردم را که دارای میراث مذهبی و فرهنگی مشترک هستند را دربر می گیرد.
اصل اساسی یهودیت حول محور اعتقاد به خدای واحد می چرخد و اعمال مذهبی آن در متن مقدس معروف به تورات آمده است.
یهودیت نه تنها جنبه های مذهبی بلکه یک هویت فرهنگی متمایز را نیز در بر می گیرد.
که شامل سنت ها، آداب و رسوم، هنر، ادبیات و حس عمیق تداوم تاریخی است.
یهودیت دینی متنوع و چندوجهی است. چندین فرقه در این سنت مذهبی وجود دارد، مانند ارتدکس، محافظه کار، اصلاح طلب و غیره. هر فرقه تفاسیر منحصر به فردی از اعمال و اعتقادات مذهبی دارد.
◀️صهیونیسم: یک ایدئولوژی سیاسی
از سوی دیگر، صهیونیسم یک ایدئولوژی و جنبش سیاسی است که در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت. این ایده بر ایجاد و حفظ یک سرزمین یهودی در منطقه تاریخی اسرائیل که در سالهای اولیه جنبش تحت سلطه عثمانی و بعداً بریتانیا بود، متمرکز شده است.
پس از تأسیس اسرائیل نیز صهیونیسم به ایدئولوژیی تبدیل شد که همچنان از توسعه و حمایت از کشور اسرائیل ادامه می دهد.
صهیونیسم را در واقع می توان به عنوان جلوه ای از ناسیونالیسم یهودی درک کرد.
تئودور هرتسل به طور گسترده به عنوان پدر صهیونیسم سیاسی مدرن شناخته می شود. او ایجاد یک میهن یهودی را در پاسخ به یهودی ستیزی رایج و به عنوان پناهگاهی برای یهودیانی که با آزار و اذیت مواجه می شدند را متصور بود.
اصطلاح صهیونیسم از کلمه صهیون گرفته شده است، تپه ای در اورشلیم (بیتالمُقَدَّس)که به طور گسترده نماد سرزمین اسرائیل است.
صهیونیسم در دورهای که ناسیونالیسم اروپایی در حال رشد بود به شهرت رسید و ظلم و آزار یهودیان بهویژه در اروپای شرقی و روسیه به آن دامن زد.
هدف رهبران اولیه صهیونیسم ایجاد یک کشور یهودی و اولین مستعمره صهیونیستی در فلسطین تاریخی از اواخر دهه ۱۸۰۰ بود. در آغاز قرن، موجهایی از "تازه واردان" مهاجران یهودی شروع به مهاجرت به سرزمین فلسطین کردند و شهرکهای یهودی را ایجاد کردند.
سالها مبارزه و درگیری سیاسی در نهایت به تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ انجامید.
تمایز اساسی بین یهودیت و صهیونیسم در ماهیت آنها نهفته است. یهودیت یک دین و یک هویت فرهنگی است، در حالی که صهیونیسم یک ایدئولوژی سیاسی است که بر ناسیونالیسم و کشورداری یهودی متمرکز است.
مشخصه صهیونیسم تأکید انحصاری آن بر اسرائیل به عنوان سرزمین تعیین شده برای مردم یهود است. در مقابل، یهودیت یک هویت فراگیر است، یهودیانی که در بسیاری از کشورها زندگی می کنند و انواع اعمال و عقاید را پذیرفته اند.
◀️ارتباط یهودیت و صهیونیسم در عصر امروز
هر بار که درگیری اسرائیل و فلسطین تشدید می شود، رابطه یهودیت و صهیونیسم در خط مقدم بحث جهانی قرار می گیرد.
مخالفت با صهیونیسم و انتقاد از دولت اسرائیل ذاتا یهودستیزانه نیست. تمایز بین انتقاد از ایدئولوژی ها یا سیاست های سیاسی و تعصب علیه یک گروه مذهبی خاص ضروری است.
حتی در داخل جامعه یهودی نیز برخی افراد به شدت از دولت اسرائیل و اصول صهیونیستی آن حمایت می کنند، در حالی که برخی دیگر از سیاست های اسرائیل به ویژه رفتار آنها با فلسطینیان انتقاد و آن را محکوم می کنند.
#علوم_سیاسی
#یهود
#صهیونیسم
🅾 @po_science
✅ درود قدرت سیاه
درود قدرت سیاه در المپیک ۱۹۶۸ اشاره به واقعهای تاریخی در المپیک ۱۹۶۸ دارد که در آن دو ورزشکار سیاهپوست آمریکایی به نژادپرستی در آمریکا اعتراض نمودند.
#علوم_سیاسی
#درود_قدرت_سیاه
#قدرت_سیاه
🅾 @po_science
درود قدرت سیاه در المپیک ۱۹۶۸ اشاره به واقعهای تاریخی در المپیک ۱۹۶۸ دارد که در آن دو ورزشکار سیاهپوست آمریکایی به نژادپرستی در آمریکا اعتراض نمودند.
#علوم_سیاسی
#درود_قدرت_سیاه
#قدرت_سیاه
🅾 @po_science
✅ درود قدرت سیاه
▫️درود قدرت سیاه در المپیک ۱۹۶۸ اشاره به واقعهای تاریخی در المپیک ۱۹۶۸ دارد که در آن دو ورزشکار سیاهپوست آمریکایی به نژادپرستی در آمریکا اعتراض نمودند.
▫️تامی اسمیت و جان کارلوس که به ترتیب موفق به کسب مدال طلا و برنز در رشته دوی ۲۰۰ متر شدند، در حالی روی سکو رفتند که در هنگام پخش سرود ملی آمریکا، روی خود را از پرچم این کشور برگردانده و با مشت گرهکردهای برافراشته در بالای سر سکوت کردند.
▫️پیتر نورمن ورزشکار سفیدپوست استرالیایی نیز که با مدال نقره روی سکو بود، با چسباندن نماد «پروژه حقوق بشر المپیک» روی سینهاش (مانند اسمیت و کارلوس) با آنها همراهی کرد.
▫️ دو ورزشکار آمریکایی قصد داشتند دستکش های مشکی را به این رویداد بیاورند، اما کارلوس دستکش های خود را فراموش کرد و آنها را در دهکده المپیک رها کرد.
▫️ این پیتر نورمن بود که به کارلوس پیشنهاد کرد دستکش چپ دست اسمیت را بپوشد. به همین دلیل، کارلوس دست چپ خود را در مقابل دست راست خود بالا برد که با سلام سنتی قدرت سیاه تفاوت داشت
▫️پس از این اعتراض، کمیته ملی المپیک آمریکا دو ورزشکار را از کاروان این کشور در دهکده بازیها اخراج کرد که این اتفاق باعث همبستگی ورزشکاران سیاهپوست حاضر در این مسابقات و تکرار این کار توسط ورزشکاران دیگری منجر شد.
▫️این دو ورزشکار تا دهه ۱۹۸۰ از حقوق اجتماعی خود در آمریکا محروم بودند و گاهی نیز مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند اما بعداً مورد تحسین قرار گرفتند.
▫️این اتفاق که در دوران مبارزات جنبش حقوق مدنی آمریکا و ۶ ماه پس از ترور رهبر این جنبش مارتین لوتر کینگ انجامشد، یکی از سیاسیترین وقایع در تاریخ المپیک محسوب میشود.
▪️اسمیت در زندگی نامه خود، ژست خاموش، که تقریباً ۳۰ سال بعد منتشر شد، در بیانیه خود تجدید نظر کرد و گفت که این ژست فی نفسه یک درود « قدرت سیاه » نیست، بلکه یک درود «حقوق بشر» است.
#علوم_سیاسی
#درود_قدرت_سیاه
#قدرت_سیاه
🅾 @po_science
▫️درود قدرت سیاه در المپیک ۱۹۶۸ اشاره به واقعهای تاریخی در المپیک ۱۹۶۸ دارد که در آن دو ورزشکار سیاهپوست آمریکایی به نژادپرستی در آمریکا اعتراض نمودند.
▫️تامی اسمیت و جان کارلوس که به ترتیب موفق به کسب مدال طلا و برنز در رشته دوی ۲۰۰ متر شدند، در حالی روی سکو رفتند که در هنگام پخش سرود ملی آمریکا، روی خود را از پرچم این کشور برگردانده و با مشت گرهکردهای برافراشته در بالای سر سکوت کردند.
▫️پیتر نورمن ورزشکار سفیدپوست استرالیایی نیز که با مدال نقره روی سکو بود، با چسباندن نماد «پروژه حقوق بشر المپیک» روی سینهاش (مانند اسمیت و کارلوس) با آنها همراهی کرد.
▫️ دو ورزشکار آمریکایی قصد داشتند دستکش های مشکی را به این رویداد بیاورند، اما کارلوس دستکش های خود را فراموش کرد و آنها را در دهکده المپیک رها کرد.
▫️ این پیتر نورمن بود که به کارلوس پیشنهاد کرد دستکش چپ دست اسمیت را بپوشد. به همین دلیل، کارلوس دست چپ خود را در مقابل دست راست خود بالا برد که با سلام سنتی قدرت سیاه تفاوت داشت
▫️پس از این اعتراض، کمیته ملی المپیک آمریکا دو ورزشکار را از کاروان این کشور در دهکده بازیها اخراج کرد که این اتفاق باعث همبستگی ورزشکاران سیاهپوست حاضر در این مسابقات و تکرار این کار توسط ورزشکاران دیگری منجر شد.
▫️این دو ورزشکار تا دهه ۱۹۸۰ از حقوق اجتماعی خود در آمریکا محروم بودند و گاهی نیز مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند اما بعداً مورد تحسین قرار گرفتند.
▫️این اتفاق که در دوران مبارزات جنبش حقوق مدنی آمریکا و ۶ ماه پس از ترور رهبر این جنبش مارتین لوتر کینگ انجامشد، یکی از سیاسیترین وقایع در تاریخ المپیک محسوب میشود.
▪️اسمیت در زندگی نامه خود، ژست خاموش، که تقریباً ۳۰ سال بعد منتشر شد، در بیانیه خود تجدید نظر کرد و گفت که این ژست فی نفسه یک درود « قدرت سیاه » نیست، بلکه یک درود «حقوق بشر» است.
#علوم_سیاسی
#درود_قدرت_سیاه
#قدرت_سیاه
🅾 @po_science
✍️ حکومت نه مقدس است نه منصوب خداست!/ رستم شجاعی مقدم
اگر حکومت مقدس باشد عقلانیت خودبخود به جرم تبدیل میشود زیرا کنش عقلی در برابر امر مقدس قرار میگیرد، در حالی که در ذات سیاست جرمی وجود ندارد (جرم سیاسی واژه غلطی است).
اگر حکومت منصوب خدا باشد، اختیار امور اجتماعی و سیاسی از شهروندان (رعیت) سلب شده است و این یعنی انسانها ابزار بیاختیار حکومتها هستند.
اگر دین حق حکومت مطلق بر مردم را به یک خاندان خاص و حتی با مراعات قانون تعیین شده الهی واگذار کرده باشد با این فرض عدالت در نظام خلقت منتفی میشود، در حالی که چنین امکانی وجود ندارد.
اگر حکومت های ایدیولوژی از ارزیابی نتیجه عمل خود و پاسخ به مردم معاف هستند، چرا باید هزینه بودن خود را بر مردم تحمیل کنند؟ و اگر حکومت های دینی الزامی به حفظ و بقای جامعه تحت حکومت خود ندارند بالاخره چه چیزی این جوامع را از نابودی نگه میدارد؟
پرواضح است که حتی اگر حکومت دینی متصدی دین جامعه باشد به هیچ وجهی نمیتواند دنیای جامعه و تمدن آنرا به سوی نابودی سوق دهد، چون بدون دنیای مردم دین و جامعه دینی هم وجود نخواهد داشت.
آنچه مسلم است در طول تاریخ فلاسفه و رسولان تلاش کردهاند جامعه زمان خود را به سوی عقلانیت، آبادانی، ترقی و رفاه بیشتر به حرکت درآورند و در این راه در تراز فهم جامعه سخن ارشادی رانده و الگوی رفتاری ارایه دادهاند.
جامعه انسانی نیز به عنوان ارگانی پویا و جویا روز به روز با انباشت دانش، ساخت ابزار و برقراری ارتباط به همگرایی و تمدن سازی پرداخته است.
بدون تردید حکومت محصولی از خردورزی انسان و تجربه تاریخی و علمی او بوده است، تاسیس حکومت و قانون درآمدی از هزینهها و سرمایهگذاری های بشریت بوده است که عینیت بنیادین یافته و راه مفری جز تمکین به آن وجود ندارد.
حکومت و قانون فقط برای بهسازی تمدن و زیست جمعی بشریت بدون ملاحظه هر گونه تفاوتی است!
اگر حکومت به عنوان قدرتمندترین نهاد اجتماعی با بهانه تقدس خود از قید قانون و اراده مردم رها شود قابلیت تبدیل شدن به بزرگترین نهاد یاغی و ویرانگر اجتماع را دارد و چنین خطری به هیچ وجهی نباید نادیده گرفته شود!
#علوم_سیاسی
#حکومت
🅾 @po_science
اگر حکومت مقدس باشد عقلانیت خودبخود به جرم تبدیل میشود زیرا کنش عقلی در برابر امر مقدس قرار میگیرد، در حالی که در ذات سیاست جرمی وجود ندارد (جرم سیاسی واژه غلطی است).
اگر حکومت منصوب خدا باشد، اختیار امور اجتماعی و سیاسی از شهروندان (رعیت) سلب شده است و این یعنی انسانها ابزار بیاختیار حکومتها هستند.
اگر دین حق حکومت مطلق بر مردم را به یک خاندان خاص و حتی با مراعات قانون تعیین شده الهی واگذار کرده باشد با این فرض عدالت در نظام خلقت منتفی میشود، در حالی که چنین امکانی وجود ندارد.
اگر حکومت های ایدیولوژی از ارزیابی نتیجه عمل خود و پاسخ به مردم معاف هستند، چرا باید هزینه بودن خود را بر مردم تحمیل کنند؟ و اگر حکومت های دینی الزامی به حفظ و بقای جامعه تحت حکومت خود ندارند بالاخره چه چیزی این جوامع را از نابودی نگه میدارد؟
پرواضح است که حتی اگر حکومت دینی متصدی دین جامعه باشد به هیچ وجهی نمیتواند دنیای جامعه و تمدن آنرا به سوی نابودی سوق دهد، چون بدون دنیای مردم دین و جامعه دینی هم وجود نخواهد داشت.
آنچه مسلم است در طول تاریخ فلاسفه و رسولان تلاش کردهاند جامعه زمان خود را به سوی عقلانیت، آبادانی، ترقی و رفاه بیشتر به حرکت درآورند و در این راه در تراز فهم جامعه سخن ارشادی رانده و الگوی رفتاری ارایه دادهاند.
جامعه انسانی نیز به عنوان ارگانی پویا و جویا روز به روز با انباشت دانش، ساخت ابزار و برقراری ارتباط به همگرایی و تمدن سازی پرداخته است.
بدون تردید حکومت محصولی از خردورزی انسان و تجربه تاریخی و علمی او بوده است، تاسیس حکومت و قانون درآمدی از هزینهها و سرمایهگذاری های بشریت بوده است که عینیت بنیادین یافته و راه مفری جز تمکین به آن وجود ندارد.
حکومت و قانون فقط برای بهسازی تمدن و زیست جمعی بشریت بدون ملاحظه هر گونه تفاوتی است!
اگر حکومت به عنوان قدرتمندترین نهاد اجتماعی با بهانه تقدس خود از قید قانون و اراده مردم رها شود قابلیت تبدیل شدن به بزرگترین نهاد یاغی و ویرانگر اجتماع را دارد و چنین خطری به هیچ وجهی نباید نادیده گرفته شود!
#علوم_سیاسی
#حکومت
🅾 @po_science
✍ تحولات اخیر خاورمیانه از منظر رئالیسم تهاجمی/ امید گراوندی
▫️میتوان «فرید زکریا» و «جان مرشایمر» را مهمترین نظریه پردازان واقع گرایی تهاجمی دانست زکریا بر آن است که تاریخ نشان میدهد دولتها در شرایطی که به شکلی فزاینده ثروتمند میشوند به ایجاد ارتش های بزرگ روی می آورند خود را درگیر مسائل خارج از مرزهایشان کنند و به دنبال افزایش نفوذ بین المللی خود درگیر مسائل خارج از مرزهایشان می روند به عبارت دیگر توانمندیهای نسبی تا حد زیادی به نیات دولتها شکل میدهند؛ هنگامی که دولتی قدرتمندتر میشود میکوشد نفوذ خود را افزایش دهد و به حداکثر برساند و محیط بین المللی خود را کنترل نماید.
▫️بنابراین دولتها در مواردی که تصمیم گیرندگان اصلی آنها تصور کنند، توانمندی نسبی کشور بیشتر شده است راهبردهای تهاجمی و با هدف بیشینه سازی نفوذ را دنبال خواهد کرد از دید جان مرشایمر دولتها در جهانی زندگی می کنند که سرشار از تهدیدات است و واحدهاییاند که تمایل دارند قدرت خود را به حداکثر برسانند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند.
▫️هدف اصلی هر دولتی آن است که سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برساند که این به معنای کسب قدرت به زیان دیگران است درست است که در طول تاریخ روابط بینالملل شاهد تنش زدایی هم بوده ایم اما اینها همه تلاش هایی بوده اند برای ایجاد فرصت و استفاده از آن در موقعیتی بهتر.
▫️▫️به نظر مرشایمر دلیل اصلی قدرتطلبی دولتها را باید در سه چیز جستجو کرد:
▪️ساختار آنارشیک نظام بینالملل
▪️توانمندیهای تهاجمی که همه دولتها از آن برخوردارند
▪️عدم اطمینان در مورد نیات و مقاصد دشمن
▫️بیشترین چیزی که در این میان برای تبیین روابط بین الملل اهمیت دارد عوامل ساختاری مانندآنارشی و توزیع قدرت اند.
▫️وی کمتر به عوامل داخلی همچون ملاحظات سیاسی داخلی و ایدئولوژی توجه دارد بر خلاف واقعگرایی کلاسیک سرشت قدرتطلب و جنگطلب بشر را نیز مهم نمیداند.
▫️قدرتهای بزرگ از یکدیگر میترسند آن ها نسبت به یکدیگر بدگمان بوده و همواره از قریب الوقوع بودن جنگ نگراناند آنها خطر را پیش بینی میکنند و چنین شرایطی جایی برای اعتماد به یکدیگر باقی نمیگذارد.ترس در زمانها و مکانهای متفاوت، از سطوح متفاوتی برخوردار است اما هرگز آنقدر کاهش نمییابد که اهمیت خود را از دست بدهد.
▫️از نظر هر قدرت بزرگی تمام قدرتهای بزرگ دیگر دشمن بالقوه به شمار میروند در نتیجه دولتها در نظام بینالملل در پی تضمین بقای خود میباشند.
▫️از آنجا که دولتها یکدیگر را به عنوان تهدیدات بالقوه میدانند و همچنین به دلیل اینکه هیچ اقتدار مرکزی مافوقی در نظام بین الملل وجود ندارد که وقتی آنها با مشکل و تهدید مواجه میگردند برای نجات خود به آن پناه آورند، دولت ها نمیتوانند برای حفظ امنیتشان به دیگران وابسته باشند.
▫️پس هر دولت خود را بی دفاع و تنها میبیند، سعی میکند آمادگی لازم را برای تضمین بقای خود کسب نماید.
▫️در نتیجه دولتها توجه خاصی به نحوه توزیع قدرت در میان خود دارند و کوشش بسیاری به عمل میآورند تا سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برسانند بویژه در پی یافتن فرصتهایی برای تغییر موازنه قوا هستند و در این راستا سعی میکنند معیارها و عوامل جنبی قدرت خود را نسبت به رقیبان افزایش دهند.
▫️دولتها برای تغییر موازنه قوا به نفع خود به ابزارهای متفاوت اقتصادی، سیاسی و نظامی متوسل میشوند حتی اگر با این کار دولتهای دیگر را دچار سوءظن کرده و یا حتی با خود دشمن سازند.
▫️ از آنجا که به هر میزان قدرت که دولتی کسب کند معادل با آن مقدار قدرتی است که دولت دیگر از دست می دهد قدرت های بزرگ بازی با حاصل جمع صفر را قاعدۀ روابط خود با یکدیگر میدانند شیوۀ زیرکانه این است که یک دولت پیروز میدان باشد و بر دیگر دولت ها در نظام بینالملل غلبه کند. در نتیجه وقتی می گوییم دولتها قدرت نسبی خود را به حداکثر میرسانند به این معناست که نسبت به دولتهای دیگر نگرش تهاجمی دارند حتی اگر انگیزه و نیت اصلی و غایی ایشان تنها بقا باشد.
▫️قدرتهای بزرگ همگی مقاصد تهاجمی دارند یک قدرت بزرگ حتی زمانی که نسبت به رقبای خود به برتری نظامی قاطع دست مییابد بازهم در جستجوی فرصتهایی برای کسب قدرت بیشتر است.
منبع:
۱- مشیرزاده، حمیرا( تحول در نظریههای روابط بینالملل). ص ۱۳۰-۱۳۱
۲-مرشایمر، جان(تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ). ترجمه چگینیزاده، غلامعلی ص۳۶- ۳۸
#علوم_سیاسی
#قدرت
#رئالیسم
🅾 @po_science
▫️میتوان «فرید زکریا» و «جان مرشایمر» را مهمترین نظریه پردازان واقع گرایی تهاجمی دانست زکریا بر آن است که تاریخ نشان میدهد دولتها در شرایطی که به شکلی فزاینده ثروتمند میشوند به ایجاد ارتش های بزرگ روی می آورند خود را درگیر مسائل خارج از مرزهایشان کنند و به دنبال افزایش نفوذ بین المللی خود درگیر مسائل خارج از مرزهایشان می روند به عبارت دیگر توانمندیهای نسبی تا حد زیادی به نیات دولتها شکل میدهند؛ هنگامی که دولتی قدرتمندتر میشود میکوشد نفوذ خود را افزایش دهد و به حداکثر برساند و محیط بین المللی خود را کنترل نماید.
▫️بنابراین دولتها در مواردی که تصمیم گیرندگان اصلی آنها تصور کنند، توانمندی نسبی کشور بیشتر شده است راهبردهای تهاجمی و با هدف بیشینه سازی نفوذ را دنبال خواهد کرد از دید جان مرشایمر دولتها در جهانی زندگی می کنند که سرشار از تهدیدات است و واحدهاییاند که تمایل دارند قدرت خود را به حداکثر برسانند تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند.
▫️هدف اصلی هر دولتی آن است که سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برساند که این به معنای کسب قدرت به زیان دیگران است درست است که در طول تاریخ روابط بینالملل شاهد تنش زدایی هم بوده ایم اما اینها همه تلاش هایی بوده اند برای ایجاد فرصت و استفاده از آن در موقعیتی بهتر.
▫️▫️به نظر مرشایمر دلیل اصلی قدرتطلبی دولتها را باید در سه چیز جستجو کرد:
▪️ساختار آنارشیک نظام بینالملل
▪️توانمندیهای تهاجمی که همه دولتها از آن برخوردارند
▪️عدم اطمینان در مورد نیات و مقاصد دشمن
▫️بیشترین چیزی که در این میان برای تبیین روابط بین الملل اهمیت دارد عوامل ساختاری مانندآنارشی و توزیع قدرت اند.
▫️وی کمتر به عوامل داخلی همچون ملاحظات سیاسی داخلی و ایدئولوژی توجه دارد بر خلاف واقعگرایی کلاسیک سرشت قدرتطلب و جنگطلب بشر را نیز مهم نمیداند.
▫️قدرتهای بزرگ از یکدیگر میترسند آن ها نسبت به یکدیگر بدگمان بوده و همواره از قریب الوقوع بودن جنگ نگراناند آنها خطر را پیش بینی میکنند و چنین شرایطی جایی برای اعتماد به یکدیگر باقی نمیگذارد.ترس در زمانها و مکانهای متفاوت، از سطوح متفاوتی برخوردار است اما هرگز آنقدر کاهش نمییابد که اهمیت خود را از دست بدهد.
▫️از نظر هر قدرت بزرگی تمام قدرتهای بزرگ دیگر دشمن بالقوه به شمار میروند در نتیجه دولتها در نظام بینالملل در پی تضمین بقای خود میباشند.
▫️از آنجا که دولتها یکدیگر را به عنوان تهدیدات بالقوه میدانند و همچنین به دلیل اینکه هیچ اقتدار مرکزی مافوقی در نظام بین الملل وجود ندارد که وقتی آنها با مشکل و تهدید مواجه میگردند برای نجات خود به آن پناه آورند، دولت ها نمیتوانند برای حفظ امنیتشان به دیگران وابسته باشند.
▫️پس هر دولت خود را بی دفاع و تنها میبیند، سعی میکند آمادگی لازم را برای تضمین بقای خود کسب نماید.
▫️در نتیجه دولتها توجه خاصی به نحوه توزیع قدرت در میان خود دارند و کوشش بسیاری به عمل میآورند تا سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برسانند بویژه در پی یافتن فرصتهایی برای تغییر موازنه قوا هستند و در این راستا سعی میکنند معیارها و عوامل جنبی قدرت خود را نسبت به رقیبان افزایش دهند.
▫️دولتها برای تغییر موازنه قوا به نفع خود به ابزارهای متفاوت اقتصادی، سیاسی و نظامی متوسل میشوند حتی اگر با این کار دولتهای دیگر را دچار سوءظن کرده و یا حتی با خود دشمن سازند.
▫️ از آنجا که به هر میزان قدرت که دولتی کسب کند معادل با آن مقدار قدرتی است که دولت دیگر از دست می دهد قدرت های بزرگ بازی با حاصل جمع صفر را قاعدۀ روابط خود با یکدیگر میدانند شیوۀ زیرکانه این است که یک دولت پیروز میدان باشد و بر دیگر دولت ها در نظام بینالملل غلبه کند. در نتیجه وقتی می گوییم دولتها قدرت نسبی خود را به حداکثر میرسانند به این معناست که نسبت به دولتهای دیگر نگرش تهاجمی دارند حتی اگر انگیزه و نیت اصلی و غایی ایشان تنها بقا باشد.
▫️قدرتهای بزرگ همگی مقاصد تهاجمی دارند یک قدرت بزرگ حتی زمانی که نسبت به رقبای خود به برتری نظامی قاطع دست مییابد بازهم در جستجوی فرصتهایی برای کسب قدرت بیشتر است.
منبع:
۱- مشیرزاده، حمیرا( تحول در نظریههای روابط بینالملل). ص ۱۳۰-۱۳۱
۲-مرشایمر، جان(تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ). ترجمه چگینیزاده، غلامعلی ص۳۶- ۳۸
#علوم_سیاسی
#قدرت
#رئالیسم
🅾 @po_science
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅دولت نگهبان شب یا حداقلی
▫️شکلی از دولت در فلسفه سیاسی است که در آن تنها کارکرد مشروع حکومت حفاظت از افراد دانسته می شود.
▫️ این مفهوم در گستردهترین حالت عملکردهای اجرایی و قانونگذاری را هم در بین کارکردهای مشروع دولت در بر میگیرد.
▫️دفاع از دولت نگهبان شب، مینارشیسم خوانده میشود.
▪️▪️تمایز با آنارشیسم
▫️مینارشیست ها معتقدند با توجه به اینکه نظم سیاسی و اقتصادی جهان امروز مبتنی یا متاثر از نظام دولت-ملت است پس نبود دولت و حکومت ملی در وهله اول نشدنی به نظر میرسد و در صورت شدنی بودن، پایداری یک نظم غیر دولتی بسیار شکننده بوده و در برابر یکپارچگی دیگر دولت ها و اقدامات جاهطلبانه و بعضاً کارشکنانه آنها محکوم به ضعف و تزلزل است.
▫️در ثانی نبود دولت متمرکز یا آنارشیسم، می تواند نوعی سلطه ی مافیایی و لابیستی شرکت ها و گروه های ذینفع بازاری را بر سر مردمان یک خطه به همراه داشته باشد.
#علوم_سیاسی
#دولت_نگهبان_شب
#مینارشیسم
🅾 @po_science
▫️شکلی از دولت در فلسفه سیاسی است که در آن تنها کارکرد مشروع حکومت حفاظت از افراد دانسته می شود.
▫️ این مفهوم در گستردهترین حالت عملکردهای اجرایی و قانونگذاری را هم در بین کارکردهای مشروع دولت در بر میگیرد.
▫️دفاع از دولت نگهبان شب، مینارشیسم خوانده میشود.
▪️▪️تمایز با آنارشیسم
▫️مینارشیست ها معتقدند با توجه به اینکه نظم سیاسی و اقتصادی جهان امروز مبتنی یا متاثر از نظام دولت-ملت است پس نبود دولت و حکومت ملی در وهله اول نشدنی به نظر میرسد و در صورت شدنی بودن، پایداری یک نظم غیر دولتی بسیار شکننده بوده و در برابر یکپارچگی دیگر دولت ها و اقدامات جاهطلبانه و بعضاً کارشکنانه آنها محکوم به ضعف و تزلزل است.
▫️در ثانی نبود دولت متمرکز یا آنارشیسم، می تواند نوعی سلطه ی مافیایی و لابیستی شرکت ها و گروه های ذینفع بازاری را بر سر مردمان یک خطه به همراه داشته باشد.
#علوم_سیاسی
#دولت_نگهبان_شب
#مینارشیسم
🅾 @po_science
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✅ ۱ مه چگونه "روز کارگر" شد؟!
۱ مه روز جهانی کارگر است که هر ساله در سراسر جهان از سوی کارگران گرامی داشته می شود، اما چه تحول و حوادث تاریخی موجب شد تا این روز به نام " روز کارگر" شناخته شود؛ در این ویدئو ببینید.
#علوم_سیاسی
#روز_کارگر
🅾 @po_science
۱ مه روز جهانی کارگر است که هر ساله در سراسر جهان از سوی کارگران گرامی داشته می شود، اما چه تحول و حوادث تاریخی موجب شد تا این روز به نام " روز کارگر" شناخته شود؛ در این ویدئو ببینید.
#علوم_سیاسی
#روز_کارگر
🅾 @po_science
✅چرا «یکم مه» روز «کارگر» نامگذاری شد؟!
▫️تا پیش از انقلاب صنعتی، بیشتر نیروی کار کشاورزی، دهقانانی بودند که به صورت رعیت یا مستأجر زمینداران بزرگ کار میکردند؛ در هر دوبخش کشاورزی و صنعت، اربابان، همه جنبههای زندگی و روابط اجتماعی و سیاسی کارگران را کنترل میکردند.
▫️ انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر سده ۱۸ (میلادی) نظام تولید را از شکل سنتی آن خارج کرد و به نظام سرمایهداری شکلی تازه، به ویژه، شکل تولید کارخانهای داد.
▫️ در نظام سرمایهداری، استادکار (سرمایهدار) به غیر از پرداخت دستمزد تعهد دیگری در زندگی خصوصی و اجتماعی کارگر نداشت. اما سرمایهدار باز هم با مقدار دستمزد پرداختی، زندگی کارگر و توان اجتماعی او را کنترل میکرد. به همین دلیل، کارگران جوامع سرمایهداری برای چندین دهه به کار دشوار و طولانی در شرایط نامساعد، و دریافت دستمزدی مجبور شدند که تنها برای تأمین کمینه نیازهای او کفایت میکرد.
▫️رشد اقتصادی سریع کشورهای سرمایهداری در میانه سده ۱۹ (میلادی) به رشد تولید و افزایش نیاز سرمایهداران به نیروی کار بیشتر و در نتیجه، کمبود نسبی عرضه نیروی کار به ویژه در دورههای رونق اقتصادی انجامید. این آگاهی از وابستگی متقابل بین سرمایه و کار در دهههای پایانی سده ۱۹ باعث شد تا کارگران، خواستههایی را برای بهبود شرایط کار، از جمله افزایش دستمزد، قانونمند شدن ساعات کار، محیط بهتر کار، و امنیت شغلی نسبی مطرح کنند و برای رسیدن به خواستها دست به ایجاد اتحادیه یا سندیکاهای کارگری بزنند.
▪️▪️قانون ۸ ساعت کار و شروع اعتراضات
▫️ در اوایل دهه ۱۸۸۰ (میلادی) اتحادیههای کارگری آمریکا برای تصویب قوانینی به منظور کاهش ساعات از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت بدون کاهش دستمزد تلاش کرد. اما با مخالفت کارفرمایان و دولت مواجه شد و به نتیجه نرسید. در واکنش به تعلل قانونگذاران در تصویب قانون، فدراسیون اتحادیههای صنفی و کارگری آمریکا در نشستی در سال ۱۸۸۴ دو سال به دولت و کارفرمایان مهلت داد تا قانون هشت ساعت کار را به تصویب برسانند و به اجرا بگذارند.
▫️قرار بود که در ایالات متحده آمریکا از ۱ مه ۱۸۸۶ کاهش ساعات کار به ۸ ساعت در روز، به اجرا درآید. اما با خودداری مقامات از پذیرش این درخواست، در روز ۱ مه ۱۸۸۶ تظاهرات گستردهای در شماری از شهرهای آمریکا برگزارشد که چند روز ادامه داشت.
▫️کارگران در گوشه و کنار آمریکا دست به تظاهرات زدند و در ۱۲۰۰ کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض به ویژه در شیکاگو بیش از دیگر شهرها و نزدیک به ۹۰ هزار تن بود.
▫️در ۴ مه ۱۸۸۶ تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدان هیمارکت جمع شده و از اینجا به حرکت درآمدند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت. یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس دیگر مجروح شدند.
▫️این رویداد سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشده است ولی نام انبوه مجروحان در دست است.
▫️ پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکندهسازد. در پی این رخداد، هشت تن به عنوان مسبب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود.
▫️ دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.
🔺با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به دیگر کشورها، در گوشه و کنار جهان، مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج ۱ مه، روز جهانی کارگر نام گرفت.
🔻به دنبال این خشونتها مبارزه برای تصویب قانون ۸ ساعت کار در روز برای چند سال با وقفه مواجه شد. اما در ۱ مه ۱۸۹۰ به دعوت اتحادیههای کارگری آمریکا تظاهرات گسترده دیگری صورت گرفت که تا چند سال بعد در همین تاریخ برگزار میشدند.
▫️از اوایل سده ۲۰ (میلادی) با قدرت گرفتن جنبشهای سوسیالیستی در شماری از کشورهای جهان، روز ۱ مه به عنوان روز جهانی کارگر مورد توجه ویژه قرارگرفت.
#علوم_سیاسی
#روز_کارگر
🅾 @po_science
▫️تا پیش از انقلاب صنعتی، بیشتر نیروی کار کشاورزی، دهقانانی بودند که به صورت رعیت یا مستأجر زمینداران بزرگ کار میکردند؛ در هر دوبخش کشاورزی و صنعت، اربابان، همه جنبههای زندگی و روابط اجتماعی و سیاسی کارگران را کنترل میکردند.
▫️ انقلاب صنعتی در اروپا در اواخر سده ۱۸ (میلادی) نظام تولید را از شکل سنتی آن خارج کرد و به نظام سرمایهداری شکلی تازه، به ویژه، شکل تولید کارخانهای داد.
▫️ در نظام سرمایهداری، استادکار (سرمایهدار) به غیر از پرداخت دستمزد تعهد دیگری در زندگی خصوصی و اجتماعی کارگر نداشت. اما سرمایهدار باز هم با مقدار دستمزد پرداختی، زندگی کارگر و توان اجتماعی او را کنترل میکرد. به همین دلیل، کارگران جوامع سرمایهداری برای چندین دهه به کار دشوار و طولانی در شرایط نامساعد، و دریافت دستمزدی مجبور شدند که تنها برای تأمین کمینه نیازهای او کفایت میکرد.
▫️رشد اقتصادی سریع کشورهای سرمایهداری در میانه سده ۱۹ (میلادی) به رشد تولید و افزایش نیاز سرمایهداران به نیروی کار بیشتر و در نتیجه، کمبود نسبی عرضه نیروی کار به ویژه در دورههای رونق اقتصادی انجامید. این آگاهی از وابستگی متقابل بین سرمایه و کار در دهههای پایانی سده ۱۹ باعث شد تا کارگران، خواستههایی را برای بهبود شرایط کار، از جمله افزایش دستمزد، قانونمند شدن ساعات کار، محیط بهتر کار، و امنیت شغلی نسبی مطرح کنند و برای رسیدن به خواستها دست به ایجاد اتحادیه یا سندیکاهای کارگری بزنند.
▪️▪️قانون ۸ ساعت کار و شروع اعتراضات
▫️ در اوایل دهه ۱۸۸۰ (میلادی) اتحادیههای کارگری آمریکا برای تصویب قوانینی به منظور کاهش ساعات از ۱۰ ساعت به ۸ ساعت بدون کاهش دستمزد تلاش کرد. اما با مخالفت کارفرمایان و دولت مواجه شد و به نتیجه نرسید. در واکنش به تعلل قانونگذاران در تصویب قانون، فدراسیون اتحادیههای صنفی و کارگری آمریکا در نشستی در سال ۱۸۸۴ دو سال به دولت و کارفرمایان مهلت داد تا قانون هشت ساعت کار را به تصویب برسانند و به اجرا بگذارند.
▫️قرار بود که در ایالات متحده آمریکا از ۱ مه ۱۸۸۶ کاهش ساعات کار به ۸ ساعت در روز، به اجرا درآید. اما با خودداری مقامات از پذیرش این درخواست، در روز ۱ مه ۱۸۸۶ تظاهرات گستردهای در شماری از شهرهای آمریکا برگزارشد که چند روز ادامه داشت.
▫️کارگران در گوشه و کنار آمریکا دست به تظاهرات زدند و در ۱۲۰۰ کارخانه و کارگاه، اعتصاب صورت گرفت. شمار کارگران معترض به ویژه در شیکاگو بیش از دیگر شهرها و نزدیک به ۹۰ هزار تن بود.
▫️در ۴ مه ۱۸۸۶ تظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی و هوادارانشان در میدان هیمارکت جمع شده و از اینجا به حرکت درآمدند. سخنرانان آنان بر یک گاری بزرگ سوار بودند و شعار میدادند. پس از طی مسافتی، پلیس اطراف این گاری (چهارچرخه) را گرفت و خواست که تظاهرکنندگان متفرق شوند که ناگهان انفجاری صورت گرفت. یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگر و پلیس دیگر مجروح شدند.
▫️این رویداد سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتار صورت گیرد. آمار کشتهشدگان اعلام نشده است ولی نام انبوه مجروحان در دست است.
▫️ پلیس با اعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکندهسازد. در پی این رخداد، هشت تن به عنوان مسبب دستگیر شدند که پنج نفر از آنان کارگر مهاجر آلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود.
▫️ دادگاه یکی از این دستگیرشدگان را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند. یکی از محکومان به اعدام، پیش از اجرای حکم خودکشی کرد و چهار نفر دیگر به دار آویخته شدند.
🔺با رسیدن اخبار مربوط به این تظاهرات، کشتار و اعدام به دیگر کشورها، در گوشه و کنار جهان، مراسم یادبود برگزار و هر سال هم تکرار شد که به تدریج ۱ مه، روز جهانی کارگر نام گرفت.
🔻به دنبال این خشونتها مبارزه برای تصویب قانون ۸ ساعت کار در روز برای چند سال با وقفه مواجه شد. اما در ۱ مه ۱۸۹۰ به دعوت اتحادیههای کارگری آمریکا تظاهرات گسترده دیگری صورت گرفت که تا چند سال بعد در همین تاریخ برگزار میشدند.
▫️از اوایل سده ۲۰ (میلادی) با قدرت گرفتن جنبشهای سوسیالیستی در شماری از کشورهای جهان، روز ۱ مه به عنوان روز جهانی کارگر مورد توجه ویژه قرارگرفت.
#علوم_سیاسی
#روز_کارگر
🅾 @po_science
✍️سواد و دموکراسی/نعمت الله فاضلی
✅ سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.
🔻قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی میزاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.
✅ مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.
🔻هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.
🔻انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب" انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.
🔻پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟
🔻این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.
🔻هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.
🔻بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.
✅ اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد"(۴۴).
🔻هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد " مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر " پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد. (۳۷).
🔻”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.
🔻هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.
✅ در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.
🔻در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
#دموکراسی
#سواد
🅾 @po_science
✅ سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.
🔻قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی میزاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد است.
✅ مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.
🔻هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.
🔻انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب" انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.
🔻پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟
🔻این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.
🔻هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.
🔻بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.
✅ اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد"(۴۴).
🔻هنریچ در دیباچه اش می نویسد سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد " مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شد" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر " پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد. (۳۷).
🔻”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.
🔻هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.
✅ در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.
🔻در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.
#دموکراسی
#سواد
🅾 @po_science
▪️▪️ ذاتِ غیرِ انسانی !
«بدترین خطا نسبت به همنوعان متنفر بودن از آنها نیست، بلکه بی تفاوتی نسبت به آنهاست: این یک ذات غیرانسانی است..»
©️جرج برنارد شاو/ مرید شیطان ۱۹۰۱
#علوم_سیاسی
#جرج_برنارد_شاو
#انسانیت
🅾 @po_science
«بدترین خطا نسبت به همنوعان متنفر بودن از آنها نیست، بلکه بی تفاوتی نسبت به آنهاست: این یک ذات غیرانسانی است..»
©️جرج برنارد شاو/ مرید شیطان ۱۹۰۱
#علوم_سیاسی
#جرج_برنارد_شاو
#انسانیت
🅾 @po_science
✅ افسانه خنجر زدن از پشت (Dolchstoßlegende)
▫️یک تئوری توطئه یهودستیزانهای بود که پس از سال ۱۹۱۸ در محافل دست راستی آلمان رایج گشت و به مرور در حکومت نازی ها به یک باور تبدیل شد.
▫️بر اساس افسانه "خنجر زدن از پشت" اعتقاد بر این بود که ارتش آلمان در جنگ جهانی اول در میدان نبرد شکست نخورد، بلکه شکست آن توسط غیرنظامیان در جبهه داخلی، به ویژه یهودیان، سوسیالیستهای انقلابی که اعتصابات و ناآرامیهای کارگری را برانگیختند و دیگر سیاستمداران جمهوریخواه که خاندان هوهنتسولرن را در انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان سرنگون کرده بودند به وقوع پیوست.
▫️ طرفداران این افسانه رهبران دولت آلمان را که در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ آتشبس(پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی) را امضا کرده بودند را به عنوان «جنایتکاران نوامبر» (Novemberverbrecher) محکوم کردند.
▫️هنگامی که آدولف هیتلر و حزب نازی در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند، آنها تئوری توطئه را به بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ رسمی خود در دهه ۱۹۲۰ تبدیل کردند و جمهوری وایمار را به عنوان دستاورد "جنایتکاران نوامبر" به تصویر کشیدند که ملت آلمان را از پشت در نبرد جهانی خنجر زده بودند.
▫️ تبلیغات نازی ها، جمهوری وایمار را به عنوان منبعی از فساد، انحطاط، تحقیر ملی، آزار و اذیت کننده بی رحمانه ملی گرایان، حاکمیت چهارده سال یهودیان، مارکسیست ها و بلشویک های فرهنگی معرفی می کرد که سرانجام توسط هیتلر سقوط کرد و حکومت نازی ها شکل گرفت.
#علوم_سیاسی
#خنجر_از_پشت
#یهود_ستیزی
🅾 @po_science
▫️یک تئوری توطئه یهودستیزانهای بود که پس از سال ۱۹۱۸ در محافل دست راستی آلمان رایج گشت و به مرور در حکومت نازی ها به یک باور تبدیل شد.
▫️بر اساس افسانه "خنجر زدن از پشت" اعتقاد بر این بود که ارتش آلمان در جنگ جهانی اول در میدان نبرد شکست نخورد، بلکه شکست آن توسط غیرنظامیان در جبهه داخلی، به ویژه یهودیان، سوسیالیستهای انقلابی که اعتصابات و ناآرامیهای کارگری را برانگیختند و دیگر سیاستمداران جمهوریخواه که خاندان هوهنتسولرن را در انقلاب ۱۹۱۸–۱۹۱۹ آلمان سرنگون کرده بودند به وقوع پیوست.
▫️ طرفداران این افسانه رهبران دولت آلمان را که در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ آتشبس(پیمان ترک مخاصمه بین متفقین و آلمان در جنگ جهانی) را امضا کرده بودند را به عنوان «جنایتکاران نوامبر» (Novemberverbrecher) محکوم کردند.
▫️هنگامی که آدولف هیتلر و حزب نازی در سال ۱۹۳۳ به قدرت رسیدند، آنها تئوری توطئه را به بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ رسمی خود در دهه ۱۹۲۰ تبدیل کردند و جمهوری وایمار را به عنوان دستاورد "جنایتکاران نوامبر" به تصویر کشیدند که ملت آلمان را از پشت در نبرد جهانی خنجر زده بودند.
▫️ تبلیغات نازی ها، جمهوری وایمار را به عنوان منبعی از فساد، انحطاط، تحقیر ملی، آزار و اذیت کننده بی رحمانه ملی گرایان، حاکمیت چهارده سال یهودیان، مارکسیست ها و بلشویک های فرهنگی معرفی می کرد که سرانجام توسط هیتلر سقوط کرد و حکومت نازی ها شکل گرفت.
#علوم_سیاسی
#خنجر_از_پشت
#یهود_ستیزی
🅾 @po_science
✅ محافظهکاری
▫️محافظه کاری(Conservatism) یک فلسفه و ایدئولوژی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که به دنبال ترویج و حفظ نهادها، مذهب، آداب و رسوم و ارزش های سنتی است.
▫️اصول اصلی محافظهکاری ممکن است در رابطه با فرهنگ و تمدنی که در آن ظاهر میشود متفاوت باشد. در فرهنگ غرب، بسته به ملت آن سرزمین، محافظه کاران به دنبال ترویج مجموعه ای از نهادها مانند خانواده هسته ای، مذهب سازمان یافته، ارتش، دولت-ملت، حق مالکیت، حاکمیت قانون، اشرافیت و سلطنت هستند.
▫️به طور کلی محافظه کاران تمایل دارند از نهادها و شیوه هایی حمایت کنند که نظم اجتماعی و تداوم تاریخی را تقویت می کند.
▫️ادموند بورک، از دولتمردان انگلیسی-ایرلندی قرن هجدهم بود که با انقلاب فرانسه مخالف بود اما از انقلاب آمریکا حمایت کرد وی به همراه ژوزف دو ماستر، دولتمرد ساوایی، به عنوان یکی از نیاکان تفکر محافظه کاری در دهه ۱۷۹۰ شناخته می شود.
▫️ اولین کاربرد تثبیت شده از این اصطلاح در زمینه سیاسی در سال ۱۸۱۸ با فرانسوا رنه دو شاتوبریان در طول دوره بازسازی بوربون آغاز شد که به دنبال عقب انداختن سیاست های انقلاب فرانسه و برقراری نظم اجتماعی بود.
▫️محافظه کاری به طور قابل توجهی اصول متفاوتی را دارا بوده است زیرا خود را با سنت های موجود و فرهنگ های ملی وفق داده است.
▫️بنابراین، محافظهکاران از بخشهای مختلف جهان، که هر یک از آنان از سنتهای مربوط به خود دفاع میکنند، ممکن است در مورد طیف وسیعی از مسائل اختلاف نظر داشته باشند.
▫️ محافظهکاری ممکن است آزادیخواه یا اقتدارگرا، پوپولیست یا نخبهگرا، مترقی یا ارتجاعی، میانهرو یا افراطی باشد.
▪️محافظهکاران برخلاف لیبرالها نظری بدبینانه نسبت به طبیعت بشر دارند. آنها انسان را موجودی کمهوش، نیازمند و امنیتجو میدانند که به چیزهای آشنا و مطمئن و آزموده تمایل دارد و نیازمند زندگی در اجتماعات باثبات و دارای نظم است.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
▫️محافظه کاری(Conservatism) یک فلسفه و ایدئولوژی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که به دنبال ترویج و حفظ نهادها، مذهب، آداب و رسوم و ارزش های سنتی است.
▫️اصول اصلی محافظهکاری ممکن است در رابطه با فرهنگ و تمدنی که در آن ظاهر میشود متفاوت باشد. در فرهنگ غرب، بسته به ملت آن سرزمین، محافظه کاران به دنبال ترویج مجموعه ای از نهادها مانند خانواده هسته ای، مذهب سازمان یافته، ارتش، دولت-ملت، حق مالکیت، حاکمیت قانون، اشرافیت و سلطنت هستند.
▫️به طور کلی محافظه کاران تمایل دارند از نهادها و شیوه هایی حمایت کنند که نظم اجتماعی و تداوم تاریخی را تقویت می کند.
▫️ادموند بورک، از دولتمردان انگلیسی-ایرلندی قرن هجدهم بود که با انقلاب فرانسه مخالف بود اما از انقلاب آمریکا حمایت کرد وی به همراه ژوزف دو ماستر، دولتمرد ساوایی، به عنوان یکی از نیاکان تفکر محافظه کاری در دهه ۱۷۹۰ شناخته می شود.
▫️ اولین کاربرد تثبیت شده از این اصطلاح در زمینه سیاسی در سال ۱۸۱۸ با فرانسوا رنه دو شاتوبریان در طول دوره بازسازی بوربون آغاز شد که به دنبال عقب انداختن سیاست های انقلاب فرانسه و برقراری نظم اجتماعی بود.
▫️محافظه کاری به طور قابل توجهی اصول متفاوتی را دارا بوده است زیرا خود را با سنت های موجود و فرهنگ های ملی وفق داده است.
▫️بنابراین، محافظهکاران از بخشهای مختلف جهان، که هر یک از آنان از سنتهای مربوط به خود دفاع میکنند، ممکن است در مورد طیف وسیعی از مسائل اختلاف نظر داشته باشند.
▫️ محافظهکاری ممکن است آزادیخواه یا اقتدارگرا، پوپولیست یا نخبهگرا، مترقی یا ارتجاعی، میانهرو یا افراطی باشد.
▪️محافظهکاران برخلاف لیبرالها نظری بدبینانه نسبت به طبیعت بشر دارند. آنها انسان را موجودی کمهوش، نیازمند و امنیتجو میدانند که به چیزهای آشنا و مطمئن و آزموده تمایل دارد و نیازمند زندگی در اجتماعات باثبات و دارای نظم است.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
✅ مرگ و بیداری احساس!
آیا تا به حال توجه کرده اید که تنها مرگ است که احساسات ما را بیدار میکند؟ چقدر دوستانی که به تازگی ما را ترک کرده اند را دوست داریم این طور نیست؟ چقدر استادانی را که دیگر تدریس نمیکنند و دهانشان پر از خاک است را تحسین میکنیم!
حس تحسین و بزرگداشت در چنین شرایطی به طور طبیعی در ما به وجود می آید، تحسینی که شاید در تمام زندگیشان منتظر شنیدنش بودند.
اما میدانید چرا در مورد کسانی که از دنیا رفته اند منصف تر و بخشنده تر می شویم؟ دلیلش ساده است! دیگر نسبت به آنها دینی نداریم ما را آزاد میگذارند می توانیم از وقتمان هر طور که میخواهیم استفاده کنیم میتوانیم هر وقت که فرصت داریم در میان یک میهمانی یا همراه با یاری مهربان، بزرگداشت او را به جای آوریم.
اما اگر آنها ما را مجبور به کاری میکردند فقط در حافظه ی ما جای میگرفتند و حافظه هم در این موارد ضعیف است نه ما فقط مرگی که به تازگی عزیزی را از ما گرفته دوست داریم به آن مرگ دردناک، احساساتمان و یا خودمان علاقه مندیم!
©️ رمان سقوط/ آلبر کامو
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
آیا تا به حال توجه کرده اید که تنها مرگ است که احساسات ما را بیدار میکند؟ چقدر دوستانی که به تازگی ما را ترک کرده اند را دوست داریم این طور نیست؟ چقدر استادانی را که دیگر تدریس نمیکنند و دهانشان پر از خاک است را تحسین میکنیم!
حس تحسین و بزرگداشت در چنین شرایطی به طور طبیعی در ما به وجود می آید، تحسینی که شاید در تمام زندگیشان منتظر شنیدنش بودند.
اما میدانید چرا در مورد کسانی که از دنیا رفته اند منصف تر و بخشنده تر می شویم؟ دلیلش ساده است! دیگر نسبت به آنها دینی نداریم ما را آزاد میگذارند می توانیم از وقتمان هر طور که میخواهیم استفاده کنیم میتوانیم هر وقت که فرصت داریم در میان یک میهمانی یا همراه با یاری مهربان، بزرگداشت او را به جای آوریم.
اما اگر آنها ما را مجبور به کاری میکردند فقط در حافظه ی ما جای میگرفتند و حافظه هم در این موارد ضعیف است نه ما فقط مرگی که به تازگی عزیزی را از ما گرفته دوست داریم به آن مرگ دردناک، احساساتمان و یا خودمان علاقه مندیم!
©️ رمان سقوط/ آلبر کامو
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
✅سیاستمداران و تجربه!
هر موجود زنده ای به طور طبیعی تلاش می کند تا علت فاجعه ای را که خود را در آن دخیل می بیند، کشف و از بین ببرد. اقداماتی را که در وهله اول فاجعه به بار آورد، تکرار نخواهد کرد. اینگونه است که با تجربه بر مشکلات غلبه میکنند.
سیاستمداران ما اما از چنین واکنش های طبیعی بسیار دور هستند. دور از ذهن نیست که اگر بگوییم در ذات یک سیاستمدار است که از تجربه چیزی نمی آموزد.
©️ویلهلم رایش ، روانشناسی توده ای فاشیسم ، (۱۹۹۳)، ص. ۲۰۵.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
هر موجود زنده ای به طور طبیعی تلاش می کند تا علت فاجعه ای را که خود را در آن دخیل می بیند، کشف و از بین ببرد. اقداماتی را که در وهله اول فاجعه به بار آورد، تکرار نخواهد کرد. اینگونه است که با تجربه بر مشکلات غلبه میکنند.
سیاستمداران ما اما از چنین واکنش های طبیعی بسیار دور هستند. دور از ذهن نیست که اگر بگوییم در ذات یک سیاستمدار است که از تجربه چیزی نمی آموزد.
©️ویلهلم رایش ، روانشناسی توده ای فاشیسم ، (۱۹۹۳)، ص. ۲۰۵.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
✍ مرحوم دکتر داود فیرحی
🔘جامعهای که دچار ظلم ساختاری شد و مصلحان در آن جامعه صدایشان خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی ترمزی برای آن نمیتواند داشته باشد.
🔘در جوامعی که دولت از جامعه جدا شده و استقلال مییابد دچار یک بیماری خودایمنی شده و با خود جامعه درگیر میشود که نتیجه آن زندانی، قربانی و کشتارهای متفاوت است که زمان و مکان ندارد.
🔘 هرگاه جامعهای در شرایطی آنومیک قرار گرفت و دولت_ملت یا جامعه_دولت یا حکومت_مردم یک گسلی ایجاد کردند، این گسل سرانجام به تضاد ختم خواهد شد و در قالب شورشها و سرکوبها خود را نشان خواهد داد و نتیجه این بحث هم تنشها و هجومهایی است که به رهبران اجتماعی وارد میشود.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
🔘جامعهای که دچار ظلم ساختاری شد و مصلحان در آن جامعه صدایشان خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی ترمزی برای آن نمیتواند داشته باشد.
🔘در جوامعی که دولت از جامعه جدا شده و استقلال مییابد دچار یک بیماری خودایمنی شده و با خود جامعه درگیر میشود که نتیجه آن زندانی، قربانی و کشتارهای متفاوت است که زمان و مکان ندارد.
🔘 هرگاه جامعهای در شرایطی آنومیک قرار گرفت و دولت_ملت یا جامعه_دولت یا حکومت_مردم یک گسلی ایجاد کردند، این گسل سرانجام به تضاد ختم خواهد شد و در قالب شورشها و سرکوبها خود را نشان خواهد داد و نتیجه این بحث هم تنشها و هجومهایی است که به رهبران اجتماعی وارد میشود.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
✍ یک دروغ تا حاکم شدن!/ حیدر ولیزاده
پس از درگذشت خلیفه دوم، شورای ۶ نفره ای تشکیل شد تا جانشین وی و خلیفه جدید انتخاب شود، عبدالرحمن عوف از اصحاب برجسته پیامبر و شخصیت های تاثیرگذار زمانه خویش طبق منابع تاریخی؛ در این شورا از حق ویژه ای برای انتخاب خلیفه برخوردار بود وی پس از کنار کشیدن سایر افراد از خلافت، رو به امام علی علیه السلام کرد و گفت اگر خلیفه شوی، بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره شیخین(ابوبکر و عمر) عمل خواهی کرد؟
علی گفت: بر اساس قرآن و سنت پیامبر عمل خواهم کرد و نه سیره شیخین!
عبدالرحمن بن عوف همین سوال را مجدد تکرار کرد و باز جواب علی همان بود!
سپس رو به عثمان که دیگر گزینه خلافت بود و کرد و همین سوال را از وی پرسید و عثمان بی درنگ پذیرفت و خلافت و حکومت بر عثمان بن عفان برقرار گردید.
علی علیه السلام که حکومت و خلافت را حق خویش می دانست و بار ها بدان اشاره کرده بود حاضر نشد برای رسیدن به آن که سال ها در انتظار بود وعده ای، جمله ای یا تاییدی به عنوان "دروغ" بگوید و سپس بر اساس میل و خواسته خویش بر سرزمین های وسیع اسلام حکمرانی کند.
در مرام و شیوه علی حکومت فی نفسه هیچ ارزشی نداشت مگر این که برای پاسداشت حق و مقابله با باطل و ظالم باشد.
حالا ببینید در جامعه ای که ادعای علوی بودن دارد و سنگ علی بر سینه زده می شود چه اندازه کاندیدای ریاست جمهوری و هوادارانشان به سیره علی نزدیک هستند؟ در این روزها از هیچ دروغ، بی اخلاقی، تهمت، فحش و ناسزایی در حق یکدیگر و حتی عموم مردم دریغ نکردند و نخواهند کرد.
.
البته این رفتارهای غیراخلاقی تنها مربوط به این دوره نبوده و سال هاست که در ایام انتخابات شاهد چنین وعده ها و گفته های دروغ، تهمت ها و ناسزاها هستیم.
مشاهده این تفاوت با درک این جمله بسیار آسان می شود که علی حاضر نمی شود به عبدالرحمن بن عوف که یک شخص است وعده دروغ بدهد و حکومت را در دست بگیرد ولی کاندیداهای ما سال هاست که در عرصه انتخابات نه به یک نفر بلکه به میلیون ها ایرانی وعده و امید دروغ می دهند تا به مقام و منصبی برسند و در نهايت هیچ عذاب وجدانی نمی گیرند و به واسطه عملکرد نامطلوب نیز محاکمه نمی شوند.
شوربختانه این جامعه و کارگزارانش هیچ شباهتی به "علی" ندارد لخت و عریان می گویند ما راه و رسم مکتب "ماکیاولیسم" را با خود حمل می کنم و دین و علی تنها لقلقه ای بر زبان ما است.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
پس از درگذشت خلیفه دوم، شورای ۶ نفره ای تشکیل شد تا جانشین وی و خلیفه جدید انتخاب شود، عبدالرحمن عوف از اصحاب برجسته پیامبر و شخصیت های تاثیرگذار زمانه خویش طبق منابع تاریخی؛ در این شورا از حق ویژه ای برای انتخاب خلیفه برخوردار بود وی پس از کنار کشیدن سایر افراد از خلافت، رو به امام علی علیه السلام کرد و گفت اگر خلیفه شوی، بر اساس قرآن و سنت پیامبر(ص) و سیره شیخین(ابوبکر و عمر) عمل خواهی کرد؟
علی گفت: بر اساس قرآن و سنت پیامبر عمل خواهم کرد و نه سیره شیخین!
عبدالرحمن بن عوف همین سوال را مجدد تکرار کرد و باز جواب علی همان بود!
سپس رو به عثمان که دیگر گزینه خلافت بود و کرد و همین سوال را از وی پرسید و عثمان بی درنگ پذیرفت و خلافت و حکومت بر عثمان بن عفان برقرار گردید.
علی علیه السلام که حکومت و خلافت را حق خویش می دانست و بار ها بدان اشاره کرده بود حاضر نشد برای رسیدن به آن که سال ها در انتظار بود وعده ای، جمله ای یا تاییدی به عنوان "دروغ" بگوید و سپس بر اساس میل و خواسته خویش بر سرزمین های وسیع اسلام حکمرانی کند.
در مرام و شیوه علی حکومت فی نفسه هیچ ارزشی نداشت مگر این که برای پاسداشت حق و مقابله با باطل و ظالم باشد.
حالا ببینید در جامعه ای که ادعای علوی بودن دارد و سنگ علی بر سینه زده می شود چه اندازه کاندیدای ریاست جمهوری و هوادارانشان به سیره علی نزدیک هستند؟ در این روزها از هیچ دروغ، بی اخلاقی، تهمت، فحش و ناسزایی در حق یکدیگر و حتی عموم مردم دریغ نکردند و نخواهند کرد.
.
البته این رفتارهای غیراخلاقی تنها مربوط به این دوره نبوده و سال هاست که در ایام انتخابات شاهد چنین وعده ها و گفته های دروغ، تهمت ها و ناسزاها هستیم.
مشاهده این تفاوت با درک این جمله بسیار آسان می شود که علی حاضر نمی شود به عبدالرحمن بن عوف که یک شخص است وعده دروغ بدهد و حکومت را در دست بگیرد ولی کاندیداهای ما سال هاست که در عرصه انتخابات نه به یک نفر بلکه به میلیون ها ایرانی وعده و امید دروغ می دهند تا به مقام و منصبی برسند و در نهايت هیچ عذاب وجدانی نمی گیرند و به واسطه عملکرد نامطلوب نیز محاکمه نمی شوند.
شوربختانه این جامعه و کارگزارانش هیچ شباهتی به "علی" ندارد لخت و عریان می گویند ما راه و رسم مکتب "ماکیاولیسم" را با خود حمل می کنم و دین و علی تنها لقلقه ای بر زبان ما است.
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
✅ رای سلبی و انتخابات ریاست جمهوری ایران/ حیدر ولیزاده
.
افزایش حدودا ۱۰ درصدی حضور مردم در مرحله دوم انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران از جمله نکات مهم و برجسته این دوره از انتخابات بود که باید مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد.
سوال این است که در فاصله یک هفته ای میان انتخابات مرحله اول و دوم ریاست جمهوری چه اتفاقی افتاده که در حدود ۱۰ درصد از تحریمی ها به جمع رای دهندگان پیوستند؟! آیا کاندیدا حرف جدیدی زده اند یا برنامه ی جدید و متفاوتی ارائه کردند و در نهایت با قانع کردن مردم سبد رای خود را گسترش دادند؟
.
بی تردید این دلیل مردود است چرا که شاهد هیچ برنامه و وعده جدیدی در دو کاندیدای مرحله دوم ریاست جمهوری نبودیم همان حرف های مرحله دوم با لحنی تندتر و حماسی تر تکرار شدند.
افزایش مشارکت ۱۰ درصدی را بايد در "رای سلبی" جست در واقع تحریمی های دور پیش به میدان آمده بودند تا با رای سلبی مانع رئيس جمهور شدن طرف دیگر شوند، همان اصطلاحی که در بین مفاهیم سیاسی ایران بارها آن را دیده و شنیده ایم " انتخاب میان بد و بدتر" .
درست در این زمان است که رای سلبی در برابر رای ایجابی که برای ویژگی های مثبت یک کاندیدا است مفهوم می یابد بد را انتخاب می کنیم تا بدتر رئيس جمهور نشود.
البته این نوع نگرش برای دو کاندیدا هم وجود داشت سلبی های پزشکیان رای می دادند تا جلیلی با حاکم شدن، فضای بسته و تند و تحریم ها را بر مملکت مسلط نکند و سلبی های جلیلی رای دادن تا دولت سوم روحانی تکرار نشود!
.
به هر طریق در این دوره رای های سلبی بودند که در برابر رای های ایجابی رئیس جمهور را انتخاب کردند و هنر رئیس جمهور منتخب این است که بتواند آرای سلبی را در پایان چهار سال به آرای ایجابی تبدیل کند.
◀️ آدرس اینستاگرام
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
.
افزایش حدودا ۱۰ درصدی حضور مردم در مرحله دوم انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری ایران از جمله نکات مهم و برجسته این دوره از انتخابات بود که باید مورد بررسی و کندوکاو قرار گیرد.
سوال این است که در فاصله یک هفته ای میان انتخابات مرحله اول و دوم ریاست جمهوری چه اتفاقی افتاده که در حدود ۱۰ درصد از تحریمی ها به جمع رای دهندگان پیوستند؟! آیا کاندیدا حرف جدیدی زده اند یا برنامه ی جدید و متفاوتی ارائه کردند و در نهایت با قانع کردن مردم سبد رای خود را گسترش دادند؟
.
بی تردید این دلیل مردود است چرا که شاهد هیچ برنامه و وعده جدیدی در دو کاندیدای مرحله دوم ریاست جمهوری نبودیم همان حرف های مرحله دوم با لحنی تندتر و حماسی تر تکرار شدند.
افزایش مشارکت ۱۰ درصدی را بايد در "رای سلبی" جست در واقع تحریمی های دور پیش به میدان آمده بودند تا با رای سلبی مانع رئيس جمهور شدن طرف دیگر شوند، همان اصطلاحی که در بین مفاهیم سیاسی ایران بارها آن را دیده و شنیده ایم " انتخاب میان بد و بدتر" .
درست در این زمان است که رای سلبی در برابر رای ایجابی که برای ویژگی های مثبت یک کاندیدا است مفهوم می یابد بد را انتخاب می کنیم تا بدتر رئيس جمهور نشود.
البته این نوع نگرش برای دو کاندیدا هم وجود داشت سلبی های پزشکیان رای می دادند تا جلیلی با حاکم شدن، فضای بسته و تند و تحریم ها را بر مملکت مسلط نکند و سلبی های جلیلی رای دادن تا دولت سوم روحانی تکرار نشود!
.
به هر طریق در این دوره رای های سلبی بودند که در برابر رای های ایجابی رئیس جمهور را انتخاب کردند و هنر رئیس جمهور منتخب این است که بتواند آرای سلبی را در پایان چهار سال به آرای ایجابی تبدیل کند.
◀️ آدرس اینستاگرام
#علوم_سیاسی
🆔 @Po_Science
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅️ سکولاریسم در مفهوم ساده
▫️در حکومت؛ معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای هر گروه و دستهای است.
▫️نمونه سکولاریسم در ایران را می توان در حکومت پهلوی دوم دید، محمد رضا پهلوی هر چند معتقدات مذهبی داشت و با برخی از روحانیون نی، روابط نزدیک و حسنه ای داشت اما مانع دخالت آن ها در امور سیاسی و مدنی می شد.
#علوم_سیاسی
#سکولاریسم
🆔 @Po_Science
▫️در حکومت؛ معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای هر گروه و دستهای است.
▫️نمونه سکولاریسم در ایران را می توان در حکومت پهلوی دوم دید، محمد رضا پهلوی هر چند معتقدات مذهبی داشت و با برخی از روحانیون نی، روابط نزدیک و حسنه ای داشت اما مانع دخالت آن ها در امور سیاسی و مدنی می شد.
#علوم_سیاسی
#سکولاریسم
🆔 @Po_Science
✅ سکولاریسم در مفهوم ساده
▫️سکولاریسم دینجدایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، عقیدهای مبنیبر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای دینی و مقامهای دینی است.
▫️سکولاریسم به معنای ضدیت با دین یا تلاش بر حذف دین از ساحت اجتماعی و جامعه انسانی نیست، یک انسان متدین می تواند به سکولاریسم(جدایی دین از سیاست) معتقد باشد.
▫️در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای هر گروه و دستهای است.
▫️در جامعهشناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفهومهای مذهبی را در تصمیمگیریهای خود کمتر دخالت دهد یا این مفاهیم، کمتر موجب اختلاف یا درگیری شوند گفته میشود.
▫️جدا شدن نهاد دین و دولت در سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی (که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند) از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها میشوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمیتوانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاههای نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، یا مبنای سیاستگذاریهای عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بیطرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواستههایشان.
▫️سکولاریسم معمولاً به عنوان جدایی دین از امور مدنی و دولت در نظر گرفته می شود و ممکن است به موقعیت مشابهی گسترش یابد که به دنبال حذف یا به حداقل رساندن نقش دین در هر حوزه عمومی است.
▫️سکولاریسم را می توان به رفتار یکسان با هر دین و ارائه تسهیلات برابر تعریف کرد.
▪️▪️نمونه سکولاریسم در ایران را می توان در حکومت پهلوی دوم دید، محمد رضا پهلوی هر چند معتقدات مذهبی داشت و با برخی از روحانیون نی، روابط نزدیک و حسنه ای داشت اما مانع دخالت آن ها در امور سیاسی و مدنی می شد.
#علوم_سیاسی
#سکولاریسم
🆔 @Po_Science
▫️سکولاریسم دینجدایی یا جدااِنگاری دین از سیاست، عقیدهای مبنیبر جدایی نهادهای حکومتی و کسانی که بر مسند دولت مینشینند، از نهادهای دینی و مقامهای دینی است.
▫️سکولاریسم به معنای ضدیت با دین یا تلاش بر حذف دین از ساحت اجتماعی و جامعه انسانی نیست، یک انسان متدین می تواند به سکولاریسم(جدایی دین از سیاست) معتقد باشد.
▫️در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای هر گروه و دستهای است.
▫️در جامعهشناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن، جامعه مفهومهای مذهبی را در تصمیمگیریهای خود کمتر دخالت دهد یا این مفاهیم، کمتر موجب اختلاف یا درگیری شوند گفته میشود.
▫️جدا شدن نهاد دین و دولت در سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی (که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند) از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها میشوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمیتوانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاههای نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، یا مبنای سیاستگذاریهای عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بیطرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواستههایشان.
▫️سکولاریسم معمولاً به عنوان جدایی دین از امور مدنی و دولت در نظر گرفته می شود و ممکن است به موقعیت مشابهی گسترش یابد که به دنبال حذف یا به حداقل رساندن نقش دین در هر حوزه عمومی است.
▫️سکولاریسم را می توان به رفتار یکسان با هر دین و ارائه تسهیلات برابر تعریف کرد.
▪️▪️نمونه سکولاریسم در ایران را می توان در حکومت پهلوی دوم دید، محمد رضا پهلوی هر چند معتقدات مذهبی داشت و با برخی از روحانیون نی، روابط نزدیک و حسنه ای داشت اما مانع دخالت آن ها در امور سیاسی و مدنی می شد.
#علوم_سیاسی
#سکولاریسم
🆔 @Po_Science