Telegram Web Link
🍇 سلام سلام‌ نُوین اینگلیشی های عزیز 🍇
🍄 صبح سه شنبتون سرشار از انرژی های مثبت 🍄



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



13) benevolent (بِنِوِلِنت)
🟢 معنی: خیرخواه، نیکوکار، سخاوتمند

🟡 synonym: generous, charitable

🔴 Mother Theresa's benevolent work in third world nations made her famous
🔴 عمل خیرخواهانه مادر ترزا، او را در کشورهای جهان سوم مشهور ساخت



14) benign (بِناین)
🟢 معنی: مهربان، ملایم، لطیف، مطبوع

🟡 synonym: gentle, benevolent

🔴 Although there can be fierce rainstorms and windstorms and droughts in California, the weather there is usually benign
🔴 گرچه ممکن است در کالیفرنیا طوفان، گرد و غبار و خشکسالی وجود داشته باشد، اما هوای آنجا معمولا مطبوع است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
ای کسانیکه بی دعوت میرید جایی
این پست مخصوص شماست 😜

اصن میدونید انگلیسیا بهتون چی میگن:

🔮 مهمون ناخونده، بدون دعوت
🔮 Gate - crasher (گِیت کرَشِر)


🔹 He goes to parties without an invitation. he's a gate - crasher
🔹 او بدون دعوت به مهمانی ها میره. اون مهمون ناخوندست


🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 سلام زباندوست های نُوین اینگلیش 🌲
🌸🌻 صبح چهارشنبتون بخیر 🌸🌻



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



15) bizarre (بیزار)
🟢 معنی: باورنکردنی، عجیب و‌ غریب

🟡 synonym: strange, odd

🔴 Writers for television dreams hope to attract viewers by offering bizarre stories
🔴 نویسندگان برنامه های تلویزیونی امیدوارند با ارائه ی داستان های عجیب غریب بینندگان را جذب کنند



16) cajole (کَجِل)
🟢 معنی: فریب دادن، گول زدن، چرب زبانی کردن

🟡 synonym: coax, flatter

🔴 In order to convince his girlfriend to marry him, the man cajoled her by using sweet words and soft tones
🔴 مرد برای اینکه نامزدش را متقاعد ازدواج با او کند، با کلمات زیبا و لحنی آرام او را فریب داد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 دروووود به عُشّاق زبان انگلیسی 😍
🌳 صبح پاییزی پنجشنبتون بخیر 🌳



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



17) candor (کَندِر)
🟢 معنی: صداقت، راستگویی

🟡 synonym: honesty, frankness

🔴 An open mind and candor are qualities that we look for in a candidate for president
🔴 ذهنی باز و صداقت ویژگی هایی هستند که در یک نامزد ریاست جمهوری به دنبال آن هستیم‌



18) caustic (کاستیک)
🟢 معنی: طعنه آمیز، پرکنایه، نیش دار

🟡 synonym: bitter

🔴 In the debate one speaker attacked his opponent with sharp, caustic remarks
🔴 در مناظره، یکی از سخنرانان با اظهارات تند و طعنه آمیز حریفش را مورد حمله قرار داد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌹 سلام به دوستان گُل زباندوست 🌹
🌈 صبح زیبای آدینتون بشادی 🌈



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



19) chronological (کرُنُلُجیکال)
🟢 معنی: ترتیب زمانی وقایع، زمانی

🟡 synonym: sequential

🔴 In tracing the effectiveness of the knee operation he recently completed, the physician kept a chronological record of the patient's rehabilitation therapy
🔴 پزشک در بررسی تاثیر عمل زانو که اخیرا انجام شده، گزارش زمانی درمان توانبخشی بیمار را ثبت کرد



20) clandestine (کلَندِستین)
🟢 معنی: مخفیانه، سری، دزدکی

🟡 synonym: secret, covert

🔴 The police sometimes use clandestine sting operations in order to reduce criminal activity
🔴 پلیس گاهی اوقات برای کاهش فعالیت های جنایی از عملیات سری استفاده می کند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام سلام‌ رفقای عزیز
🍂 صبح شنبه پاییزیتون بخیر 🍂



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



21) cliche (کلی شِی)
🟢 معنی: کلیشه، تکراری، پیش پا افتاده

🟡 synonym: motto

🔴 The writer's stories were rejected by the magazine editor because they contained plots that were filled with cliches
🔴 داستان های نویسنده توسط ویراستار مجله رد شدند زیرا طرح هایی بودند مملو از اصطلاحات کلیشه ای



22) coerce (کُ اِرس)
🟢 معنی: بزور وادار کردن، مجبور کردن

🟡 synonym: force, compel

🔴 When the prisoners would not obey the guards, they were coerced into their cells
🔴 وقتی زندانی ها از نگهبانان اطاعت نکردند، مجبور شدند به سلول هایشان بازگردند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍎 سلام دوستداران کانال نوین اینگلیش 🍎
🌈 صبح یکشنبتون بخیر 🌈



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



23) coherent (کُوهِرِنت)
🟢 معنی: منسجم، منطقی

🟡 synonym: logical

🔴 The president wanted to write a coherent speech about the economy that would be easy to understand
🔴 رییس جمهور می خواست نطقی منسجم درباره ی اقتصاد بنویسد که فهم آن راحت باشد



24) condon (کِندُون)
🟢 معنی: تایید کردن، عفو کردن، بخشیدن

🟡 synonym: excuse

🔴 Most dog trainers do not condone the use of spiked choke collars to control dogs
🔴 اکثر مربیان سگ، استفاده از قلاده برای کنترل سگها را تایید نمی کنند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
فرض کن رفتی خارج 😃
یه دختر خوشگل، خوشتیپ ازینا که خیلی جیگرن دیدی 🤩😍
یعنی نمیخوای مُخشو بزنی ؟ 🤔

دلم که میخاد ولی نمیدونم چی باید بگم 😭



بیا اوردم براتون 😎

اول برو سمت دختر موردنظر و بش بگو

🟦 شما تنها هستی؟
🟦 Are you on your own ?



ایشالا ک میگه آره😃
بعد بش بگو

🟥 اشکال نداره با شما همراه بشم؟
🟥 Do you mind if I join you?



اگه‌ خیلی داغون نباشی 😂 بازم جواب مثبت میده
حالا باید یکم پول خرج کنی
خسیس بازی درنیارا جونی من
حالا بش بگو

🟦 میتونم واست یه نوشیدنی بگیرم؟
🟦 Can I get you a drink?



حالا دیگه وقتشو تیر خلاص رو بزنی و حرف دلتو بش بگی

🟥 من ازت خوشم اومده
🟥 I like you



حالا وقتشه آدرس خونشونم یادبگیری😎

🟦 میشه با ماشین تا خونه برسونمت؟
🟦 Can I drive you home?



در آخرم‌ قرار بعدی رو باش تنظیم کن

🟥 کِی دوباره میشه ببینمت؟
🟥 When Can I see you again?



ارسال این پست برای کسانیکه قصد مُخ زنی دارند
الزامیست 😂



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🔮 سلام سلام‌ زبان آموزهای عزیز 🔮
🌦 صبح دوشنبتون بخیر 🌦



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



25) connive (کِنایو)
🟢 معنی: توطئه کردن، تبانی کردن

🟡 synonym: intrigue

🔴 It was revealed that foreign connived with criminals to gather information about atomic weapons
🔴 آشکار شد که جاسوسان خارجی با جنایتکاران تبانی کردند تا اطلاعات مربوط به سلاح های هسته ای را جمع آوری کنند



26) corpulent (کُرپیولِنت)
🟢 معنی: چاق، فربه

🟡 synonym: obese, fat

🔴 A recent survey revealed that many americans are corpulent because they eat large portions at meals
🔴 بررسی های اخیر نشان داد که بسیاری از امریکایی ها چاق هستند زیرا مقادیر وسیعی غذا می خورند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴 سلام‌ سلام اعضای گُل کانال نُوین 🪴
🍁 صبح زیبای پاییزی سه شنبتون بخیر 🍁



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



27) covert (کاوِرت)
🟢 معنی: پوشیده، پنهانی، مخفیانه

🟡 synonym: hidden, secret

🔴 Before introducing herself to the charming-looking man at the party, the young woman glanced at him coverty
🔴 زن جوان در مهمانی قبل از معرفی خودش به مرد ظاهرا جذاب، مخفیانه به او نگاه می کرد



28) criterion (کرایتِریِن)
🟢 معنی: معیار، ملاک

🟡 synonym: measure, model

🔴 Tasty food is the criterion for a popular fast-food restaurant
🔴 غذای خوشمزه، معیار یک رستوران محبوب برای غذاهای فست فود است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌲 سلام‌ سلام دوستان عزیزمون 🌲
🥕 صبح چهار شنبتون بخیر 🥕



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



29) culpable (کال پِبِل)
🟢 معنی: مجرم، گناهکار

🟡 synonym: guilty

🔴 A trial will take place to determine whether the Olympic committee member who was accused of bribery is actually culpable
🔴 برای تعیین اینکه عضو کمیته ی المپیک متهم به رشوه واقعا گناهکار است یا نه، محاکمه ای صورت خواهد گرفت



30) cursory (کِرسِری)
🟢 معنی: عجولانه، سَرسَری

🟡 synonym: superficial

🔴 Because the students had given the text book only a cursory reading, they were unable to pass the examination
🔴 از انجایی که دانش اموزان کتاب را به صورت سرسری خوانده بودند، قادر نبودند که در امتحان قبول شوند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌹 سلام‌ سلام رفقای گُل 🌹
🌾 صبح پنجشنبتون بخیر 🌾



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



31) decadent (دِکِدِنت)
🟢 معنی: انحطاط، رو به زوال، فاسد

🟡 synonym: effete

🔴 The rooms in the house we rented were old, worn out, dark and dusty, there was a decadent air about them
🔴 اتاقهای خانه ی کرایه ای ما قدیمی، فرسوده، تاریک و گرد و خاکی بودند، یعنی حال و هوای زوال و انحطاط داشتند



32) devious (دیوایِس)
🟢 معنی: حیله گر، مرموز، پیچیده

🟡 synonym: sly, crafty

🔴 It was difficult to determine the truth of the witness contradictory statements because of his devious manner
🔴 تشخیص حقیقت از گفته های متناقض شاهد بخاطر رفتار حیله گرانه اش دشوار بود



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلااااااام‌ زبان آموزهای گُل 😍
🌈 صبح زیبای آدینتون بخیر 🌈



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



33) digress (دیگ رِس)
🟢 معنی: از موضوع منحرف شدن، از این شاخه به آن شاخه پریدن

🟡 synonym: wander

🔴 The small creek in front of our house digressed from the main river that had been formed by the melting snow on the mountains
🔴 نهر کوچک روبروی خانه ما، از رودخانه اصلی که با ذوب شدن برف روی کوهها شکل گرفته بود منشعب شده است



34) dormant (دُرمِنت)
🟢 معنی: غیرفعال، خفته، مسکوت

🟡 synonym: inactive

🔴 The injured worker's lawyer asked the judge why his client's claim had lain dormant for so many months
🔴 وکیل کارگر مصدوم از قاضی پرسید که چرا ادعای خسارت موکل وی این همه ماه مسکوت مانده است



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍊 سلام سلام لیدی و جنتلمن های عزیز 🍊
⛅️ صبح پاییزی شنبتون بخیر ⛅️



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



35) duress (دیورِس)
🟢 معنی: اجبار، زور، فشار

🟡 synonym: pressure, compulsion

🔴 After arguing violently with the referee, the basketball coach was escorted out of the area under duress
🔴 مربی بسکتبال پس از بحثی شدید با داور، به اجبار به بیرون از محوطه فرستاده شد



36) egotist (ایگِتِست)
🟢 معنی: آدم خودخواه، آدم از خود راضی

🟡 synonym: boaster

🔴 The egotist's e-mail address was the greatest.com
🔴 آدرس پست الکترونیکی آدم خودراضی عبارتست از « بهترین دات کام »



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
#گرامر

یه نکته گرامری بسیار آسون و بسیار کاربردی در مکالمات را بگیم:



💣 تفاوت too و either 💣


🔴 too
🔴 در پایان جملات استفاده میشه

🔴 از too بعد از یک عبارت مثبت استفاده می کنیم

🔹 I Love you
🔹 عاشقتم
🔸 I Love you too
🔸 منم عاشقتم




⚫️ either
⚫️ در پایان جملات استفاده میشه

⚫️ از either بعد از جملات منفی استفاده می کنیم

🔹 I'm not patient
🔹 من صبور نیستم
🔸 I'm not patient either
🔸 منم صبور نیستم



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍋 دروووووود زبان دوست های باانگیزه 🍋
🌲 صبح‌ یکشنبتون بخیر عزیزان 🌲



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



37) elusive (ْای لوسیو)
🟢 معنی: گنگ، مبهم، پیچیده

🟡 synonym: complex

🔴 When questioned by the police, the suspect, who had actually committed the crime, gave his questioners elusive, insubstantial answers
🔴 هنگامیکه پلیس از متهم که در واقع مرتکب جنایت شده بود بازجویی کرد او به بازجویانش پاسخ های مبهم و نامشخص داد



38) emulate (اِمیولِیت)
🟢 معنی: کپی کردن، تقلید کردن

🟡 synonym: copy, mimic

🔴 Eager for success, the newly hired newspaper reported tried to emulate the managing editor's writing style
🔴 گزارشگر تازه استخدام شده روزنامه که مشتاق موفقیت بود، سعی کرد از سبک نگارش ویراستار تقلید کند



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
اعضای داخلی بدنمون را یاد بگیریم:


🟧 Lung (لانگ)
🟧 شُش


🟨 Liver (لیوِر)
🟨 کَبد


🟧 Kidney (کیدْنی)
🟧 کلیه


🟨 Bladder (بْلَدِر)
🟨 مثانه


🟧 Heart (هارت)
🟧 قلب


🟨 Stomach (سْتامِک)
🟨 معده


🟧 Intestine (اینْتِستین)
🟧 روده


🟨 Uterus (یوتِرِس)
🟨رَحِم


🟧 Brain (بْرِیْن)
🟧 مغز



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍉 سلام و‌ درود نُوین اینگلیشیای جیگر 🍉
☁️ صبح دوشنبتون پرنشاط و پرانرژی ☁️



💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



39) eulogy (یولِجی)
🟢 معنی: مدح، ستایش، تمجید

🔴 At her inauguration the newly elected governor's eulogy listed the accomplishments of the previous governor
🔴 در مراسم معارفه، مدح فرماندار تازه انتخاب شده فهرستی از دستاوردهای فرماندار قبلی بود



40) exacerbate (اِگزَسِرِبِیت)
🟢 معنی: تشدید کردن، بدتر کردن، وخیم کردن

🟡 synonym: worsen, aggravate

🔴 The pain in the pitcher's sore elbow was exacerbated when he pitched a full game after only one day's rest
🔴 وقتیکه مدافع تنها پس از یک روز استراحت، یک بازی کامل تمام توپ ها را پرتاب کرد، درد آرنج زخمی اش تشدید شد



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍇 سلام سلام عُشاق زبان انگلیسی 🍇
🖼 صبح سه شنبتون بخیر 🖼



41) exhort (اِگزُرت)
🟢 معنی: تشویق کردن، ترغیب کردن، نصیحت کردن

🟡 synonym: urge, advise

🔴 The candidate exhorted members of his party to be certain to vote for him on election Day
🔴 نامزد اعضای حزبش را تشویق کرد که حتما در روز انتخابات به او رای دهند



42) expedite (اِکسپِدِیت)
🟢 معنی: تسریع کردن، به سرعت ارسال کردن

🟡 synonym: speed up

🔴 The company's large number of orders were expedited when the shipping clerk decided to use an airborne delivery company
🔴 زمانی که مسئول ارسال محموله تصمیم گرفت از یک شرکت تحویل هوایی استفاده کند، تعداد زیادی از سفارشات کشور تسریع یافت



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍐 سلام سلام عزیزای دل 🍐
🌹 صبح زیبای چهارشنبتون بخیر 🌹


💯 125 واژه مشکل اما ضروری 💯



43) fallacious (فِلِی شِس)
🟢 معنی: گمراه کننده، فریبنده

🟡 synonym: false, incorrect

🔴 Evidence that rests solely upon isolated facts is usually fallacious
🔴 شواهدی که تنها بر مبنای اطلاعات پراکنده باشد، معمولا گمراه کننده و غلط می باشند



44) fracas (فِرِیکِس)
🟢 معنی: کتک کاری، دعوا، زد و خورد

🟡 synonym: brawl

🔴 A fracas took place between the two students after they bumped against each other on the stairs
🔴 بعد از اینکه دو دانشجو در راه پله با هم برخورد کردند، زد و خوردی بین آنها صورت گرفت



🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
2024/09/29 19:26:02
Back to Top
HTML Embed Code: