Telegram Web Link
خودشه
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
وقتی یکی از یه‌چیزی دور شده، دوباره برش نگردونید به اون چیز.
باشه
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
خوبی نارنجی؟
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
کاش یکی رو داشتم میتونسم درمورد ی چیزایی باهاش مشورت کنم
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
خوبین؟
نه
اصلا
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
غمت نباشه
درس میشه مام میریم پیششون دیر یا زود
گفتنش راحته
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
نه برا منی رفیقامو از دست دادم😅
می‌دونی که زنده‌ن، یه جایی از این دنیا دارن نفس می‌کشن یا حتی اگر نمی‌دونی امید داری
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
نیستن
سه ساله زیر خاکه🙂💔
خاک سرده
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
خیلی زود مام میریم زیر خاک🚶🏻‍♂️
حقه
ولی زندگی کردن هم حق همه‌مون بود
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
ولی ماها ک زندگی نمیکنیم مردیم خودمون خبر نداریم
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
نفس کشیدن ک اسمش زندگی نیس🚶🏻‍♂️
Forwarded from تیکال (𝐹𝑎𝑡𝑒𝑚𝑒𝒉)
مورب روی تخت دراز کشیده، سیگار نیمسوزش تو دستشه و از لبه‌ی تخت آویزون، می‌پرم توی اتاق و با گلگی صداش می‌زنم: یوسف!
- یوسف دیگه مست نیست ماریان.
+ خاک سیگارت ریخته روی فرش.
با لبه‌ی ناخنم جمع‌شون می‌کنم و توی زیر سیگاری‌ش که چند سانتی‌متر اونورتره‌ می‌ریزم.
زیر لبی غرغر می‌کنم: تنبل، یه کم دیر اومده بودم آتیشش زده بودی.
بلند می‌شم از اتاق برم بیرون که میگه: دلم یه زندگی میخواد که من باشم، جاده و آهنگ‌.
با آرنجم دکمه‌ی وسط دستگاه رو می‌زنم و پلی می‌شه.
همون روزایی که درگیر خرید وسایل خونه بودیم در به در دنبال یه پلیر بود که به وسایل اتاق بیاد و سر آخر این و پیدا کرده بود.
یه جعبه مهمات بود که تبدیل شده بود به کاست پلیر و یه نشیمن کوچولو که کلی هم پول پاش داده بود اما واقعا خاص و قشنگ بود.
+ این آهنگش، جاده‌‌شم تو ذهنت برون‌. و می‌رم بیرون.
می‌چرخه روی تخت و روی شکم می‌خوابه، اینو از صدای تخت می‌فهمم.
- بیا، نرو. حالم خوب نیست.
با یه دستمال نم دار برمی‌گردم و می‌شینم پایین تخت و گند کاری‌ش رو دستمال می‌کشم.
+ نرفتم که، این‌جام. اون پادکسته که برات فرستادم گوش دادی؟ اتاق سرد آبی.
- دلم می‌خواد یه جوری گم و گور شم که نتونی پیدام کنی.
پشت کمرم تا گردنم تیر کشید و دردش توی سرم جمع شد، از این حرفا نمی‌زد که.
مات و مبهوت نگاهش می‌کنم.
+چت شده تو؟
- خسته‌م از خودم، میخوام تموم شه این زندگی. کاش جای امین من توی اون ماشین بودم.
امین، رفیق دوران دانشجویی یوسف همین چند روز پیش تصادف کرد و درجا تموم کرده بود.
از فکر این‌که اگه یوسف توی اون ماشین بود و بلایی سرش میومد حسی مثل حالت تهوع و سرگیجه بهم دست داد، قلبم مچاله شد و برای ثانیه‌ای نفس کشیدن رو فراموش کردم. تموم زورمو جمع کردم و گفتم: مطمئنی اگه جاش بودی همون لحظه هم دوست داشتی بمیری؟
ساکت به لبه‌ی فرش زل زده بود. سکوتش بهم انگیزه حرف زدن می‌داد، جمله هارو توی ذهنم پشت هم ردیف کردم، داشت بهشون فکر می‌کرد.
+ یه بار یه دختره رو آورده بودن کلینیک، یه خودکشی ناموفق داشت. می‌گفت لحظه‌ای که فهمیدم دارم می‌میرم و دیگه برنمی‌گردم اون حس و حال، همه کسایی که دوستشون دارم، کارهایی که باید انجام می‌دادم، حرف‌هایی که باید می‌زدم اومدن جلوی چشمام. می‌گفت به غلط کردن افتاده بودم دست و پا می‌زدم یکی نجاتم بده.
دروغ گفتم ولی لازم بود سرمو بردم پایین و تو چشماش زل زدم، ببینم حرفمو چقدر باور کرده.
-مرگی که زمان ببره اذیتت می‌کنه
حرفش رو قطع می‌کنم: مرگی که هنوز چشمات به دنیاست.
+نیست.
- هست، زندگی سخته بالا پایین داره خود من خیلی وقتا دلم مرگ می‌خواد ولی آرزو توی دلم هست. اگه قرار باشه آرامشی که مرگ داره من رو از تو جدا کنه این آرامش رو نمی‌خوام.
نگاه‌ش که روی لبه‌ی فرش متمرکز بود رو به من می‌دوزه، حس خواستن از چشماش لبریزه اما لجبازی همیشگی‌ش نمی‌ذاره.
ادامه می‌دم: گروه او و دوستانش یه آهنگی داشت، کوه باش و دل نبند یادته؟
+هیچ آهنگی حالمو خوب نمی‌کنه.
- نمی‌خوام با آهنگ حالتو خوب کنم، فقط می‌خوام بگم یه جاش می‌گفت یادت نره زنده‌ای.
+ زنده بودن یعنی این‌که نفس بکشیم؟
- یعنی نفس بکشیم و تلاش کنیم. به خدا اعتقاد داری؟
+ سوال بعدی
- اعتقاد داری که جهان الکی نیست؟
+ این جهان تکرار زندگی گذشته ماست. تکرار و تکرار و تکرار.
- این که می‌گی و نمی‌دونم، ولی می‌دونم خدا بیکار نبوده منو بیافرینه بدون هیچ هدفی،حتی اگه اون هدف فقط نفس کشیدن باشه.
نمی‌دونم یوسف از من خسته شدی یا احتیاج به شنیدن این حرفا داشتی ولی بدون من تو اوج خستگی و فشار زندگی، داشتن تو لبخند به لبم میاره.
نگاهم می‌کنه، با سیس همیشگی لبخندش، لبخندی که تا قبل از این‌که منو بشناسه بلد نبود و با ترفندهای مختلف روی لبش جا خوش کرد، یه کوچولو گوشه‌ی لباش میره بالا و جهان قشنگ می‌شه.
+ یوسف اگه تا اینجا دووم آورده برای بودن ماریانشه.
یاد اون سریال آیینه می‌افتم و دیالوگ زندگی شیرین می‌شود با صدای غلامحسین لطفی تو ذهنم پلی میشه.
روزای تلخی و می‌گذرونیم ولی کنار هم بودن‌مون عین نقل و نبات انرژی بهمون تزریق می‌کنه که با همه این ناملایمات یادمون نره زنده‌ایم.

#فاطمه_خورسند
@tiekaal
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
دقیقا خودشم😅💔
2024/09/27 21:25:07
Back to Top
HTML Embed Code: