#شهیدانه
واکنش شهید در مقابل غیبت..

با حسین آقا رفتیم پایگاه مقاومت مسجد محله، هوای قم اون سال سوز عجیبی داشت، گفتم حسین بیرون نباشیم بریم بریم تو اتاق،
رفتیم تو، دو نفر از بچه های پایگاه شروع به #غیبت کردند، دیدم حسین سرش پایینه و سریع رفت بیرون، رفتم دنبالش گفتم چی شد؟
هوا سرده بیا تو، گفت: هوای سرد رو ترجیح میدم به گرمای اونجا، اون شب اینقد بیرون وایساد که وقتی دست زدم به دستاش سرد و خشک شده بودن ، گفتم حسین برو خونه، مثه همیشه لبخندی زد و گفت نه بابا، بادمجون بم آفت نداره..

-شهید‌محمدحسین‌سراجی-

~🕊
🌴#برگی‌از‌خاطرات✨

🌿غیر ممکنی که ممکن شد!

#شهید_صیاد_شیرازی در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره #شهید_خرازی گفته است :

« در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم.
اما به وی گفتیم: مگر می‌ شود با یک گردان با چند لشکر رو به‌ رو شد؟
به هر صورت او اصرار می‌کرد . .
ناخودآگاه به او اجازه دادیم .
پس از ساعتی دوباره وی با بی‌ سیم گفت : عراقی‌ها تسلیم شدند . .
و ما باورمان نمی‌ شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند .

🍂دست هاي مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام. 🍂

#شهید_حسین_مداحی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

جمله نورانی بخونیم 🌼

خداوند‌ خوب‌ میدونه
چطور ورق‌ رو به‌ نفع‌ تو برگردونه؛
همه‌ چیز رو بسپُر به‌ خدا و ادامه‌ بده... 🤍


شبتون شهدایی 🩵
وضو فراموش نشه

چند آیه #قرآن بخونیم

#کلام‌_شهید 🌱

"هیچ‌زمان!
آدم‌هایی‌که‌تورابه‌خدا
نزدیک‌می‌کنند،رهانکن!
بودن‌ِآنهایعنی‌خداهنوز
حواسش‌بهت‌هست"

#شهید_جهاد_مغنیه

#ازعشق_تاشهادت:)))
قانونی داشت خونه ی ما اگر از هم
ناراحت شدیم یا قهری پیش میومد
بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشه✨
[شهیدمصطفی‌صدرزاده]

~🕊
🌿بوی عطر جنازه...

⚘از بچه‌های عملیات #کربلای۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثی‌ها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازه اش را آوردیم توی راهرو، یک‌دفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقی‌ها.

⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر می داد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم می‌دانستند که حتی نمی‌توانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمی شد....

📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی

~🕊
🌿#ڪݪام_شـھید💌

🌟شهید حسین خرازی به رفقایش گفته‌بود: من اهمیت نمی‌دهم درباره ما چه می‌گویند، من می‌خواهم دل ولایت را راضی کنم.

#شهید_حسین_خرازی♥️🕊

از یک محله به یک مدرسه می‌رفتند اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار می‌کرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمی‌کرد.
می‌گفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم می‌شه!»

#شهید_علی_صیاد_شیرازی❤️
کتــاب یادگاران11، ص8

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

حدیث بخونیم 💙

چادری گشتن ‌من قصه ‌نابی دارد؛
او قسم‌ داده‌ مرا
حافظ‌ خونش‌ باشم... 🌱🌸




شبتون شهدایی 🩵
وضو فراموش نشه