Telegram Web Link
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم

گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم

#مولانای_جان
@Molana79
امروز یکی گردش مستانه کنم
وز کاسهٔ سر ساغر و پیمانه کنم

امروز در این شهر همی گردم مست
می‌جویم عاقلی که دیوانه کنم

#مولانای_جان
@Molana79
امروز همه روز به پیش نظرم
او بود از آن خراب و زیر و زبرم

از غایت حاضری چنین مهجورم
وز قوت آن بیخبری بیخبرم

#مولانای_جان
@Molana79
المنةالله که به تو پیوستم
وز سلسلهٔ بند فراقت رستم

من بادهٔ نیستی چنان خوردستم
کز روز ازل تا بابد سرمستم

#مولانای_جان
@Molana79
ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما
آبِ‌روی خوبی از چاه زَنَخدان شما

عزم دیدار تو دارد جانِ بر لب آمده
باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما؟

#حضرت_حافظ
@Molana79
کَس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
بِه که نفروشند مستوری به مستان شما

بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر
زان که زد بر دیده آبی، روی رخشان شما

#حضرت_حافظ
@Molana79
با صبا همراه بفرست از رخت گل دسته‌ای
بو که بویی بشنویم از خاک بستان شما

عمرتان باد و مراد ای ساقیانِ بزمِ جم
گرچه جام ما نشد پُر مِی به دوران شما

#حضرت_حافظ
@Molana79
دل خرابی می‌کند،
دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان
جان من و جان شما

کی دهد دست این غرض
یا رب که همدستان شوند
خاطر مجموع ما،
زلف پریشان شما

#حضرت_حافظ
@Molana79
دور دار از خاک و خون دامن،
چو بر ما بگذری
کَاندَر این ره کشته بسیارند،
قربان شما

میکند حافظ دعایی،
بشنو، آمینی بگو
روزی ما باد لعل
شَکَّرافشان شما

#حضرت_حافظ
@Molana79
ای صبا با ساکنانِ شهرِ یزد از ما بگو
کِای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گرچه دوریم از بساط قُرب، همت دور نیست
بندهٔ شاه شماییم و ثناخوان شما
ای شَهنشاه بلند اختر، خدا را همتی
تا ببوسم همچو اختر خاک ایوان شما


#حضرت_حافظ
@Molana79
تجلیات تأنیسی
علامه مروجی سبزواری
«دل خرابی می‌کند دلدار را آگه کنید
  زینهار ای دوستان جان من و جان شما
»

🎤در محضر
#علامه_مروجی_سبزواری(دامت برکاته)

🔽 برگرفته از
جلسهٔ#سوم_حافظ

🆔 @Molana79
از عشق تو من بلند قد می‌گردم
وز شوق تو من یکی به صد می‌گردم

گویند مرا بگرد او می‌گردی
ای بیخبران بگرد خود میگردم

#مولانای_جان
@Molana79
از عشق تو گشتم ارغنون عالم
وز زخمهٔ تو فاش شده احوالم

ماننده چنگ شده همه اشکالم
هر پرده که می‌زنی مرا مینالم

#مولانای_جان
@Molana79
از طبع ملول دوست ما می‌دانیم
وز غایت عاشقیش می رنجانیم
شرمنده و ترسنده نبرد راهی

تا راه حجاب ماست ما می‌رانیم

#مولانای_جان
@Molana79
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی‌کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد
نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد
بنال ای بلبل دستان ازیرا نالهٔ مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
بنه سر گر نمی‌گنجی که اندر چشمهٔ سوزن
اگر رشته نمی‌گنجد از آن باشد که سر دارد
چراغ است این دل بیدار به زیر دامنش می‌دار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد
چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه‌ای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد
چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد
 
#مولانای_جان
@Molana79
از شور و جنون رشک جنان را بزدم
ز آشفته دلی راحت جان را بزدم

جانیکه بدان زنده‌ام و خندانم
دیوانه شدم چنانکه آن را بزدم

#مولانای_جان
@Molana79
از سوز غم تو آتشی میطلبم
وز خاک در تو مفرشی میطلبم

از ناخوشی خویش به جان آمده‌ام
از حضرت تو وقت خوشی میطلبم

#مولانای_جان
@Molana79
از روی تو من همیشه گلشن بودم
وز دیدن تو دو دیده روشن بودم

من میگفتم چشم بد از روی تو دور
جانا مگر آن چشم بدت من بودم

#مولانای_جان
@Molana79
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم



#مولانای_جان
@Molana79
2024/07/01 10:15:31
Back to Top
HTML Embed Code: