گاهی نباید از زندگی چیز زیادی خواست
همین که یکی را در زندگی‌ات دوست داری
همین که در کنج ذهنت، دلت به داشتن یک رفیق دلخوش است
همین که هرشب موقع خواب از لابه‌لای درختان حیاط خانه‌ات می‌توانی صدای جیرجیرک‌ها را بشنوی
همین که می‌دانی فردا صبح که از خواب بیدار می‌شوی یکی تو را با نام مادر یا پدر صدا خواهد کرد و همین که با چشمانت میتوانی آنها را ببینی و عزیزانت را بغل کنی و ببوسی‌شان و لمسشان کنی
همین که برای به دنیا آمدن فرزندت انتظار می‌کشی
همین که می‌توانی یک لیوان چای از دست مادرت بگیری و بنوشی
همه‌ی اینها برای شعله‌ور شدن و زنده ماندن امید در وجودت کافی‌ست
گاهی از این زندگی نباید چیز اضافه‌ای خواست
کافی‌ست به داشته‌هایت فکر کنی
همین داشتن‌های ساده‌ات آرزوی دست‌نیافتنی خیلی از آدم‌های دیگر است.

#علیرضا_بهجتی

📚 @PDFsCom

من تندروی می‌كنم؛ زیرا آن‌كس
كه در بیان حقیقت میانه‌رو باشد،
تنها نیمی از آن را بیان می‌كند
و نیمه‌ی دیگر آن در پس پرده‌ی
هراس از بدگمانی مردمان، پنهان می‌ماند... ‌
‌
#جبران_خليل_جبران
‌
📚 @PDFsCom

وقتی از طبیعتِ سطحی و پوچِ اندیشه‌های دیگران، تنگی نظرشان، حقارتِ دیدگاه‌هایشان و پستی نیت‌ هایشان و تعداد خطاهایشان کاملا آگاه می‌شویم، کم کم به چیزی که در سرشان می‌گذرد بی‌تفاوت می‌شویم. زیرا زمین مملو از آدم‌هایی است که ارزش هم‌صحبتی ندارند...

"به نظرت واقعا عاقلانه است که ما نظرات چنین آدم‌هایی را جدی بگیریم؟ چرا اجازه دهیم که قضاوت‌هایشان تعیین کند که ما چگونه آدمی باشیم؟
آیا نوازنده از تشویق بلند حضار مسرور می‌شود اگر بداند همه‌ی مخاطبانش ناشنوا هستند؟"

#آرتور_شوپنهاور

📚 @PDFsCom

از کوته نظران چنان بگریزید
که گویی از "طاعون" گریخته اید!
چرا که آنان با دیدگاههای محدودشان
همواره انگیزه های شما را سرکوب میکنند.

#دنیس_ویتلی

📚 @PDFsCom

در کتاب «نشخوار فکری» نوشتهٔ الیور کالینز آمده است که؛ نشخوار فکری، شما را وادار می‌کند تا روی جزئیات ریز، آن‌قدر تمرکز کنید تا خیلی بزرگ به نظر برسند و نتوانید از پس آن برآیید. ممکن است نکات خیلی مهمی نباشند، اما چون مدت زیادی را روی آن‌ها تمرکز کرده‌اید، در ذهنتان بزرگ شده‌اند و بر توانایی‌تان در کنترل آن‌ها غلبه کرده‌اند.

📚 @PDFsCom

نیمی از نگرانی ها و اضطراب های ما مربوط به « نظر دیگران » است، ما باید این خار را از بدن خود بیرون بکشیم!
نظر دیگران، تصوری خام یا یک وهم است که هر لحظه می‌تواند تغییر کند. نظر دیگران به نخی بند است و ما را برده ی آنان می کند؛ برده ی نظراتشان و بدتر، برده ‌ی آنچه وانمود می‌ کنند به نظرشان می‌ رسد! ‌
‌
📚 @PDFsCom

هدیه متعلق به کیست؟

روزی مردی از شهر دور به نزد بودا آمد
تا او را امتحان کند.
او در حضور دیگران به مسخره کردن بودا پرداخت
هر کاری که می‌توانست انجام داد
تا او را عصبانی کند.
اما بودا هیچ حرکتی نکرد.
فقط رو به مرد کرد و گفت:
می توانم از تو سوالی بپرسم؟
مرد گفت: بله
بودا گفت: اگر کسی هدیه‌‌ای به تو بدهد
و تو آن را نپذیری، این هدیه متعلق به کیست؟
مرد گفت: معلوم است متعلق به خود کسی است
که آن هدیه را بخشیده است.
بودا خندید و گفت: پس اگر من از پذیرفتن
سخنان نادرست شما اجتناب کنم،
همه این حرف‌ها مال خودتان خواهد بود!

📚 @PDFsCom

در کتاب «وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم» نوشته‌ی الیسون مک میلن و کیم مک میلن آمده است که؛ وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم شروع به ترک چیزهای ناسالم کردم، مثلاً بعضی آدم‌ها یا حتی بعضی از عادات و عقایدم و هر چیزی که مرا تحقیر می‌کرد. ندای درونی‌ام می‌گفت که این‌ها به کارت نمی‌آیند. این است مفهوم دوست داشتن.

📚 @PDFsCom

‏هیچ‌چیزی مثل یک رمان خوب، سواد زیستن را به انسان هدیه نمی‌دهد. تصویر فهرستی از ده رمان برتری است که تاکنون خوانده‌ام.

📚 @PDFsCom