Telegram Web Link
🔴روایتی از بند زنان اوین در پاسخ به نامه فائزه هاشمی

هستی امیری

🔻بعد از انتشار نامه فائزه هاشمی در مورد بند زنان اوین و شکل گیری هجمه ای رسانه ای علیه بند زنان اوین از سوی جریانات عمدتا اصلاح طلب ، رسانه های نزدیک به این جریان  تلاش کردند که نامه ها و مطالبی که در همراهی با فائزه هاشمی به نگارش در آمدند را در سطح وسیع پوشش دهند .اما در مقابل پاسخ هایی که از سوی زنان  زندانیان سیاسی داده شد را مسکوت گذاشتند .یکی از این پاسخ ها از سوی هستی امیری داده شد که به تازگی از بند زنان اوین آزاد شده بود و در دوره های مختلف با طیف های گوناگون سیاسی در این بند زندگی کرده بود .هستی امیری در جایی از نامه خود در پاسخ  به فائزه هاشمی می نویسد :


بند زنان اما به پاس سالها هزینه و مبارزه توانسته بود پای بازجو را از بند ببرد. حتی زندان و دستگاه قضایی هم جرات نمیکرد نام بازجو را بیاورد. اما مشاوره‌های حقوقی برخی افراد همچون فایزه هاشمی در ماه‌های اخیر بسیاری از افراد بند را به سمت درخواست ملاقات با بازجو سوق داده بود.

متن کامل نامه هستی امیری را در زیر بخوانید :

بارها از رفاقت‌ و شادی‌های زندان گفته‌ام. از ساختن زندگی در پستوهای بند زنان اوین، از مقاومت و مبارزه هر روزه زندانیان. حالا اما دلم می‌خواهد از اندوه و رنج زندان و زندانی بودن بگویم.

هر زندان مختصات خاص خود و در هر زندان نیز هربندی شرایط ویژه خود را دارد. بند زنان اوین از پس سالها مقاومت و مبارزه، شرایط محیطی نسبتا خوبی ساخته است که عموما با هزینه خود زندانیان و خیرین بوده. ساختمان بند در مقایسه با سایر بند‌های زندان اوین نوساز بوده و چون اساسا برای نگهداری زندانی ساخته نشده و سابقا کارگاه خیاطی بوده، معماری معمول بندهای دیگر را ندارد. از دیوارِ یک طرف بند به طور کامل پنجره‌هایی رو به تپه‌های اوین باز می‌شود. مجموعا ۴ اتاق با ظرفیت‌ اتاق ۱ شانزده نفر، اتاق ۲ چهارده نفر، اتاق ۳ سیزده نفر و اتاق ۴ بیست و سه نفر در بند وجود دارد. دو آشپزخانه کوچک در بند است که امکان طبخ غذا را به زندانی‌هایی که توان خرید مواد غذایی داشته باشند را می‌دهد. در سالهای گذشته جیره ماهانه مرغ، گوشت قرمز، گوشت چرخ‌کرده، سیب زمینی، پیاز و بادمجان توسط زندان تامین می‌شد، اما در سال اخیر این جیره تنها به یک تکه گوشت مرغ ماهانه که در مواردی بال و گردن مرغ بود، تعدادی تخم مرغ، ماست، کره، مربا، پنیر و روغن مایع کاهش پیدا کرده‌است. در ماه‌هایی که آنجا بودم عموما پنیر زندان فاسد و ترش شده‌بود. جیره‌ ماهانه بهداشتی از مواد شوینده، نوار بهداشتی، صابون، خمیر دندان و شامپو توسط زندان تامین می‌شود که هر ماه از ماه قبل کمتر است. مواد غذایی خام از قبیل حبوبات، برنج، چای، قند و سویا با کیفیت بسیار نازلی به طور ماهانه به بند داده می‌شود. مابقی مواد غذایی و بهداشتی باید توسط زندانی از فروشگاه زندان خریداری شود. سفارش هفتگی برخی میوه‌ها و سبزیجات نیز ممکن بود که هزینه‌ای چند برابر بیرون داشت، مثلا در یک فقره سیب کیلویی ۹۷ هزارتومن فروخته شد. دو وعده غذایی ناهار و شام و نان هر روزه توسط زندان تامین می‌شود، در خصوص کیفیت این غذاها باید گفت که گوشت قرمز به طور کلی حذف شده و حتی خورشت‌ها با مرغ طبخ می‌شوند. چند شب سوسیس به عنوان شام و سیب زمینی له شده یک وعده غذای ناهار است. در خیلی از مواقع بیشتر غذای زندان به سطل آشغال ریخته می‌شود یا به آشپزخانه مرکزی برگشت می‌خورد که نشان از کیفیت بسیار پایین غذای زندان دارد. بدیهی است که تنها با مصرف غذای زندان نمی‌توان سر کرد و زندانی مجبور به خرید مواد غذایی خواهد شد، مخصوصا اگر دارای حبس طولانی، بیمار، حامله یا داری نوزاد باشد.

بند زنان اوین تنها بند امنیتی کشور است و تمام زندانیان به جز یک نفر _شبنم نعمت‌زاده که البته اغلب در مرخصی‌های طولانی چند ماهه است_ با اتهامات سیاسی یا به قول جمهوری اسلامی "امنیتی" و در حقیقت محکومین جرایم علیه امنیت هستند. لازم است تاکید کنم نعمت‌زاده در قرنطینه و آسایشگاه زندانبانان اقامت دارد و زندانیان بند اجازه ورود ایشان به بند را ندادند. چرا که ایشان باید مانند سایر محکومین مالی در زندان قرچک ایام حبس را بگذراند اما به واسطه جایگاه خانوادگی و قدرتشان به بند زنان اوین آورده شدند که وضعیت بهتری دارد.

گروه‌های مختلف سیاسی از جمله منتسبین به سازمان مجاهدین خلق، چپ‌ها از طیف‌های مختلف، سلطنت‌طلبان، اصلاح‌طلبان، جامعه بهایی‌، کردها، مدافعین حقوق بشر، فمنیست‌ها و فعالین حقوق زنان، فعالین محیط زیست، روزنامه‌نگاران و اعضای عرفان حلقه گروه‌های نام آشنای بندند.

📍ادامه نامه را اینجا بخوانید

@nedaeziran
۱۴۰۳/۷/۵

#دامغان (استان سمنان)
اعتصاب و تجمع کارگران معدن زغال سنگ «طزره»، وابسته به شرکت زغال سنگ «البرز شرقی» در روز ۴ مهر، برای دومین روز متوالی، در اعتراض به نبود ایمنی شغلی، تنگنای معیشتی و سایر حقوق خود

#ایرانم_اعتصاب
#کارگران_معدن

@nedaeziran
خانواده‌های قربانیان و مجروحان حادثه انفجار #معدن_معدنجو در طبس، از عدم حمایت‌های دولتی و بی‌توجهی به وضعیت خود انتقاد کردند. آنها می‌گویند هیچ حمایتی از سوی مسئولان دریافت نکرده‌اند و حتی هزینه‌های حمل و تدفین پیکر عزیزانشان را نیز خودشان پرداخت کرده‌اند.

همسر یکی از جان‌باختگان این حادثه در مصاحبه‌ای با ایسنا گفت: "ما حتی پول حمل جنازه عزیزمان را هم خودمان دادیم. از ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان برای انتقال پیکر بدون سردخانه پرداخت کردیم و تنها چند تکه یخ به ما دادند تا روی جسد بگذاریم."

خانواده‌های قربانیان می‌گویند که در روزهای پس از حادثه، حتی برای یافتن پیکر عزیزانشان به آنها اطلاعات دقیقی داده نشده است. یکی از اعضای خانواده یک قربانی گفت: "ما به هرجایی که می‌شد رفتیم، اما هیچ‌کس پاسخ روشنی به ما نداد. فقط می‌خواستیم بدانیم آیا عزیزانمان زنده‌اند یا نه."

#کارگران_معدن
#ایرانم_اعتصاب
#محاکمه_عاملان_جنایت_معدن_طبس
@nedaeziran
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نچیروان معروفی از آسیب‌دیدگان چشمی جریان جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ضمن انتشار پیامی ویدئویی در اینستاگرام در حمایت از دایه مینا سلطانی، مادر جاویدنام شهریار محمدی نوشت؛

من دادخواه دایه مینا هستم و دایه مینا فقط مادر جاوید نام شهریار محمدی نیست بلکه مادر تمام ماهاست مادر تمام آزادی خواهان هستش نماد شجاعت است ما همه هم صدا دادخواه تمام مادران انقلاب هستیم و در هیچ شرایط سکوت نمی‌کنیم این جمهوری اسلامی است که از جنبش همبستگی دادخواهی ایرانیان می‌ترسد.

#دایه_مینا
#دادخواهی_جرم_نیست
#دادخواهی_ادامه_دارد
@nedaeziran
زنی در شیروان توسط همسرش به قتل رسید

زنی در شیروان توسط همسرش به قتل رسید. متهم پس از بازداشت انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.

فرمانده انتظامی شیروان اعلام کرد: “در پی وقوع قتل یک زن میانسال در یکی از روستاهای حوزه شیروان، رسیدگی به موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت.”
جواد زرهرن در ادامه عنوان کرد که پس از بررسی ها، مشخص شد که این زن توسط همسر ۷۰ ساله خود به قتل رسیده است.
متهم پس از ساعاتی بازداشت شد و انگیزه خود از این اقدام را اختلافات خانوادگی عنوان کرد/ همشهری

#زن_کشی
#خشونت_ساختاری
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@nedaeziran
زن‌کُشی در رشت
قتل یک زن توسط همسرش تحت نام ناموس


«متین طیبی‌خواه»، ۳۴ ساله و مادر دو فرزند، توسط همسرش تحت نام «ناموس» با استفاده از سلاح سرد به طرز فجیعی کشته شده است.

یک مرد ۴۷ ساله نیز توسط قاتل در همین رابطه کشته شده است.

#زن_کشی
#قتل_ناموسی
#خشونت_ساختاری
#زن_ناموس_هیچکس_نیست
@nedaeziran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایت دردناک کارگر معدن طبس:
رفقایم را پیدا کردم؛ یکی کباب شده بود


یکی از کارگران معدن طبس به نام هادی نوباغی که در زمان انفجار از معدن خارج شده بود و سپس برای کمک به همکارانش به داخل تونل بازگشته، روایت دردناکی از این حادثه بیان کرده است.

#کارگران_معدن
#ایرانم_اعتصاب
#محاکمه_عاملان_جنایت_معدن_طبس
@nedaeziran
در آستانه دور جدید اعتراضات پرستاران هستیم!
اعتصابات و اعتراضات باشکوه و بینظیر ما پرستاران ثابت کرد که تنها با قدرت اتحادمان  میتوانیم حق حقوق انباشته شده خود را به دست آوریم .
حرکت متحد و سراسری ما در عدم پذیرش بیگاری اضافه کاری مهر ماه، بسیاری از دانشگاههای علوم پزشکی از جمله  علوم پزشکی بوشهر ،اصفهان،بیرجند و .. را به تکاپو انداخته است.

وحشت از شروع دوباره اعتراضات ما در نزدیکی
روز پرستار، مسئولان را به گزافه گویی  ناچار کرده است
وعده های بی سرو ته  معاون پرستار ی وزارت بهداشت مبنی بر "پرداخت ۸۵ درصد مطالبات"  بیشتر به طنز تلخ می ماند.

در حالیکه آخرین پرداختی اضافه کاری  دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، مربوط به شهریور سال گذشته میباشد   معوقات طولانی مدت پرستاران در دانشگاه علوم پزشکی اهواز و بسیاری از شهرهای دیگر همچنان پرداخت نشده است.

همچنین  بخشنامه های  دیوان و   مدیر کل منابع انسانی  وزارت بهداشت  مبنی بر اینکه هیچ دانشگاهی حق ندارد ساعات کسری ناشی از ارتقا را به عنوان موظفی محسوب کند،  عقب نشینی مقطعی متصدیان وزارت بهداشت البته در حرف  میباشد.

ما پرستاران با اعتصابات و اعتراضات سراسری توانستیم ذره ای از قدرت  اتحاد مان را به مسئولین نشان دهیم .
ما میتوانیم با ادامه روند تصمیمات سراسری و متحد تحقق  عملی و واقعی مطالبات مان را عملی سازیم.
همانطور که قبلا هشدار داده بودیم  دور بعدی اعتراضات پرستاران ابعاد بسیار گسترده تری خواهد داشت.
  اعتصاب و تجمع بیمارستانهای شهر یزد در چهارشنبه ۵ مهر در ادامه و پیگیری مطالبات روشن ما بوده ، و  تب و تاب  دور تازه ای از مبارزات  را نمایان کرد.
مطالبات و خواسته های فوری ما به شرح زیر است.

🔴 هر گونه توبیخ و تبعید و اخراج و  برخورد انضباطی و قهری از سوی حراست و هیات تخلفات و مجموعه دانشگاه و همچنین برخوردهای امنیتی و قضایی در نتیجه این اعتصابات را با همکاران پرستار و کادر درمان  متوقف شود.
🔴اضافه کاری اجباری در تمام بیمارستانها و مراکز درمانی  متوقف شده ، مبلغ حق الزحمه هر یک ساعت اضافه کار پرسنل پرستاری اعم از کمک بهیار، بهیار و پرستار، فارغ از نوع رابطه سازمانی با دانشگاهها(رسمی، پیمانی، قراردادی، طرحی، شرکتی و ....)، را به هر ساعت حداقل ۱۰۰ هزار تومان افزایش یابد.

🔴مبالغ  حقوق اضافه کار ما از مالیات معاف گردد و  مبالغ معوقات اضافه کاری  ما فورا پرداخت شود.

🔴تمام نیروهای اخراج شده دوره کرونا را  فورا  طی ابلاغ رسمی به کار بازگردانند و نیروهای شرکتی به وضعیت رسمی تغییر کنند تا  کمبود فاحش پرستار و فشار مضاعف بر پرستاران شاغل را کم شود.

🔴 امتیاز و نحوه ی محاسبه آیتم فوق العاده سختی شرایط کار، در احکام حقوقی بایستی به گونه ای تغییر یابد که هر پرسنل پرستاری حداقل ۴ برابر میزان کنونی دریافت نماید.

🔴 تغییر در روش اجرای قانون تعرفه گذاری پرستاری که هم اکنون به شکل بسیار مضحکی در حال اجراست. این قانون بایستی به گونه ای تغییر یابد که دریافتی هر پرسنل پرستاری حداقل ۴ برابر دریافتی کنونی باشد.

🔴قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور با ۲۰ سال سابقه و ۳۰ روز حقوق جهت پرستاران بدون شرط سنی و پرداخت ما به التفاوت درخواستی بیمه ها از سوی دانشگاه با درخواست پرسنل پرستاری و موافقت بدون قید و شرط دانشگاه به طور  کامل و بدون قید و شرط اجرا گردد

🔴مطالبه ایمنی محیط کار و استاندارد سازی تجهیزات بیمارستانی، همانطور که در #کمپین_سراسری_پیگیری_مطالبات_پرستاران ذکر شده است، به دنبال فاجعه #معدن_طبس به خواست عاجل و فوری  ما پرستاران و کادر درمان در تمام محیط کاری بدل شده است و همصدا با کارگران فریاد #ایرانم_اعتصاب را سر میدهیم.



اتحاد و اعتراض سراسری رمز پیروزی ماست!
.
شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران
#کمپین_سراسری_پیگیری_مطالبات_پرستاران
@nedaeziran
پیام_تسلیت

پیام تسلیت کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در سوگ جان‌باختگان معدن‌جوی طبس


از سوختن جان و تن دختران شین‌آباد تا جان باختن ده‌ها تن از معدن‌چیان کرمان، طبس، یزد، دامغان و گلستان، از کشته شدن ده‌ها کولبر و سوخت‌بر در غرب و شرق کشور، فروریختن پلاسکو و متروپل تا فاجعه معدن زغال‌سنگ معدنجو در طبس، از شلاقی که بر پشت معدنچیان آق‌قلا فرود آمد تا پرونده‌سازی‌هایی که صدها معلم را به اخراج، زندان و... کشاند، درد مشترکی است که فریاد می‌طلبد: قربانی شدن انسان و زیست انسانی در پای سودجویی اقلیتی که تاراج را اصلی‌ترین مسئله‌ی خود می‌دانند و تمامی ابزارهای تقنینی و اجرایی و قضایی و رسانه‌ای را نیز به خدمت گرفته‌اند.
با موقتی‌سازی قراردادهای کار، شرایطی بر کارگران تحمیل شده که جرئت پیگیری ساده‌ترین و بنیادی‌ترین حقوق‌شان را از دست داده‌اند، با امنیتی کردن تشکل‌یابی، حق متشکل‌شدن آزادانه‌ی کارگران، حق تجمع و هرگونه اعتراض فردی و جمعی که از بدیهی‌ترین و پایه‌ای‌ترین حقوق انسانی است و می‌تواند وسیله بیان و تحقق خواسته‌های‌شان باشد، از آنان سلب گردیده است.
رسانه حکومتی با رویکردی مبتنی بر طبیعی‌نمایی و «حادثه» و «سانحه» جلوه دادن چنین وقایع مکرری که جان باختن دست‌کم ۵۰۰ معدنچی در دهه‌ی منتهی به ۱۴۰۱ و سالانه دست‌کم ۱۴۰۰ نفر در حین کار را عادی می‌نماید؛ تا تاثیر گذاری عوامل ساختاری، ناکارآمدی‌های مدیریتی و رهاشدگی فرودستان در راستای حفظ سلطه فرادستان را پنهان کند.
به‌ویژه که رپرتاژ پوپولیستی همیشگی مسئولین امر! با صحبت داغداران و آسیب دیدگان این حوادث دیگر حتی رنگ و بوی تسلی هم ندارد چه برسد باور به پیگیری!!!
فریاد خانواده‌های داغدار که از نحوه تحویل جنازه عزیران‌شان و بیان این جملات کریه و غیرانسانی خبر می‌دهند. تا جایی که حتی در میان داغ و خشم به آنان گفته می‌شود:
"خودتون پلاستیک بیارید، جنازه  تحویل بگیرید " !!!
این فاصله بیش ار حدّ نگاه سودجویان با کارگران تا حدی بوی تعفن می‌دهد که دیگر حتی نیازی به همدردی صوری چند روزه هم نمی‌بینند! چه رسد امید به همدردی و پیگیری.

کانون صنفی معلمان جان باختن مظلومانه معدنچیان طبس را به خانواده آن‌ها و به ملت ایران تسلیت گفته و مراتب همدردی خود با بازماندگان داغدار آنان را اعلام می‌نماید.
ما، کانون صنفی معلمان؛ همراه با خانواده‌های داغدار و مردم بهت‌زده از واقعه، #ما_مردم
باور داریم باید پیگیر پاسخگویی صریح مسئولین باشیم تا نتیجه نهایی. و در کنار همه این خانواده ها برای #دادخواهی بمانیم.

ما بر این باوریم تنها با اتکا به تشکل‌‌های مستقل، آزاد و قدرتمند می‌توان به تغییرات بنیادی در قوانین به نفع همه #مردم به‌ویژه فرودستان و پیشگیری از تکرار چنین فاجعه‌هایی امیدوار بود.

کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
                                ۱۴۰۳/۷/۵
@nedaeziran
تشییع پیکر #فتانه_ولیدی، خواننده پیشکسوت را روی دوش زنان در سنندج نشان می‌دهد.
فتانه ولیدی، بانوی هنرمند کردستانی در سن ۷۱ سالگی در سنندج درگذشت.
فتانه ولیدی یکی از نامدارترین خواننده زن کرد، دیشب در زادگاهش سنندج دار فانی را وداع گفت.
او فارغ‌التحصیل رشته موسیقی از هنرستان عالی تهران بود، نزد اساتید موسیقی چون حسن کامگار و پدرش محمد شریف ولیدی موسیقی را آموخت.
از سن هفت سالگی آواز خواندن را آغاز کرد و ۶۵ ترانه را در رادیوهای سنندج و کرمانشاه ضبط کرد.
او یکی از زنان پیشتاز آواز در کردستان بود.
مشکلات روحی شرایطی فراهم کرد که نتواند به موسیقی ادامه دهد و گوشه‌نشین شد. 
از گذشته‌ هنری‌اش جز عکس‌ها و آثاری که از باقی‌مانده چیزی دیگری را نمی‌توان پیدا کرد.
ویدیوهای منتشرشده در رسانه‌های اجتماعی،
فتانه ولیدی که به زبان کردی ترانه می‌خواند، با حسن کامکار، آهنگساز و بنیان‌گذار گروه کامکارها کار کرده و پیش از انقلاب در برنامه کودک رادیو ایران هم‌خوانی می‌کرده است. به گفته حسین علیزاده، داستان فیلم «نیوه مانگ» بهمن قبادی بر اساس زندگی این هنرمند ساخته است.

#زن_زندگی_آزادی
@nedaeziran
🔴 دانشگاه در سال‌های گذشته خصوصا پس از جنبش زن زندگی آزادی با شدت زیادی سرکوب شده است. رفتارهای حراست، کمیته، حجاب بان، مسئولین دانشگاه و امروز نیاز است این موارد همچنان روایت شود.

روز جمعه ۶ مهر ماه ساعت ٢١
#دانشگاه_در_زنجیر

#زن_زندگی_آزادی
@nedaeziran
تصاویری از دومین سالگرد قتل حکومتی جاوید نام‌ #غزاله_چلابی ،


غزاله را در روز سی شهریور ۱۴۰۱، در حالی که در خیابان فیلم می‌گرفت، به قتل رساندند.
گلوله‌ای به سمت غزاله چلابی شلیک شد و بر زمین افتاد. تلفنش هنوز در دستش بود و در حال ضبط تصویر مردمی که بهت‌زده و حیران بالای سرش جمع شده بودند و فریاد می‌زدند: «یکی رو کشتند.» و او غزاله بود.
غزاله پس از اصابت تیر، پنج روز در کما بود. چنانکه خاله‌اش می‌گوید یک گلوله‌ی جنگی به پیشانی‌‌اش شلیک شده بود، پیشانی‌اش را سوراخ کرده بود و به حالت انفجار از سرش بیرون رفته بود. طوری که پشت سرش به اندازه یک نارنگی سوراخ شده بود. دکترهایش گفته بودند بصل‌‌النخاعش آسیب ندیده بود و برای همین با اینکه دچار مرگ مغزی شده بود اما حرکات غیرارادی بدنش مثل تپش قلب و عملکرد شُش‌ها ادامه داشت. غزاله می‌خواست که در صورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. دوبار هم در سال‌های گذشته کارت‌های اهدای عضو را پر کرده بود. وقتی که دکترها اعلام کردند راهی برای زنده نگه‌داشتنش نیست، هنوز ۹ عضو بدنش سالم بود و می‌شد که برای پیوند به دیگران اهدا شود. اما نهادهای امنیتی اجازه این کار را ندادند.

@nedaeziran
2024/10/02 08:28:39
Back to Top
HTML Embed Code: