Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چله_ عاشورا
سازنده: بیتا سمیعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ُنیب_ عاشورا
سازنده: بیتا سمیعی
وداع باپیکر حسین(ع)
می روم اما دلم اینجاست، یا شیب الخضیب
دیده ام بهر تو چون دریاست، یا شیب الخضیب

می روم اما یکی تصویر آزارم دهد
پیکری عریان در این صحراست، یا شيب الخضیب

زنده ام اما مرا این زندگانی نیست، نیست
زندگی با تو فقط زیباست، یا شیب الخضیب

آن زمانی که هجو م آورد دشمن بر حرم
خواهرت فهمید بس تنهاست، یا شیب الخضیب

بر خیام افتاد آتش، خیمه هایت سوخت، سوخت
درنظر چون خانه زهراست، یا شیب الخضیب

وای از نعل ستوران وبدنهای شما
دشمنت با این عمل رسواست، یا شیب الخضیب

می برندم سوی کوفه با اسارت جان من
کوفه ای که مشهد باباست، یا شیب الخضیب

شمس من از روی نی بر خواهر خود، باز، تاب
راس تو مصباح در شبهاست، یا شیب الخضیب

شعر:اسماعیل تقوایی

#اشعار_روز_یازدهم_محرم
می روم از کربلا جا می گذارم پیکرت
می کنی همراهیم از روی نیزه با سرت
بر سفارشهای تو جان اخا کردم عمل
در ره دشوار آن خم گشته قد خواهرت
هر زمان یاد آورم آتش بگیرم از درون
خنجر شمر لعین شد آشنا با حنجرت

ناله ای در قتلگه آمد به گوشم آشنا
گوئیا صاحب عزای قتلگه شد مادرت
من به قربان تن عریان خاک افتاده ات
پس چه شد پیراهنی که داد بر تو خواهرت
من فدای جمله ی اعضات،انگشتت کجاست
برده آیا ساربان ،انگشت با انگشترت
بعد تو از آتش کین خیمه هایت سوختند
جانیان کردند غارت گوشوار دخترت
اشتران بی کجاوه مرکب ما گشته اند
سخت اوضاعی شده بر خواهر غم پرورت
پیش از این هرگز نمی شد باورم آید دمی
قسمتم گردد اسارت از عدوی کافرت
می برندم کوفه ای که بوده منزلگاهمان
کوفه ای که حاکمیت کرده در آن حیدرت
راه ورسم کوفیان صبر وقرارم برده است
یاور قرآنی ام شو تو به راس انورت

شاعر : اسماعیل تقوایی

#اشعار_روز_یازدهم_محرم
خدا نگهدار تو
جدا شده سر زتن خدا نگهدار تو
کشته دور از وطن خدا نگهدار تو
می رود از کربلا خواهر هجران زده
ای بدن بی کفن خدا نگهدار تو
سوخته آن پیکرت براثر آفتاب
ای شه عریان بدن خدانگهدارتو
بربدن پاک تو تاخته مرکب عدو
راکب آن اهرمن خدا نگهدار تو
سرت به نی رفته وتنت به دشت بلا
راس تو همراه من خدا نگهدار تو
کی بسپارد تنت در دل خاک ای حسین
شهید صدپاره تن خدانگهدار تو
میروم اما دلم مانده کنار تنت
پیرشدم زین محن خدانگهدارتو

شاعر : اسماعیل تقوایی
#اشعار_روز_یازدهم_محرم
درد دل زینب(س)
سر که از پیکرت جدا کردند
ای حسینم به ما جفا کردند
تاکه بی پاسبان حرم دیدند
قصد غارت به خیمه ها کردند
آتش افتد به جانشان، آتش
در میان حرم بپا کردند
گوشواره زگوشها بردند
غرق خون جمله گوشها کردند
رحم بر کودکان، زنان،هرگز
در بیابان خدا خدا کردند
برشهیدان ما بتازاندند
خون به قلب تمام ما کردند
پسرت را گرفته تا بکشند
آمدم بینشان رها کردند
شد جدا سرزپیکر شهدا
همه سرها به نیزه ها کردند
جسم پاک همه شهیدان را
بی کفن بر زمین رها کردند
آل پیغمبر واسارت،وای
این ستم مسلمین به ما کردند
برشترهای بی کجاوه سوار
عازم شهر بی وفا کردند
وای از آن دم که وارد کوفه
جمله اولاد مرتضی کردند
بی وفایان کوفه جمع شدند
گریه ها از برای ما کردند
یادشان رفته عهد بشکستند
وتو را اینچنین رها کردند
سخنان مرا چو بشنیدند
طلب بخشش از خدا کردند
قصر کوفه حضور ابن زیاد
با سرپاک تو چها کردند
خیزران را به پیش چشم همه
با لبان تو آشنا کردند
همچو حیدر سخنوری کردم
ناتوان قصد جان ما کردند
کاروان را زبعد رسوایی
عازم شام پر بلا کردند

شاعر : اسماعیل تقوایی

#اشعار_روز_یازدهم_محرم
عبور از قتلگاه
رفته ای ومی روم کوفه وشام بلا
ای که بود زینبت برغم تو مبتلا
مانده زمین پیکرت رفته سرت روی نی
سایه ندارد تنت زاده ی خیرالنسا
رفته سرت کوفه وآمده ام قتلگه
تا که وداعی کنم با تن خون خدا
له بشود پیکرت زیرسم اسبها
ناله کند در غمت جمله ی ارض وسما
بوده ای آرام جان، جان به لبم آمده
ناله ی وا جد من رفته به عرش خدا
وای محمد ببین جسم حسینت به خاک
غرقه به خون باشد وسرشده ازتن جدا
وای محمد تن، نوادگانت ببین
برتن آنها وزد نسیم باد صبا
سوی اسارت برند جمله بنات ترا
سخت بود بر همه قبول این ماجرا
پیرشدم یاحسین درغم هجران تو
قدخم من بود شاهد این مدعا

شاعر : اسماعیل تقوایی

#اشعار_روز_یازدهم_محرم
میروم

پیکرت بر روی خاک ومن زاینجا میروم
بی دفاع ودل غمین وزار و تنها می روم

بعد تو ای جان زینب شد اسیری سهم ما
روی نی سرهایتان همراه نی ها میروم

من فدای آن تن صدپاره وبی سایه ات
دفن نا کرده تن تو مانده بر جا میروم

سالها در کوفه بابایم علی بوده امیر
لیک اینک بر اسیری سوی آنجا میروم

درد زینب را همیشه تو شفا میداده ای
یک جهانی درد دارم بی مسیحا میروم

راه بعد از این پر از رنج وبلا باشد حسین
در ره ابلاغ پیغامت مهیا می روم

در همین یکروز زینب قد کمانی گشته است
بس مصیبت دیده وبا بار غمها میروم

روز اول آمدم همراه جمع اقربا
حال با همراهی سرباز اعدا میروم

بی برادرها، برادر زاده ها وبی پسر
داغشان بر دل، غریب وبی تسلا میروم

شعر:اسماعیل تقوایی

#اشعار_روز_یازدهم_محرم
محمود کریمی♦️نه خانواده من تا به حال رفته اسارت/چهارپایه خوانی(شب…
@ey_elahe_naz
کاروان اسرا -( نه خانواده من تابحال رفته اسارت )

نه خانواده من تابحال رفته اسارت
نه گوشواره اى از بچه هام رفته به غارت
هنوز چادر طفل مرا كسى نكشيده ست
كسى به اهل و عيالم نكرده است جسارت
كسى حوالى ما -شک ندارم اينكه- ندارد
براى قطع سرى از قفا هنوز، مهارت
حسين جان چه بگويم كه روسياه ترينم
كه من نرفته ام و زينب تو رفته اسارت
كه كودكان تو با پاى سنگ خورده ى عريان
ز خارهاى بيابان كشيده اند مرارت
كه بعد روضه همه زود مى روند به خانه
رقيه هم به خرابه، يزيد هم به عمارت
نخوانده بودم اگر من، نبود عين خيالم
ولى كنون چه كنم آه با همين دو عبارت
سرت به نيزه، تنت روى خاک، آه بميرم
كه كهنه پيرهنت هم نيامده ست به كارت
 
شاعر : پیمان طالبی
متن نوحه :
 
#نوحه_الوداع_ای_سر_بریده
می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده
می روم ای یارِ در خون آرمیـده ، الوداع ای سر بریده
می روم اما دلم اینجا تپیده ، الوداع ای سر بریده
می روم با این دلِ آتش کشیده ، الوداع ای سر بریده
**
الوداع ای بر زمیـن افتاده بی سر ای برادر
پیکـر صد پارة عریان شده در خون شناور
کنج محمل دیده تر از کربلایت می روم من
بر سـرِ نیـزه سـرت بینـم بـرادر در برابر
نِی به تن پیراهنی داری نه انگشتر به انگشت
از جفـای ساربانان دیده ای خنجر به انگشت
از سرِ نِی دیده بگشا کن نگاهی حال و روزم
سر شکستم تا گرفتم گوشة معجر به انگشت
می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده
**
در کنارت نعش صد چاک علی اکبر فتـاده
زیر پایت طفلکِ قنداقه پوش اصغر فتـاده
دور تا دورت اگر دیدم فراوان نِی شکستـه
پیکـر هفتـاد و دو پـروانـة پـرپـر فتـاده
دختـرانـت در کنـارم مثـل بـاران بهـاری
خون ز مژگان می کنند از دوری روی تو جاری
من که خود بی طاقت و بی صبر و تاب و بیقرارم
کو توان و طاقتـی تا سر کنـم با بی قراری
می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده
**
نعش زیر سمّ مَرکب لِه شده داری کنارت
قاسـم نو رسته بی سر آرمیـده در جوارت
عـون و عبـداله و جعفـر نوگلان باغ حیدر
بر زمیـن افتـاده اند آلاله هـای لاله زارت
دسـت عبدالله کنارت مانده بر خاک بیابان
می درخشد چون شهابی زیر این خورشید تابان
ساربان آهسته تر این ناقه را فرمان بده تا
اندکـی دیگر ببینـم قامـت عـالی جنـابان
می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده
**
در کنـار علقمـه افتـاده سقـای حرمـگـاه
بین عباس و حسین گردیده پهنای حرمگاه
قدّ و بالای یلِ ام البنیـن کوتاه شد این جا
دیدن بی دستی او گشته غوغـای حرمگـاه
تا نگـاه آخر زینـب به نعـش بی سر افتاد
قطـره های اشـک او آبی به باغ پرپر افتاد
گفتن یاران خداحافظ دلش دریای خون کرد
باز شعـر سـروری بر آهِ سوزِ خـواهر افتاد
می روم از کربلا قامت خمیده ،  الوداع ای سر بریده
 
شام غریبان


شمع دل میسوزد و شام غریبان امشب است
مو پریشان زینب است
گم شده طفلان و حیران در بیابان زینب است
مو پریشان زینب است

🚩⭕️🚩⭕️🚩⭕️

آسمان کربلا تیره شده واویلتا
حضرت زهرا بیا
سر به روی نی تن شه مانده زیر دست و پا
حضرت زهرا بیا
******

⭕️دم پـاره
آتش گرفته خیمه ها
رأس حسین به نیزه ها

رأس حسین به نیزه ها
آتیش زدن به خیمه ها

بر خیز ای باب نجات حسین جان 
آزاد شد آب فرات حسین جان
وداع حضرت زینب س باامام حسین در قتلگاه

╔ ✾ ✾ ✾ ᐸᐸ════════
متن نوحه باسبک
╚════════ ✾ ✾ ✾>> ╝


خدا حافظ ای ذکر لبهای زینب
داداش
خداحافظ ای نور چشمای زینب
خدا حافظ ای یادرگار مدینه
خدا حافظ ای عشق تنهای زینب
خدا حافظ ای عشق تنهای زینب

خداحافظ ای یار ودلدار خواهر
ای همه کس وکار زینب

خداحافظ ای بهترین یارودلبر
امام زمان معذرت میخوام
خدا حافظ ای پیکر پاره پاره
خداحافظ ای غرق در خون برادر
خداحافظ ای غرق در خون برادر
بگو من چه جوراز کنار تو پا شم
داداش
دعا کن تا من هم همین جا فدا شم
تمام کس وکار زینب تو هستی
داداش
نمی تونم از توحسینم جدا شم
حرفاشوبا ابی عبدالله زد رو کرد به بدن عباس یه حرفی زد خیلی دلا رو می سوزونه نمیدونم با تو چه میکنه
خداحافظ ای پهلونه مدینه
عموی رشید وقشنگه سکینه
عباس
الهی میمردم تاچشمام نمی خورد
ای وای ای وای
به دستی که افتادو رو زمینه
به دستی که افتاد وروزمینه
خدا حافظ ای بهترین یادگارم
ابالفضل
دیگه بعد تو میل بودن ندارم
من معذرت میخوام برای این یدونه
تورو جون زهرا قسم ای اباالفضل
بگم
منوبین نامحرمان جانزاری
حسییییییییین
۲
(دفن شهدای کربلا)
بنی اسد از دیده خون ببارید
بر این بدن یک بوریا بیارید
با تن صد چاک
افتاده بر خاک
ای وای حسین جان۲

بنی اسد اکبر ز نسل طاها
پیکر پاکش گشته اربا اربا
صد پاره پیکر
شد علی اکبر
ای وای حسین جان۲

بنی اسد شد پاره پاره حنجر
با تیر حرمله علی اصغر
از ظلم گلچین
قنداقه خونین
ای وای حسین جان۲

بنی اسد غربت نمودم احساس
وقتی جدا شد هر دو دست عباس
فرقش دو تا شد
جانش فدا شد
ای وای حسین جان۲

بنی اسد حرمت او دریدند
سر حسین را از قفا بریدند
در راه قرآن
گردیده قربان
ای وای حسین جان۲

بنی اسد آتش زدند به خیمه
رأس حسین ابن علی به نیزه
کم شد توانم
قامت کمانم
ای وای حسین جان۲

بنی اسد افتاده پیکر او
جدا شده از پیکرش سر او
با ظلم افزون
افتاده در خون
ای وای حسین جان۲

#رضا_یعقوبیان

#دفن_شهدای_کربلا
متن نوحه ترکی معروف یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته علی حقایقی
یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته بلیم سیندی زینب علمدار اولدی
یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته بلیم سیندی زینب علمدار اولدی
بویاندور قانه وفالی سرداریم .. قرانه وفادار اولدی
یارالی .. شهید قرانی امید طفلانیم جوانیم لایلای
اوجا بوی سرداریم وزیر درباریم وفالی غم خواریم ابوالفضلیم وای
امان ای دل ای دل زینب سینیب والا بلیم زینب
اوزون ایله آگه حیالی قیزلاری
دنن دیدی پیکان سو مشکین دلدی
اوزون ایله آگه حیالی قیزلاری
دنن دیدی پیکان سو مشکین دلدی
سیزه خاطیر کچدی ایکی قول بیر گوزده
منی قویدی تنها فلک دینجلدی
سینه سی اوستونده نیستانلار گویا
یارالی اعضاسی تمامن اوخدی
متن و دانلود نوحه ترکی یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته علی حقایقی
**
دانلود نسخه دوم مداحی یخیلیب عباسیم
متن نوحه یخلیب عباسیم نهر فرات اوسته نریمان پناهی

───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یخیلیب عباسیم نهر فرات اوسته؛ بلیم سیندی زینب علمدار اولدی●♪♫
بویاندور قانه وفالی سرداریم؛ قرانه وفادار اولدی●♪♫
یارالی شهید قرانی امید طفلانیم؛ جوانیم لایلای●♪♫
اوجا بوی سرداریم وزیر درباریم؛ وفالی غم خواریم ابوالفضلیم وای●♪♫
امان ای دل ای دل زینب؛ سینیب والا بلیم زینب…●♪♫
اوزون ایله آگه حیالی قیزلاری؛ دنن دیدی پیکان سو مشکین دلدی●♪♫
سیزه خاطیر کچدی ایکی؛ قول بیر گوزده●♪♫

منی قویدی؛ تنها فلک دینجلدی●♪♫
سینه سی اوستونده؛ نیستانلار گویا●♪♫
یارالی اعضاسی؛ تمامن اوخدی●♪♫
ولی اوخلار قان چوخ کنارینده زینب؛ نه دور عیلت بیلمم آغیر قاش چوخدی●♪♫
چوخالوبدیر قاشلار سینیبدی آیینه؛ یانیر غم نن سینه آخیر گوز یاشی●♪♫
اوجا بوی قارداشیم اولیبدی اللرده؛ یاتیبدی چوللرده قراریم یوخدی●♪♫
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

نریمان پناهی یخلیب عباسیم نهر
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #واحد #زمزمه

▪️نوحه زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام

ورد زبان من شده الشام الشام
بلای جان من شده الشام الشام

افتاده ام همچون شیری اینک در دام

الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...


به شهر گردانده شدم با ارحامم
من هدف سنگ ز روی هر بامم

طعنه زده، شامی بر من،داده دشنام

الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...


ز دست داده ام توان و بیمارم
از غل و زنجیر خودم در آزارم

زخم شانه،بگرفته از،این تن آرام

الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...


تشت زر و راس پدر ای وای ای وای
عمه ی خم گشته کمر ای وای ای وای

خیزران و ضربه های مردی بدنام

الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام...


اسماعیل تقوایی
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب #زمزمه

▪️نوحه مصائب شهر شام

خسته از شامِ جفايم
من حديثِ كربلايم
زينبم من زينبم من
خواهر آن سرجدايم

مرحمِ زخمِ دل من
گشته هجرت حاصلِ من
پيش من قرآن بخوان تا
حل نمایی مشكلِ من

وا حسينا وا حسينا...


داغ تو بر دل كشيدم
تا سرت بر نيزه ديدم
با لب خشكيده‌ي خود
از رگانت بوسه چيدم

اي حسين دلداريم كن
مرحمي بر زاريم كن
با صداي دلنشينت
اي برادر ياريم كن

وا حسينا وا حسينا...


من بسوزم از زمانه
می‌شوم هر جا روانه
می‌زند آتش به جانم
كودكان و تازيانه

من اسيرِ دشمنانم
كن مدد آرامِ جانم
من دعا كردم كه ديگر
بعد تو زنده نمانم

وا حسينا وا حسينا...


حسن ثابت جو
روضه ورود اسرا به شام
حاج حیدر خمسه
 
بند اول
 
(شامیان من داغ دارم، حل حله کمتر کنید)۲ (بخدا نمیزارم اینجور بشینید) (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم
میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم،
حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
نوحه ورود اهل بیت (ع) به شام – ۹۸

شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
کاروان اسرا آمده در شام خراب
دیدن شهر چراغان دلشان کرده کباب
همه در هلهله و نغمهً دف . چنگ و رباب
نیست و کس تن یاری شان را بکند بهر ثواب
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
چه شده بر لب مردم خنده و هلهله است
دست زنهای اسیر و بچه ها سلسله است
این همه مرد و زن شام رخت نو کرده به تن
مگر عید آمده اینجا این همه غلغله است
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
شام ای شام بلا این رسم مهمانی نبود
بیوفائید و عجب یک تن تان هانی نبود
همه تبریک به لب وای به شما روز جزا
یک نفر زین همه خلق آدم ایمانی نبود
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
دست و پای حجت حق بسته گشته به طناب
دل زینب زین الم گردیده محزون و کباب
شام ویران تا ابد گردی از این ظلم تو خراب
حرف حق است و کلامم باشد از روی حساب
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
آل پیغمبر و این ظلم و جفا از چه بود
سنگ از بام و سر آل عبا. از چه شود
شادی و هلهلهٔ آل زنا از چه بود
زینب و کنج خرابه شده جا از چه بود
شام غم گشته هویدا خدایا چه کنم
درد دل را کنم انشاء خدایا چه کنم
2024/09/30 05:27:44
Back to Top
HTML Embed Code: