❤😲 این دوتارو قاطی نکنی یهو 😲❤
✳ peak (پیک)
✳ معنی: قله
🔹 mountain peak
🔹 قله کوه
✳ peek (پیک)
✳ معنی: یواشکی نگاه کردن، دزدکی نگاه کردن
🔸 She peeked at the audience from behind the curtain.
🔸 او از پشت پرده یواشکی به جمعیت حضار نگاه کرد.
🆔 @novinenglish_new
✳ peak (پیک)
✳ معنی: قله
🔹 mountain peak
🔹 قله کوه
✳ peek (پیک)
✳ معنی: یواشکی نگاه کردن، دزدکی نگاه کردن
🔸 She peeked at the audience from behind the curtain.
🔸 او از پشت پرده یواشکی به جمعیت حضار نگاه کرد.
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
" I don't know where .......... . "
" I don't know where .......... . "
Anonymous Quiz
26%
going
49%
to go
18%
has gone
6%
went
💯 تست آموزشی 💯
" The cermony is ..... friday ...... 7:30 pm.
" The cermony is ..... friday ...... 7:30 pm.
Anonymous Quiz
19%
in - at
73%
on - at
5%
on - in
3%
in - on
🐼 سلام عزیزای مهربون 🐼
🍂 صبح قشنگتون بخیر 🍂
👇پانزدهمین و شانزدهمین واژه از کتاب 504👇
15) dismal (دِزمِل)
✅ معنی: بسیار بد، [هوا] گرفته
✳ synonym: gloomy
🔷 When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
🔷 وقتیکه هوا گرفته است تمام روز را در رختخواب می مانم.
16) frigid (فریجید)
✅ معنی: [هوا] خیلی سرد، خشک، بی روح
✳ synonym: cold, chilly, icy
🔶 Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.
🔶 دمای داخل فریزر قصابی بسیار سرد بود.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍂 صبح قشنگتون بخیر 🍂
👇پانزدهمین و شانزدهمین واژه از کتاب 504👇
15) dismal (دِزمِل)
✅ معنی: بسیار بد، [هوا] گرفته
✳ synonym: gloomy
🔷 When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.
🔷 وقتیکه هوا گرفته است تمام روز را در رختخواب می مانم.
16) frigid (فریجید)
✅ معنی: [هوا] خیلی سرد، خشک، بی روح
✳ synonym: cold, chilly, icy
🔶 Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.
🔶 دمای داخل فریزر قصابی بسیار سرد بود.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😇 دوستان پیام دادن اون کلماتی که همش با هم قاطی میکنیمو بگو 😇
👇 اوردم براتون 👇
🔴 plan (پلَن)
🔴 برنامه، نقشه
🔵 plane (پلِین)
🔵 هواپیما
🔴 plain (پلِین)
🔴 دشت، جلگه
🔵 plant (پلَنت)
🔵 گیاه
🔴 planet (پلَنِت)
🔴 سیاره
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
👇 اوردم براتون 👇
🔴 plan (پلَن)
🔴 برنامه، نقشه
🔵 plane (پلِین)
🔵 هواپیما
🔴 plain (پلِین)
🔴 دشت، جلگه
🔵 plant (پلَنت)
🔵 گیاه
🔴 planet (پلَنِت)
🔴 سیاره
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
" I wiped the drops of ......... from her face."
راهنمایی: wipe: پاک کردن
" I wiped the drops of ......... from her face."
راهنمایی: wipe: پاک کردن
Anonymous Quiz
61%
sweat
39%
sweet
🦁 سلام سلام به روی ماه همتون 🦁
🌲 صبح پنجشنبه زیباتون بخیر 🌲
👇هفدهمین و هجدهمین لغت کتاب 504👇
17) inhabit (اینهَبیت)
✅ معنی: زندگی کردن، ساکن بودن
✳ synonym: reside (ریزاید)
🔷 Eskimos inhabit the frigid part of Alaska.
🔷 اسکیموها در منطقه قطبی "آلاسکا" زندگی میکنند.
18) numb (نام)
✅ معنی: بی حس، سِر
🔶 My fingers quickly became numb in the frigid room.
🔶 انگشتانم در اتاق خیلی سرد به سرعت بی حس شدند.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 صبح پنجشنبه زیباتون بخیر 🌲
👇هفدهمین و هجدهمین لغت کتاب 504👇
17) inhabit (اینهَبیت)
✅ معنی: زندگی کردن، ساکن بودن
✳ synonym: reside (ریزاید)
🔷 Eskimos inhabit the frigid part of Alaska.
🔷 اسکیموها در منطقه قطبی "آلاسکا" زندگی میکنند.
18) numb (نام)
✅ معنی: بی حس، سِر
🔶 My fingers quickly became numb in the frigid room.
🔶 انگشتانم در اتاق خیلی سرد به سرعت بی حس شدند.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
هر کی تفاوت این دوتارو بلد نیس جمع کنه از ایران بره 😉✈
🔴 تفاوت on time و in time 🔴
⏰
✅ کلمه on time یعنی دقیقا سر وقت
( نه زودتر نه دیرتر )
مثال:
🔷 I always arrive at work on time.
🔷 من همیشه سروقت به محل کارم میرسم.
🔶 The 8:30 bus left on time.
🔶 اتوبوس 8:30 بموقع حرکت کرد.
🔷 My flight to Esfahan is scheduled at 7:45:pm. If it leaves only at 7:45 pm, It's on time.
🔷 پروازم به اصفهان 7:45 شبه.اگر تنها ساعت 7:45 شب حرکت کنه به موقع است.
✅ کلمه in time وقتی به کار میرود که ما قبل از یه موقع مقرر به جایی میرسیم یا کاری را انجام میدهیم.
مثال:
🔶 I want to be home in time for dinner.
🔶 میخام قبل از موعد خوردن شام خونه باشم.
🔷 The accident victim was seriously injured. They got him to the hospital just in time.
🔷 قربانی حادثه بشدت مجروح شده بود. آنها اورا بموقع به بیمارستان رساندند.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔴 تفاوت on time و in time 🔴
⏰
✅ کلمه on time یعنی دقیقا سر وقت
( نه زودتر نه دیرتر )
مثال:
🔷 I always arrive at work on time.
🔷 من همیشه سروقت به محل کارم میرسم.
🔶 The 8:30 bus left on time.
🔶 اتوبوس 8:30 بموقع حرکت کرد.
🔷 My flight to Esfahan is scheduled at 7:45:pm. If it leaves only at 7:45 pm, It's on time.
🔷 پروازم به اصفهان 7:45 شبه.اگر تنها ساعت 7:45 شب حرکت کنه به موقع است.
✅ کلمه in time وقتی به کار میرود که ما قبل از یه موقع مقرر به جایی میرسیم یا کاری را انجام میدهیم.
مثال:
🔶 I want to be home in time for dinner.
🔶 میخام قبل از موعد خوردن شام خونه باشم.
🔷 The accident victim was seriously injured. They got him to the hospital just in time.
🔷 قربانی حادثه بشدت مجروح شده بود. آنها اورا بموقع به بیمارستان رساندند.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💑 تاحالا شده کسیو اونقد دوسش بداری که بهش بگی " کُشته مُردتم"
💐 اگه داشتی پس یادش بگیر و بهش بگو💐
❤ کُشته مُردتم
❤ I'm nuts about you
(آمناتس اِبَوت یو )
♨ اگه واقعا کشته مرده کسی هسی بفرس واسش که بدونه. حیفه ندونه♨
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💐 اگه داشتی پس یادش بگیر و بهش بگو💐
❤ کُشته مُردتم
❤ I'm nuts about you
(آمناتس اِبَوت یو )
♨ اگه واقعا کشته مرده کسی هسی بفرس واسش که بدونه. حیفه ندونه♨
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
" به خودم مربوطه"
" به خودم مربوطه"
Anonymous Quiz
21%
It's up on me
54%
It's up to me
18%
It's up for me
7%
It's up at me
🍇 سلام سلام زبان آموزهای عزیز 🍇
🍀 صبح زیبای آدینتون بخیر 🍀
👇نوزدهمین و بیستمین لغت کتاب 504👇
19) peril (پرِل)
✅ معنی: خطر
✳ synonym: danger, hazard
🔶 There is great peril in trying to climb the mountain.
🔶 تلاش برای بالارفتن از کوه خطرات زیادی به همراه دارد.
20) recline (ریکلاین)
✅ معنی: دراز کشیدن، لم دادن
✳ synonym: lie down
🔷 Richard likes to recline in front of the television set.
🔷 "ریچارد" دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍀 صبح زیبای آدینتون بخیر 🍀
👇نوزدهمین و بیستمین لغت کتاب 504👇
19) peril (پرِل)
✅ معنی: خطر
✳ synonym: danger, hazard
🔶 There is great peril in trying to climb the mountain.
🔶 تلاش برای بالارفتن از کوه خطرات زیادی به همراه دارد.
20) recline (ریکلاین)
✅ معنی: دراز کشیدن، لم دادن
✳ synonym: lie down
🔷 Richard likes to recline in front of the television set.
🔷 "ریچارد" دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
"روغن کُنجد" ؟
"روغن کُنجد" ؟
Anonymous Quiz
15%
Olive oil
21%
Corn oil
55%
Sesame oil
9%
Coconut oil
💯 تست آموزشی 💯
اون بهم حسودی میکنه
He is jealous ...... me.
اون بهم حسودی میکنه
He is jealous ...... me.
Anonymous Quiz
18%
with
35%
of
42%
to
4%
in
💐 سلام سلام گُلای تو خونه 💐
🌞صبح شنبتون پُر از عشق و امید🌞
👇کلمات شماره 21 و 22 از کتاب 504👇
21) shriek (شریک)
✅ معنی: فریاد کشیدن، جیغ کشیدن
✳ synonym: scream
🔷 With a loud shriek, Ronaldo fled from the room.
🔷 "رونالدو" فریاد بلندی کشید و از اتاق گریخت.
22) sinister (سینیستِر)
✅ معنی: شیطانی، شوم، نحس
✳ synonym: evil
🔶 The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police.
🔶 نقشه شوم فریب دادن بیوه زن توسط پلیس برملا شد.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌞صبح شنبتون پُر از عشق و امید🌞
👇کلمات شماره 21 و 22 از کتاب 504👇
21) shriek (شریک)
✅ معنی: فریاد کشیدن، جیغ کشیدن
✳ synonym: scream
🔷 With a loud shriek, Ronaldo fled from the room.
🔷 "رونالدو" فریاد بلندی کشید و از اتاق گریخت.
22) sinister (سینیستِر)
✅ معنی: شیطانی، شوم، نحس
✳ synonym: evil
🔶 The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police.
🔶 نقشه شوم فریب دادن بیوه زن توسط پلیس برملا شد.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new