Telegram Web Link
🌱نگفتمت مرو آنجا، که آشنات منم
در این سراب فنا چشمهٔ حیات منم

وگر به خشم رَوی صد هزار سال ز من
به عاقبت به من آیی که منتهات منم

نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی
که نقش‌بند سراپردهٔ رضات منم

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم

نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی
مرو به خشک که دریای باصفات منم

نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو
بیا که قوّت پروازِ پرّ و پات منم

نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند
که آتش و تبش و گرمی هوات منم

نگفتمت که صفت‌های زشت بر تو نهند
که گم کنی که سر چشمهٔ صفات منم

نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت
نظام گیرد خلّاق بی‌جهات منم

اگر چراغ‌دلی دان که راه خانه کجاست
وگر خداصفتی دان که کدخدات منم

مولانا
@molana65
Audio
حرفهای خدا‌‌‌‌.................
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید

چه سود از شرح این دیوانگی ها،بی قراری ها ؟
تو مه ، بی مهری و حرف منت باور نمی آید

ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای یار
که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید

فراق از عمر من می کاهد ای نامهربان رحمی
خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید

#اخوان_ثالث

@molana65
@molana65

 آخر از هجران به وصلش دررسیدستی دلا
صد هزاران سر سر جان شنیدستی دلا

از ورای پرده‌ها تو گشته‌ای چون می از او
پرده خوبان مه رو را دریدستی دلا

#مولانا
اگر شروع به قضاوت کردن
در مورد مردم بکنی،
وقت پیدا نمی کنی که آنها را دوست داشته باشی.

مادر ترزا
@molana65

در عشق تو معرفت خطا دانستیم
چه عشق و چه معرفت کرا دانستیم

یک یافتنی از او به فریاد دو کون
این هست از آن نیست که ما دانستیم

#مولانا
@molana65
در عشق تو گر دل بدهم جان ببرم
هرچه بدهم هزار چندان ببرم

چوگان سر زلف تو گر دست دهد
از جمله جهان گوی ز میدان ببرم

#مولانا
انسانی که در مسیر رشد و تعالی است ، انسانی است که جانانه و با شدت زندگی میکند.
"رُشد" یعنی اینکه در یک دایره نمیچرخی، یعنی که هر روز چیزی تازه برایت اتفاق می افتد، درواقع؛ هرلحظه.....
و چه وقت این رشد و سرزندگی ممکن میشود؟ هرگاه که با شدت زندگی کنی. من مایلم به شما آموزش بدهم که چگونه با شدت غذا بخورید، چگونه با شدت عشق بورزید
چگونه کارهای جزیی را با چنان شدتی وعشق و تمامیتی انجام دهید که هیچ چیز پشت سر باقی نمانده باشد. زندگی را در هر لحظه اش به تمامی زندگی کنید. اگر میخندی، بگذار آن خنده تمام پایه های وجودت را بلرزاند. اگر گریه میکنی، تبدیل به اشک بشو، بگذار قلبت از طریق اشکها بیرون بریزد. اگر کسی را درآغوش میگیری، آنوقت همان آغوش بشو. اگر کسی را میبوسی، فقط لب باش و بوسه باش. و آنگاه تعجب خواهی کرد که تاکنون چه چیزهای زیبایی را ازکف داده ای و چگونه تاکنون زندگی ات را به شیوه ای ولرم و نیمه مرده زندگی کرده ای

اوشو
@molana65
@molana65
حلق جان از فکر تن خالی شود

آنگهان روزیش اجلالی شود


#مولانا
هیچ پرسشی نیست که بدون پاسخی از درون مطرح گردد، بلکه این پاسخ درونی است که پرسشی برای ذهن و افکار بوجود می آورد این قانون ارتعاشات نور است، بنابراین قبل از هر پرسشی ابتدا پاسخ آن از درون دریافت شده است، پرسش واکنشی از پاسخ درونی است، بدان معنا که تو از درون پاسخ را یافته‌ای اما ذهن چون درک نمی کند به منحنی وارونه سوال، پناه می برد، کسانی که کمتر سوال می‌کنند، دارای تمرکز درونی بهتری هستند، پس‌ زمانی که پرسشی در درون شکل گرفت، قبل از پرسش، پاسخ را دریافت کرده ای بنابراین به جای پرسش، ذهن را خاموش کن تا پاسخ از فیلتر ذهن عبور نموده و کم کم به سطح آگاهی آید، خداوند تنها به میزان آگاهی ما پاسخ می‌دهد برای آن تفاوتی نمی کند تو که هستی چگونه ای و چگونه خواهی بود

@molana65
" ای بسا دولت که آید گاه گاه
پیش بی دولت بگردد او ز راه "

#مثنوی_مولانا
@molana65

چه بسیار بخت و اقبال ها و نعمت ها که به انسانی رو کند , اما چون او مستعد دریافت نعمت نباشد , از او روی بگرداند...
@molana65

تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم

نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما
از پیروی تو تا حشر غلام نظریم

#مولانا
@molana65

ای دل قرار تو چه شد
وان کار وبارتو چه شد
خوابت که میبنددچنین
اندر صباح و در مسا
دل گفت حسن روی او
وان نرگس جادوی او
وان سنبل ابروی او
وان لعل شیرین ماجرا

#مولانا
آنک یک دیدن کند ادارک آن
سالها نتوان نمودن از زبان

آنک یک دم بیندش ادراک هوش
سالها نتوان شنودن آن بگوش

دفتر سوم
#حضرت_مولانا
@molana65
@molana65

مولوی
خاطر به
عشق شمس باخت

وین
همه دیوان
به نام شمس ساخت ...

#شهریار
@molana65
مُرغِ فِتْنه‌یْ دانه بر بام است او
پَر گُشاده بَستهٔ دام است او

برای مثال، پرنده‌ای که مفتونِ دانه شده هرچند او روی بام است و ظاهراً بال و پری آزاد و گشاده دارد و هنوز اسیر نشده است، اما برحسب واقع اسیر دام است. (زیرا میل به خوردنِ دانه در او قوی و استوار است و همین وابستگی به دانه او را اسیر نموده است.)


چون به دانه داد او دل را به جان
ناگرفته مَر وِرا بِگْرفته دان

از آنرو که او از روی میل و علاقه دل به دانه داده است اگر اسیر هم نشده باشد تو باید او را اسیر بحساب آوری.


آن نَظَرها که به دانه می‌کُند
آن گِرِه دان کو به پا بَرمی‌زَنَد

هر نگاهی را که آن پرنده‌ی بینوا از روی میل و علاقه به دانه می‌اندازد، گرهی بدان که او بر پای خود می‌زند.
@Molana65

دانه گَوید گر تو می‌دُزدی نَظَر
من هَمی‌دُزدم زِ تو صَبر و مَقَر

دانه با زبان حال به آن پرنده می‌گوید اگرچه تو ظاهراً نگاهت را از من می‌دزدی و چنین وانمود می‌کنی که به من نگاه نمی‌کنی اما بدان که سرانجام من از تو صبر و قرار را خواهم ربود.


چون کَشیدَت آن نَظَر اَنْدر پِی‌اَم
پَس بِدانی کَزْ تو من غافِل نی‌اَم

وقتی که آن نگاه علاقمندانه‌ی تو، تو را به دنبال من کشید، درخواهی یافت که من از تو غافل نیستم.


#شرح_مثنوی_مولانا

@molana65
@molana65

گر طالب راهی بیا،
ور در پی آهی برو
این گفت و باخود می سرود
پروانه را گم کرده ام.!!
‌‌
#مولانا
2024/09/29 23:15:13
Back to Top
HTML Embed Code: