Telegram Web Link
چه دلشادم به دلدار خدایی
خدایا تو نگهدار از جدایی

بیا ای خواجه بنگر یار ما را
چو از اصحاب و از یاران مایی


#مولانای_جان
@Molana79
بدان شرطی که با ما کژ نبازی
وگر بازی تو با ما برنیایی
دغایانی که با جسم چو پیلند
سوار اسب فرهنگ و کیانی
پیاده گشته و رخ زرد ماندند
ز فرزین بند شاهان بقایی
چه بودی گر بدانستی مهی را
شکسته اختری در بی‌وفایی


#مولانای_جان
@Molana79
وگر مه را نداند ماه ماه است
چگونه مه نه ارضی نی سمایی
که ارضی و سمایی را غروب است
فتد بی‌اختیارش اختفایی
ظهور و اختفای ماه جانی
به دست او است در قدرت نمایی
بسوز ای تن که جان را چون سپندی
به دفع چشم بد چون کیمیایی


#مولانای_جان
@Molana79
که چشم بد به جز بر جسم ناید
به معنی کی رسد چشم هوایی
کناری گیرمش در جامه تن
که جان را زو است هر دم جان فزایی
خیالت هر دمی این جاست با ما
الا ای شمس تبریزی کجایی


#مولانای_جان
@Molana79
گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت
گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است

گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نیز شادمان است

گفتم که سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن که سوخت او را کی ناله یا فغان است

گفتم فراق تا کی گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همین است گفتا سخن همان است

گفتم که حاجتی هست گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است

گفتم ز فیض بپذیر این نیم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانهٔ تو جان است .........

🪔🪔🪔🌸🕯🌸🪔🪔🪔

[جناب حضرت فیض کاشانی رحمه]

🆔 @Molana79
از ما کناره کردی ما با تو درمیانیم
با ما تو این چنینی ، ما با تو آنچنانیم
روز الست با تو عهد درست بستیم
نشکسته ایم ، جاوید ثابت قدم برآنیم
نقش خیال غیرت در دیده گر نماید
غیرت کجا گذارد از دیده اش برانیم
رندی اگر بیابیم بوسیم دست و پایش
ور زاهدی ببینیم در مجلسش نمانیم
برخاستن توانیم مستانه از سر سر
اما دمی نشستن بی تو نمی توانیم
آئینه منیریم روشن به نور رویت
جام جمیم دایم در بزم شه روانیم
رندانه در خرابات پیوسته در طوافیم
جز قول نعمت الله شعری دگر نخوانیم

🪔🪔🪔🌸🕯🌸🪔🪔🪔

[جناب حضرت شاه نعمت الله ولی]

🆔 @Molana79
" حرف حکمت بر زبان ناحکیم
   حله های عاریت دان ای سلیم"

#مثنوی_مولانا دفتردوم
@Molana79

📘فرد خود نیاموخته، چون حرف های حکیمان را بگوید مانند کسی است که لباس زیبا از دیگری  عاریت گرفته و بر تن کرده باشد...
مثل گندم باش
زیر خاک میبرندش باز میروید پرتر
زیر سنگ میبرندش آرد میشود پربهاتر
آتش میزنندش نان میشود مطلوبتر

ذات باید ارزشمند باشد
🌾
ز خاک من اگر گندم برآید
از آن گر نان پزی مستی فزاید

#غزل_مولانا

@molana79
نه که هر چه در جهانست
نه که عشق جان آنست

جز عشق هر چه
بینی همه جاودان نماند


#مولانای_جان
@molana79
کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم
بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم

ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم
چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم

#حضرت_سعدی
@Molana79
تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم
تا نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پویم

دشمن خویشتنم هر نفس از دوستی او
تا چه دید از من مسکین که ملول است ز خویم

#حضرت_سعدی
@Molana79
لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا
مگر آن گه که کند کوزه‌گر از خاک سبویم

همه بر من چه زنی زخم فراق ای مه خوبان
نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گویم

#حضرت_سعدی
@Molana79
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش
تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم

دوش می‌گفت که سعدی غم ما هیچ ندارد
می‌نداند که گرم سر برود دست نشویم

#حضرت_سعدی
@Molana79
باید که جمله جان شوی
تا لایق جانان شوی؛

گر سوی مستان می‌روی
مستانه شو؛ مستانه شو


#مولانای_جان
@Molana79
جان جان مایی، خوش‌تر از حلوایی
چرخ را پر کردی زینت و زیبایی

دایهٔ هستی‌ها، چشمهٔ مستی‌ها
سرده مستانی، و افت سرهایی

#مولانای_جان
@Molana79
باغ و گنج خاکی، مشعلهٔ افلاکی
از طوافت کیوان یافته بالایی

وعده کردی کآیم، وعده را می‌پایم
ای قمر سیمایم، تو کرا می‌پایی؟

#مولانای_جان
@Molana79
جلسه17
علامه مروجی سبزواری
🎙#تفسیر_مثنوی جلسهٔ هفدهم


در محضر #علامه_مروجی_سبزواری(دامت برکاته)

تاریخ - ۹۳/۱۰/۱۷

🔻شروع از بیت : 6:00 بود شاهی در جهودان ظلم‌ساز -- دشمن عیسی و نصرانی گداز

🔻 موضوع داستان:
- داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب

🔻 عناوین:

-(01:00) غرض نهایی از داستان پادشاه و کنیزک
-(06:00) شروع داستان وزیر پادشاه جهود که نصرانیان را می‌کشت از بهر تعصب
-(09:00) انبیاء، ظهورات پیامبر خاتم ص
-(13:00) نقش دومین چشم احول (داستان ملاقات شیخ عطار و خواجه نصیرالدین طوسی)
-(21:00) حبط اعمال
-(25:00) ذکر نمونه‌هایی از عنایات اولیاء در تحولات روحانی
-(30:00) شراب طهور (تجلیات الهی)(از آن باده ندانم چون فنایم-- از آن بی جا نمیدانم کجایم)
-(37:00) غم زائیده از عشق
-(42:00) لب، کنایه از انسان کامل
-(45:00) قُمار عشق
-(55:00) حکایت پیرمرد و امام رضا ع

🆔 @Molana79
خطاب حاکم عادل مثال بارانست
چه در حدیقهٔ سلطان چه بر کنیسهٔ عام

اگر رعایت خلقست منصف همه باش
نه مال زید حلالست و خون عمرو حرام

#حضرت_سعدی
@Molana79
2024/11/17 12:44:42
Back to Top
HTML Embed Code: