😍 سلام سلام به همه منتظران لغات 504 😍
💐 صبح چهاردهمین روز سال 1400 بخیر 💐
📗 لغات 147 و 148 کتاب 504 📗
147) revive (ریوایو)
🟢 معنی: به هوش آوردن، دوباره زنده کردن، بهبود بخشیدن
✳️ synonym: restore, animate
♦️ The nurses tried to revive the heart attack victim
♦️ پرستارها سعی کردند قربانی سکته ی قلبی را به هوش آورند
148) commence (کِمِنس)
🟢 معنی: شروع کردن، آغاز کردن
✳️ synonym: begin, start
♦️ Graduation will commence at ten o'clock
♦️ جشن فارغ التحصیلی ساعت 10 شروع خواهد شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💐 صبح چهاردهمین روز سال 1400 بخیر 💐
📗 لغات 147 و 148 کتاب 504 📗
147) revive (ریوایو)
🟢 معنی: به هوش آوردن، دوباره زنده کردن، بهبود بخشیدن
✳️ synonym: restore, animate
♦️ The nurses tried to revive the heart attack victim
♦️ پرستارها سعی کردند قربانی سکته ی قلبی را به هوش آورند
148) commence (کِمِنس)
🟢 معنی: شروع کردن، آغاز کردن
✳️ synonym: begin, start
♦️ Graduation will commence at ten o'clock
♦️ جشن فارغ التحصیلی ساعت 10 شروع خواهد شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍃 سلام سلام دوستان زبان دوست گُل 🍃
🌸 صبح زیبای یکشنبتون پُر از زیبایی 🌸
🔮 لغات 149 و 150 کتاب 504 🔮
149) observant (آبزِروِنت)
🟢 معنی: هوشیار، مواظب، مراقب
✳️ synonym: watchful, attentive
♦️ Milt used his excellent vision to be observant of everything in his vicinity
♦️ «میلت» از بینش عالی خود استفاده کرد تا مراقب حوادث اطراف خود باشد
150) identify (آیدِنتیفای)
🟢 معنی: شناسایی کردن، تشخیص دادن
✳️ synonym: distinguish, recognize
♦️ numerous witnesses identified the butcher as the thief
♦️ شاهدان عینی زیادی، قصاب را به عنوان دزد شناسایی کردند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌸 صبح زیبای یکشنبتون پُر از زیبایی 🌸
🔮 لغات 149 و 150 کتاب 504 🔮
149) observant (آبزِروِنت)
🟢 معنی: هوشیار، مواظب، مراقب
✳️ synonym: watchful, attentive
♦️ Milt used his excellent vision to be observant of everything in his vicinity
♦️ «میلت» از بینش عالی خود استفاده کرد تا مراقب حوادث اطراف خود باشد
150) identify (آیدِنتیفای)
🟢 معنی: شناسایی کردن، تشخیص دادن
✳️ synonym: distinguish, recognize
♦️ numerous witnesses identified the butcher as the thief
♦️ شاهدان عینی زیادی، قصاب را به عنوان دزد شناسایی کردند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
My mom ........... my dad when she was only 17.
My mom ........... my dad when she was only 17.
Anonymous Quiz
19%
married
30%
got married
32%
married with
19%
married to
🌲 سلام سلام به همه جذابای پُرانرژی 🌲
🌷صبح دوشنبه بهاریتون بخیر و خوشی 🌷
📘لغات 151 و 152 کتاب 504 📘
151) migrate (مایگرِیت)
🟢 معنی: مهاجرت کردن
✳️ synonym: emigrate, move
♦️ Much of our population is constantly migrating to other areas of the country
♦️ بیشتر جمعیت ما، همواره به مناطق دیگر کشور مهاجرت می کنند
152) vessel (وِسِل)
🟢 معنی: ۱- رَگ (بدن) ۲- کِشتی
✳️ synonym: ship, boat
♦️ The girl Scouts were permitted a glimpse of the vessel being built when they toured the Navy Yard
♦️ به دختران پیشاهنگ اجازه داده شد تا هنگام گردش در «نیوی یارد» از کِشتی در حال ساخت دیدار کوتاهی بکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷صبح دوشنبه بهاریتون بخیر و خوشی 🌷
📘لغات 151 و 152 کتاب 504 📘
151) migrate (مایگرِیت)
🟢 معنی: مهاجرت کردن
✳️ synonym: emigrate, move
♦️ Much of our population is constantly migrating to other areas of the country
♦️ بیشتر جمعیت ما، همواره به مناطق دیگر کشور مهاجرت می کنند
152) vessel (وِسِل)
🟢 معنی: ۱- رَگ (بدن) ۲- کِشتی
✳️ synonym: ship, boat
♦️ The girl Scouts were permitted a glimpse of the vessel being built when they toured the Navy Yard
♦️ به دختران پیشاهنگ اجازه داده شد تا هنگام گردش در «نیوی یارد» از کِشتی در حال ساخت دیدار کوتاهی بکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 سلام سلام به همه دوستان عزیزم 🌷
🌲 صبح هفدهمین روز فروردین ماهتون بخیر 🌲
۲ تا لغت امروز خیلی کاربردیه ها😎
📘 لغات 153 و 154 کتاب 504 📘
153) persist (پِرسیست)
🟢 معنی: اصرار کردن، پافشاری کردن
♦️ Loyd persisted in exaggerating everything he said
♦️ « لوید » در اغراق کردن هر چیزی که می گفت، اصرار داشت
154) hazy (هِی زی)
🟢 معنی: غبارآلود، مه آلود
✳️ synonym: indistinct
♦️ Factories that pollute the air create hazy weather conditions
♦️ کارخانه هایی که هوا را آلوده می سازند، شرایط آب و هوایی غبارآلودی ایجاد می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 صبح هفدهمین روز فروردین ماهتون بخیر 🌲
۲ تا لغت امروز خیلی کاربردیه ها😎
📘 لغات 153 و 154 کتاب 504 📘
153) persist (پِرسیست)
🟢 معنی: اصرار کردن، پافشاری کردن
♦️ Loyd persisted in exaggerating everything he said
♦️ « لوید » در اغراق کردن هر چیزی که می گفت، اصرار داشت
154) hazy (هِی زی)
🟢 معنی: غبارآلود، مه آلود
✳️ synonym: indistinct
♦️ Factories that pollute the air create hazy weather conditions
♦️ کارخانه هایی که هوا را آلوده می سازند، شرایط آب و هوایی غبارآلودی ایجاد می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام عُشاق زبان انگلیسی 😍
🌈 صبح زیبای هجدهمین روز بهارتون بخیر 🌈
📘 لغات 155 و 156 کتاب 504 📘
155) gleam (گلیم)
🟢 معنی: نور ضعیف، کورسو، شعاع نور
✳️ synonym: shine, glint
♦️ A gleam of light shone through the prison window
♦️ نور ضعیفی از پنجره زندان به چشم خورد
156) editor (اِدیتِر)
🟢 معنی: ویراستار، سردبیر
✳️ synonym: journalist, reporter
♦️ It is undeniable that the magazine has gotten better since Ellis became editor
♦️ مسلم است که مجله از زمانیکه « الیس » سردبیر شد، بهتر شده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح زیبای هجدهمین روز بهارتون بخیر 🌈
📘 لغات 155 و 156 کتاب 504 📘
155) gleam (گلیم)
🟢 معنی: نور ضعیف، کورسو، شعاع نور
✳️ synonym: shine, glint
♦️ A gleam of light shone through the prison window
♦️ نور ضعیفی از پنجره زندان به چشم خورد
156) editor (اِدیتِر)
🟢 معنی: ویراستار، سردبیر
✳️ synonym: journalist, reporter
♦️ It is undeniable that the magazine has gotten better since Ellis became editor
♦️ مسلم است که مجله از زمانیکه « الیس » سردبیر شد، بهتر شده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥰 سلام سلام با انگیزه های زبان دوست 🥰
➕ صبح پنجشنبتون پر از انرژی های مثبت ➕
حیفه صبحمون رو با یادگیری دو تا لغت کاربردی شروع نکنیما 😄😍
📗 لغات 157 و 158 کتاب 504 📗
157) unruly (آنرولی)
🟢 معنی: بی قانون، بی نظم و ترتیب، غیرقابل کنترل
✳️ synonym: refractory
♦️ His unruly actions were a menace to those who were trying to work
♦️ کارهای غیرقابل کنترل او، خطری محسوب میشد برای کسانی که می خواستند کار کنند
158) rival (رایوِل)
🟢 معنی: رقیب، حریف
✳️ synonym: competitor, opponent
♦️ The boxer devised an attack that would help him to be victorious over his young rival
♦️ بوکسور حمله ای را طراحی کرد که به او کمک کند تا بر حریف جوان خود، پیروز شود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
➕ صبح پنجشنبتون پر از انرژی های مثبت ➕
حیفه صبحمون رو با یادگیری دو تا لغت کاربردی شروع نکنیما 😄😍
📗 لغات 157 و 158 کتاب 504 📗
157) unruly (آنرولی)
🟢 معنی: بی قانون، بی نظم و ترتیب، غیرقابل کنترل
✳️ synonym: refractory
♦️ His unruly actions were a menace to those who were trying to work
♦️ کارهای غیرقابل کنترل او، خطری محسوب میشد برای کسانی که می خواستند کار کنند
158) rival (رایوِل)
🟢 معنی: رقیب، حریف
✳️ synonym: competitor, opponent
♦️ The boxer devised an attack that would help him to be victorious over his young rival
♦️ بوکسور حمله ای را طراحی کرد که به او کمک کند تا بر حریف جوان خود، پیروز شود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه پُست پیچوندنی اورردم براتون 😂
🔴 پیچوندن
🔴 ditch (دیچ)
🔵 منو نپیچون
🔵 Don't ditch me (دُنت دیچ می)
🔴 امروز مدرسه رو پیچوندی؟
🔴 Did you ditch the school today?
🔵 کلاس رو پیچوندم
🔵 I ditched the class
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔴 پیچوندن
🔴 ditch (دیچ)
🔵 منو نپیچون
🔵 Don't ditch me (دُنت دیچ می)
🔴 امروز مدرسه رو پیچوندی؟
🔴 Did you ditch the school today?
🔵 کلاس رو پیچوندم
🔵 I ditched the class
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☄😍 سلام سلام جذابای گوله انرژی 😍☄
😃 ردیفِ ردیفین؟😃
صبحتون را با دو تا لغت توپ شروع کنید تا هی سطحتون بره بالاتر من حال میکنم😎
📗 لغات 159 و 160 کتاب 504 📗
159) violent (وایِلِنت)
🟢 معنی: پرخاشگر، خشمگین، خشن
✳️ synonym: furious, fierce
♦️ Vernon had a tendency to be violent when someone angered him
♦️ «ورنون» این عادت را داشت که وقتی کسی عصبانیش می کرد، پرخاشگر می شد
160) brutal (بروتل)
🟢 معنی: وحشی، بی رحم، وحشیانه
✳️ synonym: inhuman
♦️ Dozens of employees quit the job because the boss was brutal to them
♦️ بسیاری از کارمندان کار خود را ول کردند چون رئیس نسبت به آنها رفتار وحشیانه ای داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😃 ردیفِ ردیفین؟😃
صبحتون را با دو تا لغت توپ شروع کنید تا هی سطحتون بره بالاتر من حال میکنم😎
📗 لغات 159 و 160 کتاب 504 📗
159) violent (وایِلِنت)
🟢 معنی: پرخاشگر، خشمگین، خشن
✳️ synonym: furious, fierce
♦️ Vernon had a tendency to be violent when someone angered him
♦️ «ورنون» این عادت را داشت که وقتی کسی عصبانیش می کرد، پرخاشگر می شد
160) brutal (بروتل)
🟢 معنی: وحشی، بی رحم، وحشیانه
✳️ synonym: inhuman
♦️ Dozens of employees quit the job because the boss was brutal to them
♦️ بسیاری از کارمندان کار خود را ول کردند چون رئیس نسبت به آنها رفتار وحشیانه ای داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ سلام سلام خفنای دوست داشتنی ❤️
🪨🌷صبح شنبه بهاریتون بخیر و خوبی 🪨🌷
با یادگیری این دوتا لغت روزتو عالی شروع کُن 🥰
📘 لغات 161 و 162 کتاب 504 📘
161) opponent (اِپُنِنت)
🟢 معنی: حریف، رقیب
✳️ synonym: adversary
♦️ The Russian chess player underestimated his opponent and lost
♦️ شطرنج باز روسی، حریف خود را دست کم گرفت و باخت
162) brawl (برَول)
🟢 معنی: داد و بیداد، جار و جنجال، درگیری
✳️ synonym: fight, fracas
♦️ What started out as a polite discussion soon became a violent brawl
♦️ آنچه به عنوان یک بحث مودبانه شروع شد، خیلی زود تبدیل به یک جار و جنجال خشونت آمیز شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪨🌷صبح شنبه بهاریتون بخیر و خوبی 🪨🌷
با یادگیری این دوتا لغت روزتو عالی شروع کُن 🥰
📘 لغات 161 و 162 کتاب 504 📘
161) opponent (اِپُنِنت)
🟢 معنی: حریف، رقیب
✳️ synonym: adversary
♦️ The Russian chess player underestimated his opponent and lost
♦️ شطرنج باز روسی، حریف خود را دست کم گرفت و باخت
162) brawl (برَول)
🟢 معنی: داد و بیداد، جار و جنجال، درگیری
✳️ synonym: fight, fracas
♦️ What started out as a polite discussion soon became a violent brawl
♦️ آنچه به عنوان یک بحث مودبانه شروع شد، خیلی زود تبدیل به یک جار و جنجال خشونت آمیز شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
این سخن از « جیم ران » را واسه پیشرفتتون گوشه ذهنتون داشته باشین. یعنی عالیه ها 😍
🔮 To live a creative love, we must lose our fear of being wrong
🔮 برای ساخت یک زندگی ایده آل باید ترس از شکست را کنار بزاریم
🔮 If you are not willing to risk the usual, you will have to settle for the ordinary
🔮 اگر شما تمایلی به ریسک کردن ندارید معمولا یک زندگی عادی خواهید داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔮 To live a creative love, we must lose our fear of being wrong
🔮 برای ساخت یک زندگی ایده آل باید ترس از شکست را کنار بزاریم
🔮 If you are not willing to risk the usual, you will have to settle for the ordinary
🔮 اگر شما تمایلی به ریسک کردن ندارید معمولا یک زندگی عادی خواهید داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥰 سلام سلام زباندون های عزیز 🥰
💫 صبح یکشنبتون مملو از خوبی و خوشی 💫
اول صبحی دوتا لغت جدید یادبگیریم بترکونیم 😍😎
📘 لغات 163 و 164 کتاب 504 📘
163) duplicate (دوپلیکِیت)
🟢 معنی: تکثیر کردن، دونسخه کردن، کپی کردن
✳️ synonym: twin, double
♦️ We duplicated the document so that everyone had a copy to study
♦️ سند را تکثیر کردیم به طوری که همه یک کپی برای مطالعه داشته باشند
164) vicious (ویشِس)
🟢 معنی: وحشی، شرور، بدکار
✳️ synonym: cruel, savage
♦️ Mr. Voss was reluctant to talk about his vicious pit bull
♦️ آقای «ووس» تمایل نداشت که راجع به سگ «پیت بول» وحشی خود حرفی بزند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💫 صبح یکشنبتون مملو از خوبی و خوشی 💫
اول صبحی دوتا لغت جدید یادبگیریم بترکونیم 😍😎
📘 لغات 163 و 164 کتاب 504 📘
163) duplicate (دوپلیکِیت)
🟢 معنی: تکثیر کردن، دونسخه کردن، کپی کردن
✳️ synonym: twin, double
♦️ We duplicated the document so that everyone had a copy to study
♦️ سند را تکثیر کردیم به طوری که همه یک کپی برای مطالعه داشته باشند
164) vicious (ویشِس)
🟢 معنی: وحشی، شرور، بدکار
✳️ synonym: cruel, savage
♦️ Mr. Voss was reluctant to talk about his vicious pit bull
♦️ آقای «ووس» تمایل نداشت که راجع به سگ «پیت بول» وحشی خود حرفی بزند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🤩 سلام سلام انگلیسی دوست های عزیز 🤩
⛈ صبح دوشنبه بهاریتون بخیر ⛈
📕 لغات 165 و 166 کتاب 504 📕
165) whirling (وِرلینگ)
🟢 معنی: چرخیدن، چرخاندن، چرخش
✳️ synonym: turn, rotating, revolving
♦️ Because Angelo drank too much, he commenced to feel that everything was whirling around the bar
♦️ به علت اینکه « آنجلو » در نوشیدن زیاده روی کرده بود، این احساس به او دست داد که همه چیز در کافه دور سرش می چرخد
166) underdog (آندِرداگ)
🟢 معنی: فلک زده، آدم ضعیف و ستم دیده
♦️ I always feel sorry for the underdog in a street fight
♦️ همیشه برای آدم های ضعیف در دعوای خیابانی دلم می سوزد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛈ صبح دوشنبه بهاریتون بخیر ⛈
📕 لغات 165 و 166 کتاب 504 📕
165) whirling (وِرلینگ)
🟢 معنی: چرخیدن، چرخاندن، چرخش
✳️ synonym: turn, rotating, revolving
♦️ Because Angelo drank too much, he commenced to feel that everything was whirling around the bar
♦️ به علت اینکه « آنجلو » در نوشیدن زیاده روی کرده بود، این احساس به او دست داد که همه چیز در کافه دور سرش می چرخد
166) underdog (آندِرداگ)
🟢 معنی: فلک زده، آدم ضعیف و ستم دیده
♦️ I always feel sorry for the underdog in a street fight
♦️ همیشه برای آدم های ضعیف در دعوای خیابانی دلم می سوزد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام همه دوستان پُر انرژیمون 😍
🌦 صبح زیبای سه شنبتون بخیر 🌦
🔮 لغات 167 و 168 کتاب 504 🔮
167) thrust (ثراست)
🟢 معنی: پرتاب کردن، هل دادن
✳️ synonym: push, force
♦️ Once the jet engine was ignited, it thrust the rocket from the ground
♦️ به محض اینکه موتور جت روشن شد، موشک را از زمین به فضا پرتاب کرد
168) bewildered (بی ویلدِرد)
🟢 معنی: متحیر، مات، مبهوت
✳️ synonym: confused
♦️ Bewildered by the sudden hazy weather, he decided not to go to the beach
♦️ او که از هوای غبارآلود ناگهانی، متحیر شده بود، تصمیم گرفت به ساحل نرود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح زیبای سه شنبتون بخیر 🌦
🔮 لغات 167 و 168 کتاب 504 🔮
167) thrust (ثراست)
🟢 معنی: پرتاب کردن، هل دادن
✳️ synonym: push, force
♦️ Once the jet engine was ignited, it thrust the rocket from the ground
♦️ به محض اینکه موتور جت روشن شد، موشک را از زمین به فضا پرتاب کرد
168) bewildered (بی ویلدِرد)
🟢 معنی: متحیر، مات، مبهوت
✳️ synonym: confused
♦️ Bewildered by the sudden hazy weather, he decided not to go to the beach
♦️ او که از هوای غبارآلود ناگهانی، متحیر شده بود، تصمیم گرفت به ساحل نرود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 سلام سلام عزیزای عشق زبان 💥
♥️ صبح چهارشنبتون پر از عشق و امید ♥️
📘 لغات 169 و 170 کتاب 504 📘
169) expand (اِکسپَند)
🟢 معنی: توسعه دادن، افزایش دادن، تعمیم دادن
✳️ synonym: enlarge, increase
♦️ Present laws against people who pollute the air must be expanded
♦️ قوانین جاری برعلیه مردمی که هوا را آلوده می سازند، بایستی تعمیم داده شود
170) alter (آلتِر)
🟢 معنی: اصلاح کردن، تغییر دادن، عوض کردن
✳️ synonym: change, modify
♦️ Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her
♦️ «دوروثی» قبول کرد به شرطی لباسم را تنگ کند که هزینه اش را بگویم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
♥️ صبح چهارشنبتون پر از عشق و امید ♥️
📘 لغات 169 و 170 کتاب 504 📘
169) expand (اِکسپَند)
🟢 معنی: توسعه دادن، افزایش دادن، تعمیم دادن
✳️ synonym: enlarge, increase
♦️ Present laws against people who pollute the air must be expanded
♦️ قوانین جاری برعلیه مردمی که هوا را آلوده می سازند، بایستی تعمیم داده شود
170) alter (آلتِر)
🟢 معنی: اصلاح کردن، تغییر دادن، عوض کردن
✳️ synonym: change, modify
♦️ Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her
♦️ «دوروثی» قبول کرد به شرطی لباسم را تنگ کند که هزینه اش را بگویم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌸 سلام سلام همه دوستان عزیز زبان دوستم 🌸
🌦 صبح پنجشنبه خوشگلتون بخیر 🌦
چقد این دوتا لغت امروز رو من تو کنکور و آزمون های بین المللی دیدمشون 😎
خوب یادشون بگیر بدرد میخورن
📘 لغات 171 و 172 کتاب 504 📘
171) mature (مِچِر)
🟢 معنی: باتجربه، سنجیده، حساب شده
✳️ synonym: full-grown
♦️ It is essential that you behave in a mature way in the business world
♦️ لازم است که شما در دنیای تجارت کاملا سنجیده رفتار کنید
172) sacred (سِیکرِد)
🟢 معنی: مقدس، دینی، جدی
✳️ synonym: holy
♦️ Kate made a sacred promise to her parents never to miss a sunday church service
♦️ «کیت» به والدینش قول جدی داد که هرگز مراسم کلیسای روز یکشنبه را فراموش نکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح پنجشنبه خوشگلتون بخیر 🌦
چقد این دوتا لغت امروز رو من تو کنکور و آزمون های بین المللی دیدمشون 😎
خوب یادشون بگیر بدرد میخورن
📘 لغات 171 و 172 کتاب 504 📘
171) mature (مِچِر)
🟢 معنی: باتجربه، سنجیده، حساب شده
✳️ synonym: full-grown
♦️ It is essential that you behave in a mature way in the business world
♦️ لازم است که شما در دنیای تجارت کاملا سنجیده رفتار کنید
172) sacred (سِیکرِد)
🟢 معنی: مقدس، دینی، جدی
✳️ synonym: holy
♦️ Kate made a sacred promise to her parents never to miss a sunday church service
♦️ «کیت» به والدینش قول جدی داد که هرگز مراسم کلیسای روز یکشنبه را فراموش نکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💐 سلام سلام لیدی و جنتلمن های عزیز 💐
🪴 صبح آدینتون بخیر 🪴
دوتا لغت پرکاربرد و توپ دیگه درس بدیم 😎
📕 لغات 173 و 174 کتاب 504 📕
173) revise (ریوایز)
🟢 معنی: تجدید نظر کردن، بازبینی کردن، اصلاح کردن
✳️ synonym: amend, emend
♦️ The dictionary was revised and then published in a more expensive edition
♦️ فرهنگ لغت مورد بازبینی قرار گرفت و سپس بصورت مجلّد گران تری منتشر شد
174) pledge (پلِج)
🟢 معنی: قول، تعهد، متعهد شدن
✳️ synonym: oath, promise
♦️ Before the grand jury, the sinister gangster pledged to the the whole truth
♦️ در مقابل هیئت منصفه عالی، تبهکار شرور قول شرف داد تا همه حقایق را بگوید
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴 صبح آدینتون بخیر 🪴
دوتا لغت پرکاربرد و توپ دیگه درس بدیم 😎
📕 لغات 173 و 174 کتاب 504 📕
173) revise (ریوایز)
🟢 معنی: تجدید نظر کردن، بازبینی کردن، اصلاح کردن
✳️ synonym: amend, emend
♦️ The dictionary was revised and then published in a more expensive edition
♦️ فرهنگ لغت مورد بازبینی قرار گرفت و سپس بصورت مجلّد گران تری منتشر شد
174) pledge (پلِج)
🟢 معنی: قول، تعهد، متعهد شدن
✳️ synonym: oath, promise
♦️ Before the grand jury, the sinister gangster pledged to the the whole truth
♦️ در مقابل هیئت منصفه عالی، تبهکار شرور قول شرف داد تا همه حقایق را بگوید
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ سلام سلام خوش قلب های جذاب ❤️
⛈ صبح قشنگ اولین روز هفتتون بخیر ⛈
📗 لغات 175 و 176 کتاب 504 📗
175) casual (کَژوال)
🟢 معنی: اتفاقی، تصادفی، سطحی، بی تفاوت
✳️ synonym: superficial
♦️ As the villian stole the money from the blind man, he walked in a casual manner
♦️ وقتی آدم شرور پول را از مرد نابینا زد، با حالت بی تفاوتی از کنار او دور شد
176) pursue (پِرسو)
🟢 معنی: تعقیب کردن، دنبال کردن
✳️ synonym: follow, chase
♦️ We pursued the bicycle thief untill he vanished from our vision
♦️ ما دزد دوچرخه را تعقیب کردیم تا این که از دید ما ناپدید شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛈ صبح قشنگ اولین روز هفتتون بخیر ⛈
📗 لغات 175 و 176 کتاب 504 📗
175) casual (کَژوال)
🟢 معنی: اتفاقی، تصادفی، سطحی، بی تفاوت
✳️ synonym: superficial
♦️ As the villian stole the money from the blind man, he walked in a casual manner
♦️ وقتی آدم شرور پول را از مرد نابینا زد، با حالت بی تفاوتی از کنار او دور شد
176) pursue (پِرسو)
🟢 معنی: تعقیب کردن، دنبال کردن
✳️ synonym: follow, chase
♦️ We pursued the bicycle thief untill he vanished from our vision
♦️ ما دزد دوچرخه را تعقیب کردیم تا این که از دید ما ناپدید شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new