مدیریت نوین
🟢 کتاب ۴۸ قانون قدرت #رابرت گرین 👇#قانون ۱۵ 👇 @modiriatenovin
🟢 قانون ۱۵ قوانین قدرت رابرت گرین : دشمن را کاملاً نابود کنید
🔹در این قانون رابرت گرین بر این ایده تاکید دارد که در مواجهه با دشمنان و رقبا، نباید آنها را نیمه‌کاره شکست داد، بلکه باید آنها را به‌طور کامل از بین برد تا هیچ فرصتی برای بازگشت، انتقام یا تهدید مجدد نداشته باشند.
🔹به نظر می رسد اسراییل در شرایط فعلی این استراتژی را در مواجه با حماس و حزب الله بکار گرفته است و تلاش دارد به موازات جنگ میدانی رهبران این دو جریان سیاسی را ترور و حذف نماید تا امکان سازماندهی مجدد ، هدایت و رهبری نبرد را از آنها گرفته و از این طریق شکست آنها را رقم بزند
🔹🔸🔹 مثال‌های تاریخی بکارگیری قانون ۱۵:
1. هانیبال و رم: هانیبال، (ژنرال کارتاژی) برای تصرف رم حمله کرد در ابتدای جنگ رمی‌ها او را شکست دادند اما چون او را کاملاً نابود نکرده بودند ، هانیبال بعد از سازماندهی مجدد نیروهای خود دوباره حمله کرد و جنگ سالها ادامه یافت. گرین می گوید اگر رمی‌ها هانیبال را به‌طور کامل نابود کرده بودند، دیگر نیازی به مواجهه با حملات بعدی او نبود.
2. ژولیوس سزار و سنای روم: همانگونه که در قانون ۱۴ بیان شد ژولیوس سزار از نقشه‌های پنهانی و جاسوسی برای کنترل دشمنانش در سنا استفاده کرد. اگرچه این به او کمک کرد، اما برخی از دشمنانش مثل بروتوس زنده ماندند. در نتیجه، او بعداً با توطئه‌ای از سوی همان دشمنان مواجه شد و ترور شد. این نشان می‌دهد که سزار به جای نابودی کامل دشمنانش به آنها اجازه داد که تا حدودی قوی بمانند و در نهایت خودش قربانی شد.
3. لوئی چهاردهم و مخالفانش: لوئی چهاردهم از تظاهر به دوستی برای کنترل مخالفانش بهره برد (قانون ۱۴)، اما در جاهایی که خطر را حس می‌کرد، آنها را کاملاً شکست داد. او از این روش برای تثبیت قدرت خود استفاده کرد.
این مثال نشان می‌دهد که شناخت دقیق دشمنان (از طریق جاسوسی و نظارت) کمک می‌کند تا آنها را به طور کامل نابود کنید و این همان کاری است که اسراییل انجام می دهد
۴.ژان‌باتیست کولبر و نیکلا فوکه (لوئی چهاردهم):
نیکلا فوکه، وزیر مالی فرانسه در زمان لوئی چهاردهم، به دلیل خودنمایی بیش از حد و تلاش برای جلب توجه، باعث شد که لوئی احساس تهدید کند. لوئی چهاردهم تصمیم گرفت تا او را به‌طور کامل از قدرت کنار بزند. او به جای اینکه فقط او را از مقامش عزل کند، فوکه را به زندان انداخت و اموالش را مصادره کرد. با این اقدام، لوئی تضمین کرد که فوکه دیگر هرگز تهدیدی برای او نخواهد بود.
۵- پادشاه اشور و بابل:
یکی دیگر از مثال‌های گرین مربوط به پادشاه آشوری است که علیه بابل جنگید. او تصمیم گرفت تا شهر بابل را کاملاً نابود کند، زیرا می‌دانست که اگر بخشی از آن را باقی بگذارد، بابل دوباره قوی خواهد شد و می‌تواند تهدیدی برای سلطنت او باشد. بنابراین، او شهر را به‌طور کامل تخریب کرد و مردمانش را پراکنده کرد. این عمل تضمین کرد که بابل هرگز نتواند علیه او شورش کند.
۶-کراسوس و اسپارتاکوس:
کراسوس، ژنرال رومی، برای سرکوب شورش بردگان به رهبری اسپارتاکوس وارد جنگ شد. او تصمیم گرفت که تنها راه خاتمه دادن به این تهدید، نابودی کامل شورش است. در نتیجه، او تمام نیروهای اسپارتاکوس را به‌شدت شکست داد و هزاران برده را به صلیب کشید تا اطمینان حاصل کند که دیگر هیچ برده‌ای جرأت شورش نداشته باشد.
✅ نتیجه‌گیری کاربردی:
اگرچه گرین در این قانون تأکید به نابودی کامل دشمنان دارد لکن این تفکر ریشه در تمامیت خواهی به جای حل اصولی یک تعارض و اختلاف اساسی است که به نظر ما یک شیوه غیراخلاقی است و لزوما نیز نمی تواند همیشه موفق باشد
بهترین استراتژی استفاده از شیوه برد-برد در حل اختلافات بنیادین دارد که با تمرکز بر منافع مشترک قابل حصول است
در شرایط فعلی که سطح اختلافات ایران و اسراییل به مرحله جنگ تمام عیار نزدیک شده است و هر کدام از طرفین نابودی طرف دیگر را به انحاء مختلف بیان می کنند ، لازم است به جای این روش به یک بازنگری اساسی در تفکر و استراتژی دست زنند و استراتژی برد-برد را جایگزین استراتژی حذف یکدیگر کنند
@modiriatenovin
🔹در این قانون رابرت گرین بر این ایده تاکید دارد که در مواجهه با دشمنان و رقبا، نباید آنها را نیمه‌کاره شکست داد، بلکه باید آنها را به‌طور کامل از بین برد تا هیچ فرصتی برای بازگشت، انتقام یا تهدید مجدد نداشته باشند.
🔹به نظر می رسد اسراییل در شرایط فعلی این استراتژی را در مواجه با حماس و حزب الله بکار گرفته است و تلاش دارد به موازات جنگ میدانی رهبران این دو جریان سیاسی را ترور و حذف نماید تا امکان سازماندهی مجدد ، هدایت و رهبری نبرد را از آنها گرفته و از این طریق شکست آنها را رقم بزند
🔹🔸🔹 مثال‌های تاریخی بکارگیری قانون ۱۵:
1. هانیبال و رم: هانیبال، (ژنرال کارتاژی) برای تصرف رم حمله کرد در ابتدای جنگ رمی‌ها او را شکست دادند اما چون او را کاملاً نابود نکرده بودند ، هانیبال بعد از سازماندهی مجدد نیروهای خود دوباره حمله کرد و جنگ سالها ادامه یافت. گرین می گوید اگر رمی‌ها هانیبال را به‌طور کامل نابود کرده بودند، دیگر نیازی به مواجهه با حملات بعدی او نبود.
2. ژولیوس سزار و سنای روم: همانگونه که در قانون ۱۴ بیان شد ژولیوس سزار از نقشه‌های پنهانی و جاسوسی برای کنترل دشمنانش در سنا استفاده کرد. اگرچه این به او کمک کرد، اما برخی از دشمنانش مثل بروتوس زنده ماندند. در نتیجه، او بعداً با توطئه‌ای از سوی همان دشمنان مواجه شد و ترور شد. این نشان می‌دهد که سزار به جای نابودی کامل دشمنانش به آنها اجازه داد که تا حدودی قوی بمانند و در نهایت خودش قربانی شد.
3. لوئی چهاردهم و مخالفانش: لوئی چهاردهم از تظاهر به دوستی برای کنترل مخالفانش بهره برد (قانون ۱۴)، اما در جاهایی که خطر را حس می‌کرد، آنها را کاملاً شکست داد. او از این روش برای تثبیت قدرت خود استفاده کرد.
این مثال نشان می‌دهد که شناخت دقیق دشمنان (از طریق جاسوسی و نظارت) کمک می‌کند تا آنها را به طور کامل نابود کنید و این همان کاری است که اسراییل انجام می دهد
۴.ژان‌باتیست کولبر و نیکلا فوکه (لوئی چهاردهم):
نیکلا فوکه، وزیر مالی فرانسه در زمان لوئی چهاردهم، به دلیل خودنمایی بیش از حد و تلاش برای جلب توجه، باعث شد که لوئی احساس تهدید کند. لوئی چهاردهم تصمیم گرفت تا او را به‌طور کامل از قدرت کنار بزند. او به جای اینکه فقط او را از مقامش عزل کند، فوکه را به زندان انداخت و اموالش را مصادره کرد. با این اقدام، لوئی تضمین کرد که فوکه دیگر هرگز تهدیدی برای او نخواهد بود.
۵- پادشاه اشور و بابل:
یکی دیگر از مثال‌های گرین مربوط به پادشاه آشوری است که علیه بابل جنگید. او تصمیم گرفت تا شهر بابل را کاملاً نابود کند، زیرا می‌دانست که اگر بخشی از آن را باقی بگذارد، بابل دوباره قوی خواهد شد و می‌تواند تهدیدی برای سلطنت او باشد. بنابراین، او شهر را به‌طور کامل تخریب کرد و مردمانش را پراکنده کرد. این عمل تضمین کرد که بابل هرگز نتواند علیه او شورش کند.
۶-کراسوس و اسپارتاکوس:
کراسوس، ژنرال رومی، برای سرکوب شورش بردگان به رهبری اسپارتاکوس وارد جنگ شد. او تصمیم گرفت که تنها راه خاتمه دادن به این تهدید، نابودی کامل شورش است. در نتیجه، او تمام نیروهای اسپارتاکوس را به‌شدت شکست داد و هزاران برده را به صلیب کشید تا اطمینان حاصل کند که دیگر هیچ برده‌ای جرأت شورش نداشته باشد.
✅ نتیجه‌گیری کاربردی:
اگرچه گرین در این قانون تأکید به نابودی کامل دشمنان دارد لکن این تفکر ریشه در تمامیت خواهی به جای حل اصولی یک تعارض و اختلاف اساسی است که به نظر ما یک شیوه غیراخلاقی است و لزوما نیز نمی تواند همیشه موفق باشد
بهترین استراتژی استفاده از شیوه برد-برد در حل اختلافات بنیادین دارد که با تمرکز بر منافع مشترک قابل حصول است
در شرایط فعلی که سطح اختلافات ایران و اسراییل به مرحله جنگ تمام عیار نزدیک شده است و هر کدام از طرفین نابودی طرف دیگر را به انحاء مختلف بیان می کنند ، لازم است به جای این روش به یک بازنگری اساسی در تفکر و استراتژی دست زنند و استراتژی برد-برد را جایگزین استراتژی حذف یکدیگر کنند
@modiriatenovin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟢 منتظر نمانید فقط شروع کنید
@modiriatenovin
@modiriatenovin
🟢 چگونه تعارضات در محیط کار را حل کنیم ؟
1⃣گوش دادن فعال (Active Listening)**
این راهکار برای حل تعارض، اولین گام است که به تمام طرف‌ها به‌دقت گوش دهید تا بتوانید نیازها و دغدغه‌های واقعی آنها را بفهمید.
2⃣ایجاد همدلی و درک متقابل (Empathy Building)
ایجاد همدلی میان طرفین تعارض به آنها کمک می‌کند که یکدیگر را بهتر درک کنند. این کار باعث کاهش تنش و افزایش همکاری می‌شود
3⃣تمرکز بر منافع مشترک (Focus on Common Interests)
به جای تمرکز بر اختلافات، باید بر اهداف و منافع مشترک تأکید کنید تا همکاری را تقویت کنید.
4⃣ارائه راه‌حل‌های برنده-برنده (Win-Win Solutions)
راه‌حلی ارائه دهید که هر دو طرف درگیر احساس کنند که چیزی به دست آورده‌اند و رضایت دوطرفه ایجاد شود.
5⃣کنترل احساسات (Emotion Management)
🔹🔸 راهکار: هنگام حل تعارض، کنترل احساسات خود و کمک به دیگران برای آرام کردن احساساتشان اهمیت دارد.
6⃣ استفاده از میانجی‌گری (Mediation)
در مواقعی که تعارض شدیدتر است و طرفین به توافق نمی‌رسند، حضور یک میانجی بی‌طرف می‌تواند به تسهیل مذاکرات و حل تعارض کمک کند.
@modiriatenovin
1⃣گوش دادن فعال (Active Listening)**
این راهکار برای حل تعارض، اولین گام است که به تمام طرف‌ها به‌دقت گوش دهید تا بتوانید نیازها و دغدغه‌های واقعی آنها را بفهمید.
2⃣ایجاد همدلی و درک متقابل (Empathy Building)
ایجاد همدلی میان طرفین تعارض به آنها کمک می‌کند که یکدیگر را بهتر درک کنند. این کار باعث کاهش تنش و افزایش همکاری می‌شود
3⃣تمرکز بر منافع مشترک (Focus on Common Interests)
به جای تمرکز بر اختلافات، باید بر اهداف و منافع مشترک تأکید کنید تا همکاری را تقویت کنید.
4⃣ارائه راه‌حل‌های برنده-برنده (Win-Win Solutions)
راه‌حلی ارائه دهید که هر دو طرف درگیر احساس کنند که چیزی به دست آورده‌اند و رضایت دوطرفه ایجاد شود.
5⃣کنترل احساسات (Emotion Management)
🔹🔸 راهکار: هنگام حل تعارض، کنترل احساسات خود و کمک به دیگران برای آرام کردن احساساتشان اهمیت دارد.
6⃣ استفاده از میانجی‌گری (Mediation)
در مواقعی که تعارض شدیدتر است و طرفین به توافق نمی‌رسند، حضور یک میانجی بی‌طرف می‌تواند به تسهیل مذاکرات و حل تعارض کمک کند.
@modiriatenovin
چهار کتاب در مورد رهبری در کسب و کار در نظرسنجی معرفی شده است کتاب مورد نظر خود برای ارائه خلاصه کدام است ؟
Anonymous Poll
19%
کتاب عادت مربیگری #نوشته مایکل بانگی استانبرا
54%
کتاب رهبران آخر غذا می خورند #نوشته سایمون سینک
19%
کتاب بازی نامحدود #نوشته سایمون سینک
8%
کتاب افسانه کاریزما #نوشته اولیور فاکس کابان
مدیریت نوین
✅رهبران آخر غذا می خورند 👇خلاصه کاربردی 👇 @modiriatenovin 🍃🌺🍃
*رهبران آخر غذا می‌خورند* نوشته سایمون سینک، به بررسی اصول و ویژگی‌های رهبری مؤثر می‌پردازد.
خلاصه مفید و کاربردی کتاب :
1⃣ ایجاد حس اعتماد و امنیت:
یکی از اصلی‌ترین وظایف یک رهبر، ایجاد محیطی است که کارکنان در آن احساس امنیت و اعتماد کنند.
(این موضوع در خانواده هم صادق است) رهبر باید یک "دایره‌ی اعتماد" ایجاد کند که افراد در آن بتوانند بدون ترس از تنبیه یا سرزنش، خلاقیت و نوآوری داشته باشند.
🔸🔹 مثال : سینک به داستان *شرکت ماریوت* اشاره می‌کند که مدیران ارشد همیشه به نیازهای کارکنان توجه می‌کردند و اولویت‌های شرکت را بر اساس رفاه و خوشحالی آنها تنظیم می‌کردند. این موضوع باعث شد که کارکنان انگیزه و تعهد بیشتری به کارشان داشته باشند.
2⃣ اولویت‌بندی تیم بر خود:
رهبران واقعی منافع تیم و سازمان را بالاتر از منافع شخصی خود قرار می‌دهند. این نوع از رهبری باعث می‌شود کارکنان احساس کنند که در موقعیت‌های بحرانی رهبرشان از آنها حمایت خواهد کرد و این اعتماد به رهبر، وفاداری بیشتری ایجاد می‌کند.
🔹🔸مثال : یکی از داستان‌های اصلی کتاب از *سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده* است که در آن رهبران در زمان صرف غذا، همیشه اجازه می‌دهند که افراد تحت فرمان خود ابتدا غذا بخورند و سپس خودشان در انتها غذا می‌خورند. این نماد از خودگذشتگی و اولویت‌بندی منافع دیگران بر خود است.
3⃣نقش شیمی مغز در رهبری:
سینک توضیح می‌دهد که رفتارهای رهبری با ترشح هورمون‌های خاصی در مغز انسان، مانند سروتونین و اکسی‌توسین، مرتبط است. وقتی رهبران رفتارهای حمایتی و از خودگذشتگی نشان می‌دهند، این هورمون‌ها در کارکنان ترشح می‌شود و باعث ایجاد حس تعلق و امنیت می‌شود.
🔸🔹مثال : در مثال دیگری از سپاه تفنگداران دریایی، سینک به تحقیقاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهند افرادی که تحت رهبری مؤثر کار می‌کنند، به‌خاطر حس امنیت، خلاقیت و بهره‌وری بیشتری دارند.
2⃣ اهمیت اعتماد به هم‌تیمی‌ها:
رهبران مؤثر به کارکنان خود اعتماد می‌کنند و فضا را برای ابتکار عمل باز می‌گذارند. این اعتماد متقابل بین رهبر و کارکنان باعث ایجاد حس مسئولیت‌پذیری در تیم می‌شود.
🔸🔹مثال : در یک شرکت فن‌آوری به نام *Next Jump*، مدیران به کارکنان خود اجازه می‌دهند که در تصمیمات بزرگ و کلیدی شرکت دخیل شوند. این اعتماد به کارکنان باعث شد که شرکت بتواند نوآوری‌های بزرگی داشته باشد و بهره‌وری خود را افزایش دهد.
5⃣رهبری در شرایط بحرانی:
در مواقع بحرانی، نقش رهبر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. رهبر باید آرامش و اعتماد به نفس خود را حفظ کند و به تیم خود نشان دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط، از آنها حمایت خواهد کرد. این رفتار باعث می‌شود تیم نیز با اعتماد به نفس بیشتری به مقابله با چالش‌ها بپردازد.
🔹🔸 مثال : یکی از داستان‌های مهم کتاب درباره‌ی *شرکت کنترونیکس* است که در زمان رکود اقتصادی، مدیرعامل به‌جای کاهش هزینه‌ها از طریق اخراج کارکنان، تصمیم گرفت از حقوق همه افراد مقداری کم کند تا هیچ‌کس شغل خود را از دست ندهد. این تصمیم باعث شد که کارکنان به‌شدت از شرکت حمایت کنند و بهره‌وری آنها افزایش یابد.
🟢 پیام نهایی کتاب:
رهبری واقعی در گرو از خودگذشتگی و حمایت از دیگران است. رهبران واقعی کسانی هستند که منافع تیم و افراد خود را در اولویت قرار می‌دهند و خودشان را در آخرین صف قرار می‌دهند. این نوع از رهبری باعث می‌شود که نه‌تنها کارکنان به رهبران خود وفادار باشند، بلکه بهره‌وری و نوآوری در سازمان افزایش یابد.
آموزه مهم کتاب این است که رهبر بودن تنها به معنای داشتن قدرت نیست، بلکه به معنای خدمت به دیگران و ایجاد محیطی است که افراد در آن احساس ارزشمندی و امنیت کنند.
@modiriatenovin🍃🌺🍃
خلاصه مفید و کاربردی کتاب :
1⃣ ایجاد حس اعتماد و امنیت:
یکی از اصلی‌ترین وظایف یک رهبر، ایجاد محیطی است که کارکنان در آن احساس امنیت و اعتماد کنند.
(این موضوع در خانواده هم صادق است) رهبر باید یک "دایره‌ی اعتماد" ایجاد کند که افراد در آن بتوانند بدون ترس از تنبیه یا سرزنش، خلاقیت و نوآوری داشته باشند.
🔸🔹 مثال : سینک به داستان *شرکت ماریوت* اشاره می‌کند که مدیران ارشد همیشه به نیازهای کارکنان توجه می‌کردند و اولویت‌های شرکت را بر اساس رفاه و خوشحالی آنها تنظیم می‌کردند. این موضوع باعث شد که کارکنان انگیزه و تعهد بیشتری به کارشان داشته باشند.
2⃣ اولویت‌بندی تیم بر خود:
رهبران واقعی منافع تیم و سازمان را بالاتر از منافع شخصی خود قرار می‌دهند. این نوع از رهبری باعث می‌شود کارکنان احساس کنند که در موقعیت‌های بحرانی رهبرشان از آنها حمایت خواهد کرد و این اعتماد به رهبر، وفاداری بیشتری ایجاد می‌کند.
🔹🔸مثال : یکی از داستان‌های اصلی کتاب از *سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده* است که در آن رهبران در زمان صرف غذا، همیشه اجازه می‌دهند که افراد تحت فرمان خود ابتدا غذا بخورند و سپس خودشان در انتها غذا می‌خورند. این نماد از خودگذشتگی و اولویت‌بندی منافع دیگران بر خود است.
3⃣نقش شیمی مغز در رهبری:
سینک توضیح می‌دهد که رفتارهای رهبری با ترشح هورمون‌های خاصی در مغز انسان، مانند سروتونین و اکسی‌توسین، مرتبط است. وقتی رهبران رفتارهای حمایتی و از خودگذشتگی نشان می‌دهند، این هورمون‌ها در کارکنان ترشح می‌شود و باعث ایجاد حس تعلق و امنیت می‌شود.
🔸🔹مثال : در مثال دیگری از سپاه تفنگداران دریایی، سینک به تحقیقاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهند افرادی که تحت رهبری مؤثر کار می‌کنند، به‌خاطر حس امنیت، خلاقیت و بهره‌وری بیشتری دارند.
2⃣ اهمیت اعتماد به هم‌تیمی‌ها:
رهبران مؤثر به کارکنان خود اعتماد می‌کنند و فضا را برای ابتکار عمل باز می‌گذارند. این اعتماد متقابل بین رهبر و کارکنان باعث ایجاد حس مسئولیت‌پذیری در تیم می‌شود.
🔸🔹مثال : در یک شرکت فن‌آوری به نام *Next Jump*، مدیران به کارکنان خود اجازه می‌دهند که در تصمیمات بزرگ و کلیدی شرکت دخیل شوند. این اعتماد به کارکنان باعث شد که شرکت بتواند نوآوری‌های بزرگی داشته باشد و بهره‌وری خود را افزایش دهد.
5⃣رهبری در شرایط بحرانی:
در مواقع بحرانی، نقش رهبر اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. رهبر باید آرامش و اعتماد به نفس خود را حفظ کند و به تیم خود نشان دهد که حتی در سخت‌ترین شرایط، از آنها حمایت خواهد کرد. این رفتار باعث می‌شود تیم نیز با اعتماد به نفس بیشتری به مقابله با چالش‌ها بپردازد.
🔹🔸 مثال : یکی از داستان‌های مهم کتاب درباره‌ی *شرکت کنترونیکس* است که در زمان رکود اقتصادی، مدیرعامل به‌جای کاهش هزینه‌ها از طریق اخراج کارکنان، تصمیم گرفت از حقوق همه افراد مقداری کم کند تا هیچ‌کس شغل خود را از دست ندهد. این تصمیم باعث شد که کارکنان به‌شدت از شرکت حمایت کنند و بهره‌وری آنها افزایش یابد.
🟢 پیام نهایی کتاب:
رهبری واقعی در گرو از خودگذشتگی و حمایت از دیگران است. رهبران واقعی کسانی هستند که منافع تیم و افراد خود را در اولویت قرار می‌دهند و خودشان را در آخرین صف قرار می‌دهند. این نوع از رهبری باعث می‌شود که نه‌تنها کارکنان به رهبران خود وفادار باشند، بلکه بهره‌وری و نوآوری در سازمان افزایش یابد.
آموزه مهم کتاب این است که رهبر بودن تنها به معنای داشتن قدرت نیست، بلکه به معنای خدمت به دیگران و ایجاد محیطی است که افراد در آن احساس ارزشمندی و امنیت کنند.
@modiriatenovin🍃🌺🍃
🟢 چگونه موضوعات پیچیده را در زندگی به راه حل های ساده تبدیل کنیم ؟
✅یک ضرب المثل فارسی میگه : "سنگ بزرگ علامت نزدن است "
راهکارش اینه که سنگ را بشکنی و چند قسمت کنی در این صورت معما حل می شود
موضوعات پیچیده هم اینگونه است پیچیده بودن یعنی اینکه موضوع مورد نظر ابعاد مختلف دارد که بر یکدیگر تاثیر می گذارد و راه حل را از کنترل خارج می کنند اما وقتی آنرا به اجراء کوچک تبدیل می کنی می توانی موضوع را ساده کنی
🔸🔹مثال : در شرایط فعلی توان مالی اکثر خانواده ها پاسخگوی نیازهای مختلف خانواده نیست و مدیریت نیازهای مالی خانواده به یک موضوع پیچیده تبدیل شده است
در این شرایط می توان نیازها را اولویت بندی کرد سپس بودجه مشخصی را برای هر اولویت اختصاص داد و موارد غیرمهم و غیرضروری را حذف کرد
@modiriatenovin
✅یک ضرب المثل فارسی میگه : "سنگ بزرگ علامت نزدن است "
راهکارش اینه که سنگ را بشکنی و چند قسمت کنی در این صورت معما حل می شود
موضوعات پیچیده هم اینگونه است پیچیده بودن یعنی اینکه موضوع مورد نظر ابعاد مختلف دارد که بر یکدیگر تاثیر می گذارد و راه حل را از کنترل خارج می کنند اما وقتی آنرا به اجراء کوچک تبدیل می کنی می توانی موضوع را ساده کنی
🔸🔹مثال : در شرایط فعلی توان مالی اکثر خانواده ها پاسخگوی نیازهای مختلف خانواده نیست و مدیریت نیازهای مالی خانواده به یک موضوع پیچیده تبدیل شده است
در این شرایط می توان نیازها را اولویت بندی کرد سپس بودجه مشخصی را برای هر اولویت اختصاص داد و موارد غیرمهم و غیرضروری را حذف کرد
@modiriatenovin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ راهکاری برای موفقیت های بزرگ از جف بزوس ؛
#هرگز چیزهای داغ را دنبال نکنید (کارها و سرمایه گذاری هایی که سر زبان همه است و اکثر مردم دنبال می کنند )
خودتان را در موقعیت قرار دهید بعد #منتظر موج باشید
https://www.tg-me.com/+PA6t0Gv965MsHKn4
#هرگز چیزهای داغ را دنبال نکنید (کارها و سرمایه گذاری هایی که سر زبان همه است و اکثر مردم دنبال می کنند )
خودتان را در موقعیت قرار دهید بعد #منتظر موج باشید
https://www.tg-me.com/+PA6t0Gv965MsHKn4
🟢 اسطوره حل مسائل پیچیده کسب و کار با نوآوری
👇معرفی ۴ روش نوآورانه که موجب تحول اساسی در حوزه فناوری در کسب و کارهای نوین شد 👇
@modiriatenovin🍃🌺🍃
👇معرفی ۴ روش نوآورانه که موجب تحول اساسی در حوزه فناوری در کسب و کارهای نوین شد 👇
@modiriatenovin🍃🌺🍃
مدیریت نوین
🟢 اسطوره حل مسائل پیچیده کسب و کار با نوآوری 👇معرفی ۴ روش نوآورانه که موجب تحول اساسی در حوزه فناوری در کسب و کارهای نوین شد 👇 @modiriatenovin🍃🌺🍃
🟢درس هایی از نوآوران بزرگ کسب و کار
#استیو جابز
✅ جابز به خاطر توانایی‌اش در حل مسائل پیچیده با استفاده از #تفکر نوآورانه، #توجه به جزئیات و #تمرکز بر تجربه کاربری شناخته می‌شود.
به چند نمونه اشاره می شود که نشان می دهد جابز چگونه مسائل پیچیده را با راهکارهای نوآورانه حل کرد
1⃣انقلاب در صنعت کامپیوتر شخصی (مکینتاش 1984)
زمانی که جابز رهبری پروژه مکینتاش را در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عهده گرفت، هدف او ایجاد کامپیوتری کاربرپسند و جذاب بود. در آن زمان، کامپیوترها عمدتاً مبتنی بر متن بودند و کار با آنها برای کاربران عادی دشوار بود. جابز با معرفی رابط کاربری گرافیکی (GUI) و استفاده از ماوس، انقلابی در این زمینه به وجود آورد. این رابط کاربری، که در ابتدا توسط برخی غیرعملی تلقی می‌شد، در سال ۱۹۸۴ با معرفی مکینتاش تغییرات اساسی ایجاد کرد و مشکل دسترسی‌پذیری رایانه‌ها برای کاربران غیرتخصصی را حل کرد
2⃣ تحول در صنعت موسیقی (آیپاد و آیتونز)
در اوایل دهه ۲۰۰۰، صنعت موسیقی با مشکلاتی از جمله دزدی دیجیتالی روبرو بود. جابز فرصت را برای ایجاد روشی قانونی و کاربرپسند برای خرید موسیقی دید. او با معرفی آیپاد در سال ۲۰۰۱، مشکل ذخیره‌سازی موسیقی در دستگاه‌های قابل حمل را حل کرد. اما چالش بزرگ‌تر توزیع موسیقی بود. جابز با مذاکره با شرکت‌های بزرگ موسیقی، فروش آهنگ‌های جداگانه از طریق آیتونز را ممکن کرد و این صنعت را متحول کرد.
3⃣ایجاد آیفون: ترکیب چند دستگاه در یک محصول (2007)
زمانی که جابز قصد داشت آیفون را ایجاد کند، او به دنبال حل مشکل پیچیده‌ای بود: ترکیب یک تلفن، پخش‌کننده موسیقی و دستگاه اینترنتی در یک محصول. در آن زمان، تلفن‌های هوشمند ضعیف و پیچیده بودند. جابز و تیم او یک رابط چند لمسی انقلابی را توسعه دادند که به کاربران اجازه می‌داد مستقیماً با صفحه‌نمایش تعامل داشته باشند. آیفون نه تنها چندین عملکرد را در یک دستگاه ترکیب کرد، بلکه با طراحی ساده‌اش مشکلات کاربری را حل کرد و بازار تلفن‌های هوشمند را تغییر داد.
4⃣ بازنگری در طراحی فروشگاه‌ها (فروشگاه‌های اپل)
جابز با چالش بزرگی در استراتژی خرده‌فروشی اپل در اوایل دهه ۲۰۰۰ روبرو بود. فروشگاه‌های رایانه‌ای در آن زمان اغلب نامرتب و فاقد دانش کافی در مورد محصولات بودند. برای حل این مشکل، جابز فروشگاه‌های اپل را طراحی کرد که تجربه‌ای کامل و خاص به کاربران ارائه می‌دادند. این فروشگاه‌ها با طراحی مینیمالیستی و فضاهای باز برای نمایش و تعامل با محصولات، و همچنین Genius Bar برای پشتیبانی، فروشگاه‌های خرده‌فروشی را متحول کردند.
✅این چند مثال‌از مدیریت نوآورانه ، بیانگر این است که جابز چگونه با زیر سوال بردن هنجارهای صنعت، ساده‌سازی سیستم‌های پیچیده و تمرکز بر تجربه کاربری، توانست پارادایم جدیدی را در حوزه کسب و کارهای نوین پایه گذاری نماید
استفاده از راهکارهای نوآورانه برای حل مسائل پیچیده از درس های مهمی است که می توانیم از جابز یاد بگیریم
استفاده از این رویکرد می تواند همواره فرصت های جدیدی را پیش روی کسب و کارها قرار دهد و جایگاه کسب و کار را در نزد مشتریان و بازار ارتقاء نماید
@modiriatenovin🍃🌺🍃
#استیو جابز
✅ جابز به خاطر توانایی‌اش در حل مسائل پیچیده با استفاده از #تفکر نوآورانه، #توجه به جزئیات و #تمرکز بر تجربه کاربری شناخته می‌شود.
به چند نمونه اشاره می شود که نشان می دهد جابز چگونه مسائل پیچیده را با راهکارهای نوآورانه حل کرد
1⃣انقلاب در صنعت کامپیوتر شخصی (مکینتاش 1984)
زمانی که جابز رهبری پروژه مکینتاش را در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عهده گرفت، هدف او ایجاد کامپیوتری کاربرپسند و جذاب بود. در آن زمان، کامپیوترها عمدتاً مبتنی بر متن بودند و کار با آنها برای کاربران عادی دشوار بود. جابز با معرفی رابط کاربری گرافیکی (GUI) و استفاده از ماوس، انقلابی در این زمینه به وجود آورد. این رابط کاربری، که در ابتدا توسط برخی غیرعملی تلقی می‌شد، در سال ۱۹۸۴ با معرفی مکینتاش تغییرات اساسی ایجاد کرد و مشکل دسترسی‌پذیری رایانه‌ها برای کاربران غیرتخصصی را حل کرد
2⃣ تحول در صنعت موسیقی (آیپاد و آیتونز)
در اوایل دهه ۲۰۰۰، صنعت موسیقی با مشکلاتی از جمله دزدی دیجیتالی روبرو بود. جابز فرصت را برای ایجاد روشی قانونی و کاربرپسند برای خرید موسیقی دید. او با معرفی آیپاد در سال ۲۰۰۱، مشکل ذخیره‌سازی موسیقی در دستگاه‌های قابل حمل را حل کرد. اما چالش بزرگ‌تر توزیع موسیقی بود. جابز با مذاکره با شرکت‌های بزرگ موسیقی، فروش آهنگ‌های جداگانه از طریق آیتونز را ممکن کرد و این صنعت را متحول کرد.
3⃣ایجاد آیفون: ترکیب چند دستگاه در یک محصول (2007)
زمانی که جابز قصد داشت آیفون را ایجاد کند، او به دنبال حل مشکل پیچیده‌ای بود: ترکیب یک تلفن، پخش‌کننده موسیقی و دستگاه اینترنتی در یک محصول. در آن زمان، تلفن‌های هوشمند ضعیف و پیچیده بودند. جابز و تیم او یک رابط چند لمسی انقلابی را توسعه دادند که به کاربران اجازه می‌داد مستقیماً با صفحه‌نمایش تعامل داشته باشند. آیفون نه تنها چندین عملکرد را در یک دستگاه ترکیب کرد، بلکه با طراحی ساده‌اش مشکلات کاربری را حل کرد و بازار تلفن‌های هوشمند را تغییر داد.
4⃣ بازنگری در طراحی فروشگاه‌ها (فروشگاه‌های اپل)
جابز با چالش بزرگی در استراتژی خرده‌فروشی اپل در اوایل دهه ۲۰۰۰ روبرو بود. فروشگاه‌های رایانه‌ای در آن زمان اغلب نامرتب و فاقد دانش کافی در مورد محصولات بودند. برای حل این مشکل، جابز فروشگاه‌های اپل را طراحی کرد که تجربه‌ای کامل و خاص به کاربران ارائه می‌دادند. این فروشگاه‌ها با طراحی مینیمالیستی و فضاهای باز برای نمایش و تعامل با محصولات، و همچنین Genius Bar برای پشتیبانی، فروشگاه‌های خرده‌فروشی را متحول کردند.
✅این چند مثال‌از مدیریت نوآورانه ، بیانگر این است که جابز چگونه با زیر سوال بردن هنجارهای صنعت، ساده‌سازی سیستم‌های پیچیده و تمرکز بر تجربه کاربری، توانست پارادایم جدیدی را در حوزه کسب و کارهای نوین پایه گذاری نماید
استفاده از راهکارهای نوآورانه برای حل مسائل پیچیده از درس های مهمی است که می توانیم از جابز یاد بگیریم
استفاده از این رویکرد می تواند همواره فرصت های جدیدی را پیش روی کسب و کارها قرار دهد و جایگاه کسب و کار را در نزد مشتریان و بازار ارتقاء نماید
@modiriatenovin🍃🌺🍃
مدیریت نوین
🟢 پیشتازی در کسب و کار با نوآوری در مدیریت 👇درس هایی از والمارت👇 @modiriatenovin🍃🌺🍃
🟢درس های کاربردی از نوآوری در مدیریت کسب و کار
#والمارت
✅والمارت، یکی از بزرگترین شرکت‌های خرده‌فروشی در جهان، برای حل مسائل پیچیده کسب‌وکار خود، از نوآوری‌های مدیریتی بهره برده است. این نوآوری‌ها به بهبود عملکرد، کاهش هزینه‌ها و ارتقاء تجربه مشتری کمک کرده‌اند. در زیر به چند مثال واقعی از این نوآوری‌ها می‌پردازیم:
1⃣استفاده از تحلیل داده‌های بزرگ (Big Data Analytics)
والمارت از داده‌های بزرگ برای مدیریت موجودی و پیش‌بینی تقاضا بهره می‌برد. برای مثال، این شرکت از یک سیستم پیش‌بینی تقاضا استفاده می‌کند که بر اساس رفتار مشتریان، داده‌های تاریخی فروش و اطلاعات محیطی (مانند شرایط آب و هوا) محصولات را در فروشگاه‌های مختلف بهینه‌سازی می‌کند. این رویکرد به والمارت اجازه می‌دهد تا میزان هدررفت کالا و هزینه‌های اضافی موجودی را کاهش دهد و در عین حال بتواند به سرعت به تغییرات در نیاز مشتریان پاسخ دهد. این نوآوری در مدیریت زنجیره تأمین به کاهش هزینه‌ها و افزایش کارآیی کمک زیادی کرده است.
2⃣نوآوری در زنجیره تأمین و لجستیک
والمارت یکی از پیشگامان در استفاده از فناوری‌های RFID (شناسایی با امواج رادیویی) در زنجیره تأمین خود بوده است.
با استفاده از RFID، والمارت می‌تواند محصولات را از تولید تا قفسه‌های فروشگاه به صورت لحظه‌ای ردیابی کند. این فناوری امکان می‌دهد که اطلاعات موجودی در هر لحظه به‌روز شده و کالاها به‌طور دقیق‌تر و سریع‌تر به دست مشتریان برسد.
کاهش خطاهای انسانی و افزایش سرعت فرآیندهای لجستیکی باعث شده تا والمارت هزینه‌های خود را کاهش داده و کارایی زنجیره تأمین را بهبود بخشد.
3⃣خدمات آنلاین و تحویل سریع
با تغییر رفتار مشتریان به سمت خرید آنلاین، والمارت از سیستم‌های مدیریت سفارش آنلاین استفاده کرده تا به مشتریان خدمات بهتر ارائه دهد. یکی از نوآوری‌های موفق این شرکت، برنامه "Buy Online, Pick Up in Store" (خرید آنلاین، تحویل از فروشگاه) است. این برنامه به مشتریان اجازه می‌دهد کالاهای مورد نیاز خود را آنلاین سفارش داده و سپس از نزدیک‌ترین فروشگاه آنها را تحویل بگیرند.
همچنین والمارت از طریق همکاری با شرکت‌هایی مانند FedEx و DoorDashتحویل سریع کالاها به درب منزل مشتریان را تسهیل کرده است.
4⃣اتوماسیون و استفاده از هوش مصنوعی (AI)
والمارت به‌طور گسترده از اتوماسیون و هوش مصنوعی در فروشگاه‌های خود استفاده می‌کند. به عنوان مثال، این شرکت از روبات‌های خودکار برای بررسی قفسه‌های فروشگاه استفاده می‌کند. این روبات‌ها می‌توانند کمبود موجودی یا نادرستی برچسب قیمت را تشخیص داده و به کارکنان اطلاع دهند.
این کار باعث شده که نیروی انسانی بر روی خدمات بهتر به مشتریان متمرکز شود و در عین حال خطاها و کمبودها در قفسه‌ها به حداقل برسد.
5⃣مفهوم فروشگاه‌های بدون صندوق (Cashierless Stores)؛
والمارت در برخی از فروشگاه‌های خود از فناوری‌های پرداخت خودکار و فروشگاه‌های بدون صندوق استفاده کرده است.
این فناوری به مشتریان اجازه می‌دهد که بدون نیاز به صندوقدار خریدهای خود را انجام دهند. با اسکن محصولات توسط تلفن همراه یا دستگاه‌های خودپرداز مخصوص، مشتریان می‌توانند فرآیند خرید را سریع‌تر و بدون نیاز به صف‌های طولانی انجام دهند. این نوآوری‌ها زمان انتظار مشتریان را کاهش داده و تجربه خرید را بهبود بخشیده است.
6⃣همکاری و شراکت‌های استراتژیک؛
والمارت همچنین از طریق شراکت با شرکت‌های فناوری نوآور مانند مایکروسافت و گوگل توانسته است سیستم‌های مدیریتی خود را بهبود دهد. این همکاری‌ها به والمارت کمک کرده تا از فناوری‌های ابری (Cloud Computing) و هوش مصنوعی بهره‌برداری کند و توانمندی‌های دیجیتال خود را گسترش دهد.
✅ این چند مثال نمونه هایی بود که نشان می‌دهند که چگونه والمارت به عنوان بزرگ ترین خرده فروشی جهان با نوآوری در مدیریت و به‌کارگیری فناوری‌های مدرن، توانسته مسائل پیچیده کسب‌وکار خود را حل کند و در بازار رقابتی خرده‌فروشی همچنان پیشرو بماند.
@modiriatenovin🍃🌺🍃
#والمارت
✅والمارت، یکی از بزرگترین شرکت‌های خرده‌فروشی در جهان، برای حل مسائل پیچیده کسب‌وکار خود، از نوآوری‌های مدیریتی بهره برده است. این نوآوری‌ها به بهبود عملکرد، کاهش هزینه‌ها و ارتقاء تجربه مشتری کمک کرده‌اند. در زیر به چند مثال واقعی از این نوآوری‌ها می‌پردازیم:
1⃣استفاده از تحلیل داده‌های بزرگ (Big Data Analytics)
والمارت از داده‌های بزرگ برای مدیریت موجودی و پیش‌بینی تقاضا بهره می‌برد. برای مثال، این شرکت از یک سیستم پیش‌بینی تقاضا استفاده می‌کند که بر اساس رفتار مشتریان، داده‌های تاریخی فروش و اطلاعات محیطی (مانند شرایط آب و هوا) محصولات را در فروشگاه‌های مختلف بهینه‌سازی می‌کند. این رویکرد به والمارت اجازه می‌دهد تا میزان هدررفت کالا و هزینه‌های اضافی موجودی را کاهش دهد و در عین حال بتواند به سرعت به تغییرات در نیاز مشتریان پاسخ دهد. این نوآوری در مدیریت زنجیره تأمین به کاهش هزینه‌ها و افزایش کارآیی کمک زیادی کرده است.
2⃣نوآوری در زنجیره تأمین و لجستیک
والمارت یکی از پیشگامان در استفاده از فناوری‌های RFID (شناسایی با امواج رادیویی) در زنجیره تأمین خود بوده است.
با استفاده از RFID، والمارت می‌تواند محصولات را از تولید تا قفسه‌های فروشگاه به صورت لحظه‌ای ردیابی کند. این فناوری امکان می‌دهد که اطلاعات موجودی در هر لحظه به‌روز شده و کالاها به‌طور دقیق‌تر و سریع‌تر به دست مشتریان برسد.
کاهش خطاهای انسانی و افزایش سرعت فرآیندهای لجستیکی باعث شده تا والمارت هزینه‌های خود را کاهش داده و کارایی زنجیره تأمین را بهبود بخشد.
3⃣خدمات آنلاین و تحویل سریع
با تغییر رفتار مشتریان به سمت خرید آنلاین، والمارت از سیستم‌های مدیریت سفارش آنلاین استفاده کرده تا به مشتریان خدمات بهتر ارائه دهد. یکی از نوآوری‌های موفق این شرکت، برنامه "Buy Online, Pick Up in Store" (خرید آنلاین، تحویل از فروشگاه) است. این برنامه به مشتریان اجازه می‌دهد کالاهای مورد نیاز خود را آنلاین سفارش داده و سپس از نزدیک‌ترین فروشگاه آنها را تحویل بگیرند.
همچنین والمارت از طریق همکاری با شرکت‌هایی مانند FedEx و DoorDashتحویل سریع کالاها به درب منزل مشتریان را تسهیل کرده است.
4⃣اتوماسیون و استفاده از هوش مصنوعی (AI)
والمارت به‌طور گسترده از اتوماسیون و هوش مصنوعی در فروشگاه‌های خود استفاده می‌کند. به عنوان مثال، این شرکت از روبات‌های خودکار برای بررسی قفسه‌های فروشگاه استفاده می‌کند. این روبات‌ها می‌توانند کمبود موجودی یا نادرستی برچسب قیمت را تشخیص داده و به کارکنان اطلاع دهند.
این کار باعث شده که نیروی انسانی بر روی خدمات بهتر به مشتریان متمرکز شود و در عین حال خطاها و کمبودها در قفسه‌ها به حداقل برسد.
5⃣مفهوم فروشگاه‌های بدون صندوق (Cashierless Stores)؛
والمارت در برخی از فروشگاه‌های خود از فناوری‌های پرداخت خودکار و فروشگاه‌های بدون صندوق استفاده کرده است.
این فناوری به مشتریان اجازه می‌دهد که بدون نیاز به صندوقدار خریدهای خود را انجام دهند. با اسکن محصولات توسط تلفن همراه یا دستگاه‌های خودپرداز مخصوص، مشتریان می‌توانند فرآیند خرید را سریع‌تر و بدون نیاز به صف‌های طولانی انجام دهند. این نوآوری‌ها زمان انتظار مشتریان را کاهش داده و تجربه خرید را بهبود بخشیده است.
6⃣همکاری و شراکت‌های استراتژیک؛
والمارت همچنین از طریق شراکت با شرکت‌های فناوری نوآور مانند مایکروسافت و گوگل توانسته است سیستم‌های مدیریتی خود را بهبود دهد. این همکاری‌ها به والمارت کمک کرده تا از فناوری‌های ابری (Cloud Computing) و هوش مصنوعی بهره‌برداری کند و توانمندی‌های دیجیتال خود را گسترش دهد.
✅ این چند مثال نمونه هایی بود که نشان می‌دهند که چگونه والمارت به عنوان بزرگ ترین خرده فروشی جهان با نوآوری در مدیریت و به‌کارگیری فناوری‌های مدرن، توانسته مسائل پیچیده کسب‌وکار خود را حل کند و در بازار رقابتی خرده‌فروشی همچنان پیشرو بماند.
@modiriatenovin🍃🌺🍃
💢شکست زمانی مفیدتر است که شما بهترین تلاش خود را انجام دهید.
اگر با تلاشی کم شکست بخورید، چیز زیادی یاد نگرفته اید. شاید با تمرکز مناسب می توانستید موفق شوید.
اما اگر بهترین تلاش شما شکست بخورد، چیز ارزشمندی یاد گرفته اید:
و آن این است که این راه به نتیجه نمی‌رسد و باید راهکار جدیدی بکار گیرید
✍ منبع: کتاب عادت‌های اتمی،جیمز کلیر
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
اگر با تلاشی کم شکست بخورید، چیز زیادی یاد نگرفته اید. شاید با تمرکز مناسب می توانستید موفق شوید.
اما اگر بهترین تلاش شما شکست بخورد، چیز ارزشمندی یاد گرفته اید:
و آن این است که این راه به نتیجه نمی‌رسد و باید راهکار جدیدی بکار گیرید
✍ منبع: کتاب عادت‌های اتمی،جیمز کلیر
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
💢می‌دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همه‌ی ما شبیه یکدیگریم.
✍ تسخیر شدگان
فئودور_داستایوفسکی
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
✍ تسخیر شدگان
فئودور_داستایوفسکی
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
💢شما برنده زاده شده اید، اما برای اینکه پیروز شوید، باید برنامه ریزی کنید، آمادگی مناسب را کسب نمایید
آنگاه انتظار داشته باشید
#برنده شوید
#زیگ_زیگلار
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
آنگاه انتظار داشته باشید
#برنده شوید
#زیگ_زیگلار
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
🟢 کتاب پنج سطح رهبری
#جان ماکسول
#مدلی اثربخش برای موفقیت در رهبری و هدایت خود و افراد تیم
👇خلاصه کاربردی👇
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
#جان ماکسول
#مدلی اثربخش برای موفقیت در رهبری و هدایت خود و افراد تیم
👇خلاصه کاربردی👇
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
مدیریت نوین
🟢 کتاب پنج سطح رهبری #جان ماکسول #مدلی اثربخش برای موفقیت در رهبری و هدایت خود و افراد تیم 👇خلاصه کاربردی👇 @modiriatenovin 🍃🌺🍃
🟢 پنج سطح رهبری
*"پنج سطح رهبری"* نوشته جان ماکسول، یک مدل پنج‌سطحی از رهبری را معرفی می‌کند که با ارتقاء رهبر به سطوح بالاتر میزان تاثیرگذاری و موفقیت او در هدایت افراد تحت رهبری اش بیشتر می شود
هر سطح نشان‌دهنده رشد و بلوغ رهبر و تاثیرگذاری او بر پیروان است. ماکسول توضیح می‌دهد که چطور رهبران می‌توانند از سطح پایه رهبری به بالاترین سطح آن پیشرفت کنند.
1⃣سطح جایگاه (Position)
در این سطح، افراد به دلیل مقام و موقعیت خود، رهبری را به‌عهده دارند و دیگران به‌خاطر نیاز به اطاعت، از آنها پیروی می‌کنند. این نوع رهبری کمترین سطح تاثیرگذاری را دارد و پیروان بیشتر به دلایل بیرونی(حفظ موقعیت ، شغل ، حقوق و مزایا ....) از رهبر پیروی می‌کنند تا از صمیم قلب.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول از مدیری یاد می‌کند که به‌تازگی در شرکتی به‌عنوان سرپرست منصوب شده و فقط به دلیل جایگاهش دستور می‌دهد. این مدیر چون هنوز ارتباطی با تیم خود برقرار نکرده، با مقاومت و عدم همکاری از طرف تیمش مواجه است.
2⃣ سطح اجازه یا پذیرش (Permission)
در این سطح، رهبر به دلیل ایجاد ارتباطات انسانی و بهبود روابط با افراد تیم، رهبری می‌کند. در این سطح، پیروان به دلیل احترام و علاقه به رهبر، داوطلبانه از او پیروی می‌کنند.
🔹🔸مثال کتاب: یک رهبر که به‌طور مداوم به تیم خود گوش می‌دهد، با آنها صمیمی است و احترام‌شان را حفظ می‌کند، می‌تواند این سطح را به‌دست بیاورد. ماکسول از مدیری مثال می‌زند که با برقراری ارتباطات دوستانه، تیم خود را به‌جای اجبار، با تشویق به همکاری وادار می‌کند.
3⃣ سطح تولید (Production)
در این سطح، رهبر با تمرکز بر نتایج و دستاوردهای سازمانی، اعتبار و اعتماد تیم را به دست می‌آورد. این رهبر با نشان‌دادن نتایج ملموس، اعضای تیم را به پیروی از خود وادار می‌کند. افراد وقتی ببینند که رهبرشان به نتایج مثبت دست می‌یابد، به او اعتماد بیشتری پیدا می‌کنند و مشتاقانه‌تر همکاری می‌کنند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول داستان یک مدیر پروژه موفق را روایت می‌کند که با ارائه نتایج قابل توجه و رسیدن به اهداف تیمی، باعث انگیزه و افزایش همکاری اعضای تیم می‌شود. او با تولید نتایج، نشان می‌دهد که توانایی هدایت تیم به سمت موفقیت را دارد.
4⃣سطح توسعه افراد (People Development)
در این سطح، رهبر بر رشد و توسعه اعضای تیم تمرکز دارد. رهبرانی که به این سطح می‌رسند، به دنبال تقویت و آموزش اعضای تیم خود هستند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارت‌های خود را بهبود ببخشند. در این سطح، پیروان به دلیل اعتماد و احترامی که برای رهبر قائلند، کاملاً متعهد به او هستند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول مثال رهبرانی را می‌آورد که به آموزش و پیشرفت کارکنان خود اهمیت می‌دهند و برای آنها فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌ها فراهم می‌کنند. این رهبر با ارائه فرصت‌های یادگیری و ارتقاء، به افراد کمک می‌کند تا به بالاترین پتانسیل خود برسند.
5⃣ سطح احترام
( Pinnacle respect )
در این سطح که بالاترین سطح رهبری است، رهبر به دلیل شخصیت، شایستگی و تاثیر عمیقی که در زندگی و کار افراد داشته، احترام زیادی کسب کرده است. این نوع رهبران به‌عنوان الگو و منبع الهام شناخته می‌شوند و تأثیر ماندگاری بر اطرافیان خود دارند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول به رهبرانی اشاره می‌کند که به سطحی از تاثیرگذاری می‌رسند که حتی بعد از ترک سازمان نیز افراد از روش‌های رهبری و ارزش‌های آنان پیروی می‌کنند. این رهبران به‌دلیل شخصیت و دستاوردهایشان تا مدت‌ها مورد احترام باقی می‌مانند.
✅ *پنج سطح رهبری* یک راهنمای عملی و الهام‌بخش است که به رهبران کمک می‌کند تا از سطوح ابتدایی رهبری عبور کرده و به بالاترین سطح تاثیرگذاری برسند.
ماکسول به رهبران نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند با ایجاد ارتباطات موثر، تمرکز بر نتایج، توسعه توانایی‌های افراد، و کسب احترام، به رهبرانی تاثیرگذار و الهام‌بخش تبدیل شوند.
@modiriatenovin 🍃🌺🍃
*"پنج سطح رهبری"* نوشته جان ماکسول، یک مدل پنج‌سطحی از رهبری را معرفی می‌کند که با ارتقاء رهبر به سطوح بالاتر میزان تاثیرگذاری و موفقیت او در هدایت افراد تحت رهبری اش بیشتر می شود
هر سطح نشان‌دهنده رشد و بلوغ رهبر و تاثیرگذاری او بر پیروان است. ماکسول توضیح می‌دهد که چطور رهبران می‌توانند از سطح پایه رهبری به بالاترین سطح آن پیشرفت کنند.
1⃣سطح جایگاه (Position)
در این سطح، افراد به دلیل مقام و موقعیت خود، رهبری را به‌عهده دارند و دیگران به‌خاطر نیاز به اطاعت، از آنها پیروی می‌کنند. این نوع رهبری کمترین سطح تاثیرگذاری را دارد و پیروان بیشتر به دلایل بیرونی(حفظ موقعیت ، شغل ، حقوق و مزایا ....) از رهبر پیروی می‌کنند تا از صمیم قلب.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول از مدیری یاد می‌کند که به‌تازگی در شرکتی به‌عنوان سرپرست منصوب شده و فقط به دلیل جایگاهش دستور می‌دهد. این مدیر چون هنوز ارتباطی با تیم خود برقرار نکرده، با مقاومت و عدم همکاری از طرف تیمش مواجه است.
2⃣ سطح اجازه یا پذیرش (Permission)
در این سطح، رهبر به دلیل ایجاد ارتباطات انسانی و بهبود روابط با افراد تیم، رهبری می‌کند. در این سطح، پیروان به دلیل احترام و علاقه به رهبر، داوطلبانه از او پیروی می‌کنند.
🔹🔸مثال کتاب: یک رهبر که به‌طور مداوم به تیم خود گوش می‌دهد، با آنها صمیمی است و احترام‌شان را حفظ می‌کند، می‌تواند این سطح را به‌دست بیاورد. ماکسول از مدیری مثال می‌زند که با برقراری ارتباطات دوستانه، تیم خود را به‌جای اجبار، با تشویق به همکاری وادار می‌کند.
3⃣ سطح تولید (Production)
در این سطح، رهبر با تمرکز بر نتایج و دستاوردهای سازمانی، اعتبار و اعتماد تیم را به دست می‌آورد. این رهبر با نشان‌دادن نتایج ملموس، اعضای تیم را به پیروی از خود وادار می‌کند. افراد وقتی ببینند که رهبرشان به نتایج مثبت دست می‌یابد، به او اعتماد بیشتری پیدا می‌کنند و مشتاقانه‌تر همکاری می‌کنند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول داستان یک مدیر پروژه موفق را روایت می‌کند که با ارائه نتایج قابل توجه و رسیدن به اهداف تیمی، باعث انگیزه و افزایش همکاری اعضای تیم می‌شود. او با تولید نتایج، نشان می‌دهد که توانایی هدایت تیم به سمت موفقیت را دارد.
4⃣سطح توسعه افراد (People Development)
در این سطح، رهبر بر رشد و توسعه اعضای تیم تمرکز دارد. رهبرانی که به این سطح می‌رسند، به دنبال تقویت و آموزش اعضای تیم خود هستند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارت‌های خود را بهبود ببخشند. در این سطح، پیروان به دلیل اعتماد و احترامی که برای رهبر قائلند، کاملاً متعهد به او هستند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول مثال رهبرانی را می‌آورد که به آموزش و پیشرفت کارکنان خود اهمیت می‌دهند و برای آنها فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌ها فراهم می‌کنند. این رهبر با ارائه فرصت‌های یادگیری و ارتقاء، به افراد کمک می‌کند تا به بالاترین پتانسیل خود برسند.
5⃣ سطح احترام
( Pinnacle respect )
در این سطح که بالاترین سطح رهبری است، رهبر به دلیل شخصیت، شایستگی و تاثیر عمیقی که در زندگی و کار افراد داشته، احترام زیادی کسب کرده است. این نوع رهبران به‌عنوان الگو و منبع الهام شناخته می‌شوند و تأثیر ماندگاری بر اطرافیان خود دارند.
🔸🔹مثال کتاب: ماکسول به رهبرانی اشاره می‌کند که به سطحی از تاثیرگذاری می‌رسند که حتی بعد از ترک سازمان نیز افراد از روش‌های رهبری و ارزش‌های آنان پیروی می‌کنند. این رهبران به‌دلیل شخصیت و دستاوردهایشان تا مدت‌ها مورد احترام باقی می‌مانند.
✅ *پنج سطح رهبری* یک راهنمای عملی و الهام‌بخش است که به رهبران کمک می‌کند تا از سطوح ابتدایی رهبری عبور کرده و به بالاترین سطح تاثیرگذاری برسند.
ماکسول به رهبران نشان می‌دهد که چگونه می‌توانند با ایجاد ارتباطات موثر، تمرکز بر نتایج، توسعه توانایی‌های افراد، و کسب احترام، به رهبرانی تاثیرگذار و الهام‌بخش تبدیل شوند.
@modiriatenovin 🍃🌺🍃