Telegram Web Link
Forwarded from دلتنگی های یک عاشقِ دیوانه (علی حیدری)
#روزنوشت_ها

شاید بیش از ده روز است
هربار که می آیم
بنویسم
وجودم پر از خشم میشود و اندوه

رو تو قصاب هوا شو
کبر و کین را خون بریز

چند باشی خفته
زیر این دو سگ
چالاک شو

اما این بار تصمیم درستی گرفتم
رها کردم
رها کردم
رها کردم

برای اولین بار
برای این
علی
ارزش و احترام قایل شدم

دست این علی را گرفتم
از میان جنگل کثافت ادمها
بیرونش آوردم

بردمش حمام
از همان حمام های قدیمی
با لنگ و دلاک
لیف و کیسه

بعد هم امدیم بیرون و مشت و مال
و یک چای قند پهلو

قبل از بیرون امدن
در آغوشش کشیدم

بعد با هم رفتیم ناصر خسرو
یک دست لباس نو خریدیم
و لباس های قبلی  را مچاله کردیم
تا بسپاریمش به دیوار مهربانی

راه افتادیم و دوباره از اول
میخواهیم با این علی
این علی جدید
این علی حیدری

راهی خیابانها شویم
دوباره زندگی را بسازیم
میسازیمش
ایمان دارم

هنوز روزها و ماه ها و شاید سالیان
زیادی مانده است
برای ساختن زندگی

اصلا مگر مهم است چقدر مانده

حتی اگر یک روز
یاشاید یک ساعت هم مانده باشد

من معمار ان یک روز
معمار ان یک ساعت خواهم بود

شک نکن

1403.05.29

#علی_حیدری
2024/09/28 23:29:01
Back to Top
HTML Embed Code: