وطن من یعنی یه قرنطینه که توش صدا ، نفس، زنو قلم کیه؟
یه خاک که چند ساله بوی گل نمیده و پر لب های سرخی که چرند میگه
یعنی با بال تو حسرت پرواز بمونی
یه داستان تلخو روزی صد بار بخونی
🎵 : وطن
@official_alisorena
یه خاک که چند ساله بوی گل نمیده و پر لب های سرخی که چرند میگه
یعنی با بال تو حسرت پرواز بمونی
یه داستان تلخو روزی صد بار بخونی
🎵 : وطن
@official_alisorena
Nakhoda Jelal
Ali Sorena
آهنگ دوم "ناخدا جِلال"
هر تفسیری دارید از این ترک رو تو کامنت بنویسید 🩶 کامل ترینش رو با آیدی کسی که تفسیر کرده توی کانال میزاریم.
@official_alisorena
هر تفسیری دارید از این ترک رو تو کامنت بنویسید 🩶 کامل ترینش رو با آیدی کسی که تفسیر کرده توی کانال میزاریم.
@official_alisorena
#تفسیر ترک ناخدا جلال
تفسیر از : @Elshan_ft21
هرچقدر درمورد این ترک نظر بدیم و صحبت کنیم بازم کمه
اصلیترین و سادهترین تفسیری که میشه از این اثر کرد اینه که این بازار ماهیفروشی مملکت ماعه و ناخداجلالهم رئیس این مملکته(منظورم رئیس جمهور نیست. همون کسایی که دستبالایی توی دولت دارن)
ناخدا جلال خودشو صاحب دریا(دریا اینجا استعارهست. استعاره از جامعه و مملکت) میدونه و اونو از بقیه مخفی کرده و به نام خودش زده؛ و به جای دریا، چاهو به اعضای جامعه داده که ازش استفاده کنن.
اسدم عضوی از این جامعهست و از واقعیت پی برده و میخواد به حقوحقوقی که لایقشه برسه.
اما از نظر ناخداجلال اسد پاشو از گلیمش دراز کرده و میخواد یجوری از بین ببرتش که بقیه از وجود دریا باخبر نشن.
آخرشم موفق میشه و اینکار رو میکنه
(اگه یادتون باشه آخرای موزیک، بچهیاسد میگه پدرم دستش موند توی دست جلاد.
جلاد اینجا همون ناخداجلاله که اسدو میکُشه و ازسر راهش برمیداره)
@official_alisorena
تفسیر از : @Elshan_ft21
هرچقدر درمورد این ترک نظر بدیم و صحبت کنیم بازم کمه
اصلیترین و سادهترین تفسیری که میشه از این اثر کرد اینه که این بازار ماهیفروشی مملکت ماعه و ناخداجلالهم رئیس این مملکته(منظورم رئیس جمهور نیست. همون کسایی که دستبالایی توی دولت دارن)
ناخدا جلال خودشو صاحب دریا(دریا اینجا استعارهست. استعاره از جامعه و مملکت) میدونه و اونو از بقیه مخفی کرده و به نام خودش زده؛ و به جای دریا، چاهو به اعضای جامعه داده که ازش استفاده کنن.
اسدم عضوی از این جامعهست و از واقعیت پی برده و میخواد به حقوحقوقی که لایقشه برسه.
اما از نظر ناخداجلال اسد پاشو از گلیمش دراز کرده و میخواد یجوری از بین ببرتش که بقیه از وجود دریا باخبر نشن.
آخرشم موفق میشه و اینکار رو میکنه
(اگه یادتون باشه آخرای موزیک، بچهیاسد میگه پدرم دستش موند توی دست جلاد.
جلاد اینجا همون ناخداجلاله که اسدو میکُشه و ازسر راهش برمیداره)
@official_alisorena
#تفسیر ناخدا جِلال - تفسیر دوم *
تفسیر از : @Toscatu
اما یکی از هزار تفسیرای فرعی ک میشه داشت راجبش اینه که سورنا تو این ترک سه بعد وجودی خودش رو به تصویر کشیده
۱.ناخداجلال ک همون نیمه تاریک وجود ( متعصب ؛ خشمگین ؛ قدرت طلب)
۲.اسد ک به نوعی همون نیمه روشن وجوده ( حق طلب ؛ قربانی )
۳. راوی هم اون بخشی از وجود هستش ک بین این دو گیر کرده ( ک سورنا بخوبی این مسئله رو به تصویر کشید ؛ با انداختنش در دریا یا جر و بحث و ... ) از دید سوم شخص به اوضاع نگاه میکنه ( بی طرف اما بخش مهمی از وجود ! چون اگر راوی نباشه داستان و جوانب به خوبی فهمیده نمیشن)
نیمه تاریک و روشن ک مشخصا همیشه تو جنگ بودن و معمولا در کل تاریخ قدرت دست نیروی تاریک وجود بوده ؛
در این جنگ وجودی سورنا هم ؛ نیروی تاربک بر روشنی غلبه میکنه و در نهایت میخواد ک اونو ازبین ببره ( با تهدید و کشتن اسد) ؛ از طرفی بخوبی اثر تعصب روی نیمه بی طرف وجود هم به تصویر کشیده شده و راوی داستان دقیقا به همین دلیل تهدید به نابودی میشه ؛ این بخوبی روشنگر این قضیست ک در تعصب حتی جایی برای بیطرفی هم نیست! اجبار مطلق!!
به هر حال اینطور به نظر میرسه ک برنده نیروی تاریکه و ...
اما دقیقا مثل البوم نگار علی سورنا ؛ ک اشاره به تولد تفکری جدید داره اینجا هم بعد از کشته شدن اسد ( نیمه روشن ) بخشی از خاکسترهای همان نیمه ( بچه اسد) به خونخواهی و یافتن حقیقت بلند میشه و این فعل شکست رو میشکنه( اشاره به مثل همه و برده ى همیشه نبودن).
@official_alisorena
تفسیر از : @Toscatu
اما یکی از هزار تفسیرای فرعی ک میشه داشت راجبش اینه که سورنا تو این ترک سه بعد وجودی خودش رو به تصویر کشیده
۱.ناخداجلال ک همون نیمه تاریک وجود ( متعصب ؛ خشمگین ؛ قدرت طلب)
۲.اسد ک به نوعی همون نیمه روشن وجوده ( حق طلب ؛ قربانی )
۳. راوی هم اون بخشی از وجود هستش ک بین این دو گیر کرده ( ک سورنا بخوبی این مسئله رو به تصویر کشید ؛ با انداختنش در دریا یا جر و بحث و ... ) از دید سوم شخص به اوضاع نگاه میکنه ( بی طرف اما بخش مهمی از وجود ! چون اگر راوی نباشه داستان و جوانب به خوبی فهمیده نمیشن)
نیمه تاریک و روشن ک مشخصا همیشه تو جنگ بودن و معمولا در کل تاریخ قدرت دست نیروی تاریک وجود بوده ؛
در این جنگ وجودی سورنا هم ؛ نیروی تاربک بر روشنی غلبه میکنه و در نهایت میخواد ک اونو ازبین ببره ( با تهدید و کشتن اسد) ؛ از طرفی بخوبی اثر تعصب روی نیمه بی طرف وجود هم به تصویر کشیده شده و راوی داستان دقیقا به همین دلیل تهدید به نابودی میشه ؛ این بخوبی روشنگر این قضیست ک در تعصب حتی جایی برای بیطرفی هم نیست! اجبار مطلق!!
به هر حال اینطور به نظر میرسه ک برنده نیروی تاریکه و ...
اما دقیقا مثل البوم نگار علی سورنا ؛ ک اشاره به تولد تفکری جدید داره اینجا هم بعد از کشته شدن اسد ( نیمه روشن ) بخشی از خاکسترهای همان نیمه ( بچه اسد) به خونخواهی و یافتن حقیقت بلند میشه و این فعل شکست رو میشکنه( اشاره به مثل همه و برده ى همیشه نبودن).
@official_alisorena
حتما کامنت های زیر آهنگ هارو بخونین
نمیشه همه رو گذاشت توی چنل ولی هرکی دید خودشو داره و تفسیر همه و این تفاوت ها در دیدگاه ها خیلی جالبن🩶
نمیشه همه رو گذاشت توی چنل ولی هرکی دید خودشو داره و تفسیر همه و این تفاوت ها در دیدگاه ها خیلی جالبن🩶
Daar (Dastane Maryam)
Ali Sorena
آهنگ سوم "دار (داستان مریم)"
تفسیرتون رو از این ترک داخل کامنت ها بنویسین. بهترین تفسیر به همراه ایدی فردی که تفسیر کرده داخل چنل قرار میگیره.🩶
@official_alisorena
تفسیرتون رو از این ترک داخل کامنت ها بنویسین. بهترین تفسیر به همراه ایدی فردی که تفسیر کرده داخل چنل قرار میگیره.🩶
@official_alisorena
تفسیر کننده : @Hamrahsho77
من از دقیقه اول ترک شروع میکنم
جایی که همه اهالی دهکده به فکر رونق کسب و کار و کشاورزی ان و خب مریم از همون اول دنبال چیزی فراتر از این هاست.از محدودیت بیزاره.علی سورنا داستان رو از قبل تولد مریم شروع میکنه که ما با فضای جایی که مریم توش به دنیا اومده آشنا بشیم و بعد چیزی که مریم درگیرش شده رو با ضرب صداش به ما میرسونه
مگه انتهای رویا دارابه؟
به نظرم رو این تاکید داره که نگاه مریم نسبت به بقیه اطرافیانش باز تره.
و بعد از این خواسته بقیه اطرافیانش رو بر آورده میکنه یعنی داراب سر و سامون میگیره و هم پیمان پیدا میکنه اما نکته جالبش اینجاست که بعد چند ثانیه سکوت؛ادامش رو با توصیف چکاد شروع میکنه.
و سادگی و دلِ پاک مریم رو با سوال هایی که مریم از چکاد میپرسه نشون میده.درست لحظه ای که چکاد رو به روی مریم ایستاده و عاشقش میشه و از لحاظ فاصله ای هیچ دوری نسبت به هم ندارن؛به وصال نرسیدن رو با این عبارت که بین این عشق ی دره فاصله است نشون میده...یعنی جاهایی که هر دو از اونجاها اومدن رو به درونشون پیوند میده که ی شاهکار از قلم سورناست.
و میرسیم به مهم ترین بخش ترک جایی که چکاد میخواد به مریم نزدیک بشه.چکاد که از بیرون داراب اومده و نماد عشقیه که مریم میتونسته بیرون از این محدودیت بهش برسه؛حالا با پای خودش اومده داراب اما مریم هنوز درگیر حصار دارابه و تفکر آدم هاش.جایی که میگه
مریم تو فکرش با تکفیر کد خدا
به دور پرنده عشق میکشه قفس...
یعنی حقیقت درونیِ قلب مریم وصل به عشقه اما چیزی که از فکر(عقل)ش میدونه اینه که اگه اینجا خواسته چکاد رو بر آورده کنه کدخدا که همه کاره داراب و تفکرشه؛حکم تکفیرش رو صادر میکنه و رسماً نسبت کفر بهش اطلاق میشه.اونم کجا؟تو دارابی که اینجور وصله ها از مرگ هم بد تره...
و ادامه میده و میگه مریم هیچوقت راضی نمیشد تا اینکه علی سورنا بدون هیچ مقدمه ای (اینم ی شاهکار دیگس)از زبون چکاد دوتا جمله میگه و مریم رو بین یک دو راهی سخت قرار میده.از طرفی اگر بره خانوادهش چی میشه و اگر هم نره دوباره همون چیزی که بهش تن نداده؛یعنی تکفیر کد خدا نصیبش میشه.
و از زبون خودش به این دوراهی پاسخ میده :
بازندم تو دست های تقدیر
و درخواست چکاد رو رد میکنه.
و اینجا ی تصویر سازی میکنه که به نظرم یکی از بهترین تصویر سازی های گوزنه
موج موهای بیرون از پوشیه
یعنی جزر و مد دریای تکفیر...
یعنی همین که به خواسته چکاد تن بده و موهاش رو از پوشیه بیرون بیاره تکفیر کد خدا به سراغش میاد .
حالا که درخواست چکاد رد شده یعنی راه دوم و آشوبی که تو بازار و مردم بازار راه میفته و این خبر که یک دختر از این روستا بی عفتی کرده.(بازار نماد سقف آرزو و تفکر مردم اون ناحیه و جایی که میشه بیچارگی مریم چند برابر بشه)
و خب تکفیر تو همون لحظه اتفاق میفته و این به اصطلاح آبرو ریخته میشه.همزمانی که قلب مریم هم به ی درد عظیم دچار میشه و خونه نشین میشه.
و خب ننه صحرا هم که از همه جا بی خبره مدام اون دور و بر اتفاقی که برای مریم افتاده رو نه تنها باور کرده بلکه اون رو یک ننگ میدونه.یعنی به تعبیر من مریم که دختر خودش بوده رو قبول نداره و حرف اون تفکر پوسیده که تازه دروغم هست رو باور میکنه.
این قسمت رو هر بار گوش میدم میخوام گریه کنم:
مادر نگام کن
دامن من پاکه
اون موهای من نبود
موهام سرجاشه(تاکید)
و مریم دیگه طاقت این رو نداره که نه تنها کسی باهاش همدردی نکنه؛بلکه حرفش هم باور نشه.نه تنها به خواستهش نرسه بلکه اون عشقش هم آروم آروم گوشه قفس بمیره
تهمت الان با اون چند تار موی دست چکاد بهش چسبیده و اینجا کاری میکنه که خلق موقعیت شاهکار سورنا رو میرسونه.یعنی پاک بودن دامن مریم و رد این اتهام به وسیله چسبیده شدن یک اتهام دیگه به مریم...
شالش رو برداشت
از حجابش دفاع کرد...
مریم که از اتهام قبلی رها شده بود ؛ تو بسته بودن حصار تفکر دارابی ها دوباره تکفیرش امضا میشه...
چیزی که میخوام در آخر بگم اینه که ما حتی تو کاور گوزن و روز انتشارش حمایت از زنان رو داشتیم.ولی دوتا نکته وجود داره.در ایران زندگی میکنیم و اینکه صرف شعار کافی نیست.این میشه که علی سورنا میاد برای تاثیر بیشتر در کلام و اندیشه اش داستان میسازه.قبل تر ناخدا جلال رو گوش دادیم و از این با خبر شدیم.حالا میرسیم به این مسأله مهم.و داستان مریم بهترین نوع داستانسازی برای نشون دادن پایمال شدن حق زن تو جامعه ی با فکر بسته ماست....
@official_alisorena
من از دقیقه اول ترک شروع میکنم
جایی که همه اهالی دهکده به فکر رونق کسب و کار و کشاورزی ان و خب مریم از همون اول دنبال چیزی فراتر از این هاست.از محدودیت بیزاره.علی سورنا داستان رو از قبل تولد مریم شروع میکنه که ما با فضای جایی که مریم توش به دنیا اومده آشنا بشیم و بعد چیزی که مریم درگیرش شده رو با ضرب صداش به ما میرسونه
مگه انتهای رویا دارابه؟
به نظرم رو این تاکید داره که نگاه مریم نسبت به بقیه اطرافیانش باز تره.
و بعد از این خواسته بقیه اطرافیانش رو بر آورده میکنه یعنی داراب سر و سامون میگیره و هم پیمان پیدا میکنه اما نکته جالبش اینجاست که بعد چند ثانیه سکوت؛ادامش رو با توصیف چکاد شروع میکنه.
و سادگی و دلِ پاک مریم رو با سوال هایی که مریم از چکاد میپرسه نشون میده.درست لحظه ای که چکاد رو به روی مریم ایستاده و عاشقش میشه و از لحاظ فاصله ای هیچ دوری نسبت به هم ندارن؛به وصال نرسیدن رو با این عبارت که بین این عشق ی دره فاصله است نشون میده...یعنی جاهایی که هر دو از اونجاها اومدن رو به درونشون پیوند میده که ی شاهکار از قلم سورناست.
و میرسیم به مهم ترین بخش ترک جایی که چکاد میخواد به مریم نزدیک بشه.چکاد که از بیرون داراب اومده و نماد عشقیه که مریم میتونسته بیرون از این محدودیت بهش برسه؛حالا با پای خودش اومده داراب اما مریم هنوز درگیر حصار دارابه و تفکر آدم هاش.جایی که میگه
مریم تو فکرش با تکفیر کد خدا
به دور پرنده عشق میکشه قفس...
یعنی حقیقت درونیِ قلب مریم وصل به عشقه اما چیزی که از فکر(عقل)ش میدونه اینه که اگه اینجا خواسته چکاد رو بر آورده کنه کدخدا که همه کاره داراب و تفکرشه؛حکم تکفیرش رو صادر میکنه و رسماً نسبت کفر بهش اطلاق میشه.اونم کجا؟تو دارابی که اینجور وصله ها از مرگ هم بد تره...
و ادامه میده و میگه مریم هیچوقت راضی نمیشد تا اینکه علی سورنا بدون هیچ مقدمه ای (اینم ی شاهکار دیگس)از زبون چکاد دوتا جمله میگه و مریم رو بین یک دو راهی سخت قرار میده.از طرفی اگر بره خانوادهش چی میشه و اگر هم نره دوباره همون چیزی که بهش تن نداده؛یعنی تکفیر کد خدا نصیبش میشه.
و از زبون خودش به این دوراهی پاسخ میده :
بازندم تو دست های تقدیر
و درخواست چکاد رو رد میکنه.
و اینجا ی تصویر سازی میکنه که به نظرم یکی از بهترین تصویر سازی های گوزنه
موج موهای بیرون از پوشیه
یعنی جزر و مد دریای تکفیر...
یعنی همین که به خواسته چکاد تن بده و موهاش رو از پوشیه بیرون بیاره تکفیر کد خدا به سراغش میاد .
حالا که درخواست چکاد رد شده یعنی راه دوم و آشوبی که تو بازار و مردم بازار راه میفته و این خبر که یک دختر از این روستا بی عفتی کرده.(بازار نماد سقف آرزو و تفکر مردم اون ناحیه و جایی که میشه بیچارگی مریم چند برابر بشه)
و خب تکفیر تو همون لحظه اتفاق میفته و این به اصطلاح آبرو ریخته میشه.همزمانی که قلب مریم هم به ی درد عظیم دچار میشه و خونه نشین میشه.
و خب ننه صحرا هم که از همه جا بی خبره مدام اون دور و بر اتفاقی که برای مریم افتاده رو نه تنها باور کرده بلکه اون رو یک ننگ میدونه.یعنی به تعبیر من مریم که دختر خودش بوده رو قبول نداره و حرف اون تفکر پوسیده که تازه دروغم هست رو باور میکنه.
این قسمت رو هر بار گوش میدم میخوام گریه کنم:
مادر نگام کن
دامن من پاکه
اون موهای من نبود
موهام سرجاشه(تاکید)
و مریم دیگه طاقت این رو نداره که نه تنها کسی باهاش همدردی نکنه؛بلکه حرفش هم باور نشه.نه تنها به خواستهش نرسه بلکه اون عشقش هم آروم آروم گوشه قفس بمیره
تهمت الان با اون چند تار موی دست چکاد بهش چسبیده و اینجا کاری میکنه که خلق موقعیت شاهکار سورنا رو میرسونه.یعنی پاک بودن دامن مریم و رد این اتهام به وسیله چسبیده شدن یک اتهام دیگه به مریم...
شالش رو برداشت
از حجابش دفاع کرد...
مریم که از اتهام قبلی رها شده بود ؛ تو بسته بودن حصار تفکر دارابی ها دوباره تکفیرش امضا میشه...
چیزی که میخوام در آخر بگم اینه که ما حتی تو کاور گوزن و روز انتشارش حمایت از زنان رو داشتیم.ولی دوتا نکته وجود داره.در ایران زندگی میکنیم و اینکه صرف شعار کافی نیست.این میشه که علی سورنا میاد برای تاثیر بیشتر در کلام و اندیشه اش داستان میسازه.قبل تر ناخدا جلال رو گوش دادیم و از این با خبر شدیم.حالا میرسیم به این مسأله مهم.و داستان مریم بهترین نوع داستانسازی برای نشون دادن پایمال شدن حق زن تو جامعه ی با فکر بسته ماست....
@official_alisorena
Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – Daar (Dastane Maryam)
یه تفسیر کوتاه : @moltafettion
ساده ترین و ابتدایی ترین تفسیر:
مریم روایتگر زندگی دخترای ایرانه
دخترایی که از ترس کدخدا(سدعلی)
حق عاشقی ندارن
حق فهمیدن اینکه اطرافشون چخبره رو ندارن
و اگر این کار رو بکنن جزو کفار شناخته میشن(تکفیر).
اینجا حتی دفاع کردن از خودت در برابر کاری که کردی هم جرم،چون دوباره اون کار رو به زبون میاری و یادآورش میشی.
ما دخترا این ترک رو زندگی میکنیم.
@official_alisorena
ساده ترین و ابتدایی ترین تفسیر:
مریم روایتگر زندگی دخترای ایرانه
دخترایی که از ترس کدخدا(سدعلی)
حق عاشقی ندارن
حق فهمیدن اینکه اطرافشون چخبره رو ندارن
و اگر این کار رو بکنن جزو کفار شناخته میشن(تکفیر).
اینجا حتی دفاع کردن از خودت در برابر کاری که کردی هم جرم،چون دوباره اون کار رو به زبون میاری و یادآورش میشی.
ما دخترا این ترک رو زندگی میکنیم.
@official_alisorena
Goriz Az Markaz
Ali Sorena
آهنگ چهارم "گریز از مرکز"
تفسیرتون رو از این ترک داخل کامنت ها بنویسین. بهترین تفسیر به همراه ایدی فردی که تفسیر کرده داخل چنل قرار میگیره.🩶
@official_alisorena
تفسیرتون رو از این ترک داخل کامنت ها بنویسین. بهترین تفسیر به همراه ایدی فردی که تفسیر کرده داخل چنل قرار میگیره.🩶
@official_alisorena
Shabgard
Ali Sorena
پیشنهاد میکنم متنو بخونید و گوش بدین
@official_alisorena
@official_alisorena
Ali Sorena | علی سورنا
Ali Sorena – Shabgard
این ترک سورنا خیلی جالبه👌🏻
هر دو بار یه متنو میگه اما معنی فرق داره
هر دو بار یه متنو میگه اما معنی فرق داره