مدیریت رفتار سازمانی ™
🅱 منحنی فراموشی ابینگهاوس ✅ اغلب یک بار خواندن برای یادگیری کافی نیست؛ بعد از سه بار مرور کردن با فاصله زمانی مناسب، احتمال فراموشی به حداقل میرسد. پس برای خود تکرار کنید یا برای دیگران تعریف کنید. #منحنی_ابینگهاوس #فراموشی 📍 @organizationb ™
🅱منحنی فراموشی ابینگهاوس
🔹اگر شما اطلاعات را ۱۰۰٪ یاد گرفته باشید بعد از گذشت ۲۴ ساعت نزدیک به ۲۰ یا ۳۰ درصد از اطلاعات از دسترس شما خارج میشه اگر شما مروری روی مطلب نداشته باشید هر روز بر این عدد افزوده میشود تا جایی که از ۱۰۰٪ مطالب فقط ۲۰ یا ۳۰ درصد آن ها در دسترس ماست.
🔹اینجا هست که مهمترین اصل یعنی مرور اطلاعات وارد کار میشود.
🔹ما باید در فواصل زمانی مشخصی اطلاعات را دوباره خوانی و مرور بکنیم دقت بکنید بعد از ۵ بار مرور تقریبا فراموشی یک مطلب از یادگیری آن سخت تر میشود.
فواصل زمانی مرور در برنامه درسی شما باید به شرح ذیل باشه:
1⃣اولین مرور بلافاصله پس از پایان مطالعه {ترجیحا ۲۰ دقیقه فاصله بدهید}
2⃣ دومین مرور باید ۲۴ ساعت پس از مرور اول انجام بگیره
تا بدین لحضه شیب فراموشی بسیار کند شده
3⃣ سومین مرور ۶ روز پس از مطالعه خواهد بود.
🔹شیب فراموشی خیلی کند شده هست! فقط کافی هست روز دهم { ۴ روز پس از مرور سوم}
🔹تقریباً فراموشی اطلاعات غیر ممکن شده هست، اما اگر شما نیاز دارید زمان بیشتری اطلاعات در ذهن شما باقی بماند در روز ۳۰ ام یک بار دیگر مرور انجام دهید، بعد از مرور چهارم، اطلاعات اطلاعات ۳۰ روز با قدرت عالی در ذهن شما باقی میماند، حال یک بار دیگر آن را مرور کنید، اطلاعات ۹۰ روز دیگه در اختیار شما خواهد بود، بعد از مرور ۵ یا ۶ اطلاعات تا چندین سال به هیچ وجه از بین نرفته و در یاد شما خواهند بود.
🔹امکان فراموشی به زیر صفر میرسد، مثل اینکه شما اسم خودتان را بخواهید از یاد ببرید...
🔹دقت بکنید اگر مطلبی شمارا بار اول یک ساعت به خود مشغول ساخت در مرور پنجم کمتر از پانزده دقیقه از شما وقت میگیرد! لذا فکر نکنید قرار هست همه مطلب را دوباره بخوانید...
📍 @organizationb ™
🔹اگر شما اطلاعات را ۱۰۰٪ یاد گرفته باشید بعد از گذشت ۲۴ ساعت نزدیک به ۲۰ یا ۳۰ درصد از اطلاعات از دسترس شما خارج میشه اگر شما مروری روی مطلب نداشته باشید هر روز بر این عدد افزوده میشود تا جایی که از ۱۰۰٪ مطالب فقط ۲۰ یا ۳۰ درصد آن ها در دسترس ماست.
🔹اینجا هست که مهمترین اصل یعنی مرور اطلاعات وارد کار میشود.
🔹ما باید در فواصل زمانی مشخصی اطلاعات را دوباره خوانی و مرور بکنیم دقت بکنید بعد از ۵ بار مرور تقریبا فراموشی یک مطلب از یادگیری آن سخت تر میشود.
فواصل زمانی مرور در برنامه درسی شما باید به شرح ذیل باشه:
1⃣اولین مرور بلافاصله پس از پایان مطالعه {ترجیحا ۲۰ دقیقه فاصله بدهید}
2⃣ دومین مرور باید ۲۴ ساعت پس از مرور اول انجام بگیره
تا بدین لحضه شیب فراموشی بسیار کند شده
3⃣ سومین مرور ۶ روز پس از مطالعه خواهد بود.
🔹شیب فراموشی خیلی کند شده هست! فقط کافی هست روز دهم { ۴ روز پس از مرور سوم}
🔹تقریباً فراموشی اطلاعات غیر ممکن شده هست، اما اگر شما نیاز دارید زمان بیشتری اطلاعات در ذهن شما باقی بماند در روز ۳۰ ام یک بار دیگر مرور انجام دهید، بعد از مرور چهارم، اطلاعات اطلاعات ۳۰ روز با قدرت عالی در ذهن شما باقی میماند، حال یک بار دیگر آن را مرور کنید، اطلاعات ۹۰ روز دیگه در اختیار شما خواهد بود، بعد از مرور ۵ یا ۶ اطلاعات تا چندین سال به هیچ وجه از بین نرفته و در یاد شما خواهند بود.
🔹امکان فراموشی به زیر صفر میرسد، مثل اینکه شما اسم خودتان را بخواهید از یاد ببرید...
🔹دقت بکنید اگر مطلبی شمارا بار اول یک ساعت به خود مشغول ساخت در مرور پنجم کمتر از پانزده دقیقه از شما وقت میگیرد! لذا فکر نکنید قرار هست همه مطلب را دوباره بخوانید...
📍 @organizationb ™
🅱یک رئیس افتضاح، عذابدهنده کارمندها و برهمزننده کارایی محیطهای کاری، چه ویژگیهایی دارد؟!
🔸اگر از تعارفهای بینمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شدهاند. اما واقعا چه رئیسی را میشود بد به شمار آورد؟
🔸در اینجا تعدادی از ویژگیهای رؤسای بد را با هم مرور میکنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها میشوند، بهینگی محیط کار را پایین میآورند، خلاقیت را میخشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم میکنند که تا سالها قابل زدودن نیست.
1⃣ مدیریت ذرهبینی کارمندها
کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشهها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، میآیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش میکنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب میآید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را میخشکاند.
2⃣ نقشه کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه
رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز میکنند و شرایط را طوری طراحی میکنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگیهای خوب کارمندها تمرکز میکند و کارها را متناسب با آنها تقسیم میکند.
3⃣ سوگلی انتخاب کردن
رؤسای بد، معمولا حلقهای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود میگنجانند. اینها سوگلی او میشوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع میشود.
4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان
وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ میآورید، این دستاورد تبدیل میشود به کارنامه رئیس و روزومهاش و از تنها کسی که یاد نمیشود، شما هستید!
5⃣ وعده بیجا و دروغین
رؤسای بد در دادن وعدهها و قولهایی که میدانند هیچگاه عملی نمیشود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود میرسند، همه چیز را فراموش میکنند.
6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن
رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق میشود و درسی از این تجارب هم نمیگیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمیشوند. آنها عارشان میآید که از یک زیردست بیاموزند با او تبادل نظر کنند.
7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمیگیرند
رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب میاندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایههای میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.
8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند
رؤسای بد اصلا نمیخواهند و یا نمیتوانند به سبب ویژگیهای شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینههای اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون میآید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها میخواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!
9⃣ کنترلی بر تکانهها ندارند و با کوچکترین مشکلی بیادبی میکنند
رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچکترین مشکلی، پرخاشگر و بیملاحظه میشوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمیکنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوسپروری را دنبال میکنند.
🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!
آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست میکنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظمهای قبلی را نابود میکنند. موهوم و سست سخن میگویند تا بتوانند در آینده شکستها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرفهایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!
📍 @organizationb ™
🔸اگر از تعارفهای بینمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شدهاند. اما واقعا چه رئیسی را میشود بد به شمار آورد؟
🔸در اینجا تعدادی از ویژگیهای رؤسای بد را با هم مرور میکنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها میشوند، بهینگی محیط کار را پایین میآورند، خلاقیت را میخشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم میکنند که تا سالها قابل زدودن نیست.
1⃣ مدیریت ذرهبینی کارمندها
کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشهها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، میآیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش میکنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب میآید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را میخشکاند.
2⃣ نقشه کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه
رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز میکنند و شرایط را طوری طراحی میکنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگیهای خوب کارمندها تمرکز میکند و کارها را متناسب با آنها تقسیم میکند.
3⃣ سوگلی انتخاب کردن
رؤسای بد، معمولا حلقهای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود میگنجانند. اینها سوگلی او میشوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع میشود.
4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان
وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ میآورید، این دستاورد تبدیل میشود به کارنامه رئیس و روزومهاش و از تنها کسی که یاد نمیشود، شما هستید!
5⃣ وعده بیجا و دروغین
رؤسای بد در دادن وعدهها و قولهایی که میدانند هیچگاه عملی نمیشود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود میرسند، همه چیز را فراموش میکنند.
6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن
رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق میشود و درسی از این تجارب هم نمیگیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمیشوند. آنها عارشان میآید که از یک زیردست بیاموزند با او تبادل نظر کنند.
7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمیگیرند
رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب میاندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایههای میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.
8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند
رؤسای بد اصلا نمیخواهند و یا نمیتوانند به سبب ویژگیهای شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینههای اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون میآید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها میخواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!
9⃣ کنترلی بر تکانهها ندارند و با کوچکترین مشکلی بیادبی میکنند
رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچکترین مشکلی، پرخاشگر و بیملاحظه میشوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمیکنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوسپروری را دنبال میکنند.
🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!
آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست میکنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظمهای قبلی را نابود میکنند. موهوم و سست سخن میگویند تا بتوانند در آینده شکستها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرفهایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!
📍 @organizationb ™
🅱سندرم سرباز خوب!
🔸رفتار شهروندی سازمانی (OCB) یا سندرم سرباز خوب، شامل رفتارهای اختیاری و داوطلبانه کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنها نیست و مستقیما در سیستم رسمی پاداش سازمان، درنظر گرفته نمی شود، ولی میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش می دهد.
🔸بعنوان مثال ، کارگری که ممکن است نیازی به اضافه کاری نداشته باشد ولی برای بهبود امور جاری شرکت، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود تا دیروقت در سازمان می ماند، یا فردی که به آموزش کارکنان تازه وارد به سازمان کمک میکند، کارمندی که از زمانهای استراحت خود برای تکمیل کار استفاده می کند، کارکنانی که برای بهبود روش انجام کار پیشنهاداتی ارایه می کنند، یا روی پروژه های سازمان در منزل نیز کار می کنند، همگی دارای رفتار شهروندی سازمانی هستند.
🔸افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند، در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه می دهند که این نشاندهنده وظیفه شناسی بالای آنهاست.
🔸ابعاد رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از:
▪️وظیفه شناسی (انجام رفتارهای فراتر از حداقل سطح وظایف مورنیاز)
▪️نوع دوستی(صمیمیت ،همدلی و دلسوزی میان همکاران)
▪️فضیلت مدنی (حمایت از تغییرات، تمایل به افزایش اطلاعات عمومی و کمک به آگاه سازی دیگران)
▪️جوانمردی (شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب، بدون اعتراض و نارضایتی)
▪️احترام و تکریم (نحوه رفتار با همکاران و مخاطبان سازمان)
🔸هر ۵ بعد رفتار شهروندی ممکن است همزمان ظهور پیدا نکنند یا اینکه برخی از این ابعاد مانند نوع دوستی و وظیفه شناسی تاکتیکی برای تحت فشار قرار دادن مدیران سازمان باشد. یعنی کارکنان سعی کنند با انجام این اعمال بر روند تصمیم گیری مدیران سازمان برای ارتقا و یا اعطای پاداش به آنها، تاثیر گذارند که در این حالت کارکنان سازمان از "سرباز خوب " بودن به "هنرپیشه خوب" برای سازمان تبدیل می شوند!
📍 @organizationb ™
🔸رفتار شهروندی سازمانی (OCB) یا سندرم سرباز خوب، شامل رفتارهای اختیاری و داوطلبانه کارکنان است که جزو وظایف رسمی آنها نیست و مستقیما در سیستم رسمی پاداش سازمان، درنظر گرفته نمی شود، ولی میزان اثربخشی کلی سازمان را افزایش می دهد.
🔸بعنوان مثال ، کارگری که ممکن است نیازی به اضافه کاری نداشته باشد ولی برای بهبود امور جاری شرکت، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود تا دیروقت در سازمان می ماند، یا فردی که به آموزش کارکنان تازه وارد به سازمان کمک میکند، کارمندی که از زمانهای استراحت خود برای تکمیل کار استفاده می کند، کارکنانی که برای بهبود روش انجام کار پیشنهاداتی ارایه می کنند، یا روی پروژه های سازمان در منزل نیز کار می کنند، همگی دارای رفتار شهروندی سازمانی هستند.
🔸افرادی که دارای رفتار شهروندی مترقی هستند، در بدترین شرایط و حتی در حالت بیماری و ناتوانی هم به کار ادامه می دهند که این نشاندهنده وظیفه شناسی بالای آنهاست.
🔸ابعاد رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از:
▪️وظیفه شناسی (انجام رفتارهای فراتر از حداقل سطح وظایف مورنیاز)
▪️نوع دوستی(صمیمیت ،همدلی و دلسوزی میان همکاران)
▪️فضیلت مدنی (حمایت از تغییرات، تمایل به افزایش اطلاعات عمومی و کمک به آگاه سازی دیگران)
▪️جوانمردی (شکیبایی در برابر موقعیتهای نامطلوب، بدون اعتراض و نارضایتی)
▪️احترام و تکریم (نحوه رفتار با همکاران و مخاطبان سازمان)
🔸هر ۵ بعد رفتار شهروندی ممکن است همزمان ظهور پیدا نکنند یا اینکه برخی از این ابعاد مانند نوع دوستی و وظیفه شناسی تاکتیکی برای تحت فشار قرار دادن مدیران سازمان باشد. یعنی کارکنان سعی کنند با انجام این اعمال بر روند تصمیم گیری مدیران سازمان برای ارتقا و یا اعطای پاداش به آنها، تاثیر گذارند که در این حالت کارکنان سازمان از "سرباز خوب " بودن به "هنرپیشه خوب" برای سازمان تبدیل می شوند!
📍 @organizationb ™
🅱دلایل تنفر کارمندان از مدیران!
🔸حدود ۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود. بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
🔸زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا ایدههای نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
🔸یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی
از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🔺آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
🔺آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایهگذاری مینگرند.
🔺اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.
🔺آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
🔺خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
📍 @organizationb ™
🔸حدود ۴۳ درصد کارکنان میگویند که کارهای خوب آنها دیده نمیشود. بسیار دیده میشود که خیلی از کارمندان در سازمان ناخشنودند؛ چرا که بر این باورند که مدیر آنها به کار خوبشان ارج نمیدهد.
🔸زمانی که کارمندان شما تصمیمات خوبی میگیرند، کمک شایان توجهی در خلال جلسات میکنند و یا ایدههای نویی را مطرح میکنند، مشتاق تشویق و بازخور مثبت هستند. اما اغلب سرپرستان و مدیران سازمانی در تمجید و تقدیر از آنها دچار کوتاهی میشوند!
🔸یکی از نشانههای یک سازمان سالم، وجود جوی مبتنی بر تقویت مثبت و قدرشناسی است. در این سازمانها باید از سرپرستان شنید که به کارکنان میگویند:
▪️نکته خوبی است!
▪️واقعا قابل ستایش است!
▪️چه خوب، چه عالی!
▪️مرسی
از دلایل عمده ای که مدیران در تقدیر از کارکنان خود کوتاهی میکنند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
🔺آنها کارکنان را برای بهرهکشی و سختکوشی بدون تشکر میخواهند.
🔺آنها به کارکنان به چشم هزینه تا یک دارایی با ارزش و سرمایهگذاری مینگرند.
🔺اغلب اوقات درک نمیکنند که تقدیر و شناسایی چقدر برای کارکنان اهمیت دارد.
🔺آنها فاقد سطح مناسب هوش عاطفی هستند و تشکر از کارکنان را کاری بیزارکننده و عبث میدانند!
🔺خودشان هرگز مورد تقدیر سرپرستانشان قرار نگرفتهاند!
📍 @organizationb ™
🅱با پراکندگی ذهنی چه کنیم؟
🔸ما آدمها هیچوقت راضی نمیشویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان میخواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دلمان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را میکند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.
◀️ نفرین ایدهی خفن!
🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایدهی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهنتان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایدههای کسبوکار قرن در مُخ شما آمادهی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.
🔸داشتن ایدههای خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایدهی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایدهها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدمهای باهوش را جمع کنیم و همهشان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.
◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست مییابند؟
🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانهوار و بلندپروازانهای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزهی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!
🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همهی انسانهای موفق میتوان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.
🔸اغلب آدمها به خاطر پتانسیلشان نیست که شکست میخورند. به این خاطر شکست میخورند که پتانسیلشان صرف توجه به جهتهای بیشماری شده و هدر میرود.
◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟
اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همهاش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریعتر به موفقیت برسید تمام انرژیتان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.
1⃣ هدف را بالا بگیرید
اگر اهدافتان خیلی سطحی و کمارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را میگیرند.
2⃣ منوی سهگانه درست کنید
اجزای مختلف زندگیتان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازهی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم میکند.
3⃣ بگذاریدش کنار!
هر چیزی که در بالای هرم اولویتهایتان نیست را میتوان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف عین همدیگر میمانند، این شمایید که به صورت لحظهای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.
4⃣ پینوکیو نشوید
پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیدهاید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی میدهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان میرساند، پلیاستیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.
5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید
شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیارهی مریخ فرود بیایید، اما میتوانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال میزنند و به هم که برسند قویتر میشوند.
📍 @organizationb ™
🔸ما آدمها هیچوقت راضی نمیشویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان میخواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دلمان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را میکند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.
◀️ نفرین ایدهی خفن!
🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایدهی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهنتان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایدههای کسبوکار قرن در مُخ شما آمادهی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.
🔸داشتن ایدههای خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایدهی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایدهها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدمهای باهوش را جمع کنیم و همهشان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.
◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست مییابند؟
🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانهوار و بلندپروازانهای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزهی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!
🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همهی انسانهای موفق میتوان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.
🔸اغلب آدمها به خاطر پتانسیلشان نیست که شکست میخورند. به این خاطر شکست میخورند که پتانسیلشان صرف توجه به جهتهای بیشماری شده و هدر میرود.
◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟
اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همهاش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریعتر به موفقیت برسید تمام انرژیتان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.
1⃣ هدف را بالا بگیرید
اگر اهدافتان خیلی سطحی و کمارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را میگیرند.
2⃣ منوی سهگانه درست کنید
اجزای مختلف زندگیتان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازهی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم میکند.
3⃣ بگذاریدش کنار!
هر چیزی که در بالای هرم اولویتهایتان نیست را میتوان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف عین همدیگر میمانند، این شمایید که به صورت لحظهای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.
4⃣ پینوکیو نشوید
پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیدهاید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی میدهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان میرساند، پلیاستیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.
5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید
شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیارهی مریخ فرود بیایید، اما میتوانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال میزنند و به هم که برسند قویتر میشوند.
📍 @organizationb ™
🅱 در باب تعادل کار و زندگی
کار سادهای نیست که همه دغدغههای شغلی و کاریمان را پشت در خانه جا بگذاریم. تفکیک زندگی شخصی و کاری، مهارتی ضروری است که یاد گرفتنش حسابی در زندگی به کارمان میآید. این چند نکته کمکتان میکند زندگی شغلی و شخصیتان را بهخوبی از یکدیگر جدا کنید:
🔸 اگر جزو شرایط شغلیتان تعریف نشده ایمیلهای کاری را چک نکنید و در شبکههای پیامرسانی چون تلگرام پاسخگوی پیامهای مربوط به شغلتان نباشید.
🔸 با احترام و قاطعیت در ساعتی که در خانه مشغول استراحتید به رییس خود نه بگویید.
🔸 هوشمندانه کار کردن بهتر از سخت کار کردن است. صرف ساعت کاری زیاد در حالی که بدون هیچ بهرهوری و خلاقیت خاصی است لزوما امتیاز نیست؛ این یعنی ساعت کاریتان را فقط در محل کار پر کنید.
🔸 موقع ترک محل کار، فهرست کارهای انجامنشدهتان را روی کاغذ بنویسید؛ آن را روی میزتان قرار دهید و تمام.
🔸 بسیاری از افراد پس از ترک محل کار به این فکر می کنند که میتوانستند با انجام چند کار دیگر، کار خود را بهتر انجام دهند، و به همین منظور دوباره به دفتر کار بازمیگردند تا کارشان را تکمیل کنند. فشار کاری کاذب به خود تحمیل نکنید و به خودتان استراحت بدهید.
🔸 جانتان را پای کار نگذارید. روانشناسان می گویند برای اینکه به فردی وظایف زیادی واگذار کنید، کافی است قدرت و مسئولیت زیادی به او بدهید. اگر متوجه سوءاستفاده از این احساس خود شوید، قطعا این رویه را متوقف خواهید کرد.
🔸 ترشح آدرنالین خون را کم کنید. بجای اینکه همواره در عجله و استرس باشید و کارها را یکی پس از دیگری با عجله انجام دهید، میتوانید اوقات خود را با آرامش در کنار خانواده بگذرانید.
🔸به بازنشستگی فکر کنید. برخی افراد با کار خود ازدواج کردهاند و حتی اگرخویشفرما هم باشند، دست از کار نمیکشند. شاید بهتر باشد در کارهای پارهوقت حضور پیدا کنید تا طعم شیرین زندگی را بیشتر احساس کنید.
🔸بلافاصله جواب ایمیلها یا پیامهای همکاران خود را ندهید. باید این موضوع را برای دیگران مشخص کنید: در خارج ساعت کاری برای امور کاری در دسترس نیستید.
🔸شما باید به قانون خاص خود برای برقراری تعادل در کار و زندگی خود برسید و برپایه آسایش خود، قوانین خاص خود را وضع کنید.
📍 @organizationb ™
کار سادهای نیست که همه دغدغههای شغلی و کاریمان را پشت در خانه جا بگذاریم. تفکیک زندگی شخصی و کاری، مهارتی ضروری است که یاد گرفتنش حسابی در زندگی به کارمان میآید. این چند نکته کمکتان میکند زندگی شغلی و شخصیتان را بهخوبی از یکدیگر جدا کنید:
🔸 اگر جزو شرایط شغلیتان تعریف نشده ایمیلهای کاری را چک نکنید و در شبکههای پیامرسانی چون تلگرام پاسخگوی پیامهای مربوط به شغلتان نباشید.
🔸 با احترام و قاطعیت در ساعتی که در خانه مشغول استراحتید به رییس خود نه بگویید.
🔸 هوشمندانه کار کردن بهتر از سخت کار کردن است. صرف ساعت کاری زیاد در حالی که بدون هیچ بهرهوری و خلاقیت خاصی است لزوما امتیاز نیست؛ این یعنی ساعت کاریتان را فقط در محل کار پر کنید.
🔸 موقع ترک محل کار، فهرست کارهای انجامنشدهتان را روی کاغذ بنویسید؛ آن را روی میزتان قرار دهید و تمام.
🔸 بسیاری از افراد پس از ترک محل کار به این فکر می کنند که میتوانستند با انجام چند کار دیگر، کار خود را بهتر انجام دهند، و به همین منظور دوباره به دفتر کار بازمیگردند تا کارشان را تکمیل کنند. فشار کاری کاذب به خود تحمیل نکنید و به خودتان استراحت بدهید.
🔸 جانتان را پای کار نگذارید. روانشناسان می گویند برای اینکه به فردی وظایف زیادی واگذار کنید، کافی است قدرت و مسئولیت زیادی به او بدهید. اگر متوجه سوءاستفاده از این احساس خود شوید، قطعا این رویه را متوقف خواهید کرد.
🔸 ترشح آدرنالین خون را کم کنید. بجای اینکه همواره در عجله و استرس باشید و کارها را یکی پس از دیگری با عجله انجام دهید، میتوانید اوقات خود را با آرامش در کنار خانواده بگذرانید.
🔸به بازنشستگی فکر کنید. برخی افراد با کار خود ازدواج کردهاند و حتی اگرخویشفرما هم باشند، دست از کار نمیکشند. شاید بهتر باشد در کارهای پارهوقت حضور پیدا کنید تا طعم شیرین زندگی را بیشتر احساس کنید.
🔸بلافاصله جواب ایمیلها یا پیامهای همکاران خود را ندهید. باید این موضوع را برای دیگران مشخص کنید: در خارج ساعت کاری برای امور کاری در دسترس نیستید.
🔸شما باید به قانون خاص خود برای برقراری تعادل در کار و زندگی خود برسید و برپایه آسایش خود، قوانین خاص خود را وضع کنید.
📍 @organizationb ™
🅱 تفاوت افراد شلوغ و سازنده؛ شما مانند کدام یک هستید؟
بیشتر مردم تصور میکنند مشغول بودن به معنای مفید بودن است. همیشه اثرگذاری با بیشتر کار کردن همراه نیست و یک روز کاری شلوغ، لزوما یک روز کاری مفید نیست.
در اینجا برخی بینشهای ارزشمند نشات گرفته از سخنان کانور نیل ( Conor Neill) درباره افراد سازنده یا اصطلاحا «یونیکورن» (unicorns) را مرور میکنیم تا بدانیم تفاوت آنها با افرادی که فقط کار بیشتری انجام میدهند، چیست:
🔺افراد شلوغ سعی میکنند کارهای بیشتری در یک روز بگنجانند؛ افراد سازنده با هوشیاری، ۵۰ درصد لیست کارها را خالی میکنند
افراد شلوغ فکر میکنند باید در طول یک روز کاری ۸ الی ۹ ساعته، کارهای بیشتری انجام بدهند؛ بهطوریکه لیست کارهای آنها بیشتر از ظرفیت و توانایی کاری آنها است. در نهایت هم باید بیشتر کارهای خود را به روز آینده موکول کنند.
اما افراد سازنده و فعال روزهای کاری را برنامهریزی میکنند و فقط به کارهای مهم میپردازند. رویکرد این افراد انجام کارهای کمتر ولی مهمتر و موثرتر است.
🔺افراد شلوغ سریعا سراغ هر کاری میروند؛ افراد ساده تفاوت «فوری» و «مهم» را میدانند.
افراد شلوغ بیشتر وقت خود را در محل کار درگیر کارهای جانبی و جزئی بیاهمیت میکنند و توجهی به اصل فوری بودن آن کارها ندارند.
افراد سازنده و مولد میدانند چگونه باید میان کارهای فوری و کارهای مهم تفکیکسازی کنند و با تقسیم ساعتهای کاری خود برای انجام کارهای واقعا فوری یا مهم، تمرکز خود را روی کارهای اصلی میگذارند و کارهای جانبی و بیاهمیت یا بیتاثیر را کنار میگذارند.
🔺افراد شلوغ همیشه حواسپرت و سردرگم هستند؛ افراد سازنده سیستم ایجاد میکنند.
افراد شلوغ بسیاری از کارها را از روی عادت هر روزه یا اجبار انجام میدهند. مثلا، از روی اجبار و عادت ایمیلهای خود را روزانه چک میکنند؛ اگر وسط کار تلفن آنها زنگ بخورد، کار را قطع میکنند و فعالیتهای دیگری دارند که دائما باعث حواسپرتی و عدم تمرکز میشود.
در آن سو، افراد سازنده برای پیشپا افتادهترین کارها مانند بررسی ایمیلهای خود هم سیستم درست کرده و برنامه مشخص و زمانبندی شدهای دارند. یک زمان کوتاه و مشخص به بررسی ایمیلها اختصاص داده و بیشتر تمرکز کاری خود را روی امور مهم و با اولویت برای تحقق اهداف روزانه خود میگذارند.
🔺افراد شلوغ چند وظیفهای هستند؛ افراد سازنده تمرکزمحور هستند.
افراد شلوغ سعی میکنند همزمان ۱۵ کار را با هم انجام دهند. این افراد همزمان چندین برگه در مرورگر وب خود باز کرده و روی چندین فایل و پوشه در کامپیوتر کار میکنند.
افراد سازنده بیشتر روی یک کار دارای بازدهی بالا تمرکز میکنند. آنها به انجام همزمان دو کار اهمیت کمتری داده یا اینکه یک کار بسیار کم اهمیت را در کنار کار پر اهمیتی به دست میگیرند.
🔺افراد شلوغ مانند فروشگاههای زنجیرهای هستند؛ افراد سازنده میدانند چه موقع باید درب فروشگاه را ببندند!
وقتی انسان از دوران شوریدگی جوانی فاصله میگیرد و زندگی شکل حرفهای تری به خود پیدا میکند، باید روی یک یا دو هدف تمرکز کند و دیگر نمیتواند همه اهداف یا رویاهایی که در جوانی دوست داشت را همزمان پیش ببرد.
افراد سازنده و مولد، سعی میکنند اهداف یا رویاهای خنثی را غیرفعال کنند و فقط بر روی اهداف استراتژیک تمرکز داشته باشند و تمام انرژی و منابع خود را برای چیزی متمرکز میکنند که حیاتی است.
🔺افراد شلوغ به میزهای خود چسبیدهاند؛ افراد سازنده میدانند چه زمانی باید استراحت کنند
افراد مشغول به ندرت استراحت میکنند. در حقیقت، این افراد از تفکر متنفر هستند و تصور میکنند میان کارشان وقفه میافتد و معطل میشوند.
ولی افراد سازنده میدانند چه زمانی برای خودشان یک هوا یا لحظهی تازه بسازند. آنها با خوردن یک غذای ساده که دوست دارند، کمی ورزش، خوردن یک میان وعده و تماشای یک فیلم کمدی، به خودشان استراحت میدهند. آنها اجازه میدهند مغزشان پس از چند ساعت کار طولانی، کمی استراحت کند تا به کارایی بیشتری دست پیدا کنند.
📍 @organizationb ™
بیشتر مردم تصور میکنند مشغول بودن به معنای مفید بودن است. همیشه اثرگذاری با بیشتر کار کردن همراه نیست و یک روز کاری شلوغ، لزوما یک روز کاری مفید نیست.
در اینجا برخی بینشهای ارزشمند نشات گرفته از سخنان کانور نیل ( Conor Neill) درباره افراد سازنده یا اصطلاحا «یونیکورن» (unicorns) را مرور میکنیم تا بدانیم تفاوت آنها با افرادی که فقط کار بیشتری انجام میدهند، چیست:
🔺افراد شلوغ سعی میکنند کارهای بیشتری در یک روز بگنجانند؛ افراد سازنده با هوشیاری، ۵۰ درصد لیست کارها را خالی میکنند
افراد شلوغ فکر میکنند باید در طول یک روز کاری ۸ الی ۹ ساعته، کارهای بیشتری انجام بدهند؛ بهطوریکه لیست کارهای آنها بیشتر از ظرفیت و توانایی کاری آنها است. در نهایت هم باید بیشتر کارهای خود را به روز آینده موکول کنند.
اما افراد سازنده و فعال روزهای کاری را برنامهریزی میکنند و فقط به کارهای مهم میپردازند. رویکرد این افراد انجام کارهای کمتر ولی مهمتر و موثرتر است.
🔺افراد شلوغ سریعا سراغ هر کاری میروند؛ افراد ساده تفاوت «فوری» و «مهم» را میدانند.
افراد شلوغ بیشتر وقت خود را در محل کار درگیر کارهای جانبی و جزئی بیاهمیت میکنند و توجهی به اصل فوری بودن آن کارها ندارند.
افراد سازنده و مولد میدانند چگونه باید میان کارهای فوری و کارهای مهم تفکیکسازی کنند و با تقسیم ساعتهای کاری خود برای انجام کارهای واقعا فوری یا مهم، تمرکز خود را روی کارهای اصلی میگذارند و کارهای جانبی و بیاهمیت یا بیتاثیر را کنار میگذارند.
🔺افراد شلوغ همیشه حواسپرت و سردرگم هستند؛ افراد سازنده سیستم ایجاد میکنند.
افراد شلوغ بسیاری از کارها را از روی عادت هر روزه یا اجبار انجام میدهند. مثلا، از روی اجبار و عادت ایمیلهای خود را روزانه چک میکنند؛ اگر وسط کار تلفن آنها زنگ بخورد، کار را قطع میکنند و فعالیتهای دیگری دارند که دائما باعث حواسپرتی و عدم تمرکز میشود.
در آن سو، افراد سازنده برای پیشپا افتادهترین کارها مانند بررسی ایمیلهای خود هم سیستم درست کرده و برنامه مشخص و زمانبندی شدهای دارند. یک زمان کوتاه و مشخص به بررسی ایمیلها اختصاص داده و بیشتر تمرکز کاری خود را روی امور مهم و با اولویت برای تحقق اهداف روزانه خود میگذارند.
🔺افراد شلوغ چند وظیفهای هستند؛ افراد سازنده تمرکزمحور هستند.
افراد شلوغ سعی میکنند همزمان ۱۵ کار را با هم انجام دهند. این افراد همزمان چندین برگه در مرورگر وب خود باز کرده و روی چندین فایل و پوشه در کامپیوتر کار میکنند.
افراد سازنده بیشتر روی یک کار دارای بازدهی بالا تمرکز میکنند. آنها به انجام همزمان دو کار اهمیت کمتری داده یا اینکه یک کار بسیار کم اهمیت را در کنار کار پر اهمیتی به دست میگیرند.
🔺افراد شلوغ مانند فروشگاههای زنجیرهای هستند؛ افراد سازنده میدانند چه موقع باید درب فروشگاه را ببندند!
وقتی انسان از دوران شوریدگی جوانی فاصله میگیرد و زندگی شکل حرفهای تری به خود پیدا میکند، باید روی یک یا دو هدف تمرکز کند و دیگر نمیتواند همه اهداف یا رویاهایی که در جوانی دوست داشت را همزمان پیش ببرد.
افراد سازنده و مولد، سعی میکنند اهداف یا رویاهای خنثی را غیرفعال کنند و فقط بر روی اهداف استراتژیک تمرکز داشته باشند و تمام انرژی و منابع خود را برای چیزی متمرکز میکنند که حیاتی است.
🔺افراد شلوغ به میزهای خود چسبیدهاند؛ افراد سازنده میدانند چه زمانی باید استراحت کنند
افراد مشغول به ندرت استراحت میکنند. در حقیقت، این افراد از تفکر متنفر هستند و تصور میکنند میان کارشان وقفه میافتد و معطل میشوند.
ولی افراد سازنده میدانند چه زمانی برای خودشان یک هوا یا لحظهی تازه بسازند. آنها با خوردن یک غذای ساده که دوست دارند، کمی ورزش، خوردن یک میان وعده و تماشای یک فیلم کمدی، به خودشان استراحت میدهند. آنها اجازه میدهند مغزشان پس از چند ساعت کار طولانی، کمی استراحت کند تا به کارایی بیشتری دست پیدا کنند.
📍 @organizationb ™
🅱۴ روش برای قاطع بودن در کار
اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک میکند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را میدهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست میدهید.
🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.
فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاریتان از کلمه "متاسفم" استفاده میکنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمیکنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام دادهاید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.
🔺کلماتتان را با دقت انتخاب کنید.
اگر از بیان لغاتی که باعث میشود افراد گمان کنند شما در زمینه کاریتان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر میتوانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما میخواهید آن را در جلسات هفتگی با تیمتان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایدهای است ، اما ..." ایدهتان را ارزان فروختهاید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه آن، این اتفاقها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایدهتان را توضیح میدهید.
🔺همیشه در موردی که میخواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.
با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات تان کافی نیست، سخت میشود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاریتان بالا ببرید.
🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.
برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری میکنند چرا که میترسند به نتیجه معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن میتواند به حرفهتان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.
📍 @organizationb ™
اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک میکند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را میدهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست میدهید.
🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.
فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاریتان از کلمه "متاسفم" استفاده میکنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمیکنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام دادهاید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.
🔺کلماتتان را با دقت انتخاب کنید.
اگر از بیان لغاتی که باعث میشود افراد گمان کنند شما در زمینه کاریتان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر میتوانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما میخواهید آن را در جلسات هفتگی با تیمتان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایدهای است ، اما ..." ایدهتان را ارزان فروختهاید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه آن، این اتفاقها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایدهتان را توضیح میدهید.
🔺همیشه در موردی که میخواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.
با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات تان کافی نیست، سخت میشود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاریتان بالا ببرید.
🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.
برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری میکنند چرا که میترسند به نتیجه معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن میتواند به حرفهتان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.
📍 @organizationb ™
مدیریت رفتار سازمانی ™
🅱اثر دانینگ-کروگر ( Dunning–Kruger effect) 🔻نوعی سوگیری شناختی در افراد غیرحرفهای است که از توهم برتری رنج میبرند و به اشتباه، تواناییشان را بسیار بیش از اندازهٔ واقعی ارزیابی میکنند. 🔻 این جانبداری به ناتوانی فراشناختی افراد غیرحرفهای در شناسایی…
🅱نکاتی جالب درباره اثر دانینگ کروگر
🔸اثر دانینگ کروگر نوعی تعصب شناختی است که در آن فرد معتقد است که باهوشتر و تواناتر است از آنچه واقعیت دارد. اساسا، افراد کمتوان مهارت لازم برای شناخت بیلیاقتی خود را ندارند. ترکیبی از خودآگاهی ضعیف و توانایی شناختی پایین باعث میشود که تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی و در مورد آن اغراق کنند.
🔸این اثر به نام محققان دیوید دانینگ و جاستین کروگر، دو روانشناس اجتماعی که اولین بار آن را توصیف کردند، نامگذاری شدهاست. آنها در مطالعه اصلی خود در مورد این پدیده روانشناختی، یک سری تحقیقات انجام دادند.
افرادی که در آزمون گرامر، شوخ طبعی و منطق کمترین امتیاز را کسب کردند نیز تمایل داشتند که عملکرد خود را به طور چشمگیری بیش از حد ارزیابی کنند.
◀️ علل اثر دانینگ کروگر
🔸دانینگ و کروگر میگویند که این پدیده از همان چیزی ناشی میشود که آنها “بار دوگانه” می نامند. به این معنی که مردم نه تنها بیکفایت هستند، بلکه بیلیاقتی آنها توانایی ذهنیشان را در برای اینکه چقدر ناتوان هستند از آنها میرباید.
افراد بی کفایت معمولا:
▪️سطح مهارت خود را بیش از حد ارزیابی میکنند.
▪️در شناخت مهارت و تخصص اصیل افراد دیگر ناتوان هستند.
▪️نمی توانند اشتباهات و عدم مهارت خود را تشخیص دهند.
🔸دانینگ خاطرنشان کردهاست که دانش و مهارت لازم برای توانایی انجام یک کار دقیقاً همان خصوصیات لازم است برای اینکه فرد تشخیص دهد که در انجام آن کار مهارت کافی ندارد. بنابراین اگر شخصی فاقد این تواناییها باشد، نه تنها در انجام آن وظیفه بد است بلکه نسبت به ناتوانی خود نیز نادان است.
🔸یکی دیگر از عوامل موثر در بروز اثر دانینگ-کروگر این است که گاهی اوقات داشتن دانش اندک در مورد یک موضوع باعث میشود که فرد به اشتباه باور کند که همه چیز را در مورد آن چیز میداند. چنانچه میگویند، داشتن دانش کم، میتواند چیز خطرناکی باشد. ممکن است فردی کمترین میزان آگاهی را در مورد موضوعی داشته باشد، اما به لطف اثر دانینگ-کروگر، معتقد باشد که یک متخصص است.
◀️ چه کسی تحت تأثیر اثر دونینگ-کروگر قرار دارد؟
🔸متأسفانه همه ما تحت تاثیر این تعصب هستیم. زیرا هر چقدر هم آگاه یا باتجربه باشیم، باز هم دارای حوزههایی هستیم که در آنها بیاطلاع و بی کفایت به شمار میرویم. شما ممکن است در بسیاری از زمینهها ماهر باشید، اما هیچ کس در همه امور متخصص نیست.
🔸افرادی که در یک زمینه متخصص واقعی هستند، ممکن است به اشتباه باور داشته باشند که هوش و دانش آنها به حوزههای دیگری که در آن کمتر آگاهی و دانش دارند نیز میرسد. به عنوان مثال یک دانشمند درخشان ممکن است نویسنده بسیار ضعیفی باشد. البته اثر دانینگ-کروگر با ضریب هوشی پایین مترادف نیست.
◀️ اگر افراد بی کفایت تمایل دارند که خود را خبره بدانند، متخصصان واقعی در مورد تواناییهای خود چه نظری دارند؟
🔸دانینگ و کروگر دریافتند که افرادی که در انتهای طیف شایستگی هستند دیدگاههای واقعبینانهتری از دانش و توانایی خود دارند. با این حال، این متخصصان در واقع تمایل داشتند تواناییهای خود را در مقایسه با عملکرد دیگران دست کم بگیرند.
اساسا، این افرادِ بسیار توانمند میدانند که آنها از حد میانگین بهتر هستند، اما اطمینان ندارند که عملکردشان در مقایسه با دیگران بالاتر است. مشکل در این مورد این نیست که متخصصها نمیدانند چقدر آگاه هستند، بلکه این است که آنها معمولا بر این باورند که دیگران نیز دانش دارند.
◀️ آیا راهی برای غلبه بر اثر دانینگ کروگر وجود دارد؟
🔸دانینگ پیشنهاد داده است که یادگیری بیشتر در مورد خطاهای ذهنی و اشتباهاتی که همه ما مستعد آن هستیم، ممکن است یک گام در جهت اصلاح چنین الگوهایی باشد.
دانینگ و کروگر اظهار داشتند که با افزایش تجربه در مورد یک موضوع، اعتماد به نفس معمولاً به سطوح واقعبینانهتری کاهش مییابد. افراد در حین اینکه در مورد موضوع مورد علاقه خود اطلاعات بیشتری کسب میکنند، کمبود دانش و توانایی خود را تشخیص میدهند.
◀️ چه کاری میتوانید انجام دهید تا ارزیابی واقعیتری را از تواناییهای خود در یک حوزه خاص به دست بیاورید؟
▪️به جای اینکه فرض کنید همه چیزهای لازم را درباره یک موضوع میدانید، به مطالعه و کسب دانش ادامه دهید. این کار میتواند با این فرضیه که شما یک متخصص هستید، مبارزه کند.
▪️از افراد دیگر بپرسید که شما در چه سطحی قرار دارید. استراتژی موثر دیگر شامل درخواست انتقاد سازنده از دیگران است.
▪️آنچه میدانید، و اعتقادات و انتظارات خود را زیر سوال ببرید. به دنبال اطلاعاتی باشید که ایدههای شما را به چالش میکشند.
📍 @organizationb ™
🔸اثر دانینگ کروگر نوعی تعصب شناختی است که در آن فرد معتقد است که باهوشتر و تواناتر است از آنچه واقعیت دارد. اساسا، افراد کمتوان مهارت لازم برای شناخت بیلیاقتی خود را ندارند. ترکیبی از خودآگاهی ضعیف و توانایی شناختی پایین باعث میشود که تواناییهای خود را بیش از حد ارزیابی و در مورد آن اغراق کنند.
🔸این اثر به نام محققان دیوید دانینگ و جاستین کروگر، دو روانشناس اجتماعی که اولین بار آن را توصیف کردند، نامگذاری شدهاست. آنها در مطالعه اصلی خود در مورد این پدیده روانشناختی، یک سری تحقیقات انجام دادند.
افرادی که در آزمون گرامر، شوخ طبعی و منطق کمترین امتیاز را کسب کردند نیز تمایل داشتند که عملکرد خود را به طور چشمگیری بیش از حد ارزیابی کنند.
◀️ علل اثر دانینگ کروگر
🔸دانینگ و کروگر میگویند که این پدیده از همان چیزی ناشی میشود که آنها “بار دوگانه” می نامند. به این معنی که مردم نه تنها بیکفایت هستند، بلکه بیلیاقتی آنها توانایی ذهنیشان را در برای اینکه چقدر ناتوان هستند از آنها میرباید.
افراد بی کفایت معمولا:
▪️سطح مهارت خود را بیش از حد ارزیابی میکنند.
▪️در شناخت مهارت و تخصص اصیل افراد دیگر ناتوان هستند.
▪️نمی توانند اشتباهات و عدم مهارت خود را تشخیص دهند.
🔸دانینگ خاطرنشان کردهاست که دانش و مهارت لازم برای توانایی انجام یک کار دقیقاً همان خصوصیات لازم است برای اینکه فرد تشخیص دهد که در انجام آن کار مهارت کافی ندارد. بنابراین اگر شخصی فاقد این تواناییها باشد، نه تنها در انجام آن وظیفه بد است بلکه نسبت به ناتوانی خود نیز نادان است.
🔸یکی دیگر از عوامل موثر در بروز اثر دانینگ-کروگر این است که گاهی اوقات داشتن دانش اندک در مورد یک موضوع باعث میشود که فرد به اشتباه باور کند که همه چیز را در مورد آن چیز میداند. چنانچه میگویند، داشتن دانش کم، میتواند چیز خطرناکی باشد. ممکن است فردی کمترین میزان آگاهی را در مورد موضوعی داشته باشد، اما به لطف اثر دانینگ-کروگر، معتقد باشد که یک متخصص است.
◀️ چه کسی تحت تأثیر اثر دونینگ-کروگر قرار دارد؟
🔸متأسفانه همه ما تحت تاثیر این تعصب هستیم. زیرا هر چقدر هم آگاه یا باتجربه باشیم، باز هم دارای حوزههایی هستیم که در آنها بیاطلاع و بی کفایت به شمار میرویم. شما ممکن است در بسیاری از زمینهها ماهر باشید، اما هیچ کس در همه امور متخصص نیست.
🔸افرادی که در یک زمینه متخصص واقعی هستند، ممکن است به اشتباه باور داشته باشند که هوش و دانش آنها به حوزههای دیگری که در آن کمتر آگاهی و دانش دارند نیز میرسد. به عنوان مثال یک دانشمند درخشان ممکن است نویسنده بسیار ضعیفی باشد. البته اثر دانینگ-کروگر با ضریب هوشی پایین مترادف نیست.
◀️ اگر افراد بی کفایت تمایل دارند که خود را خبره بدانند، متخصصان واقعی در مورد تواناییهای خود چه نظری دارند؟
🔸دانینگ و کروگر دریافتند که افرادی که در انتهای طیف شایستگی هستند دیدگاههای واقعبینانهتری از دانش و توانایی خود دارند. با این حال، این متخصصان در واقع تمایل داشتند تواناییهای خود را در مقایسه با عملکرد دیگران دست کم بگیرند.
اساسا، این افرادِ بسیار توانمند میدانند که آنها از حد میانگین بهتر هستند، اما اطمینان ندارند که عملکردشان در مقایسه با دیگران بالاتر است. مشکل در این مورد این نیست که متخصصها نمیدانند چقدر آگاه هستند، بلکه این است که آنها معمولا بر این باورند که دیگران نیز دانش دارند.
◀️ آیا راهی برای غلبه بر اثر دانینگ کروگر وجود دارد؟
🔸دانینگ پیشنهاد داده است که یادگیری بیشتر در مورد خطاهای ذهنی و اشتباهاتی که همه ما مستعد آن هستیم، ممکن است یک گام در جهت اصلاح چنین الگوهایی باشد.
دانینگ و کروگر اظهار داشتند که با افزایش تجربه در مورد یک موضوع، اعتماد به نفس معمولاً به سطوح واقعبینانهتری کاهش مییابد. افراد در حین اینکه در مورد موضوع مورد علاقه خود اطلاعات بیشتری کسب میکنند، کمبود دانش و توانایی خود را تشخیص میدهند.
◀️ چه کاری میتوانید انجام دهید تا ارزیابی واقعیتری را از تواناییهای خود در یک حوزه خاص به دست بیاورید؟
▪️به جای اینکه فرض کنید همه چیزهای لازم را درباره یک موضوع میدانید، به مطالعه و کسب دانش ادامه دهید. این کار میتواند با این فرضیه که شما یک متخصص هستید، مبارزه کند.
▪️از افراد دیگر بپرسید که شما در چه سطحی قرار دارید. استراتژی موثر دیگر شامل درخواست انتقاد سازنده از دیگران است.
▪️آنچه میدانید، و اعتقادات و انتظارات خود را زیر سوال ببرید. به دنبال اطلاعاتی باشید که ایدههای شما را به چالش میکشند.
📍 @organizationb ™
🅱شخصیتشناسی از روی میز کار!
🔺اگر یک عکس خانوادگی روی میز کارتان دارید
یعنی شما رابطهی نزدیکی با خانوادهی خود دارید و آنها انگیزهی سختکوشی شما هستند. اما اگر میز کارتان مملوء از عکس های خانواده یا دوستانتان باشد همکارانتان تصور میکنند علاقهای به محل کارتان ندارید و ترجیح میدهید هر جایی جز آنجا باشید.
🔺اگر روی میز کارتان عروسک دارید!
یعنی شخصیت کودکمانند و سرخوشی دارید. عروسک روی میز کارتان نشان میدهد شخص خونگرم و بازیگوشی هستید یا اغلب اوقات فرزندانتان به محل کارتان می آیند. با این حال ممکن است دیگران تصور کنند شما از آن دست افرادی هستید که به مسائل سطحی علاقه دارند و اگر تعداد عروسک ها زیاد باشد این مسأله شما را فردی نابالغ نشان میدهد.
🔺اگر پوستری با جملات الهام بخش روی میز کارتان دارید
یعنی شخص مصممی هستید و توانایی حل مشکلات را دارید. یک جملهی الهام بخش در زمان درست می تواند تأثیر زیادی داشته باشد و همان چیزی باشد که نیاز دارید بشنوید. اما اگر میز کارتان مملوء از آن ها باشد، شما را شخصی نگران و بدون اعتماد به نفس نشان میدهد که منتظر هستید نیروی هستی از راه برسد و شما را نجات دهد!
🔺اگر میز کارتان کاملا خالی است
یعنی دوست دارید کنترل همه چیز را در دست داشته باشید و ترجیح میدهید اطلاعاتی که در مورد کار و خودتان به دیگران میدهید را تحت کنترل داشته باشید. به علاوه ممکن است به این معنی باشد که شخص حساسی هستید و حواستان به راحتی پرت می شود، بنابراین برای آنکه بتوانید به خوبی کار کنید چیزهایی که ممکن است حواستان را پرت کند را به حداقل میرسانید.
🔺اگر روی میز کارتان ساعت دارید!
یعنی برنامه ریزی برای شما اهمیت زیادی دارد. بیشتر افراد از طریق کامپیوتر، تلفن همراه یا ساعت مچی خود زمان را چک می کنند؛ بنابراین گذاشتن ساعت روی میز نشان می دهد که اهمیت زیادی برای وقت شناسی قائلید. به این ترتیب کارهای شما و همکاران تان سر وقت و طبق برنامه انجام می شود، بدون آنکه نیازی به صحبت دربارهی آن باشد.
🔺اگر میز کارتان مملوء از بسته بندی خوراکیها و زباله است
بینظمی و کثیف بودن با یکدیگر متفاوت هستند و اگر میز تمیزی ندارید باید بدانید که این از نشانه های اولیه و هشدار دهندهی افسردگی است. اگر این روزها روحیهی خوبی ندارید حتما مشکل خود را با کسی در میان بگذارید.
🔺اگر میز بسیار منظمی دارید
یعنی علاقه ی زیادی به نظم و مقررات دارید. اگر معتقدید که روی میز کار برای هر چیزی جای مشخصی وجود دارد، احتمالا از وجود نظم در دیگر بخش های زندگی تان هم لذت می برید. شما زمانی بهترین عملکرد را دارید که مقررات و انتظارات مشخصی وجود داشته باشد.
🔺اگر روی میز کارتان یک گلدان گل تازه میگذارید
یعنی فرد شاد و با اعتماد به نفسی هستید و به زیبا بودن فضاهای شخصی خود اهمیت می دهید. به علاوه احتمالا نشان دهندهی آن است که شخص آرامی هستید و مایلید که دیگران هم در محل کار شما احساس راحتی کنند.
🔺اگر روی همه چیز برچسب چسباندهاید!
یعنی علاقهی زیادی به فهرست کردن دارید اما افکارتان کمی پراکنده است. اگر میز کارتان مملوء از یادداشتهای رنگی برای یادآوری کارهایی است که باید انجام دهید، این مسأله نشان میدهد که دوست دارید هر چیزی را بنویسید و از دیدن حذف شدن کارهای انجام شده لذت زیادی میبرید. با این حال، ممکن است همکارانتان تصور کنند بینظم و آشفته هستید یا بیش از اندازه کار دارید. بنابراین فقط مهمترین کارهایتان را یادداشت کنید!
🔺اگر میز کار نامنظمی دارید
یعنی فرد مبتکر و خلاقی هستید. نامنظم بودن میز کار نشان دهندهی بی نظمی در نگرش نسبت به کار و زندگی است و به همین دلیل به نظر میرسد مغلوب این آشفتگی شده اید. این مسأله تا حدودی درست است اما این همهی ابعاد شخصیت شما نیست. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد کسانی که میز کار نامنظمی دارند، تفکرات مرسوم در مورد چارچوب ها برای آنها اهمیتی ندارد.
🔺اگر میز کارتان مملو از کاغذ است
یعنی طرز فکر متفاوتی دارید. بعضی معتقدند خالی بودن میز نشان دهنده.ی خالی بودن ذهن است و به همین دلیل ترجیح می دهند هر چیزی که با آن کار می کنند را جلوی چشمانشان بگذارند. اگرچه این افراد نامنظم به نظر میرسند، اما اغلب از سیستم ذهنی خاص خود برخوردارند و جای دقیق هر چیزی را می دانند.
📍 @organizationb ™
🔺اگر یک عکس خانوادگی روی میز کارتان دارید
یعنی شما رابطهی نزدیکی با خانوادهی خود دارید و آنها انگیزهی سختکوشی شما هستند. اما اگر میز کارتان مملوء از عکس های خانواده یا دوستانتان باشد همکارانتان تصور میکنند علاقهای به محل کارتان ندارید و ترجیح میدهید هر جایی جز آنجا باشید.
🔺اگر روی میز کارتان عروسک دارید!
یعنی شخصیت کودکمانند و سرخوشی دارید. عروسک روی میز کارتان نشان میدهد شخص خونگرم و بازیگوشی هستید یا اغلب اوقات فرزندانتان به محل کارتان می آیند. با این حال ممکن است دیگران تصور کنند شما از آن دست افرادی هستید که به مسائل سطحی علاقه دارند و اگر تعداد عروسک ها زیاد باشد این مسأله شما را فردی نابالغ نشان میدهد.
🔺اگر پوستری با جملات الهام بخش روی میز کارتان دارید
یعنی شخص مصممی هستید و توانایی حل مشکلات را دارید. یک جملهی الهام بخش در زمان درست می تواند تأثیر زیادی داشته باشد و همان چیزی باشد که نیاز دارید بشنوید. اما اگر میز کارتان مملوء از آن ها باشد، شما را شخصی نگران و بدون اعتماد به نفس نشان میدهد که منتظر هستید نیروی هستی از راه برسد و شما را نجات دهد!
🔺اگر میز کارتان کاملا خالی است
یعنی دوست دارید کنترل همه چیز را در دست داشته باشید و ترجیح میدهید اطلاعاتی که در مورد کار و خودتان به دیگران میدهید را تحت کنترل داشته باشید. به علاوه ممکن است به این معنی باشد که شخص حساسی هستید و حواستان به راحتی پرت می شود، بنابراین برای آنکه بتوانید به خوبی کار کنید چیزهایی که ممکن است حواستان را پرت کند را به حداقل میرسانید.
🔺اگر روی میز کارتان ساعت دارید!
یعنی برنامه ریزی برای شما اهمیت زیادی دارد. بیشتر افراد از طریق کامپیوتر، تلفن همراه یا ساعت مچی خود زمان را چک می کنند؛ بنابراین گذاشتن ساعت روی میز نشان می دهد که اهمیت زیادی برای وقت شناسی قائلید. به این ترتیب کارهای شما و همکاران تان سر وقت و طبق برنامه انجام می شود، بدون آنکه نیازی به صحبت دربارهی آن باشد.
🔺اگر میز کارتان مملوء از بسته بندی خوراکیها و زباله است
بینظمی و کثیف بودن با یکدیگر متفاوت هستند و اگر میز تمیزی ندارید باید بدانید که این از نشانه های اولیه و هشدار دهندهی افسردگی است. اگر این روزها روحیهی خوبی ندارید حتما مشکل خود را با کسی در میان بگذارید.
🔺اگر میز بسیار منظمی دارید
یعنی علاقه ی زیادی به نظم و مقررات دارید. اگر معتقدید که روی میز کار برای هر چیزی جای مشخصی وجود دارد، احتمالا از وجود نظم در دیگر بخش های زندگی تان هم لذت می برید. شما زمانی بهترین عملکرد را دارید که مقررات و انتظارات مشخصی وجود داشته باشد.
🔺اگر روی میز کارتان یک گلدان گل تازه میگذارید
یعنی فرد شاد و با اعتماد به نفسی هستید و به زیبا بودن فضاهای شخصی خود اهمیت می دهید. به علاوه احتمالا نشان دهندهی آن است که شخص آرامی هستید و مایلید که دیگران هم در محل کار شما احساس راحتی کنند.
🔺اگر روی همه چیز برچسب چسباندهاید!
یعنی علاقهی زیادی به فهرست کردن دارید اما افکارتان کمی پراکنده است. اگر میز کارتان مملوء از یادداشتهای رنگی برای یادآوری کارهایی است که باید انجام دهید، این مسأله نشان میدهد که دوست دارید هر چیزی را بنویسید و از دیدن حذف شدن کارهای انجام شده لذت زیادی میبرید. با این حال، ممکن است همکارانتان تصور کنند بینظم و آشفته هستید یا بیش از اندازه کار دارید. بنابراین فقط مهمترین کارهایتان را یادداشت کنید!
🔺اگر میز کار نامنظمی دارید
یعنی فرد مبتکر و خلاقی هستید. نامنظم بودن میز کار نشان دهندهی بی نظمی در نگرش نسبت به کار و زندگی است و به همین دلیل به نظر میرسد مغلوب این آشفتگی شده اید. این مسأله تا حدودی درست است اما این همهی ابعاد شخصیت شما نیست. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد کسانی که میز کار نامنظمی دارند، تفکرات مرسوم در مورد چارچوب ها برای آنها اهمیتی ندارد.
🔺اگر میز کارتان مملو از کاغذ است
یعنی طرز فکر متفاوتی دارید. بعضی معتقدند خالی بودن میز نشان دهنده.ی خالی بودن ذهن است و به همین دلیل ترجیح می دهند هر چیزی که با آن کار می کنند را جلوی چشمانشان بگذارند. اگرچه این افراد نامنظم به نظر میرسند، اما اغلب از سیستم ذهنی خاص خود برخوردارند و جای دقیق هر چیزی را می دانند.
📍 @organizationb ™
🅱حمایت از کارمندان جادو میکند!
🔸بهعنوان یک مدیر از شما انتظار میرود که با کارکنان، خوب رفتار کنید و در دورههایی که فشار کار زیاد است، از آنها حمایت کنید تا دچار فرسودگی نشوند. اما اگر خودتان هم به شدت تحت فشار و استرس باشید، این به یک چالش تبدیل میشود. چطور از خودتان مراقبت کنید تا برای حمایت از کارکنانتان، زمان و انرژی کافی داشته باشید؟ برای کاهش استرس خود چه قدمهایی باید بردارید؟ و برای ارتقای سطح سلامت کارکنان چه اقداماتی میتوانید انجام دهید؟
🔸وقتی خودتان رمق ندارید، انرژی گذاشتن و کمک به دیگران سخت است. «ویتنی جانسون»، نویسنده و یکی از اندیشمندان تاثیرگذار عرصه کسب وکار میگوید: «اعضای تیم کاملا متوجه استرس شما هستند و این همه چیز را بدتر میکند.» پس به خاطر سلامتی خودتان و کارکنانتان، باید به تمام منابعی که میشناسید متوسل شوید تا شرایط را بهبود دهید. این نکات به شما کمک میکنند:
▪️سلامت خود را در اولویت قرار دهید
قبل از اینکه به اعضای تیمتان در مدیریت استرسشان کمک کنید، باید بتوانید استرس خودتان را کنترل کنید. غذای تازه و سالم بخورید. مرتب ورزش کنید. شبها به اندازه کافی بخوابید. کسی را پیدا کنید که گاهی حرف دلتان را به او بزنید و خودتان را خالی کنید، ترجیحا کسی به جز رئیستان.
▪️مشکل را بهصورت گروهی حل کنید
حتی اگر کاملا به استرستان مسلط نشدهاید، همین که نشان دهید موضوع را جدی گرفته اید، مفید است. حتی میتوانید پیشنهاد کنید که اقدامات مراقبت از خود را بهصورت گروهی انجام دهید. مثلا مدیتیشن را بهصورت گروهی یاد بگیرید یا اگر برای کاهش استرس، توصیهای دارید، با همه در میان بگذارید.
▪️همدردی کنید
جانسون پیشنهاد میکند که در دورههای پراسترس، با اعضای تیم صحبت کنید. صادقانه و خوشبینانه. بله، حجم کارها زیاد است. بله، پروژههای ریسکی ترسناکند. به آنها بگویید: «ما همه در این کار شریکیم و مطمئنم از پس آن برمیآییم.»
▪️الگوی خوبی باشید
دیوید میگوید: «به رفتارهایی که میخواهید نهادینه کنید، فکر کنید. اگر از یک جلسه خارج میشوید و با عجله به جلسه بعدی میروید و وقت سر خاراندن ندارید، این چه پیامی به کارکنان میدهد؟» الگوی کارکنان باشید و استراحت کردن را به یک اولویت تبدیل کنید. به آنها نشان دهید که همیشه «یک نفس و بیوقفه» کار نمیکنید. «ویژگیهای انسانی را به محل کار برگردانید.»
▪️روی چراها تمرکز کنید
بهعنوان یک رئیس، وظیفه شماست که کارکنان را به هیجان آورید تا اقدام کنند. اهداف و اهمیت (پروژه) برای سازمان و مشتریان را به آنها یادآوری کنید. وقتی افراد ارزشها و پیوند مشترک دارند، احتمال آنکه نسبت به کارشان حس مثبت داشته باشند بیشتر است.
▪️از تیمتان حمایت کنید
اگر شما و اعضای تیمتان، به خاطر حجم زیاد کارها تحت فشار هستید، شاید وقت آن رسیده که از رئیستان مهلت بخواهید. جانسون میگوید: «این وظیفه شماست که در قالب اهداف سازمان، از تیمتان حمایت کنید.» او پیشنهاد میکند که با رئیس خود درباره تاثیر استرس بر روحیه و عملکرد کارکنان صحبت کنید. پیامدهای فرسودگی را برای رئیستان توضیح دهید و بگویید که به صلاحش است هرچه زودتر اقدام کند.
▪️منشأ خوشبینی باشید
جانسون میگوید هر وقت کارها درهم و برهم و آشفته است، سعی کنید مثبتگرایی را ترویج کنید. وقتی خودتان استرس دارید این کار سخت است. او میگوید: «اما به دنبال مثبتها بگردید. به آدمها لبخند بزنید و مهربان باشید.» دستاوردها را ببینید و قدردان باشید. هم از خودتان و هم از اعضا.
📍 @organizationb ™
🔸بهعنوان یک مدیر از شما انتظار میرود که با کارکنان، خوب رفتار کنید و در دورههایی که فشار کار زیاد است، از آنها حمایت کنید تا دچار فرسودگی نشوند. اما اگر خودتان هم به شدت تحت فشار و استرس باشید، این به یک چالش تبدیل میشود. چطور از خودتان مراقبت کنید تا برای حمایت از کارکنانتان، زمان و انرژی کافی داشته باشید؟ برای کاهش استرس خود چه قدمهایی باید بردارید؟ و برای ارتقای سطح سلامت کارکنان چه اقداماتی میتوانید انجام دهید؟
🔸وقتی خودتان رمق ندارید، انرژی گذاشتن و کمک به دیگران سخت است. «ویتنی جانسون»، نویسنده و یکی از اندیشمندان تاثیرگذار عرصه کسب وکار میگوید: «اعضای تیم کاملا متوجه استرس شما هستند و این همه چیز را بدتر میکند.» پس به خاطر سلامتی خودتان و کارکنانتان، باید به تمام منابعی که میشناسید متوسل شوید تا شرایط را بهبود دهید. این نکات به شما کمک میکنند:
▪️سلامت خود را در اولویت قرار دهید
قبل از اینکه به اعضای تیمتان در مدیریت استرسشان کمک کنید، باید بتوانید استرس خودتان را کنترل کنید. غذای تازه و سالم بخورید. مرتب ورزش کنید. شبها به اندازه کافی بخوابید. کسی را پیدا کنید که گاهی حرف دلتان را به او بزنید و خودتان را خالی کنید، ترجیحا کسی به جز رئیستان.
▪️مشکل را بهصورت گروهی حل کنید
حتی اگر کاملا به استرستان مسلط نشدهاید، همین که نشان دهید موضوع را جدی گرفته اید، مفید است. حتی میتوانید پیشنهاد کنید که اقدامات مراقبت از خود را بهصورت گروهی انجام دهید. مثلا مدیتیشن را بهصورت گروهی یاد بگیرید یا اگر برای کاهش استرس، توصیهای دارید، با همه در میان بگذارید.
▪️همدردی کنید
جانسون پیشنهاد میکند که در دورههای پراسترس، با اعضای تیم صحبت کنید. صادقانه و خوشبینانه. بله، حجم کارها زیاد است. بله، پروژههای ریسکی ترسناکند. به آنها بگویید: «ما همه در این کار شریکیم و مطمئنم از پس آن برمیآییم.»
▪️الگوی خوبی باشید
دیوید میگوید: «به رفتارهایی که میخواهید نهادینه کنید، فکر کنید. اگر از یک جلسه خارج میشوید و با عجله به جلسه بعدی میروید و وقت سر خاراندن ندارید، این چه پیامی به کارکنان میدهد؟» الگوی کارکنان باشید و استراحت کردن را به یک اولویت تبدیل کنید. به آنها نشان دهید که همیشه «یک نفس و بیوقفه» کار نمیکنید. «ویژگیهای انسانی را به محل کار برگردانید.»
▪️روی چراها تمرکز کنید
بهعنوان یک رئیس، وظیفه شماست که کارکنان را به هیجان آورید تا اقدام کنند. اهداف و اهمیت (پروژه) برای سازمان و مشتریان را به آنها یادآوری کنید. وقتی افراد ارزشها و پیوند مشترک دارند، احتمال آنکه نسبت به کارشان حس مثبت داشته باشند بیشتر است.
▪️از تیمتان حمایت کنید
اگر شما و اعضای تیمتان، به خاطر حجم زیاد کارها تحت فشار هستید، شاید وقت آن رسیده که از رئیستان مهلت بخواهید. جانسون میگوید: «این وظیفه شماست که در قالب اهداف سازمان، از تیمتان حمایت کنید.» او پیشنهاد میکند که با رئیس خود درباره تاثیر استرس بر روحیه و عملکرد کارکنان صحبت کنید. پیامدهای فرسودگی را برای رئیستان توضیح دهید و بگویید که به صلاحش است هرچه زودتر اقدام کند.
▪️منشأ خوشبینی باشید
جانسون میگوید هر وقت کارها درهم و برهم و آشفته است، سعی کنید مثبتگرایی را ترویج کنید. وقتی خودتان استرس دارید این کار سخت است. او میگوید: «اما به دنبال مثبتها بگردید. به آدمها لبخند بزنید و مهربان باشید.» دستاوردها را ببینید و قدردان باشید. هم از خودتان و هم از اعضا.
📍 @organizationb ™
🅱داستان مدیریتی: چرا خیلی زود کارم در آمازون را رها کردم؟
🔸شرکتهای بزرگ و مشهور بسیاری وجود دارند که هرکسی در دنیا آرزو دارد کار کردن در آنها را تجربه کند و افتخار کند که مثلا یکی از کارکنان گوگل، اپل، آمازون، توییتر، مایکروسافت، سامسونگ یا تسلا است. با این همه، شاهد این هستیم که هر ساله هزاران نفر از کارکنان و مدیران این شرکتها به دلایل مختلف قید کارکردن در آنها را میزنند و به شرکتهای دیگر میروند یا اینکه ترجیح میدهند برای خود کار کنند.
🔸داستانهای این افراد، مانند داستانی که در زیر عنوان میشود، از دلایل ترک این شرکتها و مشکلاتی که در آنها وجود داشته، میتواند اطلاعات جالبی را در مورد واقعیتهای حاکم بر این شرکتها به ما بدهد که معمولا بهطور رسمی در جایی مطرح نمیشوند، اما وجود دارند و ما به واسطه علاقهای که به این شرکتها و محصولاتشان داریم از چنین واقعیتهایی بیخبریم:
◀️ چرا خیلی زود کارم در آمازون را رها کردم؟
🔸من کارم را در آمازون در تاریخ 28 ژانویه سال 2018 بهعنوان کارشناس الگوریتمها و کنترلکننده کدها آغاز کردم. قبل از پیوستن به آمازون در یک استارتآپ بسیار موفق و نوآور کار میکردم، بنابراین وقتی درخواست کارم در شرکت آمازون پذیرفته شد، هم خیلی خوشحال بودم و هم سرشار از اعتمادبهنفس و مطمئن نسبت به دانستهها و تواناییهایم.
🔸پس از گذشت چند هفته از شروع کارم در آمازون و فروکشکردن هیجانهای اولیه مربوط به ورود به محیط کاری جدید، به تدریج با جو داخلی حاکم بر شرکت آمازون آشنا شدم و فهمیدم که در این شرکت «آموزشهای فرهنگی» طولانی و گستردهای وجود دارد که هدف اصلی از ارائه آنها عبارت است از جا انداختن اصول و مبانی مورد نظر رهبری شرکت.
🔸من به تدریج فهمیدم که تمام نوآوریها و فعالیتهایی که در شرکت آمازون مجاز شمرده شده و تشویق میشوند، آنهایی است که در چارچوب همین اصول و مبانی انجام میشوند.
🔸در پنج، شش هفته نخست کارم در آمازون، نگرانی چندانی بابت حاکمبودن این وضعیت در آنجا احساس نمیکردم، چراکه همکاران خوبی در محیط کارم حضور داشتند و همین مساله مرا نسبت به آینده خوشبین میکرد اما پس از مدتی احساس کردم برای انجام وظایف شغلیام که بهشدت نیازمند ایدهپردازیهای نامحدود و خلاقیت بود، با مانعی به نام فرهنگ آمازون یا چیزی که مدیر مافوقم آن را «روش آمازونی» مینامید برخورد میکنم و همین قید و بندها بود که باعث میشد نتوانم تواناییهایم در حوزه کاری را ارائه دهم.
🔸پس از چند روز کلنجار رفتن با خودم موضوع را با مدیرم در میان گذاشتم و او گفت که خودش هم با همین مشکل دستبه گریبان است و طبق گفتههای او بسیاری دیگر از کارکنان آمازون هم با محتوای آموزشی ارائهشده از سوی رهبری شرکت مخالف هستند و نمیتوانند کارهای خود را با آن انطباق دهند.
🔸علاوه بر حاکمیت بیش از حد اصول شرکتی در آمازون، بهوجود مشکل دیگری در این شرکت پی بردم و آن حضور یکسری مدیران ارشد و ثابت در راس هرم تصمیمگیری آمازون بود که نه من و نه بسیاری دیگر از کارکنان آمازون با آنها احساس راحتی و همدلی نمیکردیم. این افراد اگرچه جزو نخبگان بودند، اما در برقراری ارتباط نزدیک با کارکنان و ایجاد تعامل سازنده با آنها دچار مشکل بودند و اغلب همکارانم در آمازون احساس میکردند یک نوع شکاف عمیق بین آنها و مدیران ارشد آمازون وجود دارد.
🔸علاوه بر اینها، با مشکلات و چالشهای دیگری مانند سطح بالای استرس کاری و ناامیدی از ارتقای بهموقع در ساختار سازمانی شرکت آمازون روبهرو شدم که همه آنها در کنار هم باعث شدند تا تصمیمی بگیرم که در ابتدای ورودم به آمازون هیچگاه فکرش را هم نمیکردم و آن استعفا از شغلم در آنجا، آن هم فقط پس از پنج ماه از شروع کارم بود و مجبور شدم آنجا را ترک کنم و به شرکت کوچکتر و کمتر شناختهشده نقل مکان کنم.
📍 @organizationb ™
🔸شرکتهای بزرگ و مشهور بسیاری وجود دارند که هرکسی در دنیا آرزو دارد کار کردن در آنها را تجربه کند و افتخار کند که مثلا یکی از کارکنان گوگل، اپل، آمازون، توییتر، مایکروسافت، سامسونگ یا تسلا است. با این همه، شاهد این هستیم که هر ساله هزاران نفر از کارکنان و مدیران این شرکتها به دلایل مختلف قید کارکردن در آنها را میزنند و به شرکتهای دیگر میروند یا اینکه ترجیح میدهند برای خود کار کنند.
🔸داستانهای این افراد، مانند داستانی که در زیر عنوان میشود، از دلایل ترک این شرکتها و مشکلاتی که در آنها وجود داشته، میتواند اطلاعات جالبی را در مورد واقعیتهای حاکم بر این شرکتها به ما بدهد که معمولا بهطور رسمی در جایی مطرح نمیشوند، اما وجود دارند و ما به واسطه علاقهای که به این شرکتها و محصولاتشان داریم از چنین واقعیتهایی بیخبریم:
◀️ چرا خیلی زود کارم در آمازون را رها کردم؟
🔸من کارم را در آمازون در تاریخ 28 ژانویه سال 2018 بهعنوان کارشناس الگوریتمها و کنترلکننده کدها آغاز کردم. قبل از پیوستن به آمازون در یک استارتآپ بسیار موفق و نوآور کار میکردم، بنابراین وقتی درخواست کارم در شرکت آمازون پذیرفته شد، هم خیلی خوشحال بودم و هم سرشار از اعتمادبهنفس و مطمئن نسبت به دانستهها و تواناییهایم.
🔸پس از گذشت چند هفته از شروع کارم در آمازون و فروکشکردن هیجانهای اولیه مربوط به ورود به محیط کاری جدید، به تدریج با جو داخلی حاکم بر شرکت آمازون آشنا شدم و فهمیدم که در این شرکت «آموزشهای فرهنگی» طولانی و گستردهای وجود دارد که هدف اصلی از ارائه آنها عبارت است از جا انداختن اصول و مبانی مورد نظر رهبری شرکت.
🔸من به تدریج فهمیدم که تمام نوآوریها و فعالیتهایی که در شرکت آمازون مجاز شمرده شده و تشویق میشوند، آنهایی است که در چارچوب همین اصول و مبانی انجام میشوند.
🔸در پنج، شش هفته نخست کارم در آمازون، نگرانی چندانی بابت حاکمبودن این وضعیت در آنجا احساس نمیکردم، چراکه همکاران خوبی در محیط کارم حضور داشتند و همین مساله مرا نسبت به آینده خوشبین میکرد اما پس از مدتی احساس کردم برای انجام وظایف شغلیام که بهشدت نیازمند ایدهپردازیهای نامحدود و خلاقیت بود، با مانعی به نام فرهنگ آمازون یا چیزی که مدیر مافوقم آن را «روش آمازونی» مینامید برخورد میکنم و همین قید و بندها بود که باعث میشد نتوانم تواناییهایم در حوزه کاری را ارائه دهم.
🔸پس از چند روز کلنجار رفتن با خودم موضوع را با مدیرم در میان گذاشتم و او گفت که خودش هم با همین مشکل دستبه گریبان است و طبق گفتههای او بسیاری دیگر از کارکنان آمازون هم با محتوای آموزشی ارائهشده از سوی رهبری شرکت مخالف هستند و نمیتوانند کارهای خود را با آن انطباق دهند.
🔸علاوه بر حاکمیت بیش از حد اصول شرکتی در آمازون، بهوجود مشکل دیگری در این شرکت پی بردم و آن حضور یکسری مدیران ارشد و ثابت در راس هرم تصمیمگیری آمازون بود که نه من و نه بسیاری دیگر از کارکنان آمازون با آنها احساس راحتی و همدلی نمیکردیم. این افراد اگرچه جزو نخبگان بودند، اما در برقراری ارتباط نزدیک با کارکنان و ایجاد تعامل سازنده با آنها دچار مشکل بودند و اغلب همکارانم در آمازون احساس میکردند یک نوع شکاف عمیق بین آنها و مدیران ارشد آمازون وجود دارد.
🔸علاوه بر اینها، با مشکلات و چالشهای دیگری مانند سطح بالای استرس کاری و ناامیدی از ارتقای بهموقع در ساختار سازمانی شرکت آمازون روبهرو شدم که همه آنها در کنار هم باعث شدند تا تصمیمی بگیرم که در ابتدای ورودم به آمازون هیچگاه فکرش را هم نمیکردم و آن استعفا از شغلم در آنجا، آن هم فقط پس از پنج ماه از شروع کارم بود و مجبور شدم آنجا را ترک کنم و به شرکت کوچکتر و کمتر شناختهشده نقل مکان کنم.
📍 @organizationb ™
🅱 بهترین مشاغل برای افراد درونگرا
🔸اگر شما هم درونگرا هستید، احتمالا بهسختی میتوانید با انواع مشاغل کنار بیایید؛ چراکه معمولا درونگراها ترجیح میدهند بهصورت کاملا مستقل و دور از هرگونه هیاهو و استرس کار کنند.
🔸بهطور کلی، افراد درونگرا بیشتر بهسمت مشاغلی که در آن استقلال بیشتری دارند میروند. آنها خواهان آرامش بیشتر و ارتباطات کمتر با سایر افراد جامعهاند. اگر به آنها پیشنهاد کار در منزل بدهید، اغلب بدون هیچ بحث خاصی حتما میپذیرند.
🔸برخلاف باور عمومی، افراد درونگرا همیشه هم کمصحبت نیستند. در حقیقت، درونگرایان میتوانند بسیار اجتماعی و دارای مهارتهای روابط بین فردی خوبی باشند. با این حال، برخلاف برونگرایان، که انرژیشان را از محیطهای گروهی کاری دریافت میکنند، افراد درونگرا ترجیح میدهند در تنهایی خود انرژی تحلیل رفتهشان را بازیابی کنند. به همین دلیل، افراد درونگرا توانایی انجام مشاغلی را دارند که از قدرت فردی خود بیشترین استفاده را ببرند.
◀️ بهترین مشاغل برای افراد درونگرا باید دارای این خصوصیات باشند:
▪️در آنها محیطی آرام و بیسروصدا فراهم باشد.
▪️در آنها فرد درونگرا بیشتر شنونده باشد تا گوینده.
▪️در آنها اولویت با وظایف مستقل و فردی باشد، نه با جلسات گروهی کاری.
▪️در آنها امکان متمرکزشدن روی یک پروژه یا یک کار در زمانی مشخص وجود داشته باشد (چندوظیفهنبودن).
▪️مشاغلی که ارتباطات بهصورت فردی و خصوصی انجام شود (سخنرانی در جمع عمومی مناسب برای آنها نیست).
🔸برای کمک به شما، در اینجا فهرستی از انواع مشاغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا و البته با درآمد بالا را ذکر میکنیم:
▪️مدیر حسابداری
امروزه، مدیریت حسابداری بیشتر با رایانه است که همین مسئله از دلایلی است که درونگرایان این شغل را برمیگزینند.
▪️معمار یا طراح فضای سبز
این شغل یکی از آرامشبخشترین مشاغل برای درونگراها محسوب میشود.
▪️رفتاردرمانگر
وظیفه اصلی درمانگر رفتاری، کمک به بیمارانی است که دچار بیماریهای روحی و روانی اند.
▪️مدیر محتوا
افراد میتوانند بهصورت کار در منزل و از راه دور این کار را انجام دهند و در این شغل، علاوه بر استقلال کاری، از درآمد بسیار خوبی هم برخوردار میشوند.
▪️سرآشپز
سرآشپز در رأس سایر آشپزها قرار دارد و به همین دلیل، استقلال بسیار خوبی دارند. افراد درونگرا با کسب تجربه و تخصص کافی میتوانند در این زمینه فعالیت کنند.
▪️ویراستار
افراد درونگرا بهصورت دورکار و با کار در منزل نیز میتوانند این شغل را انتخاب کنند.
▪️گرافیست یا طراح گرافیک
این شغل کاملا روحیه هنری نیاز دارد. اگر درونگرایید و به طراحی علاقهمندید، بهراحتی میتوانید در خانه و دورکار گرافیست شوید و درآمد خوبی داشته باشید.
▪️مدیر فناوری اطلاعات یا آیتی
مدیران فناوری اطلاعات کارشان را فقط با رایانهها انجام میدهند و نیازی نیست با افراد زیادی صحبت کنند. اگر به حوزه فناوری اطلاعات علاقهمندید، با تحصیل در این رشته میتوانید درآمد بسیار بالایی کسب کنید.
▪️کتابدار
این شغل نیز بدون استرس است و گزینه مناسبی برای افراد درونگراست.
▪️مکانیک
مکانیکی شغلی مستقل است که فرد درونگرا با تجربه و تخصص کافی میتواند درآمد خوبی داشته باشد.
▪️محقق یا پژوهشگر
وظیفه اصلی محققها تجزیهوتحلیل انواع آزمایشها و مدارک معتبر علمی است. آنها علاوه بر موشکافی مسائل، توانایی پاسخ به سؤالات علمی را نیز دارند.
▪️مدیر شبکههای اجتماعی
میتوانید این کار را در خانه برای شرکتها و افراد انجام دهید و از درآمد خوبی برخوردار شوید.
▪️مهندس نرمافزار
این شغل بیشتر با رایانه و ارتباطات دیجیتال سروکار دارد و شاخهای از رشته آیتی است.
▪️روانشناس
وظیفه اصلی روانشناس توانایی همدلی و گوشدادن به حرفهای مراجعهکنندگان است. این شغل دقیقا مطابق با شخصیت افراد درونگراست. آنها هنر خوب گوشکردن را بهطور ذاتی دارند.
▪️آمارگر
این کار یکی از بهترین مشاغل کماسترس و پردرآمد برای افراد درونگراست.
▪️ممیز یا حسابرس
این شغل یکی از بهترین مشاغل برای درونگراهاست. البته ممکن است در فصل حسابرسی مالیاتها کمی پراسترس شود.
▪️هنرمند
وظیفه اصلی هنرمند خلق هنرهای خلاقانه است. هنر در دنیای موسیقی، شعر، نویسندگی، نقاشی و… علاوه بر آرامش باعث ایجاد درآمد مستقل نیز خواهد شد.
▪️عکاس
افراد درونگرا بهراحتی میتوانند با دوربین عکاسی، بهترین و کماسترسترین شغل را برای خود ایجاد کنند.
▪️مترجم
افراد درونگرا میتوانند بهراحتی حتی در خانه نیز شروع به کسب درآمد از طریق ترجمه متون عمومی و تخصصی کنند.
▪️دامپزشک
اگر علاقه زیادی به حیوانات دارید، این شغل کاملا برای شما مناسب است.
▪️مسئول بایگانی
افراد در این شغل میتوانند بهراحتی و دور از اجتماع مشغول به کار شود.
📍 @organizationb ™
🔸اگر شما هم درونگرا هستید، احتمالا بهسختی میتوانید با انواع مشاغل کنار بیایید؛ چراکه معمولا درونگراها ترجیح میدهند بهصورت کاملا مستقل و دور از هرگونه هیاهو و استرس کار کنند.
🔸بهطور کلی، افراد درونگرا بیشتر بهسمت مشاغلی که در آن استقلال بیشتری دارند میروند. آنها خواهان آرامش بیشتر و ارتباطات کمتر با سایر افراد جامعهاند. اگر به آنها پیشنهاد کار در منزل بدهید، اغلب بدون هیچ بحث خاصی حتما میپذیرند.
🔸برخلاف باور عمومی، افراد درونگرا همیشه هم کمصحبت نیستند. در حقیقت، درونگرایان میتوانند بسیار اجتماعی و دارای مهارتهای روابط بین فردی خوبی باشند. با این حال، برخلاف برونگرایان، که انرژیشان را از محیطهای گروهی کاری دریافت میکنند، افراد درونگرا ترجیح میدهند در تنهایی خود انرژی تحلیل رفتهشان را بازیابی کنند. به همین دلیل، افراد درونگرا توانایی انجام مشاغلی را دارند که از قدرت فردی خود بیشترین استفاده را ببرند.
◀️ بهترین مشاغل برای افراد درونگرا باید دارای این خصوصیات باشند:
▪️در آنها محیطی آرام و بیسروصدا فراهم باشد.
▪️در آنها فرد درونگرا بیشتر شنونده باشد تا گوینده.
▪️در آنها اولویت با وظایف مستقل و فردی باشد، نه با جلسات گروهی کاری.
▪️در آنها امکان متمرکزشدن روی یک پروژه یا یک کار در زمانی مشخص وجود داشته باشد (چندوظیفهنبودن).
▪️مشاغلی که ارتباطات بهصورت فردی و خصوصی انجام شود (سخنرانی در جمع عمومی مناسب برای آنها نیست).
🔸برای کمک به شما، در اینجا فهرستی از انواع مشاغل متناسب با شخصیت افراد درونگرا و البته با درآمد بالا را ذکر میکنیم:
▪️مدیر حسابداری
امروزه، مدیریت حسابداری بیشتر با رایانه است که همین مسئله از دلایلی است که درونگرایان این شغل را برمیگزینند.
▪️معمار یا طراح فضای سبز
این شغل یکی از آرامشبخشترین مشاغل برای درونگراها محسوب میشود.
▪️رفتاردرمانگر
وظیفه اصلی درمانگر رفتاری، کمک به بیمارانی است که دچار بیماریهای روحی و روانی اند.
▪️مدیر محتوا
افراد میتوانند بهصورت کار در منزل و از راه دور این کار را انجام دهند و در این شغل، علاوه بر استقلال کاری، از درآمد بسیار خوبی هم برخوردار میشوند.
▪️سرآشپز
سرآشپز در رأس سایر آشپزها قرار دارد و به همین دلیل، استقلال بسیار خوبی دارند. افراد درونگرا با کسب تجربه و تخصص کافی میتوانند در این زمینه فعالیت کنند.
▪️ویراستار
افراد درونگرا بهصورت دورکار و با کار در منزل نیز میتوانند این شغل را انتخاب کنند.
▪️گرافیست یا طراح گرافیک
این شغل کاملا روحیه هنری نیاز دارد. اگر درونگرایید و به طراحی علاقهمندید، بهراحتی میتوانید در خانه و دورکار گرافیست شوید و درآمد خوبی داشته باشید.
▪️مدیر فناوری اطلاعات یا آیتی
مدیران فناوری اطلاعات کارشان را فقط با رایانهها انجام میدهند و نیازی نیست با افراد زیادی صحبت کنند. اگر به حوزه فناوری اطلاعات علاقهمندید، با تحصیل در این رشته میتوانید درآمد بسیار بالایی کسب کنید.
▪️کتابدار
این شغل نیز بدون استرس است و گزینه مناسبی برای افراد درونگراست.
▪️مکانیک
مکانیکی شغلی مستقل است که فرد درونگرا با تجربه و تخصص کافی میتواند درآمد خوبی داشته باشد.
▪️محقق یا پژوهشگر
وظیفه اصلی محققها تجزیهوتحلیل انواع آزمایشها و مدارک معتبر علمی است. آنها علاوه بر موشکافی مسائل، توانایی پاسخ به سؤالات علمی را نیز دارند.
▪️مدیر شبکههای اجتماعی
میتوانید این کار را در خانه برای شرکتها و افراد انجام دهید و از درآمد خوبی برخوردار شوید.
▪️مهندس نرمافزار
این شغل بیشتر با رایانه و ارتباطات دیجیتال سروکار دارد و شاخهای از رشته آیتی است.
▪️روانشناس
وظیفه اصلی روانشناس توانایی همدلی و گوشدادن به حرفهای مراجعهکنندگان است. این شغل دقیقا مطابق با شخصیت افراد درونگراست. آنها هنر خوب گوشکردن را بهطور ذاتی دارند.
▪️آمارگر
این کار یکی از بهترین مشاغل کماسترس و پردرآمد برای افراد درونگراست.
▪️ممیز یا حسابرس
این شغل یکی از بهترین مشاغل برای درونگراهاست. البته ممکن است در فصل حسابرسی مالیاتها کمی پراسترس شود.
▪️هنرمند
وظیفه اصلی هنرمند خلق هنرهای خلاقانه است. هنر در دنیای موسیقی، شعر، نویسندگی، نقاشی و… علاوه بر آرامش باعث ایجاد درآمد مستقل نیز خواهد شد.
▪️عکاس
افراد درونگرا بهراحتی میتوانند با دوربین عکاسی، بهترین و کماسترسترین شغل را برای خود ایجاد کنند.
▪️مترجم
افراد درونگرا میتوانند بهراحتی حتی در خانه نیز شروع به کسب درآمد از طریق ترجمه متون عمومی و تخصصی کنند.
▪️دامپزشک
اگر علاقه زیادی به حیوانات دارید، این شغل کاملا برای شما مناسب است.
▪️مسئول بایگانی
افراد در این شغل میتوانند بهراحتی و دور از اجتماع مشغول به کار شود.
📍 @organizationb ™
🅱هفت مشکل که شما را در محل کار ناشاد میسازد
🔸به جرات میتوان گفت که هر کارمند، کارگر یا مدیر موفقی در جهان به بقیه توصیه میکند همان کاری را انجام دهند که دوستش دارند؛ چرا که آنها بر این اعتقادند کار کردن یک نوع سرگرمی و تفریح است که باعث شادی و لذت بردن افراد میشود.
حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث ناشادی افراد در محل کار میشوند؟
1⃣ مشکل شماره ۱: در محل کار این فرصت را ندارید که خودتان باشید
گاهی مدیران و روسا از این بیم دارند که خود واقعی افرادشان آن چیزی نیست که آنها بخواهند و اینکه ممکن است این شخصیت واقعی با وظایف شغلی شان منافات داشته باشد. برای حل این مشکل باید به مدیران این اطمینان خاطر را داد که بروز منِ واقعی افرادشان نه تنها مزاحم کار کردن آنها نخواهد شد، بلکه از طریق افزودن بر شادکاری آنها به افزایش بهرهوری شان کمک میکند.
2⃣ مشکل شماره ۲: فکر میکنید که حقوق و مزایای کافی به شما پرداخت نمیشود.
هنگامی که فردی فکر کند در حال انجام دادن کاری بیارزش است، آنگاه احساس افسردگی و ناامیدی بر او مستولی خواهد شد. برای حل این مشکل میتوان در هر شغلی به دنبال جنبههای مثبت و منطبق با ایدهآلها و خواستههای خود شد و با برجستهتر کردن آنها نوعی احساس شادی خودساخته به دست آورد.
3⃣ مشکل شماره ۳: کنترل اندکی بر کارتان دارید یا اصلا کنترلی بر آن ندارید.
برای پرهیز از این احساس منفی، باید به افراد یکسری اختیارات داد تا آنها احساس عاملیت و خودکارآمدی بیشتری داشته باشند.
4⃣ مشکل شماره ۴: شما در کارتان هدف مشخصی را دنبال نمیکنید
بسیاری از افراد به این دلیل شغلی را انتخاب میکنند که دیگران در مورد آن کار خیلی تعریف کردهاند یا اینکه قصد داشتهاند از منافع مادی آن کار منتفع شوند. اما این انگیزهها پس از مدت کوتاهی رنگ میبازند. برای حل این مشکل لازم است که بهطور مداوم نسبت به تعیین مسیرهای جدید و وسوسهکننده برای طی کردن مسیر شغلی گام برداشت.
5⃣ مشکل شماره ۵: اصول اخلاقی مورد قبول شما با اخلاقیات مورد نظر شرکت تان همخوانی ندارد.
در چنین حالتی یک نوع احساس غم و اندوه وجود افراد را فرا خواهد گرفت که موجب میشود آنها دل و دماغ کار کردن نداشته باشند. برای حل این مشکل لازم است که پارهای مذاکرات شفاف بین افراد و روسا و مالکان شرکتها صورت گیرد تا عوامل مشکل ساز و تعارضآمیز از نظر اخلاقی بین طرفین به حداقل برسد.
6⃣ مشکل شماره ۶: اولویتهای کاری شما با اولویتهای اعلام شده توسط شرکت مطابقت ندارد
اگر شما به این نتیجه برسید که فعالیتهای مهمی در شرکت باید انجام پذیرند که از نظر مافوقهایتان فاقد اهمیت شمرده میشوند مشکلی بین شما و شرکتتان روی میدهد که ناشی از تفاوت در اولویتها و نگرشهاست که برای حل آن حتما باید نقاط مشترکی بین اولویتهای دو طرف شناسایی و پیگیری شوند.
7⃣ مشکل شماره ۷: کارتان با شخصیتتان همخوانی ندارد
برای اجتناب از آن لازم است درخواست کنید یا به بخش جدیدی در درون شرکت منتقل شوید یا اینکه قید آن کار را زده و به سراغ کاری دیگر بروید.
📍 @organizationb ™
🔸به جرات میتوان گفت که هر کارمند، کارگر یا مدیر موفقی در جهان به بقیه توصیه میکند همان کاری را انجام دهند که دوستش دارند؛ چرا که آنها بر این اعتقادند کار کردن یک نوع سرگرمی و تفریح است که باعث شادی و لذت بردن افراد میشود.
حال سوال اینجاست که چه عواملی باعث ناشادی افراد در محل کار میشوند؟
1⃣ مشکل شماره ۱: در محل کار این فرصت را ندارید که خودتان باشید
گاهی مدیران و روسا از این بیم دارند که خود واقعی افرادشان آن چیزی نیست که آنها بخواهند و اینکه ممکن است این شخصیت واقعی با وظایف شغلی شان منافات داشته باشد. برای حل این مشکل باید به مدیران این اطمینان خاطر را داد که بروز منِ واقعی افرادشان نه تنها مزاحم کار کردن آنها نخواهد شد، بلکه از طریق افزودن بر شادکاری آنها به افزایش بهرهوری شان کمک میکند.
2⃣ مشکل شماره ۲: فکر میکنید که حقوق و مزایای کافی به شما پرداخت نمیشود.
هنگامی که فردی فکر کند در حال انجام دادن کاری بیارزش است، آنگاه احساس افسردگی و ناامیدی بر او مستولی خواهد شد. برای حل این مشکل میتوان در هر شغلی به دنبال جنبههای مثبت و منطبق با ایدهآلها و خواستههای خود شد و با برجستهتر کردن آنها نوعی احساس شادی خودساخته به دست آورد.
3⃣ مشکل شماره ۳: کنترل اندکی بر کارتان دارید یا اصلا کنترلی بر آن ندارید.
برای پرهیز از این احساس منفی، باید به افراد یکسری اختیارات داد تا آنها احساس عاملیت و خودکارآمدی بیشتری داشته باشند.
4⃣ مشکل شماره ۴: شما در کارتان هدف مشخصی را دنبال نمیکنید
بسیاری از افراد به این دلیل شغلی را انتخاب میکنند که دیگران در مورد آن کار خیلی تعریف کردهاند یا اینکه قصد داشتهاند از منافع مادی آن کار منتفع شوند. اما این انگیزهها پس از مدت کوتاهی رنگ میبازند. برای حل این مشکل لازم است که بهطور مداوم نسبت به تعیین مسیرهای جدید و وسوسهکننده برای طی کردن مسیر شغلی گام برداشت.
5⃣ مشکل شماره ۵: اصول اخلاقی مورد قبول شما با اخلاقیات مورد نظر شرکت تان همخوانی ندارد.
در چنین حالتی یک نوع احساس غم و اندوه وجود افراد را فرا خواهد گرفت که موجب میشود آنها دل و دماغ کار کردن نداشته باشند. برای حل این مشکل لازم است که پارهای مذاکرات شفاف بین افراد و روسا و مالکان شرکتها صورت گیرد تا عوامل مشکل ساز و تعارضآمیز از نظر اخلاقی بین طرفین به حداقل برسد.
6⃣ مشکل شماره ۶: اولویتهای کاری شما با اولویتهای اعلام شده توسط شرکت مطابقت ندارد
اگر شما به این نتیجه برسید که فعالیتهای مهمی در شرکت باید انجام پذیرند که از نظر مافوقهایتان فاقد اهمیت شمرده میشوند مشکلی بین شما و شرکتتان روی میدهد که ناشی از تفاوت در اولویتها و نگرشهاست که برای حل آن حتما باید نقاط مشترکی بین اولویتهای دو طرف شناسایی و پیگیری شوند.
7⃣ مشکل شماره ۷: کارتان با شخصیتتان همخوانی ندارد
برای اجتناب از آن لازم است درخواست کنید یا به بخش جدیدی در درون شرکت منتقل شوید یا اینکه قید آن کار را زده و به سراغ کاری دیگر بروید.
📍 @organizationb ™
🅱بنز، شرکتی که خیلی شبیه مشتریانش است!
🔸خیلیها معتقدند اگر میخواهید فرهنگ سازمانی شرکت بنز را بشناسید باید در ابتدا مشتریان و طرفداران محصولات این غول خودروسازی را به درستی بشناسید. مهمترین اصل در فرهنگ سازمانی بنز، نظم و انضباط و رعایت دقیق و همیشگی استانداردهای مخصوص بنز است.
🔸شرکت بنز بهشدت هدفمحور است و کارکنان شرکت نیز به خوبی آموختهاند که چگونه باید در راستای تحقق اهداف و آرمانهای بزرگ بنز کار کنند. در شرکت بنز کارکنان این اجازه را دارند تا برای رسیدن به هدفی که دنبال میکنند دست به هر ریسکی بزنند و اطمینان دارند که شرکت بهطور کامل پشتیبان آنهاست.
🔸واکنش سریع نشان دادن به تغییر خواستهها و نیازهای مشتریان، یکی دیگر از اصول فرهنگ سازمانی بنز است که کارکنان شرکت را آزاد میسازد تا برای برآورده کردن نیازهای مشتریان دست به هر گونه نوآوری بزنند و در این مسیر از هیچ چیز نهراسند. به همین دلیل هم هست که ما شاهد آن هستیم که مدلهای بنز جزو متنوعترین و کاملترین سبدهای محصولات در بین تمام خودروسازان دنیاست.
🔸به همین دلیل هم هست که شرکت بنز را به عنوان بهترین مصداق و نماد احترام به خواستههای مشتریان میشناسند و این همان چیزی است که در فرهنگ شرکت بنز به شکلهای مختلف مورد تاکید قرار گرفته و از سوی کارکنان نیز بهطور جدی پیگیری میشود.
🔸دیسیپلین کاری مبتنی بر سختکوشی و جدیت از جمله ویژگیهای فرهنگ سازمانی بنز است که از سوی تمام کارکنان شرکت در سراسر جهان محترم شمرده میشود و همه کارکنان در تمام برنامهریزیهای خود به آن توجه دارند و خروجی چنین دیسیپلین سختکوشانهای را میتوان در محصولات تولید شده توسط این کارکنان مشاهده کرد که کوچکترین نقطه ضعفی در آنها مشاهده نمیشود.
🔸در واقع، فرهنگ سازمانی شرکت بنز به گونهای شکل گرفته که رعایت انضباط و سختکوشی از سوی کارکنان نه به عنوان یک چیز دیکته شده از بالا و به صورت یک وظیفه، بلکه به عنوان یک عادت روزانه و مطلوب از سوی کارکنان در نظر گرفته میشود و کسانی که در بنز کار میکنند در خارج از محیط کار نیز افرادی سختکوش و منضبط هستند.
🔸جالبتر آنکه اغلب مشتریان محصولات بنز را نیز افرادی تشکیل میدهند که از نظر شخصیتی و رفتاری افرادی باانضباط هستند و در این میان مشخص نیست که آیا این شرکت بنز بوده که در دهههای گذشته باعث شده تا کسانی به سراغ خرید محصولاتش بیایند که افرادی منضبط و با دیسیپلین باشند یا اینکه علایق و خواستههای مشتریان قدیمی بنز که عمدتا افرادی دوستدار انضباط و توجه به جزئیات بودهاند موجب شده تا فرهنگ شرکتی بنز به این شکل درآمده است.
📍 @organizationb ™
🔸خیلیها معتقدند اگر میخواهید فرهنگ سازمانی شرکت بنز را بشناسید باید در ابتدا مشتریان و طرفداران محصولات این غول خودروسازی را به درستی بشناسید. مهمترین اصل در فرهنگ سازمانی بنز، نظم و انضباط و رعایت دقیق و همیشگی استانداردهای مخصوص بنز است.
🔸شرکت بنز بهشدت هدفمحور است و کارکنان شرکت نیز به خوبی آموختهاند که چگونه باید در راستای تحقق اهداف و آرمانهای بزرگ بنز کار کنند. در شرکت بنز کارکنان این اجازه را دارند تا برای رسیدن به هدفی که دنبال میکنند دست به هر ریسکی بزنند و اطمینان دارند که شرکت بهطور کامل پشتیبان آنهاست.
🔸واکنش سریع نشان دادن به تغییر خواستهها و نیازهای مشتریان، یکی دیگر از اصول فرهنگ سازمانی بنز است که کارکنان شرکت را آزاد میسازد تا برای برآورده کردن نیازهای مشتریان دست به هر گونه نوآوری بزنند و در این مسیر از هیچ چیز نهراسند. به همین دلیل هم هست که ما شاهد آن هستیم که مدلهای بنز جزو متنوعترین و کاملترین سبدهای محصولات در بین تمام خودروسازان دنیاست.
🔸به همین دلیل هم هست که شرکت بنز را به عنوان بهترین مصداق و نماد احترام به خواستههای مشتریان میشناسند و این همان چیزی است که در فرهنگ شرکت بنز به شکلهای مختلف مورد تاکید قرار گرفته و از سوی کارکنان نیز بهطور جدی پیگیری میشود.
🔸دیسیپلین کاری مبتنی بر سختکوشی و جدیت از جمله ویژگیهای فرهنگ سازمانی بنز است که از سوی تمام کارکنان شرکت در سراسر جهان محترم شمرده میشود و همه کارکنان در تمام برنامهریزیهای خود به آن توجه دارند و خروجی چنین دیسیپلین سختکوشانهای را میتوان در محصولات تولید شده توسط این کارکنان مشاهده کرد که کوچکترین نقطه ضعفی در آنها مشاهده نمیشود.
🔸در واقع، فرهنگ سازمانی شرکت بنز به گونهای شکل گرفته که رعایت انضباط و سختکوشی از سوی کارکنان نه به عنوان یک چیز دیکته شده از بالا و به صورت یک وظیفه، بلکه به عنوان یک عادت روزانه و مطلوب از سوی کارکنان در نظر گرفته میشود و کسانی که در بنز کار میکنند در خارج از محیط کار نیز افرادی سختکوش و منضبط هستند.
🔸جالبتر آنکه اغلب مشتریان محصولات بنز را نیز افرادی تشکیل میدهند که از نظر شخصیتی و رفتاری افرادی باانضباط هستند و در این میان مشخص نیست که آیا این شرکت بنز بوده که در دهههای گذشته باعث شده تا کسانی به سراغ خرید محصولاتش بیایند که افرادی منضبط و با دیسیپلین باشند یا اینکه علایق و خواستههای مشتریان قدیمی بنز که عمدتا افرادی دوستدار انضباط و توجه به جزئیات بودهاند موجب شده تا فرهنگ شرکتی بنز به این شکل درآمده است.
📍 @organizationb ™
🅱فرهنگ سازمانی شرکت BMW
🔸در شرکت بیام دبلیو، همه از فرهنگ سازمانی شرکت حرف میزنند و به اصول آن به طور کامل و از صمیم دل پایبند هستند و از کار کردن در شرکتی که چنین فرهنگ سازمانی فوقالعادهای در آن جریان دارد احساس افتخار میکنند.
🔸بر اساس این فرهنگ سازمانی ممتاز، آنچه که باعث متفاوت بودن و متفاوت دیده شدن محصولات بیام دبلیو شده است تاکید فراوان شرکت بر لذت بردن از زندگی و کار است و یکی از مصداقهای این لذت بردن از زندگی و کار در خود محصولات تولیدشده در شرکت بیامدبلیو دیده میشود یعنی همان جا که بر ایجاد و تقویت احساس لذت در کسانی که سوار خودروهای این شرکت برتر خودروسازی میشوند تاکید فراوان شده است.
🔸در واقع، این فرهنگ شرکتی بیامدبلیو است که طراحان شرکت را تشویق میکند تا در زمان طراحی محصولات جدید به فاکتور لذت بردن و ایجاد احساس خوشایند در مشتریان بیندیشند و این فرهنگ شرکتی بیام دبلیو است که به مهندسان و کارکنان شاغل در خط تولید بیام دبلیو میآموزد که در زمان نصب هر قطعه و بستن هر پیچی فقط به یک چیز فکر کنند و آن لذت بردن و احساس شادی در کسانی است که قرار است سرنشینان آن خودرو باشند.
🔸همچنین در شرکت بیام دبلیو به کارکنان گفته میشود که تنها راه رسیدن به پستهای بالاتر این است که افراد در قالب تیمهای کاری عملکرد ممتازی داشته باشند و بزرگترین هنرشان کمک به همتیمیها باشد و در این میان اولویت ارتقا با کسانی است که بیشترین تاثیر را بر بهبود عملکرد همتیمیهای خود و تسهیل و تسریع روند رشد آنها داشتهاند.
🔸احترام به تنوع و تفاوتهای فردی از دیگر عناصر اصلی فرهنگ بیام دبلیو به حساب میآید که موجب شده تا تمام افراد پرشماری که در کارخانههای متعدد این شرکت در سراسر دنیا مشغول به کار هستند و دارای نژاد، مذهب، زبان، سن، تحصیلات و سوابق کاری متنوع و گوناگونی هستند به میزان بسیار زیادی احساس برابری و همگونی کنند.
🔸در نتیجه شرکت بیام دبلیو جزو معدود شرکتهای بزرگی در دنیاست که کارکنانش کمترین احساس تبعیض در محیط کار را گزارش کردهاند و این موفقیت مرهون فرهنگ سازمانی موفقی است که باعث شده تا تمام کارکنان در هر سطحی که برای بیام دبلیو کار میکنند، راضی و با انگیزه باشند.
📍 @organizationb ™
🔸در شرکت بیام دبلیو، همه از فرهنگ سازمانی شرکت حرف میزنند و به اصول آن به طور کامل و از صمیم دل پایبند هستند و از کار کردن در شرکتی که چنین فرهنگ سازمانی فوقالعادهای در آن جریان دارد احساس افتخار میکنند.
🔸بر اساس این فرهنگ سازمانی ممتاز، آنچه که باعث متفاوت بودن و متفاوت دیده شدن محصولات بیام دبلیو شده است تاکید فراوان شرکت بر لذت بردن از زندگی و کار است و یکی از مصداقهای این لذت بردن از زندگی و کار در خود محصولات تولیدشده در شرکت بیامدبلیو دیده میشود یعنی همان جا که بر ایجاد و تقویت احساس لذت در کسانی که سوار خودروهای این شرکت برتر خودروسازی میشوند تاکید فراوان شده است.
🔸در واقع، این فرهنگ شرکتی بیامدبلیو است که طراحان شرکت را تشویق میکند تا در زمان طراحی محصولات جدید به فاکتور لذت بردن و ایجاد احساس خوشایند در مشتریان بیندیشند و این فرهنگ شرکتی بیام دبلیو است که به مهندسان و کارکنان شاغل در خط تولید بیام دبلیو میآموزد که در زمان نصب هر قطعه و بستن هر پیچی فقط به یک چیز فکر کنند و آن لذت بردن و احساس شادی در کسانی است که قرار است سرنشینان آن خودرو باشند.
🔸همچنین در شرکت بیام دبلیو به کارکنان گفته میشود که تنها راه رسیدن به پستهای بالاتر این است که افراد در قالب تیمهای کاری عملکرد ممتازی داشته باشند و بزرگترین هنرشان کمک به همتیمیها باشد و در این میان اولویت ارتقا با کسانی است که بیشترین تاثیر را بر بهبود عملکرد همتیمیهای خود و تسهیل و تسریع روند رشد آنها داشتهاند.
🔸احترام به تنوع و تفاوتهای فردی از دیگر عناصر اصلی فرهنگ بیام دبلیو به حساب میآید که موجب شده تا تمام افراد پرشماری که در کارخانههای متعدد این شرکت در سراسر دنیا مشغول به کار هستند و دارای نژاد، مذهب، زبان، سن، تحصیلات و سوابق کاری متنوع و گوناگونی هستند به میزان بسیار زیادی احساس برابری و همگونی کنند.
🔸در نتیجه شرکت بیام دبلیو جزو معدود شرکتهای بزرگی در دنیاست که کارکنانش کمترین احساس تبعیض در محیط کار را گزارش کردهاند و این موفقیت مرهون فرهنگ سازمانی موفقی است که باعث شده تا تمام کارکنان در هر سطحی که برای بیام دبلیو کار میکنند، راضی و با انگیزه باشند.
📍 @organizationb ™
🅱دستورالعملی برای بهبود روابط شغلی
🔸امروزه ایجاد روابط بهتر شغلی نیز به یکی از ضروریترین مولفههای مورد نیاز برای رشد و ترفیع تبدیل شده است. از آنجاکه پیشرفت شغلی حاصل شبکهسازی است، کیفیت روابط کاری میتواند بهطور گسترده بر شانس بالا رفتن از نردبان پیشرفت شغلی بیفزاید.
🔸اکنون که از دلایل اهمیت سرمایهگذاری در زمینه توسعه و بهبود روابط حرفهای آگاه شدهاید، باید با راهکارهای تقویت پیوندهای شغلی برای توسعه مسیر شغلی خود آشنا شوید:
1️⃣ سخت نگیرید.
اگر در حال پیوستن به یک سازمان هستید، با یک جلسه غیررسمی برای آشنایی بیشتر این کار را آغاز کنید. از تجارب آنها بپرسید، از تخصصهای خاص آنها و اینکه آیا بهعنوان یک عضو جدید پذیرای سوالات شما خواهند بود یا نه؟
2️⃣ تواضع و قدردانی را تمرین کنید.
هیچکس نمیخواهد با شخصیتی «همه چیز دان» وقت بگذراند. اگر چنین خصوصیت رفتاری داشته باشید به احتمال زیاد تعداد زیادی از افرادی را که طالب همکاری با شما هستند از دست خواهید داد. همیشه از افرادی که شما را در یادگیری و پیشرفت بهویژه در آغاز فعالیتتان در سازمان یاری میکنند، قدردانی کنید. چرا که این موضوع احتمال شکلگیری روابط مثبت را افزایش میدهد.
3️⃣ مشاهدهگر خوبی باشید.
قبل از هرگونه اظهارنظری، زمان کافی برای درک فرهنگ و هنجارهای موجود اختصاص دهید. اطمینان حاصل کنید که برای تصمیمات سازمان احترام قائل هستید. این احترام و کنجکاوی به پیوندهای عمیق حرفهای ختم خواهند شد.
4️⃣ در سختترین شرایط هم صریح و صادق باشید.
باید برای اصلاح برخی روابط شکست خورده اقدام کنید. بهترین توصیه در این خصوص تشخیص مسالهای است که منجر به ایجاد مشکل شده است، مسوولیت آن را بر عهده بگیرید. جلسهای خصوصی با فرد مورد نظر ترتیب دهید تا با او گفتوگو کرده و عذرخواهی کنید. هرگز برای عذرخواهی دیر نیست.
5️⃣ از روابط کاری خود انتظارات روشنی داشته باشید.
کسب اطمینان از شفافیت انتظارات شما از اعضای تیم نکتهای مهم است. هر چه صراحت بیشتر باشد اعتماد به نفس اعضای تیم بیشتر خواهد بود و آنان از تمام توان خود برای برای انجام خواستههای شما استفاده خواهند کرد.
6️⃣ تعامل و مشارکت را فراموش نکنید.
تقدیر و تشویق راهکاری برای اطمینان دادن به کارکنان است، اطمینان از اینکه ارزشمند هستند. هرچه این اطمینان بیشتر باشد بیشتر برای موفقیت سازمان تلاش خواهند کرد.
7️⃣ به یاد داشته باشید همکاران و اعضای تیم هم انسان هستند
صرفنظر از سمتی که هر شخصی در سازمان دارد، او یک انسان است، درست مثل شما. با آنها مانند هر فرد دیگری تعامل داشته باشید. علایق آنها را بشناسید، با رویاها، زندگی شخصی، عادات و سرگرمیهای مورد علاقه آنها آشنا شوید. هر چه بیشتر با آنها آشنا شوید روابط عمیقتر و بهتری خواهید داشت.
8️⃣ تفاوتهای فردی را بپذیرید.
دانستن اینکه چه رفتاری مناسب تعامل با هر یک از همکاران است، به مهارتهای خاصی نیاز دارد. همه ما انسان هستیم و تجربیات و پیشزمینههای مختلفی داریم که شکلدهنده شخصیت ما هستند. به این تفاوتها احترام بگذارید.
📍 @organizationb ™
🔸امروزه ایجاد روابط بهتر شغلی نیز به یکی از ضروریترین مولفههای مورد نیاز برای رشد و ترفیع تبدیل شده است. از آنجاکه پیشرفت شغلی حاصل شبکهسازی است، کیفیت روابط کاری میتواند بهطور گسترده بر شانس بالا رفتن از نردبان پیشرفت شغلی بیفزاید.
🔸اکنون که از دلایل اهمیت سرمایهگذاری در زمینه توسعه و بهبود روابط حرفهای آگاه شدهاید، باید با راهکارهای تقویت پیوندهای شغلی برای توسعه مسیر شغلی خود آشنا شوید:
1️⃣ سخت نگیرید.
اگر در حال پیوستن به یک سازمان هستید، با یک جلسه غیررسمی برای آشنایی بیشتر این کار را آغاز کنید. از تجارب آنها بپرسید، از تخصصهای خاص آنها و اینکه آیا بهعنوان یک عضو جدید پذیرای سوالات شما خواهند بود یا نه؟
2️⃣ تواضع و قدردانی را تمرین کنید.
هیچکس نمیخواهد با شخصیتی «همه چیز دان» وقت بگذراند. اگر چنین خصوصیت رفتاری داشته باشید به احتمال زیاد تعداد زیادی از افرادی را که طالب همکاری با شما هستند از دست خواهید داد. همیشه از افرادی که شما را در یادگیری و پیشرفت بهویژه در آغاز فعالیتتان در سازمان یاری میکنند، قدردانی کنید. چرا که این موضوع احتمال شکلگیری روابط مثبت را افزایش میدهد.
3️⃣ مشاهدهگر خوبی باشید.
قبل از هرگونه اظهارنظری، زمان کافی برای درک فرهنگ و هنجارهای موجود اختصاص دهید. اطمینان حاصل کنید که برای تصمیمات سازمان احترام قائل هستید. این احترام و کنجکاوی به پیوندهای عمیق حرفهای ختم خواهند شد.
4️⃣ در سختترین شرایط هم صریح و صادق باشید.
باید برای اصلاح برخی روابط شکست خورده اقدام کنید. بهترین توصیه در این خصوص تشخیص مسالهای است که منجر به ایجاد مشکل شده است، مسوولیت آن را بر عهده بگیرید. جلسهای خصوصی با فرد مورد نظر ترتیب دهید تا با او گفتوگو کرده و عذرخواهی کنید. هرگز برای عذرخواهی دیر نیست.
5️⃣ از روابط کاری خود انتظارات روشنی داشته باشید.
کسب اطمینان از شفافیت انتظارات شما از اعضای تیم نکتهای مهم است. هر چه صراحت بیشتر باشد اعتماد به نفس اعضای تیم بیشتر خواهد بود و آنان از تمام توان خود برای برای انجام خواستههای شما استفاده خواهند کرد.
6️⃣ تعامل و مشارکت را فراموش نکنید.
تقدیر و تشویق راهکاری برای اطمینان دادن به کارکنان است، اطمینان از اینکه ارزشمند هستند. هرچه این اطمینان بیشتر باشد بیشتر برای موفقیت سازمان تلاش خواهند کرد.
7️⃣ به یاد داشته باشید همکاران و اعضای تیم هم انسان هستند
صرفنظر از سمتی که هر شخصی در سازمان دارد، او یک انسان است، درست مثل شما. با آنها مانند هر فرد دیگری تعامل داشته باشید. علایق آنها را بشناسید، با رویاها، زندگی شخصی، عادات و سرگرمیهای مورد علاقه آنها آشنا شوید. هر چه بیشتر با آنها آشنا شوید روابط عمیقتر و بهتری خواهید داشت.
8️⃣ تفاوتهای فردی را بپذیرید.
دانستن اینکه چه رفتاری مناسب تعامل با هر یک از همکاران است، به مهارتهای خاصی نیاز دارد. همه ما انسان هستیم و تجربیات و پیشزمینههای مختلفی داریم که شکلدهنده شخصیت ما هستند. به این تفاوتها احترام بگذارید.
📍 @organizationb ™
🅱پنج نشانه فرسودگی شغلی
🔸فرسودگی شغلی که به عنوان فرسودگی محیط کار نیز شناخته میشود زمانی اتفاق میافتد که منابع فیزیکی، عاطفی و ذهنی فرد مصرف شود. فرسودگی شغلی از دست دادن کامل علاقه و انگیزه برای کار است.
فرسودگی شغلی اغلب در نتیجه کار زیاد یا رفتار نادرست اتفاق میافتد و این یک مشکل فراگیر است. یک کارمند ناامید میتواند باعث بیانگیزگی افراد دیگر نیز بشود.
🔸در شرایط اقتصادی پرتلاطم امروزی، راضی نگه داشتن کارکنان برای موفقیت بلندمدت تیم ضروری است. خروج کارمندان میتواند بسیار پرهزینه باشد و منجر به خروج بیشتر اعضای تیم شود.
بهطور خلاصه، تلاش برای حفظ کارکنان و کاهش فرسودگی شغلی برای رهبران امروزی مهمتر از همیشه است.
🔸در زیر شاخصهای متداول فرسودگی شغلی کارکنان آمده است که باید در تیم خود مراقب آن باشید.
1⃣ زبان بدن بیعلاقه یا عصبی:
بیش از نیمی (۵۵ درصد) از ارتباطات از طریق زبان بدن انجام میشود، بنابراین بسیار مهم است که به همان اندازه که به صحبتهای کارمندان خود گوش میدهید به آن توجه کنید. اگر کارمندان بیش از حد معمول تحریکپذیر به نظر میرسند، احتمالا کاسه صبرشان در حال لبریز شدن است و شما باید فورا با آنها صحبت کنید.
2⃣ عدم مشارکت در فعالیتهای اجتماعی:
اگر کارمندان شما از شرکت در گردهماییهای اجتماعی شرکت شما دست بکشند، این میتواند نشانه آن باشد که مشکلی پیش آمده است. ابتکارات فرهنگی و رویدادهای اجتماعی باید راهی سرگرمکننده و آرام برای کمک به کارکنان در برقراری آرامش و ارتباط با همکارانشان باشد.
3⃣ غیبت مکرر:
اگر کارمندان شما مکررا غیبت میکنند، احتمالا به این دلیل است که به حد ظرفیت خود رسیده و نیاز به استراحت دارند.
4⃣ بیماریهای شایع:
یکی دیگر از دلایل غیبت که نشانه واضح فرسودگی شغلی است، استرس مزمن است که میتواند عوارض سلامتی بزرگتری ایجاد کند و توانایی بدن را برای مبارزه با عفونت کاهش دهد، که به این معنی است که افراد بیشتر مستعد ابتلا به بیماری هستند. در واقع، کارکنان فرسوده ۲۳ درصد بیشتر پایشان به اورژانس کشیده میشود.
5⃣ کاهش بهرهوری:
اگر خروجی یک کارمند شروع به کاهش کرد، ممکن است نشانهای از لبریز شدن ظرفیت او باشد. از طرف دیگر، ممکن است به این معنی باشد که آنها احساس بیانگیزگی میکنند و در تلاش هستند تا با همان انرژی به کار خود بپردازند. برای درک بهتر وضعیت، با کارمندان خود صحبت کنید چرا که ممکن است عوامل دیگری باعث کاهش بهرهوری شده باشد.
📍 @organizationb ™
🔸فرسودگی شغلی که به عنوان فرسودگی محیط کار نیز شناخته میشود زمانی اتفاق میافتد که منابع فیزیکی، عاطفی و ذهنی فرد مصرف شود. فرسودگی شغلی از دست دادن کامل علاقه و انگیزه برای کار است.
فرسودگی شغلی اغلب در نتیجه کار زیاد یا رفتار نادرست اتفاق میافتد و این یک مشکل فراگیر است. یک کارمند ناامید میتواند باعث بیانگیزگی افراد دیگر نیز بشود.
🔸در شرایط اقتصادی پرتلاطم امروزی، راضی نگه داشتن کارکنان برای موفقیت بلندمدت تیم ضروری است. خروج کارمندان میتواند بسیار پرهزینه باشد و منجر به خروج بیشتر اعضای تیم شود.
بهطور خلاصه، تلاش برای حفظ کارکنان و کاهش فرسودگی شغلی برای رهبران امروزی مهمتر از همیشه است.
🔸در زیر شاخصهای متداول فرسودگی شغلی کارکنان آمده است که باید در تیم خود مراقب آن باشید.
1⃣ زبان بدن بیعلاقه یا عصبی:
بیش از نیمی (۵۵ درصد) از ارتباطات از طریق زبان بدن انجام میشود، بنابراین بسیار مهم است که به همان اندازه که به صحبتهای کارمندان خود گوش میدهید به آن توجه کنید. اگر کارمندان بیش از حد معمول تحریکپذیر به نظر میرسند، احتمالا کاسه صبرشان در حال لبریز شدن است و شما باید فورا با آنها صحبت کنید.
2⃣ عدم مشارکت در فعالیتهای اجتماعی:
اگر کارمندان شما از شرکت در گردهماییهای اجتماعی شرکت شما دست بکشند، این میتواند نشانه آن باشد که مشکلی پیش آمده است. ابتکارات فرهنگی و رویدادهای اجتماعی باید راهی سرگرمکننده و آرام برای کمک به کارکنان در برقراری آرامش و ارتباط با همکارانشان باشد.
3⃣ غیبت مکرر:
اگر کارمندان شما مکررا غیبت میکنند، احتمالا به این دلیل است که به حد ظرفیت خود رسیده و نیاز به استراحت دارند.
4⃣ بیماریهای شایع:
یکی دیگر از دلایل غیبت که نشانه واضح فرسودگی شغلی است، استرس مزمن است که میتواند عوارض سلامتی بزرگتری ایجاد کند و توانایی بدن را برای مبارزه با عفونت کاهش دهد، که به این معنی است که افراد بیشتر مستعد ابتلا به بیماری هستند. در واقع، کارکنان فرسوده ۲۳ درصد بیشتر پایشان به اورژانس کشیده میشود.
5⃣ کاهش بهرهوری:
اگر خروجی یک کارمند شروع به کاهش کرد، ممکن است نشانهای از لبریز شدن ظرفیت او باشد. از طرف دیگر، ممکن است به این معنی باشد که آنها احساس بیانگیزگی میکنند و در تلاش هستند تا با همان انرژی به کار خود بپردازند. برای درک بهتر وضعیت، با کارمندان خود صحبت کنید چرا که ممکن است عوامل دیگری باعث کاهش بهرهوری شده باشد.
📍 @organizationb ™
🅱۶ نشانه که میگویند شما در شغل اشتباهی هستید!
🔸مشاغلی که در آنها کار میکنیم بخش بزرگی از زندگی ما را تشکیل میدهند، اما بسیاری از ما مجبور میشویم در نقشهایی قرار بگیریم که شاید دوست نداشته باشیم یا در طول دوران حرفهای کار خود، برای آن ساخته نشدهایم.
هدف کلیدی این است که در درازمدت به وضعیت رضایتبخشی برسیم و خروجی مثبتی از کارمان داشته باشیم؛ نه اینکه بیشتر اوقات ناراضی باشیم.
🔸برای رسیدن به این هدف، باید دنبال چیزهایی برویم که ما را خوشحال میکنند و باعث احساس رضایت ما میشوند. بنابراین، چه نشانههایی وجود دارد که بگویند شما در شغلی اشتباهی مشغول به کار هستید؟
1⃣ اگر دلیل مشخصی ندارید، شما در شغل اشتباهی هستید
مطمئنا، تعداد کمی از ما صبح روز شنبه از خواب بیدار میشوند و داد میزنند: «من خوشحالم که امروز سر کار میروم!»
اگر میتوانید پاسخ دهید چرا هر روز صبح از خواب بیدار میشوید تا به سر کار بروید، (غیر از حقوق و فراتر از آن)، دارای یک حس، هدف و معنای روشن درباره کارتان هستید. اما اگر واقعبینانه به موقعیت خود نگاه کنید و هیچ دلیل یا ارزشی برای رفتن سر کار پیدا نمیکنید یا کارتان برایتان هیچ ارزشی ندارد، یک نشانه بزرگ است.
2⃣ آیا شما فاقد هدف هستید؟
ممکن است همه افراد دارای هدف نباشند و هدفگذاری به طور طبیعی برای همه اتفاق نیفتد ولی همچنان بخش مهمی از توسعه فردی و حتی بهرهوری است.
اگر در تلاش برای شناسایی اهداف کوتاه مدت تا میان مدت هستید، ممکن است به این دلیل باشد که واقعا چشماندازی از شغل خود برای آینده نمیبینید.
3⃣ آیا احساس کمبود علاقه و الهام دارید؟
اگر میبینید دائما در حال رویاپردازی یا شمارش معکوس هستید و به هنر تعلل در محل کار (حتی زمانی که فوقالعاده مشغول هستید) و به حداکثر رساندن روزهای بیماری، متوسل میشوید، نشانه بزرگی از قرار گرفتن در شغلی اشتباهی است. اگر فقط سعی میکنید خودتان را مشغول کار نشان دهید ولی احساس کمبود علاقه و انگیزه دارید، شغل اشتباهی انتخاب کردید.
4⃣ آیا شغلتان شما را خوشحال نمیکند؟
در هر شغلی، روزها و هفتههای بدی وجود دارد ولی در کل شغل شما نباید شبیه سیاهچالهای باشد که شادی شما را میخشکاند.
اگر اغلب خود را بداخلاق، بی صبر، مضطرب و بیحال میبینید، این میتواند ایده عاقلانهای برای گشتن به دنبال شغل دیگری باشد.
5⃣ آیا احساس کامل نبودن میکنید؟
هر چقدر هم در کارتان عالی باشید؛ اگر آن را کامل نمیبینید؛ ادامه آن فایده ندارد. شاید احساس کنید خودتان را ارزان میفروشید و به پتانسیلهای خود دست پیدا نمیکنید. ممکن است باور داشته باشید نقاط قوت یا استعدادهایی که دارید به هدر میروند و در نتیجه احساس ناامیدی و نارضایتی کنید.
6⃣ آیا ارتباطی با خودتان ندارید؟
به طور کلی، اصولها، ارزشها، نیازها و خواستههای ما باید با کارمان نیز همسو باشد.
اگر یک روز کاری را آغاز کردید ولی متوجه شدید که شبیه خودتان نیستید یا با ارزشهای اصلی و فرهنگ کاریتان مخالفت دارد، میتواند نشانهای از بودن در شغل اشتباهی باشد.
📍 @organizationb ™
🔸مشاغلی که در آنها کار میکنیم بخش بزرگی از زندگی ما را تشکیل میدهند، اما بسیاری از ما مجبور میشویم در نقشهایی قرار بگیریم که شاید دوست نداشته باشیم یا در طول دوران حرفهای کار خود، برای آن ساخته نشدهایم.
هدف کلیدی این است که در درازمدت به وضعیت رضایتبخشی برسیم و خروجی مثبتی از کارمان داشته باشیم؛ نه اینکه بیشتر اوقات ناراضی باشیم.
🔸برای رسیدن به این هدف، باید دنبال چیزهایی برویم که ما را خوشحال میکنند و باعث احساس رضایت ما میشوند. بنابراین، چه نشانههایی وجود دارد که بگویند شما در شغلی اشتباهی مشغول به کار هستید؟
1⃣ اگر دلیل مشخصی ندارید، شما در شغل اشتباهی هستید
مطمئنا، تعداد کمی از ما صبح روز شنبه از خواب بیدار میشوند و داد میزنند: «من خوشحالم که امروز سر کار میروم!»
اگر میتوانید پاسخ دهید چرا هر روز صبح از خواب بیدار میشوید تا به سر کار بروید، (غیر از حقوق و فراتر از آن)، دارای یک حس، هدف و معنای روشن درباره کارتان هستید. اما اگر واقعبینانه به موقعیت خود نگاه کنید و هیچ دلیل یا ارزشی برای رفتن سر کار پیدا نمیکنید یا کارتان برایتان هیچ ارزشی ندارد، یک نشانه بزرگ است.
2⃣ آیا شما فاقد هدف هستید؟
ممکن است همه افراد دارای هدف نباشند و هدفگذاری به طور طبیعی برای همه اتفاق نیفتد ولی همچنان بخش مهمی از توسعه فردی و حتی بهرهوری است.
اگر در تلاش برای شناسایی اهداف کوتاه مدت تا میان مدت هستید، ممکن است به این دلیل باشد که واقعا چشماندازی از شغل خود برای آینده نمیبینید.
3⃣ آیا احساس کمبود علاقه و الهام دارید؟
اگر میبینید دائما در حال رویاپردازی یا شمارش معکوس هستید و به هنر تعلل در محل کار (حتی زمانی که فوقالعاده مشغول هستید) و به حداکثر رساندن روزهای بیماری، متوسل میشوید، نشانه بزرگی از قرار گرفتن در شغلی اشتباهی است. اگر فقط سعی میکنید خودتان را مشغول کار نشان دهید ولی احساس کمبود علاقه و انگیزه دارید، شغل اشتباهی انتخاب کردید.
4⃣ آیا شغلتان شما را خوشحال نمیکند؟
در هر شغلی، روزها و هفتههای بدی وجود دارد ولی در کل شغل شما نباید شبیه سیاهچالهای باشد که شادی شما را میخشکاند.
اگر اغلب خود را بداخلاق، بی صبر، مضطرب و بیحال میبینید، این میتواند ایده عاقلانهای برای گشتن به دنبال شغل دیگری باشد.
5⃣ آیا احساس کامل نبودن میکنید؟
هر چقدر هم در کارتان عالی باشید؛ اگر آن را کامل نمیبینید؛ ادامه آن فایده ندارد. شاید احساس کنید خودتان را ارزان میفروشید و به پتانسیلهای خود دست پیدا نمیکنید. ممکن است باور داشته باشید نقاط قوت یا استعدادهایی که دارید به هدر میروند و در نتیجه احساس ناامیدی و نارضایتی کنید.
6⃣ آیا ارتباطی با خودتان ندارید؟
به طور کلی، اصولها، ارزشها، نیازها و خواستههای ما باید با کارمان نیز همسو باشد.
اگر یک روز کاری را آغاز کردید ولی متوجه شدید که شبیه خودتان نیستید یا با ارزشهای اصلی و فرهنگ کاریتان مخالفت دارد، میتواند نشانهای از بودن در شغل اشتباهی باشد.
📍 @organizationb ™