#ازعشق_تاشهادت:)))
قانونی داشت خونه ی ما اگر از هم
ناراحت شدیم یا قهری پیش میومد
بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشه✨
[شهیدمصطفی‌صدرزاده]

~🕊
🌿بوی عطر جنازه...

⚘از بچه‌های عملیات #کربلای۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثی‌ها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازه اش را آوردیم توی راهرو، یک‌دفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقی‌ها.

⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر می داد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم می‌دانستند که حتی نمی‌توانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمی شد....

📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی

~🕊
🌿#ڪݪام_شـھید💌

🌟شهید حسین خرازی به رفقایش گفته‌بود: من اهمیت نمی‌دهم درباره ما چه می‌گویند، من می‌خواهم دل ولایت را راضی کنم.

#شهید_حسین_خرازی♥️🕊

از یک محله به یک مدرسه می‌رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار می‌کرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمی‌کرد.
می‌گفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می‌شه!»

#شهید_علی_صیاد_شیرازی❤️
کتــاب یادگاران11، ص8

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حدیث بخونیم 💙

چادری گشتن ‌من قصه ‌نابی دارد؛
او قسم‌ داده‌ مرا
حافظ‌ خونش‌ باشم... 🌱🌸




شبتون شهدایی 🩵
وضو فراموش نشه

📨#خاطرات_شهدا

🌹شهید مدافع‌حرم #وحید_نومی_گلزار

🦋همسر شهید نقل می‌کنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا می‌کرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چه‌کار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»

🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سه‌مرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترک‌شان نابود نشود.

🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
🎊اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد🎊

هر وقت‌ میرفتیم‌ گلزار‌ شهدا منو میبرد سر مزار رفیق‌ شهیدش "شهیده‌ مریم‌ فرهانیان"
یه اشاره بهش‌ میکرد و بهم میگفت:
ببین‌ مامان؛ میبینی دخترا هم شهید میشن؟ 💔



راوی: مادر‌ شهیده 💚

#شهیده‌_زینب‌_کمایی 🕊🌱

مکتب حسین(؏)
مکتب انسان سازی است
نه مکتب گناهکار سازی؛
که بگوید برو گناه کن و بعد بیا
برای امام حسین(ع) گریه کن
و خدا تو را خواهد بخشید ..

_شهید مرتضی مطهری

تنها‌راه‌رسیدن‌به‌سعادت
بندگـــــــــی‌خداست‌مشتی✌️🏽
#شهیدعلے‌خلیلی

🌹🕊#لاله_های_زینبی

🌹هنگام اعزام به سوریه همه مایحتاج منزل به غیر از خرما را خریده بود،گفتم: حسن آقا فقط خرما نخریدید که آن را خودم تهیه می‌کنم،با هم خداحافظی کردیم و رفت،اما چنددقیقه بعد بازگشت، دو جعبه خرما خریده بود،گفت:فاطمه خانم،این هم آخرین خرید من برای شما و بچه‌هایم.

📿قرآن آوردم و گفتم:حالا که بازگشتید، از زیر قرآن رد شوید،گفت:اول شما و بچه‌ها رد شوید،رد شدیم،گفتم:حالا نوبت شماست،گفت:می ترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد،گفتم:به خاطر دل من از زیر قرآن رد شوید،از زیر قرآن ردشان کردم و همسفر زندگی‌ام را به خداوند سپردم و گفتم:خدایا هرچه خیر است،برای من بفرست.

🌷همیشه می‌گفت:دوست دارم با زبان روزه و تشنه‌لب مثل آقا اباعبدالله(ع) شهیدشوم،همان شدکه ایشان میخواست، در ماه رمضان اعزام و با زبان روزه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد.😭

✍به نقل از:همسر شهید

🌹#تخریبچی_مدافع_حرم
#شهید_حسن_غفاری

سردار شهید شهبان نصیرے در وصیت خود خطاب به نوه اش این چنین مے نویسد:
«فڪر ڪردم در این زمان بسیار ڪوتاه چه بنویسم تا چراغ راهت باشد و همیشه راهنماے وجودت.
سعے ڪن دروغ نگویے ڪه دروغ گناه بسیار بزرگے است.
اگر حق را شناختے هیچوقت از مسیر آن خارج نشو
ساده و سالم زندگے ڪن هر ڪاره‌اے ڪه هستے مهم نیست چه رفتگر زحمتڪش شهردارے باشے و چه متخصص سوخت موشڪ
اشتباهاتت را هرچند ڪوچک بپذیر و جبران ڪن ڪه ساخته شوی.»

سردارشهیدشعبان‌نصیرے

#ببینید
چقدر این گفتگو زیباست👌👌

وقتی خبرنگار سراغ رزمنده‌ها میرود تا از آن ها در مورد وضعیت جنگ‌ و بعد از جنگ بپرسد، رزمنده‌ای که علی الظاهر ناشناخته‌ است، با آن لهجه‌ی قشنگ اصفهانی‌اش چشم‌انداز تلخی از بازماندگان جنگ را از زبان شهید باکری ترسیم می‌کند.

این رزمنده کیست و الان کجاست؟

#شهادت💔

‌‎‌