Telegram Web Link
🎄 سلام سلام دوست داشتنی های عزیز 🎄
صبح پنجمین روز بهاریتون بخیر


📜 لغات 129 و 130 کتاب 504 📜


129) absurd (اَبسِرد)
🟢 معنی: نامعقول، پوچ، احمقانه

✳️ synonym: ridiculous

♦️ It was absurd to believe the fisherman's tall tale
♦️ باور کردن داستان طولانی ماهیگیر، نامعقول بود



130) conflict (کانفلیکت)
🟢 معنی: درگیری، دعوا

✳️ synonym: clash

♦️ There was a noisy conflict over who was the better tennis player
♦️ درگیری پر سروصدایی بود درباره اینکه چه کسی بازیکن بهتر تنیس است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام دوستای عشق زبان 🎄
🔥 صبح ششم فروردینتون پُرانرژی 🔥


📘 لغات 131 و 132 کتاب 504 📘


131) minority (مینیارِتی)
🟢 معنی: اقلیت

✳️ synonym: less than half

♦️ Native american are a minority group in the united states
♦️ سرخ پوستان در ایالات متحده، گروه اقلیت هستند



132) fiction (فیکشِن)
🟢 معنی: خیال، تخیلی، دروغ

✳️ synonym: story

♦️ Marge enjoys reading works of fiction rather than true stories
♦️ «مارج» از خواندن داستان های خیالی بیشتر از داستان های واقعی لذت می برد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
Forwarded from novin english
#تلفظ

یه نکته تلفظی بگیم که خیلیم آسونه 😍

🟩 حرف Y در پایان کلمات یک بخشی بصورت « آی » تلفظ میشه:
🔹 my (مای)
🔸 fly (فلای)
🔹 by (بای)
🔸 shy (شای)


🟨 حرف Y در پایان کلمات دو بخشی بصورت « اي » تلفظ میشه:

🔹 happy (هَپی)
🔸 party (پارتی)
🔹 bumpy (بامپی)
🔸 daddy (دَدی)



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام دوستای عزیز زبان دوست 🎄
🌈 صبح خوش آب و هوای شنبتون بخیر 🌈



📙 لغات 133 و 134 کتاب 504 📙


133) ignite (ایگنایت)
🟢 معنی: آتش گرفتن، سوزاندن

✳️ synonym: fire, set fire

♦️ One match can ignite an entire forest
♦️ یک کبریت میتواند تمام جنگل را به آتش بکشد



134) abolish (اِبالیش)
🟢 معنی: لغو کردن، مُلغی کردن

✳️ synonym: nullify

♦️ The death penalty has recently been abolished in our state
♦️ اخیرا مجازات اعدام در ایالت ما ملغی شده است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام‌ سلام جذابای پُرانرژی 🎄
🍄 صبح خوشگل یکشنبتون بخیر 🍄


📘 لغات 135 و 136 کتاب 504 📘


135) urban (اِربِن)
🟢 معنی: شهری، مربوط به شهر

✳️ synonym: metropolitan

♦️ Many businesses open offices in urban areas
♦️ بسیاری از مشاغل، دفاتری را در مناطق شهری دایر می کنند



136) population (پاپیولِیشِن)
🟢 معنی: جمعیت، مردم

✳️ synonym: people

♦️ The population of the world increased in every decade
♦️ جمعیت دنیا در هر دهه افزایش یافته است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام خوشتیپ های دوست داشتنی 🎄
☔️ صبح بهاری دوشنبتون بخیر ☔️


📕 لغات 137 و 138 کتاب 504 📕


137) frank (فرَنک)
🟢 صادق، رو راست، صریح

✳️ synonym: candid, straightforward

♦️ Eretha was completely frank when she told her friend about the sale
♦️ "ارثا" وقتی که با دوستش راجع به حراجی صحبت می کرد کاملا صادق بود



138) pollute (پِلوت)
🟢 معنی: آلوده، آلوده کردن

✳️ synonym: contaminate

♦️ There is much evidence to show that the air we breathe is polluted
♦️ شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد هوایی را که استنشاق میکنیم، آلوده است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام‌ به همه عزیزای انگلیسی دوست 🎄
🍇 صبح دوست داشتنی سه شنبتون بخیر 🍇


139) reveal (ریویل)
🟢 معنی: آشکار کردن، فاش کردن

✳️ synonym: disclose

♦️ The evidence was revealed only after hours of questioning
♦️ شواهد فقط پس از ساعت ها پرس و جو آشکار شدند



140) prohibit (پرُهیبیت)
🟢 معنی: منع کردن، ممنوع کردن

✳️ synonym: forbid, ban

♦️ The law prohibits the use of guns to settle a conflict
♦️ قانون، استفاده از اسلحه را برای فرونشاندن اختلاف ممنوع کرده است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام‌ به همه دوستان عزیزم 🎄
🌷 صبح زیبای چهارشنبتون بخیر 🌷



🔮 لغات 141 و 142 کتاب 504 🔮


141) urgent (اِرجِنت)
🟢 معنی: ضروری، مهم، فوری

✳️ synonym: important, imperative

♦️ An urgent telephone call was made to the company's treasure
♦️ یک تماس فوری به خزانه دار شرکت شد



142) adequate (اَدِکوییت)
🟢 معنی: کافی، بسنده

✳️ synonym: satisfactory

♦️ Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day
♦️ غذای کافی به «روور» داده شد تا تمام روز را با آن سپری کند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💫 سلام سلام زبان آموزهای عزیز 💫
🍒 صبح قشنگ پنجشنبتون بخیر 🍒


📘 لغات 143 و 144 کتاب 504 📘


143) decrease (دیکریس)
🟢 معنی: کاهش دادن، کم شدن

✳️ synonym: reduce, decline

♦️ In order to improve business, the store owner decreased his prices
♦️ صاحب فروشگاه به منظور رونق بخشیدن به تجارت، قیمت های خود را کاهش داد



144) audible (آدِبِل)
🟢 معنی: قابل شنیدن، رسا، شنیدنی

✳️ synonym: clear

♦️ After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible
♦️ بعد از اینکه «لن» سمعک جدیدش را گذاشت، مکالمات تلفنی من برای او قابل شنیدن شد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌳🌷🌳 سلام سلام عاشقای طبیعت 🌳🌷🌳
😍 اوف اووففف اوووفففف عجب روزیه امروز😍

امیدوارم ۱۳ تون را بخوبی در کنید🥰😜
دخترای کانال، یادتون نره سبزه گره بزنید🙈

اول ۲ تا لغت امروزو یادبگیر بعد برو در کن




📘 لغات 145 و 146 کتاب 504 📘



145) journalist (جِرنِلیست)
🟢 معنی: روزنامه نگار

✳️ synonym: columnist

♦️ Journalists must have a comprehensive knowledge of the city where they work
♦️ روزنامه نگاران باید اطلاعات جامعی از شهری که در آن جا کار می کنند، داشته باشند



146) famine (فَمین)
🟢 معنی: قحطی، گرسنگی

✳️ synonym: dearth

♦️ Famine in india caused the death of one-tenth of the population
♦️ قحطی در هند باعث مرگ یک دهم جمعیت شد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام به همه منتظران لغات 504 😍
💐 صبح چهاردهمین روز سال 1400 بخیر 💐



📗 لغات 147 و 148 کتاب 504 📗


147) revive (ریوایو)
🟢 معنی: به هوش آوردن، دوباره زنده کردن، بهبود بخشیدن

✳️ synonym: restore, animate

♦️ The nurses tried to revive the heart attack victim
♦️ پرستارها سعی کردند قربانی سکته ی قلبی را به هوش آورند



148) commence (کِمِنس)
🟢 معنی: شروع کردن، آغاز کردن

✳️ synonym: begin, start

♦️ Graduation will commence at ten o'clock
♦️ جشن فارغ التحصیلی ساعت 10 شروع خواهد شد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍃 سلام سلام دوستان زبان دوست گُل 🍃
🌸 صبح زیبای یکشنبتون پُر از زیبایی 🌸



🔮 لغات 149 و 150 کتاب 504 🔮



149) observant (آبزِروِنت)
🟢 معنی: هوشیار، مواظب، مراقب

✳️ synonym: watchful, attentive

♦️ Milt used his excellent vision to be observant of everything in his vicinity
♦️ «میلت» از بینش عالی خود استفاده کرد تا مراقب حوادث اطراف خود باشد



150) identify (آیدِنتیفای)
🟢 معنی: شناسایی کردن، تشخیص دادن

✳️ synonym: distinguish, recognize


♦️ numerous witnesses identified the butcher as the thief
♦️ شاهدان عینی زیادی، قصاب را به عنوان دزد شناسایی کردند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
« شَکاک » ؟
Anonymous Quiz
25%
cheeky
12%
nosy
40%
skeptical
23%
sneaky
💯 تست آموزشی 💯
« تو مرخصی هستم » ؟
I'm ......... leave.
Anonymous Quiz
39%
in
31%
on
21%
at
10%
to
💯 تست آموزشی 💯
My mom ........... my dad when she was only 17.
Anonymous Quiz
19%
married
30%
got married
32%
married with
19%
married to
🌲 سلام سلام به همه جذابای پُرانرژی 🌲
🌷صبح دوشنبه بهاریتون بخیر و خوشی 🌷



📘لغات 151 و 152 کتاب 504 📘



151) migrate (مایگرِیت)
🟢 معنی: مهاجرت کردن

✳️ synonym: emigrate, move

♦️ Much of our population is constantly migrating to other areas of the country
♦️ بیشتر جمعیت ما، همواره به مناطق دیگر کشور مهاجرت می کنند



152) vessel (وِسِل)
🟢 معنی: ۱- رَگ (بدن) ۲- کِشتی

✳️ synonym: ship, boat

♦️ The girl Scouts were permitted a glimpse of the vessel being built when they toured the Navy Yard
♦️ به دختران پیشاهنگ اجازه داده شد تا هنگام گردش در «نیوی یارد» از کِشتی در حال ساخت دیدار کوتاهی بکنند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 سلام سلام به همه دوستان عزیزم 🌷
🌲 صبح هفدهمین روز فروردین ماهتون بخیر 🌲

۲ تا لغت امروز خیلی کاربردیه ها😎


📘 لغات 153 و 154 کتاب 504 📘


153) persist (پِرسیست)
🟢 معنی: اصرار کردن، پافشاری کردن

♦️ Loyd persisted in exaggerating everything he said
♦️ « لوید » در اغراق کردن هر چیزی که می گفت، اصرار داشت



154) hazy (هِی زی)
🟢 معنی: غبارآلود، مه آلود

✳️ synonym: indistinct

♦️ Factories that pollute the air create hazy weather conditions
♦️ کارخانه هایی که هوا را آلوده می سازند، شرایط آب و هوایی غبارآلودی ایجاد می کنند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام‌ عُشاق زبان انگلیسی 😍
🌈 صبح زیبای هجدهمین روز بهارتون بخیر 🌈


📘 لغات 155 و 156 کتاب 504 📘


155) gleam (گلیم)
🟢 معنی: نور ضعیف، کورسو، شعاع نور

✳️ synonym: shine, glint

♦️ A gleam of light shone through the prison window
♦️ نور ضعیفی از پنجره زندان به چشم خورد



156) editor (اِدیتِر)
🟢 معنی: ویراستار، سردبیر

✳️ synonym: journalist, reporter

♦️ It is undeniable that the magazine has gotten better since Ellis became editor
♦️ مسلم است که مجله از زمانیکه « الیس » سردبیر شد، بهتر شده است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥰 سلام سلام با انگیزه های زبان دوست 🥰
صبح پنجشنبتون پر از انرژی های مثبت

حیفه صبحمون رو‌ با یادگیری دو تا لغت کاربردی شروع نکنیما 😄😍



📗 لغات 157 و 158 کتاب 504 📗



157) unruly (آنرولی)
🟢 معنی: بی قانون، بی نظم و ترتیب، غیرقابل کنترل

✳️ synonym: refractory

♦️ His unruly actions were a menace to those who were trying to work
♦️ کارهای غیرقابل کنترل او، خطری محسوب میشد برای کسانی که می خواستند کار کنند



158) rival (رایوِل)
🟢 معنی: رقیب، حریف

✳️ synonym: competitor, opponent

♦️ The boxer devised an attack that would help him to be victorious over his young rival
♦️ بوکسور حمله ای را طراحی کرد که به او کمک کند تا بر حریف جوان خود، پیروز شود



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه پُست پیچوندنی اورردم براتون 😂

🔴 پیچوندن
🔴 ditch (دیچ)


🔵 منو نپیچون
🔵 Don't ditch me (دُنت دیچ می)



🔴 امروز مدرسه رو پیچوندی؟
🔴 Did you ditch the school today?



🔵 کلاس رو پیچوندم
🔵 I ditched the class



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
2024/10/01 09:27:54
Back to Top
HTML Embed Code: