Telegram Web Link
.
فواره وار
سر به هوایی و سر به زیر

چون تلخی شراب
دل آزار و دلپذیر


#فاضل_نظری
.
جانم بگیر و به جایش برای من...
یک جرعه از شراب نگاهت حواله کن

#محمد_جوادی

شب خوش
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش

چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار

به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار

که بر کس نماند جهان جاودان
نه بر تاجدار و نه بر موبدان
فردوسی


زندگی سبزترین
آیه در اندیشه‌ی برگ..
زندگی حس شکوفاییِ
یک مزرعه در باورِ بذر..
زندگی ترجمه‌ی روشنِ
خاک است در آیینه‌ی عشق..
زندگی فهمِ نفهمیدن‌هاست...

سهرا
ب سپهري
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باطراوت باشید
تقدیمتان🌹❤️
نه چندان آرزومندم که وصفش در بیان آید
و گر صد نامه بنویسم حکایت بیش از آن آید

من ای گل دوست می‌دارم تو را کز بوی مشکینت
چنان مستم که گویی بوی یار مهربان آید

نسیم صبح را گفتم تو با او جانبی داری
کز آن جانب که او باشد صبا عنبرفشان آید

#سعدی
تصنیف ابوعطا (آتش دل)
معین
آتش دل
معین

زیبا!
هوای حوصله ابری‌ست؛
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب
بشوید دل‌تنگی مرا
با تو هستم ای غنیمت برده هست و نیستم
با وجودِ خاطراتت هیچ تنها نیستم

گرچه من را برده ای از یاد اما خوبِ من
پایِ عشقت همچنان تا پایِ جان می ایستم

کاش عمری داشتم چون حضرتِ نوحِ نبی
تا که قدری بیشتر با دردِ تو می زیستم

عده ای دیوانه می خوانند و بعضی گوشه گیر
بعد تو حتی نمی دانم کدامم..؟! چیستم ؟!

عشق آغاز فراموشی ست می پرسی چطور ؟
اینکه تا عاشق شدم از یاد بردم کیستم!!

#مرتضی_درویشی
در درون دارم خروشی ای طبیبان پرسشی
در سفر دارم عزیزی ای عزیزان همتی

می‌فرستم جان به پیشش کاشکی این جان من
داشتی در حلقه زلفش به مویی قیمتی

#سلمان_ساوجی

@onlyshear
سرای شعر
این می چه حرامیست که عالم همه زان میجوشند
یک عده به نابودی نامش کوشند

انان که به عاشقان حرامش کردند
در خلوت خود از ان پیاله ها مینوشند

@onlyshear
#َخیام
جمیع پارسایان گو بدانند
که سعدی توبه کرد از پارسایی

چنان از خَمر و زَمر و نای و ناقوس
نمی‌ترسم که از زهد ریایی

#سعدی
@onlyshear
من هر چه عاشقتر شدم او دل به عشق من نداد

    
     ای دلبر بی مهر ٕ من ،نامهربانی تا کجا،؟




#یڪـتا_حق_پرست
شعله سینه منی کم مکن از شرار من
یار من و حریف من خوب من و لطیف من

چست من و ظریف من باغ من و بهار من
ای تن من خراب تو دیده من سحاب تو

ذره آفتاب تو این دل بی قرار من

#مولانا
«گوشه نشین»

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم
هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تامل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و دل
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم
پیش از آب وگل من در دل من مهرتو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم
#سعدی
@onlyshear
سرای شعر
آشناتر از خدا در قلب من تنها تویی
از دلم با عشق بیرون کن غم بیگانه را

قصه ای ، خوابی ، خیالی عشق روزی از غمت
می برم با خود به خاک آخر همین افسانه را

#سجاد_احمدیان
@onlyshear
سرای شعر
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا

شکایت نامه شوق تو را بر کوه اگر خوانم
ز رقت چشمه‌ها گردند گریان سنگ خارا را

#سلمان_ساوجی
@onlyshear
سرای شعر
2024/06/30 19:26:55
Back to Top
HTML Embed Code: