👆این دوتا کلمه رو خیلیا قاطی میکنن👇
🔴 middle (میدِل)
🔴 وسط، میان
🔵 meddle (مِدِل)
🔵 فضولی کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔴 middle (میدِل)
🔴 وسط، میان
🔵 meddle (مِدِل)
🔵 فضولی کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
They got ....... trouble for driving while they were drunk.
They got ....... trouble for driving while they were drunk.
Anonymous Quiz
24%
on
35%
in
32%
into
10%
up
😘سلام به همتون😘
⛄صبح دوشنبه زمستونیتون بخیر⛄
👇لغات 39 و 40 کتاب 504👇
39) villain (ویلِن)
✅ معنی: شرور، جنایتکار
✳ synonym: criminal
🔷 The villain concealed the corpse in the cellar
🔷 آدم شرور جنازه را در زیرزمین مخفی کرد
40) dense (دِنس)
✅ معنی: انبوه، متراکم
✳ synonym: compact
🔶 The dense leaves on the trees let in a minimum of sunlight
🔶 برگ های انبوه درختان، کمترین میزان نور را از خود عبور میدهند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛄صبح دوشنبه زمستونیتون بخیر⛄
👇لغات 39 و 40 کتاب 504👇
39) villain (ویلِن)
✅ معنی: شرور، جنایتکار
✳ synonym: criminal
🔷 The villain concealed the corpse in the cellar
🔷 آدم شرور جنازه را در زیرزمین مخفی کرد
40) dense (دِنس)
✅ معنی: انبوه، متراکم
✳ synonym: compact
🔶 The dense leaves on the trees let in a minimum of sunlight
🔶 برگ های انبوه درختان، کمترین میزان نور را از خود عبور میدهند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
از اتاق فرمان اشاره میکنن اون کلماتی هم آوایی که همش قاطی میکنیمو بگو
👇 چشم اوردم براتون 👇
🔴 object (اِبجِکت)
🔴 اعتراض کردن
🔵 reject (ریجِکت)
🔵 رد کردن
🔴 eject (ایجِکت)
🔴 بیرون کردن
🔵 inject (اینجِکت)
🔵 تزریق کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
👇 چشم اوردم براتون 👇
🔴 object (اِبجِکت)
🔴 اعتراض کردن
🔵 reject (ریجِکت)
🔵 رد کردن
🔴 eject (ایجِکت)
🔴 بیرون کردن
🔵 inject (اینجِکت)
🔵 تزریق کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
as far as I know ?
as far as I know ?
Anonymous Quiz
23%
بعید میدونم
15%
اصلا چیزی نمیدونم
61%
تا جاییکه میدونم
🤗 سلام سلام به روی ماهتون 🤗
🌤 صبحتون پر از خیر و برکت 🌤
👇 لغات 41 و 42 کتاب 504 👇
41) utilize (یوتِلایز)
✅ معنی: استفاده کردن از
✳ synonym: use
🔶 No one seems willing to utilize this vacant house
🔶 به نظر نمیرسد هیچ کس بخواهد از این خانه ی خالی استفاده کند
42) humid (هیومید)
✅ معنی: شرجی، مرطوب
✳ synonym: damp, moist
🔷 New Yorkers usually complain in the summer of the humid air
🔷 اهالی شهر نیویورک معمولا از هوای شرجی فصل تابستان ناراضی اند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌤 صبحتون پر از خیر و برکت 🌤
👇 لغات 41 و 42 کتاب 504 👇
41) utilize (یوتِلایز)
✅ معنی: استفاده کردن از
✳ synonym: use
🔶 No one seems willing to utilize this vacant house
🔶 به نظر نمیرسد هیچ کس بخواهد از این خانه ی خالی استفاده کند
42) humid (هیومید)
✅ معنی: شرجی، مرطوب
✳ synonym: damp, moist
🔷 New Yorkers usually complain in the summer of the humid air
🔷 اهالی شهر نیویورک معمولا از هوای شرجی فصل تابستان ناراضی اند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه پست توپ اوردم واسه خسیسا😎
یعنی اگه اینو واسه خسیسا نفرستی خودتمخسیسی😂
بفرسید واسه خسیسا تا بدونن به انگلیسی چه اسم هایی دارن😎
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یعنی اگه اینو واسه خسیسا نفرستی خودتمخسیسی😂
بفرسید واسه خسیسا تا بدونن به انگلیسی چه اسم هایی دارن😎
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
I hate her habit of .......... the kids for no particular reason
I hate her habit of .......... the kids for no particular reason
Anonymous Quiz
22%
heating
23%
pounding
23%
striking
32%
slapping
🌹سلام سلام عشقولیا🌹
😷۲۰ تومن ممد مبارک😷
👇لغات 43 و 44 کتاب 504👇
43) theory (ثی اِری)
✅ معنی: نظریه، تئوری
✳ synonym: hypothesis
🔶 Einstein theory is really too difficult for the average person to understand
🔶 فهم نظریه انیشتین برای افراد عادی واقعا دشوار است.
44) descend (دیسِند)
✅ معنی: پایین آمدن، فرود آمدن
✳ synonym: come down
🔷 The pilot, thinking his plane was in peril, descended quickly
🔷 خلبان که فکر می کرد هواپیمایش در معرض خطر است سریعا فرود آمد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😷۲۰ تومن ممد مبارک😷
👇لغات 43 و 44 کتاب 504👇
43) theory (ثی اِری)
✅ معنی: نظریه، تئوری
✳ synonym: hypothesis
🔶 Einstein theory is really too difficult for the average person to understand
🔶 فهم نظریه انیشتین برای افراد عادی واقعا دشوار است.
44) descend (دیسِند)
✅ معنی: پایین آمدن، فرود آمدن
✳ synonym: come down
🔷 The pilot, thinking his plane was in peril, descended quickly
🔷 خلبان که فکر می کرد هواپیمایش در معرض خطر است سریعا فرود آمد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 تست آموزشی 💯
" گیر نده "
Don't ......... on me.
" گیر نده "
Don't ......... on me.
Anonymous Quiz
21%
kick
20%
sick
22%
chick
37%
pick