💯 تست آموزشی 💯
A: All the lights have gone off
B: Don't worry . I .............. a look.
A: All the lights have gone off
B: Don't worry . I .............. a look.
Anonymous Quiz
38%
will take
32%
am going to take
20%
have taken
10%
take
❤️ سلام سلام دوستای عزیزم ❤️
💐 شنبه 1399 - 1400 تون بخیر و خوشی 💐
امیدوارم تو این سال در کنار تندرستی به تموم آرزوهای پاکتون برسید 🧡💚💛
🔥 لغات 119 و 120 کتاب 504 🔥
119) numerous (نیومِرِس)
🟢 معنی: فراوان، زیاد
✳️ synonym: several
♦️ Critics review numerous movies every week
♦️ منتقدین، فیلم های زیادی را در هر هفته نقد می کنند
120) flexible (فلِکسیبِل)
🟢 معنی:انعطاف پذیر
✳️ synonym: pliable
♦️ A mouse's flexible body allows it to squeeze through narrow openings
♦️ بدن انعطاف پذیر موش، به او این امکان را میدهد که خود را از سوراخ کوچکی به زور عبور دهد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💐 شنبه 1399 - 1400 تون بخیر و خوشی 💐
امیدوارم تو این سال در کنار تندرستی به تموم آرزوهای پاکتون برسید 🧡💚💛
🔥 لغات 119 و 120 کتاب 504 🔥
119) numerous (نیومِرِس)
🟢 معنی: فراوان، زیاد
✳️ synonym: several
♦️ Critics review numerous movies every week
♦️ منتقدین، فیلم های زیادی را در هر هفته نقد می کنند
120) flexible (فلِکسیبِل)
🟢 معنی:انعطاف پذیر
✳️ synonym: pliable
♦️ A mouse's flexible body allows it to squeeze through narrow openings
♦️ بدن انعطاف پذیر موش، به او این امکان را میدهد که خود را از سوراخ کوچکی به زور عبور دهد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
عید اووووووومد 🤩🥰🤩🥰
بهار اووووووووووومد 🧡💚🧡💚
🌷🍃سال نوتون مبارک عزیزای دل 🌷🍃
🙈یه وقت زشت نباشه که هفتسین را بلد نباشین 🙈
🟢 sprout (اِسپِرَوت)
🟢 سَبزه
🟡 sumac (سومَک)
🟡 سماق
🟢 apple (اَپِل)
🟢 سیب
🟡 vinegar (وینِگِر)
🟡 سرکه
🟢 garlic (گارلیک)
🟢 سیر
🟡 coins (کُینز)
🟡 سکه
🟢 wheat pudding (ویت پودینگ)
🟢 سمنو
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
بهار اووووووووووومد 🧡💚🧡💚
🌷🍃سال نوتون مبارک عزیزای دل 🌷🍃
🙈یه وقت زشت نباشه که هفتسین را بلد نباشین 🙈
🟢 sprout (اِسپِرَوت)
🟢 سَبزه
🟡 sumac (سومَک)
🟡 سماق
🟢 apple (اَپِل)
🟢 سیب
🟡 vinegar (وینِگِر)
🟡 سرکه
🟢 garlic (گارلیک)
🟢 سیر
🟡 coins (کُینز)
🟡 سکه
🟢 wheat pudding (ویت پودینگ)
🟢 سمنو
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴 سلام سلام لیدی و جنتلمن های عزیز 🪴
🌹 صبح فوق العاده زیبای اولین روز سال بخیر 🌹
📜 لغات 121 و 122 کتاب 504 📜
121) evidence (اِویدِنس)
🟢 معنی: سند، مدرک، شاهد
✳️ synonym: proof, document
♦️ Each juror felt he needed more evidence before voting to convict the former football star
♦️ هریک از اعضای هیٔت منصفه، احساس کردند قبل از اینکه بخواهند رای به محکومیت ستاره قبلی فوتبال بدهند، به شواهد بیشتری نیاز دارند
122) solitary (سالیتِری)
🟢 معنی: تنها، گوشه گیرانه
✳️ synonym: lone, single
♦️ Side's solitary manner kept him from making new friendship
♦️ رفتار گوشه گیرانه «ساید» موجب شد که او دوستان جدیدی پیدا نکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌹 صبح فوق العاده زیبای اولین روز سال بخیر 🌹
📜 لغات 121 و 122 کتاب 504 📜
121) evidence (اِویدِنس)
🟢 معنی: سند، مدرک، شاهد
✳️ synonym: proof, document
♦️ Each juror felt he needed more evidence before voting to convict the former football star
♦️ هریک از اعضای هیٔت منصفه، احساس کردند قبل از اینکه بخواهند رای به محکومیت ستاره قبلی فوتبال بدهند، به شواهد بیشتری نیاز دارند
122) solitary (سالیتِری)
🟢 معنی: تنها، گوشه گیرانه
✳️ synonym: lone, single
♦️ Side's solitary manner kept him from making new friendship
♦️ رفتار گوشه گیرانه «ساید» موجب شد که او دوستان جدیدی پیدا نکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 سلام به همه دوستای با انگیزه و پرانرژی 💥
🥰 صبح دل انگیز دومین روز سالتون بخیر 🥰
📜 لغات 123 و 124 کتاب 504 📜
123) vision (ویژِن)
🟢 معنی: بینایی، قدرت دید
✳️ synonym: sight, eyesight
♦️ With the aid of the binoculars, my vision improved enough to see the entire vicinity
♦️ به کمک دوربین دوچشمی، بینایی ام آنقدر بهتر شد که توانستم کل محوطه را ببینم
124) frequent (فریکوِئنت)
🟢 معنی: بیشتراوقات، فراوان، مکرر
✳️ synonym: usual
♦️ On frequent occasions Sam fell asleep in class
♦️ در بیشتر اوقات، سام در کلاس خوابش می برد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥰 صبح دل انگیز دومین روز سالتون بخیر 🥰
📜 لغات 123 و 124 کتاب 504 📜
123) vision (ویژِن)
🟢 معنی: بینایی، قدرت دید
✳️ synonym: sight, eyesight
♦️ With the aid of the binoculars, my vision improved enough to see the entire vicinity
♦️ به کمک دوربین دوچشمی، بینایی ام آنقدر بهتر شد که توانستم کل محوطه را ببینم
124) frequent (فریکوِئنت)
🟢 معنی: بیشتراوقات، فراوان، مکرر
✳️ synonym: usual
♦️ On frequent occasions Sam fell asleep in class
♦️ در بیشتر اوقات، سام در کلاس خوابش می برد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام به دوستان زبان دوست عزیز 🎄
🌸 صبح سه شنبه سوم فروردینتون بخیر 🌸
📕 لغات 125 و 126 کتاب 504 📕
125) glimpse (گلیمپس)
🟢 معنی: نگاه اجمالی، نگاه گذرا
✳️ synonym: glance
♦️ This morning we caught our first glimpse of the beautiful shoreline
♦️ امروز صبح نگاه اجمالی به ساحل زیبا انداختیم
126) recent (ریسِنت)
🟢 معنی: اخیر، جدید
✳️ synonym: new
♦️ Recent studies have concluded that more people are working than ever before
♦️ در مطالعات اخیر به این نتیجه رسیده اند که اکثر مردم بیشتر از سابق کار می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌸 صبح سه شنبه سوم فروردینتون بخیر 🌸
📕 لغات 125 و 126 کتاب 504 📕
125) glimpse (گلیمپس)
🟢 معنی: نگاه اجمالی، نگاه گذرا
✳️ synonym: glance
♦️ This morning we caught our first glimpse of the beautiful shoreline
♦️ امروز صبح نگاه اجمالی به ساحل زیبا انداختیم
126) recent (ریسِنت)
🟢 معنی: اخیر، جدید
✳️ synonym: new
♦️ Recent studies have concluded that more people are working than ever before
♦️ در مطالعات اخیر به این نتیجه رسیده اند که اکثر مردم بیشتر از سابق کار می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه درس توپ بدیم 😍
🛑 تفاوت match و race 🛑
🔵 match (مَچ)
🔵 واژه ی match بمعنی "مسابقه" برای بازی هایی بکار میروند که توپ داشته باشند مثل فوتبال، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ و غیره.
🔹 A football match attracts most people
🔴 race (رِیس)
🔴 واژه ی race بمعنی "مسابقه" برای بازی های بدون توپ بکار می رود مثل دوچرخه سواری، اتومبیل رانی، دومیدانی، بکس و غیره
🔸 In a ralley race, speed is the most important thing for drivers
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🛑 تفاوت match و race 🛑
🔵 match (مَچ)
🔵 واژه ی match بمعنی "مسابقه" برای بازی هایی بکار میروند که توپ داشته باشند مثل فوتبال، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ و غیره.
🔹 A football match attracts most people
🔴 race (رِیس)
🔴 واژه ی race بمعنی "مسابقه" برای بازی های بدون توپ بکار می رود مثل دوچرخه سواری، اتومبیل رانی، دومیدانی، بکس و غیره
🔸 In a ralley race, speed is the most important thing for drivers
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🤩 سلام خوشتیپ های عاشق زبان 🤩
🎄 صبح زیبای چهارشنبه چهارم فروردینتون بخیر 🎄
📜 لغات 127 و 128 کتاب 504 📜
127) decade (دیکِید)
🟢 معنی: دهه، دوره ده ساله
✳️ synonym: ten years
♦️ I have a vision that this decade will be better than the last one
♦️ این تصور را در سر دارم که این دهه بهتر از دهه گذشته خواهد بود
128) hesitate (هِزیتِیت)
🟢 معنی: تردید کردن، شک کردن
✳️ synonym: vacillate
♦️ The proverb tells us that he who hesitates is lost friendship
♦️ ضرب المثل به ما می گوید هر کسی که تردید کند، بازنده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 صبح زیبای چهارشنبه چهارم فروردینتون بخیر 🎄
📜 لغات 127 و 128 کتاب 504 📜
127) decade (دیکِید)
🟢 معنی: دهه، دوره ده ساله
✳️ synonym: ten years
♦️ I have a vision that this decade will be better than the last one
♦️ این تصور را در سر دارم که این دهه بهتر از دهه گذشته خواهد بود
128) hesitate (هِزیتِیت)
🟢 معنی: تردید کردن، شک کردن
✳️ synonym: vacillate
♦️ The proverb tells us that he who hesitates is lost friendship
♦️ ضرب المثل به ما می گوید هر کسی که تردید کند، بازنده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ را حتما ببینید
هم جنبه فان داره هم آموزشی 😍😁
🔹 you pulled it out
🔹 بیرونش اوردی
🔸 She did it
🔸 اون تونست
🔹 Oh my God
🔹 خدای من
🔸 Good job ....
🔸 آفرین ....
🔹 She pulled out my tooth
🔹 اون دندون منو بیرون اورد
🔸 It was so loose and she pulled it out
🔸 خیلی لَق شده بود و اون (طوطی) درش اورد
🔹 Good job .....
🔹 آفرین .....
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
هم جنبه فان داره هم آموزشی 😍😁
🔹 you pulled it out
🔹 بیرونش اوردی
🔸 She did it
🔸 اون تونست
🔹 Oh my God
🔹 خدای من
🔸 Good job ....
🔸 آفرین ....
🔹 She pulled out my tooth
🔹 اون دندون منو بیرون اورد
🔸 It was so loose and she pulled it out
🔸 خیلی لَق شده بود و اون (طوطی) درش اورد
🔹 Good job .....
🔹 آفرین .....
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام دوست داشتنی های عزیز 🎄
⛰ صبح پنجمین روز بهاریتون بخیر ⛰
📜 لغات 129 و 130 کتاب 504 📜
129) absurd (اَبسِرد)
🟢 معنی: نامعقول، پوچ، احمقانه
✳️ synonym: ridiculous
♦️ It was absurd to believe the fisherman's tall tale
♦️ باور کردن داستان طولانی ماهیگیر، نامعقول بود
130) conflict (کانفلیکت)
🟢 معنی: درگیری، دعوا
✳️ synonym: clash
♦️ There was a noisy conflict over who was the better tennis player
♦️ درگیری پر سروصدایی بود درباره اینکه چه کسی بازیکن بهتر تنیس است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛰ صبح پنجمین روز بهاریتون بخیر ⛰
📜 لغات 129 و 130 کتاب 504 📜
129) absurd (اَبسِرد)
🟢 معنی: نامعقول، پوچ، احمقانه
✳️ synonym: ridiculous
♦️ It was absurd to believe the fisherman's tall tale
♦️ باور کردن داستان طولانی ماهیگیر، نامعقول بود
130) conflict (کانفلیکت)
🟢 معنی: درگیری، دعوا
✳️ synonym: clash
♦️ There was a noisy conflict over who was the better tennis player
♦️ درگیری پر سروصدایی بود درباره اینکه چه کسی بازیکن بهتر تنیس است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام دوستای عشق زبان 🎄
🔥 صبح ششم فروردینتون پُرانرژی 🔥
📘 لغات 131 و 132 کتاب 504 📘
131) minority (مینیارِتی)
🟢 معنی: اقلیت
✳️ synonym: less than half
♦️ Native american are a minority group in the united states
♦️ سرخ پوستان در ایالات متحده، گروه اقلیت هستند
132) fiction (فیکشِن)
🟢 معنی: خیال، تخیلی، دروغ
✳️ synonym: story
♦️ Marge enjoys reading works of fiction rather than true stories
♦️ «مارج» از خواندن داستان های خیالی بیشتر از داستان های واقعی لذت می برد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔥 صبح ششم فروردینتون پُرانرژی 🔥
📘 لغات 131 و 132 کتاب 504 📘
131) minority (مینیارِتی)
🟢 معنی: اقلیت
✳️ synonym: less than half
♦️ Native american are a minority group in the united states
♦️ سرخ پوستان در ایالات متحده، گروه اقلیت هستند
132) fiction (فیکشِن)
🟢 معنی: خیال، تخیلی، دروغ
✳️ synonym: story
♦️ Marge enjoys reading works of fiction rather than true stories
♦️ «مارج» از خواندن داستان های خیالی بیشتر از داستان های واقعی لذت می برد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
Forwarded from novin english
#تلفظ
یه نکته تلفظی بگیم که خیلیم آسونه 😍
🟩 حرف Y در پایان کلمات یک بخشی بصورت « آی » تلفظ میشه:
🔹 my (مای)
🔸 fly (فلای)
🔹 by (بای)
🔸 shy (شای)
🟨 حرف Y در پایان کلمات دو بخشی بصورت « اي » تلفظ میشه:
🔹 happy (هَپی)
🔸 party (پارتی)
🔹 bumpy (بامپی)
🔸 daddy (دَدی)
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه نکته تلفظی بگیم که خیلیم آسونه 😍
🟩 حرف Y در پایان کلمات یک بخشی بصورت « آی » تلفظ میشه:
🔹 my (مای)
🔸 fly (فلای)
🔹 by (بای)
🔸 shy (شای)
🟨 حرف Y در پایان کلمات دو بخشی بصورت « اي » تلفظ میشه:
🔹 happy (هَپی)
🔸 party (پارتی)
🔹 bumpy (بامپی)
🔸 daddy (دَدی)
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام دوستای عزیز زبان دوست 🎄
🌈 صبح خوش آب و هوای شنبتون بخیر 🌈
📙 لغات 133 و 134 کتاب 504 📙
133) ignite (ایگنایت)
🟢 معنی: آتش گرفتن، سوزاندن
✳️ synonym: fire, set fire
♦️ One match can ignite an entire forest
♦️ یک کبریت میتواند تمام جنگل را به آتش بکشد
134) abolish (اِبالیش)
🟢 معنی: لغو کردن، مُلغی کردن
✳️ synonym: nullify
♦️ The death penalty has recently been abolished in our state
♦️ اخیرا مجازات اعدام در ایالت ما ملغی شده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح خوش آب و هوای شنبتون بخیر 🌈
📙 لغات 133 و 134 کتاب 504 📙
133) ignite (ایگنایت)
🟢 معنی: آتش گرفتن، سوزاندن
✳️ synonym: fire, set fire
♦️ One match can ignite an entire forest
♦️ یک کبریت میتواند تمام جنگل را به آتش بکشد
134) abolish (اِبالیش)
🟢 معنی: لغو کردن، مُلغی کردن
✳️ synonym: nullify
♦️ The death penalty has recently been abolished in our state
♦️ اخیرا مجازات اعدام در ایالت ما ملغی شده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام جذابای پُرانرژی 🎄
🍄 صبح خوشگل یکشنبتون بخیر 🍄
📘 لغات 135 و 136 کتاب 504 📘
135) urban (اِربِن)
🟢 معنی: شهری، مربوط به شهر
✳️ synonym: metropolitan
♦️ Many businesses open offices in urban areas
♦️ بسیاری از مشاغل، دفاتری را در مناطق شهری دایر می کنند
136) population (پاپیولِیشِن)
🟢 معنی: جمعیت، مردم
✳️ synonym: people
♦️ The population of the world increased in every decade
♦️ جمعیت دنیا در هر دهه افزایش یافته است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍄 صبح خوشگل یکشنبتون بخیر 🍄
📘 لغات 135 و 136 کتاب 504 📘
135) urban (اِربِن)
🟢 معنی: شهری، مربوط به شهر
✳️ synonym: metropolitan
♦️ Many businesses open offices in urban areas
♦️ بسیاری از مشاغل، دفاتری را در مناطق شهری دایر می کنند
136) population (پاپیولِیشِن)
🟢 معنی: جمعیت، مردم
✳️ synonym: people
♦️ The population of the world increased in every decade
♦️ جمعیت دنیا در هر دهه افزایش یافته است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام خوشتیپ های دوست داشتنی 🎄
☔️ صبح بهاری دوشنبتون بخیر ☔️
📕 لغات 137 و 138 کتاب 504 📕
137) frank (فرَنک)
🟢 صادق، رو راست، صریح
✳️ synonym: candid, straightforward
♦️ Eretha was completely frank when she told her friend about the sale
♦️ "ارثا" وقتی که با دوستش راجع به حراجی صحبت می کرد کاملا صادق بود
138) pollute (پِلوت)
🟢 معنی: آلوده، آلوده کردن
✳️ synonym: contaminate
♦️ There is much evidence to show that the air we breathe is polluted
♦️ شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد هوایی را که استنشاق میکنیم، آلوده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☔️ صبح بهاری دوشنبتون بخیر ☔️
📕 لغات 137 و 138 کتاب 504 📕
137) frank (فرَنک)
🟢 صادق، رو راست، صریح
✳️ synonym: candid, straightforward
♦️ Eretha was completely frank when she told her friend about the sale
♦️ "ارثا" وقتی که با دوستش راجع به حراجی صحبت می کرد کاملا صادق بود
138) pollute (پِلوت)
🟢 معنی: آلوده، آلوده کردن
✳️ synonym: contaminate
♦️ There is much evidence to show that the air we breathe is polluted
♦️ شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد هوایی را که استنشاق میکنیم، آلوده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام به همه عزیزای انگلیسی دوست 🎄
🍇 صبح دوست داشتنی سه شنبتون بخیر 🍇
139) reveal (ریویل)
🟢 معنی: آشکار کردن، فاش کردن
✳️ synonym: disclose
♦️ The evidence was revealed only after hours of questioning
♦️ شواهد فقط پس از ساعت ها پرس و جو آشکار شدند
140) prohibit (پرُهیبیت)
🟢 معنی: منع کردن، ممنوع کردن
✳️ synonym: forbid, ban
♦️ The law prohibits the use of guns to settle a conflict
♦️ قانون، استفاده از اسلحه را برای فرونشاندن اختلاف ممنوع کرده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍇 صبح دوست داشتنی سه شنبتون بخیر 🍇
139) reveal (ریویل)
🟢 معنی: آشکار کردن، فاش کردن
✳️ synonym: disclose
♦️ The evidence was revealed only after hours of questioning
♦️ شواهد فقط پس از ساعت ها پرس و جو آشکار شدند
140) prohibit (پرُهیبیت)
🟢 معنی: منع کردن، ممنوع کردن
✳️ synonym: forbid, ban
♦️ The law prohibits the use of guns to settle a conflict
♦️ قانون، استفاده از اسلحه را برای فرونشاندن اختلاف ممنوع کرده است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎄 سلام سلام به همه دوستان عزیزم 🎄
🌷 صبح زیبای چهارشنبتون بخیر 🌷
🔮 لغات 141 و 142 کتاب 504 🔮
141) urgent (اِرجِنت)
🟢 معنی: ضروری، مهم، فوری
✳️ synonym: important, imperative
♦️ An urgent telephone call was made to the company's treasure
♦️ یک تماس فوری به خزانه دار شرکت شد
142) adequate (اَدِکوییت)
🟢 معنی: کافی، بسنده
✳️ synonym: satisfactory
♦️ Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day
♦️ غذای کافی به «روور» داده شد تا تمام روز را با آن سپری کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 صبح زیبای چهارشنبتون بخیر 🌷
🔮 لغات 141 و 142 کتاب 504 🔮
141) urgent (اِرجِنت)
🟢 معنی: ضروری، مهم، فوری
✳️ synonym: important, imperative
♦️ An urgent telephone call was made to the company's treasure
♦️ یک تماس فوری به خزانه دار شرکت شد
142) adequate (اَدِکوییت)
🟢 معنی: کافی، بسنده
✳️ synonym: satisfactory
♦️ Rover was given an adequate amount of food to last him the whole day
♦️ غذای کافی به «روور» داده شد تا تمام روز را با آن سپری کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💫 سلام سلام زبان آموزهای عزیز 💫
🍒 صبح قشنگ پنجشنبتون بخیر 🍒
📘 لغات 143 و 144 کتاب 504 📘
143) decrease (دیکریس)
🟢 معنی: کاهش دادن، کم شدن
✳️ synonym: reduce, decline
♦️ In order to improve business, the store owner decreased his prices
♦️ صاحب فروشگاه به منظور رونق بخشیدن به تجارت، قیمت های خود را کاهش داد
144) audible (آدِبِل)
🟢 معنی: قابل شنیدن، رسا، شنیدنی
✳️ synonym: clear
♦️ After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible
♦️ بعد از اینکه «لن» سمعک جدیدش را گذاشت، مکالمات تلفنی من برای او قابل شنیدن شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍒 صبح قشنگ پنجشنبتون بخیر 🍒
📘 لغات 143 و 144 کتاب 504 📘
143) decrease (دیکریس)
🟢 معنی: کاهش دادن، کم شدن
✳️ synonym: reduce, decline
♦️ In order to improve business, the store owner decreased his prices
♦️ صاحب فروشگاه به منظور رونق بخشیدن به تجارت، قیمت های خود را کاهش داد
144) audible (آدِبِل)
🟢 معنی: قابل شنیدن، رسا، شنیدنی
✳️ synonym: clear
♦️ After Len got his new hearing aid, my telephone calls became audible
♦️ بعد از اینکه «لن» سمعک جدیدش را گذاشت، مکالمات تلفنی من برای او قابل شنیدن شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌳🌷🌳 سلام سلام عاشقای طبیعت 🌳🌷🌳
😍 اوف اووففف اوووفففف عجب روزیه امروز😍
امیدوارم ۱۳ تون را بخوبی در کنید🥰😜
دخترای کانال، یادتون نره سبزه گره بزنید🙈
اول ۲ تا لغت امروزو یادبگیر بعد برو در کن
📘 لغات 145 و 146 کتاب 504 📘
145) journalist (جِرنِلیست)
🟢 معنی: روزنامه نگار
✳️ synonym: columnist
♦️ Journalists must have a comprehensive knowledge of the city where they work
♦️ روزنامه نگاران باید اطلاعات جامعی از شهری که در آن جا کار می کنند، داشته باشند
146) famine (فَمین)
🟢 معنی: قحطی، گرسنگی
✳️ synonym: dearth
♦️ Famine in india caused the death of one-tenth of the population
♦️ قحطی در هند باعث مرگ یک دهم جمعیت شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 اوف اووففف اوووفففف عجب روزیه امروز😍
امیدوارم ۱۳ تون را بخوبی در کنید🥰😜
دخترای کانال، یادتون نره سبزه گره بزنید🙈
اول ۲ تا لغت امروزو یادبگیر بعد برو در کن
📘 لغات 145 و 146 کتاب 504 📘
145) journalist (جِرنِلیست)
🟢 معنی: روزنامه نگار
✳️ synonym: columnist
♦️ Journalists must have a comprehensive knowledge of the city where they work
♦️ روزنامه نگاران باید اطلاعات جامعی از شهری که در آن جا کار می کنند، داشته باشند
146) famine (فَمین)
🟢 معنی: قحطی، گرسنگی
✳️ synonym: dearth
♦️ Famine in india caused the death of one-tenth of the population
♦️ قحطی در هند باعث مرگ یک دهم جمعیت شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new