Telegram Web Link
خوش اومدید197ام قرار عاشقانه شُهدای...:)❤️
هدیه صلوات های نورانی امشبمون به شهید محمدرضا_خانی🖐🏻

شهداء حواسشون به دل ماها هست!
از همه چی ما خبر دارن...
وقتی بهشون یهویی سر میزنی
اونام وقتی گرفتاری یهویی مشکلت رو حل میکنند یهویی به دادت میرسن!
خدایا رحمت و برکت شهداء در زندگی ما روشن کن...:))

انَّ اللَّهَ سَبَّقَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ کَمَا یُسَبَّقُ بَیْنَ الْخَیْلِ یَوْمَ الرِّهَانِ

میگه خدا مسابقه میگذاره بین مومنین همون جوری که برای اسب ها در روز مسابقه تو میدون مسابقه میزارن...پس ای مؤمن در نشر این صلوات سهیم شو تا از مسابقه دنیا نبازی..:)
دعا میکنم یه روزی برسه که
شهداء تو قلبتون گل بکارن... 😊
#قرار_همگانی_شهداء

#نشر_حداکثری
#ٱنس_با_شهداء
جمله نورانی بخونیم 🥲
خدایا...
ما رو برای خودت خرج کن،
ما رو برای خودت تربیت کن،
ما رو برای حسینت فدا کن،
ما رو بخر... 💔

شهید نوید صفری 🩷




شبتون شهدایی 🩵
وضو فراموش نشه
-پرش‌به‌پست‌های‌امــــروز. . .🤍-

-کم‌وکاستی‌بود‌حلال‌کنیـد. . .🌿-
-اگرثوابي‌بود‌تقدیم‌به‌شهید مجید حشمتی🕊
هر روز را با سلام بر تو آغاز می‌کنیم؛
سلام بر تو که صاحب اختیار مایی... ♥️

سلام امام زمانم 💚



سلام صبحتون شهدایی 🍃
تواضع سردار دلها❤️

زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.

آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.❗️

من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.

زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.
من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.

آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد...

شهید مدافع حرم🕊🌹
#حاج‌_قاسم_سلیمانی
#امام_زمان
۵ سال اسارت با حاجی ابوترابی بودیم.
یک بار بعثی ها مرگبار کتکش زدند.
صلیب که اومد یکی از بچه ها گفت: حاجی به صلیب بگو که چه بلایی سرت آوردند
صلیب اومد اما حاجی چیزی نگفت...
سرگرد عراقی ازش پرسید: من اونجوری کتک زدمت چرا چیزی به صلیب نگفتی؟
حاجی گفت: من مسلمانم تو هم مسلمانی؛ مسلمان هیچ وقت شکایتش رو پیش کفار بیان نمیکنه... 🥲
افسر عراقی که از این حرف ابوترابی منقلب شد، گفت: الحق که شما سربازان خمینی هستید..‌.


راوی: آزاده اسدالله جلیلی 💚

#علی_اکبر_ابوترابی 🕊🌱
از مرحوم علامه طباطبايى پرسيدند:
چه كنیم تا در نماز
حضور قلب داشته‌ باشیم؟

ايشان فرمودند :
اگر مى ‌خواهى در نماز
حضور قلب داشته باشى,
كم حرف بزن

نماز را اول وقت بخوانیم 🩷

التماس دعا 🦋

.
خیلی روحیھ اهلِ خدمت داشت و
بھ پدرو مادر علاوه‌برمحبت واقعاً خدمت
میکرد و احترام می گذاشت . من از چیزی
کھ یادمہ ازسنینِ نوجوانی یک بار من یادم
نمیاد که به من کوچکترین کم احترامی
داشته باشند این یکی از‌خُصوصیات
بارز ایشان بود😄♥️. . !

[شهید امید اکبری🌱]
🌷🕊
شهــدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز کرده‌اند به سویت...
همراهے با
#شهـدا سخت نیست..
یا علے ڪه بگویـے
خودشان دستت را میگیرند‌‌
تردیـد نڪن...

دستت را در دست شهدا بگذار
تا پرواز کنی🕊

دسٺ شـهید پیش خدا رد نمےشود
باید دعا ڪنیم ڪه ما را دعا ڪنند
لطفے ڪنند یڪ نظرے هم بما ڪنند

#ٱنس_با_شهداء 🌷
طرف‌داشت‌غیبت‌میکرد
بهش‌گفت: شونه‌هاتو‌دیدی
گفت:مگه‌چی‌شده؟!
گفت:یه‌ڪوله‌باری‌از"گناهان‌"
اون‌بنده‌خداروشونه‌های‌توئه!
#شهید_محمدرضا_دهقان🕊
~🕊
#روایت‌_عشق^'💜'^

⚘میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.

⚘روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...

#شهید_روح‌الله_قربانی♥️🕊
❇️#سیره_شهدا

🟣شهید مدافع‌حرم قربان نجفی

🎙راوے: همسر شهید

شهید نجفی اخـــلاق بسیار خوبی داشت و با همه خوش‌برخورد بود و کمتر عصبانی می‌شد. به هر جایگاهی که رسید، به دلیل اخلاق خوبش بود😍

حاج قربان بلندنظر بود و سعه صدر داشت. همیشه دلش می‌خواست دیگران را بزرگ کرده و به آن‌ها عزّت و شخصیّت دهد و نسبت به همه حُسن‌ظن داشت

هر کسی از بستگان و همسایه‌ها که نیاز به دارو و درمان داشت، حاج قربان با هزینه خود وی را به درمانگاه می‌بُرد🏩

فردی زحمتکش بود و در کنار معلّمی، نوغانداری و کشــــاورزی می‌کرد و مغــــازه داشت و بنــــده نیز پا به پای ایشان کــــار می‌کــــردم🧰

هنر دستش خیلی خوب بود و در کنار آن چندین اختراع ابزار جنگی نیز داشت که در سپاه نینــــوا گرگان به نامش ثبت شده بود و در دفاع از حــــرم نیز از برخی از آنها استفاده می‌کرد
یك روز پسربچه اي آمد و گفت: با آقا كار دارم. گفتم: براي چي؟ گفت: مي خواهم از آقا براي گرفتن مشروب حكم بگيرم. گفتم: بيا برويم پيش آقا، از ايشان سئوال كن. آمد و آقا پرسيد: آقاپسر! مشروب كجاست؟ گفت: خانه ما. آقا پرسيد: خانه شما مشروب چه كار مي كند؟ گفت: پدرم گرفته. پرسيد: كجا گذاشته؟ گفت: گذاشته توي يخچال، شب مي خورد. آقا پرسيد: مگر تو فضولي؟ او بين خودش و خداي خودش يك گناهي را انجام مي دهد. مگر تو فضولي؟ و به من گفت: اين را مي بري 25 ضربه شلاق مي زني. شلاق را كه زدند، او را آوردند. آقا گفت: اين تعزير فضولي تو بود. پدرت بين خود و خدايش گناهي را مرتكب شود. اگر از خانه آمد بيرون و بدمستي كرد، آن هم شلاق دارد، ولي اگر نيامد، به تو ربطي ندارد كه از داخل خانه كسي رازش را بيرون بياوري و آشكار كني. شنيديم كه پسرك اين مطلب را به پدرش گفته و او به كلي مشروب را كنار گذاشته است.

راوی:حمید منبع جود

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهید_محراب_آیت_الله_سید_اسدالله_مدنی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
راه نرفته خیلیا رو دارین میرین
ان شاء الله اسم یه ادمین در آینده ب اسامی چله و معرفی شهیدتون اضافه بشه🦋
2024/10/03 19:26:59
Back to Top
HTML Embed Code: