🅱با پراکندگی ذهنی چه کنیم؟
🔸ما آدمها هیچوقت راضی نمیشویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان میخواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دلمان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را میکند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.
◀️ نفرین ایدهی خفن!
🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایدهی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهنتان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایدههای کسبوکار قرن در مُخ شما آمادهی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.
🔸داشتن ایدههای خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایدهی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایدهها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدمهای باهوش را جمع کنیم و همهشان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.
◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست مییابند؟
🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانهوار و بلندپروازانهای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزهی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!
🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همهی انسانهای موفق میتوان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.
🔸اغلب آدمها به خاطر پتانسیلشان نیست که شکست میخورند. به این خاطر شکست میخورند که پتانسیلشان صرف توجه به جهتهای بیشماری شده و هدر میرود.
◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟
اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همهاش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریعتر به موفقیت برسید تمام انرژیتان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.
1⃣ هدف را بالا بگیرید
اگر اهدافتان خیلی سطحی و کمارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را میگیرند.
2⃣ منوی سهگانه درست کنید
اجزای مختلف زندگیتان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازهی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم میکند.
3⃣ بگذاریدش کنار!
هر چیزی که در بالای هرم اولویتهایتان نیست را میتوان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف عین همدیگر میمانند، این شمایید که به صورت لحظهای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.
4⃣ پینوکیو نشوید
پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیدهاید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی میدهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان میرساند، پلیاستیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.
5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید
شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیارهی مریخ فرود بیایید، اما میتوانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال میزنند و به هم که برسند قویتر میشوند.
📍 @organizationb ™
🔸ما آدمها هیچوقت راضی نمیشویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان میخواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دلمان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را میکند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.
◀️ نفرین ایدهی خفن!
🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایدهی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهنتان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایدههای کسبوکار قرن در مُخ شما آمادهی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.
🔸داشتن ایدههای خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایدهی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایدهها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدمهای باهوش را جمع کنیم و همهشان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.
◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست مییابند؟
🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانهوار و بلندپروازانهای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزهی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!
🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همهی انسانهای موفق میتوان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.
🔸اغلب آدمها به خاطر پتانسیلشان نیست که شکست میخورند. به این خاطر شکست میخورند که پتانسیلشان صرف توجه به جهتهای بیشماری شده و هدر میرود.
◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟
اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همهاش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریعتر به موفقیت برسید تمام انرژیتان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.
1⃣ هدف را بالا بگیرید
اگر اهدافتان خیلی سطحی و کمارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را میگیرند.
2⃣ منوی سهگانه درست کنید
اجزای مختلف زندگیتان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازهی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم میکند.
3⃣ بگذاریدش کنار!
هر چیزی که در بالای هرم اولویتهایتان نیست را میتوان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف عین همدیگر میمانند، این شمایید که به صورت لحظهای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.
4⃣ پینوکیو نشوید
پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیدهاید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی میدهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان میرساند، پلیاستیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.
5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید
شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیارهی مریخ فرود بیایید، اما میتوانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال میزنند و به هم که برسند قویتر میشوند.
📍 @organizationb ™
🅱دلایل تنفر کارمندان از مدیران!
🔸حدود ۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود. بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
🔸زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا ایدههای نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
🔸یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی
از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🔺آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
🔺آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایهگذاری مینگرند.
🔺اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.
🔺آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
🔺خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
📍 @organizationb ™
🔸حدود ۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود. بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
🔸زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا ایدههای نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
🔸یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی
از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🔺آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
🔺آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایهگذاری مینگرند.
🔺اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.
🔺آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
🔺خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
📍 @organizationb ™
🅱یک رئیس افتضاح، عذابدهنده کارمندها و برهمزننده کارایی محیطهای کاری، چه ویژگیهایی دارد؟!
🔸اگر از تعارفهای بینمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شدهاند. اما واقعا چه رئیسی را میشود بد به شمار آورد؟
🔸در اینجا تعدادی از ویژگیهای رؤسای بد را با هم مرور میکنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها میشوند، بهینگی محیط کار را پایین میآورند، خلاقیت را میخشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم میکنند که تا سالها قابل زدودن نیست.
1⃣ مدیریت ذرهبینی کارمندها
کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشهها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، میآیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش میکنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب میآید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را میخشکاند.
2⃣ نقشه کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه
رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز میکنند و شرایط را طوری طراحی میکنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگیهای خوب کارمندها تمرکز میکند و کارها را متناسب با آنها تقسیم میکند.
3⃣ سوگلی انتخاب کردن
رؤسای بد، معمولا حلقهای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود میگنجانند. اینها سوگلی او میشوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع میشود.
4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان
وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ میآورید، این دستاورد تبدیل میشود به کارنامه رئیس و روزومهاش و از تنها کسی که یاد نمیشود، شما هستید!
5⃣ وعده بیجا و دروغین
رؤسای بد در دادن وعدهها و قولهایی که میدانند هیچگاه عملی نمیشود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود میرسند، همه چیز را فراموش میکنند.
6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن
رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق میشود و درسی از این تجارب هم نمیگیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمیشوند. آنها عارشان میآید که از یک زیردست بیاموزند با او تبادل نظر کنند.
7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمیگیرند
رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب میاندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایههای میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.
8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند
رؤسای بد اصلا نمیخواهند و یا نمیتوانند به سبب ویژگیهای شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینههای اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون میآید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها میخواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!
9⃣ کنترلی بر تکانهها ندارند و با کوچکترین مشکلی بیادبی میکنند
رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچکترین مشکلی، پرخاشگر و بیملاحظه میشوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمیکنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوسپروری را دنبال میکنند.
🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!
آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست میکنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظمهای قبلی را نابود میکنند. موهوم و سست سخن میگویند تا بتوانند در آینده شکستها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرفهایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!
📍 @organizationb ™
🔸اگر از تعارفهای بینمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شدهاند. اما واقعا چه رئیسی را میشود بد به شمار آورد؟
🔸در اینجا تعدادی از ویژگیهای رؤسای بد را با هم مرور میکنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها میشوند، بهینگی محیط کار را پایین میآورند، خلاقیت را میخشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم میکنند که تا سالها قابل زدودن نیست.
1⃣ مدیریت ذرهبینی کارمندها
کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشهها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، میآیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش میکنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب میآید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را میخشکاند.
2⃣ نقشه کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه
رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز میکنند و شرایط را طوری طراحی میکنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگیهای خوب کارمندها تمرکز میکند و کارها را متناسب با آنها تقسیم میکند.
3⃣ سوگلی انتخاب کردن
رؤسای بد، معمولا حلقهای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود میگنجانند. اینها سوگلی او میشوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع میشود.
4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان
وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ میآورید، این دستاورد تبدیل میشود به کارنامه رئیس و روزومهاش و از تنها کسی که یاد نمیشود، شما هستید!
5⃣ وعده بیجا و دروغین
رؤسای بد در دادن وعدهها و قولهایی که میدانند هیچگاه عملی نمیشود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود میرسند، همه چیز را فراموش میکنند.
6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن
رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق میشود و درسی از این تجارب هم نمیگیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمیشوند. آنها عارشان میآید که از یک زیردست بیاموزند با او تبادل نظر کنند.
7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمیگیرند
رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب میاندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایههای میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.
8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند
رؤسای بد اصلا نمیخواهند و یا نمیتوانند به سبب ویژگیهای شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینههای اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون میآید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها میخواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!
9⃣ کنترلی بر تکانهها ندارند و با کوچکترین مشکلی بیادبی میکنند
رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچکترین مشکلی، پرخاشگر و بیملاحظه میشوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمیکنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوسپروری را دنبال میکنند.
🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!
آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست میکنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظمهای قبلی را نابود میکنند. موهوم و سست سخن میگویند تا بتوانند در آینده شکستها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرفهایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!
📍 @organizationb ™
🅱 چند مورد از عجیب ترین دلایل برای اخراج کارکنان
🔹 اخراج به دلیل تراشیدن موی سر!
این اتفاق برای آقای ورنل رخ داد. او بهعنوان مدیر برنامهها در یک شرکت معروف کار میکرد و برای همدلی با کودکان سرطانی تصمیم گرفت تا موهای خود را بتراشد، اما هیچ فکرش را هم نمیکرد که رئیسش، او را به دلیل تراشیدن موهایش از کار اخراج کند. وی پس از اخراجش در اقدامی عجیب موهای خود را به مبلغ ۲۷۰۰ دلار به فروش گذاشت و بیش از درآمدی که قرار بود از کار درآن شرکت به دست آورد را کسب کرد!
🔹اخراج به خاطر اضافهوزن!
یک سرآشپز به نام ادوارد هملتون بیستوسهساله که از سال ۲۰۰۲ میلادی در یکی از رستورانهای معروف به نام رالف فود کار میکرد از سوی مدیریت نامه اخراج خود را دریافت نمود. بنا به گفته مدیر رستوران او در ابتدا قبول کرده بود که چاق نشود اما برخلاف تعهدش، اضافهوزن پیدا کرده و به ۵۴ کیلوگرم رسیده بود. این سرآشپز با ۵۴ کیلوگرم وزن و یک متر و ۷۸ سانتیمتر قد از کار برکنار شد!
🔹از دست دادن شغل به دلیل پیروزی در مسابقه!
شاید درباره استعفای برخی از مربیان تیمهای ورزشی پس از شکست بسیار شنیده باشیم، اما عکس این موضوع برای آقای میخا جونز اتفاق افتاد. او که مربی یک تیم بسکتبال بود توانست تیم بسکتبال دالاس را با نتیجه اعجاب برانگیز صد برصفر شکست دهد. پس از پایان مسابقه بهجای تشویق شدن، از او خواسته شد تا عذرخواهی رسمی و فوری خود را نسبت به تیم بازنده بهدلیل واردکردن نتیجه ذلتبار به تیم حریف، مکتوب کرده و ارائه دهد. ازآنجاکه این درخواست غیرمنطقی مینمود، مربی تیم برنده از سمت خود استعفا داد و بهعبارتیدیگر مجبور به ترک آن شد!
🔹پنیر اضافه در ساندویچ!
یکی از شعبههای رستوران زنجیرهای مک دونالدز در هلند یکی از کارکنان خود را به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین شرکت از کار برکنار نمود. زیرا این کارگر یکلایه پنیر بیشتر را به ساندویچی که برای دوستش تهیه میکرد قرار داده بود. شرکت مک دونالدز هم بخشش و نیکی از حساب محل کار را مغایر با قوانین خود دانسته و او را از کار اخراج کرد!
🔹 نشان دادن شجاعت بیشازاندازه در محیط کار!
جان کانلز در یک کارگاه تعمیر اتومبیل در تایلند در فورت رادل کار میکرد. او به دلیل شجاعت از کار اخراج شد. روزی جان کانلز در محل کار خود بود که متوجه شد که مردی در حال تهدید کردن یک زن با چاقو به هدف سرقت است. این اتفاق در فاصله چندمتری او درحال رخ دادن بود. او نیز بدون تردید به کمک زن شتافت و او را از سرقت و حتی کشته شدن نجات داد و دزد هم با دیدن او ترسید و پا به فرار گذاشت.
جان کانلز به دلیل شجاعتی که از خود نشان داده بود بسیار خوشحال بود اما مدیر تعمیرگاه که در حال مشاهده ماجرا از دور بود، او را سریعاً و بدون ارائه دلیل منطقی از کار اخراج کرد که بازتابهای رسانهای گستردهای نیز داشت.
🔹اخراج به دلیل کاربلد بودن!
اینطور که به نظر میرسد بسیاری از شرکتها و مغازهها درصدد استخدام کارکنان بااستعداد هستند، اما میلیسیا نلسون با مورد عجیبی مواجه شد. او که بهعنوان دستیار در یک دندانپزشکی در آیووا کار میکرد از سوی دندانپزشک از کار خود عزل شد، زیرا او معتقد بود که دستیارش بیشازاندازه بااستعداد و کاربلد است و این مقدار هوش و استعداد، ممکن است در آینده تواناییهای او را زیر سؤال ببرد!
📍 @organizationb ™
🔹 اخراج به دلیل تراشیدن موی سر!
این اتفاق برای آقای ورنل رخ داد. او بهعنوان مدیر برنامهها در یک شرکت معروف کار میکرد و برای همدلی با کودکان سرطانی تصمیم گرفت تا موهای خود را بتراشد، اما هیچ فکرش را هم نمیکرد که رئیسش، او را به دلیل تراشیدن موهایش از کار اخراج کند. وی پس از اخراجش در اقدامی عجیب موهای خود را به مبلغ ۲۷۰۰ دلار به فروش گذاشت و بیش از درآمدی که قرار بود از کار درآن شرکت به دست آورد را کسب کرد!
🔹اخراج به خاطر اضافهوزن!
یک سرآشپز به نام ادوارد هملتون بیستوسهساله که از سال ۲۰۰۲ میلادی در یکی از رستورانهای معروف به نام رالف فود کار میکرد از سوی مدیریت نامه اخراج خود را دریافت نمود. بنا به گفته مدیر رستوران او در ابتدا قبول کرده بود که چاق نشود اما برخلاف تعهدش، اضافهوزن پیدا کرده و به ۵۴ کیلوگرم رسیده بود. این سرآشپز با ۵۴ کیلوگرم وزن و یک متر و ۷۸ سانتیمتر قد از کار برکنار شد!
🔹از دست دادن شغل به دلیل پیروزی در مسابقه!
شاید درباره استعفای برخی از مربیان تیمهای ورزشی پس از شکست بسیار شنیده باشیم، اما عکس این موضوع برای آقای میخا جونز اتفاق افتاد. او که مربی یک تیم بسکتبال بود توانست تیم بسکتبال دالاس را با نتیجه اعجاب برانگیز صد برصفر شکست دهد. پس از پایان مسابقه بهجای تشویق شدن، از او خواسته شد تا عذرخواهی رسمی و فوری خود را نسبت به تیم بازنده بهدلیل واردکردن نتیجه ذلتبار به تیم حریف، مکتوب کرده و ارائه دهد. ازآنجاکه این درخواست غیرمنطقی مینمود، مربی تیم برنده از سمت خود استعفا داد و بهعبارتیدیگر مجبور به ترک آن شد!
🔹پنیر اضافه در ساندویچ!
یکی از شعبههای رستوران زنجیرهای مک دونالدز در هلند یکی از کارکنان خود را به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین شرکت از کار برکنار نمود. زیرا این کارگر یکلایه پنیر بیشتر را به ساندویچی که برای دوستش تهیه میکرد قرار داده بود. شرکت مک دونالدز هم بخشش و نیکی از حساب محل کار را مغایر با قوانین خود دانسته و او را از کار اخراج کرد!
🔹 نشان دادن شجاعت بیشازاندازه در محیط کار!
جان کانلز در یک کارگاه تعمیر اتومبیل در تایلند در فورت رادل کار میکرد. او به دلیل شجاعت از کار اخراج شد. روزی جان کانلز در محل کار خود بود که متوجه شد که مردی در حال تهدید کردن یک زن با چاقو به هدف سرقت است. این اتفاق در فاصله چندمتری او درحال رخ دادن بود. او نیز بدون تردید به کمک زن شتافت و او را از سرقت و حتی کشته شدن نجات داد و دزد هم با دیدن او ترسید و پا به فرار گذاشت.
جان کانلز به دلیل شجاعتی که از خود نشان داده بود بسیار خوشحال بود اما مدیر تعمیرگاه که در حال مشاهده ماجرا از دور بود، او را سریعاً و بدون ارائه دلیل منطقی از کار اخراج کرد که بازتابهای رسانهای گستردهای نیز داشت.
🔹اخراج به دلیل کاربلد بودن!
اینطور که به نظر میرسد بسیاری از شرکتها و مغازهها درصدد استخدام کارکنان بااستعداد هستند، اما میلیسیا نلسون با مورد عجیبی مواجه شد. او که بهعنوان دستیار در یک دندانپزشکی در آیووا کار میکرد از سوی دندانپزشک از کار خود عزل شد، زیرا او معتقد بود که دستیارش بیشازاندازه بااستعداد و کاربلد است و این مقدار هوش و استعداد، ممکن است در آینده تواناییهای او را زیر سؤال ببرد!
📍 @organizationb ™
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱اهمیت زاویهی دید
اگر بتوانید هر پدیدهای را از آن زاویهای ببینید که باید، نه از آن زاویه که خود را به شما نشان میدهد، میتوانید حقیقتِ آن پدیده را مشاهده کنید.
یکی از مهمترین مهارتها، فنِ مشاهدهگری و تعیین زاویه دید است.
📍 @organizationb ™
اگر بتوانید هر پدیدهای را از آن زاویهای ببینید که باید، نه از آن زاویه که خود را به شما نشان میدهد، میتوانید حقیقتِ آن پدیده را مشاهده کنید.
یکی از مهمترین مهارتها، فنِ مشاهدهگری و تعیین زاویه دید است.
📍 @organizationb ™
🅱پنج وضعیت تعارض در سازمان
🔸تعارض موضوعی رایج و کلیشه ای است که همواره در یک سازمان وجود دارد اما تاثیر آن در روند حرکتی سازمان بسیار زیاد و قابل توجه است، بنابراین نحوه برخورد و مدیریت مناسب تعارضات باعث ایجاد شرایط بهینه برای دستیابی به اهداف سازمان می شود ، به همین منظور 5 وضعیت در برخورد با تعارض در سازمانها وجود دارد که به شرح زیر می باشند:
➖ اجتناب :
اولین و معمولترین راه برای مدیریت تعارض، اجتناب از آن می باشد.
➖ سازش :
در این روش یکی از طرفین تعارض شرایط دیگری را می پذیرد، در واقع با یکدیگر سازش میکنند.
➖ رقابت :
در این حالت، طرفین تعارض درگیر رقابت برای مغلوب کردن طرف مقابل خود می شوند، این حالت یک وضعیت مخرب برای سازمان است بدلیل آنکه طرفین تعارض از مسیر تلاش برای اهداف سازمانی خارج می شوند.
➖مصالحه :
در این حالت هر دو طرف تعارض بر سر یک راه حل میانه توافق میکنند تا هر دو طرف به نوعی راضی باشند.
➖ همکاری :
در این وضعیت طرفین جهت رفع تعارض و دستیابی به شرایطی ایده آل تر در دستیابی به اهداف سازمان با یکدیگر همکاری می نمایند.
📍 @organizationb ™
🔸تعارض موضوعی رایج و کلیشه ای است که همواره در یک سازمان وجود دارد اما تاثیر آن در روند حرکتی سازمان بسیار زیاد و قابل توجه است، بنابراین نحوه برخورد و مدیریت مناسب تعارضات باعث ایجاد شرایط بهینه برای دستیابی به اهداف سازمان می شود ، به همین منظور 5 وضعیت در برخورد با تعارض در سازمانها وجود دارد که به شرح زیر می باشند:
➖ اجتناب :
اولین و معمولترین راه برای مدیریت تعارض، اجتناب از آن می باشد.
➖ سازش :
در این روش یکی از طرفین تعارض شرایط دیگری را می پذیرد، در واقع با یکدیگر سازش میکنند.
➖ رقابت :
در این حالت، طرفین تعارض درگیر رقابت برای مغلوب کردن طرف مقابل خود می شوند، این حالت یک وضعیت مخرب برای سازمان است بدلیل آنکه طرفین تعارض از مسیر تلاش برای اهداف سازمانی خارج می شوند.
➖مصالحه :
در این حالت هر دو طرف تعارض بر سر یک راه حل میانه توافق میکنند تا هر دو طرف به نوعی راضی باشند.
➖ همکاری :
در این وضعیت طرفین جهت رفع تعارض و دستیابی به شرایطی ایده آل تر در دستیابی به اهداف سازمان با یکدیگر همکاری می نمایند.
📍 @organizationb ™
🅱وسواس فکری
🔘 آیا تا بهحال شده که از منزلتان بیرون بیایید و با خود بگوئید: «من درب را قفل کردم؟» یا «چایساز را خاموش کردم؟»، «اتو را از برق کشیدم» یا سئوالاتی از این قبیل که به انجام دادن کاری شک کنید؟!
🔘 هرچند مراتب شدیدتر این افکار را در مبتلایان به «وسواس فکری» شاهد هستیم؛ اما اغلب افراد بهدلیل نبودن در لحظهی حال و کاهش «ذهنآگاهی» (Mindfulness) نمیتوانند از درست انجام دادن کارهای روزمرهی خود، اطمینان حاصل کنند.
🔘 اگر شما نیز جزو این دسته هستید، این راهکار پیشنهادی را امتحان کنید:
هنگام انجام دادن کارها، حضور خود را در لحظهی حال با «نشانهگذاری آن لحظه» تقویت کنید. مثلاً هر دفعه که درب منزل را قفل میکنید، یک عبارت عجیبوغریب (مثلاً روباه سبز) را بگویید تا هم آن لحظه، نشانهگذاری شود و هم حضور شما در لحظهی حال تثبیت گردد. وقتی چند دقیقهی بعد، شک کردید که آیا درب منزل را قفل کردید یا نه، به یاد آن عبارت عجیب (روباه سبز) میافتید و مطمئن میشوید که آن کار انجام شده است.
دقت کنید که همیشه هنگام قفل کردن درب، عبارت یکسانی را نگویید و از جملات متفاوت بهره بگیرید.
📍 @organizationb ™
🔘 آیا تا بهحال شده که از منزلتان بیرون بیایید و با خود بگوئید: «من درب را قفل کردم؟» یا «چایساز را خاموش کردم؟»، «اتو را از برق کشیدم» یا سئوالاتی از این قبیل که به انجام دادن کاری شک کنید؟!
🔘 هرچند مراتب شدیدتر این افکار را در مبتلایان به «وسواس فکری» شاهد هستیم؛ اما اغلب افراد بهدلیل نبودن در لحظهی حال و کاهش «ذهنآگاهی» (Mindfulness) نمیتوانند از درست انجام دادن کارهای روزمرهی خود، اطمینان حاصل کنند.
🔘 اگر شما نیز جزو این دسته هستید، این راهکار پیشنهادی را امتحان کنید:
هنگام انجام دادن کارها، حضور خود را در لحظهی حال با «نشانهگذاری آن لحظه» تقویت کنید. مثلاً هر دفعه که درب منزل را قفل میکنید، یک عبارت عجیبوغریب (مثلاً روباه سبز) را بگویید تا هم آن لحظه، نشانهگذاری شود و هم حضور شما در لحظهی حال تثبیت گردد. وقتی چند دقیقهی بعد، شک کردید که آیا درب منزل را قفل کردید یا نه، به یاد آن عبارت عجیب (روباه سبز) میافتید و مطمئن میشوید که آن کار انجام شده است.
دقت کنید که همیشه هنگام قفل کردن درب، عبارت یکسانی را نگویید و از جملات متفاوت بهره بگیرید.
📍 @organizationb ™
🅱 چگونه تعییراتی پایدار در رفتار و عادتهایمان ایجاد کنیم؟
🔸️معمولاً اگر انگیزه تغییر عادت و رفتارمان را داشته باشیم و حتی در مراحل اولیه موفق شویم، در مراحل بعدی در حفظ این عادات جدید به مشکل میخوریم. اما راه حل چیست؟
🔹️ در هدفگذاریها توجه اکثر ما بر نتیجه و آنچه میخواهیم به دست بیاوریم است. مانند موفقت شغلی یا کاهش وزن. اما برای یک تغییر پایدار باید تمرکز خود را بر روی تغییر شخصیت و ویژگیهای خود بگذاریم و نگران نتیجه نباشیم.
🔸️از خودتان بپرسید اگر میخواهید به هدف مورد نظرتان برسید باید چگونه آدمی باشید؟ چه باورها و ویژگیهایی نیاز است؟ و تلاش خود را بر روی تغییر باورها و عقاید خود بگذارید.
🔹️باورها درونیترین لایه در ایجاد یک تغییر هستند و به دنبال تغییر آن، عادتها، نتایج و پیامد کارهای ما نیز به راحتی تغییر میکند. با این تفاوت که این تغییر سطحی و کوتاه مدت نیست و در تمامی مسیر پیش رو به ما کمک خواهد کرد.
📍 @organizationb ™
🔸️معمولاً اگر انگیزه تغییر عادت و رفتارمان را داشته باشیم و حتی در مراحل اولیه موفق شویم، در مراحل بعدی در حفظ این عادات جدید به مشکل میخوریم. اما راه حل چیست؟
🔹️ در هدفگذاریها توجه اکثر ما بر نتیجه و آنچه میخواهیم به دست بیاوریم است. مانند موفقت شغلی یا کاهش وزن. اما برای یک تغییر پایدار باید تمرکز خود را بر روی تغییر شخصیت و ویژگیهای خود بگذاریم و نگران نتیجه نباشیم.
🔸️از خودتان بپرسید اگر میخواهید به هدف مورد نظرتان برسید باید چگونه آدمی باشید؟ چه باورها و ویژگیهایی نیاز است؟ و تلاش خود را بر روی تغییر باورها و عقاید خود بگذارید.
🔹️باورها درونیترین لایه در ایجاد یک تغییر هستند و به دنبال تغییر آن، عادتها، نتایج و پیامد کارهای ما نیز به راحتی تغییر میکند. با این تفاوت که این تغییر سطحی و کوتاه مدت نیست و در تمامی مسیر پیش رو به ما کمک خواهد کرد.
📍 @organizationb ™
🅱 ۱۱ شخصیت مختلف در محیط کار و روش درست تعامل با آنها
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
📍 @organizationb ™
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
📍 @organizationb ™
🅱وظایف منتورها در سازمان چیست ؟
۱. منتی را در مسیر درست هدایت کند: منتور هدایتگر است. بدین صورت که باید برای فردی که به وی مراجعه میکند کاملاً واقعگرایانه با مسائل برخورد کند و همچنین رنج، سختی، مشقت و چالشهایی که خود در طول سالیان با آنها مواجه شده را به صورت خلاصه و مفید در اختیار منتی قرار دهد.
۲. همواره در دسترس باشد: منتور همیشه برای پاسخگویی به سوالات و مشکلات منتی باید در دسترس باشد.
۳. صداقت داشته باشد: بیدلیل و بیجهت به منتی خود انرژی مثبت نداده و به شکلی واهی مدینه ی فاضلهای برای ایشان ترسیم ننماید بلکه کاملاً باید صادق باشد.
۴. دید همهجانبه داشته باشد: منظور از دید همهجانبه این است که منتور باید تفکر سیستمی داشته باشد بدین شکل که به مسائل از زوایای مختلفی نگاه کرده، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و هرگز نگاه کوتاهمدت نداشته باشد که در این صورت کسی که به منتور اعتماد کرده با خیال راحت میتواند به توصیههای وی، حتی اگر برخلاف نظرش باشند، گوش فرا دهد.
۵. اشتباهات را گوشزد کند: یک منتور خوب کسی است که هرگز با منتی خود رودربایستی نداشته و همواره اشتباهات وی را گوشزد کند.
۶. الهامبخش باشد: در مواقعی که منتی دچار یاس و ناامیدی می شود منتور باید با ترسیم مقصد بتواند الهام بخش باشد و تاثیر مثبتی در منتی ایجاد کند.
۷. مسیر و مقصد نهایی را برای منتی به تصویر بکشد: برای حفظ انگیزه یک منتور باید مسیر رشد و چگونگی رسیدن به مقصد را برای منتی شفاف کند.
📍 @organizationb ™
۱. منتی را در مسیر درست هدایت کند: منتور هدایتگر است. بدین صورت که باید برای فردی که به وی مراجعه میکند کاملاً واقعگرایانه با مسائل برخورد کند و همچنین رنج، سختی، مشقت و چالشهایی که خود در طول سالیان با آنها مواجه شده را به صورت خلاصه و مفید در اختیار منتی قرار دهد.
۲. همواره در دسترس باشد: منتور همیشه برای پاسخگویی به سوالات و مشکلات منتی باید در دسترس باشد.
۳. صداقت داشته باشد: بیدلیل و بیجهت به منتی خود انرژی مثبت نداده و به شکلی واهی مدینه ی فاضلهای برای ایشان ترسیم ننماید بلکه کاملاً باید صادق باشد.
۴. دید همهجانبه داشته باشد: منظور از دید همهجانبه این است که منتور باید تفکر سیستمی داشته باشد بدین شکل که به مسائل از زوایای مختلفی نگاه کرده، جوانب مختلف یک تصمیم را بسنجد و هرگز نگاه کوتاهمدت نداشته باشد که در این صورت کسی که به منتور اعتماد کرده با خیال راحت میتواند به توصیههای وی، حتی اگر برخلاف نظرش باشند، گوش فرا دهد.
۵. اشتباهات را گوشزد کند: یک منتور خوب کسی است که هرگز با منتی خود رودربایستی نداشته و همواره اشتباهات وی را گوشزد کند.
۶. الهامبخش باشد: در مواقعی که منتی دچار یاس و ناامیدی می شود منتور باید با ترسیم مقصد بتواند الهام بخش باشد و تاثیر مثبتی در منتی ایجاد کند.
۷. مسیر و مقصد نهایی را برای منتی به تصویر بکشد: برای حفظ انگیزه یک منتور باید مسیر رشد و چگونگی رسیدن به مقصد را برای منتی شفاف کند.
📍 @organizationb ™
🆎 سه اصل انگیزش کارکنان
▪️ پاداش
از آنجا که پاداش به افراد انگیزه میدهد و مشوق آنها است، باید بر مبنای عملکرد باشد. پاداشها باید بر مبنای انجام موفقیتآمیز کارها و فعالیتهایی باشد که به سازمان در رسیدن به اهداف و افزایش بهرهوری کمک میکند.
هیچ چیز غیر از موارد بالا شایسته پاداش نیست، نه رتبه و مقام، نه تحصیلات و نه روابط. معیار فقط باید عملکرد باشد.
▪️ به رسمیت شناختن
مدیران، مسئول شناسایی کارهای خوب افراد هستند. یکی از بزرگترین انگیزهها در دنیای کار شناخته شدن به سختکوشی و عملکرد عالی است.
▪️ تقویت
هر آنچه را که تحسین، تایید، شناسایی و تقویت کنید، تکرار میشود و اغلب بارها و بارها تکرار میشود. وقتی با تحسین کار افراد، رفتارشان را تقویت میکنید، باعث میشوید احساس فوقالعادهای نسبت به خود داشته باشند؛ در نتیجه، مدام به دنبال فرصتهای جدید برای تکرار همان رفتار هستند تا این تقویت را برانگیزند.
📍 @organizationb ™
▪️ پاداش
از آنجا که پاداش به افراد انگیزه میدهد و مشوق آنها است، باید بر مبنای عملکرد باشد. پاداشها باید بر مبنای انجام موفقیتآمیز کارها و فعالیتهایی باشد که به سازمان در رسیدن به اهداف و افزایش بهرهوری کمک میکند.
هیچ چیز غیر از موارد بالا شایسته پاداش نیست، نه رتبه و مقام، نه تحصیلات و نه روابط. معیار فقط باید عملکرد باشد.
▪️ به رسمیت شناختن
مدیران، مسئول شناسایی کارهای خوب افراد هستند. یکی از بزرگترین انگیزهها در دنیای کار شناخته شدن به سختکوشی و عملکرد عالی است.
▪️ تقویت
هر آنچه را که تحسین، تایید، شناسایی و تقویت کنید، تکرار میشود و اغلب بارها و بارها تکرار میشود. وقتی با تحسین کار افراد، رفتارشان را تقویت میکنید، باعث میشوید احساس فوقالعادهای نسبت به خود داشته باشند؛ در نتیجه، مدام به دنبال فرصتهای جدید برای تکرار همان رفتار هستند تا این تقویت را برانگیزند.
📍 @organizationb ™
🅱6 عادت بد در مکالمات و چگونگی رفع آنها
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
🔹 به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
🔹 مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
🔹افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
🔹از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
✅زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
📍 @organizationb ™
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
🔹 به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
🔹 مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
🔹افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
🔹از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
✅زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
📍 @organizationb ™
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱 واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) چه تفاوتی دارند؟
🔸️ واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تکنولوژیهایی هستند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵ همگانی و متداول شوند. این دو تکنولوژی اگر به درستی استفاده شوند، پتانسیل بسیاری دارند و زندگی ما را تغییر خواهند داد. اما AR و VR چه هستند و چه تفاوتی دارند؟
🔹️در ویدئو بعدی درباره واقعیت ترکیبی (MR) و واقعیت تعمیمیافته(XR) صحبت خواهیم کرد.
📍 @organizationb ™
🔸️ واقعیت افزوده و واقعیت مجازی تکنولوژیهایی هستند که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۵ همگانی و متداول شوند. این دو تکنولوژی اگر به درستی استفاده شوند، پتانسیل بسیاری دارند و زندگی ما را تغییر خواهند داد. اما AR و VR چه هستند و چه تفاوتی دارند؟
🔹️در ویدئو بعدی درباره واقعیت ترکیبی (MR) و واقعیت تعمیمیافته(XR) صحبت خواهیم کرد.
📍 @organizationb ™
🅱پنج دشمن کار تیمی
1⃣ بیاعتمادی:
اینکه حس کنید در برابر اعضای تیم آسیبپذیر هستید، باعث میشود نتوانید به آنها اعتماد کنید.
2⃣ ترس از درگیری:
گاهیاوقات افراد دوست دارند آرامش مصنوعی را در محیط خود حفظ کنند. این باعث میشود درگیریهای مؤثر و نتیجهبخش ایدئولوژیک را در نطفه خفه کنند.
3⃣ بیمسئولیتی:
شفافنبودن همهچیز باعث میشود اعضای تیم تصمیماتی بگیرند که به آنها پایدار نمیمانند.
4⃣ طفرهرفتن از پاسخگویی:
ترس از دست دادن اعتبار در میان افراد دیگر باعث میشود بعضیها تقصیر را به گردن دیگران بیندازند.
5⃣ بیتوجه بودن به نتیجه:
دنبال کردن اهداف شخصی و بالابردن رتبه باعث میشود برخی افراد روی موفقیت تیمی تمرکز نداشته باشند.
📖پنج دشمن کار تیمی
👤پاتریک لنچیونی
📍 @organizationb ™
1⃣ بیاعتمادی:
اینکه حس کنید در برابر اعضای تیم آسیبپذیر هستید، باعث میشود نتوانید به آنها اعتماد کنید.
2⃣ ترس از درگیری:
گاهیاوقات افراد دوست دارند آرامش مصنوعی را در محیط خود حفظ کنند. این باعث میشود درگیریهای مؤثر و نتیجهبخش ایدئولوژیک را در نطفه خفه کنند.
3⃣ بیمسئولیتی:
شفافنبودن همهچیز باعث میشود اعضای تیم تصمیماتی بگیرند که به آنها پایدار نمیمانند.
4⃣ طفرهرفتن از پاسخگویی:
ترس از دست دادن اعتبار در میان افراد دیگر باعث میشود بعضیها تقصیر را به گردن دیگران بیندازند.
5⃣ بیتوجه بودن به نتیجه:
دنبال کردن اهداف شخصی و بالابردن رتبه باعث میشود برخی افراد روی موفقیت تیمی تمرکز نداشته باشند.
📖پنج دشمن کار تیمی
👤پاتریک لنچیونی
📍 @organizationb ™
🅱کمال گرایی، مانع مدیریت بر خود
کمالگرایی یعنی دیدگاه ما این باشد که یا کاری را کامل و بی نقص انجام دهیم یا کلا انجام ندهیم.
🔴چگونه مانع از تفکر کمال گرایی شویم؟
🔹به جای پافشاری روی تصمیم اولیه، منعطف باشیم و گاهی تغییر مسیر بدهیم.
🔸به جای فکر کردن به انجام بی نقص کارها، توانایی و استعدادهایمان را بشناسیم.
🔹به جای انتظار برای یک فرصت عالی و رویایی، گام های کوچک برداریم.
🔸وقت و انرژی خود را بیشتر به کاری اختصاص دهیم که روی نتیجه نهایی تأثیرگذارتر باشد.
🔹چیزهایی که از کنترل ما خارج هستند را بپذیریم.
🔸از مسیر لذت ببریم و فقط به مقصد فکر نکنیم.
🔹از اشتباهاتمان درس بگیریم.
🔸بدانیم که اهمیت کارِ درحالانجام فقط به زمان حال محدود میشود و برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
🔺درمان کمال گرایی تدریجی است و با تمرینهای مختلف انجام میشود، اما بیشتر مانند ترک عادتی بد است و اگر حواسمان نباشد، ممکن است دوباره دچارش شویم. بنابراین از هر چیزی که موجب کمالگرایی می شود، اجتناب کنید.
📍 @organizationb ™
کمالگرایی یعنی دیدگاه ما این باشد که یا کاری را کامل و بی نقص انجام دهیم یا کلا انجام ندهیم.
🔴چگونه مانع از تفکر کمال گرایی شویم؟
🔹به جای پافشاری روی تصمیم اولیه، منعطف باشیم و گاهی تغییر مسیر بدهیم.
🔸به جای فکر کردن به انجام بی نقص کارها، توانایی و استعدادهایمان را بشناسیم.
🔹به جای انتظار برای یک فرصت عالی و رویایی، گام های کوچک برداریم.
🔸وقت و انرژی خود را بیشتر به کاری اختصاص دهیم که روی نتیجه نهایی تأثیرگذارتر باشد.
🔹چیزهایی که از کنترل ما خارج هستند را بپذیریم.
🔸از مسیر لذت ببریم و فقط به مقصد فکر نکنیم.
🔹از اشتباهاتمان درس بگیریم.
🔸بدانیم که اهمیت کارِ درحالانجام فقط به زمان حال محدود میشود و برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
🔺درمان کمال گرایی تدریجی است و با تمرینهای مختلف انجام میشود، اما بیشتر مانند ترک عادتی بد است و اگر حواسمان نباشد، ممکن است دوباره دچارش شویم. بنابراین از هر چیزی که موجب کمالگرایی می شود، اجتناب کنید.
📍 @organizationb ™
🅱کوه یخ فرهنگ سازمانی در کمپانی های بزرگ
🔸فرهنگ سازمانی، شیوه مناسب رفتار در درون سازمان را تعریف میکند. این فرهنگ متشکل از اعتقادات و ارزشهای مشترک میان کارکنان است که توسط رهبر سازمان مربوطه معین میشوند؛ سپس از طریق روشهای مختلف، توسعه پیدا میکنند و تقویت میشوند. در نهایت، ادراکات، رفتارها و درک کارکنان سازمان را شکل میدهند.
📍 @organizationb ™
🔸فرهنگ سازمانی، شیوه مناسب رفتار در درون سازمان را تعریف میکند. این فرهنگ متشکل از اعتقادات و ارزشهای مشترک میان کارکنان است که توسط رهبر سازمان مربوطه معین میشوند؛ سپس از طریق روشهای مختلف، توسعه پیدا میکنند و تقویت میشوند. در نهایت، ادراکات، رفتارها و درک کارکنان سازمان را شکل میدهند.
📍 @organizationb ™
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱 کسب مهارت یا عادت ها:
در این ویدئو سلولهای مغز یا نورونها هنگامی که یک مهارت یا عادت جدید را فرا میگیرد نشان می دهد
نورون ها کش و واکش می یابند تا سیناپس ها یا ارتباطات تازه عصبی را بسازند
وقتی عادت یا مهارت تازهای کسب میکنید یا چیزی یاد میگیرید، در درون مغز شما، غوغاهاست!
چند نمونه از فعالیت های مفید برای ساخت ارتباطات عصبی جدید:
"شنبه ها" ساعت مچي خود را برعكس ببنديد،
"يكشنبه ها" با دست غیر معمول مسواک بزنيد،
"دوشنبه ها" به يك راديوي خارجي گوش كنيد و سعي كنيد مطالب را بفهمید
"سه شنبه ها" با دست مخالف صبحانه ميل كنيد.
این کارهای غیرمعمول باعث میشود مغز را به چالش بكشيد تا عصب ها مجبورشوند مسيرهاي جديدي بسازند و اين كار ظرفيت مغز و حافظه را زياد مي كند ودرنهایت شما از هر دو قسمت مغزتان استفاده میکنید و مغز بطور متعادل و بالانس فعالیت می کند.
📍 @organizationb ™
در این ویدئو سلولهای مغز یا نورونها هنگامی که یک مهارت یا عادت جدید را فرا میگیرد نشان می دهد
نورون ها کش و واکش می یابند تا سیناپس ها یا ارتباطات تازه عصبی را بسازند
وقتی عادت یا مهارت تازهای کسب میکنید یا چیزی یاد میگیرید، در درون مغز شما، غوغاهاست!
چند نمونه از فعالیت های مفید برای ساخت ارتباطات عصبی جدید:
"شنبه ها" ساعت مچي خود را برعكس ببنديد،
"يكشنبه ها" با دست غیر معمول مسواک بزنيد،
"دوشنبه ها" به يك راديوي خارجي گوش كنيد و سعي كنيد مطالب را بفهمید
"سه شنبه ها" با دست مخالف صبحانه ميل كنيد.
این کارهای غیرمعمول باعث میشود مغز را به چالش بكشيد تا عصب ها مجبورشوند مسيرهاي جديدي بسازند و اين كار ظرفيت مغز و حافظه را زياد مي كند ودرنهایت شما از هر دو قسمت مغزتان استفاده میکنید و مغز بطور متعادل و بالانس فعالیت می کند.
📍 @organizationb ™
🅱چگونه بیحوصلگی در کار را به یک فرصت تبدیل کنیم؟
💢 بیحوصلگی در محل کار میتواند احساس ناخوشایندی به همراه داشته باشد و منجر به مجموعهای از پیامدهای منفی مانند فرسودگی شغلی، نارضایتی شغلی و اشتباهات پرهزینه شود. اما طبق تحقیقات، بیحوصلگی همیشه هم بد نیست، بلکه میتواند فرصتی برای تأمل در مورد علایق، ارزشها و اهداف شما باشد. نشریه معتبر هاروارد بیزنس ریویو نحوه استفاده از مزایای پنهان کسالت و بیحوصلگی را آورده است.
🔻 آگاهی. وقتی احساس کردید که دچار ناراحتی ناشی از کسالت شدهاید، از واکنش فوری به آن اجتناب کنید. این واقعیت که آگاهی یافتهاید حوصلهتان سررفته و کسل شدهاید به این معنی است که توانستهاید در برابر میل خود به بالا و پایین کردن بیفکر رسانههای اجتماعی و دنیای مجازی، مقاومت کنید. این شروع خوبی است.
🔹 رمزگشایی. از خود بپرسید: کسالت من به من چه میگوید؟ آیا موضوع خیلی ساده است و من فقط برای مدت خیلی طولانی روی یک وظیفه کار کردهام - یا موضوع عمیقتر از آن است؟ آیا میتوانم الگوی مربوط به این احساس ناراحت کننده را شناسایی کنم؟
🔻اقدام. هنگامی که متوجه شدید بیحوصلگی شما واقعاً به چه معناست، میتوانید ابعاد راه حل مورد نیاز را تجزیه و تحلیل کنید. شاید به یک استراحت کوتاه از کار نیاز داشته باشید. یا شاید به این معنی است که لازم است تغییرات مهمتری در لیست وظایف خود (یا حتی کل حرفه خود) ایجاد کنید. بگذارید بیحوصلگی شما منجر به آگاهیرسانی برای اعمال متفکرانه و سنجیده شود - نه واکنشهای بیفکر.
📍 @organizationb ™
💢 بیحوصلگی در محل کار میتواند احساس ناخوشایندی به همراه داشته باشد و منجر به مجموعهای از پیامدهای منفی مانند فرسودگی شغلی، نارضایتی شغلی و اشتباهات پرهزینه شود. اما طبق تحقیقات، بیحوصلگی همیشه هم بد نیست، بلکه میتواند فرصتی برای تأمل در مورد علایق، ارزشها و اهداف شما باشد. نشریه معتبر هاروارد بیزنس ریویو نحوه استفاده از مزایای پنهان کسالت و بیحوصلگی را آورده است.
🔻 آگاهی. وقتی احساس کردید که دچار ناراحتی ناشی از کسالت شدهاید، از واکنش فوری به آن اجتناب کنید. این واقعیت که آگاهی یافتهاید حوصلهتان سررفته و کسل شدهاید به این معنی است که توانستهاید در برابر میل خود به بالا و پایین کردن بیفکر رسانههای اجتماعی و دنیای مجازی، مقاومت کنید. این شروع خوبی است.
🔹 رمزگشایی. از خود بپرسید: کسالت من به من چه میگوید؟ آیا موضوع خیلی ساده است و من فقط برای مدت خیلی طولانی روی یک وظیفه کار کردهام - یا موضوع عمیقتر از آن است؟ آیا میتوانم الگوی مربوط به این احساس ناراحت کننده را شناسایی کنم؟
🔻اقدام. هنگامی که متوجه شدید بیحوصلگی شما واقعاً به چه معناست، میتوانید ابعاد راه حل مورد نیاز را تجزیه و تحلیل کنید. شاید به یک استراحت کوتاه از کار نیاز داشته باشید. یا شاید به این معنی است که لازم است تغییرات مهمتری در لیست وظایف خود (یا حتی کل حرفه خود) ایجاد کنید. بگذارید بیحوصلگی شما منجر به آگاهیرسانی برای اعمال متفکرانه و سنجیده شود - نه واکنشهای بیفکر.
📍 @organizationb ™
🅱 تاثیر شگفت انگیز یک کلمه در موفقیت شما
✍🏻 رولف وبلی
🔸یک پیام از بلندگو پخش می شود: «مسافران توجه کنند، پرواز ۱۲۳ سه ساعت تاخیر دارد». من به دفتر هواپیمایی رفتم تا علتش را بپرسم. وقتی برگشتم چیزی بیشتر از قبل نمی دانستم. بسیار عصبانی بودم. آنها به چه حقی به ما بی توجهی می کنند؟ یک خط هوایی دیگر دست کم برای مسافران آن قدر ارزش قائل است که اعلام کنند: «پرواز ۵۶۷ به علت مشکلات عملیاتی سه ساعت تاخیر دارد».
بین این جمله و آن جمله هیچ تفاوتی وجود ندارد اما...
🔹ما انسان ها برای برقراری یک تعامل اثربخش با دیگران لازم است و باید رفتارهای خود را توجیه کنیم. وقتی رفتارهایمان را توجیه می کنیم، خیلی مهم نیست که بهانه ما خوب باشد یا نه، دیگران را با یک حس بردباری و سودمندی مواجه می کنیم.
🔹الن لانجر روانشناس دانشگاه هاروارد در دهه ۷۰ آزمایشی جالب انجام داد. وی در یک کتابخانه عمومی منتظر تشکیل یک صف طولانی در مقابل دستگاه کپی می ماند. سپس سراغ نفر اول صف می رفت و می پرسید: «ببخشید من ۵ صفحه دارم امکان دارد از دستگاه کپی استفاده کنم؟» درخواست وی در ۶۰ درصد موارد پذیرفته میشد. در روزهای بعد وی آزمایش خود را تکرار کرد اما به جای عبارت بالا این بار با ذکر دلیل درخواست خود را مطرح میکرد: «ببخشید. من ۵ صفحه دارم. امکان دارد از دستگاه کپی استفاده کنم؟ برای اینکه عجله دارم.» این بار در ۹۴ درصد موارد توانست از برگه های خود کپی بگیرد.
🔹نکته شگفت انگیز این است که وی آزمایش خود را مجددا تکرار نمود و این بار به جای عبارت بالا از عبارت زیر استفاده کرد: «ببخشید. من ۵ صفحه دارم. امکان دارد قبل از شما از دستگاه کپی استفاده کنم. برای اینکه باید چند تا کپی بگیرم!» نتایج شگفت انگیز بود. هر چند بهانه ذکر شده بسیار الکی و پیش پا افتاده بود اما در ۹۳ درصد موارد موفق شد جلوتر از بقیه کپی بگیرد.
📌 توصیه برای زندگی شخصی:
بنابراین هیچ وقت بدون «برای اینکه» از خانه خارج نشو. همین عبارت کوچک و ساده چرخ های روابط انسانی را به چرخش درمی آورد. و بقیه اعضای خانواده احساس خوبی خواهند داشت که در جریان چرایی رفتن شما هستند.
📍 @organizationb ™
✍🏻 رولف وبلی
🔸یک پیام از بلندگو پخش می شود: «مسافران توجه کنند، پرواز ۱۲۳ سه ساعت تاخیر دارد». من به دفتر هواپیمایی رفتم تا علتش را بپرسم. وقتی برگشتم چیزی بیشتر از قبل نمی دانستم. بسیار عصبانی بودم. آنها به چه حقی به ما بی توجهی می کنند؟ یک خط هوایی دیگر دست کم برای مسافران آن قدر ارزش قائل است که اعلام کنند: «پرواز ۵۶۷ به علت مشکلات عملیاتی سه ساعت تاخیر دارد».
بین این جمله و آن جمله هیچ تفاوتی وجود ندارد اما...
🔹ما انسان ها برای برقراری یک تعامل اثربخش با دیگران لازم است و باید رفتارهای خود را توجیه کنیم. وقتی رفتارهایمان را توجیه می کنیم، خیلی مهم نیست که بهانه ما خوب باشد یا نه، دیگران را با یک حس بردباری و سودمندی مواجه می کنیم.
🔹الن لانجر روانشناس دانشگاه هاروارد در دهه ۷۰ آزمایشی جالب انجام داد. وی در یک کتابخانه عمومی منتظر تشکیل یک صف طولانی در مقابل دستگاه کپی می ماند. سپس سراغ نفر اول صف می رفت و می پرسید: «ببخشید من ۵ صفحه دارم امکان دارد از دستگاه کپی استفاده کنم؟» درخواست وی در ۶۰ درصد موارد پذیرفته میشد. در روزهای بعد وی آزمایش خود را تکرار کرد اما به جای عبارت بالا این بار با ذکر دلیل درخواست خود را مطرح میکرد: «ببخشید. من ۵ صفحه دارم. امکان دارد از دستگاه کپی استفاده کنم؟ برای اینکه عجله دارم.» این بار در ۹۴ درصد موارد توانست از برگه های خود کپی بگیرد.
🔹نکته شگفت انگیز این است که وی آزمایش خود را مجددا تکرار نمود و این بار به جای عبارت بالا از عبارت زیر استفاده کرد: «ببخشید. من ۵ صفحه دارم. امکان دارد قبل از شما از دستگاه کپی استفاده کنم. برای اینکه باید چند تا کپی بگیرم!» نتایج شگفت انگیز بود. هر چند بهانه ذکر شده بسیار الکی و پیش پا افتاده بود اما در ۹۳ درصد موارد موفق شد جلوتر از بقیه کپی بگیرد.
📌 توصیه برای زندگی شخصی:
بنابراین هیچ وقت بدون «برای اینکه» از خانه خارج نشو. همین عبارت کوچک و ساده چرخ های روابط انسانی را به چرخش درمی آورد. و بقیه اعضای خانواده احساس خوبی خواهند داشت که در جریان چرایی رفتن شما هستند.
📍 @organizationb ™
🅱 چرا افراد در گروهها کم فروشی می کنند؟
⭕️آقای مهندس فرانسوی به نام رینگلمن که روی کارایی اسبها کار می کرد دریافت که قدرت حمل بار دو اسب با دو برابر قدرت حمل بار یک اسب برابر نیست. او این مطالعه را به رفتار گروهی انسانها نیز تعمیم داد. نتایج جالب توجه بود. اگر دو نفر در یک تیم طناب کشی حاضر شوند هر یک تا 93% توان خود را به کار خواهند گرفت. اگر طناب کشی بین گروههای سه نفره انجام شود هر یک از اعضاء تیم 85% توان خود را به کار خواهد گرفت، این عدد در مورد یک تیم هشت نفره برای هر فرد تنها 49% خواهد بود!
در روانشناسی اجتماعی ثابت شده است که کارایی گروهها و تیمهای کاری از جمع کارایی تک تک اعضاء گروه کمتر است. کاهش تلاش فرد در یک تیم ناشی از دیده نشدن است. در واقع افراد هنگامی حداکثر توان ذهنی و جسمی خود را به کار می گیرند که این تلاش به طور مشخص قابل سنجش و ارزیابی باشد. اگر صرف توان و تلاش یک فرد عضو یک تیم در عملکرد کلی گروه به طور مشخص قابل اندازه گیری نباشد، تنبلی کردن رفتار نرمال اعضاء گروه خواهد بود. به این پدیده تنبلی گروهی (Social Loafing) گفته می شود.
وقتی افراد با هم کار می کنند کارایی کاهش می یابد و این خیلی غیر عادی نیست. این کاهش کارایی تا حدی است که عملکرد کلی تیم به طور کامل مختل نشود چون در شرایطی که تیم ببازد هیچ یک از افراد از عواقب آن ایمن نخواهد بود. افراد در تیم سطح تنبلی خود را طوری تنظیم می کنند که به طور مشخص بازنده بودن تیم به چشم نیاید.
تنبلی گروهی تنها در حوزه فعالیتهای فیزیکی نیست در حوزه ذهنی و روانی نیز هست. در یک جلسه هم اندیشی نیز هر چه تعداد اعضاء بیشتر باشد میزان مشارکت ما به طور طبیعی کاهش خواهد یافت. در واقع کمیت و کیفیت خروجی جلسه به طور خطی با تعداد اعضاء تغییر نخواهد کرد و از یک تعداد آستانه به بعد خروجی در سطح مشخصی خواهد ایستاد.
تنبلی گروهی و میزان آن بسیار وابسته به فرهنگ های مختلف اجتماعی است. در فرهنگهای عمدتا شرقی نظیر ژاپن و چین، که افراد تعلقات اجتماعی و گروهی بیشتری دارند، کارایی تیمها به میزان کمتری متاثر از پدیده تنبلی گروهی است و در فرهنگهای فردمحور نظیر آمریکا میزان تنبلی گروهی به مراتب بیشتر است. در فرهنگهای شرقی خاص مفهوم پذیرش مسئولیت مشترک و کارگروهی برجسته به نظر می رسد در صورتیکه در فرهنگهای غربی فردگرا، انگیزه کار افراد در گروهها با شاخصهای ارزیابی عملکرد و سود مشخص فردی در گروه، ارتقاء می یابد.
تنبلی گروهی پیامدهای جالب توجهی دارد. هیچ کس در یک گروه به تصور خود نمی خواهد پیامدهای منفی تصمیم گیریها و عملکرد گروهی را بپذیرد و مایل است(به ویژه زمانی که تیم باخته است) خود را پشت تصمیمات گروه پنهان کند (Diffusion of Responsibility). از طرفی معمولا ریسک پذیری گروه از یک فرد مشخص بیشتر است. چرا که همه می دانند در صورتی که کارها خوب پیش نرود پیامدهای های آن گریبانگیر یک فرد نخواهد بود(Risky Shift). این موضوع می تواند بسیار خطرناک باشد به ویژه در مورد تصمیمهای بسیار خاص، مانند هنگامی که قرار است راجع به شلیک اولین موشک اتمی تصمیم گیری شود.
ولی آیا رفتار تنبلی گروهی به مفهوم عدم کارایی تیمها است؟ پاسخ این سوال منفی است چرا که ما به جهت نیاز به تخصصهای متنوع در حوزه های مختلف و نیز آثار مثبت روانی همکاری بین افراد، الزام به تشکیل تیم داریم ولی جهت پرهیز از کاهش کارایی تیمی باید تا حد ممکن تیمهای کاری را در گروههای کوچکتر سازماندهی کنیم و به علاوه مکانیسم مشخصی برای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد اعضاء تیم طراحی و اجراء کنیم.
شاید ضرب المثل "دیگی که برای من نجوشه، سر سگ توش بجوشه" نمایانگر شاخصه فرهنگی ما ایرانیان در فعالیتهای گروهی است. ما رفتارهای فردی و اجتماعی خود را متناسب با سودهای به شدت شخصی و کوتاه مدت تنظیم می کنیم و سوی چشمانمان در تشخیص منافع بلند اجتماعی به شدت ضعیف است. ما به طور آشکاری در فعالیتهای گروهی ضعیف ظاهر می شویم چون مسئولیت پذیری، تعهد، حس تعلق و همبستگی اجتماعی در جامعه اکنون ما در سطح مطلوبی نیست.
منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن
📍 @organizationb ™
⭕️آقای مهندس فرانسوی به نام رینگلمن که روی کارایی اسبها کار می کرد دریافت که قدرت حمل بار دو اسب با دو برابر قدرت حمل بار یک اسب برابر نیست. او این مطالعه را به رفتار گروهی انسانها نیز تعمیم داد. نتایج جالب توجه بود. اگر دو نفر در یک تیم طناب کشی حاضر شوند هر یک تا 93% توان خود را به کار خواهند گرفت. اگر طناب کشی بین گروههای سه نفره انجام شود هر یک از اعضاء تیم 85% توان خود را به کار خواهد گرفت، این عدد در مورد یک تیم هشت نفره برای هر فرد تنها 49% خواهد بود!
در روانشناسی اجتماعی ثابت شده است که کارایی گروهها و تیمهای کاری از جمع کارایی تک تک اعضاء گروه کمتر است. کاهش تلاش فرد در یک تیم ناشی از دیده نشدن است. در واقع افراد هنگامی حداکثر توان ذهنی و جسمی خود را به کار می گیرند که این تلاش به طور مشخص قابل سنجش و ارزیابی باشد. اگر صرف توان و تلاش یک فرد عضو یک تیم در عملکرد کلی گروه به طور مشخص قابل اندازه گیری نباشد، تنبلی کردن رفتار نرمال اعضاء گروه خواهد بود. به این پدیده تنبلی گروهی (Social Loafing) گفته می شود.
وقتی افراد با هم کار می کنند کارایی کاهش می یابد و این خیلی غیر عادی نیست. این کاهش کارایی تا حدی است که عملکرد کلی تیم به طور کامل مختل نشود چون در شرایطی که تیم ببازد هیچ یک از افراد از عواقب آن ایمن نخواهد بود. افراد در تیم سطح تنبلی خود را طوری تنظیم می کنند که به طور مشخص بازنده بودن تیم به چشم نیاید.
تنبلی گروهی تنها در حوزه فعالیتهای فیزیکی نیست در حوزه ذهنی و روانی نیز هست. در یک جلسه هم اندیشی نیز هر چه تعداد اعضاء بیشتر باشد میزان مشارکت ما به طور طبیعی کاهش خواهد یافت. در واقع کمیت و کیفیت خروجی جلسه به طور خطی با تعداد اعضاء تغییر نخواهد کرد و از یک تعداد آستانه به بعد خروجی در سطح مشخصی خواهد ایستاد.
تنبلی گروهی و میزان آن بسیار وابسته به فرهنگ های مختلف اجتماعی است. در فرهنگهای عمدتا شرقی نظیر ژاپن و چین، که افراد تعلقات اجتماعی و گروهی بیشتری دارند، کارایی تیمها به میزان کمتری متاثر از پدیده تنبلی گروهی است و در فرهنگهای فردمحور نظیر آمریکا میزان تنبلی گروهی به مراتب بیشتر است. در فرهنگهای شرقی خاص مفهوم پذیرش مسئولیت مشترک و کارگروهی برجسته به نظر می رسد در صورتیکه در فرهنگهای غربی فردگرا، انگیزه کار افراد در گروهها با شاخصهای ارزیابی عملکرد و سود مشخص فردی در گروه، ارتقاء می یابد.
تنبلی گروهی پیامدهای جالب توجهی دارد. هیچ کس در یک گروه به تصور خود نمی خواهد پیامدهای منفی تصمیم گیریها و عملکرد گروهی را بپذیرد و مایل است(به ویژه زمانی که تیم باخته است) خود را پشت تصمیمات گروه پنهان کند (Diffusion of Responsibility). از طرفی معمولا ریسک پذیری گروه از یک فرد مشخص بیشتر است. چرا که همه می دانند در صورتی که کارها خوب پیش نرود پیامدهای های آن گریبانگیر یک فرد نخواهد بود(Risky Shift). این موضوع می تواند بسیار خطرناک باشد به ویژه در مورد تصمیمهای بسیار خاص، مانند هنگامی که قرار است راجع به شلیک اولین موشک اتمی تصمیم گیری شود.
ولی آیا رفتار تنبلی گروهی به مفهوم عدم کارایی تیمها است؟ پاسخ این سوال منفی است چرا که ما به جهت نیاز به تخصصهای متنوع در حوزه های مختلف و نیز آثار مثبت روانی همکاری بین افراد، الزام به تشکیل تیم داریم ولی جهت پرهیز از کاهش کارایی تیمی باید تا حد ممکن تیمهای کاری را در گروههای کوچکتر سازماندهی کنیم و به علاوه مکانیسم مشخصی برای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد اعضاء تیم طراحی و اجراء کنیم.
شاید ضرب المثل "دیگی که برای من نجوشه، سر سگ توش بجوشه" نمایانگر شاخصه فرهنگی ما ایرانیان در فعالیتهای گروهی است. ما رفتارهای فردی و اجتماعی خود را متناسب با سودهای به شدت شخصی و کوتاه مدت تنظیم می کنیم و سوی چشمانمان در تشخیص منافع بلند اجتماعی به شدت ضعیف است. ما به طور آشکاری در فعالیتهای گروهی ضعیف ظاهر می شویم چون مسئولیت پذیری، تعهد، حس تعلق و همبستگی اجتماعی در جامعه اکنون ما در سطح مطلوبی نیست.
منبع: کتاب هنر شفاف اندیشیدن
📍 @organizationb ™