Telegram Web Link
صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
این دل خسته مجروح مرا جان آرند

خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند

بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند

#مولانا
.

ز خود بیگانه‌ام کردی که با چندین رمیدن‌ها
هنوز ای آهوی وحشی، نگاهی آشنا داری



-#شهریار

‌هر کجا جامی ز عشق آمد بدستت نوش کن…
هــر که میگوید سخن از مهــربانی گوش کن…

قلـب عاشق بوستان پُـر گُل و پُر آرزوســت…
تا توانی گرد این گلشن بگرد و بوش کن…

بی تعلق از مسیر زندگی باید گذشت…
از می آزادگی جان و دلت مدهوش کن…

عشق در دامن هستی روح و جان زندگیست…
دل اگر داری دلت را عاشق پر جوش کن…

زندگی لیلاست این معشوقه را از خود بساز
شادی و شور و شر و بار غمش بر دوش کن…

#مولانا
‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا ابد بیگانه‌ام با خَلق از بی‌نسبتی
گرچه در ظاهر جهانی آشنا باشد مرا

#امیری_فیروزکوهی
.

خسته ام دیگر ازین در قامت غم زیستن...
با بهشت نسیه در نقد جهنم زیستن!
 
زندگانی نیست، تمرین فراوان مردن است،
شرم می آید مرا زینگونه کم کم زیستن
 

#حسین_جنتی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
.

دفتر عشق سراسر همه خواندیم ولی
آنچه در یاد بماندست فراموشی ماست

شادمانی جهان است که فانی گردد
غم بدان دل نبرد ره که نشاطش به خداست


#نشاط_اصفهانی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بانو مهلبان
جانان
کدامین گوشه ی جهانم
ایستاده ای....؟
که من اینگونه به هر دری می زنم....
نبودنت تداوم دلتنگی ام را
بی رحمانه فــــــرو می ریزد.....


#امید_آذر
به دیداری قشنگ دعوتم کن!
از قوهای وحشی بگو
از یاسمن های آویخته از دیوار
از باختن به اسبهای چالاک شطرنجت
از نگین فیروزه سوغات نیشابور
از عطر خاک گنبدهای شهرمان بعد باران بگو
جای خالی سلوچ را از کتابخانه ام
کاکتوسهای خشک را از پشت پنجره
شمع های  نیم سوخته را از گوشه کنار خانه ام بردار جایشان عشق بکار!






#نیکی_فیروزکوهی
موهایت را نباف
جنگل را که نمیتوان به بند کشید
هرچه انبوه تر
زیباتر
هرچه پریشان تر
بهتر

موهایت رانباف
شعرم را به بند نکش
بگذار
تورا
با موهای باز
زیر باران
به شعر بنویسم






#امیر_اخوان ‎‌‌
خویش را به بلوط پیر اصالت گره زده ام
تاریخ را با تمام لهجه هایش خوانده ام
اما هیچ وقت ایلم را از یاد نبرده ام 
چرا که درخت بی ریشه هیمه ای بیش نیست





حسین پناهی
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند

به چند حیله شبی در فراق روز کنم
و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند

#سعدى
بیا ڪہ دردِ دلے با تو سر ڪنم،اے عشق

ڪہ رازدارِ مني و از تو اَم نهاني نیست


#طالب_آملي
خسته ام
اما ڪنارت سرخوشم اے دلربا


لطف ڪن با شعر چشمانت مرا شاعر نما


#امیرعباس_خالقوردے
  
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌
شڪ ندارم با بوسہ ھاےِ تــو
بهـار مهمان ِ ڪلبہ ے خزان زده ے
قلـبم خواهد شدتا رنگ ؏شـق
بڪَیرد روزھاے خاڪسترے !!




امیر_افشــار
زنانہ دوستت دارم...
و مَردانہ مے مانم پایت...
و این زیباترین تناقضے ست....
ڪہ با عشق باورش ڪردم...


#متینه_شاهینے
داد از این بی خبری آه از این دربدری
خسته از این همه شعرم که ندارد اثری

شعر گفتم که بخوانی و بیایی ،شاید
با نگاهی ز دلم غصه و غم را ببری

ای که در عشق و محبت شده ای شهره ی شهر
ای پری چهره ی عاشق به دل من نظری

خون دل می خورم آن لحظه که از من دوری
یا که با چشم فریبا به کسی می نگری

عاشقی گر چه قشنگ است ولی می ترسم
چشم های تو شود مطلع شعر دگری

ای که لبخند زدی بر من مسکین هشدار !
عاقبت از سر این کوچه تو هم می گذری

#اسماعیل_حاج_علیان
2024/06/28 10:57:20
Back to Top
HTML Embed Code: