🌹 سلام سلام رُفقای عزیز 🌹
❄️ صبح پنجشنبتون بخیر ❄️
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
97) peruse (پِروز)
🟢 معنی: به دقت مطالعه کردن
🟡 synonym: read carefully
🔴 After I peruse the chapter, I'll deal with the questions
🔴 بعد از مطالعه کردن این بخش، به پرسش ها خواهم پرداخت
98) phlegmatic (فلِگ مَتیک)
🟢 معنی: سرد، خونسرد، آرام
🟡 synonym: apathetic
🔴 Ben's phlegmatic behavior irritated his wife no end
🔴 رفتار سرد « بِن » همسرش را بی نهایت آزار می داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❄️ صبح پنجشنبتون بخیر ❄️
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
97) peruse (پِروز)
🟢 معنی: به دقت مطالعه کردن
🟡 synonym: read carefully
🔴 After I peruse the chapter, I'll deal with the questions
🔴 بعد از مطالعه کردن این بخش، به پرسش ها خواهم پرداخت
98) phlegmatic (فلِگ مَتیک)
🟢 معنی: سرد، خونسرد، آرام
🟡 synonym: apathetic
🔴 Ben's phlegmatic behavior irritated his wife no end
🔴 رفتار سرد « بِن » همسرش را بی نهایت آزار می داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
میخوایم با هم چندتا کلمه متضاد را یادبگیریم 💯
🟦 Even (ایوِن)
🟦 زوج
🟥 Odd (آد)
🟥 فرد
🟦 Drunk (درانک)
🟦 مست
🟥 Sober (سُبِر)
🟥 هوشیار
🟦 Wide (واید)
🟦 پهن، عریض
🟥 Narrow (نَرُ)
🟥 باریک
🟦 Inhale (اینهِیل)
🟦 نفس کشیدن (دَم)
🟥 Exhale (اِکس هِیل)
🟥 نفس کشیدن (بازدم)
🟦 Busy (بیزی)
🟦 مشغول
🟥 Idle (آیدِل)
🟥 بیکار
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🟦 Even (ایوِن)
🟦 زوج
🟥 Odd (آد)
🟥 فرد
🟦 Drunk (درانک)
🟦 مست
🟥 Sober (سُبِر)
🟥 هوشیار
🟦 Wide (واید)
🟦 پهن، عریض
🟥 Narrow (نَرُ)
🟥 باریک
🟦 Inhale (اینهِیل)
🟦 نفس کشیدن (دَم)
🟥 Exhale (اِکس هِیل)
🟥 نفس کشیدن (بازدم)
🟦 Busy (بیزی)
🟦 مشغول
🟥 Idle (آیدِل)
🟥 بیکار
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
می خوایم چندتا collocation با get یاد بگیریم
🟩 get a job
🟩 گرفتن شغل
🟨 get a shock
🟨 شوکه شدن
🟩 get married
🟩 ازدواج کردن
🟨 get divorced
🟨 طلاق گرفتن
🟩 get angry
🟩 عصبانی شدن
🟨 get the impression
🟨 گمان کردن
🟩 get drunk
🟩 مست شدن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🟩 get a job
🟩 گرفتن شغل
🟨 get a shock
🟨 شوکه شدن
🟩 get married
🟩 ازدواج کردن
🟨 get divorced
🟨 طلاق گرفتن
🟩 get angry
🟩 عصبانی شدن
🟨 get the impression
🟨 گمان کردن
🟩 get drunk
🟩 مست شدن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔮 دروووووود زبان دوست های عزیز 🔮
🌦 صبح سرد شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
99) plagiarize (پلِی جِرایز)
🟢 معنی: سرقت ادبی کردن، کپی کردن
🟡 synonym: steal
🔴 If you plagiarize, you are commiting a thift
🔴 اگر سرقت ادبی کنید، مرتکب دزدی شده اید
100) plausible (پلازِبِل)
🟢 معنی: معقول، قابل قبول
🟡 synonym: reasonable
🔴 There was only one thing wrong with Ron's plausible explanation it was a lie
🔴 در توضیح قابل قبول « ران » تنها یک اشکال وجود داشت صحبتش یک دروغ بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح سرد شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
99) plagiarize (پلِی جِرایز)
🟢 معنی: سرقت ادبی کردن، کپی کردن
🟡 synonym: steal
🔴 If you plagiarize, you are commiting a thift
🔴 اگر سرقت ادبی کنید، مرتکب دزدی شده اید
100) plausible (پلازِبِل)
🟢 معنی: معقول، قابل قبول
🟡 synonym: reasonable
🔴 There was only one thing wrong with Ron's plausible explanation it was a lie
🔴 در توضیح قابل قبول « ران » تنها یک اشکال وجود داشت صحبتش یک دروغ بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 سلام سلام دوستان گُلمون 🌈
🌲 صبح یکشنبتون بخیر 🌲
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
101) posthumous (پاسچِمِس)
🟢 معنی: پس از مرگ
🔴 The posthumous award was presented to Hartley's widow
🔴 پس از مرگ « هارتلی » جایزه به همسر بیوه اش ارائه شد
102) precocious (پرِکُشِس)
🟢 معنی: نابغه، باهوش
🟡 synonym: advanced, intelligent
🔴 Since Lulu was so precocious, she was skipped twice at school
🔴 از آنجایی که « لولو » خیلی باهوش بود، دوبار در مدرسه جهشی خواند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 صبح یکشنبتون بخیر 🌲
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
101) posthumous (پاسچِمِس)
🟢 معنی: پس از مرگ
🔴 The posthumous award was presented to Hartley's widow
🔴 پس از مرگ « هارتلی » جایزه به همسر بیوه اش ارائه شد
102) precocious (پرِکُشِس)
🟢 معنی: نابغه، باهوش
🟡 synonym: advanced, intelligent
🔴 Since Lulu was so precocious, she was skipped twice at school
🔴 از آنجایی که « لولو » خیلی باهوش بود، دوبار در مدرسه جهشی خواند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
خب تو این روزا که داره بارون میاد
باید انواع بارون هارو بدونیم
⛈ انواع باران به انگلیسی ⛈
💦 It's raining (ایتس رِینینگ)
💦 بارون میاد
💧 It's drizzling (ایتس دریزِلینگ)
💧 بارون نم نم میاد
☁️ It's spitting (ایتس سپیتینگ)
☁️ بارون که تازه شروع میشه
☔️ It's pouring (ایتس پُرینگ)
☔️ بارون شدید میاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
باید انواع بارون هارو بدونیم
⛈ انواع باران به انگلیسی ⛈
💦 It's raining (ایتس رِینینگ)
💦 بارون میاد
💧 It's drizzling (ایتس دریزِلینگ)
💧 بارون نم نم میاد
☁️ It's spitting (ایتس سپیتینگ)
☁️ بارون که تازه شروع میشه
☔️ It's pouring (ایتس پُرینگ)
☔️ بارون شدید میاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💪 سلامسلام زبان آموزهای پرانرژی 💪
🌧 صبح بارونی دوشنبتون بخیر 🌧
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
103) potpourri (پُ پوری)
🟢 معنی: منتخب، درهم و برهم
🔴 The composer performed a potpourri of his hits
🔴 آهنگساز منتخبی از آثار موققش را اجرا کرد
104) procrastinate (پراک راس تی نِیت)
🟢 معنی: طفره رفتن، تعلل کردن
🟡 synonym: delay, linger
🔴 One cannot procrastinate when paying income taxes
🔴 هنگام پرداخت مالیات بردرآمد هیچ کس نمی تواند طفره برود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌧 صبح بارونی دوشنبتون بخیر 🌧
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
103) potpourri (پُ پوری)
🟢 معنی: منتخب، درهم و برهم
🔴 The composer performed a potpourri of his hits
🔴 آهنگساز منتخبی از آثار موققش را اجرا کرد
104) procrastinate (پراک راس تی نِیت)
🟢 معنی: طفره رفتن، تعلل کردن
🟡 synonym: delay, linger
🔴 One cannot procrastinate when paying income taxes
🔴 هنگام پرداخت مالیات بردرآمد هیچ کس نمی تواند طفره برود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 دروووووود به اعضای کانال نوین 😍
🍂 صبح پاییزی سه شنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
105) prognosticate (پراگ ناس تی کِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، خبر دادن
🟡 synonym: predict, forecast, foretell
🔴 The thunder and lightning prognosticated a huge storm
🔴 رعد و برق خبر از طوفانی عظیم می داد
106) prolific (پرولی فیک)
🟢 معنی: پرتلاش، پرکار
🟡 synonym: fertile
🔴 Renoir was one of the world's most profilic painters
🔴 « رینور » یکی از پرکارترین نقاشان جهان بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍂 صبح پاییزی سه شنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
105) prognosticate (پراگ ناس تی کِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، خبر دادن
🟡 synonym: predict, forecast, foretell
🔴 The thunder and lightning prognosticated a huge storm
🔴 رعد و برق خبر از طوفانی عظیم می داد
106) prolific (پرولی فیک)
🟢 معنی: پرتلاش، پرکار
🟡 synonym: fertile
🔴 Renoir was one of the world's most profilic painters
🔴 « رینور » یکی از پرکارترین نقاشان جهان بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍁 سلاااااااااام دوستان نوین اینگلیشی 🍁
🌦 صبح چهار شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
107) quandary (کوآندِری)
🟢 معنی: شک و تردید، بلاتکلیفی
🟡 synonym: dilemma, predicament
🔴 When hs had to choose a new car, my father was in a quandary
🔴 پدرم هنگامیکه مجبور بود اتومبیل جدیدی بخرد، دچار شک و تردید بود
108) rabid (رَبید)
🟢 معنی: متعصب، خشمگین، مبتلا به هاری
🔴 Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment
🔴 هنگامیکه احتمالا سگ هاری « جف » را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح چهار شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
107) quandary (کوآندِری)
🟢 معنی: شک و تردید، بلاتکلیفی
🟡 synonym: dilemma, predicament
🔴 When hs had to choose a new car, my father was in a quandary
🔴 پدرم هنگامیکه مجبور بود اتومبیل جدیدی بخرد، دچار شک و تردید بود
108) rabid (رَبید)
🟢 معنی: متعصب، خشمگین، مبتلا به هاری
🔴 Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment
🔴 هنگامیکه احتمالا سگ هاری « جف » را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 to slice (تو سْلایس)
🔵 بریدن، باریک بریدن
🔴 to peel (تو پیل)
🔴 پوست کندن
🔵 to grate (تو گرِیت)
🔵 رنده کردن
🔴 to boil (تو بُیل)
🔴 جوشاندن، جوشیدن
🔵 to fry (تو فرای)
🔵 سرخ شدن، سرخ کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔵 بریدن، باریک بریدن
🔴 to peel (تو پیل)
🔴 پوست کندن
🔵 to grate (تو گرِیت)
🔵 رنده کردن
🔴 to boil (تو بُیل)
🔴 جوشاندن، جوشیدن
🔵 to fry (تو فرای)
🔵 سرخ شدن، سرخ کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 سلام سلام دوستان انگلیسی دوست 🎋
🌈 صبح پنجشنبتون بخیر 🌈
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
109) rendezvous (راندِیوو)
🟢 معنی: قرار ملاقات، مکان ملاقات
🔴 Our secret rendezvous turned out to be not se secret
🔴 مشخص شد که قرار ملاقات مخفیانه ما، چندان هم مخفی نبود
110) rescind (ری سیند)
🟢 معنی: لغو کردن، باطل کردن، فسخ کردن
🟡 synonym: cancel, revoke
🔴 Before his appointment could be rescinded, Li Chen withdrew
🔴 « لی چین » قبل از اینکه انتصابش لغو شود، کناره گیری کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح پنجشنبتون بخیر 🌈
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
109) rendezvous (راندِیوو)
🟢 معنی: قرار ملاقات، مکان ملاقات
🔴 Our secret rendezvous turned out to be not se secret
🔴 مشخص شد که قرار ملاقات مخفیانه ما، چندان هم مخفی نبود
110) rescind (ری سیند)
🟢 معنی: لغو کردن، باطل کردن، فسخ کردن
🟡 synonym: cancel, revoke
🔴 Before his appointment could be rescinded, Li Chen withdrew
🔴 « لی چین » قبل از اینکه انتصابش لغو شود، کناره گیری کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
میخوام چندتا تیکه ( متلک ) یاد بگیریم 😍
البته توصیه ما اینه حتی الامکان ازشون استفاده نکنید 😜😂
🛑 sissy (سیسی)
🛑 سوسول
⭕️ black sheep (بْلَک شیپ)
⭕️ مایه ننگ خانواده
🛑 Jerk (جِرک)
🛑 آشغال، لاشی
⭕️ Jackass (جَک اَس)
⭕️ کَله خَر
🛑 asshole (اَس هُل)
🛑 عَوَضی
⭕️ dumb (دام)
⭕️ احمق
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
البته توصیه ما اینه حتی الامکان ازشون استفاده نکنید 😜😂
🛑 sissy (سیسی)
🛑 سوسول
⭕️ black sheep (بْلَک شیپ)
⭕️ مایه ننگ خانواده
🛑 Jerk (جِرک)
🛑 آشغال، لاشی
⭕️ Jackass (جَک اَس)
⭕️ کَله خَر
🛑 asshole (اَس هُل)
🛑 عَوَضی
⭕️ dumb (دام)
⭕️ احمق
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍃 سلام سلام عزیزان نوین اینگلیشی 🍃
🌦 صبح اولین روز هفتتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
111) sanguine (سَن گو اِن)
🟢 معنی: خوش بین، امیدوار
🟡 synonym: hopeful, optimistic
🔴 I'm not sanguine about our team's chances this year
🔴 من امسال به شانس تیم مان خوش بین نیستم
112) simile (سیمِلی)
🟢 معنی: تشبیه
🔴 The poet's strength was in his creation of memorable similes
🔴 توانایی شاعر در خلق تشبیهات بیادماندنی اش بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح اولین روز هفتتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
111) sanguine (سَن گو اِن)
🟢 معنی: خوش بین، امیدوار
🟡 synonym: hopeful, optimistic
🔴 I'm not sanguine about our team's chances this year
🔴 من امسال به شانس تیم مان خوش بین نیستم
112) simile (سیمِلی)
🟢 معنی: تشبیه
🔴 The poet's strength was in his creation of memorable similes
🔴 توانایی شاعر در خلق تشبیهات بیادماندنی اش بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❌❌❌❌ با این آدما رفاقت نکن ❌❌❌❌
🔵 Stingy (سْتینجی)
🔵 خسیس
🔴 Two - faced (تو فِیست)
🔴 دورو
🔵 Absent - minded (اَبسِنت مایندِد)
🔵 حواس پرت
🔴 Cheeky (چیکی)
🔴 پرو، گستاخ
🔵 Stubborn (سْتابِرن)
🔵 لجباز
🔴 Easy going (ایزی گُ ئینگ)
🔴 بی خیال، آسوده
🔵 Selfish (سِلفیش)
🔵 خودخواه
🔴 Jealous (جِلِس)
🔴 حسود
🔵 Sneaky (سنیکی)
🔵 موذی، آب زیر کاه
🆔 @novinenflish_new
🆔 @novinenglish_new
🔵 Stingy (سْتینجی)
🔵 خسیس
🔴 Two - faced (تو فِیست)
🔴 دورو
🔵 Absent - minded (اَبسِنت مایندِد)
🔵 حواس پرت
🔴 Cheeky (چیکی)
🔴 پرو، گستاخ
🔵 Stubborn (سْتابِرن)
🔵 لجباز
🔴 Easy going (ایزی گُ ئینگ)
🔴 بی خیال، آسوده
🔵 Selfish (سِلفیش)
🔵 خودخواه
🔴 Jealous (جِلِس)
🔴 حسود
🔵 Sneaky (سنیکی)
🔵 موذی، آب زیر کاه
🆔 @novinenflish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 سلام سلام رفقای زبان دوستمون 🎋
🍂 صبح یکشنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
113) skeptic (اِسکِپتیک)
🟢 معنی: آدم شکاک، مردد
🟡 synonym: doubter
🔴 I couldn't convince uncle Henry, a born skeptic
🔴 من نتوانستم « عمو هنری » را که فطرتا شکاک است متقاعد کنم
114) slander (اِسلَندِر)
🟢 معنی: افترا، تهمت، بهتان
🟡 synonym: libel, vilify
🔴 Those who have tried to slander the actor paid for it in court
🔴 کسانی که سعی کردند به هنرپیشه تهمت بزنند تاوان آن را در دادگاه داده اند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍂 صبح یکشنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
113) skeptic (اِسکِپتیک)
🟢 معنی: آدم شکاک، مردد
🟡 synonym: doubter
🔴 I couldn't convince uncle Henry, a born skeptic
🔴 من نتوانستم « عمو هنری » را که فطرتا شکاک است متقاعد کنم
114) slander (اِسلَندِر)
🟢 معنی: افترا، تهمت، بهتان
🟡 synonym: libel, vilify
🔴 Those who have tried to slander the actor paid for it in court
🔴 کسانی که سعی کردند به هنرپیشه تهمت بزنند تاوان آن را در دادگاه داده اند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
تموم زبان آموزها این افعال پرکاربرد رو بلدن 😎
🔮 Stand (ستَند)
🔮 ایستادن
💥 Sit (سیت)
💥 نشستن
🔮 Bend (بِند)
🔮 خَم شدن
💥 Kneel (نیل)
💥 زانو زدن
🔮 Jump (جامپ)
🔮 پریدن
💥 Dive (دایو)
💥 شیرجه زدن
🔮 Trip (تریپ)
🔮 زمین خوردن
💥 Slip (سلیپ)
💥 لیز خوردن
🔮 Fall (فال)
🔮 افتادن، سقوط کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔮 Stand (ستَند)
🔮 ایستادن
💥 Sit (سیت)
💥 نشستن
🔮 Bend (بِند)
🔮 خَم شدن
💥 Kneel (نیل)
💥 زانو زدن
🔮 Jump (جامپ)
🔮 پریدن
💥 Dive (دایو)
💥 شیرجه زدن
🔮 Trip (تریپ)
🔮 زمین خوردن
💥 Slip (سلیپ)
💥 لیز خوردن
🔮 Fall (فال)
🔮 افتادن، سقوط کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💪 سلام سلام دوستان پرانرژی 💪
🌊 صبح دوشنبه پاییزیتون بخیر 🌊
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
115) sporadic (سپُرادِک)
🟢 معنی: پراکنده، نامنظم
🟡 synonym: occasional, irregular
🔴 Dr. Kolitz noted the sporadic outbreak of measles in our community
🔴 دکتر « کولیتز » به شیوع پراکنده ی سرخچه در جامعه ما توجه کرد
116) superficial (سوپِرفیشِل)
🟢 معنی: سطحی، ظاهری
🟡 synonym: shallow, cursory
🔴 Despite her superficial knowledge of accounting, Eliza got the Jo
🔴 « الیزا » با وجود اطلاعات سطحی در مورد حسابداری، شغل را بدست اورد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌊 صبح دوشنبه پاییزیتون بخیر 🌊
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
115) sporadic (سپُرادِک)
🟢 معنی: پراکنده، نامنظم
🟡 synonym: occasional, irregular
🔴 Dr. Kolitz noted the sporadic outbreak of measles in our community
🔴 دکتر « کولیتز » به شیوع پراکنده ی سرخچه در جامعه ما توجه کرد
116) superficial (سوپِرفیشِل)
🟢 معنی: سطحی، ظاهری
🟡 synonym: shallow, cursory
🔴 Despite her superficial knowledge of accounting, Eliza got the Jo
🔴 « الیزا » با وجود اطلاعات سطحی در مورد حسابداری، شغل را بدست اورد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
چندتا قسمت های مختلف ماشینتو یادبگیر 🚙 🚗
🚗 فرمان
🚗 Steering wheel ( سْتیِرینگ ویل )
🚙 ترمز
🚙 Brake (برِیک)
🚗 ترمز دستی
🚗 Emergency brake (اِمِرجِنسی برِیک)
🚙 چراغ ترمز
🚙 Brake light (برِیک لایت)
🚗 سپر
🚗 Bumper (بامپِر)
🚙 داشبورد
🚙 Dashboard (دَشبُرد)
🚗 دنده
🚗 Gear (گی یِر)
🚙 چراغ جلو
🚙 Headlight (هِدلایت)
🚗 کاپوت
🚗 Hood (هود)
🚙 بوق
🚙 Horn (هُرن)
🚗 صندوق عقب
🚗 Trunk (ترانک)
🚙 کلاچ
🚙 Clutch (کلاچ)
🚗 پدال گاز
🚗 Gas pedal (گَس پِدِل)
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🚗 فرمان
🚗 Steering wheel ( سْتیِرینگ ویل )
🚙 ترمز
🚙 Brake (برِیک)
🚗 ترمز دستی
🚗 Emergency brake (اِمِرجِنسی برِیک)
🚙 چراغ ترمز
🚙 Brake light (برِیک لایت)
🚗 سپر
🚗 Bumper (بامپِر)
🚙 داشبورد
🚙 Dashboard (دَشبُرد)
🚗 دنده
🚗 Gear (گی یِر)
🚙 چراغ جلو
🚙 Headlight (هِدلایت)
🚗 کاپوت
🚗 Hood (هود)
🚙 بوق
🚙 Horn (هُرن)
🚗 صندوق عقب
🚗 Trunk (ترانک)
🚙 کلاچ
🚙 Clutch (کلاچ)
🚗 پدال گاز
🚗 Gas pedal (گَس پِدِل)
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌿 سلام و درود به زبان آموزان عزیز 🌿
🌦 صبحسه شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
117) taciturn (تَسی تِرن)
🟢 معنی: کم حرف، ساکت
🟡 synonym: silent
🔴 In court, the taciturn witness didn't help the prosecutin
🔴 در دادگاه، شاهد کم حرف کمکی به اتهام نکرد
118) terse (تِرس)
🟢 معنی: مختصر، مفید، کوتاه
🟡 synonym: short, concise
🔴 Al's terse report endeared him to the company president
🔴 گزارش مختصر و مفید « آل » او را نزد رئیس شرکت عزیز ساخت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبحسه شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
117) taciturn (تَسی تِرن)
🟢 معنی: کم حرف، ساکت
🟡 synonym: silent
🔴 In court, the taciturn witness didn't help the prosecutin
🔴 در دادگاه، شاهد کم حرف کمکی به اتهام نکرد
118) terse (تِرس)
🟢 معنی: مختصر، مفید، کوتاه
🟡 synonym: short, concise
🔴 Al's terse report endeared him to the company president
🔴 گزارش مختصر و مفید « آل » او را نزد رئیس شرکت عزیز ساخت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌻 سلاااااااااام عزیزای دل 🌻
🌥 صبح چهارشنبتون بخیر 🌥
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
119) thwart (ثووارت)
🟢 معنی: خنثی کردن، ممانعت کردن، جلوگیری کردن
🟡 synonym: hinder, block
🔴 The inmate's attempt to escape was thwarted by an alert guard
🔴 یک نگهبان هوشیار تلاش زندانیان برای فرار را خنثی کرد
120) trite (ترایت)
🟢 معنی: پیش پا افتاده، معمولی
🟡 synonym: banal, cliche
🔴 The compositions trite expressions disappointed the teacher
🔴 اصطلاحات پیش پا افتاده ی انشا، معلم را ناامید کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌥 صبح چهارشنبتون بخیر 🌥
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
119) thwart (ثووارت)
🟢 معنی: خنثی کردن، ممانعت کردن، جلوگیری کردن
🟡 synonym: hinder, block
🔴 The inmate's attempt to escape was thwarted by an alert guard
🔴 یک نگهبان هوشیار تلاش زندانیان برای فرار را خنثی کرد
120) trite (ترایت)
🟢 معنی: پیش پا افتاده، معمولی
🟡 synonym: banal, cliche
🔴 The compositions trite expressions disappointed the teacher
🔴 اصطلاحات پیش پا افتاده ی انشا، معلم را ناامید کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new