Forwarded from کتاب و زندگی
خاطرات یک مغ از پائولو کوئیلو.pdf
1.1 MB
📣نحوه درخواست کتاب📚
دوستانی که درخواست کتاب دارند قبل از ارسال درخواست حتما کانال زیر رو بررسی کنن اگر نبود درخواستشون رو به ادمین مربوطه ارسال کنن
کانال مربوط کتاب های الکترونیکی👇
@EBOOKiha
دوستانی که درخواست کتاب دارند قبل از ارسال درخواست حتما کانال زیر رو بررسی کنن اگر نبود درخواستشون رو به ادمین مربوطه ارسال کنن
کانال مربوط کتاب های الکترونیکی👇
@EBOOKiha
کتابخانه نواندیشان pinned «📣نحوه درخواست کتاب📚 دوستانی که درخواست کتاب دارند قبل از ارسال درخواست حتما کانال زیر رو بررسی کنن اگر نبود درخواستشون رو به ادمین مربوطه ارسال کنن کانال مربوط کتاب های الکترونیکی👇 @EBOOKiha»
در سکوت شبانه، سکوت مطلق شبانه، وقتی که حواس انسان آرام گرفته است، روحی جاودان به زبانی بینام با انسان از چیزهایی از اندیشههایی سخن می گوید که میفهمی ولی نمیتوانی وصف کنی.
👤 بهومیل هرابال
📚تنهایی پر هیاهو
@Noandishaan_Book
👤 بهومیل هرابال
📚تنهایی پر هیاهو
@Noandishaan_Book
Forwarded from گنگ خواب دیده
دولتی که هم قدرت دستشه و هم قانون، وقتی تو اقتصاد هم دستش باز باشه دقیقا عین یه شارلاتان عمل میکنه. این فقط برا ایران نیست، شما در هر جای دنیا اینجوری اداره کنی تهش میشه همین جایی که ما ایستادیم. بالاترین فسادها رو خود دولت شکل میده، بدترین رفتارها رو داره و وقتی پول نداشته باشه میشه یه گردنه گیر واقعی!! و هیچ هم مهم نیست کدوم جناح سرکار باشه.
الان به من بگن بزرگترین تهدید صنایعی که سود دارن کدومه؟ میگم دولت!
میگید نه! برید مطالعه کنید ببینید چجوری عین زورگیرها میره بالا سر اون صنایع و غارتشون میکنه تا اموراتش بگذره.
با این وضعیت بقیه صنایع سودده هم در خطرن. حتی بخش خصوصی واقعی.
بعد کاملا هم عین راهزن ها رفتار میکنه. مهم نیست بعدش چی میشه، مهم اینه امروز اموراتم بگذره. حالا فردا همین دو سه قرون دلاری که اینا می آوردن داخل قطع شد هم شد، به جهنم!
@mortezaebad
الان به من بگن بزرگترین تهدید صنایعی که سود دارن کدومه؟ میگم دولت!
میگید نه! برید مطالعه کنید ببینید چجوری عین زورگیرها میره بالا سر اون صنایع و غارتشون میکنه تا اموراتش بگذره.
با این وضعیت بقیه صنایع سودده هم در خطرن. حتی بخش خصوصی واقعی.
بعد کاملا هم عین راهزن ها رفتار میکنه. مهم نیست بعدش چی میشه، مهم اینه امروز اموراتم بگذره. حالا فردا همین دو سه قرون دلاری که اینا می آوردن داخل قطع شد هم شد، به جهنم!
@mortezaebad
«یک کتاب خوب چیست؟ تبلور تجربهٔ زندگی بشر. یک کتاب، هرچند که از سوی یک فرد نوشته شده باشد در خود تجربهٔ جمع را دارد، تجربهٔ بشر را… انسان با کتاب خوب میتواند به تجربهٔ بشری دست پیدا کند… سرگذشتهای انسانهای گوناگون را میخواند. همهٔ این چیزها معنویت وی را استحکام میبخشند.»
👤چنگیز آیتماتوف
@Noandishaan_Book
👤چنگیز آیتماتوف
@Noandishaan_Book
شاه:
شرع برای این موضوع چه حکمی دارد؟
قاضیشارع:
شاه را چه خوش آید!؟ شرعیات آنقدر فرعیات دارد که هرآنچه ما میگوییم عوام قبول کنند!
🎬دیالوگی از سریال سربداران
@Noandishaan_Book
شرع برای این موضوع چه حکمی دارد؟
قاضیشارع:
شاه را چه خوش آید!؟ شرعیات آنقدر فرعیات دارد که هرآنچه ما میگوییم عوام قبول کنند!
🎬دیالوگی از سریال سربداران
@Noandishaan_Book
اگر خواستید از حقیقتی دفاع کنید، اول مطمئن شوید که آن، صرفأ همان دیدگاهتان نباشد که به شدت مایلید حقیقت داشته باشد!
👤 نیل دگراس
@Noandishaan_Book
👤 نیل دگراس
@Noandishaan_Book
در سرزمینی به دنیا آمدم که در آن مفاهیمِ آزادی و حقوق بشر و مهر و عطوفت انسانی خوار و خلاف قانون شمرده می شود.در هر برهه ای از تاریخ، دولتی ریاکار بر سرِ کار می آید،دیوارهای این زندانِ بزرگ را رنگی شاد و چشم نواز می زند و اعطای حقوقِ معمول در ممالک سعادتمند را به رعایای خود در بوق و کرنا اعلام می کند،اما مزه ی این حقوق یا فقط به زندانیان چشانده می شود و یا در خود چیزی دارند که حتی از زهرِ ظلم و جورِ فاحش تلخ ترشان می کند...
در این سرزمین همه یا بَرده اند یا قلدر و ضعیف کش...
خلاصه کشوری خالی از نور و مکانی جهنمی ست و تنها چیزی که به آن اطمینان دارم این است که هرگز آزادی خود در تبعید را به بردگی مشمئزکننده ی وطن نخواهم فروخت...
📚 زندگی واقعی سباستین نایت
👤 #ولادیمیر_ناباکوف
@Noandishaan_Book
در این سرزمین همه یا بَرده اند یا قلدر و ضعیف کش...
خلاصه کشوری خالی از نور و مکانی جهنمی ست و تنها چیزی که به آن اطمینان دارم این است که هرگز آزادی خود در تبعید را به بردگی مشمئزکننده ی وطن نخواهم فروخت...
📚 زندگی واقعی سباستین نایت
👤 #ولادیمیر_ناباکوف
@Noandishaan_Book
چطور میتوانستم به زنی که تا آن حد تهی و غمزده بود حسودی کنم؟ آدم فقط به کسی حسودی میکند که داراییهایش را زیبنده خود بداند.
👤 مارگارت آتوود
📚سرگذشت ندیمه
@Noandishaan_Book
👤 مارگارت آتوود
📚سرگذشت ندیمه
@Noandishaan_Book
امروز که همهچیز شتابان تنزل میکند، با حسرت به یاد روزهایی میافتیم که اوضاع رو به ترقی داشت. آدمْ مبتذل و راضی باشد بهتر است تا مفلوک و فرهیخته. این را دیگر من نباید به شما بگویم.
📚زندانی لاس لوماس
👤 کارلوس فوئنتس
@Noandishaan_Book
📚زندانی لاس لوماس
👤 کارلوس فوئنتس
@Noandishaan_Book
Forwarded from کتاب و زندگی
🎭 نمایشنامه
📚 لیر شاه
👤 ویلیام شکسپیر
مترجم: جواد پیمان
287 صفحه
لیر شاه یا شاه لیر نمایشنامه ای در 5 پرده اثر ویلیام شکسپیر است که آن را یکی از بزرگترین و ارزندهترین تراژدیهای وی میدانند.
#نمایشنامه
⇲ @EBOOKiha
📚 لیر شاه
👤 ویلیام شکسپیر
مترجم: جواد پیمان
287 صفحه
لیر شاه یا شاه لیر نمایشنامه ای در 5 پرده اثر ویلیام شکسپیر است که آن را یکی از بزرگترین و ارزندهترین تراژدیهای وی میدانند.
#نمایشنامه
⇲ @EBOOKiha
از دید من، جهان گراف یا فرمول یا معادله نبود. یک داستان بود. بنابراین بیشتر به توضیحات داستانی کتاب راهنما اتکا کرده بودم.
📚وحشی
👤 شریل استرید
@Noandishaan_Book
📚وحشی
👤 شریل استرید
@Noandishaan_Book
مجازات اعدام به گناه آدمکشی، به مراتب وحشتناکتر از خود آدمکشی است. کشته شدن به حکم دادگاه به قدری هولناک است که هیچ تناسبی با کشته شدن به دست تبهکاران ندارد.
📚ابله
👤 داستایوفسکی
@Noandishaan_Book
📚ابله
👤 داستایوفسکی
@Noandishaan_Book
لوازم آرایش و موارد دیگری نیز در چشم حیوانات آزمایش میشوند. آزمایشهای موسوم به سوزشِ چشم درایز برای نخستین بار در دهه ۱۹۴۰ صورت گرفت، زمانی که شخصی به نام جی. اچ. درایز، که برای سازمان غذا و داروی آمریکا کار میکرد، معیاری را برای ارزیابی میزان سوزش یک ماده زمانی که در چشمان خرگوشها قرار میگیرد تعیین کرد.
📚آزادی حیوانات
👤 پیتر سینگر
پ.ن: قابل توجه گیاهخواران عزیز
@Noandishaan_Book
📚آزادی حیوانات
👤 پیتر سینگر
پ.ن: قابل توجه گیاهخواران عزیز
@Noandishaan_Book
The Air Of Lovers
Marjan Vahdat
🎧🎼
♬♩ تو که در تاریکی ام دریای نوری ♮♯
♬♩ تو که در غمهای من سنگ صبوری ♮♯
♬♩ تو هوای عاشقانی ♮♯
♬♩ تو نوای جسم و جانی ♮♯
♬♩ تو هوای عاشقانی ♮♯
♬♩ تو نوای جسم و جانی ♮♯
#موسیقی
@Noandishaan_Book
♬♩ تو که در تاریکی ام دریای نوری ♮♯
♬♩ تو که در غمهای من سنگ صبوری ♮♯
♬♩ تو هوای عاشقانی ♮♯
♬♩ تو نوای جسم و جانی ♮♯
♬♩ تو هوای عاشقانی ♮♯
♬♩ تو نوای جسم و جانی ♮♯
#موسیقی
@Noandishaan_Book
سیّد ابراهیم تقوی شیرازی مشهور به ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز ایرانی درگذشت.
@Noandishaan_Book
@Noandishaan_Book
ضرورتی ندارد که تا وقتی زنده ام حتما زندگی شادمانه ای داشته باشم ، اما ضروری است مادامیکه زنده ام ، شرافتمندانه زندگی کنم.
👤امانوئل کانت
@Noandishaan_Book
👤امانوئل کانت
@Noandishaan_Book
قدیمها یک کارگر عرب داشتم که خیلی میفهمید. اسمش قاسم بود. از خوزستان کوبیده بود و آمده بود تهران برای کارگری. اولها ملات سیمان درست میکرد و میبرد وردست اوستا تا دیوار مستراح و حمام را علم کنند. جنم داشت. بعد از چهار ماه شد همهکارهی کارگاه. حضور و غیاب کارگرها. کنترل انبار. سفارش خرید. همه چیز. قشنگ حرف میزد. دایرهی لغات وسیعی داشت. تن صدایش هم خوب بود. شبیه آلن دلون. اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم. قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مقنی قوچانیمان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد. رییس کارگاه درجا شاشید به خودش. رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی. قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. خیلی خوب و خلاصه گفت. تهش هم گفت مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست. بعد قاسم رفت سر چاه تا کمک کند برای پس زدن خاکها. خاک که نبود. گِل رس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده. تا آتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانهاش. هنوز زنده بود. اورژانسچی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی دک و پوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون. چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یکنفره کنده بودش.
بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود. آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رییس کارگاه شاشو هم بود. فقط امید نبود. مقنی سردش بود و ناامید. قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی برایش حرف زد. حرف که نمیزد. لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد . میخواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند. میخواست امید بدهد. همه میدانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است. مخصوصا اگر قرار باشد چهار ساعت لای آن باشی. دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی. بیشناسنامه. اما قاسم بیشرف کارش را خوب بلد بود. خوب میدانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند. اگر درست مصرفشان کند. چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد. آبی. سبز. قرمز. امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش. چهار ساعت تمام. مقنی زنده ماند. بیشتر هم به همت قاسم زنده ماند.
آدمها همه توی زندگی یک قاسم میخواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست. فقط این وسط یکی باید باشد که به دروغ هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری. اصلا دروغ خیلی هم چیز بدی نیست. دروغ گاهی وقتها منشا امید است. امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را. کلمهها را قشنگ مصرف کند و شیافشان کند به آدم. رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند. کلمات را قبل از انقضا، درست مصرف کنید. قاسم زندگیتان را پیدا کنید.
👤فهيم عطار
@Noandishaan_Book
یک بار کارگر مقنی قوچانیمان رفت توی یک چاه شش متری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش. قاسم هم پرید به رییس کارگاه خبر داد. رییس کارگاه درجا شاشید به خودش. رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی. قاسم موبایل رییس کارگاه را از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد. گفت که کارگرمان مانده زیر آوار. خیلی خوب و خلاصه گفت. تهش هم گفت مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست. بعد قاسم رفت سر چاه تا کمک کند برای پس زدن خاکها. خاک که نبود. گِل رس بود و برف یخزدهی چهار روز مانده. تا آتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مقنی. دقیقا زیر چانهاش. هنوز زنده بود. اورژانسچی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی دک و پوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون. چهار ساعت برای چاهی که مقنی دو ساعته و یکنفره کنده بودش.
بعد هم شروع کردند. همه چیز فراهم بود. آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رییس کارگاه شاشو هم بود. فقط امید نبود. مقنی سردش بود و ناامید. قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی برایش حرف زد. حرف که نمیزد. لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد . میخواست آسمان ابری زمستان دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند. میخواست امید بدهد. همه میدانستند خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرد است. مخصوصا اگر قرار باشد چهار ساعت لای آن باشی. دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی. بیشناسنامه. اما قاسم بیشرف کارش را خوب بلد بود. خوب میدانست کلمات منبع لایتناهی انرژی و امیدند. اگر درست مصرفشان کند. چهارساعت تمام ماند کنار مقنی و ریز ریز دنیای خاکستری و واقعی دور و برش را برایش رنگ کرد. آبی. سبز. قرمز. امید را گاماس گاماس تزریق کرد زیر پوستش. چهار ساعت تمام. مقنی زنده ماند. بیشتر هم به همت قاسم زنده ماند.
آدمها همه توی زندگی یک قاسم میخواهند برای خودشان. زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست. فقط این وسط یکی باید باشد که به دروغ هم که شده رنگ بپاشد روی این همه ابر خاکستری. اصلا دروغ خیلی هم چیز بدی نیست. دروغ گاهی وقتها منشا امید است. امید هم منشا ماندگاری. یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را. کلمهها را قشنگ مصرف کند و شیافشان کند به آدم. رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی فقط کلمات هستند. کلمات را قبل از انقضا، درست مصرف کنید. قاسم زندگیتان را پیدا کنید.
👤فهيم عطار
@Noandishaan_Book