💥چند لحظه حس خوب


@mossbatplus

روزی خواهد آمد
که عشق،
بر فراز درختان اساطیری
پرواز سیمرغ می‌کند و فریاد،
ترانه‌ای به وسعت بهار سر می‌دهد...
روزی که‌ تا
شکوفایی گل سرخ‌فاصله‌ای نیست
و پرنده،
به شوق تماشای دشت
سر از پا نمی‌شناسد...
روزی که شفق،
سرشار از عطر‌نسیم زلفان توست
و لاله‌ها
رنگ لبان تو را وام می‌گیرند...
روزی که سیب،
چون گونه‌های تو
مست رسیدن می‌شود !...

  ✍️احمد شاملو


@mossbatplus

هند سرزمین عجایب هزار رنگ
هزار دین و ادیان
سرزمین ادویه های تند و مرز بین بهشت و جهنم
سرزمین عجایب هالیوودی در قالب بالیوودی
سرزمین راجاها، کومارها و پاچان ها از نوع آمیتاب
یا به وقت آواز ، پرنده هما در جسم مالینی
هند سرزمین عاشق شدن قبل از عاشق شدن
اگر دنبال اثبات عشق هستید یک بلیط یک طرفه بگیرید و به سمت تاج محل رهسپار شوید
از بد یا خوش روزگار شاید من هم ریشه ای هندی داشته باشم
والد و والده دقیقا پیش از میلاد پسرشان چند سالی برای عاشقی و تحصیل به آن دیار رفته بودند شاید درخت موزی که من از آن به وجود آمدم هندی بوده و آخرین نارگیلی که والدین خورده بودند اصالتی هندی داشته است.
نمی دانم ریشه در کجا دارم ولی هرچه هست آن ادویه های تند هندی بی تاثیر نبوده است
بگذریم
آزاده صمدی را قبلا معرفی کردم
در سفر جدیدش به هند رفته و سر از تاج محل درآورده است.
در کلیپ پیش رو از سابقه این مکان مقدس، تاج محل گفته.
خالی از لطف نیست شنیدن و دیدنش

به ماه سلام می کنیم🌹

#ارثیه_بابا
@mossbatplus

(‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❁‿❁)
صبح دو فنجان چای بريز
يكی برای خودت، يكی
برای خدا ، فنجان او
هرگز خالی نخواهد شد
چون او هميشه باعشق
غرق تماشای توست....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🗓امروز   دوشنبه (مهشید)

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ۲۶          شهریور       ۱۴۰۳
    ۱۲        ربیع الاول   ۱۴۴۵
      ۱۶        سپتامبر        ۲۰۲۴

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام. صبح بخیر
@mossbatplus

تو‌ در‌ من‌
پرنده‌ای‌ بودی
که‌ آسمانش‌ را‌ دزدیده‌ بودند...

#ناشناس

@mossbatplus

صدای پای پائیز هر روز بیشتر می شود
بیاییم برای این صدای پا ، پایکوبی کنیم
یک پایکوبی با صدای همایون فال شجریان

به ماه سلام میکنیم🌹

#ارثیه_بابا
@mossbatplus

(❁‿❁)
صبح باور عشق 🧡است
در لبخند آسمانی تو وقتی 🌤
چشم هایت را باز می کنی
و عطر نگاهت را بر خورشید می پاشی
تا غزل غزل روشنی بسراید...🌻

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🗓امروز   سه شنبه (بهرامشید)

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ۲۷          شهریور       ۱۴۰۳
    ۱۳        ربیع الاول   ۱۴۴۵
      ۱۷        سپتامبر        ۲۰۲۴

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
به وقت  "لبخند خدا"🌈

@mossbatplus

جسمی در اینجا،
قلبی در آنجا
و
خیالی بسیار دور..!


✍محمود درویش

@mossbatplus

🪔روزی استاد شهریار نامه‌ای دریافت می‌کند بی آنکه روی پاکت آن آدرسی از فرستنده آن باشد. متن نامه اما به روشنی نشان می‌داد که این نامه از سوی ثریا معشوق دوران جوانی شهریار است. معشوقی که شهریار هرگز نتوانست وصال او را بچشد. مضمون نامه بدین قرار بود:

شهریار عکست را در مجله ای دیدم خیلی شکسته شده ای، سخت متاثر شدم. گفتم: خدای من این چهره ی دلداده من است؟ این همان شهریار است؟ این قیافه ی نجیب و دوست داشتنی دانشجوی چهل سال پیش مدرسه دار الفنون است؟ نه من خواب می‌بینم. سخت اشک ریختم. طوری که دختر کوچکم سهیلا علت دگرگونیم را پرسید. به او گفتم: عزیزم، برای جوانی از دست رفته و خاطرات فراموش نشدنی آن دوران گریه می‌کنم. به یاد آن شبی افتادم که می خواستی مرا به خانه مان برسانی، همان که به در خانه رسیدیم گفتم نمی گذارم تنها برگردی. وقتی تو را به نزدیک منزلت رساندم تو گفتی صحیح نیست یک دختر در این دل شب تنها برود و دوباره برگشتیم و آنقدر رفتیم و آمدیم که سپیده دمیده بود... یادت هست که والدینم چه نگران شده بودند؟ آیا یادت هست به ییلاقمان پیاده آمده بودی و من در اتاق به تمرین سه تاری که بمن یاد داده بودی مشغول بودم؟ اکنون نیز گهگاه سه تار را بدست می گیرم و غزل زیر ترا زمزمه می کنم:

گذشته من و جانان به سینما ماند
خدا ستاره ی این سینما نگه دارد

و روز بعد استاد پاسخ نامه دوست جوانیش را که پری خطاب می کرد چنین سرود:

پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری
وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری

هر چه عاشق پیر تر عشقش جوانتر ای عجب
دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است ای پری

پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تهی
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری

هر کتاب تازه ای کز ناز داری خود بخوان
من حریفی کهنه ام درسم روان است ای پری

یاد ایامی که دل ها بود لبریز امید
آن اوان هم عمر بود این هم اوان است ای پری

روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشدارویش، هنوز از پی دوان است ای پری

با نواهای جـرس گاهی به فریادم برس
کین ز راه افتاده هم از کاروان است ای پری

کام درویشان نداده خدمت پیران چه سود
پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری

در سالگرد شهریار شعر...
به ماه سلام می کنیم🌹

#ارثیه_بابا
@mossbatplus

(❁‿❁)
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌از صدای پای صبح🌞
می فهمیم
اتفاق تازه‌ای در راه است
خدا کند این صبح همه غرق در باران اجابت شویم💦
فقط خدا باشد و ما و یک چتر آرامش...
☔️♥️☔️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🗓امروز   چهارشنبه (تیرشید)

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ۲۸          شهریور       ۱۴۰۳
    ۱۴        ربیع الاول   ۱۴۴۵
      ۱۸        سپتامبر        ۲۰۲۴

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام 👋صبح بخیر 😊

@mossbatplus

جواب بچه رو بدید دیگه😍😊

@mossbatplus

یکم قشنگی ببینیم تا چشامون قشنگ بشه

یکم موسیقی خوشگل گوش بدیم تا چهرمون خوشگل بشه

اوکی ؟پس کلیپو ببین😊😉

@mossbatplus

اگر در جنگ بودم، به عشقِ وطنم می‌‌جنگیدم.
اگر معلم بودم به عشق یاد دادن درس می‌‌دادم.
اگر باغبان بودم به عشق زیبایی، گلهای بسیاری پرورش می‌‌دادم.
اگر سنگتراش بودم به عشقِ جاودانگی، هزاران مجسمه می‌‌تراشیدم.
اگر شاعر بودم، به عشقِ لمسِ خوبِ خاطرات می‌‌نوشتم ...
اما در خانه‌ای که حتی غبار گرفته‌ترین لبخند ها، نشانی‌ از مهر نداشت و بی‌ حوصلگی تلخِ چشم ها تنها سکوتی سرد و کدورتی خاموش را انعکاس میداد.
و شکایتِ مغموم و بی‌ گفتگویِ دیوار‌ها که چنان سنگدلانه پنجره‌ها را به آمدنِ فصلی نو مشکوک میکرد... در چنین خانه‌ای دریافتم که باید بگذارم عشق ببازد ....
باید می‌‌شکستم ....
باید می‌‌گذشتم ...
باید اعتراف می‌‌کردم مغلوبِ جنگی شده‌ام که فتحِ سرزمینش ثمری نداشت جز بی‌ هویت کردنِ انسانی‌ که به عشقِ زندگی‌، به احتمالِ لحظه‌های خوشِ معشوق در من می‌‌زیست
سربازی بودم، در اسارتِ دشمنی که نه بر من رحمی داشت نه قلبی در سینه که برای قلب دیگری بتپد .

قلم :نیکی_فیروزکوهی

به ماه سلام میکنیم🌹

#ارثیه_بابا
@mossbatplus

(❁‿❁)
هر صبح🌞
زندگی برای ادامه پیدا کردن
به دنبال بهانه می‌گردد ...🪴
‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🗓امروز     پنج شنبه   (اورمزدشید)
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ۲۹          شهریور       ۱۴۰۳
    ۱۵        ربیع الاول   ۱۴۴۵
      ۱۹        سپتامبر   ۲۰۲۴

به وقت " بهای بهانه ها"🍃🌹🍃

@mossbatplus

به نظرم هر کی لبخندی روی لبانت نشاند او پیامبری مبعوث از طرف خداست

با مکس امینی این لبخند در ابتدای صبح تقدیم شما🌹😄

@mossbatplus

بفرمایید ناهار😍

@mossbatplus

رفتن فصل ها مثل رفتن آدم هاست
دلت تنگ می شود
با این فرق که فصل بر می گردد ولی آدم ها نه
قصه فصل ها تکراری و قصه آدم ها پر غصه
امروز به بهانه رفتن یکی از همین آدم ها بعد از مدت ها پای به خوابگاه رفتگان گزاردم
بر در خانه آشناها رفتم
و صادقانه بگویم دلم خواست جای آن ها می بودم
دلم برای آرامش آن ها حسادت کرد
با خود گفتم ما که باید برویم و این سفر را به انتها برسانیم پس ای کاش زودتر...
سرزنش نکنید باور کنید و باور دارم که باور دارید که دلخوشی های این خطه از زمین خدا به اندازه یک اتم در دل یک مولکول آب در دهان یک کبوتر هم ارزش وجودی ندارد
ولی خب باید این مسئولیت زنده بودن را و زندگی کردن را به سرانجام رساند ولی بارش دوش را زخمی کرده است
بماند...
برای شادی روح رفتگان طبق رسم خود عمل کنید تا آن ها هم به رسم خویش برای ما از خدا خوشی بخواهند.

به ماه سلام می کنیم🌹

#ارثیه_بابا
@mossbatplus

(❁‿❁)

🖌ای دلارامی که جان ما تویی🔥
بی تو ما💗 را یک نفس آرام نیست...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🗓امروز     جمعه    (ناهیدشید)
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌      ۳۰          شهریور            ۱۴۰۳
      ۱۶          ربیع الاول         ۱۴۴۵
      ۲۰          سپتامبر            ۲۰۲۴

به وقت آدینه

@mossbatplus