Forwarded from برنامه ناشناس
دنیا قشنگیاشو داره برا خیلیاتون
ماها باید ادامه بدیم تا تموم شه https://www.tg-me.com/narenji78/12767
دنیا قشنگیاشو داره برا خیلیاتون
ماها باید ادامه بدیم تا تموم شه https://www.tg-me.com/narenji78/12767
Telegram
•°نارنجی°•
خیلی دنیای قشنگی هم نیست
Forwarded from برنامه ناشناس
خوااننده مورد علاقتو معرفی کن 🚶🏻♂️
خوااننده مورد علاقتو معرفی کن 🚶🏻♂️
Forwarded from برنامه ناشناس
ولی حس میکنم منو بتونی با اهنگای مورد علاقم بشناسی😅
ولی حس میکنم منو بتونی با اهنگای مورد علاقم بشناسی😅
Forwarded from پلی لیستمان. (Amir Amirlatifi)
گاهی وقتها نیاز دارم کسی دوستم نداشته باشد تا راحت و بدان عذاب وجدان خودم و زندگیام را به گا بدهم.
این هدیه بازکردنی است
دوست گرامی، شما از طرف «فاطمه خورسند» عزیز به بلوبانک دعوت شده اید.
روی لینک زیر کلیک کرده و اپلیکیشن بلوبانک را نصب کنید.
کد «MPTV5A» را در قسمت کد معرف وارد و فرآیند بازکردن حساب را تکمیل کنید.
https://blubank.com/#footer
بلو؛ بانک، ولی دوست داشتنی
دوست گرامی، شما از طرف «فاطمه خورسند» عزیز به بلوبانک دعوت شده اید.
روی لینک زیر کلیک کرده و اپلیکیشن بلوبانک را نصب کنید.
کد «MPTV5A» را در قسمت کد معرف وارد و فرآیند بازکردن حساب را تکمیل کنید.
https://blubank.com/#footer
بلو؛ بانک، ولی دوست داشتنی
میدونم که قراره با هر بار حساب باز کردن مجانی شما، یه مقدار پول به حساب من واریز بشه؛ به حساب یک بچه ده ساله یتیم واریز خواهد شد.
Forwarded from برنامه ناشناس
Telegram
•°نارنجی°•
این هدیه بازکردنی است
دوست گرامی، شما از طرف «فاطمه خورسند» عزیز به بلوبانک دعوت شده اید.
روی لینک زیر کلیک کرده و اپلیکیشن بلوبانک را نصب کنید.
کد «MPTV5A» را در قسمت کد معرف وارد و فرآیند بازکردن حساب را تکمیل کنید.
https://blubank.com/#footer
بلو؛ بانک،…
دوست گرامی، شما از طرف «فاطمه خورسند» عزیز به بلوبانک دعوت شده اید.
روی لینک زیر کلیک کرده و اپلیکیشن بلوبانک را نصب کنید.
کد «MPTV5A» را در قسمت کد معرف وارد و فرآیند بازکردن حساب را تکمیل کنید.
https://blubank.com/#footer
بلو؛ بانک،…
Forwarded from برنامه ناشناس
بعد از گذراندن ساعتها، روزها و شبهای وحشتناک، آرام دربِ نیمهباز را بست؛ روی کاناپه دراز کشید، سیگارش را روشن کرد و دوباره شروع به نوشتن کرد.
بعد از گذراندن ساعتها، روزها و شبهای وحشتناک، آرام دربِ نیمهباز را بست؛ روی کاناپه دراز کشید، سیگارش را روشن کرد و دوباره شروع به نوشتن کرد.