Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توبهترین نقاش نقشی نگار
روی تن جهان من پخشی نگار...
@official_alisorena
بدون ترس بده به مسیرت ادامه
بذار که دنیا بشه اسیر نگاهت
نه اینکه واسه خوشیت وثیقه بزاره.

🎵 : سرعت گذر عمر
@official_alisorena
Sekans
Sorena × Bahram
یکی از خفن ترین ریمیکسای سورنا و بهرام 🔥
@official_alisorena
جوری که سورنا از عمق وجودش اه‍نگاشو میخونه رو میپرستم.
موافقین هر روز یه ترک از آلبوم گوزن رو بزاریم و شما تفسیرتون رو ازش بنویسید؟
Anonymous Poll
87%
موافقم
13%
موافق نیستم
Harkat (Arrabeye Marg)
Ali Sorena
ترک اول: "حرکت (ارابه مرگ)"

تفسیرتونو از این ترک بنویسین🩶
پ.ن: بهترین تفسیر نظرش در کانال قرار میگیره همراه با آیدی شخص
@official_alisorena
واقعا دو نفر کامل و دقیق تفسیر کردن نمیشد یکیو گذاشت. مال دو نفر رو میزارم🩶
#تفسیر ترک حرکت(ارابه مرگ)
تفسیر از : @Trint_me
حقیقتش من تاحالا با دقت گوش نداده بودمش،
به نظرم متن رو بیارید جفتتون همراه یه لغت نامه اگر معنی کلمه ای رو حتی میدونستین هم شاید نیاز باشه چکش کنید چون استفاده از آرایه های ادبی باعث میشه معنی های جدید به خودشون بگیرن
کلیات داستان که سطح داستان باشه اینه:
برای تصور تصویر و ویژوال کار اینو داشته باشین:
یه ارابه که به دست سورنا و توسط یه اسب آهنی داره کشیده میشه رو نمایش میده سورنا،
که این ارابه اسمش ارابه مرگه احتمالا چون که مقصدش مرگه! و طی شدن زندگی توسط ارابه رو نشون میده و همچنین برهه های زمانی که به صورت تالار هستن که باید فتح بشن هم وجود دارن توی داستان که رسیدن به هر کدوم از این تالار ها هم گذشتن از مسیر و کشیدن سختی میطلبه
برای درک بهتر فضا میتونید به جزییات دیگه اسب و ارابه و هوا دقت کنید:
شلاقم از جنس آتیش
جاده ها پر از سرب
از آهن اسبم
که نشون میده اسب آهنیه و از فلز سرب ساخته شده، فلز سرب هم نقطه ذوق پایین داره و با شلاق آتشی قابل ذوب کردن و باعث کنده شدن از بدن اسب میشه که یه اغراق داریم که میگه جاده پر شده از این سرب های کنده شده
تنفس جٌرم
آبشار خون
رو ریه ی ترکیده ی زمین سرنگون
اینجا هم کل زمین رو به موجود زنده تشبیه میکنه گمونم، که ریه هاش از شدت تنفس کردن اینهمه جرم و جنایت توش آسیب دیدن و آبشار خون به پا کردن
بعد از معلق بودن و بی هدف بودن که قبل از تالار اول بوده میگذریم
تالار اول:
گذشت تا تالار اول
بازار پرچما و کارزار و خطر و تباهی
خوک، خوک رو می درید
پوک، استخون مرده ها
زیر سم اسبم خورد می شد هر کنار
خوک های سیر دست ها رو جفت چشا
می ریزن اشک سوگ، بالا سر کشته ها
افسار کشیدم سرعتم شه کم
شیهه رو شنیدن و زل زدن به من
حمله می کنن بهم
گیر می کنم تو شِن
می زنم شلاق و می کٌنم هی
ارّابه در نمیاد فرو میرم بین شن
نزدیک شد خِر و خِر
تا در اومد از تو چاله اسب آهنی
حس میکنم با هر تالار درک راوی بیشتر میشه و بیشتر به عمق زندگی میره
تالار اول نشون دهنده حواشی ها و دغدغه های اولیه هر انسانیه،
نابرابری و آسیب از وجود آدم های سمی و قدرت طلب مثل سیاسیون که به خوک تشبیه شدن یا شاید حتی کل انسان ها!
رحم نکردن به همدیگه حتی این خوک ها، استخونای مرده ها پوک شده حتی
کاملا سیر شدن از اینهمه جرم و وحشی گری خوک ها اما باز هم سعی میکنن اشک سوگ بریزن و خودشون رو ناراحت جلوه بدن
اینجا افسار کشیدن احتمالا کنایه از اینه که روند زندگی با توجه به این دغدغه ها کند میشه و ممکنه تو همین تالار غرقت کنن خوک ها با شنیدن شیهه اسب هامون (پیشرفت هامون) بهمون حمله ور میشن...
و همچنین نشون میده چقدر سخته که از این حمله فرار کنی
حتی خوندن سورنا هم کند میشه تو این بیت هایی که توی شن گیر کرده ((((:
تالار دوم:
(جاهاییش که یخرده قابل درکه برام رو میگم)
تالار دوم، تالار زندگی که با سایه پر شد!
احتمالا به این اشاره داره که هرکسی از اون خوک های لعنتی فرار کرده و تبدیل به اونا یا استخون پوک نشده، به اینجا رسیده پس باید نور و زندگی اینجا باشه اما خبری نیست و پر از تاریکی شده...
راه رو بسته صخره
گله حاضره به حمله
گرازا دسته دسته
بعد فریاد حرکت
می زنن به گرد راه تو خط صاف
مانع های دیگمون توی این تالار صخره ها و گرازایین که خودشونم نمیدونن چی میخوان، عبور کردن و توی تالار اول نیستن اما از خود بی خود شدن و بی مهابا قصدشون آسیب زدنه
(نمیدونم میدونید یا نه ولی گراز ها وقتی حمله میکنن یا میدوان دیگه چپ و راست براشون معنی نداره فقط یه خط صاف رو میرن و هیچ نمیچرخن) این توضیحی که توی پرانتز دادم باید روشن کنه که چرا توی خط صافن و نشون میده این آدما فقط یه چیز رو میبینن برای همین تشبیه شدن به گراز
با شعار جنگ تا افتخار
جنگ، جنگ، خون، خط صاف
سنگ از تو صخره می شد پرتاب
لنگ، لنگ، گرازا به پیش
اونا حتی ندیدن اطرافشون رو
گرازا ندیدن کجا میرن اونقدر
غرق بودن که حتی سوالی نموند
دونه دونه می خوردن تو صخره
صخره ها ریختن اما گرازی نموند

انقدر اطراف خودشون رو نمیبینن این گراز صفت ها که حتی اگر خودشون زخم خورده هم باشن، لنگ لنگان میخان به تو آسیب بزننن
که دقیقا از همین ضعف و حماقت گراز ها برای فرار استفاده میکنه راوی...
اینهمه سختی کشیدیم،
باید به چی برسیم
درسته،
تالار سوم:
عشق!
رسید به تالار سوم
تالار عشق
بدون چشم
تیکه پاره آش و لاش
آواز سِحر، می خوندم
فریاد کشیدم به پیش، بی نقاب
اسبم پاشو کشید روی خاک
ادامه رو پیاده میرم
پشتم گلهای مرده
پیش گیر خار

بدون چشم: نشون میده عشق آدم رو سحر میکنه و چشم هامون رو میپوشونه...
نقاب خودش و اسبابش رو کنار میذاره راوی، ادامش رو خودش میره چون اینجا عشق همراهشه...
همچنین نشون میده اینجا تازه گل ها میتونن بشکفن...
@official_alisorena
ادامه #تفسیر حرکت (ارابه مرگ)
تفسیر از : @Trint_me
بعیده این مهیب جا بشه اصلاً
تو و کلمه ها جاکش رنجن
تو و کل این تابشت از دَم
وقتی که رسیدن ارضا بشه طنزن
احتمالا توی خط اول میخواد شک و اظطراب خودش رو ازین نشون بده که فردی ترسناک مثل اون شاید اصلا در همچین تالاری جا نشه و بهش تعلق پیدا نکنه
نشون میده کلمه ها مکان زیستن رنج هان و این همه تابش و زیبایی زمانی که برسیم به مقصد طنز میشن برامون ( مرگ)

اما با این همه از خودت پر کن
من سوز تو رو خوب می شناسم، اوه اوه اوه
بدون تو جسارت می خشکه
منو برم دار تا لباسم بیفته

اما با وجود دونستن اینهمه، که یه روز همچی طنز میشه
به خودت بگو که سوز عشق رو خوب میشناسی ( تناقض داشتن سوز جالبه) چون هم سرما رو در بر داره هم گرما و نشون میده که مثل بقیه چیز ها نیست اما با این وجود بگو که میشناسی این درد و رنج ها و حتی شاید لذت ها رو
خط آخر هم رسیدن به انتها و در آغوش گرفتن مرگ بعد عبور از عشق و غیر زمینی شدن رو نشون میده در کنار اینکه میتونه به رابطش با عشقش اشاره داشته باشه


اِاِاِنگار افتادم از ارتفاع
چشمامو باز کردم معلّقم تو هوا
نمی دونم تا کجا
قراره ادامه بدم به این اضطراب…

و شروع دوباره زندگی و مسیر از اول بعد از رسیدن به این مسیر بی پایان...
@official_alisorena
تفسیر بعدی :
#تفسیر حرکت(ارابه مرگ) تفسیر دوم*
تفسیر از: @svntin

این ترک کلا داره زندگی و مسیرش رو توضیح میده(حرکت، ارابه مرگ:زندگی ارابه ایه که حرکت میکنه به سمت مرگ که توی تباهی غرقه و بی هدفی و معلق بودن مختصر ترین توضیح)
حالا میاد اتفاقات مسیرش رو میگه
"با درد که بی انتها شدیده یه بیراهه از تو جاده ها رمیده بود دستمو کردم تو سیاهی فهمیدم مرز بین دیدن و بلعیدن پدیده رو"

: وارد راهی شدن که زندگی رو از زاویه اصلی نشون میده که تاریکیشو برات مشخص میکنه و واردش میشی که باعث دردها میشه.بیراهه های پر از سنگ و لاخ، شکستن استخون چرخ ارابه رو اما ادامه میداد اسب اهنی، لخته لخته جون هوای کدر زرد زرد نور بعد مه، تنفس جرم ابشارخون، رو ریه ی ترکیده ی زمین سرنگون اینا همه توصیفاییه که کرده از وضعیت حقیقی

حالا به چند بخش تقسیم میکنه "تالارها"

"گذشت تا تالار اول بازار پرچما و کار زار و خطرو تباهی خوک خوکو میدرید پوک استخون مرده ها زیر سم اسبم خورد میشد هر کنار خوکهای زیر دستهت رو جفت چشا میریزن اشک سوگ بالاسر کشته ها افسار کشیدم سرعت شه کم شیحه رو شنیدن و زل زدن به من حمله میکنن بهم گیر میکنم تو شن میزنم شلاقو میکنم هی ارابه در نمیاد فزو میرم بین شن نزدیک شد خر و خر تا درومد از تو چاله اسب اهنی"

ورود به جامعه جمع کردن زندگی جایی که یجور جنگه یکسری درحال دریدن یکسری درحال دریده شدن، جسد وباقیموندگانشون یسری که هنوز خوی جنگندگی دارنو هنوز درحال حمله کردن که چقد استرس این تالار رو قشنگ وصف میکنه با کند کردن موزیک و تغییر بیت

" تالار دوم
گله گرازای گنگ همون تالار زندگی که با سایه پر شد نفس کشیدیم دالان جرمو راهو بسته صخره گله حاضره به حمله گرازا دسته دسته بعد فریاد حرکت میزدن به گرد راه تو خط صاف با شعار جنگ تا افتخار جنگ جنگ خون خط صاف سنگ از تو صخره میشد پرتاب لنگ لنگ گرازا به پیش اونا حتی ندیدن اطرافشونوگرازا ندیدن کجا میرن اونقد غرق بودن که حتی سوالی نبود دونه دونه میخوردن تو صخره صخره ها ریختن اما گرازی نموند"

راجب اعتقاداتو باورایی داره میگه که گرازارو سرگرم میکنه
دیوار و صخره ای که وجود داره و باید قبولش کنن اما همون باورایی که میگه امید هست و عدالت و نظم وجود داره ترغیبشون میکنه برای خورد کردن این بن بست و نادیده گرفتنش که درنهایت هم به نابودی خودشون ختم میشه

"رسید به تالار سوم
تالار عشق بدون چشم تیکه پاره اشو لاش اواز سحر میخوندم فریاد کشیدم به پیش بی نقاب اسبم پاشو کشید روی خاک ادامه روی خاک ادامه رو پیاده میرم پشتم گلای مرده پیش گیر خار بعید این مخیب جا بشه اصلا تو کلمه هات جاکش رنجن تو کل این تابشت از دم وقتی ک رسیدن ارضا بشه طنزن اما با این همه از خودت پر کن من سوز تورو خوب میشناسم اوه اوه بدون تو جسارت میخشکه منو ورم دار تا لباسم بیفته انگار افتادم ارتفاع چشامو بستم معلقم تو خوت نمیدونم تا کجا قراره ادامه بدم به این اضطراب عشق بوسه خون بود این تالار تا ابد لوپ سقوطه"

تالار عشق
تالاری که قربانی زیاد گرفته کمترکسی ازش سالم بیرون اومده و هرکس یجوری مشغولش شده و وجودشو منکر نشده حتی بخشی از وجود خودش وقتی میگه اسبش می ایسته
تشبیهش میکنه به بوسه خون عشق رو و نهایت این تالار رو میگه که با رسیدن کل تلاش و تابشت نیست میشه که اخرای این ورس هم خودش رو میگه که خودش الوده شده و یجورایی اونو به اول مسیر بر میگردونه

در نهایت این ترک این فیلم "اسب تورین" الهام رفته شده که بیت هم سمپل از موزیک همون ترکه
این فیلم هم راجب چند سال اخر عمر نیچه س
@official_alisorena
مرسی ازتون خیلی عالی بود🩶
تاحالا اینقدر دقت نکرده بودم به این جزئیات.
فردا ترک ناخدا جلال رو میزاریم.🤲🏼
اتمام امشب با ترک ارابه مرگ🩶

@official_alisorena
وطن من یعنی یه قرنطینه که توش صدا ، نفس، زنو قلم کیه؟
یه خاک که چند ساله بوی گل نمیده و پر لب های سرخی که چرند میگه
یعنی با بال تو حسرت پرواز بمونی
یه داستان تلخو روزی صد بار بخونی

🎵 : وطن
@official_alisorena
2024/09/28 11:16:46
Back to Top
HTML Embed Code: