😍 سلام سلام به همه عشاق زبان انگلیسی 😍
🌷 صبح آخرین روز بهار بخیر 🌷
📘 لغات 305 و 306 کتاب 504 📘
305) awesome (آسِم)
🟢 معنی: شگفت انگیز، حیرت انگیز
🟡 synonym: amazing, wonderful
🔴 The towering mountains, covered with snow, are an awesome sight
🔴 کوه های سر به فلککشیده پوشیده از برف، منظره ی شگفت انگیزی است
306) guide (گاید)
🟢 معنی: راهنمایی کردن، هدایت کردن، راهنما
🟡 synonym: lead, conduct, leader
🔴 Tourists often hire guides
🔴 توریست ها اغلب راهنما استخدام می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 صبح آخرین روز بهار بخیر 🌷
📘 لغات 305 و 306 کتاب 504 📘
305) awesome (آسِم)
🟢 معنی: شگفت انگیز، حیرت انگیز
🟡 synonym: amazing, wonderful
🔴 The towering mountains, covered with snow, are an awesome sight
🔴 کوه های سر به فلککشیده پوشیده از برف، منظره ی شگفت انگیزی است
306) guide (گاید)
🟢 معنی: راهنمایی کردن، هدایت کردن، راهنما
🟡 synonym: lead, conduct, leader
🔴 Tourists often hire guides
🔴 توریست ها اغلب راهنما استخدام می کنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام سلام به همه دوستای گُلمون 🍃🌷🍃
☀️ صبح اولینروز تابستون بخیر ☀️
📘 لغات 307 و 308 کتاب 504 📘
307) quench (کوئِنچ)
🟢 معنی: خاموش کردن، دفع کردن
🟡 synonym: extinguish
🔴 Foam will quench an oil fire
🔴 کف، حریق ناشی از نفت را خاموش خواهد کرد
308) betray (بیترِی)
🟢 معنی: فاش کردن، خیانت کردن
🟡 synonym: reveal
🔴 Without realizing what was doing, the talkative soldier betrayed his unit's plan
🔴 سرباز وراج بدون اینکه متوجه کارش باشد، طرح های یگانش را فاش ساخت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☀️ صبح اولینروز تابستون بخیر ☀️
📘 لغات 307 و 308 کتاب 504 📘
307) quench (کوئِنچ)
🟢 معنی: خاموش کردن، دفع کردن
🟡 synonym: extinguish
🔴 Foam will quench an oil fire
🔴 کف، حریق ناشی از نفت را خاموش خواهد کرد
308) betray (بیترِی)
🟢 معنی: فاش کردن، خیانت کردن
🟡 synonym: reveal
🔴 Without realizing what was doing, the talkative soldier betrayed his unit's plan
🔴 سرباز وراج بدون اینکه متوجه کارش باشد، طرح های یگانش را فاش ساخت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ سلاااام به همه اعضای کانال نوین اینگلیش ❤️
💥 صبح گرم چهارشنبه تابستونیتون بخیر 💥
📘 لغات 309 و 310 کتاب 504 📘
309) utter (آتِر)
🟢 معنی: بر زبان آوردن، جیغ کشیدن، فریاد کشیدن
🟡 synonym: speak, express
🔴 When Violet accidentallty stepped in the nail, she uttered a sharp cry of pain
🔴 وقتی « ویولت » پایش را روی میخ گذاشت، از شدت درد جیغ بلندی کشید
310) pacify (پَسیفای)
🟢 معنی: آرامش برقرار کردن، آرام کردن
🟡 synonym: calm, quiet
🔴 We tried to pacify the woman who was angry at having to wait so long in line
🔴 ما سعی کردیم زنی را که به خاطر مدت ها ایستادن در صف عصبانی شده بود، آرام کنیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 صبح گرم چهارشنبه تابستونیتون بخیر 💥
📘 لغات 309 و 310 کتاب 504 📘
309) utter (آتِر)
🟢 معنی: بر زبان آوردن، جیغ کشیدن، فریاد کشیدن
🟡 synonym: speak, express
🔴 When Violet accidentallty stepped in the nail, she uttered a sharp cry of pain
🔴 وقتی « ویولت » پایش را روی میخ گذاشت، از شدت درد جیغ بلندی کشید
310) pacify (پَسیفای)
🟢 معنی: آرامش برقرار کردن، آرام کردن
🟡 synonym: calm, quiet
🔴 We tried to pacify the woman who was angry at having to wait so long in line
🔴 ما سعی کردیم زنی را که به خاطر مدت ها ایستادن در صف عصبانی شده بود، آرام کنیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام دوستان زبان دوست عزیز 😍
🥳 صبح پنجشنبتون بخیر و شادی 🥳
📘 لغات 311 و 312 کتاب 504 📘
311) respond (ریسپاند)
🟢 معنی: جواب دادن، پاسخ دادن
🟡 synonym: answer, reply
🔴 Greg responded quickly to the question
🔴 " گرِگ " سریعا به سوال پاسخ داد
312) beckon (بِکِن)
🟢 معنی: جذب کردن، جلب کردن، کشاندن
🟡 synonym: motion
🔴 The delicious smell of fresh bread beckoned the hungry boy
🔴 بوی مطبوع نان تازه، پسر گرسنه را به سوی خود جلب کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🥳 صبح پنجشنبتون بخیر و شادی 🥳
📘 لغات 311 و 312 کتاب 504 📘
311) respond (ریسپاند)
🟢 معنی: جواب دادن، پاسخ دادن
🟡 synonym: answer, reply
🔴 Greg responded quickly to the question
🔴 " گرِگ " سریعا به سوال پاسخ داد
312) beckon (بِکِن)
🟢 معنی: جذب کردن، جلب کردن، کشاندن
🟡 synonym: motion
🔴 The delicious smell of fresh bread beckoned the hungry boy
🔴 بوی مطبوع نان تازه، پسر گرسنه را به سوی خود جلب کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😎 سلام سلام دوستان بزرگوار 😎
🌴 صبح گرم آدینتون بخیر 🌴
📘 لغات 313 و 314 کتاب 504 📘
313) despite (دیسپایت)
🟢 معنی: برخلافِ، باوجودِ
🟡 synonym: in spite of, against
🔴 The player continued in the game despite his injuries
🔴 بازیکن باوجود جراحتی که داشت به بازی ادامه داد
314) disrupt (دیسراپت)
🟢 معنی: مختل کردن، به هم زدن
🟡 synonym: disturb, upset
🔴 Pam's clowning disrupted the class every day
🔴 دلقک بازی « پام » هر روز باعث به هم زدن کلاس می شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌴 صبح گرم آدینتون بخیر 🌴
📘 لغات 313 و 314 کتاب 504 📘
313) despite (دیسپایت)
🟢 معنی: برخلافِ، باوجودِ
🟡 synonym: in spite of, against
🔴 The player continued in the game despite his injuries
🔴 بازیکن باوجود جراحتی که داشت به بازی ادامه داد
314) disrupt (دیسراپت)
🟢 معنی: مختل کردن، به هم زدن
🟡 synonym: disturb, upset
🔴 Pam's clowning disrupted the class every day
🔴 دلقک بازی « پام » هر روز باعث به هم زدن کلاس می شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
سلام سلام به همه عاشقای زبان انگلیسی ❤️
صبح اولین روز هفتتون با نشاط و پُرانرژی 💯
با آموزش دوتا واژه کاربردی روزمون را بترکونیم 🤛💪
📘 لغات 315 و 316 کتاب 504 📘
315) rash (رَش)
🟢 معنی: جوش، کهیر
( صفت ) عجولانه
🟡 synonym: hives
🔴 Poison ivy causes a rash
🔴 پیچک سمی ( نوعی گیاه ) باعث کهیر می شود
316) rapid (رَپید)
🟢 معنی: تند، چابک، سریع
🟡 synonym: quick, swift
🔴 We took a rapid walk around the camp before breakfast
🔴 ما قبل از صبحانه گشت سریعی اطراف اردوگاه زدیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح اولین روز هفتتون با نشاط و پُرانرژی 💯
با آموزش دوتا واژه کاربردی روزمون را بترکونیم 🤛💪
📘 لغات 315 و 316 کتاب 504 📘
315) rash (رَش)
🟢 معنی: جوش، کهیر
( صفت ) عجولانه
🟡 synonym: hives
🔴 Poison ivy causes a rash
🔴 پیچک سمی ( نوعی گیاه ) باعث کهیر می شود
316) rapid (رَپید)
🟢 معنی: تند، چابک، سریع
🟡 synonym: quick, swift
🔴 We took a rapid walk around the camp before breakfast
🔴 ما قبل از صبحانه گشت سریعی اطراف اردوگاه زدیم
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🪴 سلام سلام زبان دوست های گُل 🪴
🌈 صبح یکشنبتون بشادی 🌈
با ۲ تا لغت جدید روزمون را استارت بزنیم 😎
📘 لغات 317 و 318 کتاب 504 📘
317) exhaust (اِگزاست)
🟢 معنی: تمام کردن، تهی کردن، مصرف کردن
🟡 synonym: use up, deplete
🔴 To exhaust the city's water supply would be a calamity
🔴 تمام کردن ذخیره آب شهر فاجعه است
318) severity (سِوِریتی)
🟢 معنی: سخت گیری، خشونت
🟡 synonym: strictness
🔴 The severity of the teacher was not appreciated by the pupils until they reached the final examination
🔴 دانش آموزان قدر سختگیری معلم را نمی دانستند تا اینکه امتحانات آخر ترم شروع شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح یکشنبتون بشادی 🌈
با ۲ تا لغت جدید روزمون را استارت بزنیم 😎
📘 لغات 317 و 318 کتاب 504 📘
317) exhaust (اِگزاست)
🟢 معنی: تمام کردن، تهی کردن، مصرف کردن
🟡 synonym: use up, deplete
🔴 To exhaust the city's water supply would be a calamity
🔴 تمام کردن ذخیره آب شهر فاجعه است
318) severity (سِوِریتی)
🟢 معنی: سخت گیری، خشونت
🟡 synonym: strictness
🔴 The severity of the teacher was not appreciated by the pupils until they reached the final examination
🔴 دانش آموزان قدر سختگیری معلم را نمی دانستند تا اینکه امتحانات آخر ترم شروع شد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍇 سلام سلام عزیزای دل 🍇
☀️ صبح زیبای دوشنبتون بخیر ☀️
این دوتا لغت کاربردی رو به دامنه لغاتت اضافه کن
📘 لغات 319 و 320 کتاب 504 📘
319) feeble (فیبِل)
🟢 معنی: ضعیف، ناتوان، کم زور
🟡 synonym: weak, frail
🔴 We heard a feeble cry from the exhausted child
🔴 صدای گریه ضعیفی را از کودک خسته شنیدیم
320) unite (یونایت)
🟢 معنی: متحد کردن، یکی کردن
🟡 synonym: join, combine
🔴 Matrimony united two famous Virginia families
🔴 ازدواج، دو خانواده معروف « ویرجینیا » را با هم متحد کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☀️ صبح زیبای دوشنبتون بخیر ☀️
این دوتا لغت کاربردی رو به دامنه لغاتت اضافه کن
📘 لغات 319 و 320 کتاب 504 📘
319) feeble (فیبِل)
🟢 معنی: ضعیف، ناتوان، کم زور
🟡 synonym: weak, frail
🔴 We heard a feeble cry from the exhausted child
🔴 صدای گریه ضعیفی را از کودک خسته شنیدیم
320) unite (یونایت)
🟢 معنی: متحد کردن، یکی کردن
🟡 synonym: join, combine
🔴 Matrimony united two famous Virginia families
🔴 ازدواج، دو خانواده معروف « ویرجینیا » را با هم متحد کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 سلام سلام زبان آموزهای گُل 🌷
صبح سه شنبتون پُرنشاط و پُرانرژی
با دو لغت توپ روزمون رو شروع میکنیم 😍
📘 لغات 321 و 322 کتاب 504 📘
321) Cease (سیس)
🟢 معنی: دست کشیدن، ایستادن
🟡 synonym: stop, end
🔴 Cease trying to do more than you can
🔴 از تلاش برای انجام آنچه در توان شما نیست دست بردارید
322) thrifty (ثریفتی)
🟢 معنی: صرفه جو، مقتصد
🟡 synonym: economical
🔴 By being thrifty, Miss Benson managed to get along on her small income
🔴 خانم « بنسون » با صرفه جویی موفق شد ، با درآمد کم خود، سر کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
صبح سه شنبتون پُرنشاط و پُرانرژی
با دو لغت توپ روزمون رو شروع میکنیم 😍
📘 لغات 321 و 322 کتاب 504 📘
321) Cease (سیس)
🟢 معنی: دست کشیدن، ایستادن
🟡 synonym: stop, end
🔴 Cease trying to do more than you can
🔴 از تلاش برای انجام آنچه در توان شما نیست دست بردارید
322) thrifty (ثریفتی)
🟢 معنی: صرفه جو، مقتصد
🟡 synonym: economical
🔴 By being thrifty, Miss Benson managed to get along on her small income
🔴 خانم « بنسون » با صرفه جویی موفق شد ، با درآمد کم خود، سر کند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 درووووود عزیزای دل 😍
💯 صبح چهارشنبتون بخیر و شادی 💯
با این دو لغت صبحتو عالی شروع کن
323) miserly (مایزِرلی)
🟢 معنی: خسیس، چشم تنگ
🟡 synonym: mean, parsimonious
🔴 A miserly person rarely has any friends
🔴 یک شخص خسیس دوستی ندارد
324) monarch (مانارک)
🟢 معنی: پادشاه، ملکه
🟡 synonym: king, queen
🔴 There are few modern nations that are governed by monarches
🔴 اندکند کشورهای مدرنی که بدست پادشاه اداره می شوند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💯 صبح چهارشنبتون بخیر و شادی 💯
با این دو لغت صبحتو عالی شروع کن
323) miserly (مایزِرلی)
🟢 معنی: خسیس، چشم تنگ
🟡 synonym: mean, parsimonious
🔴 A miserly person rarely has any friends
🔴 یک شخص خسیس دوستی ندارد
324) monarch (مانارک)
🟢 معنی: پادشاه، ملکه
🟡 synonym: king, queen
🔴 There are few modern nations that are governed by monarches
🔴 اندکند کشورهای مدرنی که بدست پادشاه اداره می شوند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💋 سلام سلام به تک تک اعضای کانال نوین 💋
🌈 صبح زیبای پنجشنبتون بخیر 🌈
این دو لغت کاربردیم یادبگیریم 😍
📘 لغات 325 و 326 کتاب 504 📘
325) Outlaw (اَوت لا)
🟢 معنی: تبهکار، یاغی، قانون شکن
🟡 synonym: criminal, ban, forbid
🔴 The best-known outlaw of the american west was Jesse James
🔴 تبهکار معروف آمریکای غربی « جسی جیمز » بود
326) Promote (پرِمُوت)
🟢 معنی: ارتقا یافتن، ترقی دادن، افزایش دادن
🟡 synonym: advance
🔴 Students who pass the test will be promoted to the next grade
🔴 دانشجویانی که در امتحان قبول میشوند، به کلاس بعد ارتقا خواهند یافت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح زیبای پنجشنبتون بخیر 🌈
این دو لغت کاربردیم یادبگیریم 😍
📘 لغات 325 و 326 کتاب 504 📘
325) Outlaw (اَوت لا)
🟢 معنی: تبهکار، یاغی، قانون شکن
🟡 synonym: criminal, ban, forbid
🔴 The best-known outlaw of the american west was Jesse James
🔴 تبهکار معروف آمریکای غربی « جسی جیمز » بود
326) Promote (پرِمُوت)
🟢 معنی: ارتقا یافتن، ترقی دادن، افزایش دادن
🟡 synonym: advance
🔴 Students who pass the test will be promoted to the next grade
🔴 دانشجویانی که در امتحان قبول میشوند، به کلاس بعد ارتقا خواهند یافت
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎋 سلام سلام زبان آموزهای عزیزدل 🎋
☀️ صبح گرم جمعتون بخیر ☀️
حیف نیست جمعه هم دو تا لغت یادنگیریم 😍
📘 لغات 327 و 328 کتاب 504 📘
327)undernourished (آندِرنوریشد)
🟢 معنی: سوتغذیه، دچار کم غذایی
🟡 synonym: malnourished
🔴 The undernourished child was so feeble he could hardly walk
🔴 کودک مبتلا ب سوتغذیه چنان ضعیف شده بود که به سختی راه می رفت
328) illustrate (ایلِسترِیت)
🟢 معنی: با تصویر توضیح دادن، نشان دادن
🟡 synonym: depict, show
🔴 These stories illustrate Mark Twain's serious side
🔴 این داستان ها جنبه جدی شخصیت « مارک تواین » را نشان خواهد داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
☀️ صبح گرم جمعتون بخیر ☀️
حیف نیست جمعه هم دو تا لغت یادنگیریم 😍
📘 لغات 327 و 328 کتاب 504 📘
327)undernourished (آندِرنوریشد)
🟢 معنی: سوتغذیه، دچار کم غذایی
🟡 synonym: malnourished
🔴 The undernourished child was so feeble he could hardly walk
🔴 کودک مبتلا ب سوتغذیه چنان ضعیف شده بود که به سختی راه می رفت
328) illustrate (ایلِسترِیت)
🟢 معنی: با تصویر توضیح دادن، نشان دادن
🟡 synonym: depict, show
🔴 These stories illustrate Mark Twain's serious side
🔴 این داستان ها جنبه جدی شخصیت « مارک تواین » را نشان خواهد داد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷 سلام گُل پسرا و گُل دخترای کانالمون 🌷
💪 صبح اولین روز هفتتون پر برکت و پرانرژی 💪
روزمونو با آموزش دولغت شروع میکنیم ❤️
📘 لغات 329 و 330 کتاب 504 📘
329) disclose (دیسکلُوز)
🟢 معنی: نشان دادن، نمایان کردن
🟡 synonym: show, reveal
🔴 The lifting of the curtain disclosed a beautiful winter scene
🔴 بالارفتن پرده، منظره ی زیبای زمستانی را نمایان کرد
330) excessive (اِکسِسیو)
🟢 معنی: مفرط، بیش از حد، خیلی زیاد
🟡 synonym: extreme
🔴 The inhabitants of Arizona are unaccustomed to excessive rain
🔴 ساکنین « آریزونا » به باران بیش از حد عادت ندارند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💪 صبح اولین روز هفتتون پر برکت و پرانرژی 💪
روزمونو با آموزش دولغت شروع میکنیم ❤️
📘 لغات 329 و 330 کتاب 504 📘
329) disclose (دیسکلُوز)
🟢 معنی: نشان دادن، نمایان کردن
🟡 synonym: show, reveal
🔴 The lifting of the curtain disclosed a beautiful winter scene
🔴 بالارفتن پرده، منظره ی زیبای زمستانی را نمایان کرد
330) excessive (اِکسِسیو)
🟢 معنی: مفرط، بیش از حد، خیلی زیاد
🟡 synonym: extreme
🔴 The inhabitants of Arizona are unaccustomed to excessive rain
🔴 ساکنین « آریزونا » به باران بیش از حد عادت ندارند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام سلام دوستداران کانال novin 😍
❤️ بهترینها رو براتون آرزومندم ❤️
دو لغت یادبگیریم در دومین روز هفته
📘 لغات 331 و 332 کتاب 504 📘
331) disaster (دیزَستِر)
🟢 معنی: فاجعه، بلا
🟡 synonym: calamity, catastrophe
🔴 The hurricane's violent winds brought disaster to the coastal town
🔴 بادهای شدید توفان، در شهر ساحلی فاجعه به بار آورد
332) censor (سِنسِر)
🟢 معنی: سانسور کردن
🟡 synonym: expurgate
🔴 Some governments, national and local, censor books
🔴 بعضی از دولت های ملی و محلی، کتاب ها را سانسور میکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ بهترینها رو براتون آرزومندم ❤️
دو لغت یادبگیریم در دومین روز هفته
📘 لغات 331 و 332 کتاب 504 📘
331) disaster (دیزَستِر)
🟢 معنی: فاجعه، بلا
🟡 synonym: calamity, catastrophe
🔴 The hurricane's violent winds brought disaster to the coastal town
🔴 بادهای شدید توفان، در شهر ساحلی فاجعه به بار آورد
332) censor (سِنسِر)
🟢 معنی: سانسور کردن
🟡 synonym: expurgate
🔴 Some governments, national and local, censor books
🔴 بعضی از دولت های ملی و محلی، کتاب ها را سانسور میکنند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎉 سلام سلام زبان دوستان عزیز 🎉
🌈 صبح دوشنبتون بخیر و شادی 🌈
📘 لغات 333 و 334 کتاب 504 📘
333) culprit (کالپریت)
🟢 معنی: گناهکار، مقصر، (حقوق) متهم
🟡 synonym: offender
🔴 Who is the culprit who has eaten all the strawberries?
🔴 چه کسی متهم به خوردن همه توت فرنگی ها است؟
334) juvenile (جووِنایل)
🟢 معنی: جوان، نوجوان
🟡 synonym: adolescent
🔴 Paula is still young enough to wear juvenile fashions
🔴 " پائولا " هنوز آنقدر جوان است که لباس مدل جوانان را بپوشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌈 صبح دوشنبتون بخیر و شادی 🌈
📘 لغات 333 و 334 کتاب 504 📘
333) culprit (کالپریت)
🟢 معنی: گناهکار، مقصر، (حقوق) متهم
🟡 synonym: offender
🔴 Who is the culprit who has eaten all the strawberries?
🔴 چه کسی متهم به خوردن همه توت فرنگی ها است؟
334) juvenile (جووِنایل)
🟢 معنی: جوان، نوجوان
🟡 synonym: adolescent
🔴 Paula is still young enough to wear juvenile fashions
🔴 " پائولا " هنوز آنقدر جوان است که لباس مدل جوانان را بپوشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😘 سلام به همه دوستان خوبمون 😘
💥 صبح سه شنبتون سرشار از شادی 💥
📘 لغات 335 و 336 کتاب 504 📘
335) bait (بِیت)
🟢 معنی: طعمه، شکار
🟡 synonym: lure, decoy
🔴 The secret of successful trout fishing is finding the right bait
🔴 رمز موفقیت در صید ماهی قزل آلا، انتخاب یک طعمه مناسب است
336) insist (اینسیست)
🟢 معنی: اصرار داشتن، پافشاری کردن
🟡 synonym: demand, emphasize
🔴 The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation
🔴 پزشک اصرار داشت « ماریان » بعد از عمل جراحی استراحت فراوانی بکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 صبح سه شنبتون سرشار از شادی 💥
📘 لغات 335 و 336 کتاب 504 📘
335) bait (بِیت)
🟢 معنی: طعمه، شکار
🟡 synonym: lure, decoy
🔴 The secret of successful trout fishing is finding the right bait
🔴 رمز موفقیت در صید ماهی قزل آلا، انتخاب یک طعمه مناسب است
336) insist (اینسیست)
🟢 معنی: اصرار داشتن، پافشاری کردن
🟡 synonym: demand, emphasize
🔴 The doctor insisted that Marian get plenty of rest after the operation
🔴 پزشک اصرار داشت « ماریان » بعد از عمل جراحی استراحت فراوانی بکند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😍 سلام به زبان آموزهای کانال نُوین اینگلیش 😍
❤️ صبح دل انگیز چهارشنبتون سرشار از آرامش ❤️
با یادگیری این ۲ لغت روزمون رو عالی شروع میکنیم
📘 لغات 337 و 338 کتاب 504 📘
337) toil (تُیل)
🟢 معنی: (اسم) زحمت، تقلا، کار سخت
🟡 synonym: work, labour
🔴 Despite all his toil, Fred never succeeded in reaching his goal
🔴 « فرِد » به رغم زحمت فراوان، هرگز موفق نشد به هدف خود برسد
338) blunder (بلاندِر)
🟢 معنی: اشتباه بزرگ، خبط، خطا کردن
🟡 synonym: stupid mistake
🔴 The general's blunder forced his army to a rapid retreat
🔴 اشتباه بزرگ ژنرال سپاهش را مجبور به عقب نشینی سریع کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
❤️ صبح دل انگیز چهارشنبتون سرشار از آرامش ❤️
با یادگیری این ۲ لغت روزمون رو عالی شروع میکنیم
📘 لغات 337 و 338 کتاب 504 📘
337) toil (تُیل)
🟢 معنی: (اسم) زحمت، تقلا، کار سخت
🟡 synonym: work, labour
🔴 Despite all his toil, Fred never succeeded in reaching his goal
🔴 « فرِد » به رغم زحمت فراوان، هرگز موفق نشد به هدف خود برسد
338) blunder (بلاندِر)
🟢 معنی: اشتباه بزرگ، خبط، خطا کردن
🟡 synonym: stupid mistake
🔴 The general's blunder forced his army to a rapid retreat
🔴 اشتباه بزرگ ژنرال سپاهش را مجبور به عقب نشینی سریع کرد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💋 سلام دوستان زبان دوست کانال نُوین 💋
🎯 صبح پنجشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 🎯
📘 لغات 339 و 340 کتاب 504 📘
339) daze (دِیز)
🟢 معنی: گیج کردن، منگ کردن
🟡 synonym: stun, amaze
🔴 The severity of the blow dazed the fighter and led to his defeat
🔴 شدت ضربه مشت به حدی بود که بوکسور را گیج کرد و منجر به شکست او شد
340) mourn (مُرن)
🟢 معنی: سوگواری کردن، ماتم گرفتن
🟡 synonym: grieve, bewail
🔴 The entire city mourned for the people lost in the calamity
🔴 تمام شهر در غم مردم فوت شده در فاجعه، در ماتم بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🎯 صبح پنجشنبتون سرشار از نشاط و انرژی 🎯
📘 لغات 339 و 340 کتاب 504 📘
339) daze (دِیز)
🟢 معنی: گیج کردن، منگ کردن
🟡 synonym: stun, amaze
🔴 The severity of the blow dazed the fighter and led to his defeat
🔴 شدت ضربه مشت به حدی بود که بوکسور را گیج کرد و منجر به شکست او شد
340) mourn (مُرن)
🟢 معنی: سوگواری کردن، ماتم گرفتن
🟡 synonym: grieve, bewail
🔴 The entire city mourned for the people lost in the calamity
🔴 تمام شهر در غم مردم فوت شده در فاجعه، در ماتم بود
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
😘 سلام سلام دوستان عشق زبان 😘
💥 آدینه گرم تابستونیتون بخیر و شادی 💥
روز تعطیلم دو لغت یادمیگیریم 😍
📘 لغات 341 و 342 کتاب 504 📘
341) subside (سِبساید)
🟢 معنی: آرام شدن، فروکش کردن
🟡 synonym: lessen
🔴 The waves subsided when the winds ceased to blow
🔴 وقتی وزیدن باد قطع شد، امواج دریا آرام گرفت
342) maim (مِیم)
🟢 معنی: معلول کردن، باعث نقص عضو شدن
🟡 synonym: disable
🔴 Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed
🔴 با اینکه فرد تصادف وحشتناکی را تجربه کرد، به طور جدی معلول نشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
💥 آدینه گرم تابستونیتون بخیر و شادی 💥
روز تعطیلم دو لغت یادمیگیریم 😍
📘 لغات 341 و 342 کتاب 504 📘
341) subside (سِبساید)
🟢 معنی: آرام شدن، فروکش کردن
🟡 synonym: lessen
🔴 The waves subsided when the winds ceased to blow
🔴 وقتی وزیدن باد قطع شد، امواج دریا آرام گرفت
342) maim (مِیم)
🟢 معنی: معلول کردن، باعث نقص عضو شدن
🟡 synonym: disable
🔴 Though he went through an awesome experience in the crash, Fred was not seriously maimed
🔴 با اینکه فرد تصادف وحشتناکی را تجربه کرد، به طور جدی معلول نشد
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🌷🌻🌷 سلام سلام زباندوستان گُل 🌷🌻🌷
🍀 صبح شنبتون بخیرررر و شادی 🍀
📘 لغات 343 و 344 کتاب 504 📘
343) comprehend (کامپری هِند)
🟢 معنی: فهمیدن، درک کردن، دریافتن
🟡 synonym: understand
🔴 If you can use a word correctly, there is a good chance that you comprehend it
🔴 اگر بتوانی واژه ای را درست استفاده کنی، به احتمال قوی آن را فهمیده ای
344) commend (کِمِند)
🟢 معنی: ستودن، ستایش کردن
🟡 synonym: praise, applaud
🔴 Everyone commended the mayor's thrifty suggestion
🔴 همه پیشنهاد مقتصدانه شهردار را ستودند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new
🍀 صبح شنبتون بخیرررر و شادی 🍀
📘 لغات 343 و 344 کتاب 504 📘
343) comprehend (کامپری هِند)
🟢 معنی: فهمیدن، درک کردن، دریافتن
🟡 synonym: understand
🔴 If you can use a word correctly, there is a good chance that you comprehend it
🔴 اگر بتوانی واژه ای را درست استفاده کنی، به احتمال قوی آن را فهمیده ای
344) commend (کِمِند)
🟢 معنی: ستودن، ستایش کردن
🟡 synonym: praise, applaud
🔴 Everyone commended the mayor's thrifty suggestion
🔴 همه پیشنهاد مقتصدانه شهردار را ستودند
🆔 @novinenglish_new
🆔 @novinenglish_new