This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مباحثات/ به مناسبت ۱۷ مرداد سالروز رحلت مرجع عالیقدر جهان تشیع آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خوئی
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات/
🔸اختلافات داخلی حوزه را مدیریت کنیم
(تأملی درباره تعطیلی یک نشست و تجمع طلاب مقابل دفتر تبلیغات)
🔹روز سه شنبه ۱۵ مردادماه، قرار بود نشستی تحت عنوان «تبیین نظریه پیشگیری ساختاری از بیماری» در سالن اجتماعات دفتر تبلیغات با حمایت طیفهای مختلف حامیان طب سنتی و اسلامی برگزار شود. پس از تعطیلی جلسه و بسته شدن درب سالن و تجمع حامیان و علاقمندان، مساله به کف خیابان کشیده شده و در نهایت شبه تجمعی در مقابل دفتر تبلیغات اسلامی با برخی از شعارها شکل گرفت. طی سالهای گذشته موضوع طب سنتی و اسلامی یکی از چالشهای جاری برخی از جریانات حوزوی با وزارت بهداشت بوده است و گرچه در مقاطع مختلف تلاش گردید طی توافقاتی مساله حل گردد، اما زمینههای اختلاف و نزاع همچنان به قدرت خود باقی است.
بدون قضاوت در خصوص محتوی مدعیات حامیان طب سنتی و اسلامی باید گفت:
🔹در صورت عدم تدبیر صحیح از سوی متولیان امر، شیوههای خیابانی در این فقره و مسائل مشابه نظیر تحول و … یکی از چالشهای جدی سالهای آینده خواهد بود. در شرایطی که کشور نیاز مبرم به همگرایی و انسجام در زمینههای مختلف دارد، حوزه و روحانیت با هر موضوعی دچار واگرایی و اختلافات داخلی شده است. اساساً هر موضوع فکری و فرهنگی در شرایط فعلی کشور نیاز به مدیریت از کانالهای همسنخ داشته و امنیتی و خیابانی کردن آن تبعات نامناسبی برای همه طرفین نزاع خواهد داشت.
🔹در شرایط فعلی یکی از بازیگران اصلی سازمان حوزه است. با توجه به سطح تخاصمات بین این جریانات طبی و وزارت بهداشت، به نظر میرسد حوزه میبایست نقش خود را به عنوان یک سازمان ایفا کرده و تکلیف بسیاری از مردم حیران و سرگشته در گیر و دار مصرف داروهای شیمیایی و امیدوار به طب سنتی و اسلامی را مشخص کند که کدامیک و بر اساس چه نسبتی صلاحیت ورود به این حیطه خطیر را دارد و آیا حامیان طب سنتی و اسلامی، طبیبان و کارشناسان دلسوز برای مردم هستند یا کلاهبرداران و شیادانی که پروندههای مختلف قضایی در خصوص آن وجود دارد؟ قطعا یکی از پاسخگویان این سوالات سازمان حوزه خواهد بود.
🔹هیجان زدگی یکی از مهمترین آسیبها در موضوع فوق میباشد. به نظر میرسد پیروان و طلاب علاقمند به موضوع طب سنتی که بر اساس برآوردهای صورت گرفته تعدادشان بسیار بالاست، همچنان مطالبات خود را از شیوههای طلبگی و حوزوی پیگیری کرده و اجازه بهرهبرداری از تنشهای موجود را به هیچ جریان معاند و مخالف فرهنگ ایرانی- اسلامی ندهند.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸اختلافات داخلی حوزه را مدیریت کنیم
(تأملی درباره تعطیلی یک نشست و تجمع طلاب مقابل دفتر تبلیغات)
🔹روز سه شنبه ۱۵ مردادماه، قرار بود نشستی تحت عنوان «تبیین نظریه پیشگیری ساختاری از بیماری» در سالن اجتماعات دفتر تبلیغات با حمایت طیفهای مختلف حامیان طب سنتی و اسلامی برگزار شود. پس از تعطیلی جلسه و بسته شدن درب سالن و تجمع حامیان و علاقمندان، مساله به کف خیابان کشیده شده و در نهایت شبه تجمعی در مقابل دفتر تبلیغات اسلامی با برخی از شعارها شکل گرفت. طی سالهای گذشته موضوع طب سنتی و اسلامی یکی از چالشهای جاری برخی از جریانات حوزوی با وزارت بهداشت بوده است و گرچه در مقاطع مختلف تلاش گردید طی توافقاتی مساله حل گردد، اما زمینههای اختلاف و نزاع همچنان به قدرت خود باقی است.
بدون قضاوت در خصوص محتوی مدعیات حامیان طب سنتی و اسلامی باید گفت:
🔹در صورت عدم تدبیر صحیح از سوی متولیان امر، شیوههای خیابانی در این فقره و مسائل مشابه نظیر تحول و … یکی از چالشهای جدی سالهای آینده خواهد بود. در شرایطی که کشور نیاز مبرم به همگرایی و انسجام در زمینههای مختلف دارد، حوزه و روحانیت با هر موضوعی دچار واگرایی و اختلافات داخلی شده است. اساساً هر موضوع فکری و فرهنگی در شرایط فعلی کشور نیاز به مدیریت از کانالهای همسنخ داشته و امنیتی و خیابانی کردن آن تبعات نامناسبی برای همه طرفین نزاع خواهد داشت.
🔹در شرایط فعلی یکی از بازیگران اصلی سازمان حوزه است. با توجه به سطح تخاصمات بین این جریانات طبی و وزارت بهداشت، به نظر میرسد حوزه میبایست نقش خود را به عنوان یک سازمان ایفا کرده و تکلیف بسیاری از مردم حیران و سرگشته در گیر و دار مصرف داروهای شیمیایی و امیدوار به طب سنتی و اسلامی را مشخص کند که کدامیک و بر اساس چه نسبتی صلاحیت ورود به این حیطه خطیر را دارد و آیا حامیان طب سنتی و اسلامی، طبیبان و کارشناسان دلسوز برای مردم هستند یا کلاهبرداران و شیادانی که پروندههای مختلف قضایی در خصوص آن وجود دارد؟ قطعا یکی از پاسخگویان این سوالات سازمان حوزه خواهد بود.
🔹هیجان زدگی یکی از مهمترین آسیبها در موضوع فوق میباشد. به نظر میرسد پیروان و طلاب علاقمند به موضوع طب سنتی که بر اساس برآوردهای صورت گرفته تعدادشان بسیار بالاست، همچنان مطالبات خود را از شیوههای طلبگی و حوزوی پیگیری کرده و اجازه بهرهبرداری از تنشهای موجود را به هیچ جریان معاند و مخالف فرهنگ ایرانی- اسلامی ندهند.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️آیتالله میلانی در حصار اطرافیان
🔸به مناسبت ۱۷ مرداد، سالروز درگذشت آیت الله سیدمحمد هادی میلانی
🖊یادداشت وارده| محمدصادق مستفید
🔹مشیِ اجتماعی آیتالله میلانی در ابتدای ورود به مشهد با شیوه زندگی اجتماعیشان در سالهای پایانی عمر؛ یعنی اواخر دهه چهل کاملا متفاوت بود. کارهای متفاوتی با منش و رفتار و سیره پیشین ایشان در بیتشان و به نام ایشان و به نام بیتشان صورت میگرفت که بنابر نظرات و سیرهی ابتدائی ایشان، این کارها اشتباه و نادرست بود ولی ایشان نه مخالفتی ابراز میکرد و نه آنکه مرتکبان چنین کارهایی را از بیت خود میراند.
🔹در ابتدا آیتالله میلانی با شاه و دربار او میانهی خوبی نداشت و به حمایت وجانبداری از امام خمینی پرداخت تا جایی که گفته میشود هیچ یک از مراجع همچون ایشان تند و صریح با شاه مخالفت نکرد و به امام علاقه نداشت. ایشان آنچنان با شاه سر ستیز داشت که نقل شده ترور شاه را جائز می دانست و به تعدادی از افراد اجازه داد تا شاه را ترور کنند. شیفتگیشان به امام خمینی به حدی بود که گاه و بیگاه رسالهی امام را در اعیاد به دیگران هدیه میداد یا آن که در بخشی از هزینهی چاپ تحریرالوسیلة مشارکت نمود.
🔹روشنفکران مسلمان مشهدی نیز با ورود آیتالله میلانی به مشهد، گرداگرد ایشان حلقه زدند و به حمایت از ایشان پرداختند. استادمحمدتقی شریعتی که یکی از استوانههای تبلیغِ کارآمد دین بود به بیت آیتالله راه یافته و به یکی از سخنرانان قابل توجه بیت تبدیل شد. مهندس بازرگان، مهندس سحابی و دکتر شریعتی با ایشان مرتبط شدند و مورد حمایتشان قرار گرفتند. بزرگان اهل تسنن همچون شلتوت رئیس دانشگاه الازهر ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتند. شهید مطهری که از چهرههای حورزویِ اندیشمند و روشنفکر محسوب میشد تا آنجا مورد حمایت ایشان بود که آیت الله خطاب به شهید مطهری گفته بود: «خدمت شما به اسلام کمتر از خدمت شیخ انصاری نیست.»
🔹ولی چنانکه گفته شد روش و سیرهی اجتماعی آیتالله و بیتشان در سالهای پایانی عمر به گونهای دیگر رقم خورد. بنابر گزارشی ایشان درصدد بر آمدند تا با شاه ملاقات کنند و وظیفهی شرعی خود را در این دیدار یافتند. دوتن از فرزندان ایشان هنگامی که شاه و همسرش فرح به مشهد آمد، به عنوان بیت آیتالله به استقبال شاه و فرح شتافتند. ارتباط تنگاتنگ بیتشان با «نوغانی» مجیزگوی شاه نیز از موارد دگرگونی رفتار ایشان و بیتشان است.
🔹رفتار اطرافیان آیتالله و شخص ایشان با انقلابیون و مریدان امام خمینی نیز به شدت تیره و تار گشت. بنابر دیدگاه نقل شده از استاد محمدتقی شریعتی، ساواک به اشاره آیتالله، آیتالله خامنهای را تبعید کرد تا خامنهای که در برابر میلانیها ایستاده بود، از کانون مبارزات مشهد دور بماند. وقتی آیتالله شهید سعیدی، آیتالله خامنهای و همفکرانشان به طریقی توانستند با ایشان دیداری خصوصی داشته باشند و از برخی رفتارهای متفاوت با رفتارهای سابق ایشان، انتقاد نمایند، ایشان در پاسخ گفت: من احتیاجی به شماها ندارم.
🔹ناقلانِ روایتهایی که از فراز و فرودِ موضعگیریهای اجتماعی آیتالله میلانی سخن گفتهاند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که عامل اساسی تغییر رفتار آیتالله در اطرافیان و بیت ایشان نهفته بود؛ کسانی که توانستند ایشان را کانالیزه و جهتدهی کنند. از این رو به احتمال زیاد اگر آیت اللهمیلانی بیت خود و اطرافیانش را مدیریت میکرد و به هیچ فردی اعتماد صددرصدی نمینمود و به سخن تمام گروهها و جریانها و افراد گوش فرا میداد و بر اساس شیوهی سابق خود با همهی آنها میگفت و میشنید؛ هیچ گاه چنین چرخش صد وهشتاد درجهای در رفتارشان را مشاهده نمیکردیم.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21304/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸به مناسبت ۱۷ مرداد، سالروز درگذشت آیت الله سیدمحمد هادی میلانی
🖊یادداشت وارده| محمدصادق مستفید
🔹مشیِ اجتماعی آیتالله میلانی در ابتدای ورود به مشهد با شیوه زندگی اجتماعیشان در سالهای پایانی عمر؛ یعنی اواخر دهه چهل کاملا متفاوت بود. کارهای متفاوتی با منش و رفتار و سیره پیشین ایشان در بیتشان و به نام ایشان و به نام بیتشان صورت میگرفت که بنابر نظرات و سیرهی ابتدائی ایشان، این کارها اشتباه و نادرست بود ولی ایشان نه مخالفتی ابراز میکرد و نه آنکه مرتکبان چنین کارهایی را از بیت خود میراند.
🔹در ابتدا آیتالله میلانی با شاه و دربار او میانهی خوبی نداشت و به حمایت وجانبداری از امام خمینی پرداخت تا جایی که گفته میشود هیچ یک از مراجع همچون ایشان تند و صریح با شاه مخالفت نکرد و به امام علاقه نداشت. ایشان آنچنان با شاه سر ستیز داشت که نقل شده ترور شاه را جائز می دانست و به تعدادی از افراد اجازه داد تا شاه را ترور کنند. شیفتگیشان به امام خمینی به حدی بود که گاه و بیگاه رسالهی امام را در اعیاد به دیگران هدیه میداد یا آن که در بخشی از هزینهی چاپ تحریرالوسیلة مشارکت نمود.
🔹روشنفکران مسلمان مشهدی نیز با ورود آیتالله میلانی به مشهد، گرداگرد ایشان حلقه زدند و به حمایت از ایشان پرداختند. استادمحمدتقی شریعتی که یکی از استوانههای تبلیغِ کارآمد دین بود به بیت آیتالله راه یافته و به یکی از سخنرانان قابل توجه بیت تبدیل شد. مهندس بازرگان، مهندس سحابی و دکتر شریعتی با ایشان مرتبط شدند و مورد حمایتشان قرار گرفتند. بزرگان اهل تسنن همچون شلتوت رئیس دانشگاه الازهر ارتباط تنگاتنگی با ایشان داشتند. شهید مطهری که از چهرههای حورزویِ اندیشمند و روشنفکر محسوب میشد تا آنجا مورد حمایت ایشان بود که آیت الله خطاب به شهید مطهری گفته بود: «خدمت شما به اسلام کمتر از خدمت شیخ انصاری نیست.»
🔹ولی چنانکه گفته شد روش و سیرهی اجتماعی آیتالله و بیتشان در سالهای پایانی عمر به گونهای دیگر رقم خورد. بنابر گزارشی ایشان درصدد بر آمدند تا با شاه ملاقات کنند و وظیفهی شرعی خود را در این دیدار یافتند. دوتن از فرزندان ایشان هنگامی که شاه و همسرش فرح به مشهد آمد، به عنوان بیت آیتالله به استقبال شاه و فرح شتافتند. ارتباط تنگاتنگ بیتشان با «نوغانی» مجیزگوی شاه نیز از موارد دگرگونی رفتار ایشان و بیتشان است.
🔹رفتار اطرافیان آیتالله و شخص ایشان با انقلابیون و مریدان امام خمینی نیز به شدت تیره و تار گشت. بنابر دیدگاه نقل شده از استاد محمدتقی شریعتی، ساواک به اشاره آیتالله، آیتالله خامنهای را تبعید کرد تا خامنهای که در برابر میلانیها ایستاده بود، از کانون مبارزات مشهد دور بماند. وقتی آیتالله شهید سعیدی، آیتالله خامنهای و همفکرانشان به طریقی توانستند با ایشان دیداری خصوصی داشته باشند و از برخی رفتارهای متفاوت با رفتارهای سابق ایشان، انتقاد نمایند، ایشان در پاسخ گفت: من احتیاجی به شماها ندارم.
🔹ناقلانِ روایتهایی که از فراز و فرودِ موضعگیریهای اجتماعی آیتالله میلانی سخن گفتهاند، بر این نکته اتفاق نظر دارند که عامل اساسی تغییر رفتار آیتالله در اطرافیان و بیت ایشان نهفته بود؛ کسانی که توانستند ایشان را کانالیزه و جهتدهی کنند. از این رو به احتمال زیاد اگر آیت اللهمیلانی بیت خود و اطرافیانش را مدیریت میکرد و به هیچ فردی اعتماد صددرصدی نمینمود و به سخن تمام گروهها و جریانها و افراد گوش فرا میداد و بر اساس شیوهی سابق خود با همهی آنها میگفت و میشنید؛ هیچ گاه چنین چرخش صد وهشتاد درجهای در رفتارشان را مشاهده نمیکردیم.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21304/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات/
به مناسبت شهادت امام باقرعلیهالسلام:
🔹وضعیت علمی شیعیان در عصر امام محمد باقر(ع)
مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/12276
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
به مناسبت شهادت امام باقرعلیهالسلام:
🔹وضعیت علمی شیعیان در عصر امام محمد باقر(ع)
مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/12276
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
🔹حضور اعضای بعثههای مراجع عظام تقلید در مراسم پرشور برائت از مشرکین صحرای عرفات
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹حضور اعضای بعثههای مراجع عظام تقلید در مراسم پرشور برائت از مشرکین صحرای عرفات
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️گونهشناسی نوگرایی در حوزه
🔸پرونده «نواندیشی در حوزه» (4)
🖊وحید فراهانی
🔹آراء و دیدگاههای نوگرایانه در بستر علوم خاصی شکل میگیرد که عمدتاً بین فلسفه و فقه در حرکت و دوران است. بسیاری از این جریانات نوگرایانه درگیر موضوعات روز و سلبریتیزه شده و از حجاب گرفته تا برخی از بنیانهای فلسفی و فقهی را محل منازعات خود با سایر جریانات متخاصم قرار میدهند.
🔸گونههای مختلف نوگرایی
۱. نوگرایی متاثر از انقلاب اسلامی
🔹انقلاب اسلامی ایران شرایط جدیدی برای حوزههای علمیه و روحانیون ایجاد نمود. نسل جدیدی از طلاب و روحانیون در سطوح مختلف به وجود آمد که همواره در تلاش برای حمایت از انقلابی برخاسته از حوزههای علمیه بودند و البته رویکردی انتقادی به تمدن غرب دارند. در چنین بستری نوگرایان متاثر از انقلاب اسلامی در بستر علومی نظیر فلسفه و کلام و فقه سیاسی رشد یافتند. این طیف از روحانیون عمدتاً در فضای مؤسسات وابسته به حاکمیت و مستقل در قم به مثابه بازوان فکری نظام اسلامی عمل میکنند.
۲. نوگرایی متاثر از مدرنیته و اندیشههای غربی
🔹در ایران معاصر اندیشههای مدرنیته همزمان با تلاشهای رضاخان در کشور گسترش یافت و از میان سایر مؤلفههای آن، فرهنگ و تفکر دینی اولین نقطه ثقل در این تحولات بود. ظهور و بروز روحانیونی که با ریشهای بسیار کوتاه شده، عمامه به سر داشتند و ظهور اسامیای همچون تقیزاده، کسروی و … از جمله مسائلی بود که در آن مقطع در این بستر به وجود آمد. در شرایط فعلی و پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی نیز همچنان این جریان حیات داشته و در برخی از مراکز فعال میباشد.
۳. نوگرایی متاثر از اندیشه دموکراسیخواهی
🔹این نوگرایی خود را عمدتاً مستند به اندیشه نائینی کرده و کتاب معروف وی را شرح نموده و جهت تبیین دالهای اصلی و شناور گفتمان خود مورد استفاده قرار میدهد. بخشی از عناصر اصلی این جریان در سالهای گذشته انقلابیونی فعال و پرحرارت بودند و هم اکنون با تاکید بر عنصر جمهوریت در نهایت به عنوان پشتوانه تئوریکی جریان موسوم به چپ (سیاسی) در کشور شدهاند. عمده موضوعاتی که فعالان این جریان برای سخنرانی و نوشتن و انتشار انتخاب میکنند از موضوعات پرچالش در فضای مجازی و رسمی کشور میباشد. از حجاب اختیاری/ اجباری گرفته تا گاندو، موضوعاتی است که وجه مشترک آنها در تلاش برای نقد اقتدارگرایی و تمرکز قدرت میباشد و از سوی دیگر مکرراً تاکید بر جایگاه مردم و گره خوردن مشروعیت به مقبولیت میکنند.
🔹امروزه مهمترین مساله در شرایط فعلی کشور مساله همگرایی است. دو جریان نوگرای دوم و سوم گرچه تنشها و چالشهایی با برخی از مبانی فکری و سیاسی دارند، اما به عنوان ظرفیتهای قدرتمند در راستای کمک به همگرایی قابل همکاری با جریان اول میباشند. موضوعاتی مثل رشد اخباریگری، فرق و محافل انحرافی مذهبی، انسجام و حمایت از منافع ملی میتواند از جمله موضوعاتی باشد که هر سه جریان را علیرغم اختلافات مبنایی در یک جبهه قرار دهد.
🔸متن کامل این یادداشت را اینجا مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21324/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸پرونده «نواندیشی در حوزه» (4)
🖊وحید فراهانی
🔹آراء و دیدگاههای نوگرایانه در بستر علوم خاصی شکل میگیرد که عمدتاً بین فلسفه و فقه در حرکت و دوران است. بسیاری از این جریانات نوگرایانه درگیر موضوعات روز و سلبریتیزه شده و از حجاب گرفته تا برخی از بنیانهای فلسفی و فقهی را محل منازعات خود با سایر جریانات متخاصم قرار میدهند.
🔸گونههای مختلف نوگرایی
۱. نوگرایی متاثر از انقلاب اسلامی
🔹انقلاب اسلامی ایران شرایط جدیدی برای حوزههای علمیه و روحانیون ایجاد نمود. نسل جدیدی از طلاب و روحانیون در سطوح مختلف به وجود آمد که همواره در تلاش برای حمایت از انقلابی برخاسته از حوزههای علمیه بودند و البته رویکردی انتقادی به تمدن غرب دارند. در چنین بستری نوگرایان متاثر از انقلاب اسلامی در بستر علومی نظیر فلسفه و کلام و فقه سیاسی رشد یافتند. این طیف از روحانیون عمدتاً در فضای مؤسسات وابسته به حاکمیت و مستقل در قم به مثابه بازوان فکری نظام اسلامی عمل میکنند.
۲. نوگرایی متاثر از مدرنیته و اندیشههای غربی
🔹در ایران معاصر اندیشههای مدرنیته همزمان با تلاشهای رضاخان در کشور گسترش یافت و از میان سایر مؤلفههای آن، فرهنگ و تفکر دینی اولین نقطه ثقل در این تحولات بود. ظهور و بروز روحانیونی که با ریشهای بسیار کوتاه شده، عمامه به سر داشتند و ظهور اسامیای همچون تقیزاده، کسروی و … از جمله مسائلی بود که در آن مقطع در این بستر به وجود آمد. در شرایط فعلی و پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی نیز همچنان این جریان حیات داشته و در برخی از مراکز فعال میباشد.
۳. نوگرایی متاثر از اندیشه دموکراسیخواهی
🔹این نوگرایی خود را عمدتاً مستند به اندیشه نائینی کرده و کتاب معروف وی را شرح نموده و جهت تبیین دالهای اصلی و شناور گفتمان خود مورد استفاده قرار میدهد. بخشی از عناصر اصلی این جریان در سالهای گذشته انقلابیونی فعال و پرحرارت بودند و هم اکنون با تاکید بر عنصر جمهوریت در نهایت به عنوان پشتوانه تئوریکی جریان موسوم به چپ (سیاسی) در کشور شدهاند. عمده موضوعاتی که فعالان این جریان برای سخنرانی و نوشتن و انتشار انتخاب میکنند از موضوعات پرچالش در فضای مجازی و رسمی کشور میباشد. از حجاب اختیاری/ اجباری گرفته تا گاندو، موضوعاتی است که وجه مشترک آنها در تلاش برای نقد اقتدارگرایی و تمرکز قدرت میباشد و از سوی دیگر مکرراً تاکید بر جایگاه مردم و گره خوردن مشروعیت به مقبولیت میکنند.
🔹امروزه مهمترین مساله در شرایط فعلی کشور مساله همگرایی است. دو جریان نوگرای دوم و سوم گرچه تنشها و چالشهایی با برخی از مبانی فکری و سیاسی دارند، اما به عنوان ظرفیتهای قدرتمند در راستای کمک به همگرایی قابل همکاری با جریان اول میباشند. موضوعاتی مثل رشد اخباریگری، فرق و محافل انحرافی مذهبی، انسجام و حمایت از منافع ملی میتواند از جمله موضوعاتی باشد که هر سه جریان را علیرغم اختلافات مبنایی در یک جبهه قرار دهد.
🔸متن کامل این یادداشت را اینجا مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21324/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
گونهشناسی نوگرایی در حوزه « مباحثات
جریان نوگرای متاثر از انقلاب اسلامی طی سالهای آینده نیاز به بازخوانی و بازبینی دالهای مرکزی خود دارد. اگر روزگاری فلسفه و پرسشهای کلامی و فلسفی اذهان جوانان را پرکرده و دغدغه این جریان شده بود، امروز مساله کارآمدی فقه و ولایت فقیه یکی از مسائل امروز انقلاب…
✔️جای فتوای مراجع تقلید جهت حفظ هویت اسلامی کشمیر خالی است
🔸سید سرباز روحالله رضوی در گفتگو با مباحثات:
🔹یکی از ابعاد بسیار مهمی که جامعه حوزوی قم و به ویژه مرجعیت محترم حوزه علمیه قم میتواند به آن بپردازد و نیاز است که به آن توجه کند- به جز اینکه اعلام همدردی و همبستگی با مسلمانان مظلوم کشمیر اتفاق افتد که این امر واقعا احتیاج و ضروری است و بسیار مهم بوده و بسیار هم شنیده خواهد شد- یک مساله شرعی – اجتماعی و سیاسی است که الان موضوعیت پیدا کرده، و آن اینکه طبق بند ۳۷۰ قانون اساسی هند هیچ کسی حق خرید زمین در کشمیر را نداشت، مگر اینکه کشمیری باشد.
🔹یعنی هندوهایی که در سراسر هند بودند حق نداشتند در کشمیر مالکیت زمین را از آنِ خود کنند تا بدین وسیله هویت مسلمان و تاریخی کشمیر حفظ شود. اما حالا که این بند قانون اساسی حذف شده و این ممانعت قانونی برداشته شده است، دقیقا مانند آنچه که در دهه سی میلادی در فلسطین رخ داد و یهودیهایی که برای خرید زمینهای مسلمانها تلاش کردند، در حال رخ دادن است.
🔹تا دهه سی در فلسطین آنچه که به عنوان یک فعل و واکنش فلسطینیها شاهد بودیم که بسیار هم اثرگذار بود، صدور فتاوای مفتیهای اهل سنت فلسطین مبنی بر حرمت فروش زمین به یهودیهای مهاجری بود که از جاهای مختلف میآمدند. این فتاوا خیلی موثر بود، به گونهای که تاریخ کمتر موردی از فروش زمینها به یهودیها سراغ دارد و موارد معدودی هم که رخ داده با بایکت سیاسی – اجتماعی از طرف جامعه مسلمانهای فلسطین مواجه شدهاند و بعضا کسانی که این کار را کردهاند سر به نیست شدهاند. جای خالی چنین فتوایی در شرایط کنونی برای ایجاد یک ضمان فقهی در جهت حفظ هویت اسلامی کشمیر احساس میشود.
🔹به نظر میرسد که مرجعیت محترم میتواند مداخله کند و با درنظر گرفتن ابعاد آنچه که به عنوان یک رویکرد و نظر فقهی خودش است را بیان کند. در شرایط کنونی تبلیغات گستردهای هم در میان راستگراهای هندو برای ورود به کشمیر و خرید زمین و ایجاد کلونیهای هندو در بین مسلمانها وجود دارد. این جزو کارهای ویژهای است که فقط نهاد مرجعیت حوزه علمیه قم میتواند، وارد شود. البته باید ذکر شود که در کشمیر حدود ده تا پانزده درصد مسلمانها شیعه هستند، اکثریت باقی کشمیر را مسلمانان اهل سنت تشکیل میدهند.
🔹با توجه به اینکه اقلیت شیعیان کشمیر، شیعیان وفادار به انقلاب هستند، قطعا اگر چنین فتوایی از سوی مرجعیت محترم قم صادر شود، از این فتوا استقبال خواهد شد و قطعا شیعیان پیشتاز این عرصه جدید از تقابل بین مسلمانها و جریان راستگراهای هندو خواهند بود.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21359/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸سید سرباز روحالله رضوی در گفتگو با مباحثات:
🔹یکی از ابعاد بسیار مهمی که جامعه حوزوی قم و به ویژه مرجعیت محترم حوزه علمیه قم میتواند به آن بپردازد و نیاز است که به آن توجه کند- به جز اینکه اعلام همدردی و همبستگی با مسلمانان مظلوم کشمیر اتفاق افتد که این امر واقعا احتیاج و ضروری است و بسیار مهم بوده و بسیار هم شنیده خواهد شد- یک مساله شرعی – اجتماعی و سیاسی است که الان موضوعیت پیدا کرده، و آن اینکه طبق بند ۳۷۰ قانون اساسی هند هیچ کسی حق خرید زمین در کشمیر را نداشت، مگر اینکه کشمیری باشد.
🔹یعنی هندوهایی که در سراسر هند بودند حق نداشتند در کشمیر مالکیت زمین را از آنِ خود کنند تا بدین وسیله هویت مسلمان و تاریخی کشمیر حفظ شود. اما حالا که این بند قانون اساسی حذف شده و این ممانعت قانونی برداشته شده است، دقیقا مانند آنچه که در دهه سی میلادی در فلسطین رخ داد و یهودیهایی که برای خرید زمینهای مسلمانها تلاش کردند، در حال رخ دادن است.
🔹تا دهه سی در فلسطین آنچه که به عنوان یک فعل و واکنش فلسطینیها شاهد بودیم که بسیار هم اثرگذار بود، صدور فتاوای مفتیهای اهل سنت فلسطین مبنی بر حرمت فروش زمین به یهودیهای مهاجری بود که از جاهای مختلف میآمدند. این فتاوا خیلی موثر بود، به گونهای که تاریخ کمتر موردی از فروش زمینها به یهودیها سراغ دارد و موارد معدودی هم که رخ داده با بایکت سیاسی – اجتماعی از طرف جامعه مسلمانهای فلسطین مواجه شدهاند و بعضا کسانی که این کار را کردهاند سر به نیست شدهاند. جای خالی چنین فتوایی در شرایط کنونی برای ایجاد یک ضمان فقهی در جهت حفظ هویت اسلامی کشمیر احساس میشود.
🔹به نظر میرسد که مرجعیت محترم میتواند مداخله کند و با درنظر گرفتن ابعاد آنچه که به عنوان یک رویکرد و نظر فقهی خودش است را بیان کند. در شرایط کنونی تبلیغات گستردهای هم در میان راستگراهای هندو برای ورود به کشمیر و خرید زمین و ایجاد کلونیهای هندو در بین مسلمانها وجود دارد. این جزو کارهای ویژهای است که فقط نهاد مرجعیت حوزه علمیه قم میتواند، وارد شود. البته باید ذکر شود که در کشمیر حدود ده تا پانزده درصد مسلمانها شیعه هستند، اکثریت باقی کشمیر را مسلمانان اهل سنت تشکیل میدهند.
🔹با توجه به اینکه اقلیت شیعیان کشمیر، شیعیان وفادار به انقلاب هستند، قطعا اگر چنین فتوایی از سوی مرجعیت محترم قم صادر شود، از این فتوا استقبال خواهد شد و قطعا شیعیان پیشتاز این عرصه جدید از تقابل بین مسلمانها و جریان راستگراهای هندو خواهند بود.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21359/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
جای فتوای مراجع تقلید جهت حفظ هویت اسلامی کشمیر خالی است « مباحثات
هندوهایی که در سراسر هند بودند حق نداشتند در کشمیر مالکیت زمین را از آنِ خود کنند تا بدین وسیله هویت مسلمان و تاریخی کشمیر حفظ شود. اما حالا که این بند قانون اساسی حذف شده و این ممانعت قانونی برداشته شده است، دقیقا مانند آنچه که در دهه سی میلادی در فلسطین…
Forwarded from تاملات حوزوی (v_ farahani)
کاش در قم هم ظرفیت ارائه نظرات در این سطح ایجاد شود
# دفتر تبلیغات
# ابوالقاسم فنائی
# دفتر تبلیغات
# ابوالقاسم فنائی
✔️ساحل حوزهها امن است، ولی نه تا ابدالدهر!
🔸در ضرورت نسبتسنجی میان سنت حوزوی و زیست مدرن طلاب
🖊صادق بابایی
🔹ما در سنت حوزوی خودمان، اغلب بر سر فروعات است که بحث و نزاع میکنیم و در ورطهی نقادی، کمتر سراغی از زیربناهای مشهور قوم میگیریم. بنیانهایی که از فرط استوارنمایی بسان ستونهایی رخنهناپذیر میمانند و گویا به تخیل اهلِ علمِ همواره نقاد هم نمیرسد، که شاید با مرور زمان، تراکم موریانههای ناچیزی، قادر به متلاشی کردن این ارکان باشند!
🔹طلبهی امروز که زبان میداند، فلسفهی غرب میخواند، لپتاپ و گوشی هوشمند متصل به وب در دست میگیرد و هزار و یک امکانات دیگر که برق آنها حتی در پستوی تاریک اوهام و تخیلات فضلای سلف ما نیز نمیجهیده است را، در اختیار دارد، خب مسلّم است که همچون دیگران، برای ما طلاب علوم دینی نیز، تبعاتی سترگ به همراه خواهد داشت. درست است که موبایل و کامپیوتر و غیره، جملگی ابزارند و هر ابزاری نیز در ذات خود، بسان تیغ دودم است. اما کیست که نداند این ابزارها ابداً خنثی نیستند و در این همزیستی نوین قرن معاصر، ما در کوهپایه نشستهایم و دیگرانی بر نوک کوه! شیب فرهنگ مدرن، همواره به سمت جامعهی ما سرازیر است و کمتر کسی مانده که تا به امروز، پَرَش به پر مظاهر هزاررنگ این کرکس مهیب نگرفته باشد.
🔹درشتناکترین لازمهی این ارتباطات و مقارنتهای قرن حاضر، جابجایی مرزهای هویتی و ارزشی است. شاید امروز ممکن باشد که سرهای خود را در گریبان فرو بریم تا نبینیم میل وافر بخشی از طلاب را به سینما، فستفود، کافه، کنسرت، شهربازی، بدنسازی و بیلیارد و مواردی دیگر از این دست که بالجمله، فقط روبناهایی از زیست مدرن است. اما سوال اینجاست که تا کی میتوان چشم برهم نهاد و پشت چرخاند تا ندیده انگاریم، تغییرات زیربنایی ایجاد شده در فکر و فرهنگ طلبهها را!؟ این ساحل همیشه امن حوزهها که همواره مأمن تلاطم جامعه نیز بوده است، تا به کی امن خواهد ماند؟
🔹طلبهی امروز، چه درگیر عرصههای معرفتی اندیشههای مدرن شود، چه مبتلا به ابعاد غیرمعرفتی و سبک زندگی آن، در هر دو صورت با چالشهای قریب به بحران مواجه خواهد شد، مخصوصاً اگر از سر جَبرک موجود در سیستم سطوح عالی، عمامهای بر سر خود نیز بگذارد و بین مردم به شیخ علی و سیدحسن نامی شناخته شود. فراموش نکنیم که امروزه دیگر، خیلیها فقط دانشآموختگان حوزهها هستند و نه روحانیون مدافع از حریم قدسی دین. [در آینده، پیرامون این امر، بیشتر خواهم نوشت، بحوله و قوّته]
🔹یک سر این جاده بنبست است. امکان ندارد و به صلاح هم نیست که راه آشنایی طلاب را به سوی دستاوردهای جهان مدرن مسدود کنند، پس میماند آن یکی مسیر پیشرو که چیزی نیست بجز خودآگاهی و خودانتقادی از ریشههای پیشتر مسلّممان؛ آنچه سالهای سال به عنوان زیّ معیشتی_اخلاقی_رفتاری طلاب مطرح بوده است و حالا دیگر از چرخ دوران و بیمیلی ما، رنگی به رخساره ندارند. اصلشان ثابت است، فروعشان را ولی باید نو کرد تا گرههای امروز را از پایمان بگشاید. در یک کلام، رسالت روشنفکران حوزوی ما، اندیشیدن به این پرسش انتقادی است که: روشهای جمع میان سلوک اصیل طلبگی با مظاهر مختلف مدرنیته چیست!؟
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21381/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸در ضرورت نسبتسنجی میان سنت حوزوی و زیست مدرن طلاب
🖊صادق بابایی
🔹ما در سنت حوزوی خودمان، اغلب بر سر فروعات است که بحث و نزاع میکنیم و در ورطهی نقادی، کمتر سراغی از زیربناهای مشهور قوم میگیریم. بنیانهایی که از فرط استوارنمایی بسان ستونهایی رخنهناپذیر میمانند و گویا به تخیل اهلِ علمِ همواره نقاد هم نمیرسد، که شاید با مرور زمان، تراکم موریانههای ناچیزی، قادر به متلاشی کردن این ارکان باشند!
🔹طلبهی امروز که زبان میداند، فلسفهی غرب میخواند، لپتاپ و گوشی هوشمند متصل به وب در دست میگیرد و هزار و یک امکانات دیگر که برق آنها حتی در پستوی تاریک اوهام و تخیلات فضلای سلف ما نیز نمیجهیده است را، در اختیار دارد، خب مسلّم است که همچون دیگران، برای ما طلاب علوم دینی نیز، تبعاتی سترگ به همراه خواهد داشت. درست است که موبایل و کامپیوتر و غیره، جملگی ابزارند و هر ابزاری نیز در ذات خود، بسان تیغ دودم است. اما کیست که نداند این ابزارها ابداً خنثی نیستند و در این همزیستی نوین قرن معاصر، ما در کوهپایه نشستهایم و دیگرانی بر نوک کوه! شیب فرهنگ مدرن، همواره به سمت جامعهی ما سرازیر است و کمتر کسی مانده که تا به امروز، پَرَش به پر مظاهر هزاررنگ این کرکس مهیب نگرفته باشد.
🔹درشتناکترین لازمهی این ارتباطات و مقارنتهای قرن حاضر، جابجایی مرزهای هویتی و ارزشی است. شاید امروز ممکن باشد که سرهای خود را در گریبان فرو بریم تا نبینیم میل وافر بخشی از طلاب را به سینما، فستفود، کافه، کنسرت، شهربازی، بدنسازی و بیلیارد و مواردی دیگر از این دست که بالجمله، فقط روبناهایی از زیست مدرن است. اما سوال اینجاست که تا کی میتوان چشم برهم نهاد و پشت چرخاند تا ندیده انگاریم، تغییرات زیربنایی ایجاد شده در فکر و فرهنگ طلبهها را!؟ این ساحل همیشه امن حوزهها که همواره مأمن تلاطم جامعه نیز بوده است، تا به کی امن خواهد ماند؟
🔹طلبهی امروز، چه درگیر عرصههای معرفتی اندیشههای مدرن شود، چه مبتلا به ابعاد غیرمعرفتی و سبک زندگی آن، در هر دو صورت با چالشهای قریب به بحران مواجه خواهد شد، مخصوصاً اگر از سر جَبرک موجود در سیستم سطوح عالی، عمامهای بر سر خود نیز بگذارد و بین مردم به شیخ علی و سیدحسن نامی شناخته شود. فراموش نکنیم که امروزه دیگر، خیلیها فقط دانشآموختگان حوزهها هستند و نه روحانیون مدافع از حریم قدسی دین. [در آینده، پیرامون این امر، بیشتر خواهم نوشت، بحوله و قوّته]
🔹یک سر این جاده بنبست است. امکان ندارد و به صلاح هم نیست که راه آشنایی طلاب را به سوی دستاوردهای جهان مدرن مسدود کنند، پس میماند آن یکی مسیر پیشرو که چیزی نیست بجز خودآگاهی و خودانتقادی از ریشههای پیشتر مسلّممان؛ آنچه سالهای سال به عنوان زیّ معیشتی_اخلاقی_رفتاری طلاب مطرح بوده است و حالا دیگر از چرخ دوران و بیمیلی ما، رنگی به رخساره ندارند. اصلشان ثابت است، فروعشان را ولی باید نو کرد تا گرههای امروز را از پایمان بگشاید. در یک کلام، رسالت روشنفکران حوزوی ما، اندیشیدن به این پرسش انتقادی است که: روشهای جمع میان سلوک اصیل طلبگی با مظاهر مختلف مدرنیته چیست!؟
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21381/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️آیا نائینی از تألیف «تنبیه الامة» پشیمان شد؟
🔸به بهانه سالروز درگذشت میرزای نائینی
🖊محمدصادق حسینزاده
🔹میرزای نائینی در راستای تأیید و تقویت مشروطهخواهی به بررسی مناسبت مشروطهخواهی با مبانی اسلامی روی آورد که نتیجهی پژوهشش را در کتابی به نام «تَنبیهُ الْاُمَّة و تَنْزیهُ المِلَّة فی لُزومِ مَشروطِیَّـةِ الدُولَةِ الْمُنتَخَبَةِ لِتَقْلیلِ الظُّلْمِ عَلَی اَفرادِ الاُمَّةِ و تَرْقِیـَةِ الْمُجْتَمَع» منتشر نمود. این کتاب اولین تلاشِ مجدّانهای است که یکی از حوزویان شیعی در عرصهی نظریهپردازی سیاسی در دوران جدید انجام داده و به جامعهی شیعیان ارائه کرده است.
🔹با انتشار این کتاب که سال ۱۲۸۸ شمسی ابتدا در بغداد چاپ شد، مشروطهخواهی پشتوانهی علمی دینیِ استواری یافت ولی پس از فراز و فرود مشروطهخواهی و سربرآوردن استبداد و سردرگمی حوزویان مشروطهخواه، روایتها وتحلیلهای متفاوتی دربارهی این کتاب و دیدگاه مؤلف آن بیان شد. برخی مدعیاند که میرزای نائینی در نگاشتن تنبیه الامة خود را گناهکار دانست و از خدا طلب مغفرت نمود و درصددِ جبران بر آمد. برخی نیز چنین ادعائی را تکذیب کرده و معتقدند هرچند میرزای نائینی مشروطهای که در میدان رشد یافت را مشروطهی مورد نظر خود نمیدانست ولی از جهت مبانی نظری از دیدگاه پیشینِ خویش دربارهی مشروطهطلبی و توافق آن با مبانی اسلامی دست نکشید.
🔹قدیمیترین گزارش مبتنی بر پشیمان شدن نائینی از مطالب تنبیه الامة که در دسترس است نقل حرز الدین در کتاب معارف الرجال بوده مبنی بر اینکه میرزای نائینی پس از آنکه به عنوان مرجع مشهور شد، دستور داد تا اطرافیانش نسخههای این کتاب را جمع کرده و از بین ببرند. حرز الدین از برخی ثقات خود نقل میکند که نائینی هر نسخهای را با پرداخت یک سکه طلا و بنابر شنیدهای دیگر با پرداخت هشت سکهی عثمانی خریداری میکرد.
🔹مهدی غروی نائینی فرزند آیتالله نائینی در مصاحبهی خود با مجله حوزه روایت فوق را انکار کرده و معتقد است چنانچه آیتالله برای خرید هر نسخه از این کتاب مبلغی را پرداخت میکرد بایستی دست کم، او که مسئول ثبت امور مالی ایشان بود با خبر میشد. علاوه بر آنکه بنابر دیدگاه پسر مرحوم نائینی، ایشان بودجهای نداشت تا برای خرید یک نسخه سکه طلا بدهد تا آنجا که گاه نائینی برای تأمین شهریهای که میپرداخت، ماهی ۶۰۰ یا ۸۰۰ دینار مدیون میشد.
🔹آیت الله طالقانی نیز معتقد است برچیدن کتاب مذکور از بازار، پول و وسایل زیادی لازم داشت که نائینی چنین امکاناتی را در اختیار نداشت. علاوه بر آنکه چگونه نائینی یکباره از دیدگاه خویش بر میگردد حال آنکه او تنبیه الأمةی خویش را بنابر خوابی که دیده بوده -چنانچه به این نکته در دو جای کتاب اشاره نموده- مورد توجه و تایید امام زمان میدانست.
🔹به نظر میرسد روایتهایی که از پشیمانی نائینی سخن گفته با سنت فکری او در علم اصول نمیسازد. نائینی بانگاشتن تنبیه الأمة و تایید بزرگانی همچون آخوند خراسانی بر این کتاب به یقین خود عمل نموده و چنانچه در آن برهه از زمان به نگاشتن کتاب نمیپرداخت خود را گناهکار میپنداشت و به تعبیر اصولیان او در نگاشتن این کتاب خود را معذور میدانست. چگونه است نائینی پس از آنکه در کاری به یقین خویش عمل میکند خود را گناهکار میبیند؟ مگر نه آنکه او همچون دیگر عالمان اصول معتقد است یقین هر مکلفی برای او معذر و منجز است؟
🔹علاوه بر آنکه چنانچه نائینی با نگاشتهی تنبیه الامة و تنزیه المله سر سازش نداشت لزومی نبود تا نسخههای آن کتاب را جمع کند بلکه بر او واجب بود ردیهای متقن و مستدل بر کتاب خویش بنگارد تا چنانچه فردی با تنزیه الملة دچار شبهه شده بود با رجوع به این کتاب جدید از تبدل رأی نائینی آگاه گشته و پاسخ شبهه خود را دریابد نه آنکه در فضایی ساکت تنها به جمعآوری نسخهی کتاب خویش بپردازد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21407/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸به بهانه سالروز درگذشت میرزای نائینی
🖊محمدصادق حسینزاده
🔹میرزای نائینی در راستای تأیید و تقویت مشروطهخواهی به بررسی مناسبت مشروطهخواهی با مبانی اسلامی روی آورد که نتیجهی پژوهشش را در کتابی به نام «تَنبیهُ الْاُمَّة و تَنْزیهُ المِلَّة فی لُزومِ مَشروطِیَّـةِ الدُولَةِ الْمُنتَخَبَةِ لِتَقْلیلِ الظُّلْمِ عَلَی اَفرادِ الاُمَّةِ و تَرْقِیـَةِ الْمُجْتَمَع» منتشر نمود. این کتاب اولین تلاشِ مجدّانهای است که یکی از حوزویان شیعی در عرصهی نظریهپردازی سیاسی در دوران جدید انجام داده و به جامعهی شیعیان ارائه کرده است.
🔹با انتشار این کتاب که سال ۱۲۸۸ شمسی ابتدا در بغداد چاپ شد، مشروطهخواهی پشتوانهی علمی دینیِ استواری یافت ولی پس از فراز و فرود مشروطهخواهی و سربرآوردن استبداد و سردرگمی حوزویان مشروطهخواه، روایتها وتحلیلهای متفاوتی دربارهی این کتاب و دیدگاه مؤلف آن بیان شد. برخی مدعیاند که میرزای نائینی در نگاشتن تنبیه الامة خود را گناهکار دانست و از خدا طلب مغفرت نمود و درصددِ جبران بر آمد. برخی نیز چنین ادعائی را تکذیب کرده و معتقدند هرچند میرزای نائینی مشروطهای که در میدان رشد یافت را مشروطهی مورد نظر خود نمیدانست ولی از جهت مبانی نظری از دیدگاه پیشینِ خویش دربارهی مشروطهطلبی و توافق آن با مبانی اسلامی دست نکشید.
🔹قدیمیترین گزارش مبتنی بر پشیمان شدن نائینی از مطالب تنبیه الامة که در دسترس است نقل حرز الدین در کتاب معارف الرجال بوده مبنی بر اینکه میرزای نائینی پس از آنکه به عنوان مرجع مشهور شد، دستور داد تا اطرافیانش نسخههای این کتاب را جمع کرده و از بین ببرند. حرز الدین از برخی ثقات خود نقل میکند که نائینی هر نسخهای را با پرداخت یک سکه طلا و بنابر شنیدهای دیگر با پرداخت هشت سکهی عثمانی خریداری میکرد.
🔹مهدی غروی نائینی فرزند آیتالله نائینی در مصاحبهی خود با مجله حوزه روایت فوق را انکار کرده و معتقد است چنانچه آیتالله برای خرید هر نسخه از این کتاب مبلغی را پرداخت میکرد بایستی دست کم، او که مسئول ثبت امور مالی ایشان بود با خبر میشد. علاوه بر آنکه بنابر دیدگاه پسر مرحوم نائینی، ایشان بودجهای نداشت تا برای خرید یک نسخه سکه طلا بدهد تا آنجا که گاه نائینی برای تأمین شهریهای که میپرداخت، ماهی ۶۰۰ یا ۸۰۰ دینار مدیون میشد.
🔹آیت الله طالقانی نیز معتقد است برچیدن کتاب مذکور از بازار، پول و وسایل زیادی لازم داشت که نائینی چنین امکاناتی را در اختیار نداشت. علاوه بر آنکه چگونه نائینی یکباره از دیدگاه خویش بر میگردد حال آنکه او تنبیه الأمةی خویش را بنابر خوابی که دیده بوده -چنانچه به این نکته در دو جای کتاب اشاره نموده- مورد توجه و تایید امام زمان میدانست.
🔹به نظر میرسد روایتهایی که از پشیمانی نائینی سخن گفته با سنت فکری او در علم اصول نمیسازد. نائینی بانگاشتن تنبیه الأمة و تایید بزرگانی همچون آخوند خراسانی بر این کتاب به یقین خود عمل نموده و چنانچه در آن برهه از زمان به نگاشتن کتاب نمیپرداخت خود را گناهکار میپنداشت و به تعبیر اصولیان او در نگاشتن این کتاب خود را معذور میدانست. چگونه است نائینی پس از آنکه در کاری به یقین خویش عمل میکند خود را گناهکار میبیند؟ مگر نه آنکه او همچون دیگر عالمان اصول معتقد است یقین هر مکلفی برای او معذر و منجز است؟
🔹علاوه بر آنکه چنانچه نائینی با نگاشتهی تنبیه الامة و تنزیه المله سر سازش نداشت لزومی نبود تا نسخههای آن کتاب را جمع کند بلکه بر او واجب بود ردیهای متقن و مستدل بر کتاب خویش بنگارد تا چنانچه فردی با تنزیه الملة دچار شبهه شده بود با رجوع به این کتاب جدید از تبدل رأی نائینی آگاه گشته و پاسخ شبهه خود را دریابد نه آنکه در فضایی ساکت تنها به جمعآوری نسخهی کتاب خویش بپردازد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21407/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
آیا نائینی از تألیف «تنبیه الامة» پشیمان شد؟ « مباحثات
برخی مدعیاند که میرزای نائینی در نگاشتن تنبیه الامة خود را گناهکار دانست و از خدا طلب مغفرت نمود و درصددِ جبران بر آمد. برخی نیز چنین ادعائی را تکذیب کرده و معتقدند هرچند میرزای نائینی مشروطهای که در میدان رشد یافت را مشروطهی مورد نظر خود نمیدانست، ولی…
مباحثات/تاملی در سخنان آیتالله یزدی خطاب به آیتالله آملی لاریجانی
🔹صبح امروز خبری از دیدار مسئول و معاونین مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه با آیت الله یزدی منتشر شد که بخشی از بیانات ایشان اهمیت خاصی دارد. آیت الله یزدی صراحتا از ماجرای نگارش نامهی رئیس سابق دستگاه قضا به رهبر معظم انقلاب سخن گفتهاند و نظرات انتقادیشان بیان کردهاند. در همین زمینه بیان چند نکته ضروری است:
🔸دیدار مسئول و معاونین مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه با آیتالله یزدی هفتهی گذشته صورت گرفت. آیت الله یزدی صراحتا خصوصی بودن این جلسه و عدم نشر آن را خواسته بودند و تاکید کردهبودند که این صحبتها خودمانی و در قالب دردودل است.
🔸متاسفانه مرکز بسیج اساتید و نخبگان در اقدامی کاملا نابخردانه و البته ظاهرا حرکتی انقلابی و فاتحانه اقدام به انتشار بخش مهم این صحبتها کردهاست.
جالب اینکه بخش مربوط به نامهی آیتالله آملی لاریجانی به رهبر معظم انقلاب طراحی حسابشدهی رسانههای معاند بود و این مرکز با اقدام خود عملا در پازل طراحی دشمن بازی کرد.
🔸اما سوال مهم اینجاست که اگر خبر مربوط به این نامه کذب بودهاست، چرا آیتالله یزدی از آن یاد کرده و براساس آن از نگارندهی نامه به شدت انتقاد کرده است؟ باید گفت اساسا اطلاع بزرگان از وقایع روز از طریق مجاری مختلف صورت میگیرد و احتمال هرگونه تقدم و تاخر در این کانالها و حتی رقابت برای تاثیرگذاری بر بزرگان وجود دارد. این اتفاق بار دیگر ضرورت هوشمندی مشاوران و رابطان مسئولان نظام را بیشتر نمایان می کند و باید تلاش کرد صحیحترین اخبار با بیشترین سرعت به مسئولان و بزرگان منتقل شود.
🔸 اما در این بین فراموش نکنیم مصالح عالیه نظام بر هرگونه تسویه حساب شخصی و جناحی ترجیح دارد و رسانههای مختلف از جمله انقلابی نباید در دام این رقابتها افتاده و عملا پازل دشمن را تکمیل کنند. متاسفانه اقدامی که مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه دچار آن شد و انتظار میرود این مرکز شجاعانه اقدام خود را اصلاح کند.در این بین هم میتوان درایت و بصیرت رسانههای مختلف را در اصل انتشار خبر دیدار و تحلیلهای بعدی آن محک زد.
🔸همچنین دور از انتظار نیست که شخصیت اخلاقی و انقلابی حضرت آیتالله یزدی پس از اطلاع از کذب بودن نامهی فوق صحبتهای اخیر خود را اصلاح فرمایند.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹صبح امروز خبری از دیدار مسئول و معاونین مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه با آیت الله یزدی منتشر شد که بخشی از بیانات ایشان اهمیت خاصی دارد. آیت الله یزدی صراحتا از ماجرای نگارش نامهی رئیس سابق دستگاه قضا به رهبر معظم انقلاب سخن گفتهاند و نظرات انتقادیشان بیان کردهاند. در همین زمینه بیان چند نکته ضروری است:
🔸دیدار مسئول و معاونین مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه با آیتالله یزدی هفتهی گذشته صورت گرفت. آیت الله یزدی صراحتا خصوصی بودن این جلسه و عدم نشر آن را خواسته بودند و تاکید کردهبودند که این صحبتها خودمانی و در قالب دردودل است.
🔸متاسفانه مرکز بسیج اساتید و نخبگان در اقدامی کاملا نابخردانه و البته ظاهرا حرکتی انقلابی و فاتحانه اقدام به انتشار بخش مهم این صحبتها کردهاست.
جالب اینکه بخش مربوط به نامهی آیتالله آملی لاریجانی به رهبر معظم انقلاب طراحی حسابشدهی رسانههای معاند بود و این مرکز با اقدام خود عملا در پازل طراحی دشمن بازی کرد.
🔸اما سوال مهم اینجاست که اگر خبر مربوط به این نامه کذب بودهاست، چرا آیتالله یزدی از آن یاد کرده و براساس آن از نگارندهی نامه به شدت انتقاد کرده است؟ باید گفت اساسا اطلاع بزرگان از وقایع روز از طریق مجاری مختلف صورت میگیرد و احتمال هرگونه تقدم و تاخر در این کانالها و حتی رقابت برای تاثیرگذاری بر بزرگان وجود دارد. این اتفاق بار دیگر ضرورت هوشمندی مشاوران و رابطان مسئولان نظام را بیشتر نمایان می کند و باید تلاش کرد صحیحترین اخبار با بیشترین سرعت به مسئولان و بزرگان منتقل شود.
🔸 اما در این بین فراموش نکنیم مصالح عالیه نظام بر هرگونه تسویه حساب شخصی و جناحی ترجیح دارد و رسانههای مختلف از جمله انقلابی نباید در دام این رقابتها افتاده و عملا پازل دشمن را تکمیل کنند. متاسفانه اقدامی که مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه دچار آن شد و انتظار میرود این مرکز شجاعانه اقدام خود را اصلاح کند.در این بین هم میتوان درایت و بصیرت رسانههای مختلف را در اصل انتشار خبر دیدار و تحلیلهای بعدی آن محک زد.
🔸همچنین دور از انتظار نیست که شخصیت اخلاقی و انقلابی حضرت آیتالله یزدی پس از اطلاع از کذب بودن نامهی فوق صحبتهای اخیر خود را اصلاح فرمایند.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️روایت نماینده آیت الله سبحانی از مواجهه با نواندیشان/ واکنش مقام معظم رهبری به ترجمه «فلسفه دین جان هیک» در حوزه
🔸پرونده نواندیشی در حوزه (5)
🖊دکتر محمد محمدرضایی در گفتگو با مباحثات
🔹از سی و چند سال پیش – حدود سال ۱۳۷۰- بستری در دفتر تبلیغات حوزه علمیه فراهم شد و شاید ما اولین مرکز پژوهشی را در قم بنیان نهادیم و بحثهای کلام جدید را در حوزه مطرح کردیم. سعی میشد که واقعا طلبههای فاضلی را که در این حوزه فعالیت میکردند، جمع کنیم. مسئولیت این کار هم بر عهده حقیر بود. اوایل تحت عنوان کلام جدید، واحد ترجمه، فلسفه و کلام و… کار میکردیم. بعد تحت عنوان پژوهشگاه مباحث کلام جدید ادامه پیدا کرد. بعدا پژوهشگاه فلسفه و کلام شد.
🔹در آنجا کتابی با عنوان «فلسفه دین» جان هیک ترجمه شد. این کتاب را خود من ترجمه کردم، که البته نوشتهاند تنی چند از فضلای حوزه علمیه. این اثر شاید اولین کتاب الحادی بود که در حوزه علمیه چاپ شد. به علما داده شد و آنها میخواندند. این اثر یک کتاب درسی بود که در اروپا و امریکا تدریس میشد. بنا بر این بود پاسخهایی به این کتاب داده شود.
🔹حدود هزار نسخه چاپ شد. در آن نوشته بودند که این کتاب انتشار عمومی نشده است و فقط برای مطالعه شما است. آیت الله جوادی آملی جلساتی را تشکیل دادند که با محوریت این کتاب بود و این کتاب را نقد کردند. کتاب «تبیین براهین اثبات وجود خدا» در واقع نقد این کتاب است. آیت الله سبحانی نیز این کتاب را نقد کردند. در مدخل مسائل جدید کلامی بحثهای زیادی را در این زمینه آوردهاند. آیت الله گرامی در نقد این کتاب حدود ۵۰۰ صفحه مطلب نوشتند.
🔹این اتفاق در حوزه علمیه یک حرکتی ایجاد کرد. بنده کتابی را با عنوان «مبانی فلسفه مسیحیت» ترجمه کردم. سعی میشد از کسانی که حرفهای جدیدی دارند، تحت عنوان روشنفکر دینی دعوت شود، آنها میآمدند و در جلسات بسیار صمیمی نظراتشان را مطرح میکردند. اشکالات آنها نیز مطرح میشد. حرکت خوبی در حوزه علمیه آغاز شده بود. بنده بعد از چند سال از آنجا کنار رفتم و دیگر به آن شدت نبود، اما کم و زیاد ادامه داشت.
🔹آقای ملکیان انسان بسیار متخلقی بود و از ایشان استفاده میکردیم. در ابتدا در واحد ترجمه از ایشان استفاده میکردیم. ایشان نکات بسیار خوبی را مطرح میکرد، کلاسهایی داشتیم، ولی وقتی نوبت فکر و اندیشه رسید، کمکم احساس کردیم که شاید نتوانیم آن فکر را بپذیریم و ما در مسیری متفاوت از ایشان حرکت میکردیم. البته به شخصیت ایشان احترام میگذاشتیم. به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم. اینطور نبود که چون ما با هم دوست هستیم، فکر ایشان را کامل بپذیریم.
🔹بنده فکر میکنم نحوه بیان بسیار اثرگذار است. نحوه ورود و خروج افراد به موضوع بسیار اثر دارد. شما میتوانید الحادیترین مطلب را به گونهای بیان کنید که هیچ حساسیتی را برنیانگیزاند. به یاد دارم که کتاب فلسفه دین جان هیک را خدمت مقام معظم رهبری دادیم. ایشان گفتند که اتفاقا ما هم میخواهیم که حوزه علمیه با این بحثها آشنا باشد.
🔹جناب استاد مجتهد شبستری سالیانی است که در این حوزهها کار کرده و در دانشکده الهیات استاد بودهاند. خودشان طلبه و معمم بوده و شاگرد برخی از مراجع بودند. ایشان نامهای به مراجع تقلید نوشت که شما چهل سال است که تفسیر غیرانسانی و غیراخلاقی و توام با خوشنونت از دین ارائه دادهاید. یک سری مقالاتی نوشته بود و گفته بود که اگر میتوانید اینها را نقد کنید. شماها نمیدانید که من چه میگویم. اصلا از این مباحث اطلاع ندارید و تهمت و افترا میزنید. صرف نظر کنیم از اینکه این نوع لحن کلام مناسب نبود، در حوزه علم که نباید با این ادبیات خشن برخورد شود.
🔹با توجه به اینکه ما مدتهاست محضر آیت الله سبحانی هستیم و ایشان از نزدیک میشناسند لطف کردند و ما را به عنوان نماینده خودشان معرفی کردند و گفتند اگر نکتهای دارید با ایشان مطرح کنید. ما به آقای شبستری درخواست دادیم که هر کجا شما بفرمایید ما حاضر به مناظره هستیم. البته ایشان نیامد و گفت که من فقط میخواهم با خود مراجع مناظره کنم.
🔹بنده گفتم هدف شما اصلاحگری است و بدین شکل بهرهای از اصلاحگری هم محقق میشود. حداکثر اینکه در آخر میگویید که این آقا چیزی بلد نبود. در هر صورت ایشان نیامد، من هم احساس کردم که لازم است که پاسخهایی داده شود، این بود که پاسخهایی دادیم. البته ایشان هیچ پاسخی در این زمینه نداد.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21391/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸پرونده نواندیشی در حوزه (5)
🖊دکتر محمد محمدرضایی در گفتگو با مباحثات
🔹از سی و چند سال پیش – حدود سال ۱۳۷۰- بستری در دفتر تبلیغات حوزه علمیه فراهم شد و شاید ما اولین مرکز پژوهشی را در قم بنیان نهادیم و بحثهای کلام جدید را در حوزه مطرح کردیم. سعی میشد که واقعا طلبههای فاضلی را که در این حوزه فعالیت میکردند، جمع کنیم. مسئولیت این کار هم بر عهده حقیر بود. اوایل تحت عنوان کلام جدید، واحد ترجمه، فلسفه و کلام و… کار میکردیم. بعد تحت عنوان پژوهشگاه مباحث کلام جدید ادامه پیدا کرد. بعدا پژوهشگاه فلسفه و کلام شد.
🔹در آنجا کتابی با عنوان «فلسفه دین» جان هیک ترجمه شد. این کتاب را خود من ترجمه کردم، که البته نوشتهاند تنی چند از فضلای حوزه علمیه. این اثر شاید اولین کتاب الحادی بود که در حوزه علمیه چاپ شد. به علما داده شد و آنها میخواندند. این اثر یک کتاب درسی بود که در اروپا و امریکا تدریس میشد. بنا بر این بود پاسخهایی به این کتاب داده شود.
🔹حدود هزار نسخه چاپ شد. در آن نوشته بودند که این کتاب انتشار عمومی نشده است و فقط برای مطالعه شما است. آیت الله جوادی آملی جلساتی را تشکیل دادند که با محوریت این کتاب بود و این کتاب را نقد کردند. کتاب «تبیین براهین اثبات وجود خدا» در واقع نقد این کتاب است. آیت الله سبحانی نیز این کتاب را نقد کردند. در مدخل مسائل جدید کلامی بحثهای زیادی را در این زمینه آوردهاند. آیت الله گرامی در نقد این کتاب حدود ۵۰۰ صفحه مطلب نوشتند.
🔹این اتفاق در حوزه علمیه یک حرکتی ایجاد کرد. بنده کتابی را با عنوان «مبانی فلسفه مسیحیت» ترجمه کردم. سعی میشد از کسانی که حرفهای جدیدی دارند، تحت عنوان روشنفکر دینی دعوت شود، آنها میآمدند و در جلسات بسیار صمیمی نظراتشان را مطرح میکردند. اشکالات آنها نیز مطرح میشد. حرکت خوبی در حوزه علمیه آغاز شده بود. بنده بعد از چند سال از آنجا کنار رفتم و دیگر به آن شدت نبود، اما کم و زیاد ادامه داشت.
🔹آقای ملکیان انسان بسیار متخلقی بود و از ایشان استفاده میکردیم. در ابتدا در واحد ترجمه از ایشان استفاده میکردیم. ایشان نکات بسیار خوبی را مطرح میکرد، کلاسهایی داشتیم، ولی وقتی نوبت فکر و اندیشه رسید، کمکم احساس کردیم که شاید نتوانیم آن فکر را بپذیریم و ما در مسیری متفاوت از ایشان حرکت میکردیم. البته به شخصیت ایشان احترام میگذاشتیم. به منزل ایشان رفت و آمد داشتیم. اینطور نبود که چون ما با هم دوست هستیم، فکر ایشان را کامل بپذیریم.
🔹بنده فکر میکنم نحوه بیان بسیار اثرگذار است. نحوه ورود و خروج افراد به موضوع بسیار اثر دارد. شما میتوانید الحادیترین مطلب را به گونهای بیان کنید که هیچ حساسیتی را برنیانگیزاند. به یاد دارم که کتاب فلسفه دین جان هیک را خدمت مقام معظم رهبری دادیم. ایشان گفتند که اتفاقا ما هم میخواهیم که حوزه علمیه با این بحثها آشنا باشد.
🔹جناب استاد مجتهد شبستری سالیانی است که در این حوزهها کار کرده و در دانشکده الهیات استاد بودهاند. خودشان طلبه و معمم بوده و شاگرد برخی از مراجع بودند. ایشان نامهای به مراجع تقلید نوشت که شما چهل سال است که تفسیر غیرانسانی و غیراخلاقی و توام با خوشنونت از دین ارائه دادهاید. یک سری مقالاتی نوشته بود و گفته بود که اگر میتوانید اینها را نقد کنید. شماها نمیدانید که من چه میگویم. اصلا از این مباحث اطلاع ندارید و تهمت و افترا میزنید. صرف نظر کنیم از اینکه این نوع لحن کلام مناسب نبود، در حوزه علم که نباید با این ادبیات خشن برخورد شود.
🔹با توجه به اینکه ما مدتهاست محضر آیت الله سبحانی هستیم و ایشان از نزدیک میشناسند لطف کردند و ما را به عنوان نماینده خودشان معرفی کردند و گفتند اگر نکتهای دارید با ایشان مطرح کنید. ما به آقای شبستری درخواست دادیم که هر کجا شما بفرمایید ما حاضر به مناظره هستیم. البته ایشان نیامد و گفت که من فقط میخواهم با خود مراجع مناظره کنم.
🔹بنده گفتم هدف شما اصلاحگری است و بدین شکل بهرهای از اصلاحگری هم محقق میشود. حداکثر اینکه در آخر میگویید که این آقا چیزی بلد نبود. در هر صورت ایشان نیامد، من هم احساس کردم که لازم است که پاسخهایی داده شود، این بود که پاسخهایی دادیم. البته ایشان هیچ پاسخی در این زمینه نداد.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21391/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
روایت نماینده آیت الله سبحانی از مواجهه با نواندیشان/ واکنش مقام معظم رهبری به ترجمه «فلسفه دین جان هاسپرس» در حوزه « مباحثات
ما به آقای شبستری درخواست دادیم که هر کجا شما بفرمایید ما حاضر به مناظره هستیم. البته ایشان نیامد و گفت که من فقط میخواهم با خود مراجع مناظره کنم. بنده گفتم هدف شما اصلاحگری است و بدین شکل بهرهای از اصلاحگری هم محقق میشود. حداکثر اینکه در آخر میگویید…
مباحثات/تاملی در نامههای حضرات اقایان یزدی و آملی لاریجانی/۲
🔸همانگونه که پیشبینی میشد متاسفانه سخنان انتقادآمیز آیتالله محمد یزدی، به یک جلسه و بازتابهای آن محدود نماند و با پاسخ مخاطب اصلی سخنان یعنی آیتالله آملی لاریجانی مواجه شد.
مباحثات در نخستین ساعات انتشار سخنان آیتالله یزدی احتمال بیاطلاعی ایشان از کذب بودن نامهی مورد بحث را مطرح و در عین حال خواستار توجه جدی به سوءاستفادهی رسانههای معاند از این سخنان شده بود.
اینک که نامهی آیتالله صادق لاریجانی منتشر شده و این فضا به شدت دچار التهاب و نگرانی همهی دلسوزان نظام شدهاست تذکر چند نکته ضروری است:
🔹اختلاف نظر و رویه در بین علما و بزرگان بویژه آنانکه مسئولیتهای اجرایی داشتهاند امری طبیعی بوده و هست. بویژه مسئولیت خطیر دو دوره ریاست قوهی قضاییه که هر دو بزرگوار در برههای از تاریخ انقلاب عهدهدار آن بودهاند.اما کمترین انتظار آن است که هرگونه نقد یا انتقاد حتی تند و جدی در جلسات خصوصی مطرح شود و اختلافات موجود به سطح جامعه کشیده نشود. بر این اساس این گلایه وجود دارد که چرا این دو شخصیت فقیه و خدوم این اختلافات را علنی کردهاند.
🔹 در این واقعهی تلخ سادهاندیشی و بیدرایتی منتشرکنندگان سخنان آیتالله یزدی-که از سوی ایشان تاکید شدهبود محرمانه باقی بماند- ثابت شد. متاسفانه این افراد در پوشش بسیج اساتید و حوزه انقلابی خوراک معاندان نظام را فراهم کرده و پس از آن نیز با اقدامات خود نشان دادند همچنان تلاش دارند اقدامات خود را ادامه دهند. مباحثات از مسئولان بسیج و سپاه انتظار دارد اجازه ندهند این گروههای مشکوک وجههی مقدس بسیج و انقلاب را مخدوش نمایند.
🔹از اعضای جامعه محترم مدرسین بویژه هیات رئیسه و پیشکسوتان این نهاد انتظار میرفت سریعتر از این بر اصلاح اختلاف و حل برخی اختلافات بین دو بزرگوار اقدام کنند. هماینک نیز دیر نشدهاست و لازم است این مهم با وساطت اعضای محترم جامعه مدرسین محقق شود.
🔹مردم شریف ایران به دلایل مختلفی دچار فشارهای اقتصادی و فضاسازیهای سنگین رسانههای معاند هستند. باید بدانیم هر مسئولیت یا نعمتی مدیون خون شهدا و پایمردی مردم در چهل سال گذشته بودهاست. اجازه ندهیم اعتماد مردم بواسطهی برخی اختلافات درونی از روحانیت و نظام سلب شود.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸همانگونه که پیشبینی میشد متاسفانه سخنان انتقادآمیز آیتالله محمد یزدی، به یک جلسه و بازتابهای آن محدود نماند و با پاسخ مخاطب اصلی سخنان یعنی آیتالله آملی لاریجانی مواجه شد.
مباحثات در نخستین ساعات انتشار سخنان آیتالله یزدی احتمال بیاطلاعی ایشان از کذب بودن نامهی مورد بحث را مطرح و در عین حال خواستار توجه جدی به سوءاستفادهی رسانههای معاند از این سخنان شده بود.
اینک که نامهی آیتالله صادق لاریجانی منتشر شده و این فضا به شدت دچار التهاب و نگرانی همهی دلسوزان نظام شدهاست تذکر چند نکته ضروری است:
🔹اختلاف نظر و رویه در بین علما و بزرگان بویژه آنانکه مسئولیتهای اجرایی داشتهاند امری طبیعی بوده و هست. بویژه مسئولیت خطیر دو دوره ریاست قوهی قضاییه که هر دو بزرگوار در برههای از تاریخ انقلاب عهدهدار آن بودهاند.اما کمترین انتظار آن است که هرگونه نقد یا انتقاد حتی تند و جدی در جلسات خصوصی مطرح شود و اختلافات موجود به سطح جامعه کشیده نشود. بر این اساس این گلایه وجود دارد که چرا این دو شخصیت فقیه و خدوم این اختلافات را علنی کردهاند.
🔹 در این واقعهی تلخ سادهاندیشی و بیدرایتی منتشرکنندگان سخنان آیتالله یزدی-که از سوی ایشان تاکید شدهبود محرمانه باقی بماند- ثابت شد. متاسفانه این افراد در پوشش بسیج اساتید و حوزه انقلابی خوراک معاندان نظام را فراهم کرده و پس از آن نیز با اقدامات خود نشان دادند همچنان تلاش دارند اقدامات خود را ادامه دهند. مباحثات از مسئولان بسیج و سپاه انتظار دارد اجازه ندهند این گروههای مشکوک وجههی مقدس بسیج و انقلاب را مخدوش نمایند.
🔹از اعضای جامعه محترم مدرسین بویژه هیات رئیسه و پیشکسوتان این نهاد انتظار میرفت سریعتر از این بر اصلاح اختلاف و حل برخی اختلافات بین دو بزرگوار اقدام کنند. هماینک نیز دیر نشدهاست و لازم است این مهم با وساطت اعضای محترم جامعه مدرسین محقق شود.
🔹مردم شریف ایران به دلایل مختلفی دچار فشارهای اقتصادی و فضاسازیهای سنگین رسانههای معاند هستند. باید بدانیم هر مسئولیت یا نعمتی مدیون خون شهدا و پایمردی مردم در چهل سال گذشته بودهاست. اجازه ندهیم اعتماد مردم بواسطهی برخی اختلافات درونی از روحانیت و نظام سلب شود.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات/خاطرهای مطبوعاتی از آیتالله محمد یزدی
🔸احمد نجمی
🔹سال ۹۲ برای گفتوگویی مربوط به بحث ماه مبارک رمضان که قرار بود در ویژهنامه جامعهمدرسین منتشر شود خدمت حضرت آیتالله یزدی رسیدم.
ایشان پس از اتمام صحبت مربوطه، فراخور مسائل روز به جریان انتخابات پرداختند و شدیدا از روش سیاسی و انتخاباتی آیتالله مصباح یزدی انتقاد کردند. درباره چند عضو جامعه که از نزدیکان آیتالله مصباح یزدی و از اعصای جبهه پایداری بودند فرمودند: 《این عده تلاش کردند جامعه مدرسین را تجزیه کنند اما من ایستادگی کردم》.
🔹پس از مرخص شدن از خدمت ایشان تاملی کردم که من هم همچون اقای یزدی از اقدامات این افراد شدیدا ناراحت هستم اما آیا انتشار این سخنان به صلاح جبهه انقلابی -که همه ما در آن قرار داریم-هست؟ بویژه سالها بود به مناسبتهایی خصوصی یا عمومی خدمت ایشان رسیده بودم و روحیات اقای یزدی را به خوبی واقف بودم و مطمئن بودم فیالمجلس ایشان ناراحت شده و این مطالب را فرمودهاند.
🔹همانجا تصمیم گرفتم این مطالب را منتشر نکنم و حتی به کسی هم نقل نکنم. اما دو روز بعد از دفتر پیگیر انتشار شدند. بهانه آوردم درحال پیادهسازی است.
چهار روز بعد مجددا پیگیری انجام شد که گفتم در حال ویرایش است. احمال میدادم با گذر زمان ممکن است ایشان از انتشار مطالب صرفنظر کرده باشند. پس از یک هفته آیتالله یزدی شخصا پیگیری کردند و گفتند سریع منتشر کنید.فهمیدم که کاملا تعمد خاصی وجود دارد و این سخنان از جنس ناراحتیهای فیالمجلس یا ... نیست. عملا امکان تاخیر نبود و مطلب منتشر شد.
همانطور که پیشبینی میکردم این سخنان تیتر یک بسیاری از روزنامهها شد و تا مدتها باعث آزردگی خاطر بسیار از دوستان انقلابی قرار گرفت. با دیدن تیتر یک روزنامهها اگرچه غمگین میشدم اما از جهتی عذاب وجدان نداشتم. بههرحال تلاش خودم را کرده بودم و تکلیف از من ساقط بود.
🔹بد نیست خاطرهی دیگری هم در همین زمینه بیان کنم.
اوایل دهه هشتاد که فیلم مارمولک منتشر و بسیاری از حوزویان به آن اعتراض کردند، مسئولیت خبرها را در خبرگزاری رسا برعهده داشتم. روزی یکی از همکاران خبری با خوشحالی آمد و گفت:《 الان دیدار یکی از مراجع بودم و گفتند قطعا پشت صحنهی فیلم مارمولک اسرائیل قرار گرفته است》 گفتم دیدار با چه کسانی بود و خبرنگار دیگری هم بود؟ گفت:《یک جمع بیست نفره بودن و تنها خبرنگار من بودم.خیالت راحت اختصاصی خودمان است و منتشر بشه خیلی سروصدا میکند》
من دستگاه ضبط را از او گرفتم و گفتم حق نداری این خبر را جایی نقل کنی و نگران نباش پول سهتا خبر راهم به تو میدهم!
🔹تجربه نشان دادهاست که نقل سخنان بزرگان حوزه در رسانهها ظرائف و مصالح خاص خود را دارد. ممکن است آقایان در دیدارها به هیچوجه متوجه احتمال رسانهای شدن سخنان یا چگونگی بازتابها و حواشی آن نباشند. باید گفتوگوکنندگان و خبرنگاران فراتر از هیجانات خبری و ولع دیدهشدن، خود را شاگرد و حتی فرزند آن بزرگوار بدانند و مصالح عالیه را در نظر گیرند.
در این بین وظیفهی فعالان سیاسی و رسانهای حوزوی دوچندان است. چرا که علما و بزرگان در دیدار با طلاب حالتی کاملا خودمان و اعتماد مطلق دارند و مطالبی بیان میکنند که به هیچوجه راضی نیستند علنی شود.
http://mobahesat.ir/21439/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸احمد نجمی
🔹سال ۹۲ برای گفتوگویی مربوط به بحث ماه مبارک رمضان که قرار بود در ویژهنامه جامعهمدرسین منتشر شود خدمت حضرت آیتالله یزدی رسیدم.
ایشان پس از اتمام صحبت مربوطه، فراخور مسائل روز به جریان انتخابات پرداختند و شدیدا از روش سیاسی و انتخاباتی آیتالله مصباح یزدی انتقاد کردند. درباره چند عضو جامعه که از نزدیکان آیتالله مصباح یزدی و از اعصای جبهه پایداری بودند فرمودند: 《این عده تلاش کردند جامعه مدرسین را تجزیه کنند اما من ایستادگی کردم》.
🔹پس از مرخص شدن از خدمت ایشان تاملی کردم که من هم همچون اقای یزدی از اقدامات این افراد شدیدا ناراحت هستم اما آیا انتشار این سخنان به صلاح جبهه انقلابی -که همه ما در آن قرار داریم-هست؟ بویژه سالها بود به مناسبتهایی خصوصی یا عمومی خدمت ایشان رسیده بودم و روحیات اقای یزدی را به خوبی واقف بودم و مطمئن بودم فیالمجلس ایشان ناراحت شده و این مطالب را فرمودهاند.
🔹همانجا تصمیم گرفتم این مطالب را منتشر نکنم و حتی به کسی هم نقل نکنم. اما دو روز بعد از دفتر پیگیر انتشار شدند. بهانه آوردم درحال پیادهسازی است.
چهار روز بعد مجددا پیگیری انجام شد که گفتم در حال ویرایش است. احمال میدادم با گذر زمان ممکن است ایشان از انتشار مطالب صرفنظر کرده باشند. پس از یک هفته آیتالله یزدی شخصا پیگیری کردند و گفتند سریع منتشر کنید.فهمیدم که کاملا تعمد خاصی وجود دارد و این سخنان از جنس ناراحتیهای فیالمجلس یا ... نیست. عملا امکان تاخیر نبود و مطلب منتشر شد.
همانطور که پیشبینی میکردم این سخنان تیتر یک بسیاری از روزنامهها شد و تا مدتها باعث آزردگی خاطر بسیار از دوستان انقلابی قرار گرفت. با دیدن تیتر یک روزنامهها اگرچه غمگین میشدم اما از جهتی عذاب وجدان نداشتم. بههرحال تلاش خودم را کرده بودم و تکلیف از من ساقط بود.
🔹بد نیست خاطرهی دیگری هم در همین زمینه بیان کنم.
اوایل دهه هشتاد که فیلم مارمولک منتشر و بسیاری از حوزویان به آن اعتراض کردند، مسئولیت خبرها را در خبرگزاری رسا برعهده داشتم. روزی یکی از همکاران خبری با خوشحالی آمد و گفت:《 الان دیدار یکی از مراجع بودم و گفتند قطعا پشت صحنهی فیلم مارمولک اسرائیل قرار گرفته است》 گفتم دیدار با چه کسانی بود و خبرنگار دیگری هم بود؟ گفت:《یک جمع بیست نفره بودن و تنها خبرنگار من بودم.خیالت راحت اختصاصی خودمان است و منتشر بشه خیلی سروصدا میکند》
من دستگاه ضبط را از او گرفتم و گفتم حق نداری این خبر را جایی نقل کنی و نگران نباش پول سهتا خبر راهم به تو میدهم!
🔹تجربه نشان دادهاست که نقل سخنان بزرگان حوزه در رسانهها ظرائف و مصالح خاص خود را دارد. ممکن است آقایان در دیدارها به هیچوجه متوجه احتمال رسانهای شدن سخنان یا چگونگی بازتابها و حواشی آن نباشند. باید گفتوگوکنندگان و خبرنگاران فراتر از هیجانات خبری و ولع دیدهشدن، خود را شاگرد و حتی فرزند آن بزرگوار بدانند و مصالح عالیه را در نظر گیرند.
در این بین وظیفهی فعالان سیاسی و رسانهای حوزوی دوچندان است. چرا که علما و بزرگان در دیدار با طلاب حالتی کاملا خودمان و اعتماد مطلق دارند و مطالبی بیان میکنند که به هیچوجه راضی نیستند علنی شود.
http://mobahesat.ir/21439/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
خاطرهای مطبوعاتی از آیتالله محمد یزدی « مباحثات
نقل سخنان بزرگان حوزه در رسانهها ظرائف و مصالح خاص خود را دارد. ممکن است آقایان در دیدارها به هیچوجه متوجه احتمال رسانهای شدن سخنان یا چگونگی بازتابها و حواشی آن نباشند. باید گفتوگوکنندگان و خبرنگاران فراتر از هیجانات خبری و ولع دیدهشدن، خود را شاگرد
✔️زمین بازی قدرت و چالش جدید مرجعیت!
🖊صادق بابایی
🔹چهکسی، چگونه باید مرجع تقلید شود!؟ این جدیدترین اختلاف چالشی در میان حوزههای علمیه است، که از منظر تحلیل معطوف به قدرت، ریشههایآن را باید در پدیدهی انقلاب اسلامی جستجو نمود. مشکلهای که پس از قرنها مرجعیتگریزی سلف حوزهها، پر عبای نسل اول مجتهدین پساانقلاب را گرفته است. ناگفته پیداست که تحول در مناسبات قدرت، بسیاری از شاکلهها را برهم میزند. و حوزهی علمیه بعنوان مادر انقلاب و همچنین مقام مرجعیت، بعنوان جایگاه طراز اول حوزهها، احتمالاً ازین قاعده مستثنا نخواهند بود
🔹روحانیون سرشناس حوزهی امروز، بیش از آن که با برچسبهای علمیشان شناخته شوند، در چپ و راست سیاسیست که نزد جامعه هویت مییابند. زیاد میشنویم که میگویند: آیتالله الف، نزدیک به اصولگراهاست و آیتالله ب، مورد حمایت اصلاحطلبان و تعابیری دیگر ازین قبیل. هیچکس هم به آنها انگ "آخوند درباری" نمیزند؛ چون اصولاً درباری در میان نیست و حکومت اگر نگوییم در دست روحانیت، لاقل همسو و در مقام سمپات روحانیت است و در پی فراگیر شدن گفتمان اسلام سیاسی، میتوان گفت سیاست، نه فقط عین دیانت، بلکه بخشی از هویت روحانیت کنونی بشمار میآید.
🔹این طیفبندیها و مناسبات جدید، پیش از انقلاب چندان معنا نداشت و حالا که وضع فرق کرده، لاجرم توابعی هم بدنبالش میآید. هر حزب و جریانی، دائماً بدنبال افراد و پایگاههایی میگردد تا شوکت خود را روزافزون کند و حالا که روحانیون، در سطوح مختلف وارد بازی سیاست شدهاند، چرا از آنها چشمپوشی شود؟ جهان قدرت، مرزبندیهای خودش را ترسیم میکند.
🔹بهرحال ۴۰سال از ایفای نقش روحانیون در حکومت اسلامی میگذرد و آثار ناشی از مناسبات جدید قدرت، در اولین نسل مجتهدین پساانقلاب هویدا شده؛ معلوم هم نیست که لجاجت یک طرف و جبر و تهدید طرف مقابل، تا به کجا میتواند ادامه یابد. مرجعیت مقامی نیست که در چارچوب قوانین صفر و یک بگنجد. قرار هم نیست که با فیلترهایی، مراجع یکجور و یکطراز تحویل دهیم. مراجع سابق و کنونی تقلید نیز مراتب و فواصل علمی چشمگیری در قیاس باهم دارند، اما از طرف دیگر، اکنون که مرجعیت گریزی لاقل در میان برخی، جایش را به مرجعیتخواهی داده، زیبنده نیست که امر مرجعیت، بالجمله یله و رها شود و یا تماماً دستمایهی بازیگردانان سیاسی گردد.
🔹بدونشک اینجا که هستیم آخر ماجرا نیست. یک جریان، بر آنست که جایگاه استوار ماضیاش را استمرار دهد و جریان مقابل در صدد اعلام موجودیت خویش است. پس چه بهتر که پیش از بیخ پیدا نمودن کار، ریشسفیدان اهل خرد، از در تصالح و چارهاندیشی درآیند و سلوک نوین مرجعیت در عصر پساانقلاب را ترسیم نمایند.
🔹در انتها، بذل توجه ازین نکته نیز دریغ ننماییم که رویه انصاف نیست، اگر چالشهای اینچنینی را، تماماً تیره ببینیم و تحلیلهای مشابه این قلم را مستمسکی قرار دهیم تا اصل انقلاب را زیر سوال ببریم؛ قدرت، اقتضائات ویژهی خود را دارد، چنانچه برخیشان مطلوب نباشد، میتوان در فکر چارهاندیشی بود نه آنکه تیشه برداریم و بر ریشهها بزنیم.
🔸لینک مطلب:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21469/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🖊صادق بابایی
🔹چهکسی، چگونه باید مرجع تقلید شود!؟ این جدیدترین اختلاف چالشی در میان حوزههای علمیه است، که از منظر تحلیل معطوف به قدرت، ریشههایآن را باید در پدیدهی انقلاب اسلامی جستجو نمود. مشکلهای که پس از قرنها مرجعیتگریزی سلف حوزهها، پر عبای نسل اول مجتهدین پساانقلاب را گرفته است. ناگفته پیداست که تحول در مناسبات قدرت، بسیاری از شاکلهها را برهم میزند. و حوزهی علمیه بعنوان مادر انقلاب و همچنین مقام مرجعیت، بعنوان جایگاه طراز اول حوزهها، احتمالاً ازین قاعده مستثنا نخواهند بود
🔹روحانیون سرشناس حوزهی امروز، بیش از آن که با برچسبهای علمیشان شناخته شوند، در چپ و راست سیاسیست که نزد جامعه هویت مییابند. زیاد میشنویم که میگویند: آیتالله الف، نزدیک به اصولگراهاست و آیتالله ب، مورد حمایت اصلاحطلبان و تعابیری دیگر ازین قبیل. هیچکس هم به آنها انگ "آخوند درباری" نمیزند؛ چون اصولاً درباری در میان نیست و حکومت اگر نگوییم در دست روحانیت، لاقل همسو و در مقام سمپات روحانیت است و در پی فراگیر شدن گفتمان اسلام سیاسی، میتوان گفت سیاست، نه فقط عین دیانت، بلکه بخشی از هویت روحانیت کنونی بشمار میآید.
🔹این طیفبندیها و مناسبات جدید، پیش از انقلاب چندان معنا نداشت و حالا که وضع فرق کرده، لاجرم توابعی هم بدنبالش میآید. هر حزب و جریانی، دائماً بدنبال افراد و پایگاههایی میگردد تا شوکت خود را روزافزون کند و حالا که روحانیون، در سطوح مختلف وارد بازی سیاست شدهاند، چرا از آنها چشمپوشی شود؟ جهان قدرت، مرزبندیهای خودش را ترسیم میکند.
🔹بهرحال ۴۰سال از ایفای نقش روحانیون در حکومت اسلامی میگذرد و آثار ناشی از مناسبات جدید قدرت، در اولین نسل مجتهدین پساانقلاب هویدا شده؛ معلوم هم نیست که لجاجت یک طرف و جبر و تهدید طرف مقابل، تا به کجا میتواند ادامه یابد. مرجعیت مقامی نیست که در چارچوب قوانین صفر و یک بگنجد. قرار هم نیست که با فیلترهایی، مراجع یکجور و یکطراز تحویل دهیم. مراجع سابق و کنونی تقلید نیز مراتب و فواصل علمی چشمگیری در قیاس باهم دارند، اما از طرف دیگر، اکنون که مرجعیت گریزی لاقل در میان برخی، جایش را به مرجعیتخواهی داده، زیبنده نیست که امر مرجعیت، بالجمله یله و رها شود و یا تماماً دستمایهی بازیگردانان سیاسی گردد.
🔹بدونشک اینجا که هستیم آخر ماجرا نیست. یک جریان، بر آنست که جایگاه استوار ماضیاش را استمرار دهد و جریان مقابل در صدد اعلام موجودیت خویش است. پس چه بهتر که پیش از بیخ پیدا نمودن کار، ریشسفیدان اهل خرد، از در تصالح و چارهاندیشی درآیند و سلوک نوین مرجعیت در عصر پساانقلاب را ترسیم نمایند.
🔹در انتها، بذل توجه ازین نکته نیز دریغ ننماییم که رویه انصاف نیست، اگر چالشهای اینچنینی را، تماماً تیره ببینیم و تحلیلهای مشابه این قلم را مستمسکی قرار دهیم تا اصل انقلاب را زیر سوال ببریم؛ قدرت، اقتضائات ویژهی خود را دارد، چنانچه برخیشان مطلوب نباشد، میتوان در فکر چارهاندیشی بود نه آنکه تیشه برداریم و بر ریشهها بزنیم.
🔸لینک مطلب:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21469/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
زمین بازی قدرت و چالش جدید مرجعیت! « مباحثات
مرجعیت مقامی نیست که در چارچوب قوانین صفر و یک بگنجد. قرار هم نیست که با فیلترهایی، مراجع یکجور و یکطراز تحویل دهیم. مراجع سابق و کنونی تقلید نیز مراتب و فواصل علمی چشمگیری در قیاس باهم دارند، اما از طرف دیگر، اکنون که مرجعیتگریزی لاقل در میان برخی، جایش…
✔️انقلابهراسی در حوزه را جدی بگیریم
🔸سیدیاسر تقوی
🔹«تندروی» به عنوان یک آفت اجتماعی در مواجهه با دگراندیشان ظهور وبروز مییابد. تندروها- بر فرض فهم صحیح از آرمانها و ارزشهایی که مدعی آن هستند- بواسطه تعلقی که به دین، مذهب و یا گفتمان خود دارند، هویت خود را با شاخصههای حداکثری تعریف میکنند. لذا به واسطه کوچکترین زاویه و اختلافنظر و عدول یک جریان از آن شاخصهها، آن را خارج از گفتمان مطلوب خود تلقی کرده و مدام دچار «دیگریسازی» و مرزبندی هویتی با آنان میشوند.
🔹با گسترش ابزارهای ارتباط جمعی، این آفت فرهنگی ظرفیت مییابد تا نقش خود را در نزاعهای بینالمللی و نیز جنگهای خونین بیش از پیش تثبیت کند. همین امر موجب میشود جریانها و دولتهای متخاصم جهت «دشمنهراسی» روی جریانهای تندروی حریف سرمایهگذاری کنند. این معامله دو دستآورد مهم دارد. اول آنکه یکپارچگی اجتماعی جریان مقابل متفرق و آسیبپذیر میشود و دوم آنکه افکارعمومی را نسبت به گفتمان رقیب ترسانده و مبارزه با آن را موجه و بلکه ضروری مینمایاند.
🔹تندروی در سلب مشروعیت از گفتمانها در افکارعمومی نقش بسزایی دارد. از این رو تأمل درباره نقش مواضع رادیکال در حوزه که به اسم دفاع از «حوزه انقلابی» مراجع، اساتید و صاحبنظران و مخالف خود را با ادبیات نامناسب متهم به ضدیت با دین، نظام و انقلاب و نیز همراهی با معاندان میکنند، ضروری به نظر میرسد. این برخوردهای شبهتکفیری که سعی دارد دگراندیشان را از دایره انقلاب حذف کند بیش از آنکه به تقویت گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه کمک کرده باشد، منجر به «انقلابهراسی در حوزه» خواهد شد.
🔹پر واضح است مشروعیتیابی انقلاب اسلامی نه از سنخ قدرتهای سیاسی رایج در دنیا، بلکه بر آمده از قدرت اجتهاد و فقاهت در حوزههای علمیه است. انقلاب اسلامی نیازمند آن است که در بستر علمی حوزههای علمیه هم مشروعیت خود را بازیابی و تقویت کند و هم به پرسشهای اساسی پیرامون اداره نظامات سیاسی و اجتماعی تحت زعامت ولی فقیه به پاسخهای کارآمد برسد. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت علما، اساتید و صاحبنظران درباره تمام مسائل مرتبط با انقلاب و اداره نظام به یک نحو فکر کنند و برداشتی یکسان داشته باشند.
🔹مواجهه نامحترمانه با اختلافنظرها بیش از آنکه بیانگر تعصب نسبت به انقلاب و نظام باشد، نمایاننده منطق حاکم بر گفتمان انقلاب در حوزه است. بیشک اساتید حوزه نسبت یکسانی با انقلاب و نظام ندارند اما میتوانند در رونق فقهی حوزهها مؤثر باشند و در برخی مقاطع نیز در حد ظرفیت خودشان همراهی کنند؛ لکن با نگاه به منطق مخرب برخی رسانهها ترجیح میدهند فاصله خود را با آنچه «حوزه انقلابی» و «دغدغه نظام» نمایانده میشود حفظ و بلکه بیشتر کنند.
🔹از سوی دیگر این ناملایمتها به جریانهای معاند این امکان را میدهد تا با تشدید شکافهای نظری و رفتاری بتوانند ظرفیت اجتماعی روحانیت که همان ظرفیت اجتماعی انقلاب اسلامی است را متفرق و آسیبپذیر نمایند.
🔹با این تفصیل قابل توجه است همانطور که جریانهای رادیکال شیعه، میتوانند تهدیدی علیه وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و عامل شیعه و اسلامهراسی باشند، ادبیات رادیکال در حوزه نیز این ظرفیت و توان را دارد با «انقلابهراسی» و افزایش تنش در بدنه حوزههای علمیه، فرصتهایی که میتوان در راستای طرح پرسشهای علمی و فقهی استفاده کرد را به تهدیدی علیه رابطه حوزه و نظام تبدیل کند.
🔹از این منظر شاید اهمیت تذکر آیت الله خامنهای در دیدار رمضانیه اخیر خود با طلاب بیش از پیش روشن شود که فرمودند: «در حوزه ممکن است در مسائل گوناگون اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد؛ این اشکال ندارد؛ اختلافات را باید مدیریّت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهرهی یکدیگر نینجامد!»
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21480/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸سیدیاسر تقوی
🔹«تندروی» به عنوان یک آفت اجتماعی در مواجهه با دگراندیشان ظهور وبروز مییابد. تندروها- بر فرض فهم صحیح از آرمانها و ارزشهایی که مدعی آن هستند- بواسطه تعلقی که به دین، مذهب و یا گفتمان خود دارند، هویت خود را با شاخصههای حداکثری تعریف میکنند. لذا به واسطه کوچکترین زاویه و اختلافنظر و عدول یک جریان از آن شاخصهها، آن را خارج از گفتمان مطلوب خود تلقی کرده و مدام دچار «دیگریسازی» و مرزبندی هویتی با آنان میشوند.
🔹با گسترش ابزارهای ارتباط جمعی، این آفت فرهنگی ظرفیت مییابد تا نقش خود را در نزاعهای بینالمللی و نیز جنگهای خونین بیش از پیش تثبیت کند. همین امر موجب میشود جریانها و دولتهای متخاصم جهت «دشمنهراسی» روی جریانهای تندروی حریف سرمایهگذاری کنند. این معامله دو دستآورد مهم دارد. اول آنکه یکپارچگی اجتماعی جریان مقابل متفرق و آسیبپذیر میشود و دوم آنکه افکارعمومی را نسبت به گفتمان رقیب ترسانده و مبارزه با آن را موجه و بلکه ضروری مینمایاند.
🔹تندروی در سلب مشروعیت از گفتمانها در افکارعمومی نقش بسزایی دارد. از این رو تأمل درباره نقش مواضع رادیکال در حوزه که به اسم دفاع از «حوزه انقلابی» مراجع، اساتید و صاحبنظران و مخالف خود را با ادبیات نامناسب متهم به ضدیت با دین، نظام و انقلاب و نیز همراهی با معاندان میکنند، ضروری به نظر میرسد. این برخوردهای شبهتکفیری که سعی دارد دگراندیشان را از دایره انقلاب حذف کند بیش از آنکه به تقویت گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه کمک کرده باشد، منجر به «انقلابهراسی در حوزه» خواهد شد.
🔹پر واضح است مشروعیتیابی انقلاب اسلامی نه از سنخ قدرتهای سیاسی رایج در دنیا، بلکه بر آمده از قدرت اجتهاد و فقاهت در حوزههای علمیه است. انقلاب اسلامی نیازمند آن است که در بستر علمی حوزههای علمیه هم مشروعیت خود را بازیابی و تقویت کند و هم به پرسشهای اساسی پیرامون اداره نظامات سیاسی و اجتماعی تحت زعامت ولی فقیه به پاسخهای کارآمد برسد. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت علما، اساتید و صاحبنظران درباره تمام مسائل مرتبط با انقلاب و اداره نظام به یک نحو فکر کنند و برداشتی یکسان داشته باشند.
🔹مواجهه نامحترمانه با اختلافنظرها بیش از آنکه بیانگر تعصب نسبت به انقلاب و نظام باشد، نمایاننده منطق حاکم بر گفتمان انقلاب در حوزه است. بیشک اساتید حوزه نسبت یکسانی با انقلاب و نظام ندارند اما میتوانند در رونق فقهی حوزهها مؤثر باشند و در برخی مقاطع نیز در حد ظرفیت خودشان همراهی کنند؛ لکن با نگاه به منطق مخرب برخی رسانهها ترجیح میدهند فاصله خود را با آنچه «حوزه انقلابی» و «دغدغه نظام» نمایانده میشود حفظ و بلکه بیشتر کنند.
🔹از سوی دیگر این ناملایمتها به جریانهای معاند این امکان را میدهد تا با تشدید شکافهای نظری و رفتاری بتوانند ظرفیت اجتماعی روحانیت که همان ظرفیت اجتماعی انقلاب اسلامی است را متفرق و آسیبپذیر نمایند.
🔹با این تفصیل قابل توجه است همانطور که جریانهای رادیکال شیعه، میتوانند تهدیدی علیه وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و عامل شیعه و اسلامهراسی باشند، ادبیات رادیکال در حوزه نیز این ظرفیت و توان را دارد با «انقلابهراسی» و افزایش تنش در بدنه حوزههای علمیه، فرصتهایی که میتوان در راستای طرح پرسشهای علمی و فقهی استفاده کرد را به تهدیدی علیه رابطه حوزه و نظام تبدیل کند.
🔹از این منظر شاید اهمیت تذکر آیت الله خامنهای در دیدار رمضانیه اخیر خود با طلاب بیش از پیش روشن شود که فرمودند: «در حوزه ممکن است در مسائل گوناگون اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ در مسائل علمی که اختلاف نظر هست، در جهتگیریهای فکری که اختلاف نظر هست، در زمینههای سیاسی هم اختلاف نظر ممکن است باشد؛ این اشکال ندارد؛ اختلافات را باید مدیریّت کرد. مواظب باشید اختلاف نظرها به درگیری و تشنّج و ناخن زدن به چهرهی یکدیگر نینجامد!»
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21480/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
انقلابهراسی در حوزه را جدی بگیریم « مباحثات
مواجهه نامحترمانه با اختلافنظرها بیش از آنکه بیانگر تعصب نسبت به انقلاب و نظام باشد، نمایاننده منطق حاکم بر گفتمان انقلاب در حوزه است. بیشک اساتید حوزه نسبت یکسانی با انقلاب و نظام ندارند اما میتوانند در رونق فقهی حوزهها مؤثر باشند و در برخی مقاطع نیز…
مراسم چهلمین روز درگذشت عضو محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مرحوم آیتالله حاج سیدعلیرضا حائری جمعه پس از نماز مغرب و عشاء برگزار خواهد شد
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️آخرین پاسخ به حجتالاسلام دعائی پیرامون علامه تهرانی
🔸پویا طاهری
🔹بنده سعی کردم در حد توان مطالب را برای طالبان حقیقت روشن کنم، ولیکن با وجود حب وافر آقای دعائی به مرحوم تهرانی، هیچ محملی برای تغییر نظر ایشان نمیبینم. هجمه دیدن نقدها از سوی ایشان هم طبیعی است! چرا که جذبه مرادشان باعث شده تا ایشان را بری از هر عیب و نقص ببینند و وقتی عیب و نقصی وجود ندارد، نقدی هم وجود ندارد! چرا که فایده نقد نشان دادن عیب و نقصها است. لذا، هرچه هست هجمه هست و کار عاشق در مقابل این هجمهها «دفاع»!
🔹اما برای آنکه تصور نشود یکجانبه قضاوت کردهام، و برای آنکه مفری برای جناب دعایی جهت رفع این اتهام فراهم شود، از ایشان دعوت میکنم تا نه از میان نقد و هجمههای چند وقت اخیر، بلکه از میان تمام آنچه در باب مرحوم تهرانی در طول سالیان منتشر شده است، حداقل دو نمونه را به عنوان نقد -و نه هجمه- معرفی کنند. همچنین دعوت میکنم برای آنکه آزاداندیشی ایشان و قضاوت ناصحیح بنده در باب تعصب و نقدناپذیریشان روشن شود، بعد از سالها مطالعه و تسلط بر کتب آیتالله تهرانی و زندگی و حشر و نشر با مرتبطین ایشان، خود ایشان نیز دو نقد -ولو جزئی- بر آثار یا منش و روش ایشان بیان نمایند تا علاوه بر فواید مذکور، الگویی صحیح جهت نقد آثار آن مرحوم به دست آید.
🔹یکی از خصوصیات تثبیت شده از سوی جریانهای مریدپرور در ذهن مریدان، تقابل «پرسش» و «تبعیت» است تا مرید با کم کردن از چون و چرا و جایگزین کردن آن با تبعیت، نسبت به دلیل بسیاری از مطالب ناآگاه بماند و فقط تبعیت کند. غافل از آنکه بسیاری از روایات ما -مانند مجموعه روایات علل الشرایع که منحصر به کتاب سترگ «علل الشرایع» شیخ صدوق هم نیست- محصول چون و چرای سلمانها، زرارهها، محمد بن مسلمها، فضل بن شاذانها و… است که با وجود درجات بالای ایمان و تبعیت محض از ائمه، پرسشگری را خلاف تبعیت نمیدیدند. بلکه بالاتر از همه شیوه تحصیل علم امیرالمومنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) نیز به صورت سوال و جواب بوده است.
🔹آقای دعایی دلایلی نقل کردهاند برای توجیه عدم تبعیت مرحوم تهرانی از امام خمینی در امر خطیر جنگ. آقای دعایی عزیز! سلّمنا که دلایل شما مقبول! نهایتاً این عدم تبعیت مرحوم تهرانی عدم تبعیتی با دلیل میشود، نه آنکه چون پسر ارشدشان گفتهاند پدر ما تبعیت کامل میکرده، تکرار کنید که با وجود این سرپیچیها، تبعیت کامل از ایشان سر زده است. به نظرم لازم نیست حتی به عرف مراجعه شود، به وجدان هم مراجعه شود، مییابد که وقتی کسی در تمام هشت سال جنگ -ولو عن دلیلٍ- از مرحوم امام خمینی در امری به اهمیت جنگ تبعیت نمیکرده است، عمل چنین فردی را تبعیت «کامل» نمیگویند.
🔹نکته دیگر آنکه گفتهاید: «کنکاش عمومی و رسانهای در علت عدم حضور بسیاری از عالمان طراز اول در جبهه را امری ناموجه و خلاف ادب میدانیم».اولاً، باز به مورد اخیر اشاره میکنم و میپرسم این جنس کنکاش چه فرقی با کنکاشهای جناب دعایی در دلیل مخالفت بزرگان با ترویج فلسفه و عرفان دارد؟ چطور یکی مخالف ادب و ناموجه است و دیگری موجه و مودبانه؟ ثانیاً، عالم طراز اولی نمیشناسم که خودش در جنگ حضور نیافته باشد و یا در صورت عذر -مانند کهولت و…- دیگران را تشویق به حضور در جبههها نکرده باشد. ثالثاً، اگر هم چنین عالمی وجود داشته باشد، مسلماً مدعی تبعیت کامل از ولیفقیه نیست.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21344/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸پویا طاهری
🔹بنده سعی کردم در حد توان مطالب را برای طالبان حقیقت روشن کنم، ولیکن با وجود حب وافر آقای دعائی به مرحوم تهرانی، هیچ محملی برای تغییر نظر ایشان نمیبینم. هجمه دیدن نقدها از سوی ایشان هم طبیعی است! چرا که جذبه مرادشان باعث شده تا ایشان را بری از هر عیب و نقص ببینند و وقتی عیب و نقصی وجود ندارد، نقدی هم وجود ندارد! چرا که فایده نقد نشان دادن عیب و نقصها است. لذا، هرچه هست هجمه هست و کار عاشق در مقابل این هجمهها «دفاع»!
🔹اما برای آنکه تصور نشود یکجانبه قضاوت کردهام، و برای آنکه مفری برای جناب دعایی جهت رفع این اتهام فراهم شود، از ایشان دعوت میکنم تا نه از میان نقد و هجمههای چند وقت اخیر، بلکه از میان تمام آنچه در باب مرحوم تهرانی در طول سالیان منتشر شده است، حداقل دو نمونه را به عنوان نقد -و نه هجمه- معرفی کنند. همچنین دعوت میکنم برای آنکه آزاداندیشی ایشان و قضاوت ناصحیح بنده در باب تعصب و نقدناپذیریشان روشن شود، بعد از سالها مطالعه و تسلط بر کتب آیتالله تهرانی و زندگی و حشر و نشر با مرتبطین ایشان، خود ایشان نیز دو نقد -ولو جزئی- بر آثار یا منش و روش ایشان بیان نمایند تا علاوه بر فواید مذکور، الگویی صحیح جهت نقد آثار آن مرحوم به دست آید.
🔹یکی از خصوصیات تثبیت شده از سوی جریانهای مریدپرور در ذهن مریدان، تقابل «پرسش» و «تبعیت» است تا مرید با کم کردن از چون و چرا و جایگزین کردن آن با تبعیت، نسبت به دلیل بسیاری از مطالب ناآگاه بماند و فقط تبعیت کند. غافل از آنکه بسیاری از روایات ما -مانند مجموعه روایات علل الشرایع که منحصر به کتاب سترگ «علل الشرایع» شیخ صدوق هم نیست- محصول چون و چرای سلمانها، زرارهها، محمد بن مسلمها، فضل بن شاذانها و… است که با وجود درجات بالای ایمان و تبعیت محض از ائمه، پرسشگری را خلاف تبعیت نمیدیدند. بلکه بالاتر از همه شیوه تحصیل علم امیرالمومنین(ع) از پیامبر اکرم(ص) نیز به صورت سوال و جواب بوده است.
🔹آقای دعایی دلایلی نقل کردهاند برای توجیه عدم تبعیت مرحوم تهرانی از امام خمینی در امر خطیر جنگ. آقای دعایی عزیز! سلّمنا که دلایل شما مقبول! نهایتاً این عدم تبعیت مرحوم تهرانی عدم تبعیتی با دلیل میشود، نه آنکه چون پسر ارشدشان گفتهاند پدر ما تبعیت کامل میکرده، تکرار کنید که با وجود این سرپیچیها، تبعیت کامل از ایشان سر زده است. به نظرم لازم نیست حتی به عرف مراجعه شود، به وجدان هم مراجعه شود، مییابد که وقتی کسی در تمام هشت سال جنگ -ولو عن دلیلٍ- از مرحوم امام خمینی در امری به اهمیت جنگ تبعیت نمیکرده است، عمل چنین فردی را تبعیت «کامل» نمیگویند.
🔹نکته دیگر آنکه گفتهاید: «کنکاش عمومی و رسانهای در علت عدم حضور بسیاری از عالمان طراز اول در جبهه را امری ناموجه و خلاف ادب میدانیم».اولاً، باز به مورد اخیر اشاره میکنم و میپرسم این جنس کنکاش چه فرقی با کنکاشهای جناب دعایی در دلیل مخالفت بزرگان با ترویج فلسفه و عرفان دارد؟ چطور یکی مخالف ادب و ناموجه است و دیگری موجه و مودبانه؟ ثانیاً، عالم طراز اولی نمیشناسم که خودش در جنگ حضور نیافته باشد و یا در صورت عذر -مانند کهولت و…- دیگران را تشویق به حضور در جبههها نکرده باشد. ثالثاً، اگر هم چنین عالمی وجود داشته باشد، مسلماً مدعی تبعیت کامل از ولیفقیه نیست.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21344/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
آخرین پاسخ به حجتالاسلام دعائی پیرامون علامه تهرانی « مباحثات
بنده سعی کردم در حد توان مطالب را برای طالبان حقیقت روشن کنم، ولیکن با وجود حب وافر آقای دعائی به مرحوم تهرانی، هیچ محملی برای تغییر نظر ایشان نمیبینم. هجمه دیدن نقدها از سوی ایشان هم طبیعی است! چرا که جذبه مرادشان باعث شده تا ایشان را بری از هر عیب و نقص…
✔️تأملی در نامههای حضرات آقایان یزدی و آملی لاریجانی (3)
🔸مباحثات
🔹ده روز از انتشار سخنان انتقادی حضرات آیات محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی میگذرد. همانگونه که قبلا بیان شده بود این اتفاق کام بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب و حتی عموم مردم را از جهاتی تلخ کرد. بسیاری از علاقمندان این دو بزرگوار تلاش کردند با ورود به ماجرا به نوعی حواشی و تلخیهای آن را کمتر کنند.
🔹در این بین نامهی ناصحانه آیتالله جنتی و تماسها و پیامهای بزرگان حوزه بویژه مراجع عظام تقلید قابل توجه بود و انتظار میرفت طرفین ماجرا به دلسوزیها از جمله درخواست مراجع تقلید توجه بیشتری کنند، چه آنکه اخبار غیر رسمی از آمادگی آیتالله محمد یزدی برای دیدار و رفع کدورتها در روز عیدغدیر هم حکایت دارد.
🔹هماکنون که حواشی و بحثها و جدالهای رسانهای در این زمینه تاحدودی فروکش کرده است میتوان به چند نکتهی مهم اشاره کرد:
🔹بلاتکلیف ماندن مسائلی که دو شخصیت بزرگوار به یکدیگر نسبت دادهاند نه تنها باعث فراموشی افکار عمومی نبوده بلکه در هر مناسبت مرتبط به نوعی مجددا طرح خواهد شد. همانگونه که در یادداشت قبلی مباحثات عنوان شد جا دارد بزرگان کشور هر کدام در زمینه های مرتبط، به تدریج و پس از پایان یافتن مناقشات رسانه ای، ورود جدی به موضوعات داشتهباشند و گزارشی دقیق از صحت مسائل مطرح شده طرفین به افکار عمومی ارائه دهند. اگرچه دیدار و رفع کدورت دو شخصیت اصلی مهم و تاحدودی مرهمی بر زخم وارده است اما گام بعدی و مهمتر از آن پاسخ به ابهامات موجود در جامعه از طرفین است.
🔹فراتر از جایگاه حقیقی حضرات آیات محمد یزدی و صادق لاریجانی، عضویت در شورای نگهبان از جمله مسئولیتهای مهم این دو شخصیت بی بدیل است. فراموش نکنیم که تا چندماه آینده قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شود و ممکن است در خصوص تایید صلاحیتها و نتیجه شمارش آراءاختلافات جدی در مسائل مختلف پیش آید. همیشه در چنین مسائلی نظر شورای نگهبان فصلالخطاب و لازم الاتباع برای همگان است.
🔹چنانچه مسائل مطرحشدهی اخیر از سوی هریک از طرفین لاینحل و مبهم باقی بماند آیا میتوان از جامعه انتظار داشت که همچنان شورای نگهبان همان جایگاه فصلالخطابی را داشته باشد؟ صراحتا باید گفت مصالح کلی نظام - که همیشه مورد تایید رهبر معظم انقلاب بوده و هست - بر منافع افراد ترجیح دارد و لازم است بزرگان نظام برای این شبهه احتمالی چارهای بیاندیشند.
🔹یکی از حواشی اتفاق اخیر چگونگی انتشار عمومی صحبتهای حضرت آیتالله یزدی است. پیش از این مباحثات از عدم تدبیر و ذکاوت کانال رسمی دیدار کنندگان سخن گفته بود. بدیهی است اولا این انتقاد صریح بخاطر جایگاه رسمی و حوزوی این گروه و نقشآفرینی سیاسی آن در حوزه بوده که حتی اشتباهی هرچند کوچک از این عزیزان قابل پذیرش نیست و انتظار جبران آن میرود. ثانیا به معنی نفی اثرگذاری سایر اشخاص در بسط و گسترش خبر مزبور نبود و بخاطر جایگاه غیر حوزوی این اشخاص، طبیعتا پیگیری و هرگونه اقدام یا برخورد قضائی برعهدهی مسئولان ذیربط است.
🔹از سوی دیگر کمپینها و مطالب گوناگونی دربارهی واسطههای انتشار عمومی نگاشته شدهاست. چنانچه مسئولان امنیتی دغدغهی آرام بودن فضا و کشیده نشدن اختلافات به سطح عمومی را دارند باید پاسخی قانع کننده برای منتقدین ارائه دهند و حتی برخی شائبههای احتمالی را هم در خصوص مرجع اصلی انتشار خبر برطرف نمایند.
🔹در پایان امیدواریم این یادداشت آخرین مطلب در خصوص رخداد اخیر بوده و همگان از جمله بزرگان حوزه و نظام در بیانات و نامههای خود مصالح عالیه و کلان کشور را بیش از هرچیزی مدنظر داشته باشند.
🔸لینک مطلب:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21521/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸مباحثات
🔹ده روز از انتشار سخنان انتقادی حضرات آیات محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی میگذرد. همانگونه که قبلا بیان شده بود این اتفاق کام بسیاری از دلسوزان نظام و انقلاب و حتی عموم مردم را از جهاتی تلخ کرد. بسیاری از علاقمندان این دو بزرگوار تلاش کردند با ورود به ماجرا به نوعی حواشی و تلخیهای آن را کمتر کنند.
🔹در این بین نامهی ناصحانه آیتالله جنتی و تماسها و پیامهای بزرگان حوزه بویژه مراجع عظام تقلید قابل توجه بود و انتظار میرفت طرفین ماجرا به دلسوزیها از جمله درخواست مراجع تقلید توجه بیشتری کنند، چه آنکه اخبار غیر رسمی از آمادگی آیتالله محمد یزدی برای دیدار و رفع کدورتها در روز عیدغدیر هم حکایت دارد.
🔹هماکنون که حواشی و بحثها و جدالهای رسانهای در این زمینه تاحدودی فروکش کرده است میتوان به چند نکتهی مهم اشاره کرد:
🔹بلاتکلیف ماندن مسائلی که دو شخصیت بزرگوار به یکدیگر نسبت دادهاند نه تنها باعث فراموشی افکار عمومی نبوده بلکه در هر مناسبت مرتبط به نوعی مجددا طرح خواهد شد. همانگونه که در یادداشت قبلی مباحثات عنوان شد جا دارد بزرگان کشور هر کدام در زمینه های مرتبط، به تدریج و پس از پایان یافتن مناقشات رسانه ای، ورود جدی به موضوعات داشتهباشند و گزارشی دقیق از صحت مسائل مطرح شده طرفین به افکار عمومی ارائه دهند. اگرچه دیدار و رفع کدورت دو شخصیت اصلی مهم و تاحدودی مرهمی بر زخم وارده است اما گام بعدی و مهمتر از آن پاسخ به ابهامات موجود در جامعه از طرفین است.
🔹فراتر از جایگاه حقیقی حضرات آیات محمد یزدی و صادق لاریجانی، عضویت در شورای نگهبان از جمله مسئولیتهای مهم این دو شخصیت بی بدیل است. فراموش نکنیم که تا چندماه آینده قرار است انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شود و ممکن است در خصوص تایید صلاحیتها و نتیجه شمارش آراءاختلافات جدی در مسائل مختلف پیش آید. همیشه در چنین مسائلی نظر شورای نگهبان فصلالخطاب و لازم الاتباع برای همگان است.
🔹چنانچه مسائل مطرحشدهی اخیر از سوی هریک از طرفین لاینحل و مبهم باقی بماند آیا میتوان از جامعه انتظار داشت که همچنان شورای نگهبان همان جایگاه فصلالخطابی را داشته باشد؟ صراحتا باید گفت مصالح کلی نظام - که همیشه مورد تایید رهبر معظم انقلاب بوده و هست - بر منافع افراد ترجیح دارد و لازم است بزرگان نظام برای این شبهه احتمالی چارهای بیاندیشند.
🔹یکی از حواشی اتفاق اخیر چگونگی انتشار عمومی صحبتهای حضرت آیتالله یزدی است. پیش از این مباحثات از عدم تدبیر و ذکاوت کانال رسمی دیدار کنندگان سخن گفته بود. بدیهی است اولا این انتقاد صریح بخاطر جایگاه رسمی و حوزوی این گروه و نقشآفرینی سیاسی آن در حوزه بوده که حتی اشتباهی هرچند کوچک از این عزیزان قابل پذیرش نیست و انتظار جبران آن میرود. ثانیا به معنی نفی اثرگذاری سایر اشخاص در بسط و گسترش خبر مزبور نبود و بخاطر جایگاه غیر حوزوی این اشخاص، طبیعتا پیگیری و هرگونه اقدام یا برخورد قضائی برعهدهی مسئولان ذیربط است.
🔹از سوی دیگر کمپینها و مطالب گوناگونی دربارهی واسطههای انتشار عمومی نگاشته شدهاست. چنانچه مسئولان امنیتی دغدغهی آرام بودن فضا و کشیده نشدن اختلافات به سطح عمومی را دارند باید پاسخی قانع کننده برای منتقدین ارائه دهند و حتی برخی شائبههای احتمالی را هم در خصوص مرجع اصلی انتشار خبر برطرف نمایند.
🔹در پایان امیدواریم این یادداشت آخرین مطلب در خصوص رخداد اخیر بوده و همگان از جمله بزرگان حوزه و نظام در بیانات و نامههای خود مصالح عالیه و کلان کشور را بیش از هرچیزی مدنظر داشته باشند.
🔸لینک مطلب:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21521/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 به مناسبت ۶ شهریور سالروز فتوای امام خمینی مبنی بر اجازه مصرف صدقات و زکوات در راه مبارزه با اسرائیل
در همین زمینه:
🔹نگاهی به تاریخ مبارزات علمای شیعه علیه صهیونیسم
http://mobahesat.ir/3968
🔹مؤسس حوزه؛ پایهگذار مبارزه با اسرائیل
http://mobahesat.ir/683
🔻🔻🔻
@mobahrsatmagz
در همین زمینه:
🔹نگاهی به تاریخ مبارزات علمای شیعه علیه صهیونیسم
http://mobahesat.ir/3968
🔹مؤسس حوزه؛ پایهگذار مبارزه با اسرائیل
http://mobahesat.ir/683
🔻🔻🔻
@mobahrsatmagz