Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
هپاتوسلولار کارسینوما، عفونت تنفسی، پاندمی کووید ۱۹🤔
اینجا چه خبره⁉️
.
.
.
🫵 تو اینجا ۶ تا مقاله میبینی؛
اما من راجع به مقاله صحبت نمیکنم!
🧠 بهمون بگو کلمات هایلایت شده، تورو یاد چی میندازه؟
(اولین حدس درست، جایزه داره! 😌💸)
فردا شب، حوالی همین ساعت، همینجا، بهت میگیم داستان از چه قراره👀
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
اینجا چه خبره⁉️
.
.
.
🫵 تو اینجا ۶ تا مقاله میبینی؛
اما من راجع به مقاله صحبت نمیکنم!
🧠 بهمون بگو کلمات هایلایت شده، تورو یاد چی میندازه؟
(اولین حدس درست، جایزه داره! 😌💸)
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
و اما...
سفر نور؛
جایی که عطر بهشت به مشام میرسد...
کاروان راهیان نور احرار✨
ویژه دانشجویان علوم پزشکی گیلان
🇮🇷 بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور
🕌 همراه با سفر زیارتی قم (در صورت تمهید شرایط)
🗓 مهلت ثبتنام:
دانشجویان دختر: تا ۱۵ بهمن
دانشجویان پسر: تا ۲۰ بهمن
🚌 بازه اعزام:
دانشجویان دختر: دهه آخر بهمن
دانشجویان پسر: دهه اول اسفند
💳هزینه سفر، متعاقبا اعلام میگردد.
✅ ثبتنام از طریق لینک زیر:
https://form.iahd.ir/f/770kjx412
📮 همچنین @raahian1403 پاسخگوی سوالات احتمالی شماست.
#اینجاخاکروایتگرآسماناست
#راهیان_نور
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
سفر نور؛
جایی که عطر بهشت به مشام میرسد...
کاروان راهیان نور احرار✨
ویژه دانشجویان علوم پزشکی گیلان
🇮🇷 بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور
🕌 همراه با سفر زیارتی قم (در صورت تمهید شرایط)
🗓 مهلت ثبتنام:
دانشجویان دختر: تا ۱۵ بهمن
دانشجویان پسر: تا ۲۰ بهمن
🚌 بازه اعزام:
دانشجویان دختر: دهه آخر بهمن
دانشجویان پسر: دهه اول اسفند
✅ ثبتنام از طریق لینک زیر:
https://form.iahd.ir/f/770kjx412
📮 همچنین @raahian1403 پاسخگوی سوالات احتمالی شماست.
#اینجاخاکروایتگرآسماناست
#راهیان_نور
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
راهیاننور ۱۴۰۲
ساعت ۷ و ۳۵ دقیقه🕢
گلزار شهدای رشت📍
هرکسی کنار رفقاش یه گوشهای نشسته بود و منم تو یه جمعی مات و مبهوت از اینکه بالاخره اومدم و قراره برم!
حاج آقا اسماعیلی اومدن و کمی برامون حرف زدن و من، دل تو دلم نبود که سوار اتوبوس بشم؛ انگار تا توی اتوبوس نمینشستم باورم نمیشد که راهیام!
بالاخره زمانش رسید.. 🚌
بوی اسپند توی فضا پیچیده بود، از زیر قرآن که رد شدیم انگار تازه این سفر پر ماجرای روح نواز شروع شد. راهی شدیم سمت جنوب، راهیان نور...✨
تقریبا آخرای شب بود که به دوکوهه رسیدیم. دونه دونه بار و بندیلو برداشتیم و رفتیم سمت اقامتگاهی که برامون درنظر گرفته شده بود. طولی نکشید که چشمهامون به سردی هوا چیره شد و گرمِ خواب شد. خورشید فردا طلوع کرد و روزمون با نوحهها و نواهایی که بوی جبهه و جنگ میداد، شروع شد! 🌤️
برای وعدهی صبحانه رفتیم سمت سالنغذاخوری؛ نور ملایم چشمنوازی از لابهلای برگهای درخت پشت پنجره، روی میزها سرک میکشید🍃
انگاری نور داشت کمکم خودشو نشون میداد...
(ادامه دارد...)
#مرورخاطرات
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
ساعت ۷ و ۳۵ دقیقه🕢
گلزار شهدای رشت📍
هرکسی کنار رفقاش یه گوشهای نشسته بود و منم تو یه جمعی مات و مبهوت از اینکه بالاخره اومدم و قراره برم!
حاج آقا اسماعیلی اومدن و کمی برامون حرف زدن و من، دل تو دلم نبود که سوار اتوبوس بشم؛ انگار تا توی اتوبوس نمینشستم باورم نمیشد که راهیام!
بالاخره زمانش رسید.. 🚌
بوی اسپند توی فضا پیچیده بود، از زیر قرآن که رد شدیم انگار تازه این سفر پر ماجرای روح نواز شروع شد. راهی شدیم سمت جنوب، راهیان نور...✨
تقریبا آخرای شب بود که به دوکوهه رسیدیم. دونه دونه بار و بندیلو برداشتیم و رفتیم سمت اقامتگاهی که برامون درنظر گرفته شده بود. طولی نکشید که چشمهامون به سردی هوا چیره شد و گرمِ خواب شد. خورشید فردا طلوع کرد و روزمون با نوحهها و نواهایی که بوی جبهه و جنگ میداد، شروع شد! 🌤️
برای وعدهی صبحانه رفتیم سمت سالنغذاخوری؛ نور ملایم چشمنوازی از لابهلای برگهای درخت پشت پنجره، روی میزها سرک میکشید🍃
انگاری نور داشت کمکم خودشو نشون میداد...
(ادامه دارد...)
#مرورخاطرات
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
Nml & Para - langarud
و اما... سفر نور؛ جایی که عطر بهشت به مشام میرسد... کاروان راهیان نور احرار✨ ویژه دانشجویان علوم پزشکی گیلان 🇮🇷 بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور 🕌 همراه با سفر زیارتی قم (در صورت تمهید شرایط) 🗓 مهلت ثبتنام: دانشجویان دختر: تا ۱۵ بهمن دانشجویان پسر: تا…
‼️اصلاحیه‼️
• زمان اعزام خواهران به تاریخ ۴ اسفندماه (همزمان با اعزام برادران) تغییر یافت.
• بازهی سفر ۴ الی ۹ اسفند خواهد بود.
• تبعاً مهلت ثبتنام برای همهی دانشجویان تا تاریخ ۲۰ بهمن ماه ادامه دارد.
🔻برای ثبتنام کلیک کنید🔻
#راهیان_نور۱۴۰۳
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
• زمان اعزام خواهران به تاریخ ۴ اسفندماه (همزمان با اعزام برادران) تغییر یافت.
• بازهی سفر ۴ الی ۹ اسفند خواهد بود.
• تبعاً مهلت ثبتنام برای همهی دانشجویان تا تاریخ ۲۰ بهمن ماه ادامه دارد.
🔻برای ثبتنام کلیک کنید🔻
#راهیان_نور۱۴۰۳
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
اینجا تنها گلزار شهدای آبی دنیاست...🥀
#مرورخاطرات
#راهیان_نور۱۴۰۲
#علقمه
👈🏻 برای ثبتنام در سفر امسال، کلیک کنید.
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
#مرورخاطرات
#راهیان_نور۱۴۰۲
#علقمه
👈🏻 برای ثبتنام در سفر امسال، کلیک کنید.
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
راهیاننور ۱۴۰۲
کفشهام رسیدن به موعد قرار، ضربانم به جغرافیای بیقراری...
یاد حرف دوستم افتادم:
"خاک مناطق جنوب آمیخته با خون شهداست. رسیدی یادمان، از سر احترام، کفشهات رو در بیار؛ ادب کن"
نتونستم؛ کفشهام موندن سر جاشون...
تا دقایقی دیگر...⏳
#مرورخاطرات✨
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
کفشهام رسیدن به موعد قرار، ضربانم به جغرافیای بیقراری...
یاد حرف دوستم افتادم:
"خاک مناطق جنوب آمیخته با خون شهداست. رسیدی یادمان، از سر احترام، کفشهات رو در بیار؛ ادب کن"
نتونستم؛ کفشهام موندن سر جاشون...
#مرورخاطرات✨
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
Nml & Para - langarud
راهیاننور ۱۴۰۲ کفشهام رسیدن به موعد قرار، ضربانم به جغرافیای بیقراری... یاد حرف دوستم افتادم: "خاک مناطق جنوب آمیخته با خون شهداست. رسیدی یادمان، از سر احترام، کفشهات رو در بیار؛ ادب کن" نتونستم؛ کفشهام موندن سر جاشون... تا دقایقی دیگر...⏳ #مرورخاطرات✨…
🔸راهیان نور ۱۴۰۲ | یادمان شهید حسن باقری🔸
ساعت به وقت عاشقی، حوالی ۸🕗
پادگان دوکوهه📍
اتوبوس ما همون اتوبوس دیروزی بود؛ ولی انگاری همون نبود! دیروز توی هیاهوی شهر، از چندکیلومتری اندازهی بزرگش پیدا بود؛ اما امروز، رفته بود توی صف بقیه اتوبوسها؛
دیگه چرخهای همهشون خاکی شده بود،
دیگه رنگهاشون توی یکرنگیهاشون گم می شد،
انگاری اونها نوری رو که دنبالش بودیم، زودتر دیده بودن...
سوار شدیم و پاهام که قرار گرفتن، نگاهم رفت روی پنجره و چشمهام غرق آرامش منظره شد؛ فکر اینکه "کجا داریم می ریم؟" چشمهام رو هُل می داد سمت بیرون و خندهی بچهها، چشمهام رو می کشید توی اتوبوس. چشمهام که از این تابخوردنهای مذبوحانه خسته شدن، بستمشون تا از خجالت خستگیای که بهشون داده بودم، در بیام.
.
.
.
صدای نرم اما بلندی از جلو اومد که: بیدار شید، رسیدیم!
چفیههایی که یادگاری سفر بودن و کلی سر اینکه کدوم رنگ برای کی باشه، دعوا گرفته بودیمو برداشتیم و
پاهامون باز رفتن سمت بیقراری...
رفتیم پایین؛
رگبار چلیکچلیک عکس گرفتن بچهها با چفیهها شروع شد.
عطر اذان فضا رو دلبرانهتر میکرد و ما هم بیتاب حس حضور حسن باقری، قدمهامون رو مشتاقانهتر بر میداشتیم...
کفشهام رسیدن به موعد قرار، ضربانم به جغرافیای بیقراری...
یاد حرف دوستم افتادم:
"خاک مناطق جنوب آمیخته با خون شهداست. رسیدی یادمان، از سر احترام، کفشهات رو در بیار؛ ادب کن"
نتونستم؛ کفشهام موندن سر جاشون...
رفتم بین خاکریزها، رفتم بین سبزی و سرخی پرچمها، با کلی امید که دلم سفید شه...
رفتم روی بلندیِ بلندی که دوربین حسن باقری روش دلتنگی میکرد و دنبال دلبرش می گشت. میگفتن از این دوربین میتونید دقیقا جایی که حسن باقری راهیِ آسمون شد رو ببینید. نگاه کردم:
کمکم فضا لبریز شد
انگاری رفتیم وسط جنگ
تفنگها رفتن روی رگبار
خمپارهها بی هدف میباریدن
و پلاکهایی که تنها میشدن...
_ الله اکبر، زدمش
صدای حسن باقری بلند شد:
الله اکبر، ماشاءالله احمد، ماشاءالله
-الآن اون یکی رو هم می زنم...الله اکبر، حسن! اون یکی رو هم زدم. حسن! حسن!
جوابی نیومد...
حسن باقری چشمهاش رو بسته بود؛
که من رو تا ابد شرمندهی چشمهاش کنه...
موقع برگشت، چشمهای من بودن و دیدن کفشهایی که صاحبهاشون فراموششون کرده بودن؛
اشکهای من بودن و تلألؤ نوری که تازه اوایل تابیدنش بود...
آخر مسیر، دفترچهای گذاشته بودن که شده بود سنگ صبور دل بچهها؛
قلبم روی قلم رنگ ریخت:
"آقا حسن! زمین و آسمون نفسگیره.. دلم آدمایی رو میخواد که مثل هیشکی نباشن، مثل شما باشن. رنگ خدایی بپاش به زندگیم؛ بذار یادم بره دغدغهم رنگ چفیهم بود..."
توی اتوبوس، باز نگاهم افتاد به پنجره؛
با چشمهایی که دیگه منظره رو نمیدیدن؛ چشمهایی که بارون خجالت لبریزشون کرده بود...
و کفشهایی که روی پاهام سنگینی میکردن...
و فکری که میگفت: "کجا میخوای بری؟..."
(ادامه دارد...)
#مرورخاطرات✨
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
ساعت به وقت عاشقی، حوالی ۸🕗
پادگان دوکوهه📍
اتوبوس ما همون اتوبوس دیروزی بود؛ ولی انگاری همون نبود! دیروز توی هیاهوی شهر، از چندکیلومتری اندازهی بزرگش پیدا بود؛ اما امروز، رفته بود توی صف بقیه اتوبوسها؛
دیگه چرخهای همهشون خاکی شده بود،
دیگه رنگهاشون توی یکرنگیهاشون گم می شد،
انگاری اونها نوری رو که دنبالش بودیم، زودتر دیده بودن...
سوار شدیم و پاهام که قرار گرفتن، نگاهم رفت روی پنجره و چشمهام غرق آرامش منظره شد؛ فکر اینکه "کجا داریم می ریم؟" چشمهام رو هُل می داد سمت بیرون و خندهی بچهها، چشمهام رو می کشید توی اتوبوس. چشمهام که از این تابخوردنهای مذبوحانه خسته شدن، بستمشون تا از خجالت خستگیای که بهشون داده بودم، در بیام.
.
.
.
صدای نرم اما بلندی از جلو اومد که: بیدار شید، رسیدیم!
چفیههایی که یادگاری سفر بودن و کلی سر اینکه کدوم رنگ برای کی باشه، دعوا گرفته بودیمو برداشتیم و
پاهامون باز رفتن سمت بیقراری...
رفتیم پایین؛
رگبار چلیکچلیک عکس گرفتن بچهها با چفیهها شروع شد.
عطر اذان فضا رو دلبرانهتر میکرد و ما هم بیتاب حس حضور حسن باقری، قدمهامون رو مشتاقانهتر بر میداشتیم...
کفشهام رسیدن به موعد قرار، ضربانم به جغرافیای بیقراری...
یاد حرف دوستم افتادم:
"خاک مناطق جنوب آمیخته با خون شهداست. رسیدی یادمان، از سر احترام، کفشهات رو در بیار؛ ادب کن"
نتونستم؛ کفشهام موندن سر جاشون...
رفتم بین خاکریزها، رفتم بین سبزی و سرخی پرچمها، با کلی امید که دلم سفید شه...
رفتم روی بلندیِ بلندی که دوربین حسن باقری روش دلتنگی میکرد و دنبال دلبرش می گشت. میگفتن از این دوربین میتونید دقیقا جایی که حسن باقری راهیِ آسمون شد رو ببینید. نگاه کردم:
کمکم فضا لبریز شد
انگاری رفتیم وسط جنگ
تفنگها رفتن روی رگبار
خمپارهها بی هدف میباریدن
و پلاکهایی که تنها میشدن...
_ الله اکبر، زدمش
صدای حسن باقری بلند شد:
الله اکبر، ماشاءالله احمد، ماشاءالله
-الآن اون یکی رو هم می زنم...الله اکبر، حسن! اون یکی رو هم زدم. حسن! حسن!
جوابی نیومد...
حسن باقری چشمهاش رو بسته بود؛
که من رو تا ابد شرمندهی چشمهاش کنه...
موقع برگشت، چشمهای من بودن و دیدن کفشهایی که صاحبهاشون فراموششون کرده بودن؛
اشکهای من بودن و تلألؤ نوری که تازه اوایل تابیدنش بود...
آخر مسیر، دفترچهای گذاشته بودن که شده بود سنگ صبور دل بچهها؛
قلبم روی قلم رنگ ریخت:
"آقا حسن! زمین و آسمون نفسگیره.. دلم آدمایی رو میخواد که مثل هیشکی نباشن، مثل شما باشن. رنگ خدایی بپاش به زندگیم؛ بذار یادم بره دغدغهم رنگ چفیهم بود..."
توی اتوبوس، باز نگاهم افتاد به پنجره؛
با چشمهایی که دیگه منظره رو نمیدیدن؛ چشمهایی که بارون خجالت لبریزشون کرده بود...
و کفشهایی که روی پاهام سنگینی میکردن...
و فکری که میگفت: "کجا میخوای بری؟..."
(ادامه دارد...)
#مرورخاطرات✨
👈🏻 ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
Telegram
بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
شور و شيدايي
بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان-علیرضا میرزازاده
━━━━━━◉───────────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤ ⇆
• اولین چیزی که به دور میدان افکارم
میچرخد این است:
" اگر به این سفر نمیآمدم، هیچگاه خودم را نمیبخشیدم! " •
#پادکست
شــور و شیـدایــی✨
✍🏻 به قلم: فاطمه موسی پور
🎙 با صدا و تدوین: علیرضا میرزازاده
#مرورخاطرات
👈🏻 ۱۰ روز تا پایان مهلت ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳✨
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤ ⇆
• اولین چیزی که به دور میدان افکارم
میچرخد این است:
" اگر به این سفر نمیآمدم، هیچگاه خودم را نمیبخشیدم! " •
#پادکست
شــور و شیـدایــی✨
✍🏻 به قلم: فاطمه موسی پور
🎙 با صدا و تدوین: علیرضا میرزازاده
#مرورخاطرات
👈🏻 ۱۰ روز تا پایان مهلت ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳✨
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
و اما...
سفر نور؛
جایی که عطر بهشت به مشام میرسد...
کاروان راهیان نور احرار✨
ویژه دانشجویان علوم پزشکی گیلان
🇮🇷 بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور
🕌 همراه با سفر زیارتی قم (در صورت تمهید شرایط)
🗓 مهلت ثبتنام: تا ۲۰ بهمن ماه
🚌 بازه اعزام: ۴ الی ۹ اسفند ماه
💳هزینه سفر، متعاقبا اعلام میگردد.
✅ ثبتنام از طریق لینک زیر:
https://form.iahd.ir/f/770kjx412
📮 همچنین @raahian1403 پاسخگوی سوالات احتمالی شماست.
#اینجاخاکروایتگرآسماناست
#راهیان_نور۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
سفر نور؛
جایی که عطر بهشت به مشام میرسد...
کاروان راهیان نور احرار✨
ویژه دانشجویان علوم پزشکی گیلان
🇮🇷 بازدید از مناطق عملیاتی جنوب کشور
🕌 همراه با سفر زیارتی قم (در صورت تمهید شرایط)
🗓 مهلت ثبتنام: تا ۲۰ بهمن ماه
🚌 بازه اعزام: ۴ الی ۹ اسفند ماه
✅ ثبتنام از طریق لینک زیر:
https://form.iahd.ir/f/770kjx412
📮 همچنین @raahian1403 پاسخگوی سوالات احتمالی شماست.
#اینجاخاکروایتگرآسماناست
#راهیان_نور۱۴۰۳
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"ای عزیزان! بدانید ماندنمان در گرو رفتنمان است..."
- شهید مهدی باکری
#مرورخاطرات
#استوری
👈🏻 ۹ روز تا پایان مهلت ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳✨
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
- شهید مهدی باکری
#مرورخاطرات
#استوری
👈🏻 ۹ روز تا پایان مهلت ثبتنام راهیاننور ۱۴۰۳✨
📌بسیجدانشجوییدانشگاهعلومپزشکیگیلان
تلگــرام | ایتــا | اینستـاگـرام
Forwarded from بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
ایران قبل و بعد از انقلاب؛
🔹مسیر پیشرفت و استقلال را در این آمارها ببینید.
#دهه_فجر
#پیشرفت_ایران
#انقلاب_اسلامی
📌 بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام
🔹مسیر پیشرفت و استقلال را در این آمارها ببینید.
#دهه_فجر
#پیشرفت_ایران
#انقلاب_اسلامی
📌 بسیج دانشجویی علوم پزشکی گیلان
تلگرام | ایتا | اینستاگرام