Telegram Web Link
#حضرت_مولانا

      آمده‌ام که تا به خود
      گوش کشان کشانمت
      بی دل و بیخودت کنم
      در دل و جان نشانمت


@molana79
چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را

سروبالایِ کمان‌ابرو اگر تیر زند
عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را

#حضرت_سعدی
@Molana79
دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت
سر من دار که در پای تو ریزم جان را

کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن
تا همه خلق ببینند نگارستان را

#حضرت_سعدی
@Molana79
همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی
تا دگر عیب نگویند من حیران را

لیکن آن نقش که در روی تو من می‌بینم
همه را دیده نباشد که ببینند آن را

#حضرت_سعدی
@Molana79
چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب
گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را

گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن
که محالست که حاصل کنم این درمان را

#حضرت_سعدی
@Molana79
پنجه با ساعدِ سیمین نَه به عقل افکندم
غایت جهل بود مشت زدن سندان را
سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات
غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
سر بنه گر سر میدان ارادت داری
ناگزیرست که گویی بود این میدان را


#حضرت_سعدی
@Molana79
Tasnife Charkhe Niloofari [ 98IRAN ]
Iraj Bastami [ 98IRAN ]
هدیه ای زیبا با صدای ایرج بسطامی

@Molana79
هست دل عاشقان همچو تنوری به تاب
چون به تنور آمدی جز که ز آذر مپرس

مرغ دل تو اگر عاشق این آتشست
سوخته پر خوشتری هیچ تو از پر مپرس

#مولانای_جان
@Molana79
گر تو و دلدار سر هر دو یکی کرده ایت
پای دگر کژ منه خواجه از این سر مپرس

دیده و گوش بشر دان که همه پرگلست
از بصر پروحل گوهر منظر مپرس

#مولانای_جان
@Molana79
چونک بشستی بصر از مدد خون دل
مجلس شاهی تو راست جز می احمر مپرس

رو تو به تبریز زود از پی این شکر را
با لطف شمس حق از می و شکر مپرس

#مولانای_جان
@Molana79
دگرباره سر مستان ز مستی در سجود آمد
مگر آن مطرب جان‌ها ز پرده در سرود آمد

سراندازان و جانبازان دگرباره بشوریدند
وجود اندر فنا رفت و فنا اندر وجود آمد

#مولانای_جان
@Molana79
دگرباره جهان پر شد ز بانگ صور اسرافیل
امین غیب پیدا شد که جان را زاد و بود آمد

ببین اجزای خاکی را که جان تازه پذرفتند
همه خاکیش پاکی شد زیان‌ها جمله سود آمد

#مولانای_جان
@Molana79
ندارد رنگ آن عالم ولیک از تابه دیده
چو نور از جان رنگ آمیز این سرخ و کبود آمد

نصیب تن از این رنگست نصیب جان از این لذت
ازیرا ز آتش مطبخ نصیب دیگ دود آمد

#مولانای_جان
@Molana79
بسوز ای دل که تا خامی نیاید بوی دل از تو
کجا دیدی که بی‌آتش کسی را بوی عود آمد

همیشه بوی با عودست نه رفت از عود و نه آمد
یکی گوید که دیر آمد یکی گوید که زود آمد

#مولانای_جان
@Molana79
ز صف نگریخت شاهنشه
ولی خود و زره پرده‌ست

حجاب روی چون ماهش
ز زخم خلق خود آمد


#مولانای_جان
@Molana79
صدرهٔ صدر در میان تن است. صدر، سینه بود که حرم کعبهٔ دل است چنانکه آن حرم در میان زمین است، این حرم سینهٔ بی کینه در میان تن است که بهترین جواهر در میان قلاده بود تا اگر به کنارها آفتی رسد، آنچه خلاصه است، در میان سلامت بماند. ایشان گرد او همچون پاسبانان باشند و سینه در میان همچون خزینه ای.

فیه مافیه
#مولانای_جان
@Molana79
ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما
کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا

ای گل ز اصل شکری تو با شکر لایق‌تری
شکر خوش و گل هم خوش و از هر دو شیرین‌تر وفا


#مولانای_جان
@Molana79
رخ بر رخ شکر بنه لذت بگیر و بو بده
در دولت شکر بجه از تلخی جور فنا

اکنون که گشتی گلشکر قوت دلی نور نظر
از گل برآ بر دل گذر‌، آن از کجا این از کجا‌؟

#مولانای_جان
@Molana79
2024/09/30 03:30:36
Back to Top
HTML Embed Code: