این لغات minded دار رو یادبگیر ❤️
🟦 Like minded (لایک مایندِد)
🟦 هم فکر
🟥 Open minded (اُپِن مایندِد)
🟥 روشن فکر
🟦 narrow minded (نَرُ مایندِد)
🟦 کوته فکر
🟥 Fair minded (فِر مایندِد)
🟥 با انصاف
🟦 Bloody minded (بلادی مایندِد)
🟦 ناسازگار
🟥 Absent minded (اَبسِنت مایندِد)
🟥 حواس پرت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🟦 Like minded (لایک مایندِد)
🟦 هم فکر
🟥 Open minded (اُپِن مایندِد)
🟥 روشن فکر
🟦 narrow minded (نَرُ مایندِد)
🟦 کوته فکر
🟥 Fair minded (فِر مایندِد)
🟥 با انصاف
🟦 Bloody minded (بلادی مایندِد)
🟦 ناسازگار
🟥 Absent minded (اَبسِنت مایندِد)
🟥 حواس پرت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
هیچ دانشجویی وجود نداره که این کلمات را بلد نباشه😎
❌ کلمات مرتبط با دانشگاه ❌
🟩 Enroll (اینرُل)
🟩 ثبت نام کردن
🟨 Tuition (تواِشِن)
🟨 شهریه
🟩 Course (کُرس)
🟩 دوره
🟨 Major (مِیجِر)
🟨 رشته
🟩 Scholarship (سکالِرشیپ)
🟩 بورسیه تحصیلی
🟨 Session (سِشِن)
🟨 جلسه
🟩 Credit (کرِدیت)
🟩 واحد
🟨 Transcript (ترَنسکریپت)
🟨 کارنامه
🟩 semester (سِمِستِر)
🟩 نیم سال تحصیلی
این پست را بفرسید واسه دانشجوهای مملکت 😜
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❌ کلمات مرتبط با دانشگاه ❌
🟩 Enroll (اینرُل)
🟩 ثبت نام کردن
🟨 Tuition (تواِشِن)
🟨 شهریه
🟩 Course (کُرس)
🟩 دوره
🟨 Major (مِیجِر)
🟨 رشته
🟩 Scholarship (سکالِرشیپ)
🟩 بورسیه تحصیلی
🟨 Session (سِشِن)
🟨 جلسه
🟩 Credit (کرِدیت)
🟩 واحد
🟨 Transcript (ترَنسکریپت)
🟨 کارنامه
🟩 semester (سِمِستِر)
🟩 نیم سال تحصیلی
این پست را بفرسید واسه دانشجوهای مملکت 😜
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 سلام سلام عزیزای دل 🌈
🌤 صبح پاییزی شنبتون بخیر 🌤
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
87) onus (اُنِس)
🟢 معنی: مسئولیت، وظیفه
🔴 My partner reluctantly agreed to share the onus for our bankrupty
🔴 شریک من با اکراه سهم مسئولیت در ورشکستگی را پذیرفت
88) ostensible (اُستِن سیبِل)
🟢 معنی: ظاهری، سطحی
🟡 synonym: apparent
🔴 I refused to belive Maria's ostensible innocence
🔴 بی گناهی ظاهری « ماریا » را باور نکردم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌤 صبح پاییزی شنبتون بخیر 🌤
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
87) onus (اُنِس)
🟢 معنی: مسئولیت، وظیفه
🔴 My partner reluctantly agreed to share the onus for our bankrupty
🔴 شریک من با اکراه سهم مسئولیت در ورشکستگی را پذیرفت
88) ostensible (اُستِن سیبِل)
🟢 معنی: ظاهری، سطحی
🟡 synonym: apparent
🔴 I refused to belive Maria's ostensible innocence
🔴 بی گناهی ظاهری « ماریا » را باور نکردم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🛑 سه کلمه ای های کاربردی 🛑
🔷 Down and out (دَوْن اَند اَوت)
🔷 آس و پاس
🔶 Odds and ends (آدز اَند اِندز)
🔶 خرت و پرت
🔷 Pros and cons (پْرُز اَند کانز)
🔷 مزایا و معایب
🔶 Neat and tiny (نیت اَند تاینی)
🔶 تر و تمیز
🔷 Safe and sound (سِیف اَند سَوند)
🔷 امن و امان
🔶 Dos and don'ts (دوز اَند دُنتس)
🔶 بایدها و نبایدها
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔷 Down and out (دَوْن اَند اَوت)
🔷 آس و پاس
🔶 Odds and ends (آدز اَند اِندز)
🔶 خرت و پرت
🔷 Pros and cons (پْرُز اَند کانز)
🔷 مزایا و معایب
🔶 Neat and tiny (نیت اَند تاینی)
🔶 تر و تمیز
🔷 Safe and sound (سِیف اَند سَوند)
🔷 امن و امان
🔶 Dos and don'ts (دوز اَند دُنتس)
🔶 بایدها و نبایدها
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 سلام سلام دوستان عزیز 🌲
🌹 ظهر یکشنبتون بخیر 🌹
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
89) panacea (پَنِ سیه)
🟢 معنی: درمان کامل، علاج درد
🟡 synonym: cure, nostrum
🔴 Researchers are close to finding a panacea for asthma
🔴 محققان به پیداکردن درمان کاملی برای تنگی نفس نزدیک شده اند
90) paradox (پَرِداکس)
🟢 معنی: پارادوکس، تناقض
🟡 synonym: absurdity
🔴 Calling the coward the bravest man in the room is a paradox
🔴 فرد ترسو را شجاع ترین فرد داخل اتاق نامیدن یک تناقض است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌹 ظهر یکشنبتون بخیر 🌹
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
89) panacea (پَنِ سیه)
🟢 معنی: درمان کامل، علاج درد
🟡 synonym: cure, nostrum
🔴 Researchers are close to finding a panacea for asthma
🔴 محققان به پیداکردن درمان کاملی برای تنگی نفس نزدیک شده اند
90) paradox (پَرِداکس)
🟢 معنی: پارادوکس، تناقض
🟡 synonym: absurdity
🔴 Calling the coward the bravest man in the room is a paradox
🔴 فرد ترسو را شجاع ترین فرد داخل اتاق نامیدن یک تناقض است
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🦚 سلام سلام زباندوست های کانال نوین 🦚
🍄 صبح دوشنبتون بخیر 🍄
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
91) pariah (پِرایا)
🟢 معنی: منفور، آدم طرد شده
🟡 synonym: rejected
🔴 Formerly respected as a businessman, today Arnold is regarded as a pariah
🔴 « آرنولد » که قبلا تاجری محترم شمرده می شد، اکنون فردی منفور تلقی می شود
92) parsimonious (پارسی مِنیِس)
🟢 معنی: خسیس، ناخن خشک
🟡 synonym: miserly
🔴 Parsimonious all his life, Miller left all his waelth to the Red Cross
🔴 « میلر » که تمام عمرش خسیس بود، همه ثروتش را برای صلیب سرخ به ارث گذاشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍄 صبح دوشنبتون بخیر 🍄
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
91) pariah (پِرایا)
🟢 معنی: منفور، آدم طرد شده
🟡 synonym: rejected
🔴 Formerly respected as a businessman, today Arnold is regarded as a pariah
🔴 « آرنولد » که قبلا تاجری محترم شمرده می شد، اکنون فردی منفور تلقی می شود
92) parsimonious (پارسی مِنیِس)
🟢 معنی: خسیس، ناخن خشک
🟡 synonym: miserly
🔴 Parsimonious all his life, Miller left all his waelth to the Red Cross
🔴 « میلر » که تمام عمرش خسیس بود، همه ثروتش را برای صلیب سرخ به ارث گذاشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍃 سلام ودرود نوین اینگلیشیای عزیز 🍃
🌨 صبح سرد پاییزیتون بخیر 🌨
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
93) paucity (پا سی تی)
🟢 معنی: کمبود، نقصان
🟡 synonym: insufficiency
🔴 Because of the paucity of migrant workers, the fruit remained unpicked
🔴 بدلیل کمبود کارگران مهاجر، میوه ها چیده نشده ماندند
94) penitent (پنی تِنت)
🟢 معنی: پشیمان، نادم
🟡 synonym: regretful
🔴 In the principal's office, the penitent sophomore confessed
🔴 در دفتر مدیر دبیرستان، دانشجوی پشیمان سال دوم اعتراف کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌨 صبح سرد پاییزیتون بخیر 🌨
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
93) paucity (پا سی تی)
🟢 معنی: کمبود، نقصان
🟡 synonym: insufficiency
🔴 Because of the paucity of migrant workers, the fruit remained unpicked
🔴 بدلیل کمبود کارگران مهاجر، میوه ها چیده نشده ماندند
94) penitent (پنی تِنت)
🟢 معنی: پشیمان، نادم
🟡 synonym: regretful
🔴 In the principal's office, the penitent sophomore confessed
🔴 در دفتر مدیر دبیرستان، دانشجوی پشیمان سال دوم اعتراف کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
بریم یه درس توپ دیگه بدیم ⚽️
✅ آیا میدونستید ness یه پسوند اسم ساز هست
✅ پسوند ness صفات را به اسم تبدیل می کند
🟦 مربع های آبی ( صفت ) می باشند
🟥 مربع های قرمز ( اسم ) می باشند
🟦 ill (ایل)
🟦 بیمار
🟥 illness (ایل نِس)
🟥 بیماری
🟦 Kind (کایند)
🟦 مهربان
🟥 Kindness (کایندنِس)
🟥 مهربانی
🟦 dark (دارک)
🟦 تاریک
🟥 darkness (دارک نِس )
🟥 تاریکی
🟦 Weak (ویک)
🟦 ضعیف
🟥 Weakness (ویک نِس)
🟥 ضعف
🟦 Happy (هَپی)
🟦 خوشحال
🟥 Happiness (هَپی نِس)
🟥 خوشحالی
🟦 Aware (اِوِر)
🟦 آگاه
🟥 Awareness (اِوِرنِس)
🟥 آگاهی
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
✅ آیا میدونستید ness یه پسوند اسم ساز هست
✅ پسوند ness صفات را به اسم تبدیل می کند
🟦 مربع های آبی ( صفت ) می باشند
🟥 مربع های قرمز ( اسم ) می باشند
🟦 ill (ایل)
🟦 بیمار
🟥 illness (ایل نِس)
🟥 بیماری
🟦 Kind (کایند)
🟦 مهربان
🟥 Kindness (کایندنِس)
🟥 مهربانی
🟦 dark (دارک)
🟦 تاریک
🟥 darkness (دارک نِس )
🟥 تاریکی
🟦 Weak (ویک)
🟦 ضعیف
🟥 Weakness (ویک نِس)
🟥 ضعف
🟦 Happy (هَپی)
🟦 خوشحال
🟥 Happiness (هَپی نِس)
🟥 خوشحالی
🟦 Aware (اِوِر)
🟦 آگاه
🟥 Awareness (اِوِرنِس)
🟥 آگاهی
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 سلام سلام همراهان همیشگی کانال نوین 🌲
⛈ صبح زیبای چهارشنبتون بخیر ⛈
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
95) pensive (پِن سیو)
🟢 معنی: فکور، متفکر، غرق در فکر
🔴 Dean Wermuth became pensive as she listened to the faculty complaints
🔴 (ورموت) رئیس دانشکده، وقتی به شکایات اعضای هیئت علمی گوش می داد در فکر فرو رفت
96) perjury (پِرِژِری)
🟢 معنی: شهادت دروغ، قسم دروغ
🔴 Facing perjury charges, Monte confessed tearfully
🔴 " منت " در مواجهه با اتهام شهادت دروغ، گریان اعتراف کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
⛈ صبح زیبای چهارشنبتون بخیر ⛈
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
95) pensive (پِن سیو)
🟢 معنی: فکور، متفکر، غرق در فکر
🔴 Dean Wermuth became pensive as she listened to the faculty complaints
🔴 (ورموت) رئیس دانشکده، وقتی به شکایات اعضای هیئت علمی گوش می داد در فکر فرو رفت
96) perjury (پِرِژِری)
🟢 معنی: شهادت دروغ، قسم دروغ
🔴 Facing perjury charges, Monte confessed tearfully
🔴 " منت " در مواجهه با اتهام شهادت دروغ، گریان اعتراف کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
میخوایم چندتا اصطلاح با dog درس بدیم
🔹 Doggy bag
🔹 ظرف یکبار مصرف
🔸 In the doghouse
🔸 تو دردسر افتادن
🔹 Dog days
🔹 گرمترین روزهای سال
بقول جنوبیا ( خرما پزون )
بقول اصفهانیا ( سِگ پِزون = کِکه پِزون 😂)
🔸 Dog eat dog
🔸 بی رحم و خشن
🔹 A dog's breakfast
🔹 قاطی پاتی، درهم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔹 Doggy bag
🔹 ظرف یکبار مصرف
🔸 In the doghouse
🔸 تو دردسر افتادن
🔹 Dog days
🔹 گرمترین روزهای سال
بقول جنوبیا ( خرما پزون )
بقول اصفهانیا ( سِگ پِزون = کِکه پِزون 😂)
🔸 Dog eat dog
🔸 بی رحم و خشن
🔹 A dog's breakfast
🔹 قاطی پاتی، درهم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌹 سلام سلام رُفقای عزیز 🌹
❄️ صبح پنجشنبتون بخیر ❄️
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
97) peruse (پِروز)
🟢 معنی: به دقت مطالعه کردن
🟡 synonym: read carefully
🔴 After I peruse the chapter, I'll deal with the questions
🔴 بعد از مطالعه کردن این بخش، به پرسش ها خواهم پرداخت
98) phlegmatic (فلِگ مَتیک)
🟢 معنی: سرد، خونسرد، آرام
🟡 synonym: apathetic
🔴 Ben's phlegmatic behavior irritated his wife no end
🔴 رفتار سرد « بِن » همسرش را بی نهایت آزار می داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❄️ صبح پنجشنبتون بخیر ❄️
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
97) peruse (پِروز)
🟢 معنی: به دقت مطالعه کردن
🟡 synonym: read carefully
🔴 After I peruse the chapter, I'll deal with the questions
🔴 بعد از مطالعه کردن این بخش، به پرسش ها خواهم پرداخت
98) phlegmatic (فلِگ مَتیک)
🟢 معنی: سرد، خونسرد، آرام
🟡 synonym: apathetic
🔴 Ben's phlegmatic behavior irritated his wife no end
🔴 رفتار سرد « بِن » همسرش را بی نهایت آزار می داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
میخوایم با هم چندتا کلمه متضاد را یادبگیریم 💯
🟦 Even (ایوِن)
🟦 زوج
🟥 Odd (آد)
🟥 فرد
🟦 Drunk (درانک)
🟦 مست
🟥 Sober (سُبِر)
🟥 هوشیار
🟦 Wide (واید)
🟦 پهن، عریض
🟥 Narrow (نَرُ)
🟥 باریک
🟦 Inhale (اینهِیل)
🟦 نفس کشیدن (دَم)
🟥 Exhale (اِکس هِیل)
🟥 نفس کشیدن (بازدم)
🟦 Busy (بیزی)
🟦 مشغول
🟥 Idle (آیدِل)
🟥 بیکار
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🟦 Even (ایوِن)
🟦 زوج
🟥 Odd (آد)
🟥 فرد
🟦 Drunk (درانک)
🟦 مست
🟥 Sober (سُبِر)
🟥 هوشیار
🟦 Wide (واید)
🟦 پهن، عریض
🟥 Narrow (نَرُ)
🟥 باریک
🟦 Inhale (اینهِیل)
🟦 نفس کشیدن (دَم)
🟥 Exhale (اِکس هِیل)
🟥 نفس کشیدن (بازدم)
🟦 Busy (بیزی)
🟦 مشغول
🟥 Idle (آیدِل)
🟥 بیکار
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
می خوایم چندتا collocation با get یاد بگیریم
🟩 get a job
🟩 گرفتن شغل
🟨 get a shock
🟨 شوکه شدن
🟩 get married
🟩 ازدواج کردن
🟨 get divorced
🟨 طلاق گرفتن
🟩 get angry
🟩 عصبانی شدن
🟨 get the impression
🟨 گمان کردن
🟩 get drunk
🟩 مست شدن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🟩 get a job
🟩 گرفتن شغل
🟨 get a shock
🟨 شوکه شدن
🟩 get married
🟩 ازدواج کردن
🟨 get divorced
🟨 طلاق گرفتن
🟩 get angry
🟩 عصبانی شدن
🟨 get the impression
🟨 گمان کردن
🟩 get drunk
🟩 مست شدن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔮 دروووووود زبان دوست های عزیز 🔮
🌦 صبح سرد شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
99) plagiarize (پلِی جِرایز)
🟢 معنی: سرقت ادبی کردن، کپی کردن
🟡 synonym: steal
🔴 If you plagiarize, you are commiting a thift
🔴 اگر سرقت ادبی کنید، مرتکب دزدی شده اید
100) plausible (پلازِبِل)
🟢 معنی: معقول، قابل قبول
🟡 synonym: reasonable
🔴 There was only one thing wrong with Ron's plausible explanation it was a lie
🔴 در توضیح قابل قبول « ران » تنها یک اشکال وجود داشت صحبتش یک دروغ بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح سرد شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
99) plagiarize (پلِی جِرایز)
🟢 معنی: سرقت ادبی کردن، کپی کردن
🟡 synonym: steal
🔴 If you plagiarize, you are commiting a thift
🔴 اگر سرقت ادبی کنید، مرتکب دزدی شده اید
100) plausible (پلازِبِل)
🟢 معنی: معقول، قابل قبول
🟡 synonym: reasonable
🔴 There was only one thing wrong with Ron's plausible explanation it was a lie
🔴 در توضیح قابل قبول « ران » تنها یک اشکال وجود داشت صحبتش یک دروغ بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 سلام سلام دوستان گُلمون 🌈
🌲 صبح یکشنبتون بخیر 🌲
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
101) posthumous (پاسچِمِس)
🟢 معنی: پس از مرگ
🔴 The posthumous award was presented to Hartley's widow
🔴 پس از مرگ « هارتلی » جایزه به همسر بیوه اش ارائه شد
102) precocious (پرِکُشِس)
🟢 معنی: نابغه، باهوش
🟡 synonym: advanced, intelligent
🔴 Since Lulu was so precocious, she was skipped twice at school
🔴 از آنجایی که « لولو » خیلی باهوش بود، دوبار در مدرسه جهشی خواند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 صبح یکشنبتون بخیر 🌲
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
101) posthumous (پاسچِمِس)
🟢 معنی: پس از مرگ
🔴 The posthumous award was presented to Hartley's widow
🔴 پس از مرگ « هارتلی » جایزه به همسر بیوه اش ارائه شد
102) precocious (پرِکُشِس)
🟢 معنی: نابغه، باهوش
🟡 synonym: advanced, intelligent
🔴 Since Lulu was so precocious, she was skipped twice at school
🔴 از آنجایی که « لولو » خیلی باهوش بود، دوبار در مدرسه جهشی خواند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
خب تو این روزا که داره بارون میاد
باید انواع بارون هارو بدونیم
⛈ انواع باران به انگلیسی ⛈
💦 It's raining (ایتس رِینینگ)
💦 بارون میاد
💧 It's drizzling (ایتس دریزِلینگ)
💧 بارون نم نم میاد
☁️ It's spitting (ایتس سپیتینگ)
☁️ بارون که تازه شروع میشه
☔️ It's pouring (ایتس پُرینگ)
☔️ بارون شدید میاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
باید انواع بارون هارو بدونیم
⛈ انواع باران به انگلیسی ⛈
💦 It's raining (ایتس رِینینگ)
💦 بارون میاد
💧 It's drizzling (ایتس دریزِلینگ)
💧 بارون نم نم میاد
☁️ It's spitting (ایتس سپیتینگ)
☁️ بارون که تازه شروع میشه
☔️ It's pouring (ایتس پُرینگ)
☔️ بارون شدید میاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💪 سلامسلام زبان آموزهای پرانرژی 💪
🌧 صبح بارونی دوشنبتون بخیر 🌧
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
103) potpourri (پُ پوری)
🟢 معنی: منتخب، درهم و برهم
🔴 The composer performed a potpourri of his hits
🔴 آهنگساز منتخبی از آثار موققش را اجرا کرد
104) procrastinate (پراک راس تی نِیت)
🟢 معنی: طفره رفتن، تعلل کردن
🟡 synonym: delay, linger
🔴 One cannot procrastinate when paying income taxes
🔴 هنگام پرداخت مالیات بردرآمد هیچ کس نمی تواند طفره برود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌧 صبح بارونی دوشنبتون بخیر 🌧
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
103) potpourri (پُ پوری)
🟢 معنی: منتخب، درهم و برهم
🔴 The composer performed a potpourri of his hits
🔴 آهنگساز منتخبی از آثار موققش را اجرا کرد
104) procrastinate (پراک راس تی نِیت)
🟢 معنی: طفره رفتن، تعلل کردن
🟡 synonym: delay, linger
🔴 One cannot procrastinate when paying income taxes
🔴 هنگام پرداخت مالیات بردرآمد هیچ کس نمی تواند طفره برود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 دروووووود به اعضای کانال نوین 😍
🍂 صبح پاییزی سه شنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
105) prognosticate (پراگ ناس تی کِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، خبر دادن
🟡 synonym: predict, forecast, foretell
🔴 The thunder and lightning prognosticated a huge storm
🔴 رعد و برق خبر از طوفانی عظیم می داد
106) prolific (پرولی فیک)
🟢 معنی: پرتلاش، پرکار
🟡 synonym: fertile
🔴 Renoir was one of the world's most profilic painters
🔴 « رینور » یکی از پرکارترین نقاشان جهان بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍂 صبح پاییزی سه شنبتون بخیر 🍂
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
105) prognosticate (پراگ ناس تی کِیت)
🟢 معنی: پیش بینی کردن، خبر دادن
🟡 synonym: predict, forecast, foretell
🔴 The thunder and lightning prognosticated a huge storm
🔴 رعد و برق خبر از طوفانی عظیم می داد
106) prolific (پرولی فیک)
🟢 معنی: پرتلاش، پرکار
🟡 synonym: fertile
🔴 Renoir was one of the world's most profilic painters
🔴 « رینور » یکی از پرکارترین نقاشان جهان بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍁 سلاااااااااام دوستان نوین اینگلیشی 🍁
🌦 صبح چهار شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
107) quandary (کوآندِری)
🟢 معنی: شک و تردید، بلاتکلیفی
🟡 synonym: dilemma, predicament
🔴 When hs had to choose a new car, my father was in a quandary
🔴 پدرم هنگامیکه مجبور بود اتومبیل جدیدی بخرد، دچار شک و تردید بود
108) rabid (رَبید)
🟢 معنی: متعصب، خشمگین، مبتلا به هاری
🔴 Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment
🔴 هنگامیکه احتمالا سگ هاری « جف » را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح چهار شنبتون بخیر 🌦
💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯
107) quandary (کوآندِری)
🟢 معنی: شک و تردید، بلاتکلیفی
🟡 synonym: dilemma, predicament
🔴 When hs had to choose a new car, my father was in a quandary
🔴 پدرم هنگامیکه مجبور بود اتومبیل جدیدی بخرد، دچار شک و تردید بود
108) rabid (رَبید)
🟢 معنی: متعصب، خشمگین، مبتلا به هاری
🔴 Having been bitten by a possibly rabid dog, Jeff needed immediate treatment
🔴 هنگامیکه احتمالا سگ هاری « جف » را گاز گرفته بود، نیاز به درمان فوری داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 to slice (تو سْلایس)
🔵 بریدن، باریک بریدن
🔴 to peel (تو پیل)
🔴 پوست کندن
🔵 to grate (تو گرِیت)
🔵 رنده کردن
🔴 to boil (تو بُیل)
🔴 جوشاندن، جوشیدن
🔵 to fry (تو فرای)
🔵 سرخ شدن، سرخ کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔵 بریدن، باریک بریدن
🔴 to peel (تو پیل)
🔴 پوست کندن
🔵 to grate (تو گرِیت)
🔵 رنده کردن
🔴 to boil (تو بُیل)
🔴 جوشاندن، جوشیدن
🔵 to fry (تو فرای)
🔵 سرخ شدن، سرخ کردن
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new