Telegram Web Link
بچه جان، اگه کسی به تو لقب بدی داد، لازم نیست بهت بربخوره.
این لقب به تو صدمه نمی‌زنه، برعکس نشون میده که خود گوینده از لحاظ اخلاقی چقدر فقیره.

📕 کشتن مرغ مینا
✍🏻 #هارپر_لی

📚 @PDFsCom
چقدر آهنگهای قشنگ در اين دنيا وجود داشت كه من نشنيده بودم، چقدر چهره های زيبا از برابرم گذشتند كه من آنها را نديدم، چقدر روياهای عجيب ديدم كه وقتی از خواب بيدار شدم، هرگز ديگر به يادم نيامد و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد كه تا هميشه خودم را نبخشم.
زندگی يعنی چه؟
هميشه نصفه نيمه، هميشه ناتمام، هميشه ناگهان جايی قطع می شدم ...

📕 تماماً مخصوص
✍️ #عباس_معروفی

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
با سوادان بیشتر در معرض لگد خرند...!

گویند در گذشته دور، در جنگلی شیر حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود و خر هم نماینده ی حیوانات در دستگاه حاکم بود
با وجود ظلم سلطان و تایید خر و حیله روباه، همه ی حیوانات، جنگل را رها کرده و فراری شدند، تا جایی که حاکم و نماینده و مشاورش هم تصمیم به رفتن گرفتند
در مسیر گاهگاهی خر، گریزی میزد و علفی می خورد
روباه که زیاد گرسنه بود به شیر گفت :
اگر فکری نکنیم تو و من از گرسنگی می میریم و فقط خر زنده می ماند، زیرا او گیاه خوار است
شیر گفت : چه فکری داری ؟...
روباه گفت : خر را صدا بزن و بگو ما برای ادامه مسیر، نیاز به رهبر داریم. و باید از روی شجره نامه در بین خود یکی را انتخاب کنیم و از دستوراتش پیروی کنیم. قطعا تو انتخاب میشوی و بعد دستور بده تا خر را بکشیم و بخوریم
شیر قبول کرد و خر را صدا زدند و جلسه تشکیل دادند
ابتدا شیر شجره نامه اش را خواند و فرمود :
جد اندر جد من، حاکم و سلطان بوده اند ...!
و بعد روباه ضمن تایید گفته شیر گفت :
من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند ...!
خر تا اندازه ای موضوع را فهمیده بود و دانست نقشه ی شومی در سر دارند، گفت :
من سواد ندارم، شجره نامه ام زیر سمم نوشته شده ، کدامتان باسواد هستین آن را بخوانید ؟
شیر فورا گفت : من باسوادم، و رفت عقب خر، تا زیر سمش را بخواند ...!
خر فورا جفتک محکمی به دهان شیر زد و گردنش را شکست...!
روباه که ماجرا را دید، رو به عقب پا به فرار گذاشت
خر او را صدا زد و گفت :
بیا حالا که شیر کشته شده، بقیه راه را با هم برویم
روباه گفت : نه من کار دارم
خر گفت : چه کاری ؟

گفت : می خواهم برگردم و قبر پدرم را پیدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زیارتش کنم، که مرا نفرستاد مدرسه تا باسواد شوم
وگرنه الان بجای شیر، گردن من شکسته بود.....!

برگرفته از مثنوی معنوی

📚 @PDFsCom
وقتی از یک نسل چیزی را بگیری
نسل بعد نمیتواند بفهمد
چه چیزی را از دست داده است...
این مردم به فقر فلاکت و حقارت خو گرفته اند
اینان برده قانون ثروتمندان
و دشمن عدالت فقیران شده اند...
مردم شکوه و شرف خود را از دست داده‌اند
بی انکه بدانند چه چیزی داشته اند...

📕 قانون های نانوشته
✍️ #شهرام_شریف_پیران

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
یه جمله تو یه کتاب خوندم واقعا قلبم آروم شد، گفتم به توأم بگم شاید دلت آروم شه که اگر دیدی کسی که همیشه باورش داشتی پشت سرت حرف میزنه، اگر دیدی اونی که بهش اعتماد داشتی از اعتمادت سو استفاده کرد و یا نقاب از چهره‌ی خیلی از آدم‌های اطرافت افتاد ناراحت نشی، چون نویسنده میگفت:
خدا وقتی بنده‌اش رو دوست داشته باشه، به اون صورت و ذاتِ واقعی اطرافیانش رو نشون میده.

📚 @PDFsCom
سه پند لقمان حکیم به پسرش:

در زندگی بهترین غذا را بخور
در بهترین رختخواب جهان بخواب
در بهترین خانه ها زندگی کن

پسر گفت : ما فقیریم چطور این کارها را بکنم؟ لقمان : اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری ،هر غذایی ،طعم بهترین غذای جهان را میدهد.

اگر بیشتر کار کنی و دیرتر بخوابی ،هر جا که بخوابی بهترین خوابگاه جهان است ،و اگر با مردم دوستی کنی ، در قلب آنها جای میگیری ،و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست!

📚 @PDFsCom
ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﻫﻤﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ‌ﻣﯿﺮﻧﺪ!
ﻭ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ، ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺩﺭﺑﺎﺭهﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﺳﻮﺍﻝ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ، ﭘﺲ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﻟﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻤﯿﺮﯼ!

📕 گریه آرام
✍️ #ﮐﻨﺰﺍﺑﻮﺭﻭ_ﺍﻭئه

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گاهی که فکر میکنی دنیا بدترین بلاهای ممکن را سرت آورده، اتفاقی می افتد که تازه می فهمی پیش از آن چقدر خوشبخت بودی

📕 پروانه ای روی شانه
✍️ #بهنام_ناصح

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ، مرد ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻂ میکشید.
ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻧﻪ میساﺯﻡ
ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ میفروشی؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﻢ.
ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ! ﻫﻤﺴﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﻠﻎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﻗﺴﻤﺖ ﮐﺮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﺐ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﺪﻩ، ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﺴﺮ ﺗﻮﺳﺖ !!.. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ!
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻗﺼﻪﯼ ﺁﻥ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ!
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ میکند ﻭ ﺧﺎﻧﻪ میسازد! ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﯽ؟
ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﮔﻔﺖ: میفروشم! ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺑﻬﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟ ﻣﺒﻠﻐﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ!
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻧﺎﭼﯿﺰﯼ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﯼ !
دیوانه ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺴﺮﺕ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻩ میخری!!!
ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ، ﻓﺮﻕ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ !!!

ﺍﺭﺯﺵ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا..
میلیون ها تومان خرج میکنیم و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان میمیرد!

📚 @PDFsCom
در کشورهایی که بیشتر مردمانش
خنگ و نادانند
معتبرترین و پر درآمدترین شغل
تجارت دین است...!

#عزیز_نسین

📚 @PDFsCom
بعضی چیزها را نمی‌شود گفت.
بعضی چیزها را احساس می‌کنید.
رگ و پی شما را می‌تراشد، دل شما را آب می‌کند، اما وقتی می‌خواهید بیان کنید می‌بینید که بی‌رنگ و جلاست!
مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست اما آن روح، آن چیزی که دل شما را می‌فشارد، در آن نیست...!

📕 چشم هایش
✍️ #بزرگ_علوی

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حسادت احساس وحشتناکی است ؛
به هیچ یک از رنج ها شبیه نیست، زیرا در آن هیچ گونه شادی یا حتی غم واقعی وجود ندارد.
فقط رنج میدهد و بس. نفرت انگیز است!

📕 روزهای برمه
✍️ #جرج_اورول

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خبر بد: نمی‌توانید بقیه را تغییر بدهید، حتی شریک زندگی یا فرزندانتان را.

انگیزه‌ی تغییراتِ شخصی باید از درونِ انسان نشئت بگیرد. فشارهای خارجی یا استدلال‌های منطقی بی‌نتیجه خواهند بود. به‌همین خاطر یکی از قانون‌های طلایی من برای رسیدن به زندگیِ خوب به این شرح است: «از قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که در آن مجبور به ایجاد تغییر در سایرین هستید بپرهیزید.» این راهبرد ساده من را تا حد قابل قبولی از شر بدبختی‌ها، هزینه‌ها و سرخوردگی‌ها در امان داشته.

📕 هنر خوب زندگی کردن
✍️ #رولف_دوبلی

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اگر کسی در چیزی از شما بهتر است احتمالا به این خاطر است که او بیشتر از شما در آن شکست خورده است ، این رشد است که خوشحالی به همراه می‌آورد ، نه فهرستی بلند بالا از دستاوردهای دل بخواهی!
اجتناب از رنج خود یک نوع رنج است ...

📕 هنر ظریف رهایی از دغدغه‌ها
✍️ #مارک_منسن

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گالیله: بر خلاف تصور همگان، جهان با عظمت با همه صورت های فلکی اش به دور زمین ناچیز ما نمیگردد.

ساگردو: پس یعنی همه این‌ها فقط ستاره است؟ پس خدا کجاست؟

گالیله: مقصودت چیست؟

ساگردو: خدا! خدا در این جهان تو کجاست؟

گالیله: آن بالا نیست. همان طور که اگر موجوداتی در آن بالا باشند و بخواهند خدا را در اینجا پیدا کنند، در زمین گیرش نمیاورند‌

ساگردو: پس خدا کجاست؟

گالیله: من که در الهیات کار نکرده‌ام. من ریاضی‌دانم.

ساگردو: قبل از هر چیز تو آدمی و من از تو میپرسم که در دستگاه دنیایی تو، خدا کجاست؟؟؟؟؟؟؟

گالیله: "یا در خودِماست، یا هیچ جا"

📕 زندگی گالیله
✍️ #برتولت_برشت

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ویلی: تو اینجا چکار می‌کنی؟
-چارلی: خوابم نمی‌بُرد. قلبم داشت آتیش می‌گرفت.
+ خب، معلومه غذا خوردن بلد نیستی. باید یه چیزی راجع به ویتامین و این حرف‌ها یاد بگیری.
- اون ویتامین‌ها چه فایده‌ای داره؟
+ اونا استخوناتو درست می‌کنن.
- آره، اما قلبِ آدم که استخون نیست ...

📕 مرگ فروشنده
✍️ #آرتور_میلر

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
همیشه دلم برای مظلومیت و معصومیت این گله گوسفندان میسوزد..
اینکه بین دریدن گرگ و سر بریدن چوپان اسیرند و در نهایت از سر ناچاری و ترس از گرگ به چوپان پناه می آورند.

📕 قانون های نانوشته
✍️ #شهرام_شریف_پیران

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روباهی به فرزندش گفت؛

فرزندم از تمام این باغ ها میتوانی انگور بخوری
غیر از آن باغی که متعلق به "ملای"ده است!
حتی اگر گرسنه هم ماندی به سراغ آن باغ نرو!
روباه جوان از پدرش پرسید
چرا مگر انگور آن باغ سمی است؟
روباه به فرزندش پاسخ داد
نه فرزندم
اگر"ملا"بفهمد که ما از انگور باغش خورده ایم،
فتوا می دهد و گوشت روباه را حلال می کند و دودمانمان را به باد می دهد!
با این جماعت که قدرتشان
بر "جهل مردم"استوار است
هیچ وقت در نیفت!!

#عبید_زاکانی

📚 @PDFsCom
پس جهنم اين است...!
هرگز به این شکل درباره ‌اش فكر نمی ‌كردم!
به خاطر دارید؟ گوگرد، آتش، سيخ! آه...!
عجب حرف های مضحكی سال ها در مغزمان فرو کردند!
احتياجی به سيخ نيست!
حالا فهمیدم، جهنم همان زندگیِ
اجباری با احمق های اطراف است!

📕 نمایشنامه در بسته
✍️ #ژان_پل_سارتر

📚 @PDFsCom
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مردی خسیس تمام دارایی‌اش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد.
مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می‌زد و آنها را زیر و رو می‌کرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.
همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت.
روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت.
او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد.
رهگذری او را دید و پرسید:
«چه اتفاقی افتاده است؟»
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد.
رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست.
تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»

ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست
بلکه در استفاده از آن است.
چه بسیار افرادی هستند که پولدارند
اما ثروتمند نیستند
و چه بسیار افرادی که ثروتمندند
ولی پولدار نیستند.

📚 @PDFsCom
2024/11/16 07:40:49
Back to Top
HTML Embed Code: