Telegram Web Link
🅱 ویژگی های بازخورد تاثیر گذار


1️⃣مشخص


بیان واضح و‌ مشخص نظر و انتظارات برای جلوگیری از سو تفاهم

2️⃣هدف گرا


در راستای هدف فرد و نزدیک کردن عمل فرد به هدفش

3️⃣آینده محور


اگر این کار دوباره بخواهد انجام شود، به چه تغییراتی نیاز دارد؟

4️⃣منعطف


هر بازخوردی لزوما درست نیستو نیاز به بحث و گفتگو دارد

5️⃣فرایند محور


بازخورد موثر به فرایند و کار مربوط میشود نه شخص

6️⃣قابل رسیدگی


بازخورد باید در زمینه ای باشد که قابلیت تغییر و رسیدگی را دارد

📍 @organizationb
توجه🧨 توجه🧨 توجه🧨 توجه
📢 فرصتی ویژه برای افرادی که وقت برای آموزش ندارند!!!!!

📌با دوره EMBA از بقیه جلوتر باش!!!

🎯تکنیک ها و استراتژی های حرفه‌ای رو یادبگیر و جایگاه بیزینست در بازار رو بالا ببر!

📣برای اطلاع از شرایط دوره و ثبت نام همین حالا به آیدی زیر پیام دهید:👇🤩

💥@Ayabs_support💥


🌐Www.ayabs.com
☎️02126407570
Instagram: ayabusinessschool
🅱 چهار آسیب سندروم غرور و دو راهکار رهایی از آن

🔸️چرا برخی از مدیران نمی‌توانند روابط خوبی با کارمندان خود داشته باشند؟
این رابطه ناموفق چگونه به شکست و ضربه خوردن در کسب‌و‌کارشان منجر خواهد شد

🔹️《سندروم غرور》یکی از پدیده‌هایی است که همواره به مدیران آسیب زده است. نمونه‌ای از این آسیب‌ها و چند روش برای جلوگیری از آن را ببینید.

🔷آسیب ها

تعریف  و تمجید اطرافیان باعث میشود فرد ضعف های خود را فراموش کند.
فرد مغرور چیزی را باور میکند که می خواهد نه چیزی که حقیقت دارد.
این پدیده باعث کم شدن ارتباط مدیران با کارمندان و ضعف مدیریتی میشود.
لذت از تعریف و تمجید فرد را قابل پیشبینی و مسیر سو استفاده از آن را هموار میکند.

🔷راه کار ها


اگاهی به توانایی هایی که فرد را بهتر میکند و در عین حال به غرور او دامن میزند.
قدردانی از دیگران و به یاد آوردن نقش آن ها در موفقیت فرد.
کنار گذاشتن افراد متملق که باعث عقب ماندن فرد میشود.

📍 @organizationb
🅱 هرم یادگیری "ادگار دیل"

🔹برای همه ما پیش آمده که درس‌ یا کتابی که خوانده‌ایم را پس از گذشت چند هفته دیگر به یاد نیاوریم. و احتمالا این را هم شنیده‌ایم که بهترین روش یاد گرفتن چیزی در کار و پروژه است. اما چرا؟

🔹️ادگار دیل برای اولین بار این هرم را ارائه کرد که نشان می‌دهد چه روشی در یادگیری مؤثر است و پس از گذشت دو هفته بیشتر در ذهن ما می‌ماند. به همین دلیل بسیاری از افراد هنگام خواندن درس یا کتاب، عادت به نوشتن با توضیح آن برای دیگری دارند و به آن‌ها کمک می‌کند تا آموخته‌هایشان بیشتر در یادشان بماند.

دو‌ هفته بعد از یادگیری چه چیز هایی به یاد می آوریم؟

۱۰٪ از آنچه میخوانیم

۲۰٪ از آنچه میشنویم

۳۰٪ از آنچه میبینیم

۵۰٪ از آنچه میبینیم و میشنویم

۷۰٪ از آنچه میگوییم و می نویسیم

۹۰٪ از آنچه انجام میدهیم

📍 @organizationb
🅱راهنمای جامع از بین بردن انگیزه کارکنان!

🔸کارمندان ما پرهزینه ترین «دارایی‌های انسانی» شرکت‌های ما هستند و از دست دادن کارکنان شرکت، یکی از ویرانگرترین اتفاقاتی است که می تواند برای هر شرکتی رخ دهد.
مدیران باید برای حفظ بهترین کارکنانشان، به طور پیوسته نگاه دقیقی به خود و فرایندهای شرکت خود بیاندازند.

🔸فهرستی که در ادامه خواهید خواند، لیستی جامع از مهم‌ترین و پر بسامدترین عللی است که می‌توانند بهترین کارکنان شما را وادار به ترک شرکت کنند. اگر می‌خواهید انگیزه کارکنان خود را از بین ببرید، می توانید به بی‌توجهی نسبت به این موارد ادامه دهید:

🔺گوش نکردن به صحبت ها و دغدغه‌های نیروها

گوش نکردن به دغدغه ها و درد دل های نیروی انسانی شما، باعث استیصال و از بین رفتن ایمان آنها به رهبر سازمانشان خواهد شد.
یک مدیر کاربلد به خوبی می‌داند هر یک از اعضای تیمش چه اوضاعی دارد، در زمان مناسب راهنمایی‌های لازم را به او می‌کند و در صورت نیاز پشت او می‌ایستد.

🔺استفاده نکردن از استعدادهای فردی کارکنان

نیروی با استعداد شما در صورتی که احساس کند استعدادهایش بلااستفاده مانده اند، در نهایت شرکت شما را به دنبال عرصه بهتری برای درخشش بیشتر ترک خواهد کرد.

🔺ناسپاسی بابت کارهای انجام شده

یک رهبر خوب برای شناخت و به رسمیت شناختن زحمات و موفقیت‌های اعضای تیمش زمان می‌گذارد. توجه نکردن به این زحمات و قدرناشناسی نسبت به تلاش هر یک از اعضای تیم، عملکرد آنها را کاهش خواهد داد و در نهایت بر پیشرفت سازمان شما اثر منفی خواهد داشت.

🔺پنهان‌کاری و دریغ کردن اطلاعات


دریغ کردن واقعیت ها از کارکنان، مساوی خلق نسخه های ساخته و پرداخته شده ی خود آنان از واقعیت خواهد بود.
عدم انتقال اطلاعات حیاتی و مهم به کارکنان و دور نگه داشتن آنها از آنچه در سازمان می گذرد، تنها به از بین رفتن وفاداری آنها نسبت به شما و کل سازمان منجر خواهد شد.

🔺ارائه پاسخ های سربالا

رهبران موفق، از ارائه پاسخ های صریح و سرراست و اطلاعات مثبت یا منفی به کارکنان خود ترسی ندارند. عدم توانایی در ارائه پاسخ درست در زمان درست، به بی‌اعتمادی اعضای تیم منجر خواهد شد و راه ارتباطی آنان با شما را مسدود خواهد کرد. این بی‌اعتمادی عملکرد آنها را کاهش خواهد داد و به کل سازمان آسیب خواهد رساند.

🔺عدم انتقادپذیری

رهبران کاربلد به خوبی می‌دانند اجازه انتقاد و اظهارنظر دادن به اعضای تیم تا چه حد اهمیت دارد. دریغ کردن حق نظر از اعضای تیم، اعتماد آنان را از بین خواهد برد و باعث می شود در زمان لازم همراهی آنان را نداشته باشید.

🔺مقایسه اعضای تیم با یکدیگر

به رخ کشیدن موفقیت‌های برخی اعضای تیم پیش اعضای دیگر، یا نشان دادن عملکرد ضعیف برخی از آنها به دیگران غیر از نابود کردن انگیزه کارکنان شما نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت.

🔺سوگلی داشتن در میان اعضای تیم

امتیاز دادن مداوم به برخی اعضای مشخص و دعوت از آنها در جلسات و نظرخواهی‌ها، یا تقدیرهای چندباره از تلاش های آنان، حس بدی در دیگر اعضای تیم به وجود خواهد آورد. از طرف دیگر، این کار مشارکت دیگر کارکنان را به شدت کاهش خواهد داد.

🔺غرق کردن کارکنان در کاغذبازی

هرچه انجام کارهایی مثل مرخصی گرفتن یا تأیید فرایند های کاری سخت تر باشد، انگیزه کارکنان شما پایین‌تر خواهد بود. پیچیده و زمانبر کردن کارها در هر مرحله‌ای، اشتیاق کارکنان شما را از بین خواهد برد.

🔺متهم کردن کارکنان

متهم کردن کارکنان در مواقعی که اوضاع خوب پیش نمی‌رود، ریسک پذیری و خلاقیت و توان حل مسأله‌ آنان را از آنها خواهد گرفت و به خلق یک محیط کاری منفی و خالی از احترام دامن خواهد زد.

🔺بی‌عدالتی و تبعیض در پرداخت حقوق

نارضایتی کارمند از حقوق خود معمولاً با احساس ناعادلانه بودن دستمزد شروع می شود. مطالعات نشان می‌دهند حقوق ناکافی، ناعادلانه یا نابرابر، علت شماره‌ی یک ترک محل کار در میان کارکنان است.

🔺فراهم نکردن فرصت رشد و پیشرفت

ساختار سازمان خود را طوری بنا کنید که هر کسی بتواند به مسیر رشد و پیشرفت دسترسی داشته باشد. گیر انداختن نیروی انسانی در بن‌بست های شغلی، آنان را به فکر ترک شرکت شما خواهد انداخت.


📍 @organizationb
🅱مدیران چگونه میتوانند اعتماد کارکنانشان را جلب کنند؟

🔸وفای به عهد و صداقت
🔸حمایت از کارکنان
🔸پذیرفتن مسئولیت نهایی؛ حتی وقتی اختیارات تفویض میشوند.
🔸تلاش مشهود برای پیشرفت کارکنان
🔸فراهم کردن فرصت های یادگیری و رشد برای کارکنان
🔸یکسان بودن حرف و عمل، پایبندی عملی به ارزشها، شعارها و برنامه ها
🔸توجه به افکار، ایده ها و پیشنهادهای کارکنان
🔸رفتارهای قابل پیش بینی و باثبات



📍 @organizationb
🅱با استفاده از این ۷ عبارت با اقتدار در محل کار ظاهر شوید

🔸اگر می‌خواهید در محیط کار و حتی در زندگی شخصی فردی مقتدر باشید، لازم است برخی عبارت‌ها را در خودتان تغییر داده و با ادبیات ارتباطی جدیدی با دیگران صحبت کنید. برخی عادت‌های گفتاری در ما نهادینه شده‌اند ولی قابل اصلاح هستند. در این مطلب ۷ عبارت کاربردی ارائه شده که موجب حضور با اقتدار در محل کار می‌شود.

1⃣ «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که...»

به جای اینکه بگویید «نمی‌توانم»، موقع رد کردن درخواست می‌توانید بگویید «کاری که می‌توانم انجام بدهم این است که ...» بدین ترتیب مشتری یا همکار شما متوجه می‌شود شما مایل به همکاری هستید ولی برای همکاری خود حد و مرزی تعیین کرده‌اید.

2⃣ «به دنبال پاسخ این سوال می‌روم»

زمانی که پاسخ سوالی را نمی‌دانید، بهترین کار این است که به جای وانمود کردن به دانستن چیزی که نمی‌دانید، خیلی راحت بگویید «به دنبال پاسخ این سوال خواهم رفت.»
در این صورت کارفرما یا همکار شما متوجه می‌شود که شما به دنبال حل سوالات و مشکلات هستید و برای آن تلاش می‌کنید تا یک قدم جلوتر بروید.

3⃣ «آیا می‌توانی ...»

زمانی که می‌خواهید همکارتان برای شما کاری انجام دهد از این جملات استفاده نکنید: «می‌دانم که چقدر سرت شلوغ است.» یا «عذرخواهی می‌کنم وقت شما را می‌گیرم.»
این جملات نشان می‌دهند شما به کاری که می‌خواهید واگذار کنید، مطمئن نیستید و آن را باری اضافی برای همکار خود می‌دانید. اگر لازم است کاری انجام شود، نیازی به عذرخواهی یا گفتن جملات اضافی نیست. درخواست خود را دوستانه و با احترام مطرح کنید.

4⃣ «بیایید این مسئله را حل کنیم»

وقتی مشکلی رخ می‌دهد و شما مسئول آن موضوع هستید، تعارف‌های بی‌مورد را کنار بگذارید. با استفاده از جملاتی مانند «بیایید این مساله را حل کنیم.» می‌‌توانید به صورت شفاف مشکل را مطرح کرده و در مورد راهکارها صحبت کنید. از زاویه اقتدار وارد حل مساله شوید نه از موضع ضعف.

5⃣ «خوشحالم که اینطور بوده ...»

وقتی فردی در محیط کار از عملکرد شما تعریف می‌کند، به جای پاسخ‌های ضعیفی مانند «کار خاصی نکردم» یا «چیزی نبود» یا «می‌توانست بهتر باشد» به راحتی تشکر کنید و بگویید «خوشحالم اینطور بوده ...»

6⃣ «می‌‌خواهم به شما کمک کنم»

اگر همکار یا مدیر شما دچار مشکلی کاری شده و می‌خواهید او را آرام کنید، می‌توانید با تایید احساسی که او در آن لحظه دارد بگویید: «متوجه شدم که ناراحت هستید،‌ تمایل دارم در این شرایط به شما کمک کنم.»

7⃣ «خوشحالم که توانستم به شما کمک کنم»

وقتی به همکار خود کمک کردید و او از شما تشکر کرد به راحتی می‌توانید بگویید: «خوشحالم که توانستم کمک کنم» و احساس خود را با او به اشتراک بگذارید.


📍 @organizationb
🅱 پاداش، ازنگاه نویسنده کتاب "بزرگترین اصل مدیریت دنیا"، بزرگترین اصل مدیریت دنیاست .

مایکل لوبوف می گوید چند مورد از چیزهایی که باید به اونها پاداش داد اینها هستند:

1- به راه حل های اساسی به جای راه حل های مقطعی پاداش دهید.
2- به ریسک پذیری به جای اجتناب از ریسک پاداش دهید.
3- به خلاقیت کاربردی به جای اطاعت کورکورانه پاداش دهید.
4- به اقدام قاطع به جای فلج کردن کار با تجزیه و تحلیل پاداش دهید.
5- به کار برجسته به جای نمایش کار پاداش دهید.
6- به ساده کردن کاربه جای پیچیدگی غیرلازم پاداش دهید.
7- به رفتار آرام و موثر به جای نق زدن و سر و صدا راه انداختن پاداش دهید.
8- به کیفیت کار به جای سرعت در کار پاداش دهید
9- به وفاداری به سازمان، به جای تهدید به ترک خدمت پاداش دهید.
10- به کار تیمی به جای تک روی پاداش دهید.



📍 @organizationb
🅱 ١٢ ویژگی پاداش موثر



🔸مایکل لوبوف در کتاب «بزرگ‌ترین اصل مدیریت در دنیا» می‌نویسد پاداش برانگیزاننده و موثر پاداشی است که این ١٢ ویژگی مهم را دارد:

1⃣ پاداش باید در راستای استراتژی اصلی شرکت باشد. برای مثال، اگر استراتژی اصلی شرکت، کاهش هزینه‌هاست، باید به ایده‌هایی پاداش بدهیم که به شرکت کمک می‌کنند هزینه‌هایش را کاهش بدهد

2⃣ پاداش باید با نیازها و آرزوهای کارمندان مرتبط باشد. برای مثال، اگر کارمندان به حضور در دوره‌های آموزشی کوتاه‌مدت علاقه‌مندند، بهترین پاداش هم فراهم کردن امکان حضور کارمندان در چنین دوره‌هایی است

3⃣ پاداش باید بین کارمندان تفاوت معناداری قائل شود. برای مثال، پاداش فروشنده‌ای که مثلا دو برابر بقیه فروخته است، باید حداقل دو برابر پاداش بقیه فروشندگان باشد

4⃣ هر چند پاداش‌های رسمی بسیار موثرند اما نباید از پاداش‌های غیررسمی مثل تشکر در حضور بقیه کارمندان یا دعوت از کارمند برای صرف یک چای غافل شویم

5⃣ پاداش باید با تجلیل و قدردانی همراه باشد. مثلا نباید صرفا به کارمند یک پاداش مالی بدهیم بلکه باید همراه با پاداش مالی، از کارمند مدنظرمان تشکر هم بکنیم

6⃣ پاداش باید به اندازه‌ای باشد که کارمندان را به رفتار مدنظر شرکت متمایل کند. مثلا نباید توقع داشته باشیم افزایش ٢ درصدی در میزان پورسانت، فروشندگان را تشویق کند تلاش‌شان را دو برابر کنند

7⃣ به هیچ وجه نباید به دلیل رودربایستی یا مسائل انسان‌دوستانه به کارمندانی که رفتار و نتایج درخشانی نداشته‌اند، پاداش بدهیم

8⃣ باید دلایل ارائه پاداش و نحوه انتخاب کارمندانی که پاداش به آنها تعلق می‌گیرد را به صورت کاملا شفاف اعلام کنیم

9⃣ هیچ وقت نباید به صورت محرمانه به کارمندی پاداش بدهیم. پاداش اصولا فرهنگ‌ساز است و بهتر است بقیه کارمندان مطلع شوند که چرا به یک کارمند پاداش داده‌ایم

🔟 پاداش باید فوری پرداخت شود و تا جای ممکن نباید بین رفتار و نتایج درخشان کارمند و زمان ارائه پاداش به او فاصله زیادی بیافتد

1⃣1⃣ پاداش‌هایی که اثر بلندمدت‌تری دارند، اثرگذارترند. برای مثال، قدردانی از یک کارمند جلوی بقیه کارمندان با حضور خانواده او و درج خبر آن در روزنامه‌ها، بسیار موثرتر از یک پاداش مالی خشک و خالی است

2⃣1⃣ به طور کلی آثار پاداش‌های مالی تا دو هفته باقی می‌مانند اما آثار پاداش‌های غیرمالی مثل یک سفر خانوادگی با خانواده تا سال‌ها باقی می‌ماند



📍 @organizationb
🅱پاسخ‌های کوتاه و هوشمندانه بیل گیتس برای رایج‌ترین سوالات در مصاحبه‌های شغلی

🔸«بیل گیتس»، مرد نام‌آشنای حوزه فناوری تاکنون هزاران نفر را در شرکت مایکروسافت و «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» استخدام کرده است. او به خوبی می‌داند که چگونه افراد موردنیاز خود را برای پست‌های شغلی موردنظرش گزینش کند. اگر روزی ورق برگردد و بیل گیتس بخواهد در شرکتی استخدام شود، چگونه به سوالات مرسوم مصاحبه شغلی پاسخ خواهد داد؟

🔸«استفان کاری» مجری شبکه «NBA » طی مصاحبه‌ای جالب، از بیل گیتس خواست تا نقش یک مهندس نرم‌افزار ارشد را بازی کند که می‌‌خواهد در مایکروسافت استخدام شود و حالا در جلسه مصاحبه استخدامی حاضر شده است. بی‌شک پاسخ‌های وی می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای فارغ التحصیلان دانشگاه و جوانان متخصص جویای کار به همراه داشته باشد.

سوال اول استفان کاری: «چرا باید شما را استخدام کنیم؟»

◀️ بیل گیتس:
«می‌توانم برنامه‌های نرم افزاری را فراتر از آنچه در هر کلاس آموزشی که در آن شرکت کرده‌ام، بنویسم. فکر می‌کنم با گذشت زمان توانایی‌هایم رشد کرده است.
فکر می‌کنم می‌توانم با سایرین خیلی خوب کار کنم. ممکن است کمی از کدنویسی بقیه انتقاد کنم، اما در کل دوست دارم در یک تیم کاری فعالیت داشته باشم. اهداف بلند پروازانه را دوست دارم. دوست دارم به این موضوع فکر کنم که چگونه می‌توان آینده را پیش بینی کرد. نرم افزار عالی است و می‌خواهم درگیر چنین حوزه‌ای شوم.»

👈 اشتیاق بیل گیتس برای فعالیت در پست شغلی مربوطه، به شدت در جملاتی که به زبان آورده به چشم می‌خورد و مشهود است. او فراتر از آنچه در کلاس‌های آموزشی آموخته، عمل می‌کند و نشان می‌دهد که عاشق کار خودش است.
همچنین به مصاحبه شونده می‌گوید که برای کار گروهی مشکلی ندارد. وقتی بیل گیتس به صراحت می‌گوید «نرم افزار عالی است.» این جمله همچون تیری است که از کمان رها می‌شود و به هدف می‌خورد.

سوال دوم استفان کاری: «نقاط قوت و ضعف خودتان را مطرح کنید؟ چگونه در کار گروهی با چنین نقاط قوت و ضعفی ظاهر می‌شوید؟»


◀️ بیل گیتس:
«خب، من شیفته موقعیت شغلی هستم که در آن محصولی را توسعه می‌دهید و درباره ویژگی‌هایی که محصول باید داشته باشد، هم اندیشی می‌کنید.
تاریخ صنعت را دنبال می‌کنم و درباره اشتباهاتی که در طول تاریخ رخ داده نیز مطالعه کردم. بنابراین در تعریف و توسعه محصول، بسیار قوی هستم.
اگر گروه کاری دارید که به مشتریان، فروش و بازاریابی می‌پردازد، من شاید نتوانم نقش موثری در آن تیم کاری داشته باشم؛ اما از کار کردن با آنها لذت می‌برم.»

👈 بیل گیتس در پاسخ 30 ثانیه‌ای دقیقا مشخص کرد که به دنبال کار بازاریابی یا فروش نیست.
بیل گیتس با گفتن اینکه دوست دارد درباره صنعت مطالعه کند و از اشتباهات گذشته درس بگیرد، به مصاحبه کننده یادآوری می‌کند که به آموزش و یادگیری اهمیت می‌دهد.

سوال سوم استفان کاری: «انتظارات مالی شما برای این شغل به چه صورتی است؟»

◀️ بیل گیتس:
«فکر می‌‌کنم این شرکت آینده خوبی داشته باشد و می‌توانم ریسک کنم. بنابراین ترجیح می‌دهم به جای دریافت حقوق بالا، گزینه خرید سهام را در انتخاب کنم.
شنیده‌ام برخی شرکت‌ها حقوق بالایی پرداخت می‌کنند. اما من برخورد منصفانه‌ای دارم و روی گزینه‌های دیگر فکر می‌کنم.»

👈 با وجودی‌ که گزینه دریافت سهام به جای حقوق بیشتر، یک تصمیم کاملا شخصی است ولی بیل گیتس با انتخابی که مطرح می‌کند نشان می‌دهد که اهل ریسک کردن است و به خوبی نشان می‌دهد که آینده شرکت برایش مهم است.


📍 @organizationb
🅱پیامدهای سکوت سازمانی :


۱-  محدود شدن داده ها و اطلاعات
۲- عدم تجزیه و تحلیل ایده ها و بدیل های تصمیم گیری
۳- کاهش اثر بخش تصمیم گیری
۴- کاهش توانایی سازمان برای شناسایی و اصلاح اشتباهات
۵- تضعیف تعهد و عرق سازمانی و اعتماد کارکنان
۶-  احساس عدم کنترل کارکنان
۷-  کاهش انگیزش کارکنان و افزایش نارضایتی
۸- ناهماهنگی شناختی کارکنان
۹- کاهش مشارکت و خلاقیت در بین کارکنان




📍 @organizationb
🅱فرهنگ سازمانی شرکت BMW

🔸در شرکت بی‌ام دبلیو، همه از فرهنگ سازمانی شرکت حرف می‌زنند و به اصول آن به طور کامل و از صمیم دل پایبند هستند و از کار کردن در شرکتی که چنین فرهنگ سازمانی فوق‌العاده‌ای در آن جریان دارد احساس افتخار می‌کنند.

🔸بر اساس این فرهنگ سازمانی ممتاز، آنچه که باعث متفاوت بودن و متفاوت دیده شدن محصولات بی‌ام دبلیو شده است تاکید فراوان شرکت بر لذت بردن از زندگی و کار است و یکی از مصداق‌های این لذت بردن از زندگی و کار در خود محصولات تولیدشده در شرکت بی‌ام‌دبلیو دیده می‌شود یعنی همان جا که بر ایجاد و تقویت احساس لذت در کسانی که سوار خودروهای این شرکت برتر خودروسازی می‌شوند تاکید فراوان شده است.

🔸در واقع، این فرهنگ شرکتی بی‌ام‌دبلیو است که طراحان شرکت را تشویق می‌کند تا در زمان طراحی محصولات جدید به فاکتور لذت بردن و ایجاد احساس خوشایند در مشتریان بیندیشند و این فرهنگ شرکتی بی‌ام دبلیو است که به مهندسان و کارکنان شاغل در خط تولید بی‌ام دبلیو می‌آموزد که در زمان نصب هر قطعه و بستن هر پیچی فقط به یک چیز فکر کنند و آن لذت بردن و احساس شادی در کسانی است که قرار است سرنشینان آن خودرو باشند.

🔸همچنین در شرکت بی‌ام دبلیو به کارکنان گفته می‌شود که تنها راه رسیدن به پست‌های بالاتر این است که افراد در قالب تیم‌های کاری عملکرد ممتازی داشته باشند و بزرگ‌ترین هنرشان کمک به هم‌تیمی‌ها باشد و در این میان اولویت ارتقا با کسانی است که بیشترین تاثیر را بر بهبود عملکرد هم‌تیمی‌های خود و تسهیل و تسریع روند رشد آنها داشته‌اند.  

🔸احترام به تنوع و تفاوت‌های فردی از دیگر عناصر اصلی فرهنگ بی‌ام دبلیو به حساب می‌آید که موجب شده تا تمام افراد پرشماری که در کارخانه‌های متعدد این شرکت در سراسر دنیا مشغول به کار هستند و دارای نژاد، مذهب، زبان، سن، تحصیلات و سوابق کاری متنوع و گوناگونی هستند به میزان بسیار زیادی احساس برابری و همگونی کنند.

🔸در نتیجه شرکت بی‌ام دبلیو جزو معدود شرکت‌های بزرگی در دنیاست که کارکنانش کمترین احساس تبعیض در محیط کار را گزارش کرده‌اند و این موفقیت مرهون فرهنگ سازمانی موفقی است که باعث شده تا تمام کارکنان در هر سطحی که برای بی‌ام دبلیو کار می‌کنند، راضی و با انگیزه باشند.

 
📍 @organizationb
🅱۴ روش برای قاطع بودن در کار

اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک می‌کند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را می‌دهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست می‌دهید.

🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.

فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاری‌تان از کلمه "متاسفم" استفاده می‌کنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمی‌کنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام داده‌اید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.

🔺کلمات‌تان را با دقت انتخاب کنید.


اگر از بیان لغاتی که باعث می‌شود افراد گمان کنند شما در زمینه کاری‌تان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر می‌توانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما می‌خواهید آن را در جلسات هفتگی با تیم‌تان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایده‌ای است ، اما ..." ایده‌تان را ارزان فروخته‌اید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه‌ آن، این اتفاق‌ها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایده‌تان را توضیح می‌دهید.

🔺همیشه در موردی که می‌خواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.

با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات ‌تان کافی نیست، سخت می‌شود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاری‌تان بالا ببرید.

🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.

برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری می‌کنند چرا که می‌ترسند به نتیجه‌ معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن می‌تواند به حرفه‌تان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.


📍 @organizationb
🅱با پراکندگی ذهنی چه کنیم؟

🔸ما آدم‌ها هیچوقت راضی نمی‌شویم که فقط «یک کار» را انجام بدهیم. یعنی دلمان می‌خواهد همزمان بدن را آرنولدی کنیم و زبان کاتالونیایی یاد بگیریم و در همین حال هم دل‌مان بدجوری هوس پیتزا کرده است. تمایلات کُنتور ندارند؛ هر کدام به صورت جداگانه تلاشش را می‌کند تا ما را به آن سمتی که خودش دوست دارد، هدایت کند.

◀️ نفرین ایده‌‌ی خفن!

🔸تصور کنید الان ۲۰ سال پیش است و شما هم نبوغ گودزیلایی دارید و ایده‌ی استارت زدن گوگل، آمازون و فیسبوک به ذهن‌تان خطور کرده است. سه تا از بهترین ایده‌های کسب‌وکار قرن در مُخ شما آماده‌ی بارگیری هستند و اگر هر کدامشان را کلید بزنید به چنان ثروتی دست خواهید یافت که به ازایش در کل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصمیم بگیرید که هر سه را با هم راه بیندازید به هیچ جا نخواهید رسید.

🔸داشتن ایده‌های خفن کافی نیست. چیزی که زیاد است ایده‌ی خوفناک است. مشکل اینجاست که تجمع بیش از حد این ایده‌ها، مانع کسب است. به همین دلیل است که اگر هیئتی از آدم‌های باهوش را جمع کنیم و همه‌شان را در کالبد یک نفر بتپانیم، آن فرد را باید آدمی احمق نامید.

◀️ پس نوابغ چطور به چیزهای غیرممکن دست می‌یابند؟

🔸بیایید برای خودتان هدف دیوانه‌وار و بلندپروازانه‌ای متصور شوید. مثلا هدف این باشد که روی مریخ فرود بیایید، کتابی بنویسید که جایزه‌ی ادبی پولیتزر را بگیرد، ترکیب رنگ سوپرماشین بعدی فِراری را بسازید، یا سیخ کباب مدرنی بسازید که وسط کباب کوبیده را هم مغز پخت کند!

🔸احتمالا بهترین ترفندی که برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، این است که تمام توجه و تمرکزتان را بر روی یک هدف بگذارید. الگویی که از ادیسون تا انیشتین، در همه‌ی انسان‌های موفق می‌توان یافت. اگر بتوانید به صورت مداوم، فقط روی یک هدف متمرکز شوید، از نظر تئوری، به بالاترین حد ممکن برای تحقق آن هدف خواهید رسید.

🔸اغلب آدم‌ها به خاطر پتانسیل‌شان نیست که شکست می‌خورند. به این خاطر شکست می‌خورند که پتانسیل‌شان صرف توجه به جهت‌های بیشماری شده و هدر می‌رود.

◀️ چگونه حریف خودمان بشویم؟

اگر تعداد چیزهایی که نداریم زیاد باشد و بخواهیم یکجا به دنبال همه‌اش برویم، حتما شکست خواهیم خورد. اما اگر دنبال این هستید که هر چه سریع‌تر به موفقیت برسید تمام انرژی‌تان را جمع کنید و فقط در یک مسیر راه بروید.

1⃣ هدف را بالا بگیرید

اگر اهدافتان خیلی سطحی و کم‌ارزش باشند، خیلی سریع اهداف دیگر جایشان را می‌گیرند.

2⃣ منوی سه‌گانه درست کنید

اجزای مختلف زندگی‌تان را به ۳ قسمت تقسیم کنید – مثلا مسائل کاری، خانه و تعطیلات. برای هر کدامشان فقط یک هدف در زمان واحد تعریف کنید. مثلا تا فلان تاریخ آن پروژه را تمام کنم، و تا فلان تاریخ انباری خانه را تمیز کنم. اگر مجبور شدید که برای هر کدامشان بیشتر از یک هدف در آن واحد اختصاص بدهید، حداقل در جریان باشید که هدف اضافه شده، به اندازه‌ی یک چهارم، شانس موفقیت بقیه را کم می‌کند.

3⃣ بگذاریدش کنار!

هر چیزی که در بالای هرم اولویت‌هایتان نیست را می‌توان به تایم دیگری منتقل کرد. مارک زاکربرگ هم اول فیسبوک را درست کرد، بعد رفت زبان چینی یاد گرفت. اهداف‌ عین همدیگر می‌مانند، این شمایید که به صورت لحظه‌ای احساسی متفاوت نسبت به آنها پیدا کنید.

4⃣ پینوکیو نشوید

پینوکیو را بردند شهر بازی و خرش کردند. شما که داستان پینوکیو را دیده‌اید مواظب باشید گول خودتان را نخورید. بعضی چیزها هستند که به شما احساس آرامش و راحتی می‌‏دهند و دائم هم جلوی چشمتان هستند. مثلا اگر وسط کاری هستید که شما را به هدفتان می‌رساند، پلی‌استیشن بهتان چشمک زد، گولش را نخورید.

5⃣ زنبورهایتان را در یک خط پرواز دهید

شاید قادر نباشید در آن واحد گوگل را خلق کنید، سرطان را درمان کنید و روی سیاره‌ی مریخ فرود بیایید، اما می‌توانید به صورت همزمان مدیرکل و ورزشکار موفقی باشید. موفقیت و آمادگی جسمانی مکمل یکدیگرند. این دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگیرید که در یک جهت بال می‌زنند و به هم که برسند قوی‌تر می‌شوند.
 

📍 @organizationb
🅱یک رئیس افتضاح، عذاب‌دهنده کارمندها و برهم‌زننده کارایی محیطهای کاری، چه ویژگی‌هایی دارد؟!

🔸اگر از تعارف‌های بی‌نمک روزانه بگذریم باید باور کنیم که این روزها رؤسای بد بدون شایستگی، بسیار بیشتر از رؤسای بالیاقت شده‌اند. اما واقعا چه رئیسی را می‌شود بد به شمار آورد؟

🔸در اینجا تعدادی از ویژگی‌های رؤسای بد را با هم مرور می‌کنیم. آنهایی که مایه رنج کارمندها می‌شوند، بهینگی محیط کار را پایین می‌آورند، خلاقیت را می‌خشکانند و در دوره محدود مدیریت خود، فرهنگی را حاکم می‌کنند که تا سال‌ها قابل زدودن نیست.

1⃣ مدیریت ذره‌بینی کارمندها

کار رئیس، مدیریت و طراحی فرایندها و نقشه‌ها باید باشد. اما در غیاب چنین نقشی و در شرایطی که برای رؤسا فقط آمار خام برای تحکیم میزشان مهم است، آنها برای این که کاری کرده باشند، می‌آیند و هر رفتار و کار جزئی کارمندها را پایش می‌کنند. این کار دیگر مزاحمت به حساب می‌آید و آزادی عمل مجاز و خلاقیت کارمندها را می‌خشکاند.

2⃣ نقشه‌ کشیدن برای شکست کارمندها و انداختن آنها به اشتباه

رؤسای بد بر نقاط ضعف کارمندها تمرکز می‌کنند و شرایط را طوری طراحی می‌کنند که یک کارمند، ناخودآگاه اشتباهی بکند و بعد همین اشتباه را برجسته کنند و اینطوری خود را بزرگ بنمایانند.
اما رئیس خوب بر ویژگی‌های خوب کارمندها تمرکز می‌کند و کارها را متناسب با آنها تقسیم می‌کند.

3⃣ سوگلی انتخاب کردن

رؤسای بد، معمولا حلقه‌ای از معاونان ضعیف و مجیزگو را در حلقه داخلی قدرت خود می‌گنجانند. اینها سوگلی او می‌شوند. اگر کارمندی برخیزد و نظر مستقل خود را بیان کند، فرایند قربانی کردن، بدون ترحم، توسط این حلقه داخلی شروع می‌شود.

4⃣ صاحب شدن اعتبار کارهای خوب زیردستان

وقتی اشتباهی کنید باید به دست رئیس بزرگ تنبیه شوید. اما وقتی دستاوردی را برای دستگاه خود به چنگ می‌آورید، این دستاورد تبدیل می‌شود به کارنامه رئیس و روزومه‌اش و از تنها کسی که یاد نمی‌شود، شما هستید!

5⃣ وعده بی‌جا و دروغین

رؤسای بد در دادن وعده‌ها و قول‌هایی که می‌دانند هیچگاه عملی نمی‌شود، ید طولایی دارند. اما به محض اینکه به هدف و آمار مورد نظر خود می‌رسند، همه چیز را فراموش می‌کنند.

6⃣ بازخورد نگرفتن و گوش نکردن

رؤسای بد کاری به نظرات سازنده کارمندان باتجربه و خردمند ندارند. معمولا تا آخر دوران مدیریت آنها صرف آزمون و خطاهای ناموفق می‌شود و درسی از این تجارب هم نمی‌گیرند و معمولا بابت این شکست متاسف هم نمی‌شوند. آنها عارشان می‌آید که از یک زیردست بیاموزند  با او تبادل نظر کنند.

7⃣ هیچ وقت جانب کارمندها را نمی‌گیرند

رؤسای بد غیرممکن است که برای احقاق حقوق زیردستان خود، کاری کنند. آنها مرتب می‌اندیشند که نکند ابراز نظری به نفع کارمندان، پایه‌های میز خودشان را سست کند. اگر کارمندی دچار مشکلی در زندگی یا یک مشکل حقوقی شود، اصلا نباید روی حمایت از بالا حساب کند.

8⃣ آنها توقع بیگاری از کارمندها دارند

رؤسای بد اصلا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند به سبب ویژگی‌های شخصیتی، خود را جای کارمندها بگذارند. آنها اصلا برایشان مهم نیست که هزینه‌های اولیه زندگی کارمندها چطور بیرون می‌آید یا کیفیت زندگی آنها چگونه است. تنها چیزی که آنها می‌خواهند کار زیاد برای عددسازی برای کارنامه مدیریتی خودشان است!

9⃣ کنترلی بر تکانه‌ها ندارند و با کوچک‌ترین مشکلی بی‌ادبی می‌کنند


رؤسای بد همانگونه که در برابر مافوق خود ذلیل و تسلیم هستند، با بروز کوچک‌ترین مشکلی، پرخاشگر و بی‌ملاحظه می‌شوند. طوری که بسیاری از کارمندها تا کارشان نیفتد، اصلا تمایلی به ورود به اتاق کار او پیدا نمی‌کنند. رؤسای بد سیاست ایجاد ترس و جاسوس‌پروری را دنبال می‌کنند.

🔟 و بالاخره، آنها ناکارآمد هستند!

آنها به جای طراحی روندهای بزرگ و راهبری، ریاست می‌کنند. نقشه راه خاصی ندارند و دستاوردها و نظم‌های قبلی را نابود می‌کنند. موهوم و سست سخن می‌گویند تا بتوانند در آینده شکست‌ها را متوجه اشتباه زیردستان خود و تفسیر اشتباه از حرف‌هایشان کنند. آنها البته در یک چیز موفق هستند، ایجاد یک محیط سمی در محیط کار!


📍 @organizationb
🅱 چند مورد از عجیب ترین دلایل برای اخراج کارکنان

🔹 اخراج به دلیل تراشیدن موی سر!

این اتفاق برای آقای ورنل رخ داد. او به‌عنوان مدیر برنامه‌ها در یک شرکت معروف کار می‌کرد و برای همدلی با کودکان سرطانی تصمیم گرفت تا موهای خود را بتراشد، اما هیچ فکرش را هم نمی‌کرد که رئیسش، او را به دلیل تراشیدن موهایش از کار اخراج کند. وی پس از اخراجش در اقدامی عجیب موهای خود را به مبلغ ۲۷۰۰ دلار به فروش گذاشت و بیش از درآمدی که قرار بود از کار درآن شرکت به دست آورد را کسب کرد!

🔹اخراج به خاطر اضافه‌وزن!

یک سرآشپز به نام ادوارد هملتون بیست‌وسه‌ساله که از سال ۲۰۰۲ میلادی در یکی از رستوران‌های معروف به نام رالف فود کار می‌کرد از سوی مدیریت نامه اخراج خود را دریافت نمود. بنا به گفته مدیر رستوران او در ابتدا قبول کرده بود که چاق نشود اما برخلاف تعهدش، اضافه‌وزن پیدا کرده و به ۵۴ کیلوگرم رسیده بود. این سرآشپز با ۵۴ کیلوگرم وزن و یک متر و ۷۸ سانتیمتر قد از کار برکنار شد!

🔹از دست دادن شغل به دلیل پیروزی در مسابقه!

شاید درباره استعفای برخی از مربیان تیم‌های ورزشی پس از شکست بسیار شنیده باشیم، اما عکس این موضوع برای آقای میخا جونز اتفاق افتاد. او که مربی یک تیم بسکتبال بود توانست تیم بسکتبال دالاس را با نتیجه اعجاب ‌برانگیز صد برصفر شکست دهد. پس از پایان مسابقه به‌جای تشویق شدن، از او خواسته شد تا عذرخواهی رسمی و فوری خود را نسبت به تیم بازنده به‌دلیل واردکردن نتیجه ذلت‌بار به تیم حریف، مکتوب کرده و ارائه دهد. ازآنجاکه این درخواست غیرمنطقی می‌نمود، مربی تیم برنده از سمت خود استعفا داد و به‌عبارتی‌دیگر مجبور به ترک آن شد!

🔹پنیر اضافه در ساندویچ!

یکی از شعبه‌های رستوران زنجیره‌ای مک دونالدز در هلند یکی از کارکنان خود را به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین شرکت از کار برکنار نمود. زیرا این کارگر یک‌لایه پنیر بیشتر را به ساندویچی که برای دوستش تهیه می‌کرد قرار داده بود. شرکت مک دونالدز هم بخشش و نیکی از حساب محل کار را مغایر با قوانین خود دانسته و او را از کار اخراج کرد!

🔹 نشان دادن شجاعت بیش‌ازاندازه در محیط کار!

جان کانلز در یک کارگاه تعمیر اتومبیل در تایلند در فورت رادل کار می‌کرد. او به دلیل شجاعت از کار اخراج شد. روزی جان کانلز در محل کار خود بود که متوجه شد که مردی در حال تهدید کردن یک زن با چاقو به هدف سرقت است. این اتفاق در فاصله چندمتری او درحال رخ دادن بود. او نیز بدون تردید به کمک زن شتافت و او را از سرقت و حتی کشته شدن نجات داد و دزد هم با دیدن او ترسید و پا به فرار گذاشت.
جان کانلز به دلیل شجاعتی که از خود نشان داده بود بسیار خوشحال بود اما مدیر تعمیرگاه که در حال مشاهده ماجرا از دور بود، او را سریعاً و بدون ارائه دلیل منطقی از کار اخراج کرد که بازتاب‌های رسانه‌ای‌ گسترده‌ای نیز داشت.

🔹اخراج به دلیل کاربلد بودن!

این‌طور که به نظر می‌رسد بسیاری از شرکت‌ها و مغازه‌ها درصدد استخدام کارکنان بااستعداد هستند، اما میلیسیا نلسون با مورد عجیبی مواجه شد. او که به‌عنوان دستیار در یک دندانپزشکی در آیووا کار می‌کرد از سوی دندان‌پزشک از کار خود عزل شد، زیرا او معتقد بود که دستیارش بیش‌ازاندازه بااستعداد و کاربلد است و این مقدار هوش و استعداد، ممکن است در آینده توانایی‌های او را زیر سؤال ببرد!

📍 @organizationb
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱اهمیت زاویه‌ی دید

اگر بتوانید هر پدیده‌ای را از آن زاویه‌ای ببینید که باید، نه از آن زاویه که خود را به شما نشان می‌دهد، می‌توانید حقیقتِ آن پدیده را مشاهده کنید.

یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها، فنِ مشاهده‌گری و تعیین زاویه دید است.



📍 @organizationb
🅱سه عنصر کلیدی خلق ارزش


🔶 عنصر اول هزینه است. هزینه‌ای که مشتری برای دریافت کارآیی مورد انتظار و قابل پذیرش می‌پردازد. ارزش آن چیزی است که مشتری برای به دست آوردن آن، منابع لازم را فراهم ‌می‌کند، می‌جنگد و سخت تلاش می‌کند، زیرا به دنبال رضایت و منفعت است.


🔶 عنصر دوم کیفیت است که شامل نیازها، انتظارات و مطلوبیت‌های مشتری است. بنابراین، کیفیت ارزش نیست.

🔶  عنصر سوم کارآیی است. وظیفه مشخص و قابل انتظار از یک محصول برای رفع دغدغه‌ها، نیازها و خواسته‌های مشتری که تقاضای مشتری را شکل می‌دهد.
در کسب‌وکار یک هزینه‌ای دارید که توسط مشتری پرداخت می‌شود. از طرفی، یک کیفیت و کارکرد هم دارید که جمع آن‌ها تقسیم بر هزینه، ارزش را به‌وجود می‌آورد.

#اینفوگرافیک
#خلق_ارزش



📍 @organizationb
🅱 استخدام افراد مردم دار؛ چاقوی دو لبه



فرد مردم دار یا فردی که تلاش میکند مبادی آداب باشد، از دیدگاه بسیاری از کسانی که به دنبال استخدام نیروی انسانی هستند، میتواند فرد مناسبی باشد. این فرد در همان برخورد اول براحتی میتواند مصاحبه گر را مجاب کند تا او را انتخاب کند. این افراد به اندازه کافی مهارت ارتباطی دارند و بخوبی نیز میتوانند از این مهارت استفاده کنند.

در سوابق گذشته این افراد بارها تجربه هایی از مردم داری دیده میشود و براحتی میتوانند شواهد بسیاری را در خصوص تلاششان برای حفظ روابط ارائه کنند.

اما، نکته حائز اهمیت این است که افراد مردم دار که اغلب، ایجاد و حفظ روابط برایشان در اولویت قرار دارد، اگر در سمت هایی با روابط عمومی بالا قرار بگیرند، ممکن است عارضه های خود را خیلی بروز ندهند، اما اگر در پستهای مدیریتی دیگری قرار بگیرند، گاهاً تلاششان برای حفظ روابط، به بهای فرار از تعارض خواهد بود؛ تعارضی که بخشی از رویدادهای روزمره یک مدیر میباشد.

💡در مصاحبه با این افراد سعی کنید بر هر دو جنبه این ویژگی توجه کنید؛ زمانی که فرد بسیار مردم دار است و تمام تلاش خود را برای حفظ روابط میکند، میتواند نسبت به قضاوت افراد نیز حساس باشد. توصیه میشود در زمان مصاحبه با این افراد، از آنها بخواهید تا روش خود را برای مقابله با تعارض ها بخوبی تشریح کنند.




📍 @organizationb
🅱به خرس سفید فکر نکن



قریب به ۳۰ سال پیش پروفسور دنیل واگنر، روان‌شناسی از دانشگاه هاروارد، برای نخستین بار این آزمایش را انجام داد و نتیجه شگفت‌انگیز بود. او به شرکت‌کننده‌ها گفت پنج دقیقه اکیدا به خرس سفید فکر نکنند و اگر در این مدت فکر خرس، ناخواسته وارد ذهنشان شد، زنگی را به صدا درآورند!


شرکت‌کننده‌ها چشم‌های‌ خود را بستند و همه سعی‌شان را کردند که هوش و حواس‌شان پی خرس سفید نرود، اما به طور متوسط در هر دقیقه، یک بار زنگ را به صدا درمی‌آوردند که یعنی خرس سفید راهی برای فتح ذهن‌شان پیدا کرده بود!

واگنر سپس به شرکت‌کنندگان در آزمایش گفت در پنج دقیقه دوم، مجازند به خرس سفید فکر کنند!
آن‌وقت بود که زنگ، بارها و بارها در هر دقیقه به صدا درآمد که ثابت می‌کرد شرکت‌کننده‌ها دم‌ به‌دقیقه یاد خرس سفید می‌افتند و از خیالش رهایی نداشتند!


پروفسور آن‌ قدر از نتایج آزمایش ذوق کرد که با حاصل کارش یک مقاله علمی نوشت؛ مقاله‌ای که طرفداران زیادی پیدا کرد و گوشه دل خیلی از روان‌شناس‌های بزرگ دنیا نشست و حالا هنوز هم خیلی وقت‌ها در مشاوره‌های‌شان به آن استناد می‌کنند!

واگنر در مقاله‌اش توضیح داد که تلاش برای اجتناب از فکر کردن به یک موضوع و سرکوبی‌اش در پنج دقیقه اول، باعث می‌شود بعدها بسیار بیشتر به آن فکر کنیم!


نفرات بعدی هم همین آزمایش را با سوژه‌های فکر نکردنی دیگر تکرار کردند و نتیجه همان شد که واگنر می‌گفت. اما چرا آزمایش خرس سفید این همه محبوب دل روان‌شناس‌ها شده و سبک زندگی خیلی‌ها را در دنیا عوض کرده است؟


تا به حال برای‌تان پیش آمده است وقتی با مشکلی بزرگ مواجه می‌شوید دوستی به شما بگوید: «فکرش را نکن»! یا خودتان تصمیم بگیرید به ماجرا فکر نکنید تا بعد؟ گاهی هم همین جمله «فعلا به آن فکر نکن» را، به عنوان توصیه‌ای برای دوستانی که با شما مشورت کرده‌اند به کار برده‌اید، چون وقتی مشکل‌شان را شنیده‌اید، احساس کرده‌اید فکر نکردن به موضوع تنها راه‌ خلاصی از آن است!


اما حالا ما و واگنر به شما می‌گوییم دست نگه دارید! این روش را کنار بگذارید! چون مشکلی که دائم سعی کنید به آن فکر نکنید یا تلاش می‌کنید نادیده‌اش بگیرید، همان خرس سفید یا فیل صورتی است که سرانجام شکارتان می‌کند! گرچه امکان دارد


در نخستین تلاش برای سرکوبی افکار مربوط به آن موفق شوید و کمتر یادش بیفتید اما در آینده بیشتر و بیشتر اندیشه آن، شما را درگیر می‌کند!

در حقیقت، تلاش برای فکر نکردن به یک مشکل به جای حل آن، مثل مرهمی سطحی است روی دملی چرکی که تا وقتی درمان نشود هر‌ از گاه سر باز می‌کند! می‌پرسید راه چاره چیست؟


ما دقیقاً وقتی از فکر کردن به مشکلی اجتناب می‌کنیم که در ناخودآگاه، نگران‌مان می‌کند و از آن می ‌ترسیم! پس برای حل موضوع، ابتدا باید یاد بگیریم شجاعانه درباره مسأله بیندیشیم و سپس یا آنرا همان گونه که هست بپذیریم و با آن کنار بیاییم یا به طور منطقی حلش کنیم.



📍 @organizationb
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/11/20 01:47:50
Back to Top
HTML Embed Code: