💋 سلام سلام به تک تک اعضای کانال نوین 💋
🌈 صبح زیبای پنجشنبتون بخیر 🌈
این دو لغت کاربردیم یادبگیریم 😍
📘 لغات 325 و 326 کتاب 504 📘
325) Outlaw (اَوت لا)
🟢 معنی: تبهکار، یاغی، قانون شکن
🟡 synonym: criminal, ban, forbid
🔴 The best-known outlaw of the american west was Jesse James
🔴 تبهکار معروف آمریکای غربی « جسی جیمز » بود
326) Promote (پرِمُوت)
🟢 معنی: ارتقا یافتن، ترقی دادن، افزایش دادن
🟡 synonym: advance
🔴 Students who pass the test will be promoted to the next grade
🔴 دانشجویانی که در امتحان قبول میشوند، به کلاس بعد ارتقا خواهند یافت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح زیبای پنجشنبتون بخیر 🌈
این دو لغت کاربردیم یادبگیریم 😍
📘 لغات 325 و 326 کتاب 504 📘
325) Outlaw (اَوت لا)
🟢 معنی: تبهکار، یاغی، قانون شکن
🟡 synonym: criminal, ban, forbid
🔴 The best-known outlaw of the american west was Jesse James
🔴 تبهکار معروف آمریکای غربی « جسی جیمز » بود
326) Promote (پرِمُوت)
🟢 معنی: ارتقا یافتن، ترقی دادن، افزایش دادن
🟡 synonym: advance
🔴 Students who pass the test will be promoted to the next grade
🔴 دانشجویانی که در امتحان قبول میشوند، به کلاس بعد ارتقا خواهند یافت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 سلام سلام زبان آموزهای عزیزدل 🎋
☀️ صبح گرم جمعتون بخیر ☀️
حیف نیست جمعه هم دو تا لغت یادنگیریم 😍
📘 لغات 327 و 328 کتاب 504 📘
327)undernourished (آندِرنوریشد)
🟢 معنی: سوتغذیه، دچار کم غذایی
🟡 synonym: malnourished
🔴 The undernourished child was so feeble he could hardly walk
🔴 کودک مبتلا ب سوتغذیه چنان ضعیف شده بود که به سختی راه می رفت
328) illustrate (ایلِسترِیت)
🟢 معنی: با تصویر توضیح دادن، نشان دادن
🟡 synonym: depict, show
🔴 These stories illustrate Mark Twain's serious side
🔴 این داستان ها جنبه جدی شخصیت « مارک تواین » را نشان خواهد داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☀️ صبح گرم جمعتون بخیر ☀️
حیف نیست جمعه هم دو تا لغت یادنگیریم 😍
📘 لغات 327 و 328 کتاب 504 📘
327)undernourished (آندِرنوریشد)
🟢 معنی: سوتغذیه، دچار کم غذایی
🟡 synonym: malnourished
🔴 The undernourished child was so feeble he could hardly walk
🔴 کودک مبتلا ب سوتغذیه چنان ضعیف شده بود که به سختی راه می رفت
328) illustrate (ایلِسترِیت)
🟢 معنی: با تصویر توضیح دادن، نشان دادن
🟡 synonym: depict, show
🔴 These stories illustrate Mark Twain's serious side
🔴 این داستان ها جنبه جدی شخصیت « مارک تواین » را نشان خواهد داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 سلام گُل پسرا و گُل دخترای کانالمون 🌷
💪 صبح اولین روز هفتتون پر برکت و پرانرژی 💪
روزمونو با آموزش دولغت شروع میکنیم ❤️
📘 لغات 329 و 330 کتاب 504 📘
329) disclose (دیسکلُوز)
🟢 معنی: نشان دادن، نمایان کردن
🟡 synonym: show, reveal
🔴 The lifting of the curtain disclosed a beautiful winter scene
🔴 بالارفتن پرده، منظره ی زیبای زمستانی را نمایان کرد
330) excessive (اِکسِسیو)
🟢 معنی: مفرط، بیش از حد، خیلی زیاد
🟡 synonym: extreme
🔴 The inhabitants of Arizona are unaccustomed to excessive rain
🔴 ساکنین « آریزونا » به باران بیش از حد عادت ندارند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💪 صبح اولین روز هفتتون پر برکت و پرانرژی 💪
روزمونو با آموزش دولغت شروع میکنیم ❤️
📘 لغات 329 و 330 کتاب 504 📘
329) disclose (دیسکلُوز)
🟢 معنی: نشان دادن، نمایان کردن
🟡 synonym: show, reveal
🔴 The lifting of the curtain disclosed a beautiful winter scene
🔴 بالارفتن پرده، منظره ی زیبای زمستانی را نمایان کرد
330) excessive (اِکسِسیو)
🟢 معنی: مفرط، بیش از حد، خیلی زیاد
🟡 synonym: extreme
🔴 The inhabitants of Arizona are unaccustomed to excessive rain
🔴 ساکنین « آریزونا » به باران بیش از حد عادت ندارند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام دوستداران کانال novin 😍
❤️ بهترینها رو براتون آرزومندم ❤️
دو لغت یادبگیریم در دومین روز هفته
📘 لغات 331 و 332 کتاب 504 📘
331) disaster (دیزَستِر)
🟢 معنی: فاجعه، بلا
🟡 synonym: calamity, catastrophe
🔴 The hurricane's violent winds brought disaster to the coastal town
🔴 بادهای شدید توفان، در شهر ساحلی فاجعه به بار آورد
332) censor (سِنسِر)
🟢 معنی: سانسور کردن
🟡 synonym: expurgate
🔴 Some governments, national and local, censor books
🔴 بعضی از دولت های ملی و محلی، کتاب ها را سانسور میکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ بهترینها رو براتون آرزومندم ❤️
دو لغت یادبگیریم در دومین روز هفته
📘 لغات 331 و 332 کتاب 504 📘
331) disaster (دیزَستِر)
🟢 معنی: فاجعه، بلا
🟡 synonym: calamity, catastrophe
🔴 The hurricane's violent winds brought disaster to the coastal town
🔴 بادهای شدید توفان، در شهر ساحلی فاجعه به بار آورد
332) censor (سِنسِر)
🟢 معنی: سانسور کردن
🟡 synonym: expurgate
🔴 Some governments, national and local, censor books
🔴 بعضی از دولت های ملی و محلی، کتاب ها را سانسور میکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎉 سلام سلام زبان دوستان عزیز 🎉
🌈 صبح دوشنبتون بخیر و شادی 🌈
📘 لغات 333 و 334 کتاب 504 📘
333) culprit (کالپریت)
🟢 معنی: گناهکار، مقصر، (حقوق) متهم
🟡 synonym: offender
🔴 Who is the culprit who has eaten all the strawberries?
🔴 چه کسی متهم به خوردن همه توت فرنگی ها است؟
334) juvenile (جووِنایل)
🟢 معنی: جوان، نوجوان
🟡 synonym: adolescent
🔴 Paula is still young enough to wear juvenile fashions
🔴 " پائولا " هنوز آنقدر جوان است که لباس مدل جوانان را بپوشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح دوشنبتون بخیر و شادی 🌈
📘 لغات 333 و 334 کتاب 504 📘
333) culprit (کالپریت)
🟢 معنی: گناهکار، مقصر، (حقوق) متهم
🟡 synonym: offender
🔴 Who is the culprit who has eaten all the strawberries?
🔴 چه کسی متهم به خوردن همه توت فرنگی ها است؟
334) juvenile (جووِنایل)
🟢 معنی: جوان، نوجوان
🟡 synonym: adolescent
🔴 Paula is still young enough to wear juvenile fashions
🔴 " پائولا " هنوز آنقدر جوان است که لباس مدل جوانان را بپوشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😘 سلام به همه دوستان خوبمون 😘
💥 صبح سه شنبتون سرشار از شادی 💥
📘 لغات 335 و 336 کتاب 504 📘
335) bait (بِیت)
🟢 معنی: طعمه، شکار
🟡 synonym: lure, decoy
🔴 The secret of successful trout fishing is finding the right bait
🔴 رمز موفقیت در صید ماهی قزل آلا، انتخاب یک طعمه مناسب است
336) insist (اینسیست)
🟢 معنی: اصرار داشتن، پافشاری کردن
🟡 synonym: demand, emphasize
🔴 The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation
🔴 پزشک اصرار داشت « ماریان » بعد از عمل جراحی استراحت فراوانی بکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 صبح سه شنبتون سرشار از شادی 💥
📘 لغات 335 و 336 کتاب 504 📘
335) bait (بِیت)
🟢 معنی: طعمه، شکار
🟡 synonym: lure, decoy
🔴 The secret of successful trout fishing is finding the right bait
🔴 رمز موفقیت در صید ماهی قزل آلا، انتخاب یک طعمه مناسب است
336) insist (اینسیست)
🟢 معنی: اصرار داشتن، پافشاری کردن
🟡 synonym: demand, emphasize
🔴 The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation
🔴 پزشک اصرار داشت « ماریان » بعد از عمل جراحی استراحت فراوانی بکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام به زبان آموزهای کانال نُوین اینگلیش 😍
❤️ صبح دل انگیز چهارشنبتون سرشار از آرامش ❤️
با یادگیری این ۲ لغت روزمون رو عالی شروع میکنیم
📘 لغات 337 و 338 کتاب 504 📘
337) toil (تُیل)
🟢 معنی: (اسم) زحمت، تقلا، کار سخت
🟡 synonym: work, labour
🔴 Despite all his toil, Fred never succeeded in reaching his goal
🔴 « فرِد » به رغم زحمت فراوان، هرگز موفق نشد به هدف خود برسد
338) blunder (بلاندِر)
🟢 معنی: اشتباه بزرگ، خبط، خطا کردن
🟡 synonym: stupid mistake
🔴 The general's blunder forced his army to a rapid retreat
🔴 اشتباه بزرگ ژنرال سپاهش را مجبور به عقب نشینی سریع کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ صبح دل انگیز چهارشنبتون سرشار از آرامش ❤️
با یادگیری این ۲ لغت روزمون رو عالی شروع میکنیم
📘 لغات 337 و 338 کتاب 504 📘
337) toil (تُیل)
🟢 معنی: (اسم) زحمت، تقلا، کار سخت
🟡 synonym: work, labour
🔴 Despite all his toil, Fred never succeeded in reaching his goal
🔴 « فرِد » به رغم زحمت فراوان، هرگز موفق نشد به هدف خود برسد
338) blunder (بلاندِر)
🟢 معنی: اشتباه بزرگ، خبط، خطا کردن
🟡 synonym: stupid mistake
🔴 The general's blunder forced his army to a rapid retreat
🔴 اشتباه بزرگ ژنرال سپاهش را مجبور به عقب نشینی سریع کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💋 سلام دوستان زبان دوست کانال نُوین 💋
🎯 صبح پنجشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 🎯
📘 لغات 339 و 340 کتاب 504 📘
339) daze (دِیز)
🟢 معنی: گیج کردن، منگ کردن
🟡 synonym: stun, amaze
🔴 The severity of the blow dazed the fighter and led to his defeat
🔴 شدت ضربه مشت به حدی بود که بوکسور را گیج کرد و منجر به شکست او شد
340) mourn (مُرن)
🟢 معنی: سوگواری کردن، ماتم گرفتن
🟡 synonym: grieve, bewail
🔴 The entire city mourned for the people lost in the calamity
🔴 تمام شهر در غم مردم فوت شده در فاجعه، در ماتم بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎯 صبح پنجشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 🎯
📘 لغات 339 و 340 کتاب 504 📘
339) daze (دِیز)
🟢 معنی: گیج کردن، منگ کردن
🟡 synonym: stun, amaze
🔴 The severity of the blow dazed the fighter and led to his defeat
🔴 شدت ضربه مشت به حدی بود که بوکسور را گیج کرد و منجر به شکست او شد
340) mourn (مُرن)
🟢 معنی: سوگواری کردن، ماتم گرفتن
🟡 synonym: grieve, bewail
🔴 The entire city mourned for the people lost in the calamity
🔴 تمام شهر در غم مردم فوت شده در فاجعه، در ماتم بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😘 سلام سلام دوستان عشق زبان 😘
💥 آدینه گرم تابستونیتون بخیر و شادی 💥
روز تعطیلم دو لغت یادمیگیریم 😍
📘 لغات 341 و 342 کتاب 504 📘
341) subside (سِبساید)
🟢 معنی: آرام شدن، فروکش کردن
🟡 synonym: lessen
🔴 The waves subsided when the winds ceased to blow
🔴 وقتی وزیدن باد قطع شد، امواج دریا آرام گرفت
342) maim (مِیم)
🟢 معنی: معلول کردن، باعث نقص عضو شدن
🟡 synonym: disable
🔴 Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed
🔴 با اینکه فرد تصادف وحشتناکی را تجربه کرد، به طور جدی معلول نشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 آدینه گرم تابستونیتون بخیر و شادی 💥
روز تعطیلم دو لغت یادمیگیریم 😍
📘 لغات 341 و 342 کتاب 504 📘
341) subside (سِبساید)
🟢 معنی: آرام شدن، فروکش کردن
🟡 synonym: lessen
🔴 The waves subsided when the winds ceased to blow
🔴 وقتی وزیدن باد قطع شد، امواج دریا آرام گرفت
342) maim (مِیم)
🟢 معنی: معلول کردن، باعث نقص عضو شدن
🟡 synonym: disable
🔴 Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed
🔴 با اینکه فرد تصادف وحشتناکی را تجربه کرد، به طور جدی معلول نشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷🌻🌷 سلام سلام زباندوستان گُل 🌷🌻🌷
🍀 صبح شنبتون بخیرررر و شادی 🍀
📘 لغات 343 و 344 کتاب 504 📘
343) comprehend (کامپری هِند)
🟢 معنی: فهمیدن، درک کردن، دریافتن
🟡 synonym: understand
🔴 If you can use a word correctly, there is a good chance that you comprehend it
🔴 اگر بتوانی واژه ای را درست استفاده کنی، به احتمال قوی آن را فهمیده ای
344) commend (کِمِند)
🟢 معنی: ستودن، ستایش کردن
🟡 synonym: praise, applaud
🔴 Everyone commended the mayor's thrifty suggestion
🔴 همه پیشنهاد مقتصدانه شهردار را ستودند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍀 صبح شنبتون بخیرررر و شادی 🍀
📘 لغات 343 و 344 کتاب 504 📘
343) comprehend (کامپری هِند)
🟢 معنی: فهمیدن، درک کردن، دریافتن
🟡 synonym: understand
🔴 If you can use a word correctly, there is a good chance that you comprehend it
🔴 اگر بتوانی واژه ای را درست استفاده کنی، به احتمال قوی آن را فهمیده ای
344) commend (کِمِند)
🟢 معنی: ستودن، ستایش کردن
🟡 synonym: praise, applaud
🔴 Everyone commended the mayor's thrifty suggestion
🔴 همه پیشنهاد مقتصدانه شهردار را ستودند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
یه پست اوردم واسه اَخموها😾
بابا چتونه
اخمارو واکنید
غمو رها کنید😊
🔵 اَخماتو وا کُن
🔵 Keep your chin up
(کیپ یور چین آپ)
یه مثالمبزنیم جا بیفته:
🔸 Keep your chin up!
Things will get better soon.
🔸 اخماتو وا کن!
اوضاع به زودی بهتر میشه.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
بابا چتونه
اخمارو واکنید
غمو رها کنید😊
🔵 اَخماتو وا کُن
🔵 Keep your chin up
(کیپ یور چین آپ)
یه مثالمبزنیم جا بیفته:
🔸 Keep your chin up!
Things will get better soon.
🔸 اخماتو وا کن!
اوضاع به زودی بهتر میشه.
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍃 سلام به تک تک زبان آموزهای عزیزمون 🍃
🌈 صبح یکشنبتون به شادی و سلامتی 🌈
📘 لغات 345 و 346 کتاب 504 📘
345) final (فاینال)
🟢 معنی: آخرین، نهایی، پایانی
🟡 synonym: ultimate
🔴 The final week of the term is rapidly approaching
🔴 آخرین هفته ترم به سرعت در حال فرارسیدن است
346) exempt (اِگزِمپت)
🟢 معنی: معاف کردن، بخشیدن، مستثنی کردن
🟡 synonym: free
🔴 Our school exempts bright pupils from final exams
🔴 مدرسه ما دانش آموزان تیزهوش را از امتحانات آخر ترم، معاف می کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح یکشنبتون به شادی و سلامتی 🌈
📘 لغات 345 و 346 کتاب 504 📘
345) final (فاینال)
🟢 معنی: آخرین، نهایی، پایانی
🟡 synonym: ultimate
🔴 The final week of the term is rapidly approaching
🔴 آخرین هفته ترم به سرعت در حال فرارسیدن است
346) exempt (اِگزِمپت)
🟢 معنی: معاف کردن، بخشیدن، مستثنی کردن
🟡 synonym: free
🔴 Our school exempts bright pupils from final exams
🔴 مدرسه ما دانش آموزان تیزهوش را از امتحانات آخر ترم، معاف می کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎖 درود به اعضای کانال توپ نُوین اینگلیش 🎖
🎈 صبح دوشنبتون سرشار از خوشی 🎈
📘 لغات 347 و 348 کتاب 504 📘
347) Vain (وِین)
🟢 معنی: مغرور، خودخواه
🟡 synonym: proud
🔴 Josephine is quite vain about her beauty
🔴 « ژوزفین » خیلی به زیبایی اش مغرور است
348) repetition (رِپِتِشِن)
🟢 معنی: تکرار
🟡 synonym: duplication
🔴 Any repetition of such unruly behavior will be punished
🔴 هرگونه تکرار چنین رفتار سرکشانه ای، مجازات خواهد داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎈 صبح دوشنبتون سرشار از خوشی 🎈
📘 لغات 347 و 348 کتاب 504 📘
347) Vain (وِین)
🟢 معنی: مغرور، خودخواه
🟡 synonym: proud
🔴 Josephine is quite vain about her beauty
🔴 « ژوزفین » خیلی به زیبایی اش مغرور است
348) repetition (رِپِتِشِن)
🟢 معنی: تکرار
🟡 synonym: duplication
🔴 Any repetition of such unruly behavior will be punished
🔴 هرگونه تکرار چنین رفتار سرکشانه ای، مجازات خواهد داشت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 سلام سلام به دوستان زباندوست گُلمون 🎋
♥️ صبح سه شنبتون سرشار از آرامش ♥️
📘 لغات 349 و 350 کتاب 504 📘
349) depict (دیپیکت)
🟢 معنی: به تصویر کشیدن، ترسیم کردن
🟡 synonym: portray, represent
🔴 The artist and the author both tried to depict the sunset's beauty
🔴 نقاش و نویسنده، هر دو سعی کردند تا زیبایی غروب خورشید را به تصویر بکشند
350) mortal (مُرتال)
🟢 معنی: فانی، کشنده، مهلک
🟡 synonym: deadly, fatal
🔴 We must live with the knowledge that all living creatures are mortal
🔴 ما باید با این آگاهی زندگی کنیم که همه مخلوقات زنده فانی هستند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
♥️ صبح سه شنبتون سرشار از آرامش ♥️
📘 لغات 349 و 350 کتاب 504 📘
349) depict (دیپیکت)
🟢 معنی: به تصویر کشیدن، ترسیم کردن
🟡 synonym: portray, represent
🔴 The artist and the author both tried to depict the sunset's beauty
🔴 نقاش و نویسنده، هر دو سعی کردند تا زیبایی غروب خورشید را به تصویر بکشند
350) mortal (مُرتال)
🟢 معنی: فانی، کشنده، مهلک
🟡 synonym: deadly, fatal
🔴 We must live with the knowledge that all living creatures are mortal
🔴 ما باید با این آگاهی زندگی کنیم که همه مخلوقات زنده فانی هستند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 سلام و درووووود نُوین اینگلیشیای عزیز 💯
🪴 صبح گرم چهارشنبتون پُر از شادی و نشاط 🪴
این دو لغتم میسپاریم به حافظمون واسه همیشه 😍
📘 لغات 351 و 352 کتاب 504 📘
351) novel (ناوِل)
🟢 معنی: (اسم) رُمان، داستان بلند
(صفت) تازه، جدید، نوین
🟡 synonym: fresh, new
🔴 Robert was commended by his teacher for the excellent reporton the american novel, the Grapes of wrath
🔴 « رابرت » توسط معلمش، به خاطر نوشتن گزارشی در مورد رُمان امریکایی خوشه های خشم مورد تحسین قرار گرفت
352) occupant (آکیِپِنت)
🟢 معنی: ساکن، مقیم، مستاجر
🟡 synonym: resident, inhabitant
🔴 A feeble old woman was the only occupant of the shack
🔴 پیرزن نحیف، تنها ساکن آن کلبه بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴 صبح گرم چهارشنبتون پُر از شادی و نشاط 🪴
این دو لغتم میسپاریم به حافظمون واسه همیشه 😍
📘 لغات 351 و 352 کتاب 504 📘
351) novel (ناوِل)
🟢 معنی: (اسم) رُمان، داستان بلند
(صفت) تازه، جدید، نوین
🟡 synonym: fresh, new
🔴 Robert was commended by his teacher for the excellent reporton the american novel, the Grapes of wrath
🔴 « رابرت » توسط معلمش، به خاطر نوشتن گزارشی در مورد رُمان امریکایی خوشه های خشم مورد تحسین قرار گرفت
352) occupant (آکیِپِنت)
🟢 معنی: ساکن، مقیم، مستاجر
🟡 synonym: resident, inhabitant
🔴 A feeble old woman was the only occupant of the shack
🔴 پیرزن نحیف، تنها ساکن آن کلبه بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍😍😍 سلام سلام عزیزای زباندوست 😍😍😍
🥳 صبح پنجشنبتون بسلامتی و شادی 🥳
📘 لغات 353 و 354 کتاب 504 📘
353) appoint (اِپُینت)
🟢 معنی: منصوب کردن، گماشتن، تعیین کردن
🟡 synonym: assign
🔴 The library was appointed as the best place for the urgent meeting
🔴 کتابخانه به عنوان بهترین مکان برای جلسات ضروری تعیین شد
354) quarter (کوارتِر)
🟢 معنی: محله، بخش، منطقه
اسکان دادن
🟡 synonym: region, area, district
🔴 Ellen moved to the French quarter of our city
🔴 « اِلِن » به محله فرانسوی نشین شهرمان نقل مکان کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥳 صبح پنجشنبتون بسلامتی و شادی 🥳
📘 لغات 353 و 354 کتاب 504 📘
353) appoint (اِپُینت)
🟢 معنی: منصوب کردن، گماشتن، تعیین کردن
🟡 synonym: assign
🔴 The library was appointed as the best place for the urgent meeting
🔴 کتابخانه به عنوان بهترین مکان برای جلسات ضروری تعیین شد
354) quarter (کوارتِر)
🟢 معنی: محله، بخش، منطقه
اسکان دادن
🟡 synonym: region, area, district
🔴 Ellen moved to the French quarter of our city
🔴 « اِلِن » به محله فرانسوی نشین شهرمان نقل مکان کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴🌷 سلام به تک تک دوستان گُلموووون 🪴🌷
💯 صبح آدینتون سرشار از خوبی و خوشی 💯
📘 لغات 355 و 356 کتاب 504 📘
355) site (سایت)
🟢 معنی: مکان، جا، موقعیت
🟡 synonym: place, position
🔴 The agent insisted that the house had one of the best sites in town
🔴 مشاور املاک تاکید کرد که این خانه یکی از بهترین موقعیت های شهر را دارد
356) quote (کُوت)
🟢 معنی: نقل و قول کردن، نقل و قول
🟡 synonym: cite, quotation
🔴 She often quotes her spouse to prove a point
🔴 او برای اثبات یک مطلب، اغلب گفته های همسرش را نقل و قول می کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 صبح آدینتون سرشار از خوبی و خوشی 💯
📘 لغات 355 و 356 کتاب 504 📘
355) site (سایت)
🟢 معنی: مکان، جا، موقعیت
🟡 synonym: place, position
🔴 The agent insisted that the house had one of the best sites in town
🔴 مشاور املاک تاکید کرد که این خانه یکی از بهترین موقعیت های شهر را دارد
356) quote (کُوت)
🟢 معنی: نقل و قول کردن، نقل و قول
🟡 synonym: cite, quotation
🔴 She often quotes her spouse to prove a point
🔴 او برای اثبات یک مطلب، اغلب گفته های همسرش را نقل و قول می کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🤩 سلام سلام نُوین اینگلیشیای عزیز 🤩
🎋 صبح شنبه گرم تابستونیتون بخیر 🎋
📘 لغات 357 و 358 کتاب 504 📘
357) verse (وِرس)
🟢 معنی: آیه، بیت، خط، مصرع
🟡 synonym: rhyme
🔴 The verse from the Bible that my father quoted most frequently was, Love thy neighbor as thyself
🔴 آیه ای که پدرم به دفعات زیاد از انجیل نقل می کرد، این بود که: همسایه ات را مثل خودت دوست بدار
358) morality (مُرالیتی)
🟢 معنی: اصول اخلاقی، اخلاقیات، درست بودن
🟡 synonym: honesty
🔴 The editor spoke on the morality of bugging the quarters of a political opponents
🔴 سردبیر در مورد درست بودن استراق سمع محل سکونت رقبای سیاسی، صحبت کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 صبح شنبه گرم تابستونیتون بخیر 🎋
📘 لغات 357 و 358 کتاب 504 📘
357) verse (وِرس)
🟢 معنی: آیه، بیت، خط، مصرع
🟡 synonym: rhyme
🔴 The verse from the Bible that my father quoted most frequently was, Love thy neighbor as thyself
🔴 آیه ای که پدرم به دفعات زیاد از انجیل نقل می کرد، این بود که: همسایه ات را مثل خودت دوست بدار
358) morality (مُرالیتی)
🟢 معنی: اصول اخلاقی، اخلاقیات، درست بودن
🟡 synonym: honesty
🔴 The editor spoke on the morality of bugging the quarters of a political opponents
🔴 سردبیر در مورد درست بودن استراق سمع محل سکونت رقبای سیاسی، صحبت کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ سلام سلام عزیزای دوست داشتنی ❤️
💯 صبح یکشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 💯
📘 لغات 359 و 360 کتاب 504 📘
359) roam (رُوم)
🟢 معنی: پرسه زدن، سرگردان بودن، وِل گشتن
🟡 synonym: rove, wander
🔴 In the days of the wild west, outlaws roamed the country
🔴 در دوران غرب وحشی، یاغیان در سراسر امریکا پرسه می زدند
360) attract (اِترَکت)
🟢 معنی: جذب کردن، جلب کردن، به سمت خود کشیدن
🟡 synonym: allure, lure
🔴 The magnet attracted the iron particles
🔴 آهنربا، براده های آهن را جذب کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 صبح یکشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 💯
📘 لغات 359 و 360 کتاب 504 📘
359) roam (رُوم)
🟢 معنی: پرسه زدن، سرگردان بودن، وِل گشتن
🟡 synonym: rove, wander
🔴 In the days of the wild west, outlaws roamed the country
🔴 در دوران غرب وحشی، یاغیان در سراسر امریکا پرسه می زدند
360) attract (اِترَکت)
🟢 معنی: جذب کردن، جلب کردن، به سمت خود کشیدن
🟡 synonym: allure, lure
🔴 The magnet attracted the iron particles
🔴 آهنربا، براده های آهن را جذب کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
Forwarded from novin english
🍃 سلام سلام به دوستداران زبان انگلیسی 🍃
🌦 صبح زیبای دوشنبتون بخیر 🌦
📘 لغات 361 و 362 کتاب 504 📘
361) commuter (کامیوتِر)
🟢 معنی: مسافر درون شهری، مسافر هر روزه ( بین خانه و محل کار )
🟡 synonym: passenger
🔴 The average commuter would welcome a chance to live in the vicinity of his or her work
🔴 متوسط مسافرین درون شهری از هر فرصتی برای زندگی نزدیک به محل کارشان استقبال می کنند
362) confine (کِنفاین)
🟢 معنی: زندانی کردن، اسیر کردن
🟡 synonym: imprison
🔴 The fugitive was caught and confined to jail for another two years
🔴 شخص فراری دستگیر شد و برای دو سال دیگر به زندان افتاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌦 صبح زیبای دوشنبتون بخیر 🌦
📘 لغات 361 و 362 کتاب 504 📘
361) commuter (کامیوتِر)
🟢 معنی: مسافر درون شهری، مسافر هر روزه ( بین خانه و محل کار )
🟡 synonym: passenger
🔴 The average commuter would welcome a chance to live in the vicinity of his or her work
🔴 متوسط مسافرین درون شهری از هر فرصتی برای زندگی نزدیک به محل کارشان استقبال می کنند
362) confine (کِنفاین)
🟢 معنی: زندانی کردن، اسیر کردن
🟡 synonym: imprison
🔴 The fugitive was caught and confined to jail for another two years
🔴 شخص فراری دستگیر شد و برای دو سال دیگر به زندان افتاد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new