Telegram Web Link
تفسیر بعدی :
#تفسیر حرکت(ارابه مرگ) تفسیر دوم*
تفسیر از: @svntin

این ترک کلا داره زندگی و مسیرش رو توضیح میده(حرکت، ارابه مرگ:زندگی ارابه ایه که حرکت میکنه به سمت مرگ که توی تباهی غرقه و بی هدفی و معلق بودن مختصر ترین توضیح)
حالا میاد اتفاقات مسیرش رو میگه
"با درد که بی انتها شدیده یه بیراهه از تو جاده ها رمیده بود دستمو کردم تو سیاهی فهمیدم مرز بین دیدن و بلعیدن پدیده رو"

: وارد راهی شدن که زندگی رو از زاویه اصلی نشون میده که تاریکیشو برات مشخص میکنه و واردش میشی که باعث دردها میشه.بیراهه های پر از سنگ و لاخ، شکستن استخون چرخ ارابه رو اما ادامه میداد اسب اهنی، لخته لخته جون هوای کدر زرد زرد نور بعد مه، تنفس جرم ابشارخون، رو ریه ی ترکیده ی زمین سرنگون اینا همه توصیفاییه که کرده از وضعیت حقیقی

حالا به چند بخش تقسیم میکنه "تالارها"

"گذشت تا تالار اول بازار پرچما و کار زار و خطرو تباهی خوک خوکو میدرید پوک استخون مرده ها زیر سم اسبم خورد میشد هر کنار خوکهای زیر دستهت رو جفت چشا میریزن اشک سوگ بالاسر کشته ها افسار کشیدم سرعت شه کم شیحه رو شنیدن و زل زدن به من حمله میکنن بهم گیر میکنم تو شن میزنم شلاقو میکنم هی ارابه در نمیاد فزو میرم بین شن نزدیک شد خر و خر تا درومد از تو چاله اسب اهنی"

ورود به جامعه جمع کردن زندگی جایی که یجور جنگه یکسری درحال دریدن یکسری درحال دریده شدن، جسد وباقیموندگانشون یسری که هنوز خوی جنگندگی دارنو هنوز درحال حمله کردن که چقد استرس این تالار رو قشنگ وصف میکنه با کند کردن موزیک و تغییر بیت

" تالار دوم
گله گرازای گنگ همون تالار زندگی که با سایه پر شد نفس کشیدیم دالان جرمو راهو بسته صخره گله حاضره به حمله گرازا دسته دسته بعد فریاد حرکت میزدن به گرد راه تو خط صاف با شعار جنگ تا افتخار جنگ جنگ خون خط صاف سنگ از تو صخره میشد پرتاب لنگ لنگ گرازا به پیش اونا حتی ندیدن اطرافشونوگرازا ندیدن کجا میرن اونقد غرق بودن که حتی سوالی نبود دونه دونه میخوردن تو صخره صخره ها ریختن اما گرازی نموند"

راجب اعتقاداتو باورایی داره میگه که گرازارو سرگرم میکنه
دیوار و صخره ای که وجود داره و باید قبولش کنن اما همون باورایی که میگه امید هست و عدالت و نظم وجود داره ترغیبشون میکنه برای خورد کردن این بن بست و نادیده گرفتنش که درنهایت هم به نابودی خودشون ختم میشه

"رسید به تالار سوم
تالار عشق بدون چشم تیکه پاره اشو لاش اواز سحر میخوندم فریاد کشیدم به پیش بی نقاب اسبم پاشو کشید روی خاک ادامه روی خاک ادامه رو پیاده میرم پشتم گلای مرده پیش گیر خار بعید این مخیب جا بشه اصلا تو کلمه هات جاکش رنجن تو کل این تابشت از دم وقتی ک رسیدن ارضا بشه طنزن اما با این همه از خودت پر کن من سوز تورو خوب میشناسم اوه اوه بدون تو جسارت میخشکه منو ورم دار تا لباسم بیفته انگار افتادم ارتفاع چشامو بستم معلقم تو خوت نمیدونم تا کجا قراره ادامه بدم به این اضطراب عشق بوسه خون بود این تالار تا ابد لوپ سقوطه"

تالار عشق
تالاری که قربانی زیاد گرفته کمترکسی ازش سالم بیرون اومده و هرکس یجوری مشغولش شده و وجودشو منکر نشده حتی بخشی از وجود خودش وقتی میگه اسبش می ایسته
تشبیهش میکنه به بوسه خون عشق رو و نهایت این تالار رو میگه که با رسیدن کل تلاش و تابشت نیست میشه که اخرای این ورس هم خودش رو میگه که خودش الوده شده و یجورایی اونو به اول مسیر بر میگردونه

در نهایت این ترک این فیلم "اسب تورین" الهام رفته شده که بیت هم سمپل از موزیک همون ترکه
این فیلم هم راجب چند سال اخر عمر نیچه س
@official_alisorena
مرسی ازتون خیلی عالی بود🩶
تاحالا اینقدر دقت نکرده بودم به این جزئیات.
فردا ترک ناخدا جلال رو میزاریم.🤲🏼
اتمام امشب با ترک ارابه مرگ🩶

@official_alisorena
وطن من یعنی یه قرنطینه که توش صدا ، نفس، زنو قلم کیه؟
یه خاک که چند ساله بوی گل نمیده و پر لب های سرخی که چرند میگه
یعنی با بال تو حسرت پرواز بمونی
یه داستان تلخو روزی صد بار بخونی

🎵 : وطن
@official_alisorena
Nakhoda Jelal
Ali Sorena
آهنگ دوم "ناخدا جِلال"

هر تفسیری دارید از این ترک رو تو کامنت بنویسید 🩶 کامل ترینش رو با آیدی کسی که تفسیر کرده توی کانال میزاریم.
@official_alisorena
#تفسیر ترک ناخدا جلال
تفسیر از : @Elshan_ft21

هرچقدر درمورد این ترک نظر بدیم و صحبت کنیم بازم کمه


اصلی‌ترین و ساده‌ترین تفسیری که میشه از این اثر کرد اینه که این بازار ماهی‌فروشی مملکت ماعه و ناخداجلال‌هم رئیس این مملکته(منظورم رئیس جمهور نیست. همون کسایی که دست‌بالایی توی دولت دارن)

ناخدا جلال خودشو صاحب دریا(دریا اینجا استعاره‌ست. استعاره از جامعه و مملکت) میدونه و اونو از بقیه مخفی کرده و به نام خودش زده؛ و به جای دریا، چاهو به اعضای جامعه داده که ازش استفاده کنن.

اسدم عضوی از این جامعه‌ست و از واقعیت پی‌ برده و میخواد به حق‌و‌حقوقی که لایقشه برسه.
اما از نظر ناخداجلال اسد پاشو از گلیمش دراز کرده و میخواد یجوری از بین ببرتش که بقیه از وجود دریا باخبر نشن.
آخرشم موفق میشه و اینکار رو میکنه


(اگه یادتون باشه آخرای موزیک، بچه‌ی‌اسد میگه پدرم دستش موند توی دست جلاد.
جلاد اینجا همون ناخداجلاله که اسدو میکُشه و ازسر راهش برمیداره)

@official_alisorena
🎵 : ناخدا جِلال

@official_alisorena
دوستان این یکی تفسیرم جدید و جالب بود :
#تفسیر ناخدا جِلال - تفسیر دوم *
تفسیر از : @Toscatu

اما یکی از هزار تفسیرای فرعی ک میشه داشت راجبش اینه که سورنا تو این ترک سه بعد وجودی خودش رو به تصویر کشیده

۱.ناخداجلال ک همون نیمه تاریک وجود ( متعصب ؛ خشمگین ؛ قدرت طلب)

۲.اسد ک به نوعی همون نیمه روشن وجوده ( حق طلب ؛ قربانی )

۳. راوی هم اون بخشی از وجود هستش ک بین این دو گیر کرده ( ک سورنا بخوبی این مسئله رو به تصویر کشید ؛ با انداختنش در دریا یا جر و بحث و ... ) از دید سوم شخص به اوضاع نگاه میکنه ( بی طرف اما بخش مهمی از وجود ! چون اگر راوی نباشه داستان و جوانب به خوبی فهمیده نمیشن)

نیمه تاریک و روشن ک مشخصا همیشه تو جنگ بودن و معمولا در کل تاریخ قدرت دست نیروی تاریک وجود بوده ؛

در این جنگ وجودی سورنا هم ؛ نیروی تاربک بر روشنی غلبه میکنه و در نهایت میخواد ک اونو ازبین ببره ( با تهدید و کشتن اسد) ؛ از طرفی بخوبی اثر تعصب روی نیمه بی طرف وجود هم به تصویر کشیده شده و راوی داستان دقیقا به همین دلیل تهدید به نابودی میشه ؛ این بخوبی روشنگر این قضیست ک در تعصب حتی جایی برای بیطرفی هم نیست! اجبار مطلق!!

به هر حال اینطور به نظر میرسه ک برنده نیروی تاریکه و ...
اما دقیقا مثل البوم نگار علی سورنا ؛ ک اشاره به تولد تفکری جدید داره اینجا هم بعد از کشته شدن اسد ( نیمه روشن ) بخشی از خاکسترهای همان نیمه ( بچه اسد) به خونخواهی و یافتن حقیقت بلند میشه و این فعل شکست رو میشکنه( اشاره به مثل همه و برده ى همیشه نبودن).

@official_alisorena
حتما کامنت های زیر آهنگ هارو بخونین
نمیشه همه رو گذاشت توی چنل ولی هرکی دید خودشو داره و تفسیر همه و این تفاوت ها در دیدگاه ها خیلی جالبن🩶
دیگه خاطرم نیست زندگی کجاست
خاطرم نیست طعم بادو
خاطرم نیست کجام و..

🎵 : نفس
@official_alisorena
Daar (Dastane Maryam)
Ali Sorena
آهنگ سوم "دار (داستان مریم)"

تفسیرتون رو از این ترک داخل کامنت ها بنویسین. بهترین تفسیر به همراه ایدی فردی که تفسیر کرده داخل چنل قرار میگیره.🩶

@official_alisorena
تفسیر کننده : @Hamrahsho77

من از دقیقه اول ترک شروع میکنم
جایی که همه اهالی دهکده به فکر رونق کسب و کار و کشاورزی ان و خب مریم از همون اول دنبال چیزی فراتر از این هاست.از محدودیت بیزاره.علی سورنا داستان رو از قبل تولد مریم شروع می‌کنه که ما با فضای جایی که مریم توش به دنیا اومده آشنا بشیم و بعد چیزی که مریم درگیرش شده رو با ضرب صداش به ما می‌رسونه

مگه انتهای رویا دارابه؟

به نظرم رو این تاکید داره که نگاه مریم نسبت به بقیه اطرافیانش باز تره.
و بعد از این خواسته بقیه اطرافیانش رو بر آورده می‌کنه یعنی داراب سر و سامون میگیره و هم پیمان پیدا می‌کنه اما نکته جالبش اینجاست که بعد چند ثانیه سکوت؛ادامش رو با توصیف چکاد شروع می‌کنه.
و سادگی و دلِ پاک مریم رو با سوال هایی که مریم از چکاد می‌پرسه نشون میده.درست لحظه ای که چکاد رو به روی مریم ایستاده و عاشقش میشه و از لحاظ فاصله ای هیچ دوری نسبت به هم ندارن؛به وصال نرسیدن رو با این عبارت که بین این عشق ی دره فاصله است نشون میده...یعنی جاهایی که هر دو از اونجاها اومدن رو به درونشون پیوند میده که ی شاهکار از قلم سورناست.

و میرسیم به مهم ترین بخش ترک جایی که چکاد میخواد به مریم نزدیک بشه.چکاد که از بیرون داراب اومده و نماد عشقیه که مریم میتونسته بیرون از این محدودیت بهش برسه؛حالا با پای خودش اومده داراب اما مریم هنوز درگیر حصار دارابه و تفکر آدم هاش.جایی که میگه
مریم تو فکرش با تکفیر کد خدا
به دور پرنده عشق می‌کشه قفس...
یعنی حقیقت درونیِ قلب مریم وصل به عشقه اما چیزی که از فکر(عقل)ش می‌دونه اینه که اگه اینجا خواسته چکاد رو بر آورده کنه کدخدا که همه کاره داراب و تفکرشه؛حکم تکفیرش رو صادر می‌کنه و رسماً نسبت کفر بهش اطلاق میشه.اونم کجا؟تو دارابی که اینجور وصله ها از مرگ هم بد تره...
و ادامه میده و میگه مریم هیچوقت راضی نمیشد تا اینکه علی سورنا بدون هیچ مقدمه ای (اینم ی شاهکار دیگس)از زبون چکاد دوتا جمله میگه و مریم رو بین یک دو راهی سخت قرار میده.از طرفی اگر بره خانواده‌ش چی میشه و اگر هم نره دوباره همون چیزی که بهش تن نداده؛یعنی تکفیر کد خدا نصیبش میشه.
و از زبون خودش به این دوراهی پاسخ میده :
بازندم تو دست های تقدیر
و درخواست چکاد رو رد میکنه.

و اینجا ی تصویر سازی می‌کنه که به نظرم یکی از بهترین تصویر سازی های گوزنه

موج موهای بیرون از پوشیه
یعنی جزر و مد دریای تکفیر...

یعنی همین که به خواسته چکاد تن بده و موهاش رو از پوشیه بیرون بیاره تکفیر کد خدا به سراغش میاد .
حالا که درخواست چکاد رد شده یعنی راه دوم و آشوبی که تو بازار و مردم بازار راه میفته و این خبر که یک دختر از این روستا بی عفتی کرده.(بازار نماد سقف آرزو و تفکر مردم اون ناحیه و جایی که میشه بیچارگی مریم چند برابر بشه)
و خب تکفیر تو همون لحظه اتفاق میفته و این به اصطلاح آبرو ریخته میشه.همزمانی که قلب مریم هم به ی درد عظیم دچار میشه و خونه نشین میشه.
و خب ننه صحرا هم که از همه جا بی خبره مدام اون دور و بر اتفاقی که برای مریم افتاده رو نه تنها باور کرده بلکه اون رو یک ننگ می‌دونه.یعنی به تعبیر من مریم که دختر خودش بوده رو قبول نداره و حرف اون تفکر پوسیده که تازه دروغم هست رو باور می‌کنه.

این قسمت رو هر بار گوش میدم می‌خوام گریه کنم:
مادر نگام کن
دامن من پاکه
اون موهای من نبود
موهام سرجاشه(تاکید)

و مریم دیگه طاقت این رو نداره که نه تنها کسی باهاش همدردی نکنه؛بلکه حرفش هم باور نشه.نه تنها به خواسته‌ش نرسه بلکه اون عشقش هم آروم آروم گوشه قفس بمیره
تهمت الان با اون چند تار موی دست چکاد بهش چسبیده و اینجا کاری میکنه که خلق موقعیت شاهکار سورنا رو می‌رسونه.یعنی پاک بودن دامن مریم و رد این اتهام به وسیله چسبیده شدن یک اتهام دیگه به مریم...

شالش رو برداشت
از حجابش دفاع کرد...

مریم که از اتهام قبلی رها شده بود ؛ تو بسته بودن حصار تفکر دارابی ها دوباره تکفیرش امضا میشه...
چیزی که می‌خوام در آخر بگم اینه که ما حتی تو کاور گوزن و روز انتشارش حمایت از زنان رو داشتیم.ولی دوتا نکته وجود داره.در ایران زندگی می‌کنیم و اینکه صرف شعار کافی نیست.این میشه که علی سورنا میاد برای تاثیر بیشتر در کلام و اندیشه اش داستان میسازه.قبل تر ناخدا جلال رو گوش دادیم و از این با خبر شدیم.حالا میرسیم به این مسأله مهم.و داستان مریم بهترین نوع داستان‌سازی برای نشون دادن پایمال شدن حق زن تو جامعه ی با فکر بسته ماست....

@official_alisorena
2024/09/27 19:23:36
Back to Top
HTML Embed Code: