Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کباب تابهای😌
مواد لازم :
رب ۱ ق م
رب انار ۳ ق
پیاز متوسط ۲ عدد
گردو حدود ۵ تا ۶ عدد
گوشت چ.ک ۳۰۰ گرم
نمک، فلفل سیاه
فلفل قرمز
زردچوبه
زعفران
@nabtarinhayeman
⤹༢➥ ❤️ظهرتون خوشمزه
مواد لازم :
رب ۱ ق م
رب انار ۳ ق
پیاز متوسط ۲ عدد
گردو حدود ۵ تا ۶ عدد
گوشت چ.ک ۳۰۰ گرم
نمک، فلفل سیاه
فلفل قرمز
زردچوبه
زعفران
@nabtarinhayeman
⤹༢➥ ❤️ظهرتون خوشمزه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«خسته ای؛
اما لبخند می زنی هنوز؛
نگاهم به دستانت که نه
به چشمان مهربان توست
که نگران منی؛
منی که حتی نمیشناسیام
و همین حالم را بهتر میکند »
🗓روز جهانی پرستار مناسبت
روز بزرگداشت از مقام پرستار،
بر جامعهٔ دلسوز و مهرورِ پرستاران و کادر سلامت گرامی باد ❤️🙏💐🐬👩❤️👨🐠
@nabtarinhayeman
اما لبخند می زنی هنوز؛
نگاهم به دستانت که نه
به چشمان مهربان توست
که نگران منی؛
منی که حتی نمیشناسیام
و همین حالم را بهتر میکند »
🗓روز جهانی پرستار مناسبت
روز بزرگداشت از مقام پرستار،
بر جامعهٔ دلسوز و مهرورِ پرستاران و کادر سلامت گرامی باد ❤️🙏💐🐬👩❤️👨🐠
@nabtarinhayeman
کسی که می رنجاند...
دیر یا زود تاوان خواهد داد!
نه خرافاتی ام نه سطحی نگر...
اما لا به لای این سیل منطق و روشنفکری
به چوب انتقام خدا بدجور اعتقاد دارم ..
☘@nabtarinhayeman
دیر یا زود تاوان خواهد داد!
نه خرافاتی ام نه سطحی نگر...
اما لا به لای این سیل منطق و روشنفکری
به چوب انتقام خدا بدجور اعتقاد دارم ..
☘@nabtarinhayeman
میدونی پختگی کجا میاد سراغت؟
همونجایی که حوصلهی بحث و کل کل
با آدما رو نداری و با یه لبخند جوابشونو
میدی، اونجاییکه میدونی طرف داره
بهت دروغ میگه ولی تو وقتتو برای
اثبات دروغگویی و بیشعوری اون آدم
تلف نمیکنی، اونجاییکه دلت آشوبه ولی
حال حرف زدن و درد دل کردن نداری!
☘@nabtarinhayeman
همونجایی که حوصلهی بحث و کل کل
با آدما رو نداری و با یه لبخند جوابشونو
میدی، اونجاییکه میدونی طرف داره
بهت دروغ میگه ولی تو وقتتو برای
اثبات دروغگویی و بیشعوری اون آدم
تلف نمیکنی، اونجاییکه دلت آشوبه ولی
حال حرف زدن و درد دل کردن نداری!
☘@nabtarinhayeman
از معدود آدمایی که واژهی انسانیت برازندشونه، کسایی هستن که میدونن ممکنه محبتشون جبران نشه، ولی بازم محبت میکنن ....
👇
☘@nabtarinhayeman
👇
☘@nabtarinhayeman
بـــرای دیده شدن
تلاش بیجا نکن
به کمال که برسی
خواه ـ ناخواه
دیده خواهی شد....
👤دکتر الهی قمشه ای
☘@nabtarinhayeman
تلاش بیجا نکن
به کمال که برسی
خواه ـ ناخواه
دیده خواهی شد....
👤دکتر الهی قمشه ای
☘@nabtarinhayeman
من و دل آمدہ بوديم بہ مهماني تو
هر دو لبريز غزل غرق گل افشاني تو
دلڪم عرض ادب ڪرد و همان گوشہ نشست
من همہ محو دل و او همہ حيراني تو
شب شعري ڪہ بہ پا بود در آن صبح لطیف
برد ما را بہ تب خيس و غزلخواني تو
من دچار تو شدم وقتي نگاهم ڪردي
دل گرفتار همان موسم باراني تو
چشم تو خلوت خوبي است اگر بگذارند
من و دل زائر آن معبد روحاني تو
روزي سرشار تر از حس شڪفتن در باد
روز آغاز من و خلوت عرفاني تو
آسمان نيز ورق خورد همان روز ڪہ باز
من و دل آمدہ بوديم بہ مهماني تو...
فاضل_نظرے
@nabtarinhayeman
هر دو لبريز غزل غرق گل افشاني تو
دلڪم عرض ادب ڪرد و همان گوشہ نشست
من همہ محو دل و او همہ حيراني تو
شب شعري ڪہ بہ پا بود در آن صبح لطیف
برد ما را بہ تب خيس و غزلخواني تو
من دچار تو شدم وقتي نگاهم ڪردي
دل گرفتار همان موسم باراني تو
چشم تو خلوت خوبي است اگر بگذارند
من و دل زائر آن معبد روحاني تو
روزي سرشار تر از حس شڪفتن در باد
روز آغاز من و خلوت عرفاني تو
آسمان نيز ورق خورد همان روز ڪہ باز
من و دل آمدہ بوديم بہ مهماني تو...
فاضل_نظرے
@nabtarinhayeman
تو میخندے و دنیایم چـراغان میشود باعشق
تمام بیڪسے هایم ڪہ جبـران میشود باعشق
چہ میدانے از احوالم در اوقاتے ڪہ دلتنگم
براے دیدنت میلم دو چندان میشود با عشق
نبـاشے لشگر غمها مـرا بیـچارہ خـواهد ڪرد
ولے با بودنت غصہ گریزان میشود باعشق
پر از زخمم پر از حسرت بہ دل اما یقین دارم
تمام دردهاے من ڪہ درمان میشود با عشق
و نم نم مهربــانے را ببــار اے مهربان بر من
ڪویر خشڪ این سینہ گلستان میشود باعشق
در این دنیاے بے مهرے تویے سنگ صبور من
بگذر از ڪوچہ ے غمها چہ آسان میشود با عشق
جوادالماسے
@nabtarinhayeman
تمام بیڪسے هایم ڪہ جبـران میشود باعشق
چہ میدانے از احوالم در اوقاتے ڪہ دلتنگم
براے دیدنت میلم دو چندان میشود با عشق
نبـاشے لشگر غمها مـرا بیـچارہ خـواهد ڪرد
ولے با بودنت غصہ گریزان میشود باعشق
پر از زخمم پر از حسرت بہ دل اما یقین دارم
تمام دردهاے من ڪہ درمان میشود با عشق
و نم نم مهربــانے را ببــار اے مهربان بر من
ڪویر خشڪ این سینہ گلستان میشود باعشق
در این دنیاے بے مهرے تویے سنگ صبور من
بگذر از ڪوچہ ے غمها چہ آسان میشود با عشق
جوادالماسے
@nabtarinhayeman
🍁
مادر رابایدآهسته نوشت
با دل خسته نوشت
با لب بسته نوشت
گرم و پررنگ نوشت
تا بدانندكه اگر مادر نباشد
عشق نيست
که اگرعشق نباشد
دل نیست...
#عاشقتم_مادر ♥️
@nabtarinhayeman
مادر رابایدآهسته نوشت
با دل خسته نوشت
با لب بسته نوشت
گرم و پررنگ نوشت
تا بدانندكه اگر مادر نباشد
عشق نيست
که اگرعشق نباشد
دل نیست...
#عاشقتم_مادر ♥️
@nabtarinhayeman
رنج تن دور از تو ای تو راحت جانهای ما
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر
صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما
گلشن رخسار تو سرسبز بادا تا ابد
کان چراگاه دلست و سبزه و صحرای ما
رنج تو بر جان ما بادا مبادا بر تنت
تا بود آن رنج همچون عقل جان آرای ما
#مولانا
@nabtarinhayeman
چشم بد دور از تو ای تو دیده بینای ما
صحت تو صحت جان و جهانست ای قمر
صحت جسم تو بادا ای قمرسیمای ما
عافیت بادا تنت را ای تن تو جان صفت
کم مبادا سایه لطف تو از بالای ما
گلشن رخسار تو سرسبز بادا تا ابد
کان چراگاه دلست و سبزه و صحرای ما
رنج تو بر جان ما بادا مبادا بر تنت
تا بود آن رنج همچون عقل جان آرای ما
#مولانا
@nabtarinhayeman
منزلگه دل ها همه کاشانه ی عشق است
هرجا که دلی گم شده درخانه عشق است
ویرانه ی جاوید بماند دل بی عشق
آن دل شود آباد که ویرانه ی عشق است
فرزانه در آید به پری خانه ی مقصود
هر کس که دراین بادیه دیوانه عشق است
پیمانه ی زهر فلکم تلخ نسازد
این حوصله تلخی کش پیمانه عشق است
هر کس به لبش گرم شود چشم تبسم
با او ننشینند که بیگانه ی عشق است
عرفی دل و دین باخته ای دلخوش او باش
این ها ثمر کاشتن دانه عشق است
عرفی شیرازی
@nabtarinhayeman
هرجا که دلی گم شده درخانه عشق است
ویرانه ی جاوید بماند دل بی عشق
آن دل شود آباد که ویرانه ی عشق است
فرزانه در آید به پری خانه ی مقصود
هر کس که دراین بادیه دیوانه عشق است
پیمانه ی زهر فلکم تلخ نسازد
این حوصله تلخی کش پیمانه عشق است
هر کس به لبش گرم شود چشم تبسم
با او ننشینند که بیگانه ی عشق است
عرفی دل و دین باخته ای دلخوش او باش
این ها ثمر کاشتن دانه عشق است
عرفی شیرازی
@nabtarinhayeman
.
میتوانم رد پایت را بگیرم عشق من؟
در خیابان دستهایت را بگیرم عشق من؟
زیر باران میروی ...ادم هوایی میشود
میشود اب وهوایت را بگیرم عشق من؟
این مسیرو این خیابان این هوای بیکسیت
از تو باید انزوایت را بگیرم عشق من
خسته ای تا مرز مردن خود کشی ها میکنی
باید از قلبت هدایت را بگیرم عشق من
من فراموشت شدم حتما خدایی با تو هست
از تو میخواهم خدایت را بگیرم عشق من
چوب لای چرخ این احساس بیتابم نریز
عشق یعنی ادعایت را بگیرم عشق من
فیلم بازی میکنی و کارگردانم بیا
صد پلان از هر نمایت را بگیرم عشق من
معذرت میخواهم اما روسری سر میکنی
با چه رویی دستهایت را بگیرم عشق من
گرم خواهد شد زمستانم اگر یک ثانیه
گرمی انگشت هایت را بگیرم عشق من
@nabtarinhayeman
میتوانم رد پایت را بگیرم عشق من؟
در خیابان دستهایت را بگیرم عشق من؟
زیر باران میروی ...ادم هوایی میشود
میشود اب وهوایت را بگیرم عشق من؟
این مسیرو این خیابان این هوای بیکسیت
از تو باید انزوایت را بگیرم عشق من
خسته ای تا مرز مردن خود کشی ها میکنی
باید از قلبت هدایت را بگیرم عشق من
من فراموشت شدم حتما خدایی با تو هست
از تو میخواهم خدایت را بگیرم عشق من
چوب لای چرخ این احساس بیتابم نریز
عشق یعنی ادعایت را بگیرم عشق من
فیلم بازی میکنی و کارگردانم بیا
صد پلان از هر نمایت را بگیرم عشق من
معذرت میخواهم اما روسری سر میکنی
با چه رویی دستهایت را بگیرم عشق من
گرم خواهد شد زمستانم اگر یک ثانیه
گرمی انگشت هایت را بگیرم عشق من
@nabtarinhayeman
خسته ام خسته، برایم غزلی ناب بخوان!
غزلی ناب برای من ِبی خواب بخوان !
خسته ام خسته همین درد کمی نیست عزیز!
چاره ی درد مرا غیرِ غزل چیست عزیز!؟
نَفَسم سردتر از آخر ِپاییز شده است
صورتم زردتر از برگ ِزمین ریز شده است
شده ام نامه ی ناخوانده که برگشت زدند
اُف بر آن نامه رسانها، چه کلاغند و بدند!
فال ِدر قهوه ی من ، خنجر تاتار آمد
سینه ای زخمتر از سینه ی عطار آمد
تکّه تکّه شده آن هیچتر از هیچ منم
در گلو مانده همان بُغض ِگلوپیچ منم
منم آن جُرم ِنکرده که به دارش کردند
به تنش سنگ زدند و لَت و پارش کردند
زیر ِلب ذکر ِغزل گفتم و خاموش شدم
سر به زانو زده با خویش همآغوش شدم
خسته ام خسته، شما خسته نباشی گل من!
مثل یک غنچه که لب بسته نباشی گل من !
من کم آورده ام و از تو نفس میخواهم
پا به ماهِ غزلم ، از تو هوس میخواهم
گُم شده خاطره ام، خاطره ها را رو کن !
به سر ِذوق بیا ، شعر ِمرا جادو کن !
به شبِ شعرِ مزارم غزل از یاس بریز !
بِنِشین! حرف بزن! یک بغل احساس بریز!
@nabtarinhayeman
غزلی ناب برای من ِبی خواب بخوان !
خسته ام خسته همین درد کمی نیست عزیز!
چاره ی درد مرا غیرِ غزل چیست عزیز!؟
نَفَسم سردتر از آخر ِپاییز شده است
صورتم زردتر از برگ ِزمین ریز شده است
شده ام نامه ی ناخوانده که برگشت زدند
اُف بر آن نامه رسانها، چه کلاغند و بدند!
فال ِدر قهوه ی من ، خنجر تاتار آمد
سینه ای زخمتر از سینه ی عطار آمد
تکّه تکّه شده آن هیچتر از هیچ منم
در گلو مانده همان بُغض ِگلوپیچ منم
منم آن جُرم ِنکرده که به دارش کردند
به تنش سنگ زدند و لَت و پارش کردند
زیر ِلب ذکر ِغزل گفتم و خاموش شدم
سر به زانو زده با خویش همآغوش شدم
خسته ام خسته، شما خسته نباشی گل من!
مثل یک غنچه که لب بسته نباشی گل من !
من کم آورده ام و از تو نفس میخواهم
پا به ماهِ غزلم ، از تو هوس میخواهم
گُم شده خاطره ام، خاطره ها را رو کن !
به سر ِذوق بیا ، شعر ِمرا جادو کن !
به شبِ شعرِ مزارم غزل از یاس بریز !
بِنِشین! حرف بزن! یک بغل احساس بریز!
@nabtarinhayeman