Telegram Web Link
پروژه شادی.pdf
14.8 MB
پروژه‌ شادی نام کتابی است که شاد زیستن را از زاویه‌های مختلف بررسی کرده است. این کتاب شما را به سفری شگفت انگیز می‌برد و با دستورالعمل‌هایی کمک‌تان می‌کند از زندگی مکانیکی خود فاصله بگیرید و نگاهی به درون‌تان بیاندازید.

📕 پروژه شادی
✍️ #گریچن_رابین

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در کتاب «وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم» نوشته‌ی الیسون مک میلن و کیم مک میلن آمده است که؛ وقتی خودم را به قدر کافی دوست داشتم شروع به ترک چیزهای ناسالم کردم، مثلاً بعضی آدم‌ها یا حتی بعضی از عادات و عقایدم و هر چیزی که مرا تحقیر می‌کرد. ندای درونی‌ام می‌گفت که این‌ها به کارت نمی‌آیند. این است مفهوم دوست داشتن.

📚 @PDFsCom
بستن چشم هایت چیزی را تغییر نمی دهد. هیچ چیز فقط به خاطر این که تو آن چه را که دارد اتفاق می افتد نمی بینی، ناپدید نمی شود. در حقیقت بار دیگری که چشم هایت را باز کنی اوضاع حتی خیلی بدتر خواهد بود. دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم این چنین است. چشم هایت را کاملا باز نگه دار. فقط یک ترسو چشم هایش را می بندد. بستن چشم هایت و گرفتن گوش هایت زمان را متوقف نمی کند.

📕 کافکا در ساحل
✍️ #هاراکی_موراکامی

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
‏هیچ‌چیزی مثل یک رمان خوب، سواد زیستن را به انسان هدیه نمی‌دهد. تصویر فهرستی از ده رمان برتری است که تاکنون خوانده‌ام.

📚 @PDFsCom
فرزندان شما به حقيقت فرزندان شما نيستند؛
آنها دختران و پسران زندگی‌اند در سودای خويش...
آنها از كوچه وجود شما گذر می‌كنند اما از شما نيستند، اگرچه با شمايند، به شما تعلق ندارند.

عشق خود را بر آنها نثار كنيد، اما انديشه‌هايتان را برای خود نگه داريد. زيرا آنها را نيز برای خود انديشه‌ای ديگر است.
جسم آنها را در خانهٔ خود مسكن دهيد اما روح آنان را آزاد گذاريد٬ زيرا روح آنان در خانهٔ فردا زيست خواهد كرد كه شما حتی در رويا نمی‌توانيد به ديدار آن فردا برويد.
ممكن است تلاش كنيد كه شبيه آنها باشيد
اما مكوشيد كه آنان را مانند خود بار بياوريد
زيرا زمان به عقب باز نخواهد گشت و با ديروز درنگ نخواهد كرد.

#جبران_خلیل_جبران

📚 @PDFsCom
در کتاب «جدايی معنوی» دبی فورد می‌گوید: ديگر نمی‌توانم به کسی اعتماد کنم و با خود می‌گویم «هرگز اجازه نمی‌دهم کسی اينکار را دوباره با من انجام دهد!» ولی بخش بدتر داستان اين است که برای شروع ارتباط‌های جديد، به رنج‌های درونی‌‌مان فرصت خوب شدن نمی‌دهیم و اين شکست‌ها را دوباره و دوباره تجربه می‌کنیم.

📚 @PDFsCom
در کتاب "درود بر خودم" نوشته شده
که دکتر دانیال میگوید:
در هجده سالگی، نگران تفکر دیگران در مورد خودتان هستید.
وقتی چهل ساله میشوید، اهمیتی نمی دهید که دیگران در مورد شما چه فکر میکنند.
و زمانی که شصت ساله میشوید، پی میبرید که اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمیکرده

وای که چه آسان هدر میدهیم
عمر خویش را فقط برای دیگران و طرز فکرشان تا فرصت زندگی داری جانانه زندگی کن ❤️

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یالوم میگه:
وقتی خونه‌ت آتیش گرفته
و تو با دوتا بچه‌ت توی خونه گیر کردی؛
اولین کار اینه که از خونه
هرجوری شده بیاین بیرون.
این مسئولیتِ شخص توئه،
حالا اینکه کی باعث این آتیش‌سوزی شده
اهمیتی نداره در اون لحظه،
بعدا بهش فکر می‌کنیم؛
«الان فقط باید بیای بیرون»

📚 @PDFsCom
‏کتاب بخون، زبانت بعدها ازت تشکر می‌کنه...
‏ورزش کن، بدنت بعدها ازت تشکر می‌کنه...
‏شاد باش، روحت بعدها ازت تشکر می‌کنه...
‏تلاش کن، آیینه بعدها ازت تشکر می‌کنه...

📚 @PDFsCom
یاد پدرم افتادم که می گفت: نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدم ها عقیده ات را که می پرسند، نظرت را نمی خواهند، می خواهند با عقیده ی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم ها بی فایده است.

📕 چراغ ها را من خاموش میکنم
✍️ #زویا_پیرزاد

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر لحظه‌اى که در زندگى تجربه مى‌شود مى‌تواند آینده را رقم بزند. زمان حال از گذشته نشئت مى‌گیرد. اتفاقات خوبى که در گذشته رخ داده‌اند، دوباره نیز روى خواهند داد. لحظه‌هاى زیبایى، نور و شادى همیشه ...

📕 تولستوی و مبل بنفش
✍️ #نینا_سنکویچ

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید، خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بدون جلب توجه متفاوت باشید، جایی که همه مثل هم می اندیشند اصلا کسی فکر نمی کند.

#پائولو_کوئلیو

📚 @PDFsCom
انسان ها از رابطه بوجود می آیند
در رابطه رشد می کنند
در رابطه آسیب می بینند
و در رابطه ترمیم می شوند.
همه چیز به رابطه ها مربوط است!

📕 انسان موجودی یکروزه
✍️ #اروین_یالوم

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در برابر هر زن زیبا؛ مرد بدبختی هم هست که از بودن با او خسته شده است.
زیبایی یکی از ملزومات عاشق شدن در ذهن تمام مردان است.
اما زنی که تنها زیباست و از داشتن قدرت درک عاجز است؛ به زودی برای مردش تبدیل به یکی از وسایل گوشه و کنار منزل می شود!
عادی و گاهی هم کسالت بار...!! ‌

#اروين_د_يالوم

📚 @PDFsCom
تنهایی از آن نیست که آدم کسانی را در اطراف نداشته باشد.
از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کند که مهم میپندارد.
از این است که آدم صاحب عقایدی باشد،
که برای دیگران پذیرفتنی نیست.
اگر انسانی بیش از دیگران بداند، تنها میشود.

📕 کتاب سرخ
✍️ #کارل_گوستاو_یونگ

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر از فکر شکست مضطرب می شویم، به این دلیل است که موفقیت تنها محرک واقعی جهان است تا حسن نیتش را به ما ارزانی کند.پیوند خانوادگی، دوستی یا جذابیت جنسی شاید گاهی محرک های مادی را غیر ضروری جلوه دهند، ولی فقط یک مثبت اندیش بی عقل می تواند برای تأمین همیشگی نیاز هایش بر این عوامل تکیه کند. انسان ها بدون اینکه دلایل قوی برای لبخند زدن داشته باشند به ندرت لبخند می زنند

_شاید بتوان گفت توجه دیگران به این دلیل برایمان مهم است که ذاتا راجع به ارزش خودمان دچار تردیدیم

_هر جامعه‌ای برای انواع خاصی از آدم‌ها ارزش و اعتبار قائل است و بقیه را به خاطر داشتن مهارت‌های نامطلوب، لهجه، خلق‌وخو، جنسیت یا رنگ پوست طرد یا محکوم می‌کند. ولی این تعاریف از موفقیت به هیچ وجه همیشگی یا جهان‌شمول نیستند. ویژگی‌ها و مهارت‌هایی که در جایی منجر به منزلت اجتماعی می‌شوند احتمال دارد در جایی دیگر بی‌فایده باشند یا برعکس عمل کنند
وقتی به برهۀ خاصی از تاریخ نگاه کنیم می‌بینیم که در جوامع مختلف در دوره‌های مختلف طیف گسترده‌ای از افراد، محترم بوده‌اند.‌‌‌

📕 اضطراب منزلت
✍️ #آلن_دوباتن

📚 @PDFsCom
ما اهل دانش رفته رفته به هر چه اهل ایمان است بدگمان شده ایم. و این بدگمانی، ما را رفته رفته به نتیجه گیری هایی باژگونه ى نتیجه گیری های روزگاران پیشین رسانده است : یعنی هر جا که قوت ایمان بسیار به نمایش گذاشته می شود حکایت از ضعف برهان دارد و ناممکنی درونمایه ایمان .
ما هیچ انکار نمی کنیم که ایمان مایه سعادت است بلکه درست به همین دلیل بر آن ایم که ایمان چیزی را اثبات نمی کند.ایمان قوی که مایه ی سعادت است بر انگیزنده ی شک نسبت به درونمایه ی ایمان است و نه تنها هیچ حقیقتی را پایه گذاری نمی کند که پایه گذار یک امکان ویژه ی فریب است.‌

📕 تبارشناسی اخلاق‌
✍️ #فردریش_نیچه

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
همه آدمها با هم برابرند
اما پولدارها محترمترند!
اما دخترها پر طرف دارترند،
اما بچه ها واجب ترند،
اما خانمها مقدم ترند!
اما سفیدها برترند و سیاها بدبخت ترند،
البته تبعیضی در کار نیست؛
در کل همه آدمها با هم برابرند،
اما بعضی ها برابرترند...!

📕 قلعه حیوانات
✍️ #جورج_اورول

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر...
بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر... تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته
لحن و عبارت " برو بالاتر " خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد. خیلی تلخ.
دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر ھم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند.

شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم.
پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر..

بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت :
- بچه پامنار بودم.
گندم و جو می فروختم.خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم.

دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. شناخته بودمش.
خود را به حیاط بیمارستان رساندم.

من باور داشتم که
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو

اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.

👤دکتر عبدالوهابی (استاد آناتومی دانشگاه تهران)

📚 @PDFsCom
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ولی زندگی همین لحظه هاست
صدایِ جنگل، پرنده ها و بادِ ملایمی که می‌وزد...
عطرِ باغِ چای
سکوت و رقص برگ ها
یک استکان چای و
چند خط کتاب ...

📚 @PDFsCom
2024/09/30 14:31:32
Back to Top
HTML Embed Code: