در این دنیا اگر همه چیز را فراموش کنی باکی نیست. تنها یک چیز را نباید از یاد برد. تو برای کاری به دنیا آمدی که اگر آن را انجام نرسانی، هیچ کاری نکردهای.
📕 #فیه_ما_فیه
👤 #مولانا
@najwa_gomnam | ♥️
📕 #فیه_ما_فیه
👤 #مولانا
@najwa_gomnam | ♥️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هر چه کویت دورتر، دلتنگتر ،مشتاقتر
در طریق عشق بازان مـشـکل آسـان کجا
👤 #پوریا_سوری
@najwa_gomnam | 💚
در طریق عشق بازان مـشـکل آسـان کجا
👤 #پوریا_سوری
@najwa_gomnam | 💚
[حس خیلی بدیه، اینکه دیگه نتونی کسی رو اونقدر دوست داشته باشی که دنیا برات بخاطر وجودش ارزشمند باشه]
نجواے گُمـــنامے
يا رآدَّ يُوسُفَ عَلى يَعْقُوب اى كه يوسف را به يعقوب برگرداندى... 📕 #دعای_مشلول @najwa_gomnam | 🍃
«يا فرحةَ يعقوب بيوسف؛
مُرِّي بنا...!»
ای شادمانیِ یعقوب زِ بازگشت یوسف؛
سَری هم به ما بِزن...!
👤 #أدهم_شرقاوي
@najwa_gomnam | ♥️
مُرِّي بنا...!»
ای شادمانیِ یعقوب زِ بازگشت یوسف؛
سَری هم به ما بِزن...!
👤 #أدهم_شرقاوي
@najwa_gomnam | ♥️
دوست داشتنِ یک نفر، مثل نقلِ مکان کردن به یه خونه ست...
اولش عاشقِ همهیِ چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه میبینی این همه چیز بهت تعلق داره حِیرانی. بعد به مرورِ زمان، دیوارها فرسوده میشن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده میشن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطرِ کمالش نیست!
بلکه به خاطرِ عیب و نقص هاشه.
تمامِ سوراخ سُنبههاش رو یاد میگیری. یاد میگیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید تویِ قفل گیر نکنه. یا دَرِ کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه. اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مالِ آدم میکنن ...
👤 #فردریک_بکمن
@najwa_gomnam | ♥️
دوست داشتنِ یک نفر، مثل نقلِ مکان کردن به یه خونه ست...
اولش عاشقِ همهیِ چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه میبینی این همه چیز بهت تعلق داره حِیرانی. بعد به مرورِ زمان، دیوارها فرسوده میشن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده میشن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطرِ کمالش نیست!
بلکه به خاطرِ عیب و نقص هاشه.
تمامِ سوراخ سُنبههاش رو یاد میگیری. یاد میگیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید تویِ قفل گیر نکنه. یا دَرِ کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه. اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مالِ آدم میکنن ...
👤 #فردریک_بکمن
@najwa_gomnam | ♥️
Forwarded from نجواے گُمـــنامے
🍃
همسر ابوسفيان بچه های کوچک را صدا كرد و هديه اى ناچيز به آنها داد،
در مقابل از آنها خواست كلوخ هايى درست كنند كه رويش پر از خار باشد.
كلوخ ها كه آماده شد، پيامبر خدا را به بچه ها نشان داد و گفت كه اينها را به سمت آن مرد پرت كنيد.
فرستاده ى خدا كه از كوچه رد شد، بچه ها كلوخ ها را پرتاب كردند و خار ها به بدن معطر و مبارك پيامبر فرو رفت...
پیامبر ميان كوچه ايستاد، دردِ اصابت كلوخ هاى تيغ دار را صبورانه تحمل كرد و بچه ها را صدا زد.
بچه ها آرام آرام نزديك شدند، در چهره ى مهربان پيامبر اثرى از تنبيه و نفرين و تلافى نبود.
بچه ها به پيامبر رسيدند.
محمد(ص) نشست و كلوخ ها را برداشت و آنان را با احتياط به بچه ها داد و گفت:
اگر خواستيد باز هم مرا بزنيد، دوباره كلوخ جديد نسازيد كه ممكن است دست هايتان را زخمى كند، اينها را بگيريد و همين ها را بزنيد...
برگرفته صفحهی خوبِ⇩
insta: yadegare_madar
[وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ]
#پیامبر_خوبی_ها 🥀
@najwa_gomnam | 🌌
همسر ابوسفيان بچه های کوچک را صدا كرد و هديه اى ناچيز به آنها داد،
در مقابل از آنها خواست كلوخ هايى درست كنند كه رويش پر از خار باشد.
كلوخ ها كه آماده شد، پيامبر خدا را به بچه ها نشان داد و گفت كه اينها را به سمت آن مرد پرت كنيد.
فرستاده ى خدا كه از كوچه رد شد، بچه ها كلوخ ها را پرتاب كردند و خار ها به بدن معطر و مبارك پيامبر فرو رفت...
پیامبر ميان كوچه ايستاد، دردِ اصابت كلوخ هاى تيغ دار را صبورانه تحمل كرد و بچه ها را صدا زد.
بچه ها آرام آرام نزديك شدند، در چهره ى مهربان پيامبر اثرى از تنبيه و نفرين و تلافى نبود.
بچه ها به پيامبر رسيدند.
محمد(ص) نشست و كلوخ ها را برداشت و آنان را با احتياط به بچه ها داد و گفت:
اگر خواستيد باز هم مرا بزنيد، دوباره كلوخ جديد نسازيد كه ممكن است دست هايتان را زخمى كند، اينها را بگيريد و همين ها را بزنيد...
برگرفته صفحهی خوبِ⇩
insta: yadegare_madar
[وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ]
#پیامبر_خوبی_ها 🥀
@najwa_gomnam | 🌌
جنايت را نمى شود علاج كرد.
زخم هايى كه به روح وارد مى شوند،
بزرگترين جنايت اند!
👤 #ژان_پل_سارتر
📕 #دست_هاى_آلوده
@najwa_gomnam | 🍂
زخم هايى كه به روح وارد مى شوند،
بزرگترين جنايت اند!
👤 #ژان_پل_سارتر
📕 #دست_هاى_آلوده
@najwa_gomnam | 🍂