Telegram Web Link
هشیاری برتر یعنی آن ذهـن الـهـی کـه درون هر انسانی هست و قلمرو
آرمان های عالی و عرصه طرح الهی است؛ چون هر انسانی صاحب طرح
الهی است و افلاطون آن را «الگوی کامل» خوانده است .
«جایی هست که جز تو هیچ کس را یارای پر کردنش نیست . کاری
هست که جز تو هیچ کس را یارای انجام دادنش نیست» .
ایـن طـرح در هشیاری برتر انسان ، تصویری دارد در نهایت کمال، که
معمولاً به صورت آرمانی است دست نیافتنی یا آرزویی چنان رؤیایی که
محال است برآورده شود، و در ذهن هشیار جلوه می کند.
«همانـا ایـن تقدير ( يا غايت) راستین آدمی است که از جانب خـرد
لایتناهی درونش، بر او جلوه کـرده است» .اما بسیاری از مردم، بی خبر از غایت یا تقدیـر راستین خـود، بـرای
چیزها و اوضاعی میکوشند که از آن آنها نیست ، و اگر به دست آیند، جز
شکست و ناخشنودی ، حاصلی نخواهند داشت . مثلاً زنی نزدم آمد تا
برایش شفاعت کـنـم بـا مـردی که به او دل باخته بود، ازدواج کند.
به زن گفتم که این نوع درخواست ، برخلاف قانون معنویت است؛ اما
شفاعت میکنم با کسی که خدا برایت می خواهد و اراده می کند، ازدواج کنی.
به او گفتم: «اگر آن مـرد بـنـا بـه حـق الهی از آن تو باشـد، او را از دست
نمی دهی؛ وگرنه هم ترازش را به دست خواهی آورد».او مرد را می دید، اما در رابطه آنهـا بـهبـودی حاصـل نشـد؛ تا اینکه یک روز عصر بـه مـن تلـفـن کـرد و گفت: «می دانی در هفته گذشته، او دیگر برایم جذاب نبود ؟ »گفتم: «شاید او، خواست خدا نیست و شوهر آینده ات ، مرد دیگری است» .نگذشت که مردی در یک نگاه، به او دل باخت و او را زن دلخواه خود خواند و آنچه را که همیشه آرزو کرده بود از مرد قبلی بشنود، از او شنید.
چندی زن گفت؛ «همه حرف هایش صمیمانه و بی ریاست». بی درنگ عشق او را پذیرفت و توجهش را بـه مـرد قبلی از دست داد.این قانون «جایگزینی» است: اندیشه ای درست، جانشین نادرستشد، از این رو قربانی با خسرانی در کار نبود.«اول ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید، که این همه برای شما مزيـد
خواهد شد؛ که این ملکوت، در باطن خود انسان است . ملکوت، عرصه
آرمان های درست یا الگوی الهی است».
#کتاب
#چهار_اثر_از_فلورانس_اسکاول_شین


🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
http://eitaa.com/mosbatnagar
👆👆👆👆👆👆
در پیام رسان ایتاهمراه ما باشید
خداوند می فرماید که در بازی زندگی، کلام نقشی تعیین کننده دارد: «از
سخنان خود، عادل شمرده خواهی شد و از سخنان تو، برتو حکم خواهد شد».
چه بسیارند کسانی که با کلام کاهلانه خود، مصیبت را به زندگی شان
فراخوانده اند.
روزی زنی از من پرسید که چرا گـرفـتـار فقر و تنگدستی شـده اسـت ؟
روزگاری خانه و کاشانه ای داشت و صاحب زیباتریـن لـوازم و مال و مكنت
فراوان بود. دریافتیم که او همواره ، خسته از اداره خانه و زندگی، میگفته
است: «دیگر از همه چیز به تنگ آمده ام . کی می شود در لانه ای زندگی
کنم». او افزود: «اکنون دارم در لانه زندگی میکنم».
این زن با کلام خود، بـرای خـود لانه ای ساخته بود. ذهن نیمه هشیار،
حس شوخ طبعی ندارد، و مردم اغلب با شوخی هایشان، تجربه هایی ناخوشایند بـرای خـود می آفرینند. زنی ثروتمنـد، مـدام به شوخی می گفت: «دارم خودم را برای زندگی در نوان خانه آماده می کنم». با تصویـر کـردن نقش تنگدستی و تهی دستی بر
ذهن نیمه هشیار، چند سالی نگذشت که کارش به همان جا کشید.
خوشبختانه این قانون در هر دو جهت کار می کند؛ یعنی می توانـد فـقـر به ثروت بدل سازد
#چهار_اثر_از_فلورانس_اسکاول_شین


💐💐💐💐💐💐💐💐
http://eitaa.com/mosbatnagar
👆👆👆👆👆👆
در پیام رسان ایتاهمراه ما باشید
#جملات_تاکیدی21بار_قبل__خواب




💚هر خواسته ای که به زور اراده
💙 شخصی《و نه اراده الهی》
💛به عینیت در بیاید، 《نامشروع》
❤️خواهد بود و عاقبت خوشی
💜نخواهد داشت


#فلورانس_اسکاول_شین



🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
@mosbetekhoshbkhtie
#ثروت
چه فقير باشيد و چه ثروتمند، پول چيز خوبي است. اگر پول اهميتي نداشت، پس اين همه تلاش شبانه روزي براي کسب و کار براي چه است؟ اين عدم تعادل در رفتار و گفتارمان، تلاشمان براي بدست آوردن پول را خنثي و بي ثمر مي کند.اگر شخص بتواند نسبت به پول گرايش دوستانه داشته باشد، گنجايش پول درآوردنش افزايش مي يابد. پول وسيله اي الهي براي مبادله و معاوضه خدمات است و هيچ چيز پليدي در آن نيست.

قانون ذهن چنين است که هر چه را مورد قدرداني قرار بدهيد به سوي خود جذب مي کنيد. پس اگر به طرزي دلپذير درباره پول بيانديشيد آن را چندين برابر مي کنيد.هرگاه براي تامين مخارجمان لنگ مي مانيم اغلب به علت قدرنشناسي از پول خودمان يا ديگري است و گله و شکايت از وضع بدمالي و حتي سياست هاي کلان جامعه و کشور است.

قاعده طلايي توانگري اين است که هرگز نبايد در مورد امور مالي ديگري چيزي بگوييد و يا بينديشيد که براي خودتان نمي خواهيد. هرجا نشاني از برکت بي کران الهي را مي بينيد بايد به وجد آييد.
اگر براي قدرداني تان از پول دنبال عذر و بهانه بگرديد، پول از بهانه آوردن احمقانه شما منزجر خواهد شد و شما را دفع خواهد کرد...

💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
@mosbetekhoshbkhtie
وقتی آن فرصت از راه رسید، به شکلی دیگر و از راهی متفاوت کـه بـارنز
انتظار داشت، نمایان شد. این یکی از ترفندهای آن فرصت است. اغلب گاهی
موفقیت به شکل بدشانسی یا شکست موقتی دیده میشود. شاید به همین
بیندیشید و ثروتمند شوید
دلیل است که خیلی ها فرصت را نمی شناسند و آن را از دست میدهند. آقای
ادیسون به تازگی وسیله ای اداری را کامـل کـرده بود که در آن زمـان بـه
«ماشین دیکتـه ادیسون» معروف بود (کـه بعـدها ادیفـون نامیـده شـد).
فروشندگان او به این دستگاه خوشبین نبودند و باور نمی کردند بدون تـلاش
زیاد بتوانند آن را بفروشند. بارنز این فرصت را تشخیص داد. این دستگاه
مورد علاقه کسی جز بارنز و مخترع آن ادیسون نبود.
بارنز می دانست که می تواند دستگاه دیکته ادیسون را بفروشد. پس ایـن
پیشنهاد را بـه ادیسون داد و از او اجـازه گرفت. او دستگاه را فروخـت
درحقیقت، چنان فروش موفقیت آمیزی داشت که ادیسون با او قرارداد توزیع
دستگاه را در سراسر دنیا بست. این همکاری تجاری با این شعار ادامـه یافـت:
«ساخت از ادیسون، نصب از بارنز.» این همکاری بارنز را ثروتمند کرد؛ امـا او
کارهای بزرگ تری انجام داد: «ثابت کرد که انسان می تواند با فکرش ثروتمند
شود.»
ارزش نقدی خواسته اصلی بیارنز چـه قـدر بـود؟ نمی دانم. شاید دو یا
سه میلیون دلار برایش به ارمغان آورد. مقدار سودآوری هـر چـه قـدر بـود، در
مقایسه با دارایی عظیمی که نصیبش شد ناچیز بود؛ یعنی این آگاهی که هر
تکانه نامحسوس فکری می تواند با به کارگیری اصول شناخته شده به واقعیت
فیزیکی تبدیل شود.
بارنز خودش را همکار و شریک ادیسون می دانست و سزاوار ایـن شـانس
بزرگ تصور می کرد. چیزی برای شروع نداشت به جز این که می دانست چه
می خواهد و قاطعیت مقاومت و پیگیری خواسته او را به هدفش رساند.
هیچ پولی برای شروع کارش نداشت. به جز تحصیلات، اندک سرمایه ای
نداشت. او بدون هیچ نفوذی، تنها به این ایمان داشت که موفق می شـود......
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@mosbetekhoshbkhtie
#فصل_اول؛
#قدرت_فکر
وباهمین نیروهای نامحسوس، خـود را بـه سـزاوارترین فرد برای همکاری با
مخترعی تبدیل کرد که تا آن زمان وجود داشت. اینک اجازه دهید نگاهی به موقعیتی متفاوت بیندازیم و زندگی مردی رامطالعه کنیم که ثروت بسیاری در نزدیکی اش داشت؛ اما آن را در اثر ایـن کـه در سه قدمی هدف دلخواهش ناامید شد، از دست داد. در سه قدمی معدن طلا
یکی از علل شکست، عـادت ناامیدی و دست از تلاش برداشتن هنگام
روبه رویی با شکستی موقتی است. همه در زندگی خود یک بار مرتکب چنین
اشتباهی می شوند. آر یو. داربی، که بعدها یکی از موفق ترین فروشندگان بیمه کشور شد ماجرای عمویش را که به «تب طلا» مبتلا شده بود و به غرب رفت تا به حفاری معدن طلا مشغول و ثروتمند شود، تعریف می کند. و او هرگز این مثل معروف را «که بیشتر از آن که از زمـیـن طـلا استخراج کنید می توانید از مغز انسانها طلا به دست آورید»، فراموش نمی کند.با بیل و کلنگ مشغول کار شد. کار سختی بود؛ اما اشتیاق او به طـلا سرشـارسپس بود.پس از هفتـه هـا کـار سخت، موفق به کشف رگهای بسراق شـد. به ماشین آلاتی برای بیرون آوردن آن رگه نیاز داشت. او معـدن را آهسته پر کرد، به خانه اش در ویلیام برگز ماری لند رفت و ماجرا را برای اقـوامش و چندتا از همسایه ها تعریف کرد. آنها هـم پـول لازم برای تهیه دستگاه را برایش فراهم کردند و او را راهی معدن کردند؛ سپس اولین ماشین سنگ معدن را حفاری و به کارخانه ذوب فلزات منتقل کردند. نتایج نشان داد آنها رسیده صاحب یکی از غنی ترین معادن کلورادو هستند! ورود چند ماشین دیگر، همه تردیدها را برطرف می کرد و پس از آن سودهای بزرگ در راه بود. هرچه بیشتر و عمیق تر حفاری می کردند، امیدهای داربی و عمویش
بیشتر می شد. بعد ناگهان رگه طلا ناپدید شد! آنهـا بـه پایـان خـط بودند و دیگر خبری از طـلا نـبـود! بـه حـفـاری ادامـه دادند و ناامیدانـه می کوشیدند دوباره رگه طلا را پیدا کنند؛ اما خبری نبود.
سرانجام تصمیم گرفتند دست از حفاری بردارند. به همین خاطر دستگاه
را به قیمت چندصد دلار به مردی ثروتمنـد فروختند و به خانه برگشتند....
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
💐💐💐💐💐💐💐
@mosbetekhoshbkhtie
شما نیروی آفرینش دارید،
نیروی شما آن‌قدر قوی‌ است که هرآنچه باورش کنید به واقعیت تبدیل می‌شود.
شما خودتان را به همان صورتی که باور دارید هستید، خلق می‌کنید.
شما همانی هستید که در مورد خودتان اعتقاد دارید. تمام واقعیت شما تمام آنچه باور دارید، مخلوق شماست.
شما به اندازه‌ٔ تمام انسان‌های این دنیا نیرو دارید. تفاوت اصلی میان شما و دیگری در چگونگی استفاده از نیرویتان است و آنچه با آن نیرو خلق می‌کنید.
ممکن است از بسیاری جهت شبیه دیگران باشید امّا در تمام این دنیا کسی به روش شما زندگی نمی‌کند.

#دون_میگوئل_روئیز
🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼🌼
@mosbetekhoshbkhtie
برخی افراد احمقاند؛ اما این یکی احمق نبود و از مهندس حفاری خواست
نگاهی به معدن بیندازد و محاسباتی انجام دهـد. مهنـدس گفت که پروژه
شکست خورده است، چون صاحبان آن با «خطوط و مسیرهای انحرافی آشـنا
نبودند». سپس محاسباتش نشان داد که رگه طلا در سه قـدمی محلـى است که حفاری را متوقف کرده بودند! و درست در همان نقطـه، طـلای فراوانی پیدا شد.این مـرد ميليـون هـا دلار از ایـن مـعـدن بـه دست آورد، چـون پیش از تسلیم شدن با یک متخصص مشورت کرد. بیشتر پولی که صرف دستگاه وماشین آلات شد با تلاش آر. یو. داربی جـوان بـه دسـت آمـد؛ چراکـه اقـوام وهمسایه هایش به خاطر ایمانی که به او داشتند به او پول دادند و او تا آخـرین اسکناس آن را به آنها پس داد.
مدتها بعد که آقای داربی فهمید آرزوی رسیدن بـه طـلا را از دست داده، بسیار تأسف خورد. این اتفاق پس از ورود به تجارت از فروش بیمه عمر رخ داد. او به علت این که در چند متری طلا کارش را تعطیل کرد بسیار زیان کرد؛اما از این تجربه درس خوبی گرفت. به ظاهر به خودش می گفت: «من در سه
قدمی طلا دست از حفاری کشیدم؛ اما وقتی مردم از خرید بیمـه اجتناب
میکنند و به آن نه می گویند، دیگر هرگز متوقف نمیشوم.» او این پشتکار و
پیگیری را مدیون تجربه ای است که از رهاکردن معدن طلا آموخت.
پیش از آن که موفقیت به بیشتر مردم برسد، با شکست موقتی زیاد یا
شاید کمی روبه رو می شوند. آسان ترین و منطقی ترین کار رهاکردن آن است.
بیشتر مردم هم درست همین کار را می کنند.‌....
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/mosbatnagar
👆👆
در پیام رسانایتاهمراه ما باشید
بیش از پانصد نفر از مردم آمریکا که تاکنون شناختهام بـه ایـن نویسنده
گفتند که بزرگترین موفقیتشان در مرحله ای بود که یک گام پس از شکست
یک گام دیگر برداشتند. شکست شـادی انسان را در یک قدمی پیروزی و
زمانی که فاصله زیادی با آن ندارد، از او می گیرد.
درس پنجاه سنتی درباره پشتکار
اندکی پس از اینکه آقای داربی مدرکش را از «دانشگاه هارد نـاکز» دریافت
کرد و تصمیم گرفت از تجربه اش در تجارت حفر معـدن طـلا استفاده کند،
فهمید وقتی پاسخ «نه» می شنود، لزوما به معنای نه قطعی نیست.
او یک روز بعدازظهر به دایی اش در آسیابی قدیمی کمک می کرد
دایی اش مزرعه بزرگی را اداره می کرد که در آن تعدادی کشاورز زنـدگی
می کردند. آهسته و بیصدا در باز شد و دختربچـه ای وارد شد و نزدیک در
ایستاد.
دایی نگاهی به او کرد و با عصبانیت گفت: «اینجا چه می خواهی؟»
دخترک با متانت پاسخ داد: «مادرم می گوید پنجاه سنت برایش بفرست.»
دایی دوباره خشمگینانه گفت: «من این کار را نمی کنم، حالا زود بـرو
خانه.»
بیندیشید و ثروتمند شوید
کودک پاسخ داد: «بله آقا. اما از جایش تکان نخورد.»
دایی به کارش مشغول شد؛ چنان که متوجه نشد کودک آنجا را ترک
نکرده است؛ اما وقتی بالا را نگاه کرد، دید دختر هنوز آن جاست و بـر سـرش
فریاد کشید: «نگفتم برو خانه؟! یا همین حالا برو یا کتک میخوری.»
دخترک گفت: «بله آقا!»
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@mosbetekhoshbkhtie
اما یک میلی متر هم از جایش تکان نخورد. دایی گونی گندمی را که
می خواست داخل حفره آسیاب بریزد، زمین انداخت و با حالت چهره اش
نشان داد که به چه دردسری افتاده است.
داربی نفسش را حبس کرد. مطمئن بود که دایی، آن دختربچه را خواهـد
کشت، چون می دانست خیلی بداخلاق است. وقتی داربی به نقطه ای رسید
که کودک ایستاده بود، کودک سریع یک قدم به جلو رفت، به چشمانش
نگریست و با صدایی بلند فریاد زد: «مادرم گفت پنجاه سنت می خواهد!»
دایی همان جا خشک شد و یک دقیقه به او نگاه کرد و بعد آرام بیلچـه را
کف زمین گذاشت و دستانش را داخل جیبش فرو برد و یک نیم دلاری بیرون
آورد و به دخترک داد.
کودک پول را گرفت و آرام به سمت در برگشت و به مردی که همین الان
بر او پیروز شده بود، نگاه هم نکرد. پس از ایـن کـه دختـر رفـت، دایی روی
صندوق نشست و ده دقیقه از پنجره به بیرون خیره شد. به فکری عمیق فـرو
رفته بود. او به رفتاری که در آن لحظه با او شده بود، فکر می کرد.
آقای داربی هم همینطور در فکر فرو رفته بود. نخستین بار بود که دیـده
بود کودکی بر شخصیت بزرگسال و مقتدری چیره شده و حرفش را به کرسی
نشانده است. او چه طور این کار را کرد؟ چه اتفاقی بـرای دایی افتاد که
خشمش را فراموش کرد و مثل بره رام شد؟ این کودک از چه قدرت عجیبی
فصل اول؛ قدرت فکر ۷ ۲۹
بهره برد که به فردی بانفوذ تبدیلش کرد؟ این پرسـش هـا بـه ذهـن داربی
رسید؛ اما تا سالها بعد جوابی برایشان پیدا نکرد؛ تا این که ماجرا را برای مـن
تعریف کرد.......
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌼🌺
@mosbetekhoshbkhtie
عجیب بود که ماجرای این تجربه غیرعادی را در آن آسیاب قدیمی بـرای
نویسنده در همان جایی که دایی مورد خشم دخترک قرار گرفت، تعریف
کرده بودند. وقتی در آن آسیاب قدیمی و پوسیده ایستاد، آقای داربی داستان
پیروزی غیرمنتظره را تکرار کرد و ماجرا را با این پرسش به پایان برد: «چه
قدرت عجیبی آن کودک را واداشت تا با دایی من اینگونه رفتار کند؟»
پاسخ پرسش او در اصول این کتاب یافت میشود. پاسخ، کامل و جامع و
دربرگیرنده جزئیات و راهکاری مفید است تا فرد را قادر سازد همان نیرویی
را درک و از آن استفاده کند که آن دخترک ناگهان از آن استفاده کرد.
ذهن خود را هشیار نگه دارید تا دقیق بفهمیـد چـه قـدرت عجیبـی ایـن
کودک را نجات داد. شما در فصل بعـد، اندکی درباره ایـن قـدرت خواهیـد
دانست. در جایی از کتاب، ایده ای را می خوانید که قدرتهای پذیرنده شما را
تقویت می کند و سود شما را در اولویت قرار می دهد. ایـن همـان قـدرت
مقاومتناپذیر است که با آن در فصل اول کتاب آشنا خواهید شد و در چند
فصل بعد، خود را بیشتر به شما معرفی می کند و به شکل ایدهای مجزا می آید
یا ممکن است خود را در قالب برنامه یا هدفی آشکار سازد. حتی شاید سبب
شود به تجارب شکست قبلی خود برگردید و درسهایی را بـه شـما آمـوزش
دهد تا همه باختههای خود را دوباره بازیابید.
پس از اینکه قدرتی را که دخترک ناآگاهانه از آن استفاده کرده بود،
برای داربی توضیح دادم، سریع به تجربه سی سال زندگی اش بـه عـنـوان
مسؤول فروش بیمه برگشت؛ سپس صادقانه اعتراف کرد که موفقیت او در
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل


🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
ادامه پست👇👇
چشمان درشتش با لجبازی و مبارزه طلبی میدرخشد و با خود می گفتم:
"من باید این بیمه را بفروشم. " قسمت بهتر همه فروش هـا زمـانی بود که
مردم به من «نه» گفته بودند.»
او هم به یاد اشتباهش در مورد توقف حفاری معدن افتاد؛ امـا گفت: «آن
تجربه برکتی بود که به من یاد داد هر چه قدر هـم سخت بود به پیشرفت
ادامه دهم؛ درسی که باید پیش از موفقیت در هر کاری می آموختم.»
ماجرای آقای داربی و داییاش، کودک صاحب تجـارت و معدن طلا را
بیشک صدها نفر از کسانی که از طریـق فـروش بیمـه عمـر امـرار معـاش
می کردند خوانده اند. نویسنده دوست دارد به همه این افراد پیشنهاد آقای
داربی و توانایی فروش بیش از یک میلیون دلار بیمه عمر را ارائه دهد.
زندگی عجیب است و اغلب نااندیشیدنی! موفقیت و شکست هر دو در
تجارتی ساده ریشه دارند. تجارب آقای داربی ساده و مشترک هستند، پاسخ
سرنوشت او را میدهند و به اندازه خود زندگی برایش اهمیت دارند. او از این
دو تجربه وحشتناک درس و بهره گرفت، زیرا آنها را تجزیه و تحلیل کرد و
عبرت گرفت؛ اما درباره کسانی که فرصتی برای مطالعه این شکست و کسب
دانش ندارند چه؟ آنها چه طـور و کجـا هـنـر تبدیل شکـست بـه فرصت و
موفقیت را بیاموزند؟
این کتاب به همه این پرسشها پاسخ داده است. هرچند، بدانید که پاسخ
شما به موارد عجیب زندگی در ذهن خود شما نهفته است. برخی ایـده هـا
برنامهها یا اهداف هنگام مطالعه کتاب به ذهن شما میرسد. یک ایـده عـالی
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
💐💐💐💐💐💐💐💐
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
کافی است تا موفق شوید. اصول این کتاب، حاوی بهترین و عملی ترین راه هـا
و ابزار خلق ایده های مفید است.
پیش از آن که بیشتر این اصول را توصیف کنیم، ایمان داریم شما ملزم به
دریافت این پیشنهاد مهم هستید: «وقتی ثروت از راه می رسـد، چنـان
شگفت زده می شوید که از خود می پرسید پس این همـه سـال کـجـا
بود.»
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
👆 برو دو پست بالا شروع کن
این عبارتی عجیب است و وقتی به آن فکر می کنیم که ثروت فقط از آن افرادی است که سخت و طولانی کار می کنند، عجیب تر میشود. وقتی فکر می کنید و ثروتمند میشوید، میبینید ثروت با حالت ذهنی انسان آغاز می شود؛ یعنی با مشخص بودن هدف و با کمی سخت کوشی. شـما و هرکس دیگری باید علاقه مند باشید که بدانید ذهنیت کسب و جذب ثروت را به دست آورید. من ۲۵ سال به پژوهش مشغول بودم و بیش از بیست و پنج هزار نفر را تجزیه و تحلیل کردم، چون میخواستم بدانم:«ثروتمندان چه طورثروتمند میشوند.» بدون این تحقیق، این کتاب نیز نوشته نمی شد. اینک به حقیقت مهمی توجه کنید: در سال ۱۹۲۹ وضعیت کسب وکار کم کم روبه رکود گذاشت و تا‌پس از ورود رئیس جمهور روزولت خـوب نبـود و درست مثـل چراغ های سالن تئاتر که به تدریج فضا را روشن می کنند، ترس مردم به تدریج به ایمان تبدیل شد.مدتها‌ به محض این که بـر اصـول این فلسفه مسلط می شوید و کـم کـم بـه راهکارهای آن عمل می کنید، وضعیت مالی تان هم کم کم بهبود می یابد. بـه هرچه دست بزنید به نفع شما به دارایی تـان تبدیل می شـود. محـال اسـت؟به هیچوجه. یکی از ضعفهای اصلی، آشنایی اندک با واژه «محال» است.
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
او به همه قوانینی که نتیجه نمیدهند، آشناست و تمام چیزهایی را که
قابل اجرا نیستند می شناسد. این کتاب برای کسانی است که در جست وجوی
قوانین موفقیت اند و می خواهند همه چیز را به آن قوانین بچسبانند.سالها پیش، من فرهنگ لغت خوبی خریدم؛ سپس نخستین کاری که کردم، یافتن واژه «محال» و بیرون آوردنش از آن لغت نامـه بـود. شاید کنارعاقلانه ای نباشد. با وجود این، باید نتیجه گرفت موفقیت به کسانی تعلق دارد که از آن آگاه هستند. شکست به سوی کسانی می آید که بی تفـاوت بـه خـوداجازه می دهند از آن آگاه شوند.
این کتاب به کسانی کمک می کند که در جست و جوی یادگیری هنـر تغییر، ذهنیت آگاهی و هشیاری از شکست و تبدیل آن به آگاهی از موفقیت هستند...

#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل

ادامه پست بالا⤴️

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/mosbatnagar
👆👆👆👆👆👆
در پیام رسانایتاهمراه ما باشید
💠آرامش و سلامتی روی زمین،
🔶همواره باکسی است
💠که برای دیگران خیر و نیکی
🔹می خواهد...
#فلورانس_اسکاول_شین





@mosbetekhoshbkhtie
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لطفا قضاوت کردن را از زندگی خود
حذف کنید🙂
واز خود یک انسان معنوی بسازید

🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
http://eitaa.com/mosbatnagr
در پیام رسان 💥ایتا💥👆
همراه ما باشید
ضعف دیگری که در بسیاری از افراد دیده می شود، عـادت سنجیدن و
اندازه گیری همه چیز و همه کس طبق باورها و برداشت های خودشـان اسـت.
کسانی که این کتاب را می خوانند، باور دارند که کسی نمی تواند با فکر کردن
ثروتمند شود و به خاطر مواجهه با احساس ترس از بیدبختی، نمی توانید به
ثروت و توانگری فکر کند.
امروزه میلیونها نفر به پیشرفتهای هنری فورد نگاه می کنند و به خاطر
شانس و اقبال یا نبوغ خوبش به او حسادت می ورزند. شاید در هر صدهزار
نفر یک نفر از راز موفقیت فورد باخبر باشد. کسانی که این راز را می دانند
آنقدر متواضع اند که به خاطر سادگیاش، حرفی از آن نمی زنند. با وجود این،
یک مذاکره ساده، این «راز» را کامل توضیح میدهد.
وقتی فورد به تولید ماشین V8 مشهور خـود اقـدام کرد، تصمیم گرفت
موتوری هشت سیلندری را در یک محفظه جا دهد و به مهندسان خود دستور
طراحی آن را داد. طرح روی کاغذ پیاده شد؛ امـا مهندس ها ساخت موتـور
هشت سیلندری را محال می پنداشتند. از این رو، فـورد دستور داد: «ادامـه
دهید تا موفق شوید. حتی اگر مدتها طول کشید مهم نیست.»
مهندسین به کار خود ادامه دادند؛ چراکه چاره ای جز ادامه همکاری
نداشتند؛ در غیراین صورت اخراج می شدند. شش ماه گذشت و اتفاقی نیفتـاد
و شش ماه دیگر هم گذشت و باز اتفاقی نیفتاد. مهندسین، همـه طـرح هـا را
برای اجرای دستور فورد امتحان کردند؛ اما چیزی خارج از موضـوع بـه نظـر
میرسید: «محال!»
در پایان سال فورد، به همراه مهندسینش اوضاع را بررسی و دوباره اعـلام
کرد که باید دستوراتش را اجرا کنند. فورد گفت: «ادامـه دهید و به پیش
بروید. من آن را می خواهم و به خواسته ام می رسم.» آنها ادامه دادند و بعد
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
ادامه رو به پایین👇👇👇
گویی جادویی رخ داد و آن راز کشف شد. قاطعیت فورد یک بار دیگر، او را به
پیروزی رساند! شاید این ماجرا را با جزئیات دقیق تعریف نکردم؛ اما موضـوع آن درسـت بود. پس نتیجه می گیریم اگر بخواهید بیندیشید و ثروتمند شوید، می توانید. راه دوری نیست.هنری فورد به این دلیـل آدم موفقی اسـت کـه اصـول موفقیت را درک می کند و به کار میبرد. یکی از اینها آرزوکردن است: «این که شخص بدانـد چه می خواهد.» هنگام مطالعه این کتاب، ماجرای هنـری فـورد را بـه خـاطر بسپارید و به خطوطی که راز موفقیت شگفت انگیز او در آن نهفته است، توجه کنید. اگر توجه کنید و روی اصولی که هنری فورد را ثروتمنـد کـرد انگشت بگذارید می توانید این موفقیت را در هر موردی که بخواهید به دست آورید. هنری فورد اواخر قرن بیستم، معاصر بیل گیتس بود. درست وقتـی فـوردصنعت حمـل ونقـل را با آن ماشینی که همه آرزوی رانـدنش را داشتند
دگرگون کرد، بیل گیتس صنعت رایانه را با طراحی نرم افزاری متحول کرد
که همه را به استفاده از رایانه مشخص و قطعه ضروری دفاتر کاری، مدارس و
منازل قادر ساخت. این امر سبب شد بیل گیتس میلیونها دلار به دست آورد
و ثروتمندترین مرد آمریکا شود.
او نخست شیفته رایانه ها شد و در سیزده سالگی به طراحی آنها پرداخت.
در سال ۱۹۷۳، وارد دانشگاه هاروارد شد و در آنجا با استیو بالمر، که اکنون
مدیر اصلی دفاتر اجرایی است، همکاری کرد، در حالی که بیل گیتس درهاروارد زبان برنامه ریزی را برای اولین میکروکامپیوتر توسعه داد.
#کتاب_بیندیشید_و_ثروتمند_شوید
#نویسنده
#ناپلئون_هیل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@MOSBETEKHOSHBKHTIE
برو بالا از پست قبل شروع کن👆👆👆
.نکته قابل توجه این است که بیشتر افراد پس از سپرد مشکلاتشان به ذهن فوق هشیارخود، به روشن بینی خاصی دست می یابند.. البته درکشاکش ذهنیت دنیوی،
محال است بتوان به بصیرت قبلی رسید..



#فلورانس_اسکاول_شین


💐🌸🌺💐🌺💐🌸🌺💐
@mosbetekhoshbkhtie
2024/06/18 14:10:00
Back to Top
HTML Embed Code: