⁉️ ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو هی غُر بزنی؟!
📰 منتشرشده در عصر ایران (۲۶ تیر ۱۴۰۰)
بیشتر ما ایرانیان، بیشتر عمرمان را با «نقزدن» و «غُرولُندکردن» سر میکنیم؛ فصل «غُرزدن»، یکی از حجیمترین فصلهای پروندۀ اعمال بسیاری از ماست.
دانشمندان عمر جهان را ۱۷ میلیارد سال تخمین زدهاند. چهار میلیارد سال پیش اوّلین سلولهای زنده از عناصر خاک شکل گرفتند، کرۀ زمین چندصدمیلیون سال عرصۀ تاختوتاز دایناسورها بود تا اینکه شهابسنگ عظیمی با زمین برخورد کرد و فرایند تکامل در مسیر تازهای قرار گرفت که پس از حدود ۶۰ میلیون سال به خلقت اجداد اوّلیه منوتو انجامید، منوتویی که پروردگار جهانیان «از روح خود در ما دمید» (نفخت فیه من روحی - آیۀ ۷۲ از سورۀ ص و آیۀ ۲۹ از سورۀ حجر )، ما را خلیفۀ خود در زمین قرار داد (انی جاعل فی الأرض خلیفه – سورۀ بقره، آیۀ ۳۰)، به همۀ آنچه در آسمانها و زمین است امر کرد که در خدمت ما قرار گیرند (بر ما سجده کنند، مسخّر وجود ما باشند) و با خلقت ما به خود نازید و گفت: «فتبارک الله احسن الخالقین» (سورۀ مؤمنون، آیۀ ۱۴)؛
⁉️ آیا «ناشُکری»، «کفران نعمت»، «خودنشناسی»، «خدانشناسی»، «زشتی»، «ناامیدی از رحمت الهی» و «گناه کبیره»ای بزرگتر از این هست که ما، اشرف مخلوقات، به جای تلاش برای فهم و حل مسائلومشکلات، دائماً نق بزنیم و ورد زبانمان بشود «نمیشه»، «فایده نداره»، «درستبشو نیست» و امثال آن؟!
⁉️ آیا در میان ما پیروان دین اسلام، انحرافی بزرگتر از «ناامیدشدن از اصلاح جامعه و نقنقو شدن» رخ دادهاست؟! مگر پروردگار ما در کتابی که برایمان فرستاده به ما نفرموده است که:
🔹«بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید زیرا جز کافران کسى از رحمت خدا نومید نمیشود» (آیۀ ۸۷ سورۀ یوسف)؛
🔹 «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند» (آیۀ ۲۴۹ سورۀ بقره)؛
🔹 «هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند پیروز میگردند» (آیۀ ۶۵ سورۀ انفال)؛
🔹 «یاری مؤمنان همواره حقّی است بر عهدۀ ما» (آیۀ ۴۷ سورۀ روم)؛
🔹 «نزد او گشایشهای پنهانی هست که هیچ کس دیگری آنها را نمیداند» (سورۀ انعام، آیۀ ۵۹)؛
🔹 «همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان [شاخصها و راهنمای عدالت] نازل کردیم تا مردم برای برقراری قسط [عدالت اجتماعی] برخیزند» (سورۀ حدید، آیۀ ۲۵)؛
🔹 «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» (سورۀ رعد، آیۀ ۱۱)؛
بهنظرم، در آیۀ اوّل، «یوسف و برادرش»، در عین حال، سمبل و نماد هر هدف شایستهوبایستۀ دیگری (شامل اصلاح جامعه) نیز هستند و آیههای بعدی هم فقط به «جنگ مسلّحانه» یا «مسائل فردی و شخصی» محدود نمیشوند.
⁉️ آیا زمان آن فرا نرسیده که آنچه را از جانب پروردگار بهدستمان رسیده و بارها بهامید ثواببردن میخوانیم بپذیریم، دست از نقزدن برداریم، امیدوارانه برای اصلاح جامعه تلاش کنیم و در این راه، ظرفیتهای عظیم، نهفته و بالقوۀ درونی خود را بهکار بیندازیم (الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق – سورۀ حدید، آیۀ ۱۶)؟
⁉️ دیدن هشتاد میلیون نفر اشرف مخلوقات که مسائلومشکلات اجتماعی واحدی دارند امّا بهجای تلاش برای شناخت و رفع آنها، شبانهروز عمرشان را با نقزدن و غُرغُر کردن میگذرانند، صحنۀ عجیب و دردآوری نیست؟!
⁉️ آیا اگر بهجای غُرزدن دائمی و انتشار انرژی منفی، در گروههای دوستانهای دورهم جمع شده، به مطالعۀ آثار حکما و دانشمندان دربارۀ چگونگی اصلاح جامعه پرداخته، دربارۀ آنها به گفتگو نشسته و براساس آموختههایمان، دستبهکار اصلاح از پایینبهبالای جامعه شویم، زندگی خیلی زیباتر و جذّابتر نمیشود؟
⬅️ پیش از این، دیدگاه خود را دربارۀ «چگونگی اصلاح جامعه» و «نقش و مسئولیت ما در این رابطه» طی یادداشتی باعنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» در معرض نقد قرار دادهام که نسخۀ خلاصهشدۀ آن در کانال تلگرامی «شبکۀ توسعه» و نسخۀ کامل و گویاتر آن در اینجا منتشر شدهاست.
بهامید دستبرداشتن ما از «نقزدن و غُرغُر کردن»؛
بهامید تلاش امیدوارانۀ نظری و عملی ما برای اصلاح جامعه؛
بهامید فردایی بهتر؛
بهامید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
📰 منتشرشده در عصر ایران (۲۶ تیر ۱۴۰۰)
بیشتر ما ایرانیان، بیشتر عمرمان را با «نقزدن» و «غُرولُندکردن» سر میکنیم؛ فصل «غُرزدن»، یکی از حجیمترین فصلهای پروندۀ اعمال بسیاری از ماست.
دانشمندان عمر جهان را ۱۷ میلیارد سال تخمین زدهاند. چهار میلیارد سال پیش اوّلین سلولهای زنده از عناصر خاک شکل گرفتند، کرۀ زمین چندصدمیلیون سال عرصۀ تاختوتاز دایناسورها بود تا اینکه شهابسنگ عظیمی با زمین برخورد کرد و فرایند تکامل در مسیر تازهای قرار گرفت که پس از حدود ۶۰ میلیون سال به خلقت اجداد اوّلیه منوتو انجامید، منوتویی که پروردگار جهانیان «از روح خود در ما دمید» (نفخت فیه من روحی - آیۀ ۷۲ از سورۀ ص و آیۀ ۲۹ از سورۀ حجر )، ما را خلیفۀ خود در زمین قرار داد (انی جاعل فی الأرض خلیفه – سورۀ بقره، آیۀ ۳۰)، به همۀ آنچه در آسمانها و زمین است امر کرد که در خدمت ما قرار گیرند (بر ما سجده کنند، مسخّر وجود ما باشند) و با خلقت ما به خود نازید و گفت: «فتبارک الله احسن الخالقین» (سورۀ مؤمنون، آیۀ ۱۴)؛
⁉️ آیا «ناشُکری»، «کفران نعمت»، «خودنشناسی»، «خدانشناسی»، «زشتی»، «ناامیدی از رحمت الهی» و «گناه کبیره»ای بزرگتر از این هست که ما، اشرف مخلوقات، به جای تلاش برای فهم و حل مسائلومشکلات، دائماً نق بزنیم و ورد زبانمان بشود «نمیشه»، «فایده نداره»، «درستبشو نیست» و امثال آن؟!
⁉️ آیا در میان ما پیروان دین اسلام، انحرافی بزرگتر از «ناامیدشدن از اصلاح جامعه و نقنقو شدن» رخ دادهاست؟! مگر پروردگار ما در کتابی که برایمان فرستاده به ما نفرموده است که:
🔹«بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا نومید مباشید زیرا جز کافران کسى از رحمت خدا نومید نمیشود» (آیۀ ۸۷ سورۀ یوسف)؛
🔹 «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند» (آیۀ ۲۴۹ سورۀ بقره)؛
🔹 «هر گاه بیست نفر با استقامت از شما باشند بر دویست نفر غلبه میکنند و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند پیروز میگردند» (آیۀ ۶۵ سورۀ انفال)؛
🔹 «یاری مؤمنان همواره حقّی است بر عهدۀ ما» (آیۀ ۴۷ سورۀ روم)؛
🔹 «نزد او گشایشهای پنهانی هست که هیچ کس دیگری آنها را نمیداند» (سورۀ انعام، آیۀ ۵۹)؛
🔹 «همانا ما پیامبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان [شاخصها و راهنمای عدالت] نازل کردیم تا مردم برای برقراری قسط [عدالت اجتماعی] برخیزند» (سورۀ حدید، آیۀ ۲۵)؛
🔹 «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» (سورۀ رعد، آیۀ ۱۱)؛
بهنظرم، در آیۀ اوّل، «یوسف و برادرش»، در عین حال، سمبل و نماد هر هدف شایستهوبایستۀ دیگری (شامل اصلاح جامعه) نیز هستند و آیههای بعدی هم فقط به «جنگ مسلّحانه» یا «مسائل فردی و شخصی» محدود نمیشوند.
⁉️ آیا زمان آن فرا نرسیده که آنچه را از جانب پروردگار بهدستمان رسیده و بارها بهامید ثواببردن میخوانیم بپذیریم، دست از نقزدن برداریم، امیدوارانه برای اصلاح جامعه تلاش کنیم و در این راه، ظرفیتهای عظیم، نهفته و بالقوۀ درونی خود را بهکار بیندازیم (الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله و ما نزل من الحق – سورۀ حدید، آیۀ ۱۶)؟
⁉️ دیدن هشتاد میلیون نفر اشرف مخلوقات که مسائلومشکلات اجتماعی واحدی دارند امّا بهجای تلاش برای شناخت و رفع آنها، شبانهروز عمرشان را با نقزدن و غُرغُر کردن میگذرانند، صحنۀ عجیب و دردآوری نیست؟!
⁉️ آیا اگر بهجای غُرزدن دائمی و انتشار انرژی منفی، در گروههای دوستانهای دورهم جمع شده، به مطالعۀ آثار حکما و دانشمندان دربارۀ چگونگی اصلاح جامعه پرداخته، دربارۀ آنها به گفتگو نشسته و براساس آموختههایمان، دستبهکار اصلاح از پایینبهبالای جامعه شویم، زندگی خیلی زیباتر و جذّابتر نمیشود؟
⬅️ پیش از این، دیدگاه خود را دربارۀ «چگونگی اصلاح جامعه» و «نقش و مسئولیت ما در این رابطه» طی یادداشتی باعنوان «چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟» در معرض نقد قرار دادهام که نسخۀ خلاصهشدۀ آن در کانال تلگرامی «شبکۀ توسعه» و نسخۀ کامل و گویاتر آن در اینجا منتشر شدهاست.
بهامید دستبرداشتن ما از «نقزدن و غُرغُر کردن»؛
بهامید تلاش امیدوارانۀ نظری و عملی ما برای اصلاح جامعه؛
بهامید فردایی بهتر؛
بهامید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
خوزستان من سلام.pdf
171.1 KB
.
🌺 خوزستان من سلام
(تقدیم به همسرنوشتان خوزستانیام)
✍️✍️ محسن رنانی
(۳۰ تیر ۱۴۰۰)
http://renani.net/texts/poetry/851-2021-07-22-13-49-06
http://renanistorage.ir/renani-notes/renani-notes(22).pdf
@Renani_Mohsen
.
.
🌺 خوزستان من سلام
(تقدیم به همسرنوشتان خوزستانیام)
✍️✍️ محسن رنانی
(۳۰ تیر ۱۴۰۰)
http://renani.net/texts/poetry/851-2021-07-22-13-49-06
http://renanistorage.ir/renani-notes/renani-notes(22).pdf
@Renani_Mohsen
.
.
Forwarded from سخنرانیها
✍️ وحید احسانی
🖊 چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
✅ نقش و مسئولیت ما در توسعۀ جامعه چیست؟
⭕️«اصلاح بنیادین و پایدار» جامعه صرفاً طی فرآیندی «از پایین به بالا» که از بطن مردم شکل گیرد، امکانپذیر است. حتّی اگر معتقد باشیم اصلاح جامعه باید از بالا و توسّط مسئولان صورت گیرد، در صورتی که آنها در این راستا گام برندارند، باز هم مجبوریم یا به «نق زدن» اکتفا کنیم و یا خودمان دست به کار شویم. تاکنون، بطن جامعه عمدتا به «نق زدن» که واکنشی احساسی و بیفایده است و اکثر اندیشمندان نیز به «نقد کردن» یا «انتشار محتوای اندیشمندانه» که مفید امّا ناکافی است، اکتفا کردهاند.
@sokhanranihaa
☑️تجویز راهبردی:
لازم است فرایند ایجاد آمادگی و شرایط لازم برای اصلاح از پایین به بالای جامعه (اصلاحات مدنی) آغاز شود. برای این مهم، به دو تغییر کلّی اصلاح فردی و نهادسازی نیازمندیم.
🔹اصلاح فردی شامل موارد زیر است:
1- افزایش سطح آگاهی
2- تمرین و یادگیری مهارتهای توسعه
باید در نظر داشت که از نظام آموزشی رسمی نمیتوان انتظار داشت که آغاز کنندۀ فرآیند اصلاح جامعه باشد، زیرا پیش از این که جامعه در مسیر اصلاح قرار گیرد، نظام آموزشی رسمی بازتاب دهندۀ «ایرادهای فرهنگی بطن جامعه» و «منافع جریانهای ذینفوذ بالادستی» است و جز این هم نمیتواند باشد.
🔹نهادسازی: خارج شدن از حالت «اتمیزه» یا «سلّولهای مجزّا» و سازمانیافتن در قالب گروههای کوچکی که در راستای اهداف مشترک با هم همکاری میکنند.
⭕️از آنجا که کسب و ارتقاء مهارتهای توسعه، به ضرورت، مستلزم «تمرین کار گروهی» بوده و امکان ندارد که کسی بتواند تنها با مطالعه در این عرصه توفیقی به دست آورد، روش و مسیر «اصلاح فردی» و «نهادسازی» در واقع یک مسیر واحد است. یعنی افراد طی این مسیر، هم مهارتهای توسعه را کسب و تقویت میکنند و هم از حالت «اتمیزه» خارج شده و به یک جامعۀ مدنیِ مرتبط و هماهنگ تبدیل میشوند. در رابطه با این مسیر نکات مهمّی وجود دارد که باید لحاظ شوند:
🔹ضروریست که این گروههای کوچک به صورت خوشهای با هم در ارتباط باشند. یعنی در عین حالی که به صورت مستقل تصمیمگیری و فعّالیت میکنند، امّا با هم در ارتباط بوده، از فعّالیتها و برنامههای یکدیگر مطلّع بوده و برخی برنامههای مشترک نیز داشتهباشند.
🔹موضوع فعّالیت گروههای فعّال اجتماعی هر چه که باشد، به هر حال باید بخشی از زمان و انرژی خود را به مطالعه و افزایش سطح آگاهی اختصاص دهند.
🔹لازم است اجزاء این «شبکۀ مویرگی» با اندیشمندان و صاحبنظران ارتباط تعاملی و سازمان یافتهای برقرار کرده و در تصمیمگیریها به نقطه نظرات و توصیههای عالمانه و هماهنگکنندۀ آنها توجه داشتهباشند.
🔹مهم است که این مسیر و سازمانیافتگی با نیّت و جهتگیری «اصلاحگرانه» طی شود. در غیر اینصورت، مهارتهایی که کسب میشوند و شبکهای که ایجاد میشود صرفاً کارکرد و قابلیّت تخریبی خواهد داشت و نه توسعهای.
🔹وقتی ویژگیهای فردی و سازمانیافتگی جمعی از سطح مشخصی نازلتر شود، بطن مردم خاصیّت «استبدادزایی» پیدا میکنند. اتّفاقی که به نظر میرسد طی هزاران سال زندگی تحت استبداد، در مورد ما ایرانیان رخ داده و باعث شده برخی صاحبنظران از بازتولید استبداد و امثال آن سخن بگویند.
✅با توجه به مورد پیشین، لازم است در هدفگذاریها، یک مسیر معقول و منطقی لحاظ شود. یعنی ابتدا افراد در قالب گروههای کوچک (ضمن ارتباط خوشهای با سایر گروههای مشابه) فعّالیت خود را با اهداف کوچکی آغاز کنند و سپس به تناسب «ارتقاء آگاهی و مهارتهای توسعهای خود» و نیز به تناسب میزان «نهادینه شدن ارتباط سازمانیافته با سایر گروهها و اندیشمندان» به اهداف بزرگتری نیز بپردازند.
✅اقداماتی که در راستای تجویز راهبردی بالا انجام میشود نباید به یکی از بیماریهای همهگیر و سرمایهسوز جامعه، یعنی «نسخهپیچی برای دیگران» منجر شود. اکثر مسئولان و مردم، همواره در حال نسخهپیچی برای دیگران بوده و گفتهها و توصیههایشان از این دست است که: «باید با فساد مبارزه شود»، «باید جلوی رانت خواری گرفتهشود»، «باید سطح آگاهی مردم ارتقاء پیدا کند»، «مردم باید با هم مرتبط شوند» و غیره.
✅در حال حاضر بر اساس «نسخۀ راهبردی پیشگفته» اقدامات زیر در حال انجام است:
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی و همفکری که گزارش این جلسات در کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان و هم در بخش ایدۀ بیست اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر شده است.
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی در استان کرمانشاه که کانال تلگرامی «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نیز در این راستا ایجاد شده است. بنا است سطح همکاری افزایش داده شود، اهداف و برنامههای مشترکی تعریف شده و همۀ دغدغهمندان ارتقاء سطح مطالعه در استان، آن اهداف و برنامهها را دنبال کنند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
🖊 چگونه در مسیر توسعه گام برداریم؟
✅ نقش و مسئولیت ما در توسعۀ جامعه چیست؟
⭕️«اصلاح بنیادین و پایدار» جامعه صرفاً طی فرآیندی «از پایین به بالا» که از بطن مردم شکل گیرد، امکانپذیر است. حتّی اگر معتقد باشیم اصلاح جامعه باید از بالا و توسّط مسئولان صورت گیرد، در صورتی که آنها در این راستا گام برندارند، باز هم مجبوریم یا به «نق زدن» اکتفا کنیم و یا خودمان دست به کار شویم. تاکنون، بطن جامعه عمدتا به «نق زدن» که واکنشی احساسی و بیفایده است و اکثر اندیشمندان نیز به «نقد کردن» یا «انتشار محتوای اندیشمندانه» که مفید امّا ناکافی است، اکتفا کردهاند.
@sokhanranihaa
☑️تجویز راهبردی:
لازم است فرایند ایجاد آمادگی و شرایط لازم برای اصلاح از پایین به بالای جامعه (اصلاحات مدنی) آغاز شود. برای این مهم، به دو تغییر کلّی اصلاح فردی و نهادسازی نیازمندیم.
🔹اصلاح فردی شامل موارد زیر است:
1- افزایش سطح آگاهی
2- تمرین و یادگیری مهارتهای توسعه
باید در نظر داشت که از نظام آموزشی رسمی نمیتوان انتظار داشت که آغاز کنندۀ فرآیند اصلاح جامعه باشد، زیرا پیش از این که جامعه در مسیر اصلاح قرار گیرد، نظام آموزشی رسمی بازتاب دهندۀ «ایرادهای فرهنگی بطن جامعه» و «منافع جریانهای ذینفوذ بالادستی» است و جز این هم نمیتواند باشد.
🔹نهادسازی: خارج شدن از حالت «اتمیزه» یا «سلّولهای مجزّا» و سازمانیافتن در قالب گروههای کوچکی که در راستای اهداف مشترک با هم همکاری میکنند.
⭕️از آنجا که کسب و ارتقاء مهارتهای توسعه، به ضرورت، مستلزم «تمرین کار گروهی» بوده و امکان ندارد که کسی بتواند تنها با مطالعه در این عرصه توفیقی به دست آورد، روش و مسیر «اصلاح فردی» و «نهادسازی» در واقع یک مسیر واحد است. یعنی افراد طی این مسیر، هم مهارتهای توسعه را کسب و تقویت میکنند و هم از حالت «اتمیزه» خارج شده و به یک جامعۀ مدنیِ مرتبط و هماهنگ تبدیل میشوند. در رابطه با این مسیر نکات مهمّی وجود دارد که باید لحاظ شوند:
🔹ضروریست که این گروههای کوچک به صورت خوشهای با هم در ارتباط باشند. یعنی در عین حالی که به صورت مستقل تصمیمگیری و فعّالیت میکنند، امّا با هم در ارتباط بوده، از فعّالیتها و برنامههای یکدیگر مطلّع بوده و برخی برنامههای مشترک نیز داشتهباشند.
🔹موضوع فعّالیت گروههای فعّال اجتماعی هر چه که باشد، به هر حال باید بخشی از زمان و انرژی خود را به مطالعه و افزایش سطح آگاهی اختصاص دهند.
🔹لازم است اجزاء این «شبکۀ مویرگی» با اندیشمندان و صاحبنظران ارتباط تعاملی و سازمان یافتهای برقرار کرده و در تصمیمگیریها به نقطه نظرات و توصیههای عالمانه و هماهنگکنندۀ آنها توجه داشتهباشند.
🔹مهم است که این مسیر و سازمانیافتگی با نیّت و جهتگیری «اصلاحگرانه» طی شود. در غیر اینصورت، مهارتهایی که کسب میشوند و شبکهای که ایجاد میشود صرفاً کارکرد و قابلیّت تخریبی خواهد داشت و نه توسعهای.
🔹وقتی ویژگیهای فردی و سازمانیافتگی جمعی از سطح مشخصی نازلتر شود، بطن مردم خاصیّت «استبدادزایی» پیدا میکنند. اتّفاقی که به نظر میرسد طی هزاران سال زندگی تحت استبداد، در مورد ما ایرانیان رخ داده و باعث شده برخی صاحبنظران از بازتولید استبداد و امثال آن سخن بگویند.
✅با توجه به مورد پیشین، لازم است در هدفگذاریها، یک مسیر معقول و منطقی لحاظ شود. یعنی ابتدا افراد در قالب گروههای کوچک (ضمن ارتباط خوشهای با سایر گروههای مشابه) فعّالیت خود را با اهداف کوچکی آغاز کنند و سپس به تناسب «ارتقاء آگاهی و مهارتهای توسعهای خود» و نیز به تناسب میزان «نهادینه شدن ارتباط سازمانیافته با سایر گروهها و اندیشمندان» به اهداف بزرگتری نیز بپردازند.
✅اقداماتی که در راستای تجویز راهبردی بالا انجام میشود نباید به یکی از بیماریهای همهگیر و سرمایهسوز جامعه، یعنی «نسخهپیچی برای دیگران» منجر شود. اکثر مسئولان و مردم، همواره در حال نسخهپیچی برای دیگران بوده و گفتهها و توصیههایشان از این دست است که: «باید با فساد مبارزه شود»، «باید جلوی رانت خواری گرفتهشود»، «باید سطح آگاهی مردم ارتقاء پیدا کند»، «مردم باید با هم مرتبط شوند» و غیره.
✅در حال حاضر بر اساس «نسخۀ راهبردی پیشگفته» اقدامات زیر در حال انجام است:
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی و همفکری که گزارش این جلسات در کانال موفقیتهای کوچک ایرانیان و هم در بخش ایدۀ بیست اخبار شبکۀ چهار سیما منتشر شده است.
🔹برگزاری جلسات کتابخوانی در استان کرمانشاه که کانال تلگرامی «جلسات کتابخوانی کرمانشاه» نیز در این راستا ایجاد شده است. بنا است سطح همکاری افزایش داده شود، اهداف و برنامههای مشترکی تعریف شده و همۀ دغدغهمندان ارتقاء سطح مطالعه در استان، آن اهداف و برنامهها را دنبال کنند.
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Forwarded from نامه فرهنگ رازی
🔸 تقصیر ما《علیالبدل》هاست
دکتر وحید احسانی
اخیراً در گروههای مجازی دانشگاه رازی غوغایی بهپا شده و بخشی از آن به همکاری این بنده خدا و برخی دیگر با دانشگاه مربوط میشود. از آنجا که اهل نوشتن هستم و اتفاقاً سرم میخارد برای همین گفتگوها، دست بهکار نگارش چند یادداشت توضیحی شدم، اما امواج حرف و گلایههای جدید چنان با سرعت حرکت میکنند که هنوز یک یادداشت را تمام نکردهام، مجبور میشوم آن را نیمهکاره رها کرده و به موضوع دیگری بپردازم. بهامید خدا، یادداشتهای مورد نظر را به مرور منتشر خواهم کرد. اما عجالتاً لازم دیدم مطلب مهمی را با زبان طنز با سایرین در میان بگذارم:
مطالعه ادامه مطلب 👇
https://farhang.razi.ac.ir/4546
___
نامه فرهنگ رازی- پایگاه تحلیلی فرهنگی دانشگاه رازی
@namehyefarhang
دکتر وحید احسانی
اخیراً در گروههای مجازی دانشگاه رازی غوغایی بهپا شده و بخشی از آن به همکاری این بنده خدا و برخی دیگر با دانشگاه مربوط میشود. از آنجا که اهل نوشتن هستم و اتفاقاً سرم میخارد برای همین گفتگوها، دست بهکار نگارش چند یادداشت توضیحی شدم، اما امواج حرف و گلایههای جدید چنان با سرعت حرکت میکنند که هنوز یک یادداشت را تمام نکردهام، مجبور میشوم آن را نیمهکاره رها کرده و به موضوع دیگری بپردازم. بهامید خدا، یادداشتهای مورد نظر را به مرور منتشر خواهم کرد. اما عجالتاً لازم دیدم مطلب مهمی را با زبان طنز با سایرین در میان بگذارم:
مطالعه ادامه مطلب 👇
https://farhang.razi.ac.ir/4546
___
نامه فرهنگ رازی- پایگاه تحلیلی فرهنگی دانشگاه رازی
@namehyefarhang
شیعیان غیرعلی!
بهمناسبت عید غدیر
خلاصۀ سخنرانی حجتالاسلام مسعود ادیب با عنوان «مکتب علی؛ مکتب آگاهی»، دانشگاه رازی، ۶ اسفند ۱۳۹۹ (شب میلاد امیرمؤمنان)
زمان تقریبی مطالعه: ۹ دقیقه
متن و صوت کامل سخنرانی از طریق «نامۀ فرهنگ رازی» قابل دسترسی است.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
بهمناسبت عید غدیر
خلاصۀ سخنرانی حجتالاسلام مسعود ادیب با عنوان «مکتب علی؛ مکتب آگاهی»، دانشگاه رازی، ۶ اسفند ۱۳۹۹ (شب میلاد امیرمؤمنان)
زمان تقریبی مطالعه: ۹ دقیقه
متن و صوت کامل سخنرانی از طریق «نامۀ فرهنگ رازی» قابل دسترسی است.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
شیعیان غیرعَلی!
همه «شیعه»اند؛ «شیعه» یعنی «پیرو» و هر کسی پیرو شخص و آئینی است امّا این همه اصرار و تأکید بر «پیروی از علی» به چه علّت است؟!
📣 بیانیۀ جمعی از طرفداران طرح «صیانت از فضای مجازی»
❗️ حال که برخی از دشمنان اسلام و عوامل نفوذی استکبار جهانی برای دفاع از طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» کارزار به راه انداختهاند و متأسفانه جمع قابلتوجّهی از هموطنان ناآگاه نیز فریب تبلیغات دروغین آن مزدوران را خورده و کارزار مورد نظر را امضا کردهاند، اینجانبان، امضاکنندگان بیانیۀ زیر، تکلیف شرعی و انسانی و اخلاقی و عقلی و ملّی خود دانستیم که حمایت کامل خود را از این طرح متعالی که مدافع ارزشهای اسلام و حقوق مردم و متضمّن رونقگرفتن تولید و رشد و توسعۀ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی ایران است اعلام کنیم.
❗️ مردم شریف و همیشه در صحنۀ ایران! هوشیار و آگاه باشید که در «فضای مجازی صیانتنشده» مطالبی غیراسلامی منتشر میشود که بههیچوجه بهصلاح منافع ملّی (اعم از بلند، میان و کوتاهمدّت) نیست، لذا عاجزانه از شما تقاضا میکنیم که با امضای بیانیۀ حاضر به ما کمک کرده و در ثواب این عمل خداپسندانه شریک شوید و در غیراینصورت، لااقل بیتفاوت مانده و با گمراهانی که کارزار مخالفت با طرح صیانت از فضای مجازی را امضاء میکنند همراه نشوید.
❗️وظیفۀ خود میدانیم که از پیشنهاددهندگان، پیشبرندگان و مدافعان اصلی این طرح دوستداشتنی –که چشم امید ما به آن است- کمال تشکر و قدردانی را داشتهباشیم؛ اعتراف میکنیم که خود را مدیون زحمات شما عزیزان میدانیم، زیرا وجود «فضای مجازی صیانتنشده»، به آرامش و امنیت ما خدمتگزاران خدوم اسلام و ایران خدشه وارد میکند.
❗️در پایان، خطاب به امضاکنندگان کارزار «مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» بیان میکنیم که به تعداد زیاد امضاءهای خود (نزدیک به یک میلیون) ننازید؛ درست است که شما از لحاظ تعداد خیلی از ما بیشترید، امّا هر یک از ما چند برابر مجموع داشتههای همۀ شما سرمایه دارد (آن هم از نوع بادآورده) و با تصویب طرح مورد نظر و به کوری چشم تمام حسودان، این نسبت به زودی از «چند برابر» به «چند صد برابر» ارتقاء خواهد یافت.
✔️ امضاکنندگان بیانیه:
⬅️ رانتخواران، آقازادهها، ژنهای خوب، کلان بدهکاران بانکی، حقوق نجومی بگیران، انحصارگراها، سلاطین و مافیای محصولات مختلف بازار، مسئولان دارای مدرک جعلی و غیرقانونی، چندین مسئولیتیها، سوءاستفادهکنندگان از دین، ابرتخریبکنندگان محیط زیست، دروغگوها، ابر دلّالان، محتکران و سایر افراد و گروههای مشابه.
✅ پ ن: چه میکنید؟! همراستا با توصیۀ امضاکنندگان بیانیۀ بالا بیتفاوت میمانید یا کارزار «مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» را امضا میکنید؟!
به امید تصویبنشدن طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی»؛
به امید بالارفتن (یا لااقل پایین نیامدن!) هزینۀ مفتخوارگی در کشور؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
❗️ حال که برخی از دشمنان اسلام و عوامل نفوذی استکبار جهانی برای دفاع از طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» کارزار به راه انداختهاند و متأسفانه جمع قابلتوجّهی از هموطنان ناآگاه نیز فریب تبلیغات دروغین آن مزدوران را خورده و کارزار مورد نظر را امضا کردهاند، اینجانبان، امضاکنندگان بیانیۀ زیر، تکلیف شرعی و انسانی و اخلاقی و عقلی و ملّی خود دانستیم که حمایت کامل خود را از این طرح متعالی که مدافع ارزشهای اسلام و حقوق مردم و متضمّن رونقگرفتن تولید و رشد و توسعۀ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی ایران است اعلام کنیم.
❗️ مردم شریف و همیشه در صحنۀ ایران! هوشیار و آگاه باشید که در «فضای مجازی صیانتنشده» مطالبی غیراسلامی منتشر میشود که بههیچوجه بهصلاح منافع ملّی (اعم از بلند، میان و کوتاهمدّت) نیست، لذا عاجزانه از شما تقاضا میکنیم که با امضای بیانیۀ حاضر به ما کمک کرده و در ثواب این عمل خداپسندانه شریک شوید و در غیراینصورت، لااقل بیتفاوت مانده و با گمراهانی که کارزار مخالفت با طرح صیانت از فضای مجازی را امضاء میکنند همراه نشوید.
❗️وظیفۀ خود میدانیم که از پیشنهاددهندگان، پیشبرندگان و مدافعان اصلی این طرح دوستداشتنی –که چشم امید ما به آن است- کمال تشکر و قدردانی را داشتهباشیم؛ اعتراف میکنیم که خود را مدیون زحمات شما عزیزان میدانیم، زیرا وجود «فضای مجازی صیانتنشده»، به آرامش و امنیت ما خدمتگزاران خدوم اسلام و ایران خدشه وارد میکند.
❗️در پایان، خطاب به امضاکنندگان کارزار «مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» بیان میکنیم که به تعداد زیاد امضاءهای خود (نزدیک به یک میلیون) ننازید؛ درست است که شما از لحاظ تعداد خیلی از ما بیشترید، امّا هر یک از ما چند برابر مجموع داشتههای همۀ شما سرمایه دارد (آن هم از نوع بادآورده) و با تصویب طرح مورد نظر و به کوری چشم تمام حسودان، این نسبت به زودی از «چند برابر» به «چند صد برابر» ارتقاء خواهد یافت.
✔️ امضاکنندگان بیانیه:
⬅️ رانتخواران، آقازادهها، ژنهای خوب، کلان بدهکاران بانکی، حقوق نجومی بگیران، انحصارگراها، سلاطین و مافیای محصولات مختلف بازار، مسئولان دارای مدرک جعلی و غیرقانونی، چندین مسئولیتیها، سوءاستفادهکنندگان از دین، ابرتخریبکنندگان محیط زیست، دروغگوها، ابر دلّالان، محتکران و سایر افراد و گروههای مشابه.
✅ پ ن: چه میکنید؟! همراستا با توصیۀ امضاکنندگان بیانیۀ بالا بیتفاوت میمانید یا کارزار «مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» را امضا میکنید؟!
به امید تصویبنشدن طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی»؛
به امید بالارفتن (یا لااقل پایین نیامدن!) هزینۀ مفتخوارگی در کشور؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی
مدتی پیش طرحی موسوم به «حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» برای بررسی در مجلس شورای اسلامی مطرح شد که به عقیده اکثریت غالب کارشناسان و متخصصان از جمله سازمان نظام صنفی رایانهای بسیاری از حقوق کاربران را زیر پا گذاشته و خدمات بسیاری را…
⁉️ طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» چیست؟!
⁉️ عنوان طرح: «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی»
⁉️ هدف طرح: حمایت از مسئولان در برابر انتقادهای پایه و کاربردی از عملکرد آنان در فضای مجازی
⁉️ دستاورد اصلی طرح: صیانت از حقوق رانتخواران در برابر آگاهیبخشی و افشاگریهای فضای مجازی
✅ سادهترین راه ابراز مخالفت همگانی با این طرح: امضای «کارزار مخالفت با طرحهای محدودکنندۀ اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» در کنار بیش از یک میلیون نفر دیگری که تا کنون آن را امضا کردهاند و نیز تشویق سایرین به امضای آن.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
⁉️ عنوان طرح: «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی»
⁉️ هدف طرح: حمایت از مسئولان در برابر انتقادهای پایه و کاربردی از عملکرد آنان در فضای مجازی
⁉️ دستاورد اصلی طرح: صیانت از حقوق رانتخواران در برابر آگاهیبخشی و افشاگریهای فضای مجازی
✅ سادهترین راه ابراز مخالفت همگانی با این طرح: امضای «کارزار مخالفت با طرحهای محدودکنندۀ اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی» در کنار بیش از یک میلیون نفر دیگری که تا کنون آن را امضا کردهاند و نیز تشویق سایرین به امضای آن.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار مخالفت با طرحهای محدودکننده اینترنت بینالمللی و فیلترینگ شبکههای اجتماعی
مدتی پیش طرحی موسوم به «حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» برای بررسی در مجلس شورای اسلامی مطرح شد که به عقیده اکثریت غالب کارشناسان و متخصصان از جمله سازمان نظام صنفی رایانهای بسیاری از حقوق کاربران را زیر پا گذاشته و خدمات بسیاری را…
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
Ziarat_Ashura.pdf
484.5 KB
زیارت عاشورا، نسخه ابن قولویه از کتاب کاملالزیارات
این نسخه نسبت به نسخه رایج، قدیمیتر و معتبرتر است. دلایل این ادعا را اینجا مطالعه بفرمائید.
منبع: بیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
این نسخه نسبت به نسخه رایج، قدیمیتر و معتبرتر است. دلایل این ادعا را اینجا مطالعه بفرمائید.
منبع: بیان
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
✅ سخنی با بزرگواران جریان اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی
📰 عصر ایران، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹 حال که جریان اصولگرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده و اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و از آنجا که جامعۀ ما بهشدّت نیازمند افزایش و تقویت «همبستگی ملّی» است، وظیفۀ خود و عموم فعالان (اعم از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) و شهروندان میدانم که به بهترین وجه ممکن با آن همکاری کنیم.
🔹 در مقابل، بهنظرم جریان اصولگرا نیز وظیفه دارد که شرایط تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» را فراهم کند. در این راستا، بهعنوان یک شهروند و فعّال فرهنگی-اجتماعی (غیرسیاسی و در سطح محلّی) با شما «بزرگواران» جریان اصولگرا سخنی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، دقایقی از وقت ارزشمند خود را به مطالعۀ آن و تأمّل دربارهاش اختصاص دهید.
🔹 باوجود تنوّع و تعدّد جریانهای فعّال در کشور، تمام آنها را میتوان به دو جریان بزرگ «اصولگرا» و «اصلاحطلب» تقسیم کرد که هر یک «بزرگانی» دارند و «بزرگوارانی» و به نظرم، در شرایط فعلی، کنشگری و ایفای نقش مطلوب «بزرگواران» جناح اصولگرا میتواند بسیار تعیینکننده باشد.
🔹 همانطور که میدانیم، ایران بههردلیل، دچار بحرانهای همافزاست، بحرانهایی مانند بیکاری، تنزّل ارزش پول، بالارفتن سنّ ازدواج، تورّم، فقر، کمآبی و غیره که تحریمهای ناجوانمردانۀ خارجی نیز حل آنها را مشکلتر کردهاست. خیلی بعید و دور از انتظار است که یکی از دو جریان کلّی نامبرده ولو با در اختیارداشتن تمامی پستهای مدیریتی و اختیارات قانونی، بهتنهایی بتواند این بحرانها را کنترل و مدیریت کند؛ برای عبور از این وضعیت و آرام و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه، نیازمند استفادۀ بهینه از تمام ظرفیتهای عظیم جامعه هستیم که مستلزم همراهی، همکاری و همافزایی عمومی است، هم در زمینۀ خردورزی و برنامهریزی، هم در عرصۀ اجرا و هم در مرحلۀ نظارت، ارزشیابی و اصلاح.
🔹برای تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» -که در این شرایط بهمثابه سنگ بنا و کیمیایی معجزهگر است- نحوۀ انتخاب پستهای مدیریتی (در سطوح ملّی و محلّی) میتواند بسیار تعیینکننده باشد.
⬅️ حال که دولت جدید در حال شکلگیریست و بهصورت طبیعی، بیشتر مدیران در سطوح ملّی، منطقهای، محلّی و سازمانی تغییر خواهند کرد، انتخاب مدیران از میان چهرههای جریان اصولگرا میتواند با اولویتقائلشدن برای یکی از دو دستهویژگیهای متفاوت زیر صورت پذیرد:
1️⃣ مدارا، صبر، پختگی، خردمندی و دوراندیشی؛
2️⃣ اصولگرای دو آتشه بودن، قائلبودن به مرزبندیهای سختگیرانه و انشقاقی میان جریان اصولگرا با جریان اصلاحطلب، تهدیدگری، انتقامگیری و افشاگری؛
🔹 از طریق رویکرد اوّل، «بزرگواران» جریان اصولگرا در پستهای مدیریتی قرار خواهندگرفت، یعنی شخصیتهایی که برای همراه کردن دایرۀ وسیعتری از افراد، کاهش قطبیت و شکافهای موجود، افزایش همبستگی ملّی و بهکارگرفتن طیف گستردهتری از ظرفیتهای بالقوه، قابلیت بیشتری دارند.
🔹 در مقابل و از طریق رویکرد دوّم، مدیریتها در اختیار «بزرگان» (نابزرگواران) اصولگرا قرار میگیرد، یعنی چهرههایی که خواسته یا ناخواسته، شکافها و قطبیتهای موجود را تشدید کرده، هدر رفت توان ملّی در اصطکاکهای درونی را افزایش داده و بخش بیشتری از ظرفیتهای جامعه را بهحاشیه میرانند.
🔹 منظور از بزرگان یک جریان -که صفت «بزرگوار» به آنها قابل اطلاق نیست- کسانی هستند که تفاوت میان «فضای رقابتی قبل از انتخابات و جوّ حاکم بر مناظرههای کاندیداهای ریاستجمهوری» را با «فضای نیازمند آرامش و مدارای پس از انتخابات» درک نمیکنند. بهزعم نگارنده، یکی از ویژگیهای نابزرگواران دو جریان نامبرده این است که تمام چهرههای جریان سیاسی مقابل را مضر یا تمام چهرههای جریان خودشان را مفید میدانند.
🔹 الگوی «بزرگواری» را میتوان امیرمؤمنان علی (ع) دانست که با وجود تجربۀ چند جنگ داخلی در دوران حکومتش، پس از ختم شدن هر یک از قائلهها، با بازماندگان گروههای متخاصم بهگونهای رفتار کرد که گویی پیش از آن هیچ اتّفاقی نیفتادهاست، نه این که به آنها صفات، القاب و برچسبهای خاصّی داده و از هر فرصت و مناسبتی برای بازگویی آن مسائل، اختلافات و دشمنیها و محکومکردن بازماندگانشان استفاده کند.
ادامۀ یادداشت را از اینجا مطالعه بفرمایید و چنانچه مفید دانستید، لطفاً بازنشر دهید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
📰 عصر ایران، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
🔹 حال که جریان اصولگرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری شده و اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و از آنجا که جامعۀ ما بهشدّت نیازمند افزایش و تقویت «همبستگی ملّی» است، وظیفۀ خود و عموم فعالان (اعم از سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) و شهروندان میدانم که به بهترین وجه ممکن با آن همکاری کنیم.
🔹 در مقابل، بهنظرم جریان اصولگرا نیز وظیفه دارد که شرایط تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» را فراهم کند. در این راستا، بهعنوان یک شهروند و فعّال فرهنگی-اجتماعی (غیرسیاسی و در سطح محلّی) با شما «بزرگواران» جریان اصولگرا سخنی دارم که خواهشمندم، در صورت امکان، دقایقی از وقت ارزشمند خود را به مطالعۀ آن و تأمّل دربارهاش اختصاص دهید.
🔹 باوجود تنوّع و تعدّد جریانهای فعّال در کشور، تمام آنها را میتوان به دو جریان بزرگ «اصولگرا» و «اصلاحطلب» تقسیم کرد که هر یک «بزرگانی» دارند و «بزرگوارانی» و به نظرم، در شرایط فعلی، کنشگری و ایفای نقش مطلوب «بزرگواران» جناح اصولگرا میتواند بسیار تعیینکننده باشد.
🔹 همانطور که میدانیم، ایران بههردلیل، دچار بحرانهای همافزاست، بحرانهایی مانند بیکاری، تنزّل ارزش پول، بالارفتن سنّ ازدواج، تورّم، فقر، کمآبی و غیره که تحریمهای ناجوانمردانۀ خارجی نیز حل آنها را مشکلتر کردهاست. خیلی بعید و دور از انتظار است که یکی از دو جریان کلّی نامبرده ولو با در اختیارداشتن تمامی پستهای مدیریتی و اختیارات قانونی، بهتنهایی بتواند این بحرانها را کنترل و مدیریت کند؛ برای عبور از این وضعیت و آرام و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه، نیازمند استفادۀ بهینه از تمام ظرفیتهای عظیم جامعه هستیم که مستلزم همراهی، همکاری و همافزایی عمومی است، هم در زمینۀ خردورزی و برنامهریزی، هم در عرصۀ اجرا و هم در مرحلۀ نظارت، ارزشیابی و اصلاح.
🔹برای تحقق «همراهی و همکاری حداکثری» -که در این شرایط بهمثابه سنگ بنا و کیمیایی معجزهگر است- نحوۀ انتخاب پستهای مدیریتی (در سطوح ملّی و محلّی) میتواند بسیار تعیینکننده باشد.
⬅️ حال که دولت جدید در حال شکلگیریست و بهصورت طبیعی، بیشتر مدیران در سطوح ملّی، منطقهای، محلّی و سازمانی تغییر خواهند کرد، انتخاب مدیران از میان چهرههای جریان اصولگرا میتواند با اولویتقائلشدن برای یکی از دو دستهویژگیهای متفاوت زیر صورت پذیرد:
1️⃣ مدارا، صبر، پختگی، خردمندی و دوراندیشی؛
2️⃣ اصولگرای دو آتشه بودن، قائلبودن به مرزبندیهای سختگیرانه و انشقاقی میان جریان اصولگرا با جریان اصلاحطلب، تهدیدگری، انتقامگیری و افشاگری؛
🔹 از طریق رویکرد اوّل، «بزرگواران» جریان اصولگرا در پستهای مدیریتی قرار خواهندگرفت، یعنی شخصیتهایی که برای همراه کردن دایرۀ وسیعتری از افراد، کاهش قطبیت و شکافهای موجود، افزایش همبستگی ملّی و بهکارگرفتن طیف گستردهتری از ظرفیتهای بالقوه، قابلیت بیشتری دارند.
🔹 در مقابل و از طریق رویکرد دوّم، مدیریتها در اختیار «بزرگان» (نابزرگواران) اصولگرا قرار میگیرد، یعنی چهرههایی که خواسته یا ناخواسته، شکافها و قطبیتهای موجود را تشدید کرده، هدر رفت توان ملّی در اصطکاکهای درونی را افزایش داده و بخش بیشتری از ظرفیتهای جامعه را بهحاشیه میرانند.
🔹 منظور از بزرگان یک جریان -که صفت «بزرگوار» به آنها قابل اطلاق نیست- کسانی هستند که تفاوت میان «فضای رقابتی قبل از انتخابات و جوّ حاکم بر مناظرههای کاندیداهای ریاستجمهوری» را با «فضای نیازمند آرامش و مدارای پس از انتخابات» درک نمیکنند. بهزعم نگارنده، یکی از ویژگیهای نابزرگواران دو جریان نامبرده این است که تمام چهرههای جریان سیاسی مقابل را مضر یا تمام چهرههای جریان خودشان را مفید میدانند.
🔹 الگوی «بزرگواری» را میتوان امیرمؤمنان علی (ع) دانست که با وجود تجربۀ چند جنگ داخلی در دوران حکومتش، پس از ختم شدن هر یک از قائلهها، با بازماندگان گروههای متخاصم بهگونهای رفتار کرد که گویی پیش از آن هیچ اتّفاقی نیفتادهاست، نه این که به آنها صفات، القاب و برچسبهای خاصّی داده و از هر فرصت و مناسبتی برای بازگویی آن مسائل، اختلافات و دشمنیها و محکومکردن بازماندگانشان استفاده کند.
ادامۀ یادداشت را از اینجا مطالعه بفرمایید و چنانچه مفید دانستید، لطفاً بازنشر دهید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
سخنی با بزرگواران جریان اصولگرا در سطوح ملّی و محلّی
هر یک از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب «بزرگانی» دارند و «بزرگوارانی»؛ در شرایط فعلی، نقش «بزرگواران» جریان اصولگرا بسیار تعیینکننده است
Forwarded from کانال وحید احسانی
Forwarded from کانال وحید احسانی (Vahid Ehsani)
آزاده هستیم یا ستمپذیر؟!
🖋 وحید احسانی
🔸بیشتر ما در محرّم به عزاداری برای سالار شهیدان پرداخته و میدانیم که مضمون آخرین توصیۀ ایشان این بود که: «آزاده باش هر چه که هستی عزیز من / حتّی اگر که بت بپرستی عزیز من [1]»، امّا «آزاده بودن» یعنی چه و ما چقدر آزاده هستیم؟
🔸پائولو فریره، صاحب نظر برجستۀ آموزش و پرورش، از «آزادگی» تعریفی ارائه میدهد که به نظرم خوب است همۀ ما بدانیم. وی بیان میدارد: «انسانها یا آزاده هستند یا ستمپذیر»، یعنی «آزادگی» را در مقابل «ستمپذیری» قرار داده و توضیح میدهد:
🔸ستمپذیر کسی است که به تَبَع طرز تلقّیاش از جهان (مانند جبرگرایی یا باور داشتن به این که تمام امور مهم جامعه تحت تسلّط کامل گروههای قدرتمندی هستند که از پشت پرده همه چیز را کنترل میکنند یا غیره)، یا اصولاً جامعه را اصلاح ناپذیر میداند و یا خود را توانا به ایجاد تغییرات در درون نظام اجتماعی نمیبیند. لذا، نسبت به اصلاح جامعه احساس مسئولیت نکرده و در این راستا تلاشی هم نمیکند، از فکر اصلاح خارج شده و به تنبلی همواره خوشایند و طبعنواز دل میسپارد، و با تسلیم شدن به سرنوشت محتومی که برای خود قائل شدهاست از مطالعه و تفکّر برای شناخت «روش اصلاح جامعه» نیز فاصله میگیرد [2].
🔸بنابراین، از این نظر، یکی از ویژگیهای انسان «آزاده»، ناامید نشدن از اصلاح جامعه و تلاش کردن در این راستاست. احتمالاً، بسیاری در پاسخ خواهند گفت که: «امّا از دست ما که کاری ساخته نیست»، امّا در این دنیا، آنچه درمان ندارد «مرگ» است و بس. هر وقت با مشکل یا دردی مواجه شویم که خود را قادر به اصلاح آن نمیبینیم، با آن مسئله به دو شکل می توانیم مواجه شویم:
1- نمیشه، فایده نداره، از دست ما کاری ساخته نیست، نمیتوانم و امثال آن
2- نمیدانم چگونه باید بر این مشکل غلبه کنم، راهش را بلد نیستم
🔸بسیاری از اولیای دین، حُکمای ایرانی و دانشمندان غربی، تلاش کردهاند این پیام را انتقال دهند که «دانستن، توانستن است». در ادامه، چند نمونه از جملات قصار مورد نظر ذکر شدهاست:
✅ امیر مؤمنان (علیهالسّلام): العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيه[3] (دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش بَرَد و پیروز شود، و هر كه آن را نیابد بر او يورش برند و مغلوب گردد).
✅ خاتم ملک سلیمان است علم / جمله عالم صورت و جان است علم (مولوی علیه الرّحمه)
توضیح: نقل شده است که حضرت سلیمان (ع)، انگشتری داشت که در آن یک نگین (خاتم) خاص قرار داشت، ویژگی این نگین یا خاتم این بود که حضرت سلیمان آن را به هر سمتی می گرفت، تمام قوای طبیعت و ملائکه و جنّیان در مقابلش سرتعظیم فرود آورده و در خدمتش قرار می گرفتند. مولوی میگوید این «نگین و خاتم ویژه» چیزی نبودهاست جز «علم و دانش».
✅ توانا بود هر که دانا بُود / ز دانش دل پیر بُرنا بُود (حکیم ابوالقاسم فردوسی علیه الرّحمه)
✅ نکوهش مکن چرخ نیلوفری را / برون کن ز سر، باد و خیره سری را
اگر تو از آموختنسر بتابی / نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بیبر / سزا خود همین است مر بیبری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصر خسرو علیه الرّحمه)
✅ دانش همانا قدرت است (فرانسیس بیکن)
🔸بر اساس مجموع مطالب بالا، یکی از ویژگیهای انسان آزاده این است که یا میداند برای اصلاح جامعه باید چه کار کند و لذا بخشی از توان و فرصت خود را صرف این کار میکند و یا نمیداند و لذا بخشی از توان و فرصت خود را صَرف مطالعه و علم آموزی میکند تا بفهمد که «جامعه چگونه اصلاح میشود» و «او برای تحقق این مهم چه کاری میتواند انجام دهد» (یا ترجیحاً هر دو).
🔸پانویسها:
[1] بیتی از غزلمثنوی بسیار زیبای امیرحسین خوشنویسان متلخّص به بیداد (شاعر آزاده).
[2] رجوع کنید به فصل اوّل از کتاب «آموزش ستمدیدگان» اثر پائولو فریر [این کتاب فقط یک بار در سال 1358 چاپ شده و در بازار موجود نیست. به منظور معرّفی آن در کلاس درس با مشکل مواجه شدم، لذا با انتشارات مربوطه تماس گرفتم و گفتند چون در بازار موجود نیست و بنا هم نیست که تجدید چاپ شود، استفاده از فایل پی دی اف کتاب بلامانع است] یا صفحۀ ششم (صفحۀ صدم مجله) از مقالۀ «آموزش و پرورش و انسان شدن: نظریۀ انتقادی پائولو فریره» اثر دکتر بختیار شعبانی ورکی.
[3] شرح نهجالبلاغة ابن ابیالحدید، جلد ۲۰، ص ۳۱۹.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
🖋 وحید احسانی
🔸بیشتر ما در محرّم به عزاداری برای سالار شهیدان پرداخته و میدانیم که مضمون آخرین توصیۀ ایشان این بود که: «آزاده باش هر چه که هستی عزیز من / حتّی اگر که بت بپرستی عزیز من [1]»، امّا «آزاده بودن» یعنی چه و ما چقدر آزاده هستیم؟
🔸پائولو فریره، صاحب نظر برجستۀ آموزش و پرورش، از «آزادگی» تعریفی ارائه میدهد که به نظرم خوب است همۀ ما بدانیم. وی بیان میدارد: «انسانها یا آزاده هستند یا ستمپذیر»، یعنی «آزادگی» را در مقابل «ستمپذیری» قرار داده و توضیح میدهد:
🔸ستمپذیر کسی است که به تَبَع طرز تلقّیاش از جهان (مانند جبرگرایی یا باور داشتن به این که تمام امور مهم جامعه تحت تسلّط کامل گروههای قدرتمندی هستند که از پشت پرده همه چیز را کنترل میکنند یا غیره)، یا اصولاً جامعه را اصلاح ناپذیر میداند و یا خود را توانا به ایجاد تغییرات در درون نظام اجتماعی نمیبیند. لذا، نسبت به اصلاح جامعه احساس مسئولیت نکرده و در این راستا تلاشی هم نمیکند، از فکر اصلاح خارج شده و به تنبلی همواره خوشایند و طبعنواز دل میسپارد، و با تسلیم شدن به سرنوشت محتومی که برای خود قائل شدهاست از مطالعه و تفکّر برای شناخت «روش اصلاح جامعه» نیز فاصله میگیرد [2].
🔸بنابراین، از این نظر، یکی از ویژگیهای انسان «آزاده»، ناامید نشدن از اصلاح جامعه و تلاش کردن در این راستاست. احتمالاً، بسیاری در پاسخ خواهند گفت که: «امّا از دست ما که کاری ساخته نیست»، امّا در این دنیا، آنچه درمان ندارد «مرگ» است و بس. هر وقت با مشکل یا دردی مواجه شویم که خود را قادر به اصلاح آن نمیبینیم، با آن مسئله به دو شکل می توانیم مواجه شویم:
1- نمیشه، فایده نداره، از دست ما کاری ساخته نیست، نمیتوانم و امثال آن
2- نمیدانم چگونه باید بر این مشکل غلبه کنم، راهش را بلد نیستم
🔸بسیاری از اولیای دین، حُکمای ایرانی و دانشمندان غربی، تلاش کردهاند این پیام را انتقال دهند که «دانستن، توانستن است». در ادامه، چند نمونه از جملات قصار مورد نظر ذکر شدهاست:
✅ امیر مؤمنان (علیهالسّلام): العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيه[3] (دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش بَرَد و پیروز شود، و هر كه آن را نیابد بر او يورش برند و مغلوب گردد).
✅ خاتم ملک سلیمان است علم / جمله عالم صورت و جان است علم (مولوی علیه الرّحمه)
توضیح: نقل شده است که حضرت سلیمان (ع)، انگشتری داشت که در آن یک نگین (خاتم) خاص قرار داشت، ویژگی این نگین یا خاتم این بود که حضرت سلیمان آن را به هر سمتی می گرفت، تمام قوای طبیعت و ملائکه و جنّیان در مقابلش سرتعظیم فرود آورده و در خدمتش قرار می گرفتند. مولوی میگوید این «نگین و خاتم ویژه» چیزی نبودهاست جز «علم و دانش».
✅ توانا بود هر که دانا بُود / ز دانش دل پیر بُرنا بُود (حکیم ابوالقاسم فردوسی علیه الرّحمه)
✅ نکوهش مکن چرخ نیلوفری را / برون کن ز سر، باد و خیره سری را
اگر تو از آموختنسر بتابی / نجوید سر تو همی سروری را
بسوزند چوب درختان بیبر / سزا خود همین است مر بیبری را
درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را (ناصر خسرو علیه الرّحمه)
✅ دانش همانا قدرت است (فرانسیس بیکن)
🔸بر اساس مجموع مطالب بالا، یکی از ویژگیهای انسان آزاده این است که یا میداند برای اصلاح جامعه باید چه کار کند و لذا بخشی از توان و فرصت خود را صرف این کار میکند و یا نمیداند و لذا بخشی از توان و فرصت خود را صَرف مطالعه و علم آموزی میکند تا بفهمد که «جامعه چگونه اصلاح میشود» و «او برای تحقق این مهم چه کاری میتواند انجام دهد» (یا ترجیحاً هر دو).
🔸پانویسها:
[1] بیتی از غزلمثنوی بسیار زیبای امیرحسین خوشنویسان متلخّص به بیداد (شاعر آزاده).
[2] رجوع کنید به فصل اوّل از کتاب «آموزش ستمدیدگان» اثر پائولو فریر [این کتاب فقط یک بار در سال 1358 چاپ شده و در بازار موجود نیست. به منظور معرّفی آن در کلاس درس با مشکل مواجه شدم، لذا با انتشارات مربوطه تماس گرفتم و گفتند چون در بازار موجود نیست و بنا هم نیست که تجدید چاپ شود، استفاده از فایل پی دی اف کتاب بلامانع است] یا صفحۀ ششم (صفحۀ صدم مجله) از مقالۀ «آموزش و پرورش و انسان شدن: نظریۀ انتقادی پائولو فریره» اثر دکتر بختیار شعبانی ورکی.
[3] شرح نهجالبلاغة ابن ابیالحدید، جلد ۲۰، ص ۳۱۹.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
📝حکایتِ آن عاشقانِ شَرزه که با شب نزیستند
✅ بازخوانیِ فرازهایی از خطبه حضرت حسین(ع) در سرزمینِ "منا" در سال ۵۸ ه. ق. (یک سال پیش از مرگِ معاویه) که در جمع علمایِ امّت و برخی صحابۀ بازمانده از دوران حضرت رسول(ص) ایراد شده است. خطاب اصلی این خطبه به نخبگان زمان است و نهیب بر آنان بهخاطر سکوتشان در برابر «حق خوری» و «ظلم» حاکمان.
✍🏻بازترجمه، ویرایش و روانسازیِ متن: سعید رضادوست
✅شما ای گروهِ نیرومند! دستهای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی نامبُردارید و به واسطهیِ خدا (و دینِ او) در دل مردم، قدر و مرتبهای دارید که توانگر، از آن حساب میبرَد و ناتوان، شما را گرامی میدارد و آنانی که همرتبهی شمایند و بر آنها ولایتی ندارید نیز شما را بر خود مقدّم میدارند. شما واسطهی (برآوردنِ) حوائجی هستید که از خواستارانشان دریغ میدارند. (امّا و متاسّفانه) به هیبتِ پادشاهان و ارجمندیِ بزرگان، در راه گام برمیدارید. آیا (امیدِ) همهی ایشان (که نام بردم) از آن رو نیست که به شما چشم دارند تا برایِ " *حقّ خدا* " قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی روگردان شدهاید، *حقوقِ ضعیفان را تباه ساختهاید* و (البتّه) به پندار خود، حقّتان را گرفتهاید! شما در این راه(الهی)، نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با طبقهای (فاسد) درافتادید. آیا (با این وضع) از درگاه خدا، بهشت و همنشینیِ پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟
✅شما میبینید که *پیمانهای خدا شکسته شده* و نگران نمیشوید، با وجودِ اینکه برای یک نقضِ پیمانِ پدرانِ خود، به هراس میافتید! میبینید که پیمان (دین و آیینِ) رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لالها و از کار افتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم (بر ایشان) نمیکنید و *در خورِ مسئولیتتان کاری نکردهاید* (و قدمی برنمیدارید) و به کسانی که (با وجودِ کوتاهیهایِ شما) در آن راه تلاش میکنند وقعی نمینهید و (در عین حال) خودتان *به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید* .
✅همهی این رفتارهایِ شما (مصداقِ نقضِ) همان امر به معروف و نهی از منکری است که خداوند همگان را به آن فرمان داده و شما از آن غافل ماندهاید. مصیبت بر شما (با توجّه به جایگاه و مسئولیّتتان) از همهی مردم بزرگتر است، زیرا *در حفظ منزلتِ دانایان و شایستگان مغلوب شدید* و ای کاش (در حفظ آن) تلاش میکردید.
✅شما *ظالمان را بر مناصبشان نشاندید* (و در آن جایگاهها استوارشان کردید) و (زعامتِ) امورِ الهی را به آنان سپردید تا (بی هیچ هراس و نگرانی) به شُبهه، کار کنند و در (مسیرِ) شهوت و دلخواهِ خویش پیش روند. فرارِ شما از مرگ و خوش بودنِ شما به زندگیِ (موقّتِ) دنیا که (بیگمان) از شما ستانده خواهد شد، (موجبِ جسور گردیدنِ ناشایستگانِ حاکم شده و در نتیجه عملاً) ضعیفان را به دست آنان (/ناشایستگانِ حاکم) سپردهاید که برخی را بَرده و گوش به فرمانِ خود ساخته و برخی را ناتوان و غرق در (مشکلاتِ) زیستِ روزمرّه کرده و در امور مملکت (مطابق با) رأی (دلخواهِ) خود تصرّف میکنند و با هوسرانیِ خویش و پیروی از اشرار و گستاخی در برابرِ پروردگار، شومی و پلیدی به بار میآورند.
✅در هر شهری، خطیبی سخنور (از یارانِ معاویه و دستگاهِ جور) بر منبر دارند که به سودِ ایشان (و به دروغ) سخن میگوید. (در وضعیّتی که) *سرتاسر کشورِ اسلامی بیپناه مانده* ، دستِ (این ناشایستگان) در جایجایِ آن باز (و دراز) است و مردم، بردگانِ آنها (به شمار میآیند) و (در این وضع و حال، مردمِ عادی قادر نخواهند بود) هیچ درازدستیِ گستاخانهای را از خود رانده و دفع کنند.
✅شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که *سرزمینِ اسلامی، در اختیار فریبکاری خائن و مالیات ستانندهای ستمگر و فرمانروایی بیرحم بر مردمان است* . پس خدا در آنچه ما (بر سرِ آن) نزاع داریم، حاکم (و گواه) است و در موضوعِ اختلاف، داوری خواهد کرد.
✅خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سر زده است برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مالِ بیارزش دنیا نبوده، بلکه از آن روست که (میخواهیم) نشانههایِ آیین تو را آشکار نموده و شیوهی اصلاحِ کژیها را در سرزمینهایت نمایان سازیم تا بندگانِ ستمدیدهیِ تو، آسودهخاطر (بتوانند) به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
✅ای مردم! اگر (نکوشید و) ما را (در این راه) یاری نرسانید، *ستمگران (بیش از پیش) بر شما مسلّط خواهند شد* و در خاموش کردن نورِ (راهنماییهایِ) پیامبرِ شما، بیشتر گستاخی و درازدستی خواهند کرد. (پاداش و مطلوب) برایِ ما خداست و (همو) برایِ ما بس است. بر او توکّل داریم و (همگان) به سوی او بازمیگردیم و سرانجامِ (همه چیز و همه کس) به سوی اوست.
نقل از کانال فردای بهتر
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
✅ بازخوانیِ فرازهایی از خطبه حضرت حسین(ع) در سرزمینِ "منا" در سال ۵۸ ه. ق. (یک سال پیش از مرگِ معاویه) که در جمع علمایِ امّت و برخی صحابۀ بازمانده از دوران حضرت رسول(ص) ایراد شده است. خطاب اصلی این خطبه به نخبگان زمان است و نهیب بر آنان بهخاطر سکوتشان در برابر «حق خوری» و «ظلم» حاکمان.
✍🏻بازترجمه، ویرایش و روانسازیِ متن: سعید رضادوست
✅شما ای گروهِ نیرومند! دستهای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی نامبُردارید و به واسطهیِ خدا (و دینِ او) در دل مردم، قدر و مرتبهای دارید که توانگر، از آن حساب میبرَد و ناتوان، شما را گرامی میدارد و آنانی که همرتبهی شمایند و بر آنها ولایتی ندارید نیز شما را بر خود مقدّم میدارند. شما واسطهی (برآوردنِ) حوائجی هستید که از خواستارانشان دریغ میدارند. (امّا و متاسّفانه) به هیبتِ پادشاهان و ارجمندیِ بزرگان، در راه گام برمیدارید. آیا (امیدِ) همهی ایشان (که نام بردم) از آن رو نیست که به شما چشم دارند تا برایِ " *حقّ خدا* " قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی روگردان شدهاید، *حقوقِ ضعیفان را تباه ساختهاید* و (البتّه) به پندار خود، حقّتان را گرفتهاید! شما در این راه(الهی)، نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با طبقهای (فاسد) درافتادید. آیا (با این وضع) از درگاه خدا، بهشت و همنشینیِ پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟
✅شما میبینید که *پیمانهای خدا شکسته شده* و نگران نمیشوید، با وجودِ اینکه برای یک نقضِ پیمانِ پدرانِ خود، به هراس میافتید! میبینید که پیمان (دین و آیینِ) رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لالها و از کار افتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم (بر ایشان) نمیکنید و *در خورِ مسئولیتتان کاری نکردهاید* (و قدمی برنمیدارید) و به کسانی که (با وجودِ کوتاهیهایِ شما) در آن راه تلاش میکنند وقعی نمینهید و (در عین حال) خودتان *به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید* .
✅همهی این رفتارهایِ شما (مصداقِ نقضِ) همان امر به معروف و نهی از منکری است که خداوند همگان را به آن فرمان داده و شما از آن غافل ماندهاید. مصیبت بر شما (با توجّه به جایگاه و مسئولیّتتان) از همهی مردم بزرگتر است، زیرا *در حفظ منزلتِ دانایان و شایستگان مغلوب شدید* و ای کاش (در حفظ آن) تلاش میکردید.
✅شما *ظالمان را بر مناصبشان نشاندید* (و در آن جایگاهها استوارشان کردید) و (زعامتِ) امورِ الهی را به آنان سپردید تا (بی هیچ هراس و نگرانی) به شُبهه، کار کنند و در (مسیرِ) شهوت و دلخواهِ خویش پیش روند. فرارِ شما از مرگ و خوش بودنِ شما به زندگیِ (موقّتِ) دنیا که (بیگمان) از شما ستانده خواهد شد، (موجبِ جسور گردیدنِ ناشایستگانِ حاکم شده و در نتیجه عملاً) ضعیفان را به دست آنان (/ناشایستگانِ حاکم) سپردهاید که برخی را بَرده و گوش به فرمانِ خود ساخته و برخی را ناتوان و غرق در (مشکلاتِ) زیستِ روزمرّه کرده و در امور مملکت (مطابق با) رأی (دلخواهِ) خود تصرّف میکنند و با هوسرانیِ خویش و پیروی از اشرار و گستاخی در برابرِ پروردگار، شومی و پلیدی به بار میآورند.
✅در هر شهری، خطیبی سخنور (از یارانِ معاویه و دستگاهِ جور) بر منبر دارند که به سودِ ایشان (و به دروغ) سخن میگوید. (در وضعیّتی که) *سرتاسر کشورِ اسلامی بیپناه مانده* ، دستِ (این ناشایستگان) در جایجایِ آن باز (و دراز) است و مردم، بردگانِ آنها (به شمار میآیند) و (در این وضع و حال، مردمِ عادی قادر نخواهند بود) هیچ درازدستیِ گستاخانهای را از خود رانده و دفع کنند.
✅شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که *سرزمینِ اسلامی، در اختیار فریبکاری خائن و مالیات ستانندهای ستمگر و فرمانروایی بیرحم بر مردمان است* . پس خدا در آنچه ما (بر سرِ آن) نزاع داریم، حاکم (و گواه) است و در موضوعِ اختلاف، داوری خواهد کرد.
✅خدایا! تو میدانی که آنچه از ما سر زده است برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مالِ بیارزش دنیا نبوده، بلکه از آن روست که (میخواهیم) نشانههایِ آیین تو را آشکار نموده و شیوهی اصلاحِ کژیها را در سرزمینهایت نمایان سازیم تا بندگانِ ستمدیدهیِ تو، آسودهخاطر (بتوانند) به فرایض و سنن و احکام تو عمل کنند.
✅ای مردم! اگر (نکوشید و) ما را (در این راه) یاری نرسانید، *ستمگران (بیش از پیش) بر شما مسلّط خواهند شد* و در خاموش کردن نورِ (راهنماییهایِ) پیامبرِ شما، بیشتر گستاخی و درازدستی خواهند کرد. (پاداش و مطلوب) برایِ ما خداست و (همو) برایِ ما بس است. بر او توکّل داریم و (همگان) به سوی او بازمیگردیم و سرانجامِ (همه چیز و همه کس) به سوی اوست.
نقل از کانال فردای بهتر
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
attach 📎
Forwarded from پویش ملی دوباره دانشگاه
✅ مواجهۀ مسئولیتگریزانه با «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» (با اندکی تلخیص)
✍️ وحید احسانی
بهنظرم، مواجهۀ بیشتر دانشگاهیان با «مسئولیت اجتماعی دانشگاه»، مواجههای مسئولیتگریزانه است.
بسیاری از اعضای هیئت علمی هنگام صحبت از مسئولیت اجتماعی دانشگاه ... میگویند: «این مسئله باید از بالا درست شود، آئیننامههایی که فضای آموزش عالی را به سمت فاصلهگرفتن از جامعه ریلگذاری کرده و اعضای هیئت علمی را مجبور میکنند که بر مقالهنویسی تمرکز کنند، باید اصلاح شوند و غیره».
با دیدگاه بالا مشکلی ندارم و بههیچوجه قائلبودن به آن را معادل مسئولیتگریزی نمیدانم امّا معتقدم بسنده کردن به گفتن چنین حرفهایی عین مسئولیتگریزی است.
رکن «مسئولیتپذیری در قبال جامعه» این است که هر فردی از آن نقطه و جایگاهی که هست، ببیند برای بهتر شدن وضعیت جامعه چه کاری از دستش بر میآید. ممکن است پرسیدهشود اگر شخصی بر اساس فهم و مطالعاتش مسئله را چنین میدید که آغازشدن فرآیند اصلاح فقط در صورتی امکانپذیر است که از نقطۀ دیگری (مثلاً از وزارت عتف، شورای عالی انقلاب فرهنگی یا غیره) آغاز شود، آنگاه تکلیفش چیست؟! بهخاطر اینکه به مسئولیتگریزی متّهم نشود، آیا باید فهم خود را -که ممکن است بسیار عالمانه و تخصصی هم باشد- کنار بگذارد؟! مسلّماً نه؛ امّا رویکرد مسئولیتپذیرانه ایجاب میکند که فرد قائل به این دیدگاه از خودش بپرسد: «من از این نقطهای که ایستادهام و با این حیطۀ اختیارات و اثرگذاری که دارم، چگونه میتوانم مسئولان وزارت عتف یا غیره را به سمت ایجاد تغییرات لازم سوق دهم؟».
بسیاری از افرادی که به صرف گفتن «اصلاحات باید از مراکز تصمیمگیری بالادستی آغاز شوند» بسنده کرده و ... دچار عذابوجدان هم نمیشوند، معتقدند: «از دست ما هیچ کاری ساخته نیست، ما وزیر و وکیل نیستیم که بتوانیم سیاستها و آئیننامهها را تغییر دهیم، مسئولان هم به حرف ما گوش نداده و کار خودشان را میکنند». این در حالیست که برخی دیگر از اعضای هیئت علمی دانشگاه که در مورد مسئله و چگونگی اصلاح آن دیدگاه مشابهی دارند، با رویکردی مسئولیتپذیرانه با آن مواجه شده و از همان نقطهای که هستند اقداماتی را آغاز میکنند؛ «پویش ملّی دوباره دانشگاه» حاصل تلاش برخی از چنین استادانی است.
«پویش ملّی دوباره دانشگاه» با نگارش نامهای حاوی نقد سیاستهای کلان آموزش عالی از سوی تعدادی از استادان دانشگاههای کشور خطاب به مقامات عالیرتبۀ نظام در سال ۱۳۹۶ شکل گرفت. نگارندگان طی فراخوانی از تمام اعضای هیئت علمی کشور خواستند با امضای نامه به مطالبهگری آنها کمک کنند. این نامه نهایتاً با ۱۳۰۰ امضاء برای مخاطبان و برخی مراکز اثرگذار دیگر ارسال گردید و در رسانهها بازتاب یافت. علاوه بر این، سایت و کانال تلگرامی پویش ملّی دوباره دانشگاه به مرکزی برای نشر مطالب تحلیلی و نقادانه دربارۀ وضعیت آموزش عالی و گفتگوی دغدغهمندان این عرصه تبدیل شدهاست. چنین اقدامات و حرکتهایی در حکم مثالهای نقضی هستند که بر ادّعای مسئولیتگریزانۀ «از دست ما هیچ کاری ساخته نیست» مهر ابطال میزنند.
ممکن است برخی مخاطبان ... به نگارنده بگویند: «حاصل این پویش و حرکتهای مشابه آن چه شد؟ آیا به اصلاح سیاستها و دستورالعملها انجامید؟ ... اتّفاقاً این تلاشهای بیفایده و بیاثر ثابت میکنند که از ما کاری ساخته نیست و این گره فقط به دست مسئولان تصمیمساز و سیاستگذار باز میشود».
پرسش اینجاست که آیا حاصلنشدن نتیجۀ مطلوب از حرکتهایی مانند «پویش ملّی دوباره دانشگاه» به این خاطر است که چنین تلاشهایی اصولاً بیفایده هستند یا مشکل میتواند از عدم همراهی شایستهوبایسته توسّط سایر اعضای هیئت علمی نیز ناشی شود؟! به عبارتی دیگر، اگر نامۀ پویش ملّی دوباره دانشگاه، به جای ۱۳۰۰ امضا با ۱۳ هزار امضا ارسال میشد، باز هم اثرگذاریاش همین اندازه بود؟! و نهایتاً این که چرا اعضای هیئت علمی در خصوص افزایش حقوق خود -که آن هم به تصمیم مسئولان عالیرتبه وابسته است- به صرف بیان درد اکتفا نمیکنند؟!
پیگیری مصرّانه و طومارنویسی اعضای هیئت علمی وزارت عتف برای «همسانسازی حقوقشان با وزارت بهداشت» که با وجود بار مالی قابل توجّهاش نهایتاً به تغییرات زیادی در سطح مصوّبات مجلس و وزارتخانه انجامید و در بسیاری از دانشگاهها اعمال شد، نشان میدهد با مطالبۀ مدنی جمعی و از طریق رویکرد «پایین به بالا» میتوان بر تصمیمهای مراکز تصمیمساز و سیاستگذار اثرگذاشت.
اگر اعضای محترم هیئت علمی موضوعاتی مانند «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» را نیز با همان رویکرد مسئولیتپذیرانهای دنبال میکردند که مطالبات صنفی خود را دنبال میکنند، در این عرصه نیز تحوّلات قابل توجّهی رخ میداد.
منبع: نامۀ فرهنگ رازی (حاوی متن کامل)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
✍️ وحید احسانی
بهنظرم، مواجهۀ بیشتر دانشگاهیان با «مسئولیت اجتماعی دانشگاه»، مواجههای مسئولیتگریزانه است.
بسیاری از اعضای هیئت علمی هنگام صحبت از مسئولیت اجتماعی دانشگاه ... میگویند: «این مسئله باید از بالا درست شود، آئیننامههایی که فضای آموزش عالی را به سمت فاصلهگرفتن از جامعه ریلگذاری کرده و اعضای هیئت علمی را مجبور میکنند که بر مقالهنویسی تمرکز کنند، باید اصلاح شوند و غیره».
با دیدگاه بالا مشکلی ندارم و بههیچوجه قائلبودن به آن را معادل مسئولیتگریزی نمیدانم امّا معتقدم بسنده کردن به گفتن چنین حرفهایی عین مسئولیتگریزی است.
رکن «مسئولیتپذیری در قبال جامعه» این است که هر فردی از آن نقطه و جایگاهی که هست، ببیند برای بهتر شدن وضعیت جامعه چه کاری از دستش بر میآید. ممکن است پرسیدهشود اگر شخصی بر اساس فهم و مطالعاتش مسئله را چنین میدید که آغازشدن فرآیند اصلاح فقط در صورتی امکانپذیر است که از نقطۀ دیگری (مثلاً از وزارت عتف، شورای عالی انقلاب فرهنگی یا غیره) آغاز شود، آنگاه تکلیفش چیست؟! بهخاطر اینکه به مسئولیتگریزی متّهم نشود، آیا باید فهم خود را -که ممکن است بسیار عالمانه و تخصصی هم باشد- کنار بگذارد؟! مسلّماً نه؛ امّا رویکرد مسئولیتپذیرانه ایجاب میکند که فرد قائل به این دیدگاه از خودش بپرسد: «من از این نقطهای که ایستادهام و با این حیطۀ اختیارات و اثرگذاری که دارم، چگونه میتوانم مسئولان وزارت عتف یا غیره را به سمت ایجاد تغییرات لازم سوق دهم؟».
بسیاری از افرادی که به صرف گفتن «اصلاحات باید از مراکز تصمیمگیری بالادستی آغاز شوند» بسنده کرده و ... دچار عذابوجدان هم نمیشوند، معتقدند: «از دست ما هیچ کاری ساخته نیست، ما وزیر و وکیل نیستیم که بتوانیم سیاستها و آئیننامهها را تغییر دهیم، مسئولان هم به حرف ما گوش نداده و کار خودشان را میکنند». این در حالیست که برخی دیگر از اعضای هیئت علمی دانشگاه که در مورد مسئله و چگونگی اصلاح آن دیدگاه مشابهی دارند، با رویکردی مسئولیتپذیرانه با آن مواجه شده و از همان نقطهای که هستند اقداماتی را آغاز میکنند؛ «پویش ملّی دوباره دانشگاه» حاصل تلاش برخی از چنین استادانی است.
«پویش ملّی دوباره دانشگاه» با نگارش نامهای حاوی نقد سیاستهای کلان آموزش عالی از سوی تعدادی از استادان دانشگاههای کشور خطاب به مقامات عالیرتبۀ نظام در سال ۱۳۹۶ شکل گرفت. نگارندگان طی فراخوانی از تمام اعضای هیئت علمی کشور خواستند با امضای نامه به مطالبهگری آنها کمک کنند. این نامه نهایتاً با ۱۳۰۰ امضاء برای مخاطبان و برخی مراکز اثرگذار دیگر ارسال گردید و در رسانهها بازتاب یافت. علاوه بر این، سایت و کانال تلگرامی پویش ملّی دوباره دانشگاه به مرکزی برای نشر مطالب تحلیلی و نقادانه دربارۀ وضعیت آموزش عالی و گفتگوی دغدغهمندان این عرصه تبدیل شدهاست. چنین اقدامات و حرکتهایی در حکم مثالهای نقضی هستند که بر ادّعای مسئولیتگریزانۀ «از دست ما هیچ کاری ساخته نیست» مهر ابطال میزنند.
ممکن است برخی مخاطبان ... به نگارنده بگویند: «حاصل این پویش و حرکتهای مشابه آن چه شد؟ آیا به اصلاح سیاستها و دستورالعملها انجامید؟ ... اتّفاقاً این تلاشهای بیفایده و بیاثر ثابت میکنند که از ما کاری ساخته نیست و این گره فقط به دست مسئولان تصمیمساز و سیاستگذار باز میشود».
پرسش اینجاست که آیا حاصلنشدن نتیجۀ مطلوب از حرکتهایی مانند «پویش ملّی دوباره دانشگاه» به این خاطر است که چنین تلاشهایی اصولاً بیفایده هستند یا مشکل میتواند از عدم همراهی شایستهوبایسته توسّط سایر اعضای هیئت علمی نیز ناشی شود؟! به عبارتی دیگر، اگر نامۀ پویش ملّی دوباره دانشگاه، به جای ۱۳۰۰ امضا با ۱۳ هزار امضا ارسال میشد، باز هم اثرگذاریاش همین اندازه بود؟! و نهایتاً این که چرا اعضای هیئت علمی در خصوص افزایش حقوق خود -که آن هم به تصمیم مسئولان عالیرتبه وابسته است- به صرف بیان درد اکتفا نمیکنند؟!
پیگیری مصرّانه و طومارنویسی اعضای هیئت علمی وزارت عتف برای «همسانسازی حقوقشان با وزارت بهداشت» که با وجود بار مالی قابل توجّهاش نهایتاً به تغییرات زیادی در سطح مصوّبات مجلس و وزارتخانه انجامید و در بسیاری از دانشگاهها اعمال شد، نشان میدهد با مطالبۀ مدنی جمعی و از طریق رویکرد «پایین به بالا» میتوان بر تصمیمهای مراکز تصمیمساز و سیاستگذار اثرگذاشت.
اگر اعضای محترم هیئت علمی موضوعاتی مانند «مسئولیت اجتماعی دانشگاه» را نیز با همان رویکرد مسئولیتپذیرانهای دنبال میکردند که مطالبات صنفی خود را دنبال میکنند، در این عرصه نیز تحوّلات قابل توجّهی رخ میداد.
منبع: نامۀ فرهنگ رازی (حاوی متن کامل)
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
🆔 https://www.tg-me.com/dobarehdaneshgah
✅ تودهی قهرمانگرای نخبهکش!
⬅️قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودهی قهرمانگرا»؟!
همگان درخصوص نقش ویژه و مهمّ نخبگان در اصلاح و توسعۀ جامعه اتّفاق نظر دارند، امّا نگاه بسیاری از ما به «نخبه» همان نگاه قدیمی و بیمارگونهای است که به «قهرمان» داشتهایم.
1️⃣ نخبهگرایی در جامعۀمدنی
در جامعۀ مدنی، عموم افراد خود را اوّلاً، مسئول بهبود جامعه دانسته و ثانیاً، برای ایفای نقش موثّر و مطلوب، به دو علّت نیازمند رجوع به نخبگان میدانند: اوّل، فهم صحیحتر مسائل جامعه و چگونگی اصلاح آنها و دوّم، هماهنگ و همافزا شدن حول نخبگان.
در جامعۀمدنی، «نخبگی» یک ویژگی مطلق و انحصاری نیست، یعنی چنین نیست که برخی افراد کاملاً نخبه باشند و برخی دیگر کاملاً عوام. به عبارتی دیگر، در جامعۀمدنی «نخبگی» نسبی است و هر نفر، در عین حال که خود را نیازمند رجوع به برخی نخبگان مقیاس بالاتر (مثلا مقیاس ملّی) میداند، بهعنوان یک نخبۀ مقیاس کوچکتر احساس وظیفه کرده و میتواند مورد رجوع سایرین باشد. این سلسله مراتب نخبگی، بهمثابه شبکهای غیررسمی از سطح ملّی آغاز شده و در سطوح منطقهای، محلّی، سازمانی و حتّی خانوادگی ادامه مییابد. در جامعۀمدنی، شاید هیچکسی وجود نداشتهباشد که خود را بههیچاندازه دارای وظایف و مسئولیتهای نخبگی نداند.
در جامعۀمدنی همچنین، ارتباط میان نخبگان با سایرین، ارتباطی مریدومرادی و مبتنی بر تقلید نیست، بلکه میان نخبگان هر سطح با هم و میان نخبگان سطوح بالاتر با نخبگان سطوح پایینتر گفتگو در جریان است، امّا در عین حال، رواج تفکّر انتقادی و گفتگو باعث نمیشود که «نخبگی» موضوعیت خود را از دست داده و نخبگان محوریتی نداشته باشند.
2️⃣ قهرمانگرایی در جامعۀ تودهوار
در مقابل، در جامعۀ تودهوار عموم افراد برای خود هیچ قابلیت اثرگذاری و مسئولیتی قائل نبوده و از نخبگان انتظار دارند که چونان قهرمانهایی، مسائل را حل کرده و جامعه را در مسیر اصلاح و توسعه قرار دهند.
در چنین جوامعی، معمولاً کسانی که بهعنوان نخبه مطرح شده و محل توجه و رجوع مردم قرار میگیرند، افرادی هستند که دیدگاهها، شعارها و گفتههای آنان با خواستههای توده مطابقت کامل دارد. توده به نخبگانی که بر اساس رسالت خود بخواهند در کنار نقد ساختار به نقد توده نیز پرداخته و اندکی از فهم و خواستههای مردم کف جامعه فاصله بگیرند، برچسبهایی مانند «ستون پنجم»، «غیرمردمی»، «سوپاپ اطمینان رژیم»، «خائن» و امثال آن میزند. در واقع، توده کسانی را بهعنوان نخبه (در واقع قهرمان) قبول میکند، که کاملاً مثل آنها فکر کنند و حرف آنها را بزنند. به عبارتی دیگر، نخبگان مورد توجه توده، اعضایی از توده هستند، تنها با این تفاوت که بهتر حرف میزنند و میتوانند جلوی جمع سخنرانی میکنند.
بهطور مشخص، توده کسانی را بهعنوان نخبه (قهرمان) میپذیرد که تمام تقصیرها را به گردن ساختار انداخته، هیچ مسئولیتی برای مردم قائل نبوده و شعار «مرگ بر» سر بدهند.
در جامعۀ تودهوار، وقتی مردم دربارۀ تفکر انتقادی و در مخالفت با تقلید صحبت میکنند، اصولاً «احساس نیاز به متخصصان» را زیرسؤال برده و وجود کسانی فهیمتر از خود را منکر میشوند.
ذهن توده خیلی بیش از اینکه بخواهد در مورد نظریات و تحلیلهای مطرحشده تأمّل کرده و به نقد دیدگاه نخبگان بپردازد، در پی کشف نیّات و وابستگیهای پشتپردۀ آنهاست.
ادامۀ این یادداشت کوتاه را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
تودۀ قهرمانگرای نخبهکش!
قسمت دوّم: سرگذشت یک نخبه در جامعهای نخبهکش!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
⬅️قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودهی قهرمانگرا»؟!
همگان درخصوص نقش ویژه و مهمّ نخبگان در اصلاح و توسعۀ جامعه اتّفاق نظر دارند، امّا نگاه بسیاری از ما به «نخبه» همان نگاه قدیمی و بیمارگونهای است که به «قهرمان» داشتهایم.
1️⃣ نخبهگرایی در جامعۀمدنی
در جامعۀ مدنی، عموم افراد خود را اوّلاً، مسئول بهبود جامعه دانسته و ثانیاً، برای ایفای نقش موثّر و مطلوب، به دو علّت نیازمند رجوع به نخبگان میدانند: اوّل، فهم صحیحتر مسائل جامعه و چگونگی اصلاح آنها و دوّم، هماهنگ و همافزا شدن حول نخبگان.
در جامعۀمدنی، «نخبگی» یک ویژگی مطلق و انحصاری نیست، یعنی چنین نیست که برخی افراد کاملاً نخبه باشند و برخی دیگر کاملاً عوام. به عبارتی دیگر، در جامعۀمدنی «نخبگی» نسبی است و هر نفر، در عین حال که خود را نیازمند رجوع به برخی نخبگان مقیاس بالاتر (مثلا مقیاس ملّی) میداند، بهعنوان یک نخبۀ مقیاس کوچکتر احساس وظیفه کرده و میتواند مورد رجوع سایرین باشد. این سلسله مراتب نخبگی، بهمثابه شبکهای غیررسمی از سطح ملّی آغاز شده و در سطوح منطقهای، محلّی، سازمانی و حتّی خانوادگی ادامه مییابد. در جامعۀمدنی، شاید هیچکسی وجود نداشتهباشد که خود را بههیچاندازه دارای وظایف و مسئولیتهای نخبگی نداند.
در جامعۀمدنی همچنین، ارتباط میان نخبگان با سایرین، ارتباطی مریدومرادی و مبتنی بر تقلید نیست، بلکه میان نخبگان هر سطح با هم و میان نخبگان سطوح بالاتر با نخبگان سطوح پایینتر گفتگو در جریان است، امّا در عین حال، رواج تفکّر انتقادی و گفتگو باعث نمیشود که «نخبگی» موضوعیت خود را از دست داده و نخبگان محوریتی نداشته باشند.
2️⃣ قهرمانگرایی در جامعۀ تودهوار
در مقابل، در جامعۀ تودهوار عموم افراد برای خود هیچ قابلیت اثرگذاری و مسئولیتی قائل نبوده و از نخبگان انتظار دارند که چونان قهرمانهایی، مسائل را حل کرده و جامعه را در مسیر اصلاح و توسعه قرار دهند.
در چنین جوامعی، معمولاً کسانی که بهعنوان نخبه مطرح شده و محل توجه و رجوع مردم قرار میگیرند، افرادی هستند که دیدگاهها، شعارها و گفتههای آنان با خواستههای توده مطابقت کامل دارد. توده به نخبگانی که بر اساس رسالت خود بخواهند در کنار نقد ساختار به نقد توده نیز پرداخته و اندکی از فهم و خواستههای مردم کف جامعه فاصله بگیرند، برچسبهایی مانند «ستون پنجم»، «غیرمردمی»، «سوپاپ اطمینان رژیم»، «خائن» و امثال آن میزند. در واقع، توده کسانی را بهعنوان نخبه (در واقع قهرمان) قبول میکند، که کاملاً مثل آنها فکر کنند و حرف آنها را بزنند. به عبارتی دیگر، نخبگان مورد توجه توده، اعضایی از توده هستند، تنها با این تفاوت که بهتر حرف میزنند و میتوانند جلوی جمع سخنرانی میکنند.
بهطور مشخص، توده کسانی را بهعنوان نخبه (قهرمان) میپذیرد که تمام تقصیرها را به گردن ساختار انداخته، هیچ مسئولیتی برای مردم قائل نبوده و شعار «مرگ بر» سر بدهند.
در جامعۀ تودهوار، وقتی مردم دربارۀ تفکر انتقادی و در مخالفت با تقلید صحبت میکنند، اصولاً «احساس نیاز به متخصصان» را زیرسؤال برده و وجود کسانی فهیمتر از خود را منکر میشوند.
ذهن توده خیلی بیش از اینکه بخواهد در مورد نظریات و تحلیلهای مطرحشده تأمّل کرده و به نقد دیدگاه نخبگان بپردازد، در پی کشف نیّات و وابستگیهای پشتپردۀ آنهاست.
ادامۀ این یادداشت کوتاه را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
تودۀ قهرمانگرای نخبهکش!
قسمت دوّم: سرگذشت یک نخبه در جامعهای نخبهکش!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
تودۀ قهرمانگرای نخبهکش!
نقش ویژه نخبگان در اصلاح جامعه مورد تأکید همگان است، امّا نگاه بسیاری از ما به «نخبه» همان نگاه بیمارگونهای است که به «قهرمان» داشتهایم
✅ تودهی قهرمانگرای نخبهکش!
⬅️ قسمت دوّم: سرگذشت یک نخبه در جامعهای نخبهکش!
زمانۀ خوبی نبود؛ هیچ کجای مملکت سروسامان نداشت؛ فقر، بیکاری، تبعیض و دزدیْ امان مردم را بریده بود. عموم مردم –به جز استثناءهایی انگشتشمار- فقط نقمیزدند و نالهونفرین میکردند. «میشل» [۱] یکی از همان استثناءها بود. او تلاش میکرد به جای این که عمر و توانش را با «شکوهوشکایت» هدر بدهد، در حدّ وسع، برای اصلاح وضعیت گام بردارد.
در محلّه، گروه پاکسازی محیط زیست تشکیل داد تا هم محلّهشان تمیز باشد و هم فرهنگ «آشغال نریختن» و «نگهداری از محیط زیست» را ترویج دهد. در محل کار، برای بهبود روند امور و افزایش بهرهوری پیشنهادهایی میداد. در میان فامیل گروه «کتابخوانی» تشکیل داده بود و غیره، امّا اطرافیانش با او همکاری مطلوبی نداشتند و بههمینخاطر برنامههایش آنچنان که بایدوشاید پررونق نبود.
اطرافیانش نه تنها با او همراهی نمیکردند، بلکه رفتارهای «خودمدارانه»شان دقیقاً در تقابل با اهداف و تلاشهای او قرار میگرفت. اطرافیان خودمدارش آشغالهایشان را به راحتی در پارک، کوچه و طبیعت میریختند، منابع طبیعی را هدر داده و به محیط زیست آسیب میزدند؛ آنها با وجدان آسوده، سمبلکاری، تقلّب، پارتیبازی و ریاکاری کرده و مثل آب خوردن دروغ میگفتند و بسیاری کارهای اینچنینی دیگر انجام میدادند.
خیلی تلاش میکرد اطرافیانش را متقاعد کند که از لاکِ «نمیشه، فایدهنداره، از ما کاری ساخته نیست، ناامیدی و خودمداری» خارج شده، به حرکت درآمده و با او همراه شوند، امّا آنها همیشه پاسخ میدادند که:
«از دست ما کاری ساخته نیست، نخبهها باید یک کاری بکنند، گیرم ما همۀ زندگیمان رو بگذاریم روی این کارها، مگه چقدر فایده دارد؟! مثل این میماند که وقتی سیل آمده، چند نفر بخواهند با سطل آب را از شهر خارج کنند. این کارْ کارِ نخبههاست، آنها هستند که اثرگذاری زیادی دارند؛ آنها دست به قلم هستند، روابط گستردهای دارند، به اطّلاعات دسترسی دارند، خیلیها آنها را میشناسند؛ اگر نخبهها یک حرکتی بکنند، تحوّل ایجاد میشود، ولی ما چه؟! نه بلدیم نامۀ اداری بنویسم، نه میتوانیم یک متن درست و حسابی بنویسم، نه ارتباطات خاصّی داریم، و اطّلاعات دقیق دسترسی داریم و نهایتاً کسی هم به حرف ما گوش نمیدهد».
میشل امّا دستبردار نبود، همواره در حال تلاش بود که بتواند تغییرات مثبتی ایجاد کرده و مسیرهای خوبی پیش پای سایرین باز کند. رشتۀ دانشگاهیاش را هم با همین رویکرد انتخاب کرد. کتاب میخواند، پای صحبتهای صاحبنظران مینشست، سرگذشت بزرگان و تجربۀ حرکتهای موفق را مطالعه میکرد. کم کم، به خاطر اینکه دغدغههایش را با سایرین درمیان گذاشته و بتواند سایرین را به حرکت و تلاش تشویق کند، شروع کرد به یادداشتنوشتن در روزنامهها. همچنین، به مسئولان نامه مینوشت و غیره. در نتیجۀ تلاشها و مطالعاتش، دائماً در حال رشد بود. به مرور، قلمش گیراتر، نطقش فصیحتر، روابطش گستردهتر و شخصیتش پختهتر میشد. با وجود این، همچنان از اطرافیانش همان پاسخها را میشنید.
به موازات رشد شخصی، به تدریج موقعیت اجتماعیاش هم ارتقاء پیدا کرد. هر چقدر که موقعیّت اجتماعیاش ارتقاء مییافت، اطرافیانش هم بیشتر به سراغش میآمدند؛ البته نه برای کمک و همکاری با او؛ یکی از او شغل میخواست، یکی از او میخواست با استادش صحبت کند تا استادش به او نمره بدهد، یکی درخواستش این بود که به رئیس فلان اداره سفارشش را بکند تا کارش را یک جوری راه بیندازند و غیره. درخواستها و توقّعات خودمدارانۀ اطرافیان، خیلی آزارش میداد امّا او همچنان در ادامهدادن راهش مصمم بود.
میشل بالاخره به یک چهرۀ مشهور و شناختهشده در سطح کشور تبدیل شد. آنجا بود که عموم مردمِ مسئولیتگریزِ قهرمانگرا آویزانش شدند؛ آنها مانند غریقانی که سراسیمه به ناجیِ خود (نجاتغریق) چسبیده، دست و پایش را بسته و او را به زیر آب میکشند، میشل را به قعر باتلاق کشیده و حذف کردند!
بعد از مرگ میشل، تمام مردمانی که چندی پیش تمام بار آرزوهایشان را بر پشت او گذاشته و زیر فشار ناشی از قهرمانسازی و مقدّسسازی خردش کردهبودند، دوباره به لاکِ «نق زدن و نالهونفرین کردن» فرو رفتند. آنها در پاسخ به هر کسی که میگفت «خودمان باید آن کارهایی که از دستمان بر میآید را انجام بدهیم» میگفتند: «از ما کاری ساخته نیست، کارِ نخبههاست، اگه نخبهها یک کاری بکنند تحوّل و گشایشی ایجاد میشه ...»!
پانویسها:
[۱] این نامگذاری بر اساس یادداشتی با عنوان «میشل در سرزمین نمیشگان» انجام شدهاست.
قسمت اوّل این یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودۀ قهرمانگرا»؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
⬅️ قسمت دوّم: سرگذشت یک نخبه در جامعهای نخبهکش!
زمانۀ خوبی نبود؛ هیچ کجای مملکت سروسامان نداشت؛ فقر، بیکاری، تبعیض و دزدیْ امان مردم را بریده بود. عموم مردم –به جز استثناءهایی انگشتشمار- فقط نقمیزدند و نالهونفرین میکردند. «میشل» [۱] یکی از همان استثناءها بود. او تلاش میکرد به جای این که عمر و توانش را با «شکوهوشکایت» هدر بدهد، در حدّ وسع، برای اصلاح وضعیت گام بردارد.
در محلّه، گروه پاکسازی محیط زیست تشکیل داد تا هم محلّهشان تمیز باشد و هم فرهنگ «آشغال نریختن» و «نگهداری از محیط زیست» را ترویج دهد. در محل کار، برای بهبود روند امور و افزایش بهرهوری پیشنهادهایی میداد. در میان فامیل گروه «کتابخوانی» تشکیل داده بود و غیره، امّا اطرافیانش با او همکاری مطلوبی نداشتند و بههمینخاطر برنامههایش آنچنان که بایدوشاید پررونق نبود.
اطرافیانش نه تنها با او همراهی نمیکردند، بلکه رفتارهای «خودمدارانه»شان دقیقاً در تقابل با اهداف و تلاشهای او قرار میگرفت. اطرافیان خودمدارش آشغالهایشان را به راحتی در پارک، کوچه و طبیعت میریختند، منابع طبیعی را هدر داده و به محیط زیست آسیب میزدند؛ آنها با وجدان آسوده، سمبلکاری، تقلّب، پارتیبازی و ریاکاری کرده و مثل آب خوردن دروغ میگفتند و بسیاری کارهای اینچنینی دیگر انجام میدادند.
خیلی تلاش میکرد اطرافیانش را متقاعد کند که از لاکِ «نمیشه، فایدهنداره، از ما کاری ساخته نیست، ناامیدی و خودمداری» خارج شده، به حرکت درآمده و با او همراه شوند، امّا آنها همیشه پاسخ میدادند که:
«از دست ما کاری ساخته نیست، نخبهها باید یک کاری بکنند، گیرم ما همۀ زندگیمان رو بگذاریم روی این کارها، مگه چقدر فایده دارد؟! مثل این میماند که وقتی سیل آمده، چند نفر بخواهند با سطل آب را از شهر خارج کنند. این کارْ کارِ نخبههاست، آنها هستند که اثرگذاری زیادی دارند؛ آنها دست به قلم هستند، روابط گستردهای دارند، به اطّلاعات دسترسی دارند، خیلیها آنها را میشناسند؛ اگر نخبهها یک حرکتی بکنند، تحوّل ایجاد میشود، ولی ما چه؟! نه بلدیم نامۀ اداری بنویسم، نه میتوانیم یک متن درست و حسابی بنویسم، نه ارتباطات خاصّی داریم، و اطّلاعات دقیق دسترسی داریم و نهایتاً کسی هم به حرف ما گوش نمیدهد».
میشل امّا دستبردار نبود، همواره در حال تلاش بود که بتواند تغییرات مثبتی ایجاد کرده و مسیرهای خوبی پیش پای سایرین باز کند. رشتۀ دانشگاهیاش را هم با همین رویکرد انتخاب کرد. کتاب میخواند، پای صحبتهای صاحبنظران مینشست، سرگذشت بزرگان و تجربۀ حرکتهای موفق را مطالعه میکرد. کم کم، به خاطر اینکه دغدغههایش را با سایرین درمیان گذاشته و بتواند سایرین را به حرکت و تلاش تشویق کند، شروع کرد به یادداشتنوشتن در روزنامهها. همچنین، به مسئولان نامه مینوشت و غیره. در نتیجۀ تلاشها و مطالعاتش، دائماً در حال رشد بود. به مرور، قلمش گیراتر، نطقش فصیحتر، روابطش گستردهتر و شخصیتش پختهتر میشد. با وجود این، همچنان از اطرافیانش همان پاسخها را میشنید.
به موازات رشد شخصی، به تدریج موقعیت اجتماعیاش هم ارتقاء پیدا کرد. هر چقدر که موقعیّت اجتماعیاش ارتقاء مییافت، اطرافیانش هم بیشتر به سراغش میآمدند؛ البته نه برای کمک و همکاری با او؛ یکی از او شغل میخواست، یکی از او میخواست با استادش صحبت کند تا استادش به او نمره بدهد، یکی درخواستش این بود که به رئیس فلان اداره سفارشش را بکند تا کارش را یک جوری راه بیندازند و غیره. درخواستها و توقّعات خودمدارانۀ اطرافیان، خیلی آزارش میداد امّا او همچنان در ادامهدادن راهش مصمم بود.
میشل بالاخره به یک چهرۀ مشهور و شناختهشده در سطح کشور تبدیل شد. آنجا بود که عموم مردمِ مسئولیتگریزِ قهرمانگرا آویزانش شدند؛ آنها مانند غریقانی که سراسیمه به ناجیِ خود (نجاتغریق) چسبیده، دست و پایش را بسته و او را به زیر آب میکشند، میشل را به قعر باتلاق کشیده و حذف کردند!
بعد از مرگ میشل، تمام مردمانی که چندی پیش تمام بار آرزوهایشان را بر پشت او گذاشته و زیر فشار ناشی از قهرمانسازی و مقدّسسازی خردش کردهبودند، دوباره به لاکِ «نق زدن و نالهونفرین کردن» فرو رفتند. آنها در پاسخ به هر کسی که میگفت «خودمان باید آن کارهایی که از دستمان بر میآید را انجام بدهیم» میگفتند: «از ما کاری ساخته نیست، کارِ نخبههاست، اگه نخبهها یک کاری بکنند تحوّل و گشایشی ایجاد میشه ...»!
پانویسها:
[۱] این نامگذاری بر اساس یادداشتی با عنوان «میشل در سرزمین نمیشگان» انجام شدهاست.
قسمت اوّل این یادداشت را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید 👇
قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودۀ قهرمانگرا»؟!
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
✅ تودهی قهرمانگرای نخبهکش!
⬅️قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودهی قهرمانگرا»؟!
همگان درخصوص نقش ویژه و مهمّ نخبگان در اصلاح و توسعۀ جامعه اتّفاق نظر دارند، امّا نگاه بسیاری از ما به «نخبه» همان نگاه قدیمی و بیمارگونهای است که به «قهرمان» داشتهایم.…
⬅️قسمت اوّل: «جامعۀمدنیِ نخبهگرا» یا «تودهی قهرمانگرا»؟!
همگان درخصوص نقش ویژه و مهمّ نخبگان در اصلاح و توسعۀ جامعه اتّفاق نظر دارند، امّا نگاه بسیاری از ما به «نخبه» همان نگاه قدیمی و بیمارگونهای است که به «قهرمان» داشتهایم.…
Forwarded from پیام...نسیم (shayda)
دنیا را آدمهایی که مرتکب بدی می شوند، خراب نمی کنند!
دنیا را کسانی از بین می برند که بدون کوچکترین واکنشی نظاره می کنند...
اریک امانوئل اشمیت
دنیا را کسانی از بین می برند که بدون کوچکترین واکنشی نظاره می کنند...
اریک امانوئل اشمیت
✅ کارزار: درخواست بازگشت دکتر بیژن عبدالکریمی به دانشگاه
❗️با اینکه دکتر عبدالکریمی به دانشگاه آزاد برگشتهاند، امّا حکم اخراج ایشان موقتاً به حال تعلیق درآمده و برای بررسی مجدد به هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، یعنی به همان مرجع تهمتزننده و اخراج کننده، واگذار گردیدهاست و همه چیز به حکم همین هیئت فاقد صلاحیت بستگی دارد.
🔹 پیش از این دو کارزار دیگر نیز در این رابطه ایجاد شدهاست، امّا آنها خطاب به رئیس دانشگاه آزاد تنظیم شدهاند در حالیکه حل کامل این مسئله ظاهراً خارج از حیطۀ اختیارات رئیس دانشگاه آزاد است.
⬅️ این کارزار خطاب به رئیس جمهور، رئیس قوّۀ قضائیه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر علوم و رئیس دانشگاه آزاد نگاشته شدهاست.
بنابراین، خواهشمندم از طریق لینک زیر، به صفحۀ کارزار مربوطه رفته، نام و نام خانوادگی خود را درج و کارازار را امضا کنید.
✅ بخشهایی از متن کارزار:
1️⃣ بالاخره دانشگاه قرار است به چه سمتی حرکت کند؟
طی سالهای اخیر، واژهها و مفاهیمی چون «دانشبنیان شدن»، «دانشگاه جامعهمحور»، «رسالت اجتماعی دانشگاه» و «مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان» مورد تأکید همه مقامات نظام در تمام سطوح مدیریتی بوده است. نزدیک شدن به چنین مفاهیمی مستلزم تقدیر از استادانی چون دکتر عبدالکریمی است که در برقراری ارتباط با جامعه پیشتاز هستند. ... در مقابل، برخورد با چنین استادانی، این معنا را میرساند که حرکت بهسوی اهداف پیشگفته نه تنها در دستور کار قرار ندارد، بلکه در واقع بنا بر این است که مراکز علمی-پژوهشی و اعضای هیئت علمی از ارتباطگیری با جامعه باز داشته شده و صرفاً در حیطه اموری چون آموزش مبتنی بر حفظ کردن برخی گزارهها (به تعبیر پائولو فریره، آموزش بانکی)، انتشار مقالههای بیارتباط با مسائل واقعی جامعه و امثال آن محدود نگاه داشته شود.
2️⃣ توجه به دیدگاه استادان و فرهیختگان در این رابطه
بازنگرداندن حکم اخراج دکتر عبدالکریمی به مثابه توهین و دهنکجی به استادان و فرهیختگان متعددی (اعم از دانشگاهی و حوزوی) است که طی این مدت کوتاه نسبت به تصمیم مورد نظر اعتراض کردند (شامل برخی بسیجهای دانشجویی).
3️⃣ برخورد با عبدالکریمی، برخورد با مدارا، وفاق، صلح و میانهروی است
هرچند محیط دانشگاه و فضای تفکر به صورت طبیعی میبایست از فعالیت تمامی اهالی علم و اندیشه استقبال کند، برخورد با اندیشمندی چون دکتر عبدالکریمی با برخورد با اندیشمندانی که در جریان فکری خود بهاصطلاح «تندرو» خوانده میشوند تفاوت بنیادین دارد. متأسفانه و به دلایل گوناگونی، جامعه ما دچار قطبیتهای شدیدی شده و ارتباط فکری و احساسی دستههای مختلف بهشکل فزایندهای کم شده است. این قطبیت موجب شده افراد هر دسته، رسانهها، مفاهیم، نمادها و ارزشهای خاص خود را -که متأسفانه معمولاً در تقابل با رسانهها، مفاهیم، نمادها و ارزشهای دسته روبهرو تعریف میشوند- داشته باشند. در چنین فضایی که بیشتر نخبگان (یا در واقع، شبهنخبگان) به عضویت یکی از قطبها درآمده و بیتوجه به منافع بلندمدت ملی، در دسته و گروه خود مریدان بیاعتراضی دور خود گرد آوردهاند، اندیشمند آزادهای چون دکتر عبدالکریمی (بههمراه معدودی دیگر) با محور قراردادن مفاهیمی چون «ایران شدن ایران»، «وفاق» و «همبستگی ملی»، خود را در تقابل با هر نوع تندروی تعریف کرده و با حضور در مجامع و رسانههای جگرگوشههای پارهپاره خانواده بزرگ ایران، رنج اعتراض و تهمتهای تندرویخواهان دستههای مختلف را به جان میخرد، به این امید که این پارهپارههای بهجانهمافتاده دوباره بتوانند یکدیگر را بهعنوان اعضای یک خانواده واحد دیده و در کنار گفتوگوی سازنده درباره اختلافات، برای سربلندی و عزت خانوادهشان راهی بیابند و دستبهکار آبادانی خانهشان شوند ...
ایجادکنندگان کارزار: وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی)، محسن احمدوندی (دکتری ادبیات فارسی)، سیّد علیاحسان امامی (مدرس الهیات و فلسفه)، اکبر امیری (دکتری فلسفهی اسلامی)، امیرعلی بابایی (فعال مدنی)، محمّدمهدی حاتمی (دکتری فلسفۀ غرب)، فرزاد زیبایی (مدرس فلسفه)، محسن طاهری (دکترای فلسفه و کلام اسلامی)
لینک کارزار 👇
https://www.karzar.net/bijan-abdolkarimi
#بازگشت_عبدالکریمی_به_دانشگاه
✔️ لطفاً بازنشر داده و به جمعآوری امضا کمک کنید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
❗️با اینکه دکتر عبدالکریمی به دانشگاه آزاد برگشتهاند، امّا حکم اخراج ایشان موقتاً به حال تعلیق درآمده و برای بررسی مجدد به هیئت تجدید نظر رسیدگی به تخلفات اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، یعنی به همان مرجع تهمتزننده و اخراج کننده، واگذار گردیدهاست و همه چیز به حکم همین هیئت فاقد صلاحیت بستگی دارد.
🔹 پیش از این دو کارزار دیگر نیز در این رابطه ایجاد شدهاست، امّا آنها خطاب به رئیس دانشگاه آزاد تنظیم شدهاند در حالیکه حل کامل این مسئله ظاهراً خارج از حیطۀ اختیارات رئیس دانشگاه آزاد است.
⬅️ این کارزار خطاب به رئیس جمهور، رئیس قوّۀ قضائیه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر علوم و رئیس دانشگاه آزاد نگاشته شدهاست.
بنابراین، خواهشمندم از طریق لینک زیر، به صفحۀ کارزار مربوطه رفته، نام و نام خانوادگی خود را درج و کارازار را امضا کنید.
✅ بخشهایی از متن کارزار:
1️⃣ بالاخره دانشگاه قرار است به چه سمتی حرکت کند؟
طی سالهای اخیر، واژهها و مفاهیمی چون «دانشبنیان شدن»، «دانشگاه جامعهمحور»، «رسالت اجتماعی دانشگاه» و «مسئولیت اجتماعی دانشگاهیان» مورد تأکید همه مقامات نظام در تمام سطوح مدیریتی بوده است. نزدیک شدن به چنین مفاهیمی مستلزم تقدیر از استادانی چون دکتر عبدالکریمی است که در برقراری ارتباط با جامعه پیشتاز هستند. ... در مقابل، برخورد با چنین استادانی، این معنا را میرساند که حرکت بهسوی اهداف پیشگفته نه تنها در دستور کار قرار ندارد، بلکه در واقع بنا بر این است که مراکز علمی-پژوهشی و اعضای هیئت علمی از ارتباطگیری با جامعه باز داشته شده و صرفاً در حیطه اموری چون آموزش مبتنی بر حفظ کردن برخی گزارهها (به تعبیر پائولو فریره، آموزش بانکی)، انتشار مقالههای بیارتباط با مسائل واقعی جامعه و امثال آن محدود نگاه داشته شود.
2️⃣ توجه به دیدگاه استادان و فرهیختگان در این رابطه
بازنگرداندن حکم اخراج دکتر عبدالکریمی به مثابه توهین و دهنکجی به استادان و فرهیختگان متعددی (اعم از دانشگاهی و حوزوی) است که طی این مدت کوتاه نسبت به تصمیم مورد نظر اعتراض کردند (شامل برخی بسیجهای دانشجویی).
3️⃣ برخورد با عبدالکریمی، برخورد با مدارا، وفاق، صلح و میانهروی است
هرچند محیط دانشگاه و فضای تفکر به صورت طبیعی میبایست از فعالیت تمامی اهالی علم و اندیشه استقبال کند، برخورد با اندیشمندی چون دکتر عبدالکریمی با برخورد با اندیشمندانی که در جریان فکری خود بهاصطلاح «تندرو» خوانده میشوند تفاوت بنیادین دارد. متأسفانه و به دلایل گوناگونی، جامعه ما دچار قطبیتهای شدیدی شده و ارتباط فکری و احساسی دستههای مختلف بهشکل فزایندهای کم شده است. این قطبیت موجب شده افراد هر دسته، رسانهها، مفاهیم، نمادها و ارزشهای خاص خود را -که متأسفانه معمولاً در تقابل با رسانهها، مفاهیم، نمادها و ارزشهای دسته روبهرو تعریف میشوند- داشته باشند. در چنین فضایی که بیشتر نخبگان (یا در واقع، شبهنخبگان) به عضویت یکی از قطبها درآمده و بیتوجه به منافع بلندمدت ملی، در دسته و گروه خود مریدان بیاعتراضی دور خود گرد آوردهاند، اندیشمند آزادهای چون دکتر عبدالکریمی (بههمراه معدودی دیگر) با محور قراردادن مفاهیمی چون «ایران شدن ایران»، «وفاق» و «همبستگی ملی»، خود را در تقابل با هر نوع تندروی تعریف کرده و با حضور در مجامع و رسانههای جگرگوشههای پارهپاره خانواده بزرگ ایران، رنج اعتراض و تهمتهای تندرویخواهان دستههای مختلف را به جان میخرد، به این امید که این پارهپارههای بهجانهمافتاده دوباره بتوانند یکدیگر را بهعنوان اعضای یک خانواده واحد دیده و در کنار گفتوگوی سازنده درباره اختلافات، برای سربلندی و عزت خانوادهشان راهی بیابند و دستبهکار آبادانی خانهشان شوند ...
ایجادکنندگان کارزار: وحید احسانی (دکتری توسعۀ کشاورزی)، محسن احمدوندی (دکتری ادبیات فارسی)، سیّد علیاحسان امامی (مدرس الهیات و فلسفه)، اکبر امیری (دکتری فلسفهی اسلامی)، امیرعلی بابایی (فعال مدنی)، محمّدمهدی حاتمی (دکتری فلسفۀ غرب)، فرزاد زیبایی (مدرس فلسفه)، محسن طاهری (دکترای فلسفه و کلام اسلامی)
لینک کارزار 👇
https://www.karzar.net/bijan-abdolkarimi
#بازگشت_عبدالکریمی_به_دانشگاه
✔️ لطفاً بازنشر داده و به جمعآوری امضا کمک کنید.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست بازگشت دکتر بیژن عبدالکریمی به دانشگاه
بدینوسیله تقاضامندیم دستور فرمایید هرچه سریعتر موجبات بهرهمندی دوباره دانشگاه آزاد اسلامی از وجود دکتر بیژن عبدالکریمی فراهم شود. در این رابطه، بهاختصار چند نکته عرض میگردد:
❗️منفعل نباشیم!
✅ اگر با اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی از دانشگاه موافقید که هیچ، در غیراینصورت، لطفا چند ثانیه وقت گذاشته و کارزار زیر را امضا کنید:
https://www.karzar.net/bijan-abdolkarimi
⬅️ همانطور که در کانال دکتر عبدالکریمی درج شدهاست: «بازگشت دکتر بیژن عبدالکریمی به دانشگاه آزاد اسلامی در حال حاضر موقت بوده، حکم هیئت تجدیدنظر مبنی بر لغو حکم اخراج ایشان موکول به تشکیل مجدد جلسه هیئت مذکور شده و هنوز حکم نامشروع اخراج ایشان به طور قطعی ابطال نشدهاست. کارزار زیر برای ابطال قطعی حکم اخراج ایشان است.»
❓میپرسید «مگر امضای من یک نفر چه تأثیری میتواند داشتهباشد؟!»
👈 اجازه بدهید پاسخ شما را از زبان دو چهرۀ شناختهشده بدهم:
1️⃣ هلن کلر (دختر نابینا و ناشنوایی که از دانشگاه هاروارد فارغالتّحصیل گردید، به یک فعّال مدنی و اجتماعی تأثیرگذار تبدیل شد و ترجمۀ کتابهایش در عموم کشورها منتشر شدند):
🔹 «من فقط یک نفر هستم، امّا یک نفر هستم. خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، امّا بعضی کارها هست که میتوانم انجام دهم؛ این که خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، باعث نمیشود آن کارهایی که میتوانم انجام بدهم را نیز انجام ندهم».
2️⃣ مولوی (علیهالرّحمه):
🔹 تو نگو «همه به جنگند و ز صلح من چه آید» / تو یکی نهایی، هزاری، تو چراغ خود برافروز
🙏 بنابراین، لطفا با امضا کردن این کارزار، بهعنوان «یک نفر» سهم خود را ادا کرده و از انجام دادن کاری که میتوانید انجام دهید (ولو کوچک) شانه خالی نکنید.
✔️ سایت «کارزار» یک استارتاپ اجتماعی است، یک بستر مستقل جمعآوری امضا که مجوزهای لازم را اخذ کرده و در چارچوب قوانین کشور فعالیت میکند.
⬅️ برای امضای کارزار کافیست بر لینک مربوطه کلیک کرده، نام و نام خانوادگی و شمارۀ همراه (یا آدرس ایمیل) خود را درج و گزینۀ «ثبت امضا» را انتخاب کنید.
👈 تعداد امضاهای کارازا هماکنون (ساعت ۱۶:۰۰ پنجشنبه اوّل مهر) به عدد ۷۰۹ رسیدهاست. با افزودهشدن فقط ۲۹۱ امضای دیگر، این مطالبه در صفحۀ اینستاگرام کارزار (با بیش از ۲۰۰ هزار نفر عضو) منتشر میشود و چون اعضای این پیج علاقهمندان به کارزار و عموماً دغدغهمند و کنشگرند، این اتفاق باعث میشود که سرعت جمعآوری امضا برای آن بهشکل محسوسی افزایش پیدا کند.
⏪ چنانچه قبلاً این کارزار را امضا کردهاید، شاید بتوانید به متقاعدکردن سایرین و جمعآوری امضاهای بیشتر کمک کنید.
⬅️ همراه شو عزیز! ➡️
✅ اگر با اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی از دانشگاه موافقید که هیچ، در غیراینصورت، لطفا چند ثانیه وقت گذاشته و کارزار زیر را امضا کنید:
https://www.karzar.net/bijan-abdolkarimi
⬅️ همانطور که در کانال دکتر عبدالکریمی درج شدهاست: «بازگشت دکتر بیژن عبدالکریمی به دانشگاه آزاد اسلامی در حال حاضر موقت بوده، حکم هیئت تجدیدنظر مبنی بر لغو حکم اخراج ایشان موکول به تشکیل مجدد جلسه هیئت مذکور شده و هنوز حکم نامشروع اخراج ایشان به طور قطعی ابطال نشدهاست. کارزار زیر برای ابطال قطعی حکم اخراج ایشان است.»
❓میپرسید «مگر امضای من یک نفر چه تأثیری میتواند داشتهباشد؟!»
👈 اجازه بدهید پاسخ شما را از زبان دو چهرۀ شناختهشده بدهم:
1️⃣ هلن کلر (دختر نابینا و ناشنوایی که از دانشگاه هاروارد فارغالتّحصیل گردید، به یک فعّال مدنی و اجتماعی تأثیرگذار تبدیل شد و ترجمۀ کتابهایش در عموم کشورها منتشر شدند):
🔹 «من فقط یک نفر هستم، امّا یک نفر هستم. خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، امّا بعضی کارها هست که میتوانم انجام دهم؛ این که خیلی کارها را نمیتوانم انجام دهم، باعث نمیشود آن کارهایی که میتوانم انجام بدهم را نیز انجام ندهم».
2️⃣ مولوی (علیهالرّحمه):
🔹 تو نگو «همه به جنگند و ز صلح من چه آید» / تو یکی نهایی، هزاری، تو چراغ خود برافروز
🙏 بنابراین، لطفا با امضا کردن این کارزار، بهعنوان «یک نفر» سهم خود را ادا کرده و از انجام دادن کاری که میتوانید انجام دهید (ولو کوچک) شانه خالی نکنید.
✔️ سایت «کارزار» یک استارتاپ اجتماعی است، یک بستر مستقل جمعآوری امضا که مجوزهای لازم را اخذ کرده و در چارچوب قوانین کشور فعالیت میکند.
⬅️ برای امضای کارزار کافیست بر لینک مربوطه کلیک کرده، نام و نام خانوادگی و شمارۀ همراه (یا آدرس ایمیل) خود را درج و گزینۀ «ثبت امضا» را انتخاب کنید.
👈 تعداد امضاهای کارازا هماکنون (ساعت ۱۶:۰۰ پنجشنبه اوّل مهر) به عدد ۷۰۹ رسیدهاست. با افزودهشدن فقط ۲۹۱ امضای دیگر، این مطالبه در صفحۀ اینستاگرام کارزار (با بیش از ۲۰۰ هزار نفر عضو) منتشر میشود و چون اعضای این پیج علاقهمندان به کارزار و عموماً دغدغهمند و کنشگرند، این اتفاق باعث میشود که سرعت جمعآوری امضا برای آن بهشکل محسوسی افزایش پیدا کند.
⏪ چنانچه قبلاً این کارزار را امضا کردهاید، شاید بتوانید به متقاعدکردن سایرین و جمعآوری امضاهای بیشتر کمک کنید.
⬅️ همراه شو عزیز! ➡️
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست بازگشت دکتر بیژن عبدالکریمی به دانشگاه
بدینوسیله تقاضامندیم دستور فرمایید هرچه سریعتر موجبات بهرهمندی دوباره دانشگاه آزاد اسلامی از وجود دکتر بیژن عبدالکریمی فراهم شود. در این رابطه، بهاختصار چند نکته عرض میگردد:
"زیارت عاشورا" ی دروغین ما!
بیشتر ما ایرانیان در مراسم عزاداری سالار آزادگان عالم شرکت کرده و زیارت عاشورا میخوانیم، امّا در عین حال، ویژگیهایی داریم که نهتنها با سیرهوسنّت امام حسین (ع) سازگاری ندارند، بلکه با بارزترین ویژگیهای زندگی سیّدالشّهدا یعنی آزادگی، اصلاحگری و هزینهدادن برای حق، در تضاد هستند.
در زیارت عاشورا با اباعبدالله (ع) تجدیدپیمان کرده و میگوییم «ما دوستِ ادامهدهندگان راه تو (آزادگان اصلاحگر) و دشمن کسانی هستیم که در مقابل آزادگی و اصلاحگری قرار میگیرند. ما با ظالمان میانهای نداشته و طرفدار و حامی مظلومان هستیم»، امّا در عمل چقدر اینگونهایم؟! آیا میشود زیارت عاشورا را صادقانه خواند و از اصلاحگران مظلومواقعشده حمایت نکرد؟!
دکتر نعمتاله فاضلی از رواج «فرهنگ احتیاطگری» (درمقابل کنشگری) در میان دانشگاهیان ما سخن میگوید و دکتر حسین اسکندری معتقد است بیشتر دانشگاهیان ما بهجای اینکه «کنشگر» باشند، «کرنشگر» شدهاند. البته عافیتطلبی، محافظهکاری و کرنشگری محدود به دانشگاهیان نبوده و عمومیت دارد، چنانکه مهندس بازرگان از «سازگاری» (بهمعنای منفی آن) و «پفیوزی» ایرانیان سخن میگوید.
بیشتر ما ایرانیان در خفا نسبت به بسیاری چیزها اعتراض میکنیم، امّا در فرصتهایی که میتوانیم صحبت، نقد یا موضعگیری کرده و اثرگذاری داشتهباشیم (ولو اندک)، ترجیح میدهیم سکوت اختیار کنیم که گربه شاخمان نزند! بارها دیده میشود که وقتی در جمع (حضوری یا مجازی) نقدهایی مطرح میکنید، هیچکس از شما حمایت نمیکند امّا بعد برخی بهشکل خصوصی به شما میگویند: «آفرین، ما هم با تو موافقیم، خوب کردی این حرفها را مطرح کردی»!
در جامعۀ ما، مانند عموم کشورهای توسعهنیافته (بخوانید جهانسوّم، عقبمانده، بلاتکلیف، سردرگم)، «نظام پاداشدهی اقتصادی و اجتماعی» با «منافع جمعی و ملّی» همراستا نیست. دکتر پاپلییزدی این مسئله را با اندکی مبالغه اینگونه بیان میکند: «جهانسوّم جایی است که هرکس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هرکس که بخواهد خانهاش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد!». در چنین شرایطی، بیشتر ما در انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب موضوع پایاننامه و مقاله، هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه در مقابل افراد مختلف چه بگوییم و چگونه رفتار کنیم و بهطور کلّی در عموم موقعیتها، خیلی دقیق و هوشمندانه براساس «مسیر رشد و پیشرفت شخصی» (مسیری که در راستای اصلاح جامعه نیست) تصمیمگرفته و عمل میکنیم.
وقتی به افراد میگویید «تو که با فلان مسئله مخالفی، چرا در جلسه حرف نزدی؟ چرا پای فلان بیانیه، پویش یا کارزار را امضا نکردی؟ و غیره» به شما پاسخ میدهند که «این کار هزینه دارد» بعد همین افراد در زیارت عاشورا خطاب به سرور آزادگان عالم میگویند: «پدر، مادر، زندگی، فرزند، خانواده و داراییام به فدای تو باد ای اباعبدالله»!
مسلّماً وجود این ویژگیهای متضاد با سیره و منش امام حسین (ع)، ژنتیکی نیستند؛ هر یک از ما از همین الان میتوانیم در مسیر «آزادگی و اصلاحگری جامعه» قرار بگیریم. لازم نیست «جوگیر» شده و زندگی شخصی خود را تعطیل کنیم؛ کافیست در مواقع تصمیمگیری، خیر و صلاح جامعه را نیز در نظر داشته و از فرصتهای موجود برای برداشتن گامهایی هر چند کوچک در این راستا استفاده کنیم. همچنین، لازم نیست خود را بههلاکت بیندازیم، کافیست مبنای تصمیمگیریهایمان صِرفِ پیشیگرفتن از سایرین در مسابقههایی نباشد که برندهشدن در آنها در بهترین حالت، ارتباطی با «مفیدتر بودن برای جامعه» ندارد (اگر بهمثابه مضرتر بودن برای جامعه نباشد).
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
بیشتر ما ایرانیان در مراسم عزاداری سالار آزادگان عالم شرکت کرده و زیارت عاشورا میخوانیم، امّا در عین حال، ویژگیهایی داریم که نهتنها با سیرهوسنّت امام حسین (ع) سازگاری ندارند، بلکه با بارزترین ویژگیهای زندگی سیّدالشّهدا یعنی آزادگی، اصلاحگری و هزینهدادن برای حق، در تضاد هستند.
در زیارت عاشورا با اباعبدالله (ع) تجدیدپیمان کرده و میگوییم «ما دوستِ ادامهدهندگان راه تو (آزادگان اصلاحگر) و دشمن کسانی هستیم که در مقابل آزادگی و اصلاحگری قرار میگیرند. ما با ظالمان میانهای نداشته و طرفدار و حامی مظلومان هستیم»، امّا در عمل چقدر اینگونهایم؟! آیا میشود زیارت عاشورا را صادقانه خواند و از اصلاحگران مظلومواقعشده حمایت نکرد؟!
دکتر نعمتاله فاضلی از رواج «فرهنگ احتیاطگری» (درمقابل کنشگری) در میان دانشگاهیان ما سخن میگوید و دکتر حسین اسکندری معتقد است بیشتر دانشگاهیان ما بهجای اینکه «کنشگر» باشند، «کرنشگر» شدهاند. البته عافیتطلبی، محافظهکاری و کرنشگری محدود به دانشگاهیان نبوده و عمومیت دارد، چنانکه مهندس بازرگان از «سازگاری» (بهمعنای منفی آن) و «پفیوزی» ایرانیان سخن میگوید.
بیشتر ما ایرانیان در خفا نسبت به بسیاری چیزها اعتراض میکنیم، امّا در فرصتهایی که میتوانیم صحبت، نقد یا موضعگیری کرده و اثرگذاری داشتهباشیم (ولو اندک)، ترجیح میدهیم سکوت اختیار کنیم که گربه شاخمان نزند! بارها دیده میشود که وقتی در جمع (حضوری یا مجازی) نقدهایی مطرح میکنید، هیچکس از شما حمایت نمیکند امّا بعد برخی بهشکل خصوصی به شما میگویند: «آفرین، ما هم با تو موافقیم، خوب کردی این حرفها را مطرح کردی»!
در جامعۀ ما، مانند عموم کشورهای توسعهنیافته (بخوانید جهانسوّم، عقبمانده، بلاتکلیف، سردرگم)، «نظام پاداشدهی اقتصادی و اجتماعی» با «منافع جمعی و ملّی» همراستا نیست. دکتر پاپلییزدی این مسئله را با اندکی مبالغه اینگونه بیان میکند: «جهانسوّم جایی است که هرکس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هرکس که بخواهد خانهاش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد!». در چنین شرایطی، بیشتر ما در انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب موضوع پایاننامه و مقاله، هنگام تصمیمگیری در مورد اینکه در مقابل افراد مختلف چه بگوییم و چگونه رفتار کنیم و بهطور کلّی در عموم موقعیتها، خیلی دقیق و هوشمندانه براساس «مسیر رشد و پیشرفت شخصی» (مسیری که در راستای اصلاح جامعه نیست) تصمیمگرفته و عمل میکنیم.
وقتی به افراد میگویید «تو که با فلان مسئله مخالفی، چرا در جلسه حرف نزدی؟ چرا پای فلان بیانیه، پویش یا کارزار را امضا نکردی؟ و غیره» به شما پاسخ میدهند که «این کار هزینه دارد» بعد همین افراد در زیارت عاشورا خطاب به سرور آزادگان عالم میگویند: «پدر، مادر، زندگی، فرزند، خانواده و داراییام به فدای تو باد ای اباعبدالله»!
مسلّماً وجود این ویژگیهای متضاد با سیره و منش امام حسین (ع)، ژنتیکی نیستند؛ هر یک از ما از همین الان میتوانیم در مسیر «آزادگی و اصلاحگری جامعه» قرار بگیریم. لازم نیست «جوگیر» شده و زندگی شخصی خود را تعطیل کنیم؛ کافیست در مواقع تصمیمگیری، خیر و صلاح جامعه را نیز در نظر داشته و از فرصتهای موجود برای برداشتن گامهایی هر چند کوچک در این راستا استفاده کنیم. همچنین، لازم نیست خود را بههلاکت بیندازیم، کافیست مبنای تصمیمگیریهایمان صِرفِ پیشیگرفتن از سایرین در مسابقههایی نباشد که برندهشدن در آنها در بهترین حالت، ارتباطی با «مفیدتر بودن برای جامعه» ندارد (اگر بهمثابه مضرتر بودن برای جامعه نباشد).
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
Telegram
کانال وحید احسانی
فعّال فرهنگی-اجتماعی، دکتری توسعه کشاورزی، تولید و فروش روغن حیوانی کرمانشاهی و عسل طبیعی، ارسال برای تمام شهرها
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
@vahidehsani_vh
ارسال پیام بهصورت ناشناس:
http://www.tg-me.com/HidenChat_Bot?start=128610692
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
جامعۀ مدنی: «نقطۀ شروع» یا «خط پایان»؟!
خوشبختانه، با گذشت زمان، بخش فزایندهای از مردم متوجه میشوند که «یک کلمه»ای [1] که از طریق آن باید درمان جامعه را جستجو کنیم، «جامعۀ مدنی» است. پرسش اینجاست که جامعۀ مدنی چگونه شکل گرفته و تقویت میشود؟
از دید بیشتر ایرانیان، وجود جامعۀ مدنی قوی مستلزم وجود «مردمانی آگاه و توانمند»، «آگاهی و توانمندی مردم» مستلزم وجود «نظام آموزشی کارآمد» و «شرایط اقتصادی مناسب» و وجود این دو نیز نیازمند وجود «نظام سیاسی مردم-مدار و پاسخگو» است.
هر گاه از «جامعۀ مدنی» صحبت میشود، بیشتر ما بر اساس مدل فرایندی نمایشدادهشده در شکل اوّل به مسئله نگاه میکنیم (برای مشاهدۀ تصاویر به نمای INSTANT VIEW مراجعه کنید)، امّا اگر چنین باشد، پس دیگر به جامعۀ مدنی چه نیازی داریم؟! یعنی اگر نظام سیاسیْ مردم-مدار و پاسخگو بوده، این نظام سیاسیِ مطلوب، شرایط اقتصادی مناسب و نظام آموزشی کارآمدی ایجاد کردهباشد و به تَبَع این دو، مردم نیز آگاه و توانمند شدهباشند، جامعۀ مدنی قرار است به چه کار ما بیاید که بودونبود یا قوّتوضعفش برایمان اهمّیتی داشتهباشد؟!
آن «جامعۀ مدنی» مورد نظر عموم ما ایرانیان -که آخرین مرحلۀ مدل فرایندی بالاست- یک چیز صرفاً تشریفاتی است. در مقابل این دیدگاه رایج، دیدگاه مهجوری هم وجود دارد که معتقد است «تلاش مستقیم برای برساختن و تقویت جامعۀ مدنی» خودش «نقطۀ شروع» است، بدین معنی که پرداختن به آن نیازمند هیچ پیشنیاز یا مقدماتی نیست.
مطابق دیدگاه اخیر، ما باید با تلاشِ ابتدابهساکن در راستای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی، رویههای غلط و مضر حاکم بر عرصههای مختلف جامعه (سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و غیره) را به عقب حول بدهیم، نه این که منتظر بمانیم برای تشریففرمایی ما (حرکت و تلاشکردن ما برای اصلاح جامعه از طریق ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی) فرش قرمز پهن شده و شرایط مناسب فراهم آید (شکل دوّم).
با پذیرش این مهم، احتمالاً با پرسشهای زیر مواجه میشویم:
❓آیا انتظار میرود که تمام مردم بهاتّفاق و همزمان برای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی به حرکت درآیند و در تحقق این هدف به یک اندازه تأثیرگذار باشند؟
❓وقتی هنوز در سایرین برای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی عزمی دیده نمیشود، من و شما چه نقشی داریم و چه کار میتوانیم (و باید) بکنیم؟
در یادداشت کوتاه بعدی به پرسشهای بالا پرداختهام و اگر عمری باقی بود، به امید خدا طی روزهای آتی آن را منتشر خواهم کرد.
به امید سربرآوردن و رشد و گسترش جوانههای کوچکِ باغِ جامعۀمدنی از بستر جامعه؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
پانویس:
[1] اشاره به کتاب «یک کلمه» اثر میرزا یوسفخان تبریزی (یوسف مستشارالدوله) که چاپ اوّل آن در سال 1249 شمسی منتشر گردید. در آن سالهای سخت و تحت فشارهای یک استبدادِ لُخم، میرزا یوسفخان «قانون» را به عنوان «یک کلمه»ای که نسخۀ شفابخش دردهای جامعه است معرّفی کرد، امّا «مَحَک تجربه» نشان داد که «قانون» (و بسیاری دیگر از ظواهر دموکراسی) برای سازگار شدن با رویههای استبدادی و اندکسالارانه، استعداد عجیبی دارند.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
خوشبختانه، با گذشت زمان، بخش فزایندهای از مردم متوجه میشوند که «یک کلمه»ای [1] که از طریق آن باید درمان جامعه را جستجو کنیم، «جامعۀ مدنی» است. پرسش اینجاست که جامعۀ مدنی چگونه شکل گرفته و تقویت میشود؟
از دید بیشتر ایرانیان، وجود جامعۀ مدنی قوی مستلزم وجود «مردمانی آگاه و توانمند»، «آگاهی و توانمندی مردم» مستلزم وجود «نظام آموزشی کارآمد» و «شرایط اقتصادی مناسب» و وجود این دو نیز نیازمند وجود «نظام سیاسی مردم-مدار و پاسخگو» است.
هر گاه از «جامعۀ مدنی» صحبت میشود، بیشتر ما بر اساس مدل فرایندی نمایشدادهشده در شکل اوّل به مسئله نگاه میکنیم (برای مشاهدۀ تصاویر به نمای INSTANT VIEW مراجعه کنید)، امّا اگر چنین باشد، پس دیگر به جامعۀ مدنی چه نیازی داریم؟! یعنی اگر نظام سیاسیْ مردم-مدار و پاسخگو بوده، این نظام سیاسیِ مطلوب، شرایط اقتصادی مناسب و نظام آموزشی کارآمدی ایجاد کردهباشد و به تَبَع این دو، مردم نیز آگاه و توانمند شدهباشند، جامعۀ مدنی قرار است به چه کار ما بیاید که بودونبود یا قوّتوضعفش برایمان اهمّیتی داشتهباشد؟!
آن «جامعۀ مدنی» مورد نظر عموم ما ایرانیان -که آخرین مرحلۀ مدل فرایندی بالاست- یک چیز صرفاً تشریفاتی است. در مقابل این دیدگاه رایج، دیدگاه مهجوری هم وجود دارد که معتقد است «تلاش مستقیم برای برساختن و تقویت جامعۀ مدنی» خودش «نقطۀ شروع» است، بدین معنی که پرداختن به آن نیازمند هیچ پیشنیاز یا مقدماتی نیست.
مطابق دیدگاه اخیر، ما باید با تلاشِ ابتدابهساکن در راستای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی، رویههای غلط و مضر حاکم بر عرصههای مختلف جامعه (سیاسی، اقتصادی، آموزشی، فرهنگی و غیره) را به عقب حول بدهیم، نه این که منتظر بمانیم برای تشریففرمایی ما (حرکت و تلاشکردن ما برای اصلاح جامعه از طریق ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی) فرش قرمز پهن شده و شرایط مناسب فراهم آید (شکل دوّم).
با پذیرش این مهم، احتمالاً با پرسشهای زیر مواجه میشویم:
❓آیا انتظار میرود که تمام مردم بهاتّفاق و همزمان برای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی به حرکت درآیند و در تحقق این هدف به یک اندازه تأثیرگذار باشند؟
❓وقتی هنوز در سایرین برای ایجاد و تقویت جامعۀ مدنی عزمی دیده نمیشود، من و شما چه نقشی داریم و چه کار میتوانیم (و باید) بکنیم؟
در یادداشت کوتاه بعدی به پرسشهای بالا پرداختهام و اگر عمری باقی بود، به امید خدا طی روزهای آتی آن را منتشر خواهم کرد.
به امید سربرآوردن و رشد و گسترش جوانههای کوچکِ باغِ جامعۀمدنی از بستر جامعه؛
به امید فردایی بهتر؛
به امید ایرانی آباد.
پانویس:
[1] اشاره به کتاب «یک کلمه» اثر میرزا یوسفخان تبریزی (یوسف مستشارالدوله) که چاپ اوّل آن در سال 1249 شمسی منتشر گردید. در آن سالهای سخت و تحت فشارهای یک استبدادِ لُخم، میرزا یوسفخان «قانون» را به عنوان «یک کلمه»ای که نسخۀ شفابخش دردهای جامعه است معرّفی کرد، امّا «مَحَک تجربه» نشان داد که «قانون» (و بسیاری دیگر از ظواهر دموکراسی) برای سازگار شدن با رویههای استبدادی و اندکسالارانه، استعداد عجیبی دارند.
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
ویرگول
جامعۀ مدنی: «نقطۀ شروع» یا «خط پایان»؟!
به مرور، بخش فزایندهای از مردم متوجه نقش و اهمّیت «جامعۀ مدنی» در درمان و اصلاح جامعه میشوند، امّا جامعۀ مدنی چگونه ایجاد و تقویت میشود؟