💟#زندگی_به_سبک_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #حسن_عبدالله_زاده
راوے: همسر شهید
💜حسن خیلی بچه دوست داشت. قبل از بهدنیا آمدنِ فرزند اولم نامش را گذاشت «علیاکبر». هنوز دو ماهش نشده بود که میگفت:«ببرمش هیئت؟!». هرجا میرفتیم، مسافرت یا مهمانی علیاکبر را خودش میآورد و کمکحالم بود. وقت تولد بچههای دیگر هم همینطور بود.
هر زمان که خانه بود، کارهای بچهها را انجام میداد و وقتی که من مشغول بچهها بودم، خودش غذا درست میکرد. دوست داشت پسرها شجاع و مردانه بار بیایند. با این همه علاقهای که به علیاکبر داشت، وقتی مهدیه به دنیا آمد، خیلی به او ابراز محبت میکرد. نوع تربیتش فرق داشت، لطیف و مهربان.
💜به مهدیه میگفت «ملکه!». مهدیه هم خیلی بابایی بود. شبها در آغوش پدر آرام میگرفت و میخوابید. من در دورانی که حسنآقا بود، کارهای هنری انجام میدادم، با روحیه نظامی که داشت با ظرافت کارهای من را نگاه میکرد و تشویقم میکرد. دوست داشت سرم گرم باشد که وقتی مأموریت میرود، حوصلهام سر نرود.
🌕شهید مدافعحرم #حسن_عبدالله_زاده
راوے: همسر شهید
💜حسن خیلی بچه دوست داشت. قبل از بهدنیا آمدنِ فرزند اولم نامش را گذاشت «علیاکبر». هنوز دو ماهش نشده بود که میگفت:«ببرمش هیئت؟!». هرجا میرفتیم، مسافرت یا مهمانی علیاکبر را خودش میآورد و کمکحالم بود. وقت تولد بچههای دیگر هم همینطور بود.
هر زمان که خانه بود، کارهای بچهها را انجام میداد و وقتی که من مشغول بچهها بودم، خودش غذا درست میکرد. دوست داشت پسرها شجاع و مردانه بار بیایند. با این همه علاقهای که به علیاکبر داشت، وقتی مهدیه به دنیا آمد، خیلی به او ابراز محبت میکرد. نوع تربیتش فرق داشت، لطیف و مهربان.
💜به مهدیه میگفت «ملکه!». مهدیه هم خیلی بابایی بود. شبها در آغوش پدر آرام میگرفت و میخوابید. من در دورانی که حسنآقا بود، کارهای هنری انجام میدادم، با روحیه نظامی که داشت با ظرافت کارهای من را نگاه میکرد و تشویقم میکرد. دوست داشت سرم گرم باشد که وقتی مأموریت میرود، حوصلهام سر نرود.
هفتمین روز چله🔝
🌱🌸 سوره کوثر🌱🌸
به نیابت از
#شهید_رسول_خلیلی
#هدیه_به_امام_حسین_علیه_السلام
رو شروع میکنیم💚
#به_نیت_حاجت_روایی_و_نگاه_شهداء 🌷
🌱🌸 سوره کوثر🌱🌸
به نیابت از
#شهید_رسول_خلیلی
#هدیه_به_امام_حسین_علیه_السلام
رو شروع میکنیم💚
#به_نیت_حاجت_روایی_و_نگاه_شهداء 🌷
📔 #به_رنگ_خاک (25) | خاطرات شهید سید محمد حسین علم الهدی
✍️ آمده بودم مشهد بهش سر بزنم.
شب تا صبح توی قطار نتوانسته بودم درست وحسابی بخوابم.
وقتی رسیدم پیش سیدحسین، خواستم کمی استراحت کنم.
تازه چشم هایم گرم شده بود که با هیجان بیدارم کرد.
وحشت زده از خواب پریدم.
یک آن نفهمیدم کجا هستم و چه اتفاقی افتاده.
قلبم تندتند می زد.
فکر کردم ساواک حمله کرده!
قیافۀ آرام سیدحسین را که دیدم تعجب کردم!
همان طورکه سرش توی کتاب بود، گفت:
«بیا، بیا اینجا رو بخون. چه مطلب زیبایی؛ دربارۀ پیامبره.»
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات#شهید_علم_الهدی
#شهدای_هویزه
✍️ آمده بودم مشهد بهش سر بزنم.
شب تا صبح توی قطار نتوانسته بودم درست وحسابی بخوابم.
وقتی رسیدم پیش سیدحسین، خواستم کمی استراحت کنم.
تازه چشم هایم گرم شده بود که با هیجان بیدارم کرد.
وحشت زده از خواب پریدم.
یک آن نفهمیدم کجا هستم و چه اتفاقی افتاده.
قلبم تندتند می زد.
فکر کردم ساواک حمله کرده!
قیافۀ آرام سیدحسین را که دیدم تعجب کردم!
همان طورکه سرش توی کتاب بود، گفت:
«بیا، بیا اینجا رو بخون. چه مطلب زیبایی؛ دربارۀ پیامبره.»
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات#شهید_علم_الهدی
#شهدای_هویزه
خوش اومدید205ام قرار عاشقانه شُهدای...:)❤️
هدیه صلوات های نورانی امشبمون به شهید علی ماهانی🖐🏻
شهداء حواسشون به دل ماها هست!
از همه چی ما خبر دارن...
وقتی بهشون یهویی سر میزنی
اونام وقتی گرفتاری یهویی مشکلت رو حل میکنند یهویی به دادت میرسن!
خدایا رحمت و برکت شهداء در زندگی ما روشن کن...:))
انَّ اللَّهَ سَبَّقَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ کَمَا یُسَبَّقُ بَیْنَ الْخَیْلِ یَوْمَ الرِّهَانِ
میگه خدا مسابقه میگذاره بین مومنین همون جوری که برای اسب ها در روز مسابقه تو میدون مسابقه میزارن...پس ای مؤمن در نشر این صلوات سهیم شو تا از مسابقه دنیا نبازی..:)
دعا میکنم یه روزی برسه که
شهداء تو قلبتون گل بکارن... 😊
#قرار_همگانی_شهداء
#نشر_حداکثری
#ٱنس_با_شهداء
هدیه صلوات های نورانی امشبمون به شهید علی ماهانی🖐🏻
شهداء حواسشون به دل ماها هست!
از همه چی ما خبر دارن...
وقتی بهشون یهویی سر میزنی
اونام وقتی گرفتاری یهویی مشکلت رو حل میکنند یهویی به دادت میرسن!
خدایا رحمت و برکت شهداء در زندگی ما روشن کن...:))
انَّ اللَّهَ سَبَّقَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ کَمَا یُسَبَّقُ بَیْنَ الْخَیْلِ یَوْمَ الرِّهَانِ
میگه خدا مسابقه میگذاره بین مومنین همون جوری که برای اسب ها در روز مسابقه تو میدون مسابقه میزارن...پس ای مؤمن در نشر این صلوات سهیم شو تا از مسابقه دنیا نبازی..:)
دعا میکنم یه روزی برسه که
شهداء تو قلبتون گل بکارن... 😊
#قرار_همگانی_شهداء
#نشر_حداکثری
#ٱنس_با_شهداء
الهی
تو همانی كه من دوست دارم؛
مرا همانی کن كه خودت دوست داری...
مناجاتامیرالمؤمنین علیهالسلام 💚
شبتون شهدایی 🌹
وضو فراموش نشه
تو همانی كه من دوست دارم؛
مرا همانی کن كه خودت دوست داری...
مناجاتامیرالمؤمنین علیهالسلام 💚
شبتون شهدایی 🌹
وضو فراموش نشه
-پرشبهپستهایامــــروز. . .🤍-
-کموکاستیبودحلالکنیـد. . .🌿-
-اگرثوابيبودتقدیمبهشهید حجت فتوره چی🕊
-کموکاستیبودحلالکنیـد. . .🌿-
-اگرثوابيبودتقدیمبهشهید حجت فتوره چی🕊
°♥️|فرماندهی که پوتین سربازهایش را واکس میزد
#شهید_سعید_رضایی🌱
سعيد هم كربلايی شد؛ اين جملهاي بود كه بعد از شهادت سعيد دهان به دهان بين بچههاي گردان ميچرخيد و هر كسي با آه و نالهاي جگرسوز ياد و خاطره اين شهيد را گرامی میداشت. در اين بين يكي از بچهها خيلي بيتابي میكرد.
وقتي علت را پرسيدند، گفت: شما كه نمیدانيد سعيد كه بود. نمیدانيد چقدر در حق من و خيلي ديگر از بچهها محبت كرده، ايكاش میدانستيد او همان كسي بود كه شبها پوتين بچهها را واكس میزد و لباسها و جورابهايشان را میشست، او همان كسي بود كه از غذاي خودش میگذشت و به بهانه اينكه روزه گرفته يا سير است، به دوستانش میداد.
اگر او نبود، من اين تنهايي و غربت را چگونه تحمل میكردم.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم𖣔
#شهید_سعید_رضایی🌱
سعيد هم كربلايی شد؛ اين جملهاي بود كه بعد از شهادت سعيد دهان به دهان بين بچههاي گردان ميچرخيد و هر كسي با آه و نالهاي جگرسوز ياد و خاطره اين شهيد را گرامی میداشت. در اين بين يكي از بچهها خيلي بيتابي میكرد.
وقتي علت را پرسيدند، گفت: شما كه نمیدانيد سعيد كه بود. نمیدانيد چقدر در حق من و خيلي ديگر از بچهها محبت كرده، ايكاش میدانستيد او همان كسي بود كه شبها پوتين بچهها را واكس میزد و لباسها و جورابهايشان را میشست، او همان كسي بود كه از غذاي خودش میگذشت و به بهانه اينكه روزه گرفته يا سير است، به دوستانش میداد.
اگر او نبود، من اين تنهايي و غربت را چگونه تحمل میكردم.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم𖣔
Forwarded from حرفتو ناشناس بزن ۲
کانال خوبیه اصلا مهم نیست اعضاش چقدر باشه اگه حتی ۱ نفر هم عضو باشه تو این کانال بازم میمونم فقط از بابا مهدی کم حرف میزنید
Forwarded from حرفتو ناشناس بزن ۲
سلام خواهش میکنم تو کانال بفرمایید شهدای گرانقدر و اعضای بزرگوار برای سلامتی و شفای جوان مریضی که خیلی درد دارد حمد شفا، و صلوات بخونند
🌱🥀 ٱنس با شهداء 🥀🌱
سلام خواهش میکنم تو کانال بفرمایید شهدای گرانقدر و اعضای بزرگوار برای سلامتی و شفای جوان مریضی که خیلی درد دارد حمد شفا، و صلوات بخونند
سلامــ علیکم
خدمت همراهان گرامی
امیدوارم حال دلتون شاد باشه:)
یادتون باشه حمد شفا برای جوان برومند ان شاءالله به لطف خدا ونگاه شهداء هر چه سریعتر سلامتی خودشون رو به دست میارن🤲
خدمت همراهان گرامی
امیدوارم حال دلتون شاد باشه:)
یادتون باشه حمد شفا برای جوان برومند ان شاءالله به لطف خدا ونگاه شهداء هر چه سریعتر سلامتی خودشون رو به دست میارن🤲
خانم یکی از پاکبانان محله مریض شده بود، بهش مرخصی نمیدادند و میگفتند: نفر جایگزین نداریم.
رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
شهردار کی بود؟
شهید مهدی باکری
رفته بود پیش شهردار، آقای شهردار بهش مرخصی داده بود و خودش رفته بود جاش...
شهردار کی بود؟
شهید مهدی باکری