درنگی در واکنشها به نامهی حجتالاسلام والمسلمین خوئینیها
⚡ نامهای کمارزش با حواشی زیاد
🔹 نامهي چند روز گذشته حجتالاسلام والمسلمین سید محمد موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب واکنشهای مختلفی را درپی داشت. اصل نامه از جهت محتوا نکات جدیدی نداشت و به گونهای بود که طیفهای مختلف سیاسی هریک در دفاع یا رد آن میتوانستند صریح نظرات خود را بیان کنند. این نامه نیز همچون بسیاری دیگر از اقدامات و اظهارنظرها در فضای جناحی وارد دستهبندیهای سیاسی میشود و واکنشها از قبل مشخص است.
🔹 اما در این یادداشت کوتاه تلاش داریم در کنار برخی نکات کلیدی نامه به بررسی برخی واکنشها نیز بپردازیم:
🔸 برخی از واکنشها به نامهی فوق این شائبه را ایجاد میکرد که منتقدین نامه از نقد یا نگارش نامه به رهبر معظم انقلاب نگران بوده و واهمه دارند. اگرچه این نکته صراحتا عنوان نشدهاست اما ادبیات و برخی از تعابیر این نظریه را القاء میکند. این در حالی است که اساسا نقد عملکرد یا حتی انتقاد از ولیفقیه و رهبر جامعه آن هم از سوی کارشناسان نهتنها امر مذمومی نیست بلکه باعث بلوغ فکری مردم و کمک به رهبر جامعه برای ادارهی بهتر آن است.
شواهد بسیار زیادی از جلسات و برنامههای گوناگون رهبری با طیفهای مختلف کارشناسان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی وجود دارد که افراد نسبت به نواقص موجود در جامعه و حتی برخی اقدامات یا انتصابات رهبری نیز انتقاد صریح داشتهاند. رهبر معظم انقلاب نیز با گشادهروئی این انتقادها را استماع کرده و پاسخهای لازم را هم بیان کردهاند.براین اساس باید گفت اصل نگارش نامه از سوی جناب حجتالاسلام والمسلمین موسوی خوئینیها امر جدیدی نبوده و در فرایند برنامههای رهبری نیز امری طبیعی است.
بنابراین نباید اصل نگارش چنین نامههایی بهگونهای مورد انتقاد قرار گیرد که برداشت «ترس و واهمه» از نقد ولیفقیه در بین منتقدین این نامه وجود داشتهباشد. البته ناگفته پیداست که دربین کارشناسان و اهل فن نقد و انتقاد منصفانه و خیرخواهانه از جهت فرم و ادبیات چارچوب خاص خود را دارد و چنانچه رعایت شود حتی در صورت نادرست بودن محتوا نیز فرد منتقد مورد تکریم قرار میگیرد.با توجه به واقعیت فوق باید این مهم مورد بررسی قرار گیرد که نامهی فوق با توجه به شرایط موجود ویژگیهای انتقاد مشفقانه را داشتهاست؟
🔸 نکتهی دیگری که در واکنشها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست سطح بسیارعامیانه و نازل محتوا نسبت به نویسندهی آن است. مطلب بیان شده به صورت خلاصه دنبال آن است که اثبات کند «مشکل فعلی جامعه از جمله معضلات شدید اقتصادی و بیعدالتی محصول تصمیمگیریهای شخص اول نظام است». در حالی که افراد عادی جامعه نیز به خوبی میدانند آنچه که مربوط به معضلات اقتصادی و معیشت جامعه است عملا محصول تصمیمها و عملکرد دولتهاست. در عین حال بیاطلاعی نگارنده یا عدم توجه عامدانهی وی از تاکیدات بسیار زیادی رهبری بر دولتها مبنی بر «تلاش بر ایجاد عدالت و رونق اقتصادی، خودکفائی و عدم وابستگی به نفت» و دهها تذکر دیگر جای تعجب دارد.
اگر آنچه که رهبر معظم انقلاب در سیسال گذشته و خطاب به مسئولان اجرائی کشور بیان کردهاند جمعآوری شود کتاب قطوری خواهد بود. کتابی که محور اصلی آن پیشرفت و رشد اقتصادی ایران است. برای نمونه ایشان دقیقا دوسال پیش سال خطاب به دولت فرموند:« به نظر من مسئلهی بانکها و بخصوص تکیهی روی مسئلهی نقدینگی احتیاج دارد به یک کارگروه دانا، حسّاس، پُرکار، خطرپذیر و شجاع؛ دولت یک کارگروهی تشکیل بدهد.یک کارگروه قویّ فعّالِ شبوروزکار، معیّن بشوند فقط برای اینکه فکر کنند ببینند با مسئلهی بانکها و با مسئلهی نقدینگی چهجوری بایستی برخورد کنند؛ بخشهای جذّابی را برای جذب نقدینگی در نظر بگیرند که البتّه یک فهرستی به من داده شده.نگذاریم که این نقدینگی سرازیر بشود به طرف ارز و به طرف طلا و به طرف مسکن و به طرف کالاها، که خب طبعاً به هرجا که این نقدینگی رو کند و هجوم بیاورد، پدر آن منطقه درمیآید.» آیا دولت فعلی این کارگروه را تشکیل دادهاست؟
🔹 جا داشت منتقدین نامه این سطح بسیار نازل از تحلیل و نتیجهگیری را در قیاس با نویسندهی آن که در دهسال نخست انقلاب در متن مدیریت کشور حضور داشته و پس از آن نیز در قالب مدیریت فکری احزاب مهم سیاسی نقشآفرینی کرده است بیشتر مورد توجه قرار میدادند.
🔹 در یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت این نامه با محتوا و نتیجهگیری بسیار سطحی آن، عملا اثبات کرد متاسفانه حتی در بین رجال سیاسی نیز این نوع نگرشها رسوخ کردهاست. نگرشهایی که ممکن است تحت تاثیر رقابتها و اختلافات قدیمی هم باشد.
http://mobahesat.ir/22982
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡ نامهای کمارزش با حواشی زیاد
🔹 نامهي چند روز گذشته حجتالاسلام والمسلمین سید محمد موسوی خوئینیها به رهبر معظم انقلاب واکنشهای مختلفی را درپی داشت. اصل نامه از جهت محتوا نکات جدیدی نداشت و به گونهای بود که طیفهای مختلف سیاسی هریک در دفاع یا رد آن میتوانستند صریح نظرات خود را بیان کنند. این نامه نیز همچون بسیاری دیگر از اقدامات و اظهارنظرها در فضای جناحی وارد دستهبندیهای سیاسی میشود و واکنشها از قبل مشخص است.
🔹 اما در این یادداشت کوتاه تلاش داریم در کنار برخی نکات کلیدی نامه به بررسی برخی واکنشها نیز بپردازیم:
🔸 برخی از واکنشها به نامهی فوق این شائبه را ایجاد میکرد که منتقدین نامه از نقد یا نگارش نامه به رهبر معظم انقلاب نگران بوده و واهمه دارند. اگرچه این نکته صراحتا عنوان نشدهاست اما ادبیات و برخی از تعابیر این نظریه را القاء میکند. این در حالی است که اساسا نقد عملکرد یا حتی انتقاد از ولیفقیه و رهبر جامعه آن هم از سوی کارشناسان نهتنها امر مذمومی نیست بلکه باعث بلوغ فکری مردم و کمک به رهبر جامعه برای ادارهی بهتر آن است.
شواهد بسیار زیادی از جلسات و برنامههای گوناگون رهبری با طیفهای مختلف کارشناسان و شخصیتهای حقیقی و حقوقی وجود دارد که افراد نسبت به نواقص موجود در جامعه و حتی برخی اقدامات یا انتصابات رهبری نیز انتقاد صریح داشتهاند. رهبر معظم انقلاب نیز با گشادهروئی این انتقادها را استماع کرده و پاسخهای لازم را هم بیان کردهاند.براین اساس باید گفت اصل نگارش نامه از سوی جناب حجتالاسلام والمسلمین موسوی خوئینیها امر جدیدی نبوده و در فرایند برنامههای رهبری نیز امری طبیعی است.
بنابراین نباید اصل نگارش چنین نامههایی بهگونهای مورد انتقاد قرار گیرد که برداشت «ترس و واهمه» از نقد ولیفقیه در بین منتقدین این نامه وجود داشتهباشد. البته ناگفته پیداست که دربین کارشناسان و اهل فن نقد و انتقاد منصفانه و خیرخواهانه از جهت فرم و ادبیات چارچوب خاص خود را دارد و چنانچه رعایت شود حتی در صورت نادرست بودن محتوا نیز فرد منتقد مورد تکریم قرار میگیرد.با توجه به واقعیت فوق باید این مهم مورد بررسی قرار گیرد که نامهی فوق با توجه به شرایط موجود ویژگیهای انتقاد مشفقانه را داشتهاست؟
🔸 نکتهی دیگری که در واکنشها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاست سطح بسیارعامیانه و نازل محتوا نسبت به نویسندهی آن است. مطلب بیان شده به صورت خلاصه دنبال آن است که اثبات کند «مشکل فعلی جامعه از جمله معضلات شدید اقتصادی و بیعدالتی محصول تصمیمگیریهای شخص اول نظام است». در حالی که افراد عادی جامعه نیز به خوبی میدانند آنچه که مربوط به معضلات اقتصادی و معیشت جامعه است عملا محصول تصمیمها و عملکرد دولتهاست. در عین حال بیاطلاعی نگارنده یا عدم توجه عامدانهی وی از تاکیدات بسیار زیادی رهبری بر دولتها مبنی بر «تلاش بر ایجاد عدالت و رونق اقتصادی، خودکفائی و عدم وابستگی به نفت» و دهها تذکر دیگر جای تعجب دارد.
اگر آنچه که رهبر معظم انقلاب در سیسال گذشته و خطاب به مسئولان اجرائی کشور بیان کردهاند جمعآوری شود کتاب قطوری خواهد بود. کتابی که محور اصلی آن پیشرفت و رشد اقتصادی ایران است. برای نمونه ایشان دقیقا دوسال پیش سال خطاب به دولت فرموند:« به نظر من مسئلهی بانکها و بخصوص تکیهی روی مسئلهی نقدینگی احتیاج دارد به یک کارگروه دانا، حسّاس، پُرکار، خطرپذیر و شجاع؛ دولت یک کارگروهی تشکیل بدهد.یک کارگروه قویّ فعّالِ شبوروزکار، معیّن بشوند فقط برای اینکه فکر کنند ببینند با مسئلهی بانکها و با مسئلهی نقدینگی چهجوری بایستی برخورد کنند؛ بخشهای جذّابی را برای جذب نقدینگی در نظر بگیرند که البتّه یک فهرستی به من داده شده.نگذاریم که این نقدینگی سرازیر بشود به طرف ارز و به طرف طلا و به طرف مسکن و به طرف کالاها، که خب طبعاً به هرجا که این نقدینگی رو کند و هجوم بیاورد، پدر آن منطقه درمیآید.» آیا دولت فعلی این کارگروه را تشکیل دادهاست؟
🔹 جا داشت منتقدین نامه این سطح بسیار نازل از تحلیل و نتیجهگیری را در قیاس با نویسندهی آن که در دهسال نخست انقلاب در متن مدیریت کشور حضور داشته و پس از آن نیز در قالب مدیریت فکری احزاب مهم سیاسی نقشآفرینی کرده است بیشتر مورد توجه قرار میدادند.
🔹 در یک نتیجهگیری کلی میتوان گفت این نامه با محتوا و نتیجهگیری بسیار سطحی آن، عملا اثبات کرد متاسفانه حتی در بین رجال سیاسی نیز این نوع نگرشها رسوخ کردهاست. نگرشهایی که ممکن است تحت تاثیر رقابتها و اختلافات قدیمی هم باشد.
http://mobahesat.ir/22982
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
نامهای کمارزش با حواشی زیاد « مباحثات
⚡ حجاب، الزام حکومتی آن، و چند پرسش
✏ محمدعلی علمی (طلبه حوزه علمیه قم)
🔹 آیا پاسخ این پرسش، که: «پوششی که در قرآن و روایات برای زنان مسلمان ذکر شدهاست را میتوان به عنوان قانون یک جامعه، که اکثر جمعیتش را مسلمانان شکل میدهند تصویب کرد یا خیر؟» را باید در جایی غیر از کتاب، سنت، رجوع به عقل و سیره عقلا جستوجو کرد؟
🔹 آیا از قرآن کریم و آیاتی که درباره حجاب نازل شده است، و تنها مومنین و مومنات را مخاطب قرار داده است، میتوان الزام حکومتی آن برای همهی زنان یک جامعه را برداشت کرد؟(رجوع شود به آیات ۲۸ تا ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب)
🔹 آیا روایاتی از قبیل روایات «باب جواز النظر إلى شعور نساء الاعراب وأهل السواد» وسائل الشیعه(وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج ۲۰، ص ۲۰۶) واجد قرینهای بر عدم الزام و اجبار حجاب بر غیر مسلمانان، و مسلمانان نا آگاه یا لاابالی در صدر اسلام نیستند؟
🔹 به راستی، فلسفه حجاب چیست؟ آیا رعایت کردن حجاب بدون انتخابِ اختیاری و آگاهانهی آن، واجد ارزش اخلاقی است یا خیر؟ اصلا حجاب یک امر شخصی است، یا علاوه بر جهت شخصی، جهت اجتماعی هم دارد؟ آیا در جهت اجتماعی آن میتوان به «ذلک أدنی أن یُعرَفنَ فلایُؤذَینَ» قرآن کریم اکتفا کرد و فلسفه حجاب را منحصر در امتیاز زنان مسلمان، با ایمان و عفیف، و مورد آزار و اذیت قرار نگرفتن آنان دانست؟ آیا میتوان تاثیر حجاب و عفاف و نحوه تعاملات زن و مرد در جامعه را بر افراد، نهاد خانواده و جامعه انکار کرد؟
🔹 به پرسش آغازین این متن برمیگردم، آیا مطلوب است پوششی که در قرآن و روایات برای زنان مسلمان ذکر شده است را به عنوان قانون یک جامعه که اکثر جمعیتش را مسلمانان شکل میدهند، تصویب کرد و برای تمرد از آن مجازات تعیین کرد یا خیر؟ این کاری است که در جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است؛ و طبق تبصره ای که در ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ایران آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.» آیا این قانون در ایران اجرا هم شده است؟ یعنی بانوانی که علاوه بر عدم پوشش وجه و کفین، قسمتی از موی سر یا بدنشان پوشیده نبوده است، و در معابر و انظار عمومی ظاهر شدهاند، مجازات شده اند؟ اگر این قانون به صورت کامل اجرا نشده است، مشکل از قانون است یا مجریان آن؟ آیا بهتر نیست قانون به گونهای نوشته شود که توسط اکثریت افراد جامعه نقض نشود؟ تصویب این قانون و اجرای کم و بیش آن، تا به امروز چه نتیجههایی داشته است؟ امکان دارد عدم تفکیک بین الزام شرعی و اجبار قانونی حجاب، به اصل حجاب هم ضربه بزند یا خیر؟ اگر وضع این قانون در راستای امنیت فردی و اجتماعی افراد و برداشتن موانع آزادی در مسیر رشد آنها بوده است، بهتر نیست بین حد شرعی و قانونی آن تمایزی بگذارند و یک بار دیگر حقوقدانان، علمای دین، جامعهشناسان، روانشناسان و پژوهشگران حوزه فرهنگ گرد هم آیند و با گفتوگو و شراکت در عقل و عقلانیت یکدیگر و بهره بردن از تجربه ها، در مورد تعیین حدود و ثغور پوشش قانونی از طرفی، و شیوه درست نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه از طرفی دیگر، طرحی نو در اندازند؟
🔸 مباحثات آمادگی دارد نظرات مخاطبان را در این زمینه منتشر کند.
http://mobahesat.ir/22986
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✏ محمدعلی علمی (طلبه حوزه علمیه قم)
🔹 آیا پاسخ این پرسش، که: «پوششی که در قرآن و روایات برای زنان مسلمان ذکر شدهاست را میتوان به عنوان قانون یک جامعه، که اکثر جمعیتش را مسلمانان شکل میدهند تصویب کرد یا خیر؟» را باید در جایی غیر از کتاب، سنت، رجوع به عقل و سیره عقلا جستوجو کرد؟
🔹 آیا از قرآن کریم و آیاتی که درباره حجاب نازل شده است، و تنها مومنین و مومنات را مخاطب قرار داده است، میتوان الزام حکومتی آن برای همهی زنان یک جامعه را برداشت کرد؟(رجوع شود به آیات ۲۸ تا ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب)
🔹 آیا روایاتی از قبیل روایات «باب جواز النظر إلى شعور نساء الاعراب وأهل السواد» وسائل الشیعه(وسائل الشيعة ط-آل البیت، ج ۲۰، ص ۲۰۶) واجد قرینهای بر عدم الزام و اجبار حجاب بر غیر مسلمانان، و مسلمانان نا آگاه یا لاابالی در صدر اسلام نیستند؟
🔹 به راستی، فلسفه حجاب چیست؟ آیا رعایت کردن حجاب بدون انتخابِ اختیاری و آگاهانهی آن، واجد ارزش اخلاقی است یا خیر؟ اصلا حجاب یک امر شخصی است، یا علاوه بر جهت شخصی، جهت اجتماعی هم دارد؟ آیا در جهت اجتماعی آن میتوان به «ذلک أدنی أن یُعرَفنَ فلایُؤذَینَ» قرآن کریم اکتفا کرد و فلسفه حجاب را منحصر در امتیاز زنان مسلمان، با ایمان و عفیف، و مورد آزار و اذیت قرار نگرفتن آنان دانست؟ آیا میتوان تاثیر حجاب و عفاف و نحوه تعاملات زن و مرد در جامعه را بر افراد، نهاد خانواده و جامعه انکار کرد؟
🔹 به پرسش آغازین این متن برمیگردم، آیا مطلوب است پوششی که در قرآن و روایات برای زنان مسلمان ذکر شده است را به عنوان قانون یک جامعه که اکثر جمعیتش را مسلمانان شکل میدهند، تصویب کرد و برای تمرد از آن مجازات تعیین کرد یا خیر؟ این کاری است که در جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است؛ و طبق تبصره ای که در ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ایران آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.» آیا این قانون در ایران اجرا هم شده است؟ یعنی بانوانی که علاوه بر عدم پوشش وجه و کفین، قسمتی از موی سر یا بدنشان پوشیده نبوده است، و در معابر و انظار عمومی ظاهر شدهاند، مجازات شده اند؟ اگر این قانون به صورت کامل اجرا نشده است، مشکل از قانون است یا مجریان آن؟ آیا بهتر نیست قانون به گونهای نوشته شود که توسط اکثریت افراد جامعه نقض نشود؟ تصویب این قانون و اجرای کم و بیش آن، تا به امروز چه نتیجههایی داشته است؟ امکان دارد عدم تفکیک بین الزام شرعی و اجبار قانونی حجاب، به اصل حجاب هم ضربه بزند یا خیر؟ اگر وضع این قانون در راستای امنیت فردی و اجتماعی افراد و برداشتن موانع آزادی در مسیر رشد آنها بوده است، بهتر نیست بین حد شرعی و قانونی آن تمایزی بگذارند و یک بار دیگر حقوقدانان، علمای دین، جامعهشناسان، روانشناسان و پژوهشگران حوزه فرهنگ گرد هم آیند و با گفتوگو و شراکت در عقل و عقلانیت یکدیگر و بهره بردن از تجربه ها، در مورد تعیین حدود و ثغور پوشش قانونی از طرفی، و شیوه درست نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه از طرفی دیگر، طرحی نو در اندازند؟
🔸 مباحثات آمادگی دارد نظرات مخاطبان را در این زمینه منتشر کند.
http://mobahesat.ir/22986
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
حجاب، الزام حکومتی آن، و چند پرسش « مباحثات
⚡ تقریرات گعده آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی
🔸 معمولا هر روز پس از نماز مغرب اگر به دفتر آیتاللهالعظمی سید موسی شبیری زنجانی بروید که نزدیکترین دفتر در میان دفاتر مراجع بزرگ تقلید به حرم حضرت معصومه(ع) است، این مرجع تقلید 92 ساله را میبینید که حتی روز تعطیل آخر هفته به دفتر میآید و با حاضرین در دفترش بحث آزاد علمی میکند. این دفتر که تا ربع قرن پیش محل سکونت خاندان پدری امام موسی صدر بوده، اغلب روزها شاهد گعده علمی آیتالله با شاگردان و طلاب است.
البته متاسفانه در پی شیوع کرونا، این جلسات موقتا تعطیل شده است.
🔹 از حاجآقا جواد زنجانی و برادرش حاجآقا ابوالفضل زنجانی شنیدم که از پدرشان سید محمد نقل میکردند که از استادش مامقانی شنیده بود: «در اعلمیت حسنین (صاحب جواهر و کاشفالغطاء) بین علما اختلاف بود. ولی اگر کسی انوارالفقاهة را با جواهر قیاس کند بر تقدم شیخ حسن کاشفالغطاء اعتراف میکند». منتهی ریاست با صاحب جواهر بوده است. مرحوم سید محمد زنجانی زمانی ریاست علمای زنجان را داشت و مورد قبول علمای عراق هم بود(۱۸ اردیبهشت ۹۸).
🔹 قاعده درأ به شبهه در حدود وقتی جاری میشود که هیچ اماره یا اصلی وجود نداشته باشد؛ مثلا در شبهات مفهومیه قائل به تمسک به عام نباشیم یا حتی امکان استصحاب هم نباشد(۲۰ اردیبهشت ۹۸).
🔹 مشهور، محمد بن سنان را ثقه نمیدانند ولی از نظر ما ثقه است(۲۴ اردیبهشت ۹۸).
🔹 شیخ انصاری هرچند در مسائل علمی چندان به صاحب جواهر اعتنا نداشت، ولی در مسأله تقلید همه را به او ارجاع میداد و احترامش را حفظ میکرد(۱۱ خرداد ۹۸).
🔹 شیخ عبدالصاحب جواهری تقریرات درس آقاضیاء را نوشته بود و مقدم بر بقیه تقریرات بود و خود آقا ضیاء مایل بود همین چاپ شود، ولی چون شیخ عبدالصاحب نظرات خودش را هم در پاورقیها نوشته بود، آقاضیاء مایل نبود آنها چاپ شود و به همین خاطر به توافق نرسیدند و چاپ نشد (۱۰ شهریور ۹۸).
🔹 آشیخ محمدکاظم شیرازی سهم سادات را میگرفت ولی در گرفتن سهم امام محتاط بود و فقط به چند نفر سهم امام میداد و خودش هم تصرف نمیکرد (۱۰ شهریور ۹۸).
🔹 روایتی که هیچ جمع عرفی با قرآن ندارد، ولو اگر صحیحالسند باشد باید کنار گذاشته شود. ولی اگر صرفا مخالف ظاهر قرآن بود نوبت به بحثهایی مثل بحث سندی میرسد (۱۶ شهریور ۹۸).
🔹 اینکه گفته شده: «العلة یعمم و یخصص»، یعنی علت شخص حکم را تخصیص میزند یعنی به موضوع آن متوجه میشود (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 معروف بین علما این است که «حکمت» در احکام به دو معناست: یکی اینکه اکثر موارد دارای آن نکته باشد. مثلا در غالب افراد نبیذ چون سکر وجود دارد، پس حکم به حرمت همه موارد میشود. دوم اینکه غلبه ندارد، ولی خود آن علت ذکر شده به گونهای است که طبق آن، حکم عام صادر میشود. مثل اختلاط انساب که حکمت تشریع عده است و در اغلب موارد معلوم نیست اختلاط انساب صدق کند، ولی برای حفظ احتیاط، حکم عمومی میدهند (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 نوسان ارزش پول در زمان ائمه(ع) مثل حالا زیاد نبوده و لذا ائمه(ع) میگفتند که این تفاوتهای جزئی در پرداخت دیون لحاظ نشود (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 شیخ انصاری شاگرد صاحب جواهر نبوده و شاید احتراما مدتی در درس ایشان شرکت کرده باشد. در زمان خود صاحب جواهر، عدهای شیخ را اعلم میدانستند ولی شیخ حاضر به عرض اندام نبود (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 تعبیر آقای خوئی برای آمیرزا محمدتقی شیرازی با عنوان «بعض المعاصرین» خیلی لطیف نیست، چون آقای خوئی در طبقه شاگرد شاگردان آمیرزا محمدتقی بود و بهتر بود از تعبیر «بعض من عاصرناه» استفاده میکرد. آقای خوئی ۲۱ ساله بوده که آمیرزا محمدتقی فوت میکند (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 شنیدهام آسید محمد فشارکی هم خودش را اعلم میدانست و هم تقلید از اعلم را هم واجب میدانست ولی رساله نداد و گفت نمیتوانم مرجعیت را به عهده بگیرم (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 در مواردی که عبارات یک روایت در کتاب «قربالإسناد» دچار دستانداز و ایراد باشد و صدر و ذیل آن با هم نخواند، آنجا نقل این کتاب حجیت ندارد (اول دی ۹۸).
🔹 انصراف اطلاق و ارتکازات عرفی، اموری ذوقی است که نمیتوان برهانی برای آنها اقامه کرد (۱۰ دی ۹۸).
🔹 ما استصحاب در کلیات را قبول نداریم. خود شیخ انصاری میگفت اگر حجیت ظن را نپذیریم نمیتوانیم به استصحاب هم عمل کنیم. چون دلیل قطعی بر حجیت آن نداریم و دلیلش ظنی است. پس استصحاب نمیتواند مانع انسداد شود (۱۷ دی ۹۸).
🔹 اصل تقلید و وجوب تقلید اعلم عقلایی نیست و از باب موافقت با احتیاط است (۱۷ دی ۹۸).
🔸 مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/22985
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸 معمولا هر روز پس از نماز مغرب اگر به دفتر آیتاللهالعظمی سید موسی شبیری زنجانی بروید که نزدیکترین دفتر در میان دفاتر مراجع بزرگ تقلید به حرم حضرت معصومه(ع) است، این مرجع تقلید 92 ساله را میبینید که حتی روز تعطیل آخر هفته به دفتر میآید و با حاضرین در دفترش بحث آزاد علمی میکند. این دفتر که تا ربع قرن پیش محل سکونت خاندان پدری امام موسی صدر بوده، اغلب روزها شاهد گعده علمی آیتالله با شاگردان و طلاب است.
البته متاسفانه در پی شیوع کرونا، این جلسات موقتا تعطیل شده است.
🔹 از حاجآقا جواد زنجانی و برادرش حاجآقا ابوالفضل زنجانی شنیدم که از پدرشان سید محمد نقل میکردند که از استادش مامقانی شنیده بود: «در اعلمیت حسنین (صاحب جواهر و کاشفالغطاء) بین علما اختلاف بود. ولی اگر کسی انوارالفقاهة را با جواهر قیاس کند بر تقدم شیخ حسن کاشفالغطاء اعتراف میکند». منتهی ریاست با صاحب جواهر بوده است. مرحوم سید محمد زنجانی زمانی ریاست علمای زنجان را داشت و مورد قبول علمای عراق هم بود(۱۸ اردیبهشت ۹۸).
🔹 قاعده درأ به شبهه در حدود وقتی جاری میشود که هیچ اماره یا اصلی وجود نداشته باشد؛ مثلا در شبهات مفهومیه قائل به تمسک به عام نباشیم یا حتی امکان استصحاب هم نباشد(۲۰ اردیبهشت ۹۸).
🔹 مشهور، محمد بن سنان را ثقه نمیدانند ولی از نظر ما ثقه است(۲۴ اردیبهشت ۹۸).
🔹 شیخ انصاری هرچند در مسائل علمی چندان به صاحب جواهر اعتنا نداشت، ولی در مسأله تقلید همه را به او ارجاع میداد و احترامش را حفظ میکرد(۱۱ خرداد ۹۸).
🔹 شیخ عبدالصاحب جواهری تقریرات درس آقاضیاء را نوشته بود و مقدم بر بقیه تقریرات بود و خود آقا ضیاء مایل بود همین چاپ شود، ولی چون شیخ عبدالصاحب نظرات خودش را هم در پاورقیها نوشته بود، آقاضیاء مایل نبود آنها چاپ شود و به همین خاطر به توافق نرسیدند و چاپ نشد (۱۰ شهریور ۹۸).
🔹 آشیخ محمدکاظم شیرازی سهم سادات را میگرفت ولی در گرفتن سهم امام محتاط بود و فقط به چند نفر سهم امام میداد و خودش هم تصرف نمیکرد (۱۰ شهریور ۹۸).
🔹 روایتی که هیچ جمع عرفی با قرآن ندارد، ولو اگر صحیحالسند باشد باید کنار گذاشته شود. ولی اگر صرفا مخالف ظاهر قرآن بود نوبت به بحثهایی مثل بحث سندی میرسد (۱۶ شهریور ۹۸).
🔹 اینکه گفته شده: «العلة یعمم و یخصص»، یعنی علت شخص حکم را تخصیص میزند یعنی به موضوع آن متوجه میشود (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 معروف بین علما این است که «حکمت» در احکام به دو معناست: یکی اینکه اکثر موارد دارای آن نکته باشد. مثلا در غالب افراد نبیذ چون سکر وجود دارد، پس حکم به حرمت همه موارد میشود. دوم اینکه غلبه ندارد، ولی خود آن علت ذکر شده به گونهای است که طبق آن، حکم عام صادر میشود. مثل اختلاط انساب که حکمت تشریع عده است و در اغلب موارد معلوم نیست اختلاط انساب صدق کند، ولی برای حفظ احتیاط، حکم عمومی میدهند (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 نوسان ارزش پول در زمان ائمه(ع) مثل حالا زیاد نبوده و لذا ائمه(ع) میگفتند که این تفاوتهای جزئی در پرداخت دیون لحاظ نشود (۲۶ شهریور ۹۸).
🔹 شیخ انصاری شاگرد صاحب جواهر نبوده و شاید احتراما مدتی در درس ایشان شرکت کرده باشد. در زمان خود صاحب جواهر، عدهای شیخ را اعلم میدانستند ولی شیخ حاضر به عرض اندام نبود (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 تعبیر آقای خوئی برای آمیرزا محمدتقی شیرازی با عنوان «بعض المعاصرین» خیلی لطیف نیست، چون آقای خوئی در طبقه شاگرد شاگردان آمیرزا محمدتقی بود و بهتر بود از تعبیر «بعض من عاصرناه» استفاده میکرد. آقای خوئی ۲۱ ساله بوده که آمیرزا محمدتقی فوت میکند (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 شنیدهام آسید محمد فشارکی هم خودش را اعلم میدانست و هم تقلید از اعلم را هم واجب میدانست ولی رساله نداد و گفت نمیتوانم مرجعیت را به عهده بگیرم (۱۶ مهر ۹۸).
🔹 در مواردی که عبارات یک روایت در کتاب «قربالإسناد» دچار دستانداز و ایراد باشد و صدر و ذیل آن با هم نخواند، آنجا نقل این کتاب حجیت ندارد (اول دی ۹۸).
🔹 انصراف اطلاق و ارتکازات عرفی، اموری ذوقی است که نمیتوان برهانی برای آنها اقامه کرد (۱۰ دی ۹۸).
🔹 ما استصحاب در کلیات را قبول نداریم. خود شیخ انصاری میگفت اگر حجیت ظن را نپذیریم نمیتوانیم به استصحاب هم عمل کنیم. چون دلیل قطعی بر حجیت آن نداریم و دلیلش ظنی است. پس استصحاب نمیتواند مانع انسداد شود (۱۷ دی ۹۸).
🔹 اصل تقلید و وجوب تقلید اعلم عقلایی نیست و از باب موافقت با احتیاط است (۱۷ دی ۹۸).
🔸 مشاهده متن کامل:
http://mobahesat.ir/22985
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
تقریرات گعده آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی « مباحثات
⚡️از کرونا در محرم تا جریان افراطی شیعی
🔹جنبش «ماسک نزینم» حرکتی بود که در روزهای نزدیک به ماه محرم از سوی برخی فعالان «جریان افراطی شیعی» ترویج میشد. به اعتقاد این افراد استفاده از ماسک و رعایت دستورالعملهای بهداشتی در مجالس روضه اهلبیت، توهین به ساحت آن بزرگواران است، چرا که این مجالس «دارالشفاء» هستند. این تفکر فراتر از سطح فعالان هیات هم بود و کلیپ سخنرانی برخی از روحانیون و اساتید آنان نیز دست به دست میشد.
از سوی دیگر همهی برگزارکنندگان مجالس عزاداری ماه محرم دغدغهی چگونگی برگزاری این مجالس را داشتند و هریک سعی میکردند از روشهای مختلف و با توجه به امکانات موجود بهگونهای این مجالس را برگزار کنند که اصول بهداشتی هم رعایت شود.
🔹با فرار رسیدن ماه محرم و عزادار شدن کشورمان خوشبختانه رعابت اصول بهداشتی در برگزاری مجالس عزاداری عملا به یک اصل مهم تبدیل شد و میتوان گفت قریب به اتفاق برنامههای عزاداری تلاش میکنند این اصول را رعایت کنند.
مراجع عظام تقلید و سایر علما و بزرگان نیز در بیانات خود رعایت اصول بهداشتی در مراسم عزاداری را لازم و ضروری دانستند.
🔹در واقع میتوان گفت محرم امسال در کنار جلوههای جدید و زیبا از رعایت قوانین بهداشتی یک آموزهی مهم دیگری هم داشت و آن هم عیان شدن وزنهی «جریان افراطی شیعی» است. تبلیغات این جریان با حرکت منطقی و عاقلانهی عموم مردم عملا به انزوا رفت و بدون نیاز به ورود دستگاههای قضائی یا امنیتی به «ضدهنجار» تبدیل شد.
سایر رفتارهای و تبلیغات این جریان مانند «قمهزنی» و برخی رفتارهای هنجارشکن دینی در بین عموم دینداران هیچ جایگاهی ندارد و فقط توسط رسانههای معاند جهت تحریف خدشهدار کردن چهرهی تشیع صورت میگیرد.
@mobahesatmagz
🔹جنبش «ماسک نزینم» حرکتی بود که در روزهای نزدیک به ماه محرم از سوی برخی فعالان «جریان افراطی شیعی» ترویج میشد. به اعتقاد این افراد استفاده از ماسک و رعایت دستورالعملهای بهداشتی در مجالس روضه اهلبیت، توهین به ساحت آن بزرگواران است، چرا که این مجالس «دارالشفاء» هستند. این تفکر فراتر از سطح فعالان هیات هم بود و کلیپ سخنرانی برخی از روحانیون و اساتید آنان نیز دست به دست میشد.
از سوی دیگر همهی برگزارکنندگان مجالس عزاداری ماه محرم دغدغهی چگونگی برگزاری این مجالس را داشتند و هریک سعی میکردند از روشهای مختلف و با توجه به امکانات موجود بهگونهای این مجالس را برگزار کنند که اصول بهداشتی هم رعایت شود.
🔹با فرار رسیدن ماه محرم و عزادار شدن کشورمان خوشبختانه رعابت اصول بهداشتی در برگزاری مجالس عزاداری عملا به یک اصل مهم تبدیل شد و میتوان گفت قریب به اتفاق برنامههای عزاداری تلاش میکنند این اصول را رعایت کنند.
مراجع عظام تقلید و سایر علما و بزرگان نیز در بیانات خود رعایت اصول بهداشتی در مراسم عزاداری را لازم و ضروری دانستند.
🔹در واقع میتوان گفت محرم امسال در کنار جلوههای جدید و زیبا از رعایت قوانین بهداشتی یک آموزهی مهم دیگری هم داشت و آن هم عیان شدن وزنهی «جریان افراطی شیعی» است. تبلیغات این جریان با حرکت منطقی و عاقلانهی عموم مردم عملا به انزوا رفت و بدون نیاز به ورود دستگاههای قضائی یا امنیتی به «ضدهنجار» تبدیل شد.
سایر رفتارهای و تبلیغات این جریان مانند «قمهزنی» و برخی رفتارهای هنجارشکن دینی در بین عموم دینداران هیچ جایگاهی ندارد و فقط توسط رسانههای معاند جهت تحریف خدشهدار کردن چهرهی تشیع صورت میگیرد.
@mobahesatmagz
مباحثات
⚡️از کرونا در محرم تا جریان افراطی شیعی 🔹جنبش «ماسک نزینم» حرکتی بود که در روزهای نزدیک به ماه محرم از سوی برخی فعالان «جریان افراطی شیعی» ترویج میشد. به اعتقاد این افراد استفاده از ماسک و رعایت دستورالعملهای بهداشتی در مجالس روضه اهلبیت، توهین به ساحت…
⚡️پاسخ وارده :
⚡پاسخ وارده:
جریان افراطی شیعی مقصود چه کسانی هستند؟ چرا بطور شفاف گفته نمی شود؟ انجام دادن چه کاری افراطی گری شیعی محسوب می شود و معیار در این مساله چیست؟ بطور مثال مدرسه تخصصی فقهی امام کاظم (ع) قم مستقر در حوزه علمیه امام کاظم قم در فلکه معلم قم وابسته به یکی از مراجع تقلید مطابق اطلاعیه رسمی سایت خودش حضور کلیه طلاب را در سال تحصیلی آینده اجباری اعلام کرده است مگر برای طلابی که علائم کرونا داشته باشند یا مدرسه تخصصی فقهی امام محمد باقر (ع) قم به عنوان پرسابقه ترین مدرسه تخصصی فقهی قم نیز در اطلاعیه رسمی سایت خود حضور تمامی طلاب در کلاس های راهنمای این مدرسه را در سال تحصیلی آینده الزامی اعلام کرده است مگر برای طلاب معذور که علائم کرونا داشته باشند این دو مدرسه وابسته به دو مرجع تقلید متفاوت هستند، دیگر مدارس تخصصی فقهی وابسته به دیگر مراجع تقلید نیز در طول تابستان برنامه های خود را اجرا کرده و حضور طلاب را اجباری اعلام کرده بودند مثل موسسه عالی فقه و علوم اسلامی که جنب مدرسه معصومیه قم قرار دارد، تاکید می شود که حضور طلاب در داخل شهر قم اجباری اعلام شده است در حالیکه قم در سراسر تابستان در وضعیت قرمز کرونا قرار داشت. ولی باید طلاب شهرستانی اجباراً به قم آمده و در خوابگاه های خصوصی این مدارس ساکن شوند، حداقل سه عدد از این مدارس به سه مرجع تقلید متفاوت وابسته هستند ... . علاوه بر اینکه دیگر مدارس فقهی که وابستگی آن به مراجع تقلید معروف نیستند نیز برای سال تحصیلی آینده همین روش را قصد دارند ادامه دهند آیا اجباری اعلام کردن حضور کلیه طلاب در طول تابستان امسال و سال تحصیلی که ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ شروع می شود «جریان افراطی شیعی» نیست ؟ معیار و ملاک شما برای تشخیص افراط چیست؟
⚡پاسخ وارده:
جریان افراطی شیعی مقصود چه کسانی هستند؟ چرا بطور شفاف گفته نمی شود؟ انجام دادن چه کاری افراطی گری شیعی محسوب می شود و معیار در این مساله چیست؟ بطور مثال مدرسه تخصصی فقهی امام کاظم (ع) قم مستقر در حوزه علمیه امام کاظم قم در فلکه معلم قم وابسته به یکی از مراجع تقلید مطابق اطلاعیه رسمی سایت خودش حضور کلیه طلاب را در سال تحصیلی آینده اجباری اعلام کرده است مگر برای طلابی که علائم کرونا داشته باشند یا مدرسه تخصصی فقهی امام محمد باقر (ع) قم به عنوان پرسابقه ترین مدرسه تخصصی فقهی قم نیز در اطلاعیه رسمی سایت خود حضور تمامی طلاب در کلاس های راهنمای این مدرسه را در سال تحصیلی آینده الزامی اعلام کرده است مگر برای طلاب معذور که علائم کرونا داشته باشند این دو مدرسه وابسته به دو مرجع تقلید متفاوت هستند، دیگر مدارس تخصصی فقهی وابسته به دیگر مراجع تقلید نیز در طول تابستان برنامه های خود را اجرا کرده و حضور طلاب را اجباری اعلام کرده بودند مثل موسسه عالی فقه و علوم اسلامی که جنب مدرسه معصومیه قم قرار دارد، تاکید می شود که حضور طلاب در داخل شهر قم اجباری اعلام شده است در حالیکه قم در سراسر تابستان در وضعیت قرمز کرونا قرار داشت. ولی باید طلاب شهرستانی اجباراً به قم آمده و در خوابگاه های خصوصی این مدارس ساکن شوند، حداقل سه عدد از این مدارس به سه مرجع تقلید متفاوت وابسته هستند ... . علاوه بر اینکه دیگر مدارس فقهی که وابستگی آن به مراجع تقلید معروف نیستند نیز برای سال تحصیلی آینده همین روش را قصد دارند ادامه دهند آیا اجباری اعلام کردن حضور کلیه طلاب در طول تابستان امسال و سال تحصیلی که ۱۵ شهریور ۱۳۹۹ شروع می شود «جریان افراطی شیعی» نیست ؟ معیار و ملاک شما برای تشخیص افراط چیست؟
یادداشت وارده/
⚡ امام حسین علیهالسلام، مرشد یا موید؟
✏محمدامین رادمند
🔹 یکی از مهمترین چالشها در زمینه عاشورا و سیدالشهداء این است که آیا ما پیرو امام حسین هستیم یا امام حسین پیرو ما هستند؟ آیا ما ابتدائا سیره و اهداف سیدالشهدا را شناسایی میکنیم و سپس بر مبنای آن رفتار میکنیم یا ابتدا بر اساس امیال و گرایشها و خواستههای خودمان اهدافی را مشخص میکنیم و سپس تصویری از سیدالشهدا نشان میدهیم که موید هدفمان باشد؟
🔹 قبل از انقلاب تصویری که توسط انقلابیون و نویسندگان انقلابی از امام حسین ارائه میشد، تصویر یک امام مبارز و انقلابی بود که علیه حاکم ظالم زمان خود اقدام مسلحانه انجام میدهد و در همین حین عدهای امام حسین را صرفا امامی میدانستند که مسیح وار مصائبی را به جان خرید تا پیروانش را از عذاب جهنم نجات دهد؛
🔹 در وقایع سیاسی یک دهه اخیر هم عدهای امام حسین را امامی میدانستند که علیه سلطان جائر زمان خود قیام کرد و عدهای راه تبعیت از امام حسین را تبعیت از ولی فقیه میدانند.
🔹 بعد از ماجرای برجام برخی امام حسین را امام مذاکره و مصالحه معرفی کردند و برخی امامی دانستند که هیهات مناالذله گویان با هیچ ظالمی مذاکره نکرد.
🔹 بالاخره امام حسین کدام این امامهاست؟ جالب اینکه تمام اینان نیز برای اثبات حرف خود به سخنی یا سیرهای از حضرت استناد میکنند و منابع ما تاب تمام این تفاسیر را دارد.
🔹 عاشورای امسال مصادف شده بود با سالگرد ربایش امام موسی صدر و خوب است به همین بهانه از ایشان نیز یاد کنیم.
از آنجایی که امام موسی صدر دیگر در بین ما نیستند به نظر میرسد هرکسی امام صدر خودش را ساخته و همان را دوست دارد.
یکی از انقلاب طرفداری میکند و استناد میکند به امام صدر، یکی با انقلاب مخالفت میکند و استناد میکند به امام صدر، یکی طرفدار جنبشهای مسلح منطقه است و استناد میکند به امام صدر و دیگری نیز که طرفدار گفتوگو و صلح است نیز استناد میکند به امام صدر.
بالاخره سید موسی صدر کدام یک از این تصویرهاست؟
🔹 نمونه دیگر مساله مختار است. داود میرباقری گفته من احساس کردم که ما نیاز به یک گلادیاتور وطنی داریم و برای همین مختارنامه را ساختم. یعنی ایشان در ابتدا یک هدف برای خودش تعیین کرده و سپس مختاری را ساخته که با اهداف خود سازگار بوده و لزوما منطبق با مختاری که در برخی منابع تاریخی گزارش شده نیز نمیباشد.
🔹 خلاصه آنکه به نظر میرسد با توجه به تعدد نقلها و تواریخ و تفاسیر، هرکسی ابتدا هدف و مسیرش را مشخص میکند و سپس برای تایید خود سراغ سیدالشهدا میرود تا از ایشان نیز به عنوان موید خود استفاده کند.
🔹 و البته در این میان سوالی پیشینی و مهمتر نیز به وجود میآید و آن اینکه با توجه به این واقعیت که تنها راه شناخت ما از سیدالشهدا همین تواریخ و منقولات و روایتهاست، آیا اساسا راهی برای شناخت امام حسین خالص و بدون روتوش وجود دارد؟ آیا میتوان امام حسین حقیقی را شناخت؟
جواب به این سوال قطعا ساده نیست!
⚡ انتشار یادداشتهای وارده لزوما دیدگاه مباحثات نبوده و برای بحث و اظهارنظر بین اهل نظر و نقد منتشر میشود.
🔸 http://mobahesat.ir/23017
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡ امام حسین علیهالسلام، مرشد یا موید؟
✏محمدامین رادمند
🔹 یکی از مهمترین چالشها در زمینه عاشورا و سیدالشهداء این است که آیا ما پیرو امام حسین هستیم یا امام حسین پیرو ما هستند؟ آیا ما ابتدائا سیره و اهداف سیدالشهدا را شناسایی میکنیم و سپس بر مبنای آن رفتار میکنیم یا ابتدا بر اساس امیال و گرایشها و خواستههای خودمان اهدافی را مشخص میکنیم و سپس تصویری از سیدالشهدا نشان میدهیم که موید هدفمان باشد؟
🔹 قبل از انقلاب تصویری که توسط انقلابیون و نویسندگان انقلابی از امام حسین ارائه میشد، تصویر یک امام مبارز و انقلابی بود که علیه حاکم ظالم زمان خود اقدام مسلحانه انجام میدهد و در همین حین عدهای امام حسین را صرفا امامی میدانستند که مسیح وار مصائبی را به جان خرید تا پیروانش را از عذاب جهنم نجات دهد؛
🔹 در وقایع سیاسی یک دهه اخیر هم عدهای امام حسین را امامی میدانستند که علیه سلطان جائر زمان خود قیام کرد و عدهای راه تبعیت از امام حسین را تبعیت از ولی فقیه میدانند.
🔹 بعد از ماجرای برجام برخی امام حسین را امام مذاکره و مصالحه معرفی کردند و برخی امامی دانستند که هیهات مناالذله گویان با هیچ ظالمی مذاکره نکرد.
🔹 بالاخره امام حسین کدام این امامهاست؟ جالب اینکه تمام اینان نیز برای اثبات حرف خود به سخنی یا سیرهای از حضرت استناد میکنند و منابع ما تاب تمام این تفاسیر را دارد.
🔹 عاشورای امسال مصادف شده بود با سالگرد ربایش امام موسی صدر و خوب است به همین بهانه از ایشان نیز یاد کنیم.
از آنجایی که امام موسی صدر دیگر در بین ما نیستند به نظر میرسد هرکسی امام صدر خودش را ساخته و همان را دوست دارد.
یکی از انقلاب طرفداری میکند و استناد میکند به امام صدر، یکی با انقلاب مخالفت میکند و استناد میکند به امام صدر، یکی طرفدار جنبشهای مسلح منطقه است و استناد میکند به امام صدر و دیگری نیز که طرفدار گفتوگو و صلح است نیز استناد میکند به امام صدر.
بالاخره سید موسی صدر کدام یک از این تصویرهاست؟
🔹 نمونه دیگر مساله مختار است. داود میرباقری گفته من احساس کردم که ما نیاز به یک گلادیاتور وطنی داریم و برای همین مختارنامه را ساختم. یعنی ایشان در ابتدا یک هدف برای خودش تعیین کرده و سپس مختاری را ساخته که با اهداف خود سازگار بوده و لزوما منطبق با مختاری که در برخی منابع تاریخی گزارش شده نیز نمیباشد.
🔹 خلاصه آنکه به نظر میرسد با توجه به تعدد نقلها و تواریخ و تفاسیر، هرکسی ابتدا هدف و مسیرش را مشخص میکند و سپس برای تایید خود سراغ سیدالشهدا میرود تا از ایشان نیز به عنوان موید خود استفاده کند.
🔹 و البته در این میان سوالی پیشینی و مهمتر نیز به وجود میآید و آن اینکه با توجه به این واقعیت که تنها راه شناخت ما از سیدالشهدا همین تواریخ و منقولات و روایتهاست، آیا اساسا راهی برای شناخت امام حسین خالص و بدون روتوش وجود دارد؟ آیا میتوان امام حسین حقیقی را شناخت؟
جواب به این سوال قطعا ساده نیست!
⚡ انتشار یادداشتهای وارده لزوما دیدگاه مباحثات نبوده و برای بحث و اظهارنظر بین اهل نظر و نقد منتشر میشود.
🔸 http://mobahesat.ir/23017
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
امام حسین علیهالسلام، مرشد یا موید؟ « مباحثات
⚡️اختصاصی مباحثات
🔹آیتالله یوسف صانعی از مبارزان پیش از انقلاب و دادستان و عضو فقهای شورای نگهبان در دهه ۶۰ صبح امروز در ۸۳ سالگی دارفانی را وداع گفت.
وی در دهه سی و چهل شاگرد علمای آیات عظام بروجردی، اراکی و محقق داماد بود و از شاگردان مبرز امام خمینی نیز محسوب میشد.
🔹وی همراه با اعضای جامعه مدرسین بیانیههای گوناگونی علیه دولت پهلوی امضا کرد و درکنار سایر علما و روحانیون تلاش گستردهای برای حمایت از انقلاب آنان خمینی داشت.
پس از انقلاب با حکم امام خمینی به عضویت شورای نگهبان و دادستان کل کشور منصوب شد.
🔹در سال ۱۳۷۲ رساله عملیه خود را منتشر نمود اما با شکلگیری دولت اصلاحات، برخی از مراجع و علما از «قاعده گریزی» فتواهایش در محافل علمی و خصوصی به شدت انتقاد کردند. درهمین اساس جامعه مدرسین در دیماه سال ۸۸ در پاسخ به سوال مکرر مقلدین اعلام کرد:«با توجه به پرسشهای مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم براساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیدهاست که ایشان فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت میباشد.»
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹آیتالله یوسف صانعی از مبارزان پیش از انقلاب و دادستان و عضو فقهای شورای نگهبان در دهه ۶۰ صبح امروز در ۸۳ سالگی دارفانی را وداع گفت.
وی در دهه سی و چهل شاگرد علمای آیات عظام بروجردی، اراکی و محقق داماد بود و از شاگردان مبرز امام خمینی نیز محسوب میشد.
🔹وی همراه با اعضای جامعه مدرسین بیانیههای گوناگونی علیه دولت پهلوی امضا کرد و درکنار سایر علما و روحانیون تلاش گستردهای برای حمایت از انقلاب آنان خمینی داشت.
پس از انقلاب با حکم امام خمینی به عضویت شورای نگهبان و دادستان کل کشور منصوب شد.
🔹در سال ۱۳۷۲ رساله عملیه خود را منتشر نمود اما با شکلگیری دولت اصلاحات، برخی از مراجع و علما از «قاعده گریزی» فتواهایش در محافل علمی و خصوصی به شدت انتقاد کردند. درهمین اساس جامعه مدرسین در دیماه سال ۸۸ در پاسخ به سوال مکرر مقلدین اعلام کرد:«با توجه به پرسشهای مکرّر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم براساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیدهاست که ایشان فاقد ملاکهای لازم برای تصدّی مرجعیت میباشد.»
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
⚡️اختصاصی مباحثات 🔹آیتالله یوسف صانعی از مبارزان پیش از انقلاب و دادستان و عضو فقهای شورای نگهبان در دهه ۶۰ صبح امروز در ۸۳ سالگی دارفانی را وداع گفت. وی در دهه سی و چهل شاگرد علمای آیات عظام بروجردی، اراکی و محقق داماد بود و از شاگردان مبرز امام خمینی نیز…
⚡️خبر تکمیلی:
🔹گفته میشود پیکر آیتالله یوسف صانعی در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده خواهد شد.
باتوجه به وصیت ایشان و تدارک محل دفن توسط خود ایشان که سالها پیش صورت گرفته بود، پیکر ایشان در این محل دفن خواهد شد.
در اطلاعیه صادره از سوی دفتر ایشان اعلام شدهاست بخاطر شرایط خاص کرونا، برنامه رسمی تشییع و مجلس بزرگداشت برگزار نخواهد شد.
🔹گفتنی است ایشان روز گذشته بخاطر شکستگی لگن به بیمارستان منتقل شدند اما با توجه به مشکلات کلیوی و دیالیز که از مدتها قبل مبتلا بودند، نیمهشب شنبه دارفانی را وداع گفت.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹گفته میشود پیکر آیتالله یوسف صانعی در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده خواهد شد.
باتوجه به وصیت ایشان و تدارک محل دفن توسط خود ایشان که سالها پیش صورت گرفته بود، پیکر ایشان در این محل دفن خواهد شد.
در اطلاعیه صادره از سوی دفتر ایشان اعلام شدهاست بخاطر شرایط خاص کرونا، برنامه رسمی تشییع و مجلس بزرگداشت برگزار نخواهد شد.
🔹گفتنی است ایشان روز گذشته بخاطر شکستگی لگن به بیمارستان منتقل شدند اما با توجه به مشکلات کلیوی و دیالیز که از مدتها قبل مبتلا بودند، نیمهشب شنبه دارفانی را وداع گفت.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥فیلمی از چگونگی تعیین قبر و وصیت مرحوم آیتالله یوسف صانعی برای تدفین در قبرستان شیخان
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡
جامعه مدرسین، انزوا یا پردهنشینی؟
✏ ابراهیم مسعودی
🔹 پس از فوت مرحوم آیتالله صانعی واکنشهای متفاوتی را نسبت به ایشان شاهد بودیم. بخشی از واکنشها مربوط به همفکران سیاسی آن مرحوم بود که طبیعتا تجلیل بسیار پررنگ از ایشان بود. برخی دیگر مانند مراجع عظام تقلید و رهبر معظم انقلاب اگرچه همگرایی سیاسی و فقهی با آن مرحوم نداشتند اما بنابه مصالحی ترجیح دادند به خدمات علمی ایشان اشاره کنند و با اغماض نظر از مسائل سیاسی و چالشهای فقهی از آن مرحوم تجلیل کنند. اما گروه دیگری که بیشتر در فضای رسانهای نمود دارند به چالشهای سیاسی مربوط به ایشان پرداختند و همان نظرات پیشین خود را درباره عملکرد آن مرحوم عنوان کردند.
🔹 در این بین اما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ترجیح داد سکوت اختیار کند. همانطوری که ابراز نظر جامعه مدرسین در خصوص مسائل مهم حوزه و مرجعیت مهم است و براساس تعریفی که خود این نهاد دارد باید فصلالخطاب قرار گیرد، قاعدتا سکوت آنان نیز بارمعنایی خاصی دارد . در این یادداشت فارغ از نوع رفتار سیاسی و فقهی مرحوم آیتالله صانعی، به بررسی مواجههی بزرگان حوزه بویژه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با فوت ایشان میپردازیم.
🔹 همانطور که پیشتر اشاره شد رهبر معظم انقلاب و برخی دیگر از مراجع که هیچگونه همگرایی سیاسی با آن مرحوم نداشتند و از سوی دیگر منتقد روش فقهی هم بودند ترجیح دادند بدون اشاره به این مسائل از خدمات مرحوم آیتالله صانعی در پیش از انقلاب و زحمات ایشان در تصدی مسئولیتهای مختلف قدردانی کنند.
🔹 اما سوال اینجاست که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که ده سال پیش براساس آنچه که «وظیفه ذاتی خود» می داند و تقلید از آیتالله صانعی را جایز ندانست، چرا در قبال فوت ایشان سکوت کرد؟ از سوی دیگر آیتالله صانعی عضو قدیمی این نهاد بوده و اخلاق تشکیلاتی اقتضا میکرد واکنش حداقلی برای فوت یک عضو تشکیلات را شاهد باشیم.
🔹 واکنش جامعه مدرسین نمیتوانست از دو حال خارج باشد. نخست آنکه در تبعیت از پیام رهبری و مراجع تقلید آنان نیز مصالحی را رعایت کرده و پیامی در تجلیل از مرحوم آیت الله صانعی صادر نمایند. دوم آنکه طبق همان نظر پیشین خود در پیام صادره به عملکرد سیاسی و نظرات شاذ فقهی ایشان اشاره میکردند تا مشخص گردد همچنان نظرشان درباره آیتالله صانعی تغییر نکردهاست.
🔹 به اعتقاد بنده هردوی این موارد حق طبیعی جامعه مدرسین بود و انتظار میرفت با جرات تمام یکی از این دو راه را انتخاب میکردند. اما سکوت جامعه مدرسین هیچ پیامی جز «تحیر» و «بلاتکلیفی» نداشت. این بلاتکلیفی و عدم جرات در بیان نظر بسیار بدتر از تغییر نظر است!
آیا عجیب نیست که اصلیترین استناد منتقدین عملکرد سیاسی و فقهی آیتالله صانعی به بیانیه جامعه مدرسین باشد و پس از فوت ایشان این افراد به این بیانیه استناد کنند اما خود صادرکننده بیانیه سکوت اختیار 🔹 کند و بخاطر بلاتکلیفی نتواند از مدعای خود دفاع کند؟
فراموش نکنیم که این موضوع مانند موضعگیری در انتخابات و حمایت از فلان کاندیدا نیست که گاهی جامعه مدرسین در حمایت از اشخاص به نتیجه نمیرسد. موضوع مربوط به فوت کسی است که در حیطهی فقهی و فتوا نقشآفرین بوده است و نوع واکنشهای سیاسی وی این نقش آفرینی را پررنگتر کرده بود.
🔹 اگر جامعه مدرسین وظیفه ذاتی خود میداند که فصلالخطاب مسائل مهم حوزوی و بویژه مرجعیت باشد، سکوت در چنین واقعهای با شرح وظیفهای که برای خود تعریف کردهاست در تناقض جدی است.
🔹 بد نیست به این بهانه بررسی کلی داشته باشیم که مرجعیت فعلی جامعه مدرسین در امور حوزوی و دینی در چه سطحی است؟ هماکنون مسائل روز دینی مانند حجاب، الهیات کرونا، مناسک دینی کرونائی و ... و مسائل صنفی روحانیت مانند معیشت، رابطه حوزه با نظام و .. پیش آمده است که باید پرسید راهبری و نقشآفرینی جامعه مدرسین کجاست؟ آیا شاهد عزلت و گوشهنشینی و انزوای خودکردهی جامعه مدرسین هستیم؟ یا آنکه ترجیح می دهد در پس پرده به نقشآفرینی بپردازد؟
🔹 فراموش نکنیم اعتبارات گذشته یک فرد یا نهاد به تنهایی نمیتواند تضمینی برای تقویت جایگاه فعلی باشد. تعاریف و حمایتهای امام و رهبری از جامعه مدرسین و اعضای آن در جای خود محترم است اما مهمتر از آن عملکرد فعلی این نهاد است.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
جامعه مدرسین، انزوا یا پردهنشینی؟
✏ ابراهیم مسعودی
🔹 پس از فوت مرحوم آیتالله صانعی واکنشهای متفاوتی را نسبت به ایشان شاهد بودیم. بخشی از واکنشها مربوط به همفکران سیاسی آن مرحوم بود که طبیعتا تجلیل بسیار پررنگ از ایشان بود. برخی دیگر مانند مراجع عظام تقلید و رهبر معظم انقلاب اگرچه همگرایی سیاسی و فقهی با آن مرحوم نداشتند اما بنابه مصالحی ترجیح دادند به خدمات علمی ایشان اشاره کنند و با اغماض نظر از مسائل سیاسی و چالشهای فقهی از آن مرحوم تجلیل کنند. اما گروه دیگری که بیشتر در فضای رسانهای نمود دارند به چالشهای سیاسی مربوط به ایشان پرداختند و همان نظرات پیشین خود را درباره عملکرد آن مرحوم عنوان کردند.
🔹 در این بین اما جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ترجیح داد سکوت اختیار کند. همانطوری که ابراز نظر جامعه مدرسین در خصوص مسائل مهم حوزه و مرجعیت مهم است و براساس تعریفی که خود این نهاد دارد باید فصلالخطاب قرار گیرد، قاعدتا سکوت آنان نیز بارمعنایی خاصی دارد . در این یادداشت فارغ از نوع رفتار سیاسی و فقهی مرحوم آیتالله صانعی، به بررسی مواجههی بزرگان حوزه بویژه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با فوت ایشان میپردازیم.
🔹 همانطور که پیشتر اشاره شد رهبر معظم انقلاب و برخی دیگر از مراجع که هیچگونه همگرایی سیاسی با آن مرحوم نداشتند و از سوی دیگر منتقد روش فقهی هم بودند ترجیح دادند بدون اشاره به این مسائل از خدمات مرحوم آیتالله صانعی در پیش از انقلاب و زحمات ایشان در تصدی مسئولیتهای مختلف قدردانی کنند.
🔹 اما سوال اینجاست که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که ده سال پیش براساس آنچه که «وظیفه ذاتی خود» می داند و تقلید از آیتالله صانعی را جایز ندانست، چرا در قبال فوت ایشان سکوت کرد؟ از سوی دیگر آیتالله صانعی عضو قدیمی این نهاد بوده و اخلاق تشکیلاتی اقتضا میکرد واکنش حداقلی برای فوت یک عضو تشکیلات را شاهد باشیم.
🔹 واکنش جامعه مدرسین نمیتوانست از دو حال خارج باشد. نخست آنکه در تبعیت از پیام رهبری و مراجع تقلید آنان نیز مصالحی را رعایت کرده و پیامی در تجلیل از مرحوم آیت الله صانعی صادر نمایند. دوم آنکه طبق همان نظر پیشین خود در پیام صادره به عملکرد سیاسی و نظرات شاذ فقهی ایشان اشاره میکردند تا مشخص گردد همچنان نظرشان درباره آیتالله صانعی تغییر نکردهاست.
🔹 به اعتقاد بنده هردوی این موارد حق طبیعی جامعه مدرسین بود و انتظار میرفت با جرات تمام یکی از این دو راه را انتخاب میکردند. اما سکوت جامعه مدرسین هیچ پیامی جز «تحیر» و «بلاتکلیفی» نداشت. این بلاتکلیفی و عدم جرات در بیان نظر بسیار بدتر از تغییر نظر است!
آیا عجیب نیست که اصلیترین استناد منتقدین عملکرد سیاسی و فقهی آیتالله صانعی به بیانیه جامعه مدرسین باشد و پس از فوت ایشان این افراد به این بیانیه استناد کنند اما خود صادرکننده بیانیه سکوت اختیار 🔹 کند و بخاطر بلاتکلیفی نتواند از مدعای خود دفاع کند؟
فراموش نکنیم که این موضوع مانند موضعگیری در انتخابات و حمایت از فلان کاندیدا نیست که گاهی جامعه مدرسین در حمایت از اشخاص به نتیجه نمیرسد. موضوع مربوط به فوت کسی است که در حیطهی فقهی و فتوا نقشآفرین بوده است و نوع واکنشهای سیاسی وی این نقش آفرینی را پررنگتر کرده بود.
🔹 اگر جامعه مدرسین وظیفه ذاتی خود میداند که فصلالخطاب مسائل مهم حوزوی و بویژه مرجعیت باشد، سکوت در چنین واقعهای با شرح وظیفهای که برای خود تعریف کردهاست در تناقض جدی است.
🔹 بد نیست به این بهانه بررسی کلی داشته باشیم که مرجعیت فعلی جامعه مدرسین در امور حوزوی و دینی در چه سطحی است؟ هماکنون مسائل روز دینی مانند حجاب، الهیات کرونا، مناسک دینی کرونائی و ... و مسائل صنفی روحانیت مانند معیشت، رابطه حوزه با نظام و .. پیش آمده است که باید پرسید راهبری و نقشآفرینی جامعه مدرسین کجاست؟ آیا شاهد عزلت و گوشهنشینی و انزوای خودکردهی جامعه مدرسین هستیم؟ یا آنکه ترجیح می دهد در پس پرده به نقشآفرینی بپردازد؟
🔹 فراموش نکنیم اعتبارات گذشته یک فرد یا نهاد به تنهایی نمیتواند تضمینی برای تقویت جایگاه فعلی باشد. تعاریف و حمایتهای امام و رهبری از جامعه مدرسین و اعضای آن در جای خود محترم است اما مهمتر از آن عملکرد فعلی این نهاد است.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡ بررسی آخرین تحولات قرهباغ
(زمینهها، اهداف و پیشنهادها)
🔹 مقدمه
🔸 آذربایجان منطقهای عالم خیز است، و در طول تاریخ تشیع علمای اهل لنکران و بادکوبه بر تارک آسمان شیعه درخشیدهاند، حتی سلطه 70 ساله کمونیست بر منطقه و سیاست ضد مذهبی که آنان در پیش گرفتند نتوانست ارادت مردم منطقه به مکتب اهلبیت(س) را زایل نماید، بحران قرهباغ در بطن خود، بحرانی نقطهای و بدون ارتباط با تحولات پیرامون خود نیست و ریشه حقیقی اختلافات ارضی و قلمروهای سیاسی در قفقاز و آذربایجان را باید درگذشته دور بررسی کرد.قره باغ از مناطق شمالی ایران بود که در عهدنامه گلستان از ایران جدا شد.
🔸 با فروپاشی حاکمیت تزاری ، آذربایجان و ارمنستان تا حدودی مستقل شدند اما با قدرتگیری اتحاد جماهیر شوروی مجدد تحت حاکمیت این نظام سیاسی قرار گرفتند. با تضعیف شوروی در سال ۱۹۸۸ ارمنیان خواستار استقلال، توسط ارتش جمهوری آذربایجان به رهبری حیدر علیاف طی سه سال بهشدت سرکوب شدند. در واکنش ، ارتش ارمنستان برای دفاع از ارمنیان وارد عمل شد و طی یک جنگ سهساله (۱۹۹۱ - ۱۹۹۴ ) مناطق قره باغ را به تصرف درآورد و جمهوری« آرتساخ » را به رسمیت شناخت.
🔸 اما نتیجه احتمالی این جنگ مثل آتشبسهای قبلی خواهد بود. تداوم موازنه قدرتهای خارجی و قره باغ مظلوم که در سایه قدرتطلبیهای خاندان الهام علیاف و اشغالگری ارامنه و استفاده ابزاری غربیها له میشود،متأسفانه باعث شد از ابتدای بحران تاکنون در حدود 2000نفر کشته و زخمی شوند. این گزارش سعی دارد به بررسی علل و اهداف شکلگیری بحران در قره باغ بپردازد، و پیشنهاداتی ارائه نماید.
🔹 علل و اهداف شکلگیری بحران در قره باغ
🔸 سیاستهای دولت آذربایجان :
1- ایران هراسی: الهام علیاف، اردوغان و پانترکیسمها در پیوندی نامیمون سعی دارند با موجسواری بر روی تحولات منطقه موجی از ایران هراسی راه بیندازند، بعد از بحران قره باغ رسانههای معاند سعی دارند ایران را حامی ارمنستان جلوه داده و ماشینهایی که حامل کالا به سمت قفقاز هستند را تجهیزات نظامی معرفی نمایند، عناد و دشمنی نظام سیاسی آذربایجان به حدی بوده است که در طول سالهای گذشته مراکز کمیته امداد امام خمینی(ره)، هلالاحمر و حتی مدارس دینی و حوزههای علمیه در این کشور به اتهام ارتباط با ایران را تعطیل کردند.
2- شیعه هراسی: باوجودآنکه بیش از 90درصد جمعیت آذربایجان شیعه و دارای همبستگیهای عمیق با مکتب اهلبیت(س) و جمهوری اسلامی هستند، خوشایند نظام حاکم در آذربایجان نیست، آنان در پی از بین بردن مظاهر مذهب شیعه و حتی جایگزینی سایر مذاهب دیگر در این کشور هستند، حضور گروههای وهابی و تکفیری در این منطقه زنگ خطر را به صدا درآورده است.
🔹 پیشنهادها:
🔸 وظیفه شرعی، اخلاقی، انسانی و قانونی هر مسلمانی است که از مردم آذربایجان دفاع نماید. باید نظرات مقام معظم رهبری در مورد اشغال قرهباغ توسط ارمنستان و عدم اجازه ایشان برای فروش اسلحه و تجهیزات نظامی به کشور ارمنستان در رسانههای منطقه بهصورت گسترده منتشر گردد.
🔸 بیانیه رسمی مراکز حوزوی ، سخنرانی و مصاحبه علما و اساتید حوزههای علمیه برای حمایت از قره باغ و مسلمانان منطقه و محکومیت سیاستهای ضد دینی و تنش آمیز دولت آذربایجان در طول سالهای اخیر باید موردتوجه قرار گیرد و در میان مردم منطقه منتشر گردد.
🔸 برگزاری مراسم ترحیم و بزرگداشت شهدای آذربایجان باید موردتوجه قرار گیرد.
🔸 اساتید، فضلا و طلاب آذربایجانی مقیم ایران با اعلام بیانیه رسمی از سیاست دولتهای متخاصم منطقه پرده بگشایند و حمایت خود از مردم و منطقه قره باغ را نشان دهند.
🔸 90 درصد جمعیت آذربایجان شیعه هستند هرچند سیاستهای ضد مذهبی دولت آذربایجان مردم را از هویت خود دور کرده است، وجود خلأ هویتی در آذربایجان در بلندمدت موجب رشد وهابیت، پانترکیسم در این کشور میشود که به ضرر ایران است، جمهوری اسلامی باید در سیاستهای خود نسبت به این کشور تجدیدنظر نماید.
🔸 درگذشته اکثر جمعیت قره باغ مسلمان بودند که باسیاستهای دولت ارمنستان ترکیب جمعیتی این منطقه به نفع ارمنیها تغییر کرده است، باید جمهوری اسلامی ایران نسبت به این سیاست موضع واقعبینانه داشته باشد.
🔸 افزایش ارتباط علمایی میان ایران و آذربایجان: علمای بادکوبه و لنکران و دیگر نقاط منطقه از عالمان و دلسوزان مکتب اهلبیت (ع)بوده و هستند، اما سیاست فشار دولت آذربایجان این ارتباط را با چالش جدی روبهرو ساخته است، ایران اسلامی و حوزههای علمیه باید با ارتباط رسمی با شیخالاسلام و علمای دولتی این کشور زمینه بهبود ارتباط سایر علما را فراهم آورند.
🔹 متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/23056
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
(زمینهها، اهداف و پیشنهادها)
🔹 مقدمه
🔸 آذربایجان منطقهای عالم خیز است، و در طول تاریخ تشیع علمای اهل لنکران و بادکوبه بر تارک آسمان شیعه درخشیدهاند، حتی سلطه 70 ساله کمونیست بر منطقه و سیاست ضد مذهبی که آنان در پیش گرفتند نتوانست ارادت مردم منطقه به مکتب اهلبیت(س) را زایل نماید، بحران قرهباغ در بطن خود، بحرانی نقطهای و بدون ارتباط با تحولات پیرامون خود نیست و ریشه حقیقی اختلافات ارضی و قلمروهای سیاسی در قفقاز و آذربایجان را باید درگذشته دور بررسی کرد.قره باغ از مناطق شمالی ایران بود که در عهدنامه گلستان از ایران جدا شد.
🔸 با فروپاشی حاکمیت تزاری ، آذربایجان و ارمنستان تا حدودی مستقل شدند اما با قدرتگیری اتحاد جماهیر شوروی مجدد تحت حاکمیت این نظام سیاسی قرار گرفتند. با تضعیف شوروی در سال ۱۹۸۸ ارمنیان خواستار استقلال، توسط ارتش جمهوری آذربایجان به رهبری حیدر علیاف طی سه سال بهشدت سرکوب شدند. در واکنش ، ارتش ارمنستان برای دفاع از ارمنیان وارد عمل شد و طی یک جنگ سهساله (۱۹۹۱ - ۱۹۹۴ ) مناطق قره باغ را به تصرف درآورد و جمهوری« آرتساخ » را به رسمیت شناخت.
🔸 اما نتیجه احتمالی این جنگ مثل آتشبسهای قبلی خواهد بود. تداوم موازنه قدرتهای خارجی و قره باغ مظلوم که در سایه قدرتطلبیهای خاندان الهام علیاف و اشغالگری ارامنه و استفاده ابزاری غربیها له میشود،متأسفانه باعث شد از ابتدای بحران تاکنون در حدود 2000نفر کشته و زخمی شوند. این گزارش سعی دارد به بررسی علل و اهداف شکلگیری بحران در قره باغ بپردازد، و پیشنهاداتی ارائه نماید.
🔹 علل و اهداف شکلگیری بحران در قره باغ
🔸 سیاستهای دولت آذربایجان :
1- ایران هراسی: الهام علیاف، اردوغان و پانترکیسمها در پیوندی نامیمون سعی دارند با موجسواری بر روی تحولات منطقه موجی از ایران هراسی راه بیندازند، بعد از بحران قره باغ رسانههای معاند سعی دارند ایران را حامی ارمنستان جلوه داده و ماشینهایی که حامل کالا به سمت قفقاز هستند را تجهیزات نظامی معرفی نمایند، عناد و دشمنی نظام سیاسی آذربایجان به حدی بوده است که در طول سالهای گذشته مراکز کمیته امداد امام خمینی(ره)، هلالاحمر و حتی مدارس دینی و حوزههای علمیه در این کشور به اتهام ارتباط با ایران را تعطیل کردند.
2- شیعه هراسی: باوجودآنکه بیش از 90درصد جمعیت آذربایجان شیعه و دارای همبستگیهای عمیق با مکتب اهلبیت(س) و جمهوری اسلامی هستند، خوشایند نظام حاکم در آذربایجان نیست، آنان در پی از بین بردن مظاهر مذهب شیعه و حتی جایگزینی سایر مذاهب دیگر در این کشور هستند، حضور گروههای وهابی و تکفیری در این منطقه زنگ خطر را به صدا درآورده است.
🔹 پیشنهادها:
🔸 وظیفه شرعی، اخلاقی، انسانی و قانونی هر مسلمانی است که از مردم آذربایجان دفاع نماید. باید نظرات مقام معظم رهبری در مورد اشغال قرهباغ توسط ارمنستان و عدم اجازه ایشان برای فروش اسلحه و تجهیزات نظامی به کشور ارمنستان در رسانههای منطقه بهصورت گسترده منتشر گردد.
🔸 بیانیه رسمی مراکز حوزوی ، سخنرانی و مصاحبه علما و اساتید حوزههای علمیه برای حمایت از قره باغ و مسلمانان منطقه و محکومیت سیاستهای ضد دینی و تنش آمیز دولت آذربایجان در طول سالهای اخیر باید موردتوجه قرار گیرد و در میان مردم منطقه منتشر گردد.
🔸 برگزاری مراسم ترحیم و بزرگداشت شهدای آذربایجان باید موردتوجه قرار گیرد.
🔸 اساتید، فضلا و طلاب آذربایجانی مقیم ایران با اعلام بیانیه رسمی از سیاست دولتهای متخاصم منطقه پرده بگشایند و حمایت خود از مردم و منطقه قره باغ را نشان دهند.
🔸 90 درصد جمعیت آذربایجان شیعه هستند هرچند سیاستهای ضد مذهبی دولت آذربایجان مردم را از هویت خود دور کرده است، وجود خلأ هویتی در آذربایجان در بلندمدت موجب رشد وهابیت، پانترکیسم در این کشور میشود که به ضرر ایران است، جمهوری اسلامی باید در سیاستهای خود نسبت به این کشور تجدیدنظر نماید.
🔸 درگذشته اکثر جمعیت قره باغ مسلمان بودند که باسیاستهای دولت ارمنستان ترکیب جمعیتی این منطقه به نفع ارمنیها تغییر کرده است، باید جمهوری اسلامی ایران نسبت به این سیاست موضع واقعبینانه داشته باشد.
🔸 افزایش ارتباط علمایی میان ایران و آذربایجان: علمای بادکوبه و لنکران و دیگر نقاط منطقه از عالمان و دلسوزان مکتب اهلبیت (ع)بوده و هستند، اما سیاست فشار دولت آذربایجان این ارتباط را با چالش جدی روبهرو ساخته است، ایران اسلامی و حوزههای علمیه باید با ارتباط رسمی با شیخالاسلام و علمای دولتی این کشور زمینه بهبود ارتباط سایر علما را فراهم آورند.
🔹 متن کامل گزارش:
http://mobahesat.ir/23056
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
بررسی آخرین تحولات قرهباغ « مباحثات
Forwarded from مباحثات
✔️نگاهی به تاریخچه پیادهروی اربعین
🔸بازنشر | به بهانه پیادهروی عظیم اربعین حسینی
🖊سید سجاد مرتضوی
🔹از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
🔹حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.
🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.
🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفتهاند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.
🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.
🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی میکردند. این امر سبب شد تا پیادهروی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارتهایی که به کربلای معلی داشتهاند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیمودهاند. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروههایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت میکردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.
🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21846/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸بازنشر | به بهانه پیادهروی عظیم اربعین حسینی
🖊سید سجاد مرتضوی
🔹از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
🔹حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.
🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.
🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفتهاند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.
🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.
🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی میکردند. این امر سبب شد تا پیادهروی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارتهایی که به کربلای معلی داشتهاند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیمودهاند. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروههایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت میکردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.
🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21846/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡ به بهانه مباحثات اخیر پیرامون «اقتصاد اسلامی»
حجت الاسلام باقرزاده:نظریه پردازی و نقد آن باید منطبق بر«منطق» و «اخلاق» باشد/برچسبزنیهای مذموم باعث بیراهه رفتن گفتوگوها میشود
🔸 مقدمه: «ما اقتصاد اسلامی نداریم». مطلبی بود که چندی پیش از سوی آیتالله علوی بروجردی در کنار برخی مطالب مهم دیگر بیان شد که واکنش جمعی از سطوح مختلف حوزویان را در پی داشت. سایت مباحثات اصل بیان مطلب و نوع واکنشها و نسبت آن با معیارهای آزاداندیشی و کرسیهای نظریهپردازی را با حجتالاسلام دکتر محمدرضا باقرزاده عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی و دبیر سابق کرسیهای آزاداندیشی حوزه به گفتوگو نشسته است.
🔹 اصل این جریان، یک اتفاق مبارکی است که باید آن را به فال نیک بگیریم. اساسا شجاعت در نظریهپردازی و حرف نو زدن کار سختی نیست. چراکه نواندیشی و حرف نو زدن و تجددخواهی مورد پسند و اقبال بسیاری از افراد است. در حالی که هر نوآوری مطلوب نیست. نوآوری زمانی مطلوب است که در یک چارچوب سه ضلعی «وفاداری به اصول و اخلاق و منطق» باشد. یعنی بتواند این مثلث را حفظ کند.هم اکنون که به ماجرای اخیر یعنی اظهار نظری از سوی آقای علوی بروجردی و پاسخهای داده شده نگاه می کنیم خوشبختانه این اتفاق خوب را شاهد هستیم
🔹 در فضای امروز حوزه های علمیه بویژه با توجه به شکلگیری مراکز تخصصی علوم انسانی و اقتصاد پژوهی های حوزوی و دانشگاهی، اگر انتظار داشته باشیم همه در برابر اظهار نظر ها سکوت کنند و کسی نقدی وارد نکند و به فرموده رهبری یک «مرداب جمود» ایجاد شود؛ کسی جرات نکند نقدی وارد کند، اساسا انتظار غلطی است هر چند اظهار نظر از جایگاههای سنتی حوزه باشد.
🔹 در این فضا چه بسا در آینده اگر یک شخصیت بزرگواری یا حتی مرجع تقلیدی نظری را بیان کند که نیاز باشد مورد نقد جامعه علمی و حوزوی قرار گیرد این شجاعت وجود دارد چنانکه ابزار نقد هم که تجهیز به ابزار علم و منطق هست هم کم و بیش قابل مقایسه با سابق حوزه ها نیست. چنین بحثهایی و این زاد و ولد فرهنگی نیاز امروز حوزه و کشور ما است.
🔹 کسانی که در حوزه تخصصی وارد میشوند باید بدانند هر موضوعی را در چارچوب و دریچه تخصصی خود بررسی کنند. اگر مطلبی اقتصادی است، کسی که تخصص علم اقتصاد دارد نباید جریانشناسی او فراتر از حوزه اقتصادی باشد. اگر بحث فقهی است فرد فقیه باید در نقد آن فقط از منظر فقهی و به صورت محترمانه و منطقی و بدون هیاهو و جوسازی با اسلوب فقهی نقد کند. چیزی که ما از آزاداندیشی انتظار داریم این است.
🔹 حواسمان باشد در دام فضایی نیافتیم که اگر فردا کسی خواست یک مطلب جدیدی ارائه کنده مورد اتهام قرار گیرد. اگر از همان ابتدای اظهارنظر، برخی تعابیری خلق کنیم که به نوعی برچسب زنی از نوع مذموم آن باشد، باعث می شود گفتوگو به بیراهه کشیده شود و حاشیه افزون بر متن ایجاد کند.
🔹 ما مخالف این هستیم که اگر فردی نظری داشت، نظریهاش را در ذهن خود حبس کند و آن را ارائه ندهد. اما شرایط درست نظریهپردازی هم باید رعایت شود تا هم به سوخته شدن نظریه منتهی نشود و هم بدعت گذاری به نام نظریه پردازی صورت نگیرد.
🔹 هم باید آزادی بیان، نظریه پردازی و نقد آن را پاس بداریم و هم باید بپذیریم که این مهم باید دو قید و شرط مهم داشته باشد. «منطق» و «اخلاق»اخلاق یعنی حقوق مادی و معنوی افراد رعایت شود و آبروی یکدیگر را نبریم و همدیگر را لجنمال نکنیم و با برهان و استدلال به سخنان یکدیگر پاسخ بدهیم. پروتکلهای بحث علمی باید رعایت شود. اینکه فلانی «متحجر» یا «منحرف» است خارج از قواعد یک گفتوگوی درست است و باعث میشود اهل علم نتوانند وارد چنین فضاهایی شوند. ما اگر فضای «گفت» و «گو» یعنی گفتن و شنیدن را بازکنیم هردو طرف سود میبرند. حتی انقلاب اسلامی هم از این مناظرهها سود میبرد.
🔹 ما اتفاقا نیاز داریم فردی بیان کند که اقتصاد اسلامی نداریم تا مدافعان اقتصاد اسلامی بتوانند از این فرصت استفاده کرده و نظریه «اقتصاد اسلامی» را اثبات کنند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند «آزادی باعث بالندگی دین میشود». اگر دیگران بیاییند ضد انقلاب یا ولایت فقیه سخن بگویند ـ توجه کنید منظور سخن علمی است نه هیاهوـ باعث میشود اهل انقلاب دفاع منطقی و اخلاقی کنند.
🔸 متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23062
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
حجت الاسلام باقرزاده:نظریه پردازی و نقد آن باید منطبق بر«منطق» و «اخلاق» باشد/برچسبزنیهای مذموم باعث بیراهه رفتن گفتوگوها میشود
🔸 مقدمه: «ما اقتصاد اسلامی نداریم». مطلبی بود که چندی پیش از سوی آیتالله علوی بروجردی در کنار برخی مطالب مهم دیگر بیان شد که واکنش جمعی از سطوح مختلف حوزویان را در پی داشت. سایت مباحثات اصل بیان مطلب و نوع واکنشها و نسبت آن با معیارهای آزاداندیشی و کرسیهای نظریهپردازی را با حجتالاسلام دکتر محمدرضا باقرزاده عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی و دبیر سابق کرسیهای آزاداندیشی حوزه به گفتوگو نشسته است.
🔹 اصل این جریان، یک اتفاق مبارکی است که باید آن را به فال نیک بگیریم. اساسا شجاعت در نظریهپردازی و حرف نو زدن کار سختی نیست. چراکه نواندیشی و حرف نو زدن و تجددخواهی مورد پسند و اقبال بسیاری از افراد است. در حالی که هر نوآوری مطلوب نیست. نوآوری زمانی مطلوب است که در یک چارچوب سه ضلعی «وفاداری به اصول و اخلاق و منطق» باشد. یعنی بتواند این مثلث را حفظ کند.هم اکنون که به ماجرای اخیر یعنی اظهار نظری از سوی آقای علوی بروجردی و پاسخهای داده شده نگاه می کنیم خوشبختانه این اتفاق خوب را شاهد هستیم
🔹 در فضای امروز حوزه های علمیه بویژه با توجه به شکلگیری مراکز تخصصی علوم انسانی و اقتصاد پژوهی های حوزوی و دانشگاهی، اگر انتظار داشته باشیم همه در برابر اظهار نظر ها سکوت کنند و کسی نقدی وارد نکند و به فرموده رهبری یک «مرداب جمود» ایجاد شود؛ کسی جرات نکند نقدی وارد کند، اساسا انتظار غلطی است هر چند اظهار نظر از جایگاههای سنتی حوزه باشد.
🔹 در این فضا چه بسا در آینده اگر یک شخصیت بزرگواری یا حتی مرجع تقلیدی نظری را بیان کند که نیاز باشد مورد نقد جامعه علمی و حوزوی قرار گیرد این شجاعت وجود دارد چنانکه ابزار نقد هم که تجهیز به ابزار علم و منطق هست هم کم و بیش قابل مقایسه با سابق حوزه ها نیست. چنین بحثهایی و این زاد و ولد فرهنگی نیاز امروز حوزه و کشور ما است.
🔹 کسانی که در حوزه تخصصی وارد میشوند باید بدانند هر موضوعی را در چارچوب و دریچه تخصصی خود بررسی کنند. اگر مطلبی اقتصادی است، کسی که تخصص علم اقتصاد دارد نباید جریانشناسی او فراتر از حوزه اقتصادی باشد. اگر بحث فقهی است فرد فقیه باید در نقد آن فقط از منظر فقهی و به صورت محترمانه و منطقی و بدون هیاهو و جوسازی با اسلوب فقهی نقد کند. چیزی که ما از آزاداندیشی انتظار داریم این است.
🔹 حواسمان باشد در دام فضایی نیافتیم که اگر فردا کسی خواست یک مطلب جدیدی ارائه کنده مورد اتهام قرار گیرد. اگر از همان ابتدای اظهارنظر، برخی تعابیری خلق کنیم که به نوعی برچسب زنی از نوع مذموم آن باشد، باعث می شود گفتوگو به بیراهه کشیده شود و حاشیه افزون بر متن ایجاد کند.
🔹 ما مخالف این هستیم که اگر فردی نظری داشت، نظریهاش را در ذهن خود حبس کند و آن را ارائه ندهد. اما شرایط درست نظریهپردازی هم باید رعایت شود تا هم به سوخته شدن نظریه منتهی نشود و هم بدعت گذاری به نام نظریه پردازی صورت نگیرد.
🔹 هم باید آزادی بیان، نظریه پردازی و نقد آن را پاس بداریم و هم باید بپذیریم که این مهم باید دو قید و شرط مهم داشته باشد. «منطق» و «اخلاق»اخلاق یعنی حقوق مادی و معنوی افراد رعایت شود و آبروی یکدیگر را نبریم و همدیگر را لجنمال نکنیم و با برهان و استدلال به سخنان یکدیگر پاسخ بدهیم. پروتکلهای بحث علمی باید رعایت شود. اینکه فلانی «متحجر» یا «منحرف» است خارج از قواعد یک گفتوگوی درست است و باعث میشود اهل علم نتوانند وارد چنین فضاهایی شوند. ما اگر فضای «گفت» و «گو» یعنی گفتن و شنیدن را بازکنیم هردو طرف سود میبرند. حتی انقلاب اسلامی هم از این مناظرهها سود میبرد.
🔹 ما اتفاقا نیاز داریم فردی بیان کند که اقتصاد اسلامی نداریم تا مدافعان اقتصاد اسلامی بتوانند از این فرصت استفاده کرده و نظریه «اقتصاد اسلامی» را اثبات کنند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب که فرمودند «آزادی باعث بالندگی دین میشود». اگر دیگران بیاییند ضد انقلاب یا ولایت فقیه سخن بگویند ـ توجه کنید منظور سخن علمی است نه هیاهوـ باعث میشود اهل انقلاب دفاع منطقی و اخلاقی کنند.
🔸 متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23062
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
حجت الاسلام باقرزاده:نظریه پردازی و نقد آن باید منطبق بر«منطق» و «اخلاق» باشد/برچسبزنیهای مذموم باعث بیراهه رفتن گفتوگوها میشود…
⚡ به مناسبت بیستم صفر سالگرد رحلت محمد علی العمری
آیتالله عمری پاسدار شیعهی حجاز در قرن معاصر
🎤گفتوگو: احمد نجمی
🔸 مقدمه:بیست صفر مصادف است با رحلت مرحوم آیت الله شیخ محمد علی العمری از علمای برجسته و تاثیرگذار حجاز. به همین مناسبت گفتوگویی با فرزند ایشان شیخ کاظم عمری در خصوصا خاندان و ضشخصیت آن مرحوم و برخی مسائل مربوط به شیعیان عربستان تقدیم میشود. این گفتوگو در سال 1387 شمسی و در ایام حیات ایشان انجام شده و اگرچه تحولات سیاسی زیادی در این مدت رخ دادهاست اما مطالعه آن همچنان مفید است.
🔹 آیت الله عمری در سال 1327 ق تولد یافت. از همان کودکی ، ضمن کمک به كارهای زراعی پدر بزرگوارش، در دامن ایشان با اخلاق اسلامی ، عشق به اهل بیت و در خدمت به اهل علم تربیت شد تا اینكه پس از بروز نبوغ و استعدادش، سال 1349 به دستور پدر جهت تحصیل علوم دینی با كاروان حج به نجف اشرف عازم گشت.به این ترتیب، در مجاورت حرم امیرمؤمنان علیه السلام رحل اقامت گزید و تحت حمایت و نظارت آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی به تحصیل پرداخت. از جمله اساتید ایشان علمایی چون: سید باقر الشخص، جواد مغنیه و خود سید ابوالحسن رضوان الله علیهم بودند.
🔹 پدرم یك بار در رؤیایی صادقه خود را در حال سفر به مدینه می¬بینند که امیرمؤمنان وی را به اسم خطاب میكنند و می-پرسند: كجا میروی؟ پاسخ می¬دهد: مدینه! حضرت میفرمایند: «زود برگرد كه در آنجا نالهها برخواهد خاست و حوادثی عظیم در راه است». ایشان در نجف با جدیتی بیشتر به درس و تحصیل ادامه میدهند و وقتی از ارتحال پدرشان باخبر میشوند، آیت الله سید ابوالحسن برایشان در مدرسه «شربیانی»، مجلس فاتحه برگزار میكند.
🔹 وقتی پس از ارتحال سید ابو الحسن اصفهانی، مرجعیت نجف به آقای حكیم رسید، آیت الله حكیم، پدرم را مكلف كرد تا برای تولی امور شیعیان، به وطن بازگردد و در مدینه به مؤمنان خدمت کند.در آن زمان، فشار بسیاری روی شیعیان بود، به ویژه در زمان تركها که شیعیان را از مدینه راندند و آنها پیش از جنگ جهانی دوم به ایران و عراق و تركیه و شام پناهنده شدند. درچنین شرایطی ایشان بسیار تلاش كردند تا شیعه، در مدینه محفوظ بماند. درحقیقت، زمانی که حكومت اراده کرده بود، مدینه را از شیعه خالی کند، شیخ العمری استقامت كرد و با امامت و رهبری خود، شیعه را در این شهر حفظ نمود.
🔹 شیخ العمری با زحمات فراوان این حوزة شیعی را در میان فشارهای بسیار حفظ کرد و در آن، احكام دین و معارف را آموزش و طلاب را پرورش داد و آنها را برای تبلیغ به مناطق مختلف عربستان فرستاد. وی احكام، فقه و حدیث تدریس می کرد و به برگزاری مجلس عزای امام حسین علیه السلام و ملاقات با مؤمنان در موسم حج و دیدار با شخصیتها و علمای جهان اسلام اهتمام ویژه¬ای داشت.
🔹 در حقیقت، خودش را وقف خدمت به مؤمنان كرد. هشتاد سال به تبلیغ معارف دینی پرداخت. از نظر فعالیت¬های اجتماعی نیز ایشان برای مردم جلسات مختلف معارفی برپا می¬کنند و بر جنازة مؤمنان نماز می¬گزارند. صیغة عقد می خوانند، در مناسبات شركت، اختلافات مردم را حل و امورشان را اصلاح می کنند. دعوت مردم حتی فقرا را می پذیرند، صندوق خیریهای هم تشكیل داده¬اند كه 500 خانوار را تحت پوشش می¬گیرد و درسال، غیر از مستمری، لباسِ عید و هدایایی به آنها می دهد. تأمین مسكن ارزان برای شیعیان و رفع نیازهای آنها از دیگر خدمات اجتماعی پدرم می¬باشد. در واقع شیخ عمری همة شیعیان را به چشم یك خانوادة بزرگ می بینند و به کار آنها رسیدگی میكند.
🔹 - همانطور که گفتم ـ پدرم زمانی که در نجف زندگی می¬کرد، با تنگناها و دشواری¬های بسیار مالی روبرو بود، اما پس از مدتی، خدا در زندگیش گشایشی ایجاد کرد، طوری که او توانست از راه خرید و فروش سنگ¬های زینتی (انگشتر) و چادر و روسری توسط قافلههای حج، اندك سرمایهای جمع کند و در مدینه مزرعهای بخرد.در این مزرعه چاهی وجود دارد که معروف است آن را رسول الله به یك پیرزنی هدیه كردند و دعا فرمودند كه خدا خیری كثیر در آن قرار دهد. این چاه، آبی پرخیر و برکت دارد. بعدها این مزرعه توسعه یافت، تا اندازه¬ای که اكنون به 5/6 هكتار رسیده است. من خودم همراه ایشان در این مزرعه كار میكردم. پدرم تمام کارهای مزرعه (تمیز كردن جویها، جابجایی سنگها، دیواركشی و رسیدگی به نخلها...) را خودش انجام می داد.
🔸 تکمله:
آیتالله شیخ محمدعلیالعمری در ۲۰ صفر ۱۴۳۲ق (برابر با ۴ بهمن ۱۳۸۹ش) در ۱۰۵ سالگی درگذشت. و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. هیئتی به نمایندگی از طرف آیت الله خامنهای در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. بسیاری از مراجع تقلید نیز با صدور پیامهایی درگذشت وی را تسلیت گفتند.
🔸 متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23065
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
آیتالله عمری پاسدار شیعهی حجاز در قرن معاصر
🎤گفتوگو: احمد نجمی
🔸 مقدمه:بیست صفر مصادف است با رحلت مرحوم آیت الله شیخ محمد علی العمری از علمای برجسته و تاثیرگذار حجاز. به همین مناسبت گفتوگویی با فرزند ایشان شیخ کاظم عمری در خصوصا خاندان و ضشخصیت آن مرحوم و برخی مسائل مربوط به شیعیان عربستان تقدیم میشود. این گفتوگو در سال 1387 شمسی و در ایام حیات ایشان انجام شده و اگرچه تحولات سیاسی زیادی در این مدت رخ دادهاست اما مطالعه آن همچنان مفید است.
🔹 آیت الله عمری در سال 1327 ق تولد یافت. از همان کودکی ، ضمن کمک به كارهای زراعی پدر بزرگوارش، در دامن ایشان با اخلاق اسلامی ، عشق به اهل بیت و در خدمت به اهل علم تربیت شد تا اینكه پس از بروز نبوغ و استعدادش، سال 1349 به دستور پدر جهت تحصیل علوم دینی با كاروان حج به نجف اشرف عازم گشت.به این ترتیب، در مجاورت حرم امیرمؤمنان علیه السلام رحل اقامت گزید و تحت حمایت و نظارت آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی به تحصیل پرداخت. از جمله اساتید ایشان علمایی چون: سید باقر الشخص، جواد مغنیه و خود سید ابوالحسن رضوان الله علیهم بودند.
🔹 پدرم یك بار در رؤیایی صادقه خود را در حال سفر به مدینه می¬بینند که امیرمؤمنان وی را به اسم خطاب میكنند و می-پرسند: كجا میروی؟ پاسخ می¬دهد: مدینه! حضرت میفرمایند: «زود برگرد كه در آنجا نالهها برخواهد خاست و حوادثی عظیم در راه است». ایشان در نجف با جدیتی بیشتر به درس و تحصیل ادامه میدهند و وقتی از ارتحال پدرشان باخبر میشوند، آیت الله سید ابوالحسن برایشان در مدرسه «شربیانی»، مجلس فاتحه برگزار میكند.
🔹 وقتی پس از ارتحال سید ابو الحسن اصفهانی، مرجعیت نجف به آقای حكیم رسید، آیت الله حكیم، پدرم را مكلف كرد تا برای تولی امور شیعیان، به وطن بازگردد و در مدینه به مؤمنان خدمت کند.در آن زمان، فشار بسیاری روی شیعیان بود، به ویژه در زمان تركها که شیعیان را از مدینه راندند و آنها پیش از جنگ جهانی دوم به ایران و عراق و تركیه و شام پناهنده شدند. درچنین شرایطی ایشان بسیار تلاش كردند تا شیعه، در مدینه محفوظ بماند. درحقیقت، زمانی که حكومت اراده کرده بود، مدینه را از شیعه خالی کند، شیخ العمری استقامت كرد و با امامت و رهبری خود، شیعه را در این شهر حفظ نمود.
🔹 شیخ العمری با زحمات فراوان این حوزة شیعی را در میان فشارهای بسیار حفظ کرد و در آن، احكام دین و معارف را آموزش و طلاب را پرورش داد و آنها را برای تبلیغ به مناطق مختلف عربستان فرستاد. وی احكام، فقه و حدیث تدریس می کرد و به برگزاری مجلس عزای امام حسین علیه السلام و ملاقات با مؤمنان در موسم حج و دیدار با شخصیتها و علمای جهان اسلام اهتمام ویژه¬ای داشت.
🔹 در حقیقت، خودش را وقف خدمت به مؤمنان كرد. هشتاد سال به تبلیغ معارف دینی پرداخت. از نظر فعالیت¬های اجتماعی نیز ایشان برای مردم جلسات مختلف معارفی برپا می¬کنند و بر جنازة مؤمنان نماز می¬گزارند. صیغة عقد می خوانند، در مناسبات شركت، اختلافات مردم را حل و امورشان را اصلاح می کنند. دعوت مردم حتی فقرا را می پذیرند، صندوق خیریهای هم تشكیل داده¬اند كه 500 خانوار را تحت پوشش می¬گیرد و درسال، غیر از مستمری، لباسِ عید و هدایایی به آنها می دهد. تأمین مسكن ارزان برای شیعیان و رفع نیازهای آنها از دیگر خدمات اجتماعی پدرم می¬باشد. در واقع شیخ عمری همة شیعیان را به چشم یك خانوادة بزرگ می بینند و به کار آنها رسیدگی میكند.
🔹 - همانطور که گفتم ـ پدرم زمانی که در نجف زندگی می¬کرد، با تنگناها و دشواری¬های بسیار مالی روبرو بود، اما پس از مدتی، خدا در زندگیش گشایشی ایجاد کرد، طوری که او توانست از راه خرید و فروش سنگ¬های زینتی (انگشتر) و چادر و روسری توسط قافلههای حج، اندك سرمایهای جمع کند و در مدینه مزرعهای بخرد.در این مزرعه چاهی وجود دارد که معروف است آن را رسول الله به یك پیرزنی هدیه كردند و دعا فرمودند كه خدا خیری كثیر در آن قرار دهد. این چاه، آبی پرخیر و برکت دارد. بعدها این مزرعه توسعه یافت، تا اندازه¬ای که اكنون به 5/6 هكتار رسیده است. من خودم همراه ایشان در این مزرعه كار میكردم. پدرم تمام کارهای مزرعه (تمیز كردن جویها، جابجایی سنگها، دیواركشی و رسیدگی به نخلها...) را خودش انجام می داد.
🔸 تکمله:
آیتالله شیخ محمدعلیالعمری در ۲۰ صفر ۱۴۳۲ق (برابر با ۴ بهمن ۱۳۸۹ش) در ۱۰۵ سالگی درگذشت. و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. هیئتی به نمایندگی از طرف آیت الله خامنهای در مراسم خاکسپاری او شرکت کردند. بسیاری از مراجع تقلید نیز با صدور پیامهایی درگذشت وی را تسلیت گفتند.
🔸 متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23065
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
آیتالله عمری پاسدار شیعهی حجاز در قرن معاصر « مباحثات
⚡ مدیر موسسه تنظیم و ترجمه آثار علامه سید جعفر مرتضی عاملی:
مأساةالزهرا تولدی دوباره برای سیدجعفر مرتضی بود/ تلاش میکنیم منهجشناسی آثار ایشان را تهیه کنیم
🔹 طی حضور قریب به 30 ساله ایشان در ایران بسیاری از طلاب لبنانی و برخی از افاضل و طلاب ایرانی در خدمت ایشان مسائل مختلف تاریخپژوهی را فراگرفتند. ایشان در زمان حضور در ایران مرکز علمی «المرتضی للتحقیق» را برای طلاب لبنانی تشکیل دادند و از جمله طلاب لبنانی میتوانیم به «شیخ علی دعموش» و «شیخ مصطفی قصیر» اشاره کنیم. از بین فضلا و اساتید ایرانی هم می توانیم به جناب آقای رسول جعفریان اشاره کنیم که سالها از محضر حاجآقا بهرهمند شدهاند.
🔹 حضور ایشان در لبنان هم برکات زیادی داشت و منجر به تالیف کتابهای مختلفی شد. از جملهی آنان کتاب معروف «مأساةالزهراء» است. به جرات میتوانم عرض کنم که «مأساةالزهراء» ولادت دوباره برای علامه سیدجعفر مرتضی بود. این کتاب در سال 1376 شمسی نگاشته شده است. تعداد تالیفات ایشان قبل از این کتاب اگرچه برخی معروف، اما محدود است. اما پس از نگارش «مأساةالزهراء» گویا قلم ایشان برکت خاصی گرفت و کتابهای معظم «الصحیح من سیرة النبی و سیرة امام علی» و دهها کتاب دیگر را تالیف کردند.
🔹 در سال 1385 شمسی و طی جنگ 33 روزه، کتابخانه ایشان مورد هدف رزیم صهیونیستی قرار گرفت و از بین رفت. از دست رفتن کتابخانه برای یک پژوهشگر و محقق آن هم در عرصه تاریخ یعنی از دست رفتن همهی دارائیها. اما همین متلاشی شدن کتابخانه برکات دیگری هم داشت که منجر به نگارش سیره امیرالمومنین شد و برخی کتابهای دیگری که به موازات آن نوشته شدهاست.همین ایام بود که عارضه سرطان بر ایشان غالب شد. اما با آن مبارزه کردند و در زمان ابتلاء به سرطان 24 جلد سیره امام حسین علیه السلام و ۱۲ جلد کتاب سیره امام حسن علیه السلام ودها کتاب دیگر را تالیف کردند.
🔹 برخی به ایشان برخی نقدها را وارد کرده و عنوان کردهاند که «تاریخ نگاری سیدجعفر مرتضی با مبانی مغایرت دارد»! این در حالی است که این منتقدین توجه ندارند که سیدجعفر مرتضی تاریخنگاری نمیکند، بلکه تاریخپژوهی میکند. تاریخ نگاری را دیگران کردهاند و او گزارههای تاریخی را بررسی می کند و سره را از ناسره جدا میکند و محاکمه میکند.
🔹 همچنین باید این را این نکته را هم عرض کنم که اگرچه تبلور مرحوم علامه سیدمرتضی در تاریخ است اما تسلط و اشراف ایشان به سایر علوم از جمله تفسیر و فقه را نباید نادیده گرفت.ایشان درس خارج داشتند و نظرات فقهی ایشان در کتاب چهار جلدی «الاعتماد فی التقلید و الاجتهاد» گردآوری شدهاست. اما ایشان معتقد بودند در عرصه فقهی همگان حضور دارند و ممکن است نظرات اختصاصی بنده اندک باشد. بخاطر همین ایشان بر رشته تاریخ تمرکز پیدا کردند.
🔹 ما در موسسه تنظیم و نشر آثار ایشان در حال تلاش برای گردآوری منظومه فکری ایشان هستیم. برای نمونه تلاش میکنیم «مستدرک الصحیح من سیرةالنبیالاعظم» را گردآوری کنیم. یعنی آنچه که سیدجعفر مرتضی نیاوردهاست را طبق منظومه فکری ایشان بیاوریم.
🔹 ما خودمان هماینک در حال ترجمه آثار هستیم. اگرچه ممکن است روند انجام کار کمی آرام و با سرعت پایین باشد اما دقت را فدای زمان نمیکنیم. هماکنون در موسسه هر روز از ساعت هفت صبح با تعدادی از همکاران گردهم میآییم و کلمه به کلمه متونی که توسط برخی مترجمین مورد تایید ترجمه شدهاست را بررسی میکنیم.
🔹 بخش آموزش موسسه هم از دیگر بخشهایی است که تلاش میکنیم در آن برخی از محققین دارای استعداد و توانمندی در سیره پژوهی را شناسایی و جذب کنیم و براساس منهج سیرهپژوهی علامه سیدجعفر مرتضی تربیت کنیم. واکنون نیز یک دوره تدریس کتاب الصحیح من السیره النبی الاعظم در مؤسسه در حال اجرا مىباشد که بسیار مورد پسند ورضایت برادران است.
🔹 در بخش مشاوره هم تلاش می کنیم با افرادی که در زمینه تاریخ فعالیت میکنند ارتباط گرفته و به آنها کمک کنیم. از جمله این افراد هنرمندان و فیلم سازان هستند. همانطور که میدانید برنامههای تلوزیونی و سینمائی مختلفی در موضوع تاریخ اسلام با هزینههای هنگفت تهیه و تولید میشود. ما باید سراغ این افراد برویم و با مشاورههای درست تلاش کنیم اشتباه در روایت آنان از تاریخ به حداقل ممکن برسد.
رماننویسان هم از جمله هنرمندان هستند. ما باید سراغ آنها برویم، برخی را تشویق به مطالعه و نگارش رمانهای تاریخ و بخش دیگر که در این زمینه در حال فعالیت هستند را کمک و مشاوره دهیم.
🔸 مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23072
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مأساةالزهرا تولدی دوباره برای سیدجعفر مرتضی بود/ تلاش میکنیم منهجشناسی آثار ایشان را تهیه کنیم
🔹 طی حضور قریب به 30 ساله ایشان در ایران بسیاری از طلاب لبنانی و برخی از افاضل و طلاب ایرانی در خدمت ایشان مسائل مختلف تاریخپژوهی را فراگرفتند. ایشان در زمان حضور در ایران مرکز علمی «المرتضی للتحقیق» را برای طلاب لبنانی تشکیل دادند و از جمله طلاب لبنانی میتوانیم به «شیخ علی دعموش» و «شیخ مصطفی قصیر» اشاره کنیم. از بین فضلا و اساتید ایرانی هم می توانیم به جناب آقای رسول جعفریان اشاره کنیم که سالها از محضر حاجآقا بهرهمند شدهاند.
🔹 حضور ایشان در لبنان هم برکات زیادی داشت و منجر به تالیف کتابهای مختلفی شد. از جملهی آنان کتاب معروف «مأساةالزهراء» است. به جرات میتوانم عرض کنم که «مأساةالزهراء» ولادت دوباره برای علامه سیدجعفر مرتضی بود. این کتاب در سال 1376 شمسی نگاشته شده است. تعداد تالیفات ایشان قبل از این کتاب اگرچه برخی معروف، اما محدود است. اما پس از نگارش «مأساةالزهراء» گویا قلم ایشان برکت خاصی گرفت و کتابهای معظم «الصحیح من سیرة النبی و سیرة امام علی» و دهها کتاب دیگر را تالیف کردند.
🔹 در سال 1385 شمسی و طی جنگ 33 روزه، کتابخانه ایشان مورد هدف رزیم صهیونیستی قرار گرفت و از بین رفت. از دست رفتن کتابخانه برای یک پژوهشگر و محقق آن هم در عرصه تاریخ یعنی از دست رفتن همهی دارائیها. اما همین متلاشی شدن کتابخانه برکات دیگری هم داشت که منجر به نگارش سیره امیرالمومنین شد و برخی کتابهای دیگری که به موازات آن نوشته شدهاست.همین ایام بود که عارضه سرطان بر ایشان غالب شد. اما با آن مبارزه کردند و در زمان ابتلاء به سرطان 24 جلد سیره امام حسین علیه السلام و ۱۲ جلد کتاب سیره امام حسن علیه السلام ودها کتاب دیگر را تالیف کردند.
🔹 برخی به ایشان برخی نقدها را وارد کرده و عنوان کردهاند که «تاریخ نگاری سیدجعفر مرتضی با مبانی مغایرت دارد»! این در حالی است که این منتقدین توجه ندارند که سیدجعفر مرتضی تاریخنگاری نمیکند، بلکه تاریخپژوهی میکند. تاریخ نگاری را دیگران کردهاند و او گزارههای تاریخی را بررسی می کند و سره را از ناسره جدا میکند و محاکمه میکند.
🔹 همچنین باید این را این نکته را هم عرض کنم که اگرچه تبلور مرحوم علامه سیدمرتضی در تاریخ است اما تسلط و اشراف ایشان به سایر علوم از جمله تفسیر و فقه را نباید نادیده گرفت.ایشان درس خارج داشتند و نظرات فقهی ایشان در کتاب چهار جلدی «الاعتماد فی التقلید و الاجتهاد» گردآوری شدهاست. اما ایشان معتقد بودند در عرصه فقهی همگان حضور دارند و ممکن است نظرات اختصاصی بنده اندک باشد. بخاطر همین ایشان بر رشته تاریخ تمرکز پیدا کردند.
🔹 ما در موسسه تنظیم و نشر آثار ایشان در حال تلاش برای گردآوری منظومه فکری ایشان هستیم. برای نمونه تلاش میکنیم «مستدرک الصحیح من سیرةالنبیالاعظم» را گردآوری کنیم. یعنی آنچه که سیدجعفر مرتضی نیاوردهاست را طبق منظومه فکری ایشان بیاوریم.
🔹 ما خودمان هماینک در حال ترجمه آثار هستیم. اگرچه ممکن است روند انجام کار کمی آرام و با سرعت پایین باشد اما دقت را فدای زمان نمیکنیم. هماکنون در موسسه هر روز از ساعت هفت صبح با تعدادی از همکاران گردهم میآییم و کلمه به کلمه متونی که توسط برخی مترجمین مورد تایید ترجمه شدهاست را بررسی میکنیم.
🔹 بخش آموزش موسسه هم از دیگر بخشهایی است که تلاش میکنیم در آن برخی از محققین دارای استعداد و توانمندی در سیره پژوهی را شناسایی و جذب کنیم و براساس منهج سیرهپژوهی علامه سیدجعفر مرتضی تربیت کنیم. واکنون نیز یک دوره تدریس کتاب الصحیح من السیره النبی الاعظم در مؤسسه در حال اجرا مىباشد که بسیار مورد پسند ورضایت برادران است.
🔹 در بخش مشاوره هم تلاش می کنیم با افرادی که در زمینه تاریخ فعالیت میکنند ارتباط گرفته و به آنها کمک کنیم. از جمله این افراد هنرمندان و فیلم سازان هستند. همانطور که میدانید برنامههای تلوزیونی و سینمائی مختلفی در موضوع تاریخ اسلام با هزینههای هنگفت تهیه و تولید میشود. ما باید سراغ این افراد برویم و با مشاورههای درست تلاش کنیم اشتباه در روایت آنان از تاریخ به حداقل ممکن برسد.
رماننویسان هم از جمله هنرمندان هستند. ما باید سراغ آنها برویم، برخی را تشویق به مطالعه و نگارش رمانهای تاریخ و بخش دیگر که در این زمینه در حال فعالیت هستند را کمک و مشاوره دهیم.
🔸 مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/23072
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
مأساةالزهرا تولدی دوباره برای سیدجعفر مرتضی بود/ تلاش میکنیم منهجشناسی آثار ایشان را تهیه کنیم « مباحثات
⚡ جنگ یا صلح؛ مسئله این نیست
🔸 سخنان اخیر رئیس جمهور و طرح مجدد موضوع صلح امامحسن(ع) و الگوسازی آن برای جامعه امروزی ایران واکنشهای زیادی را در بین سطوح مختلف جامعه درپی داشتهاست. این یادداشت به دنبال نقد و پاسخ به محتوای بیان شده نیست چراکه پیشتر نیز شبیه این سخنان از سوی ایشان مطرح شده و پاسخهای گوناگونی نیز داده شدهاست.
🔸 ناگفته پیداست که تحولات اقتصادی ایران در چند سال گذشته و افت چشمگیر ارزش پول ملی باعث تورم شدید و غیرقابل تحملی برای بسیاری از خانوادهها شدهاست. همزمانی این اتفاقات با بیماری کرونا ضربهی اقتصادی را تشدید کرده و بسیاری از مشاغل لطمات شدیدی خوردهاند. به صورت کلی باید گفت وضعیت اقتصادی جامعه ایرانی دچار بحران عجیبی شده و هرلحظه ممکن است در قالبهای غیرمنتظرهای خود را بروز دهد.
🔸 بحران اقتصادی دامنگیر جامعه و تشدید آن توسط بیماری کرونا تاثیرات منفی زیادی نیز برروان جامعه گذاشتهاست. این چالشهای روحی و روانی از بحران اقتصادی نیز نگرانکنندهتر است. القای ناامیدی نسبت به وضعیت امروز و فردای کشور در سطوح مختلف بویژه جوانان سم مهلکی برای هر جامعه بویژه جامعهی ایرانی محصور در بین تبلیغات مسموم دشمنان است.
🔸 دقیقا درهمین مقطع خاص و در چند ماه اخیر سخنان مختلفی از سوی رئیسجمهور مطرح میشود که برخی از جهت علمی و تاریخی کاملا غلط بوده و برخی دیگر بدون نیاز به استدلال خاصی به قدری نادرست بوده که مورد مضحکه عموم جامعه قرار میگیرد. با توجه به مقدمهی فوق بیان چند نکته ضروری است:
🔹 انتظار مردم حرکت جدی دولتمردان برای حل مشکلات است. هرازچندی شنیدن سخنان نسنجیدهی مسئولان روان جامعه را به هم ریخته و باعث تشدید مشکلات میشود. بویژه آنکه برخی سخنان – مانند موضوع صلح امام حسن(ع)ـ پیشتر نیز یکبار مطرح و مورد نقد و پاسخگوئی بسیاری از اساتید مختلف حوزه و دانشگاه قرار گرفته بود. حال سوال جدی از ئیس جمهور این است که بیان این مسائل که قبلا هم امتحان شدهاست با چه هدفی صورت میگیرد؟ و چرا مجددا باید شاهد تشنجات و مجادلات بیهوده باشیم؟به جرات می توان گفت مشکل فعلی جامعه نظریهپردازی مسئولان نیست. حل واقعی مشکلات است.
🔹 بیان سخنان نسجیده طبیعتا واکنشهای تندی را هم درپی خواهد داشت. نمیتوان انتظار داشت جامعهی عصبانی از مشکلات و ناتوانی مسئولان خونسردی خود را حفظ کند. جای تاسف دارد که نظام جمهوری اسلامی ایران پس از چهل سال حرکت مقتدرانه، تجربیات سالهای نخست خود را تداعی کند. از استیضاح تا درخواست حکم اعدام برای رئیسجمهور از سوی برخی نمایندگان. این سطح از تنشها باعث تضعیف حاکمیت بوده و به صورت مبنائی باید عامل اصلی این تنشها یعنی مشکلات اقتصادی و تشنجهای روحی و روانی که هر از چندی توسط مسئولان به جامعه وارد میشود را حل کرد.
🔹 بارها رئیسجمهور مسائل مختلف دینی از جمله موضوعات اعتقادی یا تاریخی را برای توجیه روند تصمیمگیریهای خود مورد استناد قرار دادهاند . در اغلب این موارد علما و بزرگان حوزه واکنش نشان داده این استنادات را رد کردهاند. تکرار این مسائل عملا مواجهه رئیسجمهور با جامعهی علمی و دینی کشور است که برای رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی ایران بویژه آنکه یک فرد حوزوی است مناسب نیست.
🔹 در موضوعات گذشته بویژه طرح موضوع صلح امامحسن(ع) بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی سکوت حوزویان بویژه علما و مراجع را زیر سوال بردند. قطعا واکنش یا سکوت علما و مراجع عظام تقلید براساس مصلحت و حکمت بوده و خواهد بود اما جا دارد مشاوران حوزوی جناب رئیسجمهور این موضوع مهم را به ایشان یادآوری کنند که یکی از مهمترین عوارض طرح چنین مسائلی زیرسوال رفتن و مواخذهی مراجع معظم تقلید وعلما خواهد بود. پس اگرکه رعایت حرمت مراجع تقلید برای رئیس جمهور و اطرافیان ایشان مهم است باید از طرح این مسائل خودداری کنند تا سکوت مراجع عظام تقلید و علما مورد سوال و انتقاد جامعه قرار نگیرد.
http://mobahesat.ir/23078
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸 سخنان اخیر رئیس جمهور و طرح مجدد موضوع صلح امامحسن(ع) و الگوسازی آن برای جامعه امروزی ایران واکنشهای زیادی را در بین سطوح مختلف جامعه درپی داشتهاست. این یادداشت به دنبال نقد و پاسخ به محتوای بیان شده نیست چراکه پیشتر نیز شبیه این سخنان از سوی ایشان مطرح شده و پاسخهای گوناگونی نیز داده شدهاست.
🔸 ناگفته پیداست که تحولات اقتصادی ایران در چند سال گذشته و افت چشمگیر ارزش پول ملی باعث تورم شدید و غیرقابل تحملی برای بسیاری از خانوادهها شدهاست. همزمانی این اتفاقات با بیماری کرونا ضربهی اقتصادی را تشدید کرده و بسیاری از مشاغل لطمات شدیدی خوردهاند. به صورت کلی باید گفت وضعیت اقتصادی جامعه ایرانی دچار بحران عجیبی شده و هرلحظه ممکن است در قالبهای غیرمنتظرهای خود را بروز دهد.
🔸 بحران اقتصادی دامنگیر جامعه و تشدید آن توسط بیماری کرونا تاثیرات منفی زیادی نیز برروان جامعه گذاشتهاست. این چالشهای روحی و روانی از بحران اقتصادی نیز نگرانکنندهتر است. القای ناامیدی نسبت به وضعیت امروز و فردای کشور در سطوح مختلف بویژه جوانان سم مهلکی برای هر جامعه بویژه جامعهی ایرانی محصور در بین تبلیغات مسموم دشمنان است.
🔸 دقیقا درهمین مقطع خاص و در چند ماه اخیر سخنان مختلفی از سوی رئیسجمهور مطرح میشود که برخی از جهت علمی و تاریخی کاملا غلط بوده و برخی دیگر بدون نیاز به استدلال خاصی به قدری نادرست بوده که مورد مضحکه عموم جامعه قرار میگیرد. با توجه به مقدمهی فوق بیان چند نکته ضروری است:
🔹 انتظار مردم حرکت جدی دولتمردان برای حل مشکلات است. هرازچندی شنیدن سخنان نسنجیدهی مسئولان روان جامعه را به هم ریخته و باعث تشدید مشکلات میشود. بویژه آنکه برخی سخنان – مانند موضوع صلح امام حسن(ع)ـ پیشتر نیز یکبار مطرح و مورد نقد و پاسخگوئی بسیاری از اساتید مختلف حوزه و دانشگاه قرار گرفته بود. حال سوال جدی از ئیس جمهور این است که بیان این مسائل که قبلا هم امتحان شدهاست با چه هدفی صورت میگیرد؟ و چرا مجددا باید شاهد تشنجات و مجادلات بیهوده باشیم؟به جرات می توان گفت مشکل فعلی جامعه نظریهپردازی مسئولان نیست. حل واقعی مشکلات است.
🔹 بیان سخنان نسجیده طبیعتا واکنشهای تندی را هم درپی خواهد داشت. نمیتوان انتظار داشت جامعهی عصبانی از مشکلات و ناتوانی مسئولان خونسردی خود را حفظ کند. جای تاسف دارد که نظام جمهوری اسلامی ایران پس از چهل سال حرکت مقتدرانه، تجربیات سالهای نخست خود را تداعی کند. از استیضاح تا درخواست حکم اعدام برای رئیسجمهور از سوی برخی نمایندگان. این سطح از تنشها باعث تضعیف حاکمیت بوده و به صورت مبنائی باید عامل اصلی این تنشها یعنی مشکلات اقتصادی و تشنجهای روحی و روانی که هر از چندی توسط مسئولان به جامعه وارد میشود را حل کرد.
🔹 بارها رئیسجمهور مسائل مختلف دینی از جمله موضوعات اعتقادی یا تاریخی را برای توجیه روند تصمیمگیریهای خود مورد استناد قرار دادهاند . در اغلب این موارد علما و بزرگان حوزه واکنش نشان داده این استنادات را رد کردهاند. تکرار این مسائل عملا مواجهه رئیسجمهور با جامعهی علمی و دینی کشور است که برای رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی ایران بویژه آنکه یک فرد حوزوی است مناسب نیست.
🔹 در موضوعات گذشته بویژه طرح موضوع صلح امامحسن(ع) بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی سکوت حوزویان بویژه علما و مراجع را زیر سوال بردند. قطعا واکنش یا سکوت علما و مراجع عظام تقلید براساس مصلحت و حکمت بوده و خواهد بود اما جا دارد مشاوران حوزوی جناب رئیسجمهور این موضوع مهم را به ایشان یادآوری کنند که یکی از مهمترین عوارض طرح چنین مسائلی زیرسوال رفتن و مواخذهی مراجع معظم تقلید وعلما خواهد بود. پس اگرکه رعایت حرمت مراجع تقلید برای رئیس جمهور و اطرافیان ایشان مهم است باید از طرح این مسائل خودداری کنند تا سکوت مراجع عظام تقلید و علما مورد سوال و انتقاد جامعه قرار نگیرد.
http://mobahesat.ir/23078
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
جنگ یا صلح؛ مسئله این نیست « مباحثات
⚡ ویژهنامه سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب به قم
🔹 27 مهرماه مصادف است با دهمین سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب به قم
مباحثات در نخستین سال فعالیت خود که مصادف با سومین سالگرد این سفر بود اقدام به تهیه و انتشار ویژهنامههای با هدف بررسی نتایج این سفر برای حوزههای علمیه بود.
به همین مناسبت این پرونده پس از هفت سال منتشر میشود تا مجددا مورد بررسی قرار گیرد که مطالبات رهبری از حوزویان و همچنین نظرات برخی مسئولین تا چه اندازه محقق شدهاست.
http://mobahesat.ir/23082
✏ مشاهده پرونده:
http://mobahesat.ir/issue/issue-02
✏ مشاهدهی صفحه ویژه سفر رهبر معظم انقلاب به قم و دسترسی کامل به اخبار
https://farsi.khamenei.ir/package?id=10268
✏ حاشیهی یکی از گعدههای علما با رهبر معظم انقلاب
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=10405
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹 27 مهرماه مصادف است با دهمین سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب به قم
مباحثات در نخستین سال فعالیت خود که مصادف با سومین سالگرد این سفر بود اقدام به تهیه و انتشار ویژهنامههای با هدف بررسی نتایج این سفر برای حوزههای علمیه بود.
به همین مناسبت این پرونده پس از هفت سال منتشر میشود تا مجددا مورد بررسی قرار گیرد که مطالبات رهبری از حوزویان و همچنین نظرات برخی مسئولین تا چه اندازه محقق شدهاست.
http://mobahesat.ir/23082
✏ مشاهده پرونده:
http://mobahesat.ir/issue/issue-02
✏ مشاهدهی صفحه ویژه سفر رهبر معظم انقلاب به قم و دسترسی کامل به اخبار
https://farsi.khamenei.ir/package?id=10268
✏ حاشیهی یکی از گعدههای علما با رهبر معظم انقلاب
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=10405
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
ویژهنامه سالگرد سفر رهبر معظم انقلاب به قم « مباحثات
🔹اقتصاد اسلامی، چالش ها و ابهام ها
ارائه دهنده:حجت الاسلام دکتر یوسفی شیخ رباط(دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید)
⏲ چهارشنبه ۹۹/۷/۳۰ ساعت ۱۸:۳۰
🏛 مدرسه فقهی امام محمدباقر علیه السلام
پخش زنده از اینستاگرم
https://www.instagram.com/mfeb.ir/
کانال ایتا:
@neshast_mfemb
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
ارائه دهنده:حجت الاسلام دکتر یوسفی شیخ رباط(دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه مفید)
⏲ چهارشنبه ۹۹/۷/۳۰ ساعت ۱۸:۳۰
🏛 مدرسه فقهی امام محمدباقر علیه السلام
پخش زنده از اینستاگرم
https://www.instagram.com/mfeb.ir/
کانال ایتا:
@neshast_mfemb
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
⚡ به مناسبت سالگرد رحلت آیتالله مهدوی کنی؛
شیخالرئیسِ منصف پایتخت
🔹 آیت الله شیخ محمدرضا مهدوی کنی در حالی در سن ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت میتواند بهترین الگو برای انقلابیگری با مشی انصاف و اعتدال باشد؛ عنصری که امروز بیش از هر زمانی مورد نیاز نظام اسلامی است.وی به سال ۱۳۱۰ شمسی در منطقه کن از توابع آن زمان تهران که هماینک به این کلانشهر متصل شده است متولد شد. پدر وی کشاورز و گاهی اهل تجارت و مادرش از متدینان قریه کن بود.مهدوی کنی از دوران کودکی خود، علاوه بر واقعه کشف حجاب، ماجرای اشغال تهران توسط ارتش متفقین را به یاد داشت.
🔹 محمدرضا به تشویق پدرش وارد مدرسه سپهسالار تهران شد. ولی بعد از مدت کوتاهی به سال ۱۳۲۴ شمسی و در ۱۴ سالگی به مدرسه لرزاده تهران رفت. در این مدرسه استاد مهذب و وارستهای حضور داشت که آیت الله مهدوی کنی تربیت دینی و اخلاقی خود را مدیون اوست؛ استادی که پس از ۶۰ سال همچنان تصویرش در اتاق شیخ محمدرضا وجود دارد. «حاج شیخ علی اکبر برهان» از شخصیتهای وارسته اخلاقی آن زمان بود که از حوزه نجف به قصد تربیت شاگردان دینی به ایران بازگشته بود.
🔹 آیت الله مهدوی کنی در ۱۴ سالگی، زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبود با لباس عاریهای از استاد خود معمم شد. البته بعدها توانست پارچهای تهیه کند و نزد شیخ رجبعلی خیاط رفت تا برای او قبا بدوزد. شیخ رجبعلی خیاط به شیخ محمدرضا جوان گفت تلنگری زد که: «میخواهی چه کاره بشوی؟ طلبه بشوی یا آدم؟»این سؤال اگرچه در ابتدا برای طلبه جوان سنگین بود ولی تأثیر خود را گذاشت. شیخ محمدرضا مهدوی کنی تهذیب اخلاق را مقدم بر درس شمرد و از همین رو تا پایان عمر نماد اخلاق در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شد.
🔹 آیت الله مهدوی کنی در سال ۱۳۲۷ شمسی و در ۱۷ سالگی به قم عزیمت کرد. ابتدا در مدرسه فیضیه و سپس در حجتیه اقامت گزید. شیخ محمدرضا دروس سطح را از محضر حضرات آیات مشکینی، مجاهدی و سلطانی طباطبائی فراگرفت. فلسفه را از مرحوم علامه طباطبائی و اسفار را از حضرت آیت الله سیدابوالحسن قزوینی آموخت.
🔹 وی حدود سال ۱۳۳۰ در درس خارج حضرت آیت الله العظمی بروجردی و امام راحل حضور یافت. به اعتقاد شیخ محمدرضا از بین دروس خارج آن زمان، تنها درس خارج آیت الله بروجردی و امام خمینی شاگردپرور بود و اونیز همراه با دیگر طلاب مستعد و درسخوان حوزه در این دو درس شرکت میکرد.
🔹 او در سال ۱۳۵۴ به همراه آیت الله طالقانی و لاهوتی و هاشمی رفسنجانی توسط ساواک بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به چهار سال زندان محکوم شد. دولت در آن زمان، سیاست تبعید و متفرق کردن مبارزان را در پیش گرفته بود و بر همین اساس شیخ محمدرضا مهدوی کنی را به بوکان تبعید کرد.
🔹 روحانیون و علمای تهران که هدف مشترکی به نام «نهضت امام خمینی» داشتند برای همفکری و همکاری، جلسات مشترکی برگزار میکردند. این جلسات که برای جلوگیری از اطلاع ساواک هر از چندی در منزل یکی از اعضا برگزار میشد، نقطه آغاز فعالیتی بود که بعدها به «جامعه روحانیت مبارز» شهرت یافت. آیت الله مهدوی کنی در اینباره میگفت: «ما در این جلسات، مسائل سیاسی و بعضی حرفهایی که قرار بود روی منبرها گفته شود را از قبل هماهنگ میکردیم. گاهی هم اطلاعیهها، تلگرافها و نامهها را برای نشر و پخش تنظیم میکردیم.»
سالهای پرالتهاب نخست انقلاب سپری شد. آیت الله مهدوی کنی در متن مدیریت بحرانهای مختلف قرار داشت. از شورای انقلاب گرفته تا ریاست کمیتهها و وزارت کشور. ساختار شخصیت وی ایجاب میکرد که به تربیت شاگردان بپردازد. چه آنکه پیش از انقلاب نیز نخستین مأموریت خود را تبلیغ و ارشاد دینی مردم تعیین کرده بود.
🔹 پیگیری همین ایدهها بود که اوایل دهه شصت دانشگاه امام صادق راهاندازی شد. در ابتدای امر، هیئت امنائی با حضور حضرات آیات منتظری، مشکینی، امینی، امامی کاشانی، خامنهای و مهدوی کنی تشکیل شد. برخی دیگر از معتمدان بازاری هم در این هیئت حضور داشتند. مدیریت این دانشگاه در همان ابتدای امر به آیت الله مهدوی کنی محول شد و وی فعالیتهای خود را در آنجا متمرکز کرد: «در اساسنامه آن، کارهایی نظیر تأسیس رادیو و تلوزیون، اعزام مبلغ به خارج، ارتباط با دانشگاهها و مسلمانان جهان پیش بینی شده بود»
🔹 مرحوم آیت الله مهدوی کنی، ساعاتی پس از آنکه در بیست و پنجمین مراسم سالگرد رحلت امام خمینی در حرم مطهرش حضور یافته بود دچار عارضه قلبی و بلافاصله در بیمارستان بهمن تهران بستری شد. تعداد زیادی از مسئولان نظام از جمله رهبر معظم انقلاب به ملاقات وی رفتند. سرانجام پس از گذراندن دوران طولانی نقاهت، آیت الله مهدوی کنی در صبحگانه ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳ دار فانی را وداع گفت.
مشاهده متن کامل
👇👇👇
http://mobahesat.ir/5029
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
شیخالرئیسِ منصف پایتخت
🔹 آیت الله شیخ محمدرضا مهدوی کنی در حالی در سن ۸۳ سالگی دار فانی را وداع گفت میتواند بهترین الگو برای انقلابیگری با مشی انصاف و اعتدال باشد؛ عنصری که امروز بیش از هر زمانی مورد نیاز نظام اسلامی است.وی به سال ۱۳۱۰ شمسی در منطقه کن از توابع آن زمان تهران که هماینک به این کلانشهر متصل شده است متولد شد. پدر وی کشاورز و گاهی اهل تجارت و مادرش از متدینان قریه کن بود.مهدوی کنی از دوران کودکی خود، علاوه بر واقعه کشف حجاب، ماجرای اشغال تهران توسط ارتش متفقین را به یاد داشت.
🔹 محمدرضا به تشویق پدرش وارد مدرسه سپهسالار تهران شد. ولی بعد از مدت کوتاهی به سال ۱۳۲۴ شمسی و در ۱۴ سالگی به مدرسه لرزاده تهران رفت. در این مدرسه استاد مهذب و وارستهای حضور داشت که آیت الله مهدوی کنی تربیت دینی و اخلاقی خود را مدیون اوست؛ استادی که پس از ۶۰ سال همچنان تصویرش در اتاق شیخ محمدرضا وجود دارد. «حاج شیخ علی اکبر برهان» از شخصیتهای وارسته اخلاقی آن زمان بود که از حوزه نجف به قصد تربیت شاگردان دینی به ایران بازگشته بود.
🔹 آیت الله مهدوی کنی در ۱۴ سالگی، زمانی که هنوز نوجوانی بیش نبود با لباس عاریهای از استاد خود معمم شد. البته بعدها توانست پارچهای تهیه کند و نزد شیخ رجبعلی خیاط رفت تا برای او قبا بدوزد. شیخ رجبعلی خیاط به شیخ محمدرضا جوان گفت تلنگری زد که: «میخواهی چه کاره بشوی؟ طلبه بشوی یا آدم؟»این سؤال اگرچه در ابتدا برای طلبه جوان سنگین بود ولی تأثیر خود را گذاشت. شیخ محمدرضا مهدوی کنی تهذیب اخلاق را مقدم بر درس شمرد و از همین رو تا پایان عمر نماد اخلاق در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی شد.
🔹 آیت الله مهدوی کنی در سال ۱۳۲۷ شمسی و در ۱۷ سالگی به قم عزیمت کرد. ابتدا در مدرسه فیضیه و سپس در حجتیه اقامت گزید. شیخ محمدرضا دروس سطح را از محضر حضرات آیات مشکینی، مجاهدی و سلطانی طباطبائی فراگرفت. فلسفه را از مرحوم علامه طباطبائی و اسفار را از حضرت آیت الله سیدابوالحسن قزوینی آموخت.
🔹 وی حدود سال ۱۳۳۰ در درس خارج حضرت آیت الله العظمی بروجردی و امام راحل حضور یافت. به اعتقاد شیخ محمدرضا از بین دروس خارج آن زمان، تنها درس خارج آیت الله بروجردی و امام خمینی شاگردپرور بود و اونیز همراه با دیگر طلاب مستعد و درسخوان حوزه در این دو درس شرکت میکرد.
🔹 او در سال ۱۳۵۴ به همراه آیت الله طالقانی و لاهوتی و هاشمی رفسنجانی توسط ساواک بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به چهار سال زندان محکوم شد. دولت در آن زمان، سیاست تبعید و متفرق کردن مبارزان را در پیش گرفته بود و بر همین اساس شیخ محمدرضا مهدوی کنی را به بوکان تبعید کرد.
🔹 روحانیون و علمای تهران که هدف مشترکی به نام «نهضت امام خمینی» داشتند برای همفکری و همکاری، جلسات مشترکی برگزار میکردند. این جلسات که برای جلوگیری از اطلاع ساواک هر از چندی در منزل یکی از اعضا برگزار میشد، نقطه آغاز فعالیتی بود که بعدها به «جامعه روحانیت مبارز» شهرت یافت. آیت الله مهدوی کنی در اینباره میگفت: «ما در این جلسات، مسائل سیاسی و بعضی حرفهایی که قرار بود روی منبرها گفته شود را از قبل هماهنگ میکردیم. گاهی هم اطلاعیهها، تلگرافها و نامهها را برای نشر و پخش تنظیم میکردیم.»
سالهای پرالتهاب نخست انقلاب سپری شد. آیت الله مهدوی کنی در متن مدیریت بحرانهای مختلف قرار داشت. از شورای انقلاب گرفته تا ریاست کمیتهها و وزارت کشور. ساختار شخصیت وی ایجاب میکرد که به تربیت شاگردان بپردازد. چه آنکه پیش از انقلاب نیز نخستین مأموریت خود را تبلیغ و ارشاد دینی مردم تعیین کرده بود.
🔹 پیگیری همین ایدهها بود که اوایل دهه شصت دانشگاه امام صادق راهاندازی شد. در ابتدای امر، هیئت امنائی با حضور حضرات آیات منتظری، مشکینی، امینی، امامی کاشانی، خامنهای و مهدوی کنی تشکیل شد. برخی دیگر از معتمدان بازاری هم در این هیئت حضور داشتند. مدیریت این دانشگاه در همان ابتدای امر به آیت الله مهدوی کنی محول شد و وی فعالیتهای خود را در آنجا متمرکز کرد: «در اساسنامه آن، کارهایی نظیر تأسیس رادیو و تلوزیون، اعزام مبلغ به خارج، ارتباط با دانشگاهها و مسلمانان جهان پیش بینی شده بود»
🔹 مرحوم آیت الله مهدوی کنی، ساعاتی پس از آنکه در بیست و پنجمین مراسم سالگرد رحلت امام خمینی در حرم مطهرش حضور یافته بود دچار عارضه قلبی و بلافاصله در بیمارستان بهمن تهران بستری شد. تعداد زیادی از مسئولان نظام از جمله رهبر معظم انقلاب به ملاقات وی رفتند. سرانجام پس از گذراندن دوران طولانی نقاهت، آیت الله مهدوی کنی در صبحگانه ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳ دار فانی را وداع گفت.
مشاهده متن کامل
👇👇👇
http://mobahesat.ir/5029
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
شیخالرئیس ِ منصف پایتخت « مباحثات
از سوی دیگر شخصیت وزین و انقلابی آیت الله مهدوی کنی به گونهای بود که حتی رقبای سیاسی اصولگرایان و چهرههای اصلاحطلب نیز معترف به مشی منصفانه وی بودند و بزرگی و داوری او را در تنشهای سیاسی به خوبی قبول داشته و احترام خاصی برایش قائل بودند.
⚡ آیتالله سید کمال حیدری و هزینههای هنگفت اظهارات وی برای شیعیان
♻ امنیتیشدن یک پروژه فکری
✏ طه حیدرینژاد
🔹 یک.
طی سالهای گذشته اظهارنظرها و سخنان آقای سید کمال حیدری -از کنشگران فکری حوزه علمیه قم- همواره محل تأمل اساتید و حوزویان بوده است. اظهاراتی که هرچه جلوتر حرکت کرد به سمت و سوی جریان روشنفکری دینی نزدیکتر شد و با ایشان همگراتر و به همان میزان از جریانات فکری اصیل موجود در حوزه فاصله گرفت! همین مسأله کافی بود تا از شخصیتهای نهادهای انقلابی همچون جامعه مدرسین گرفته تا جریانات سنتی حوزه نسبت به سخنان وی واکنش نشان دهند.
🔹 دو.
یکی از سنتهای همیشگی در حوزههای علمیه سنت مباحثه، گفتوگو و نقد و ابرام بوده و همانطور که از کتابهای کلاسیک حوزه نیز برمیآید قلت و انقلت، روندی جاری و ساری در حوزههاست. بر اساس این مبنا حوزویان حق دارند در چهارچوبهای موجود به اظهارنظر پرداخته و دیدگاههای خود را در مسائل گوناگون مطرح کنند و هماکنون نیز در حوزههای علمیه جریانات مختلف فکری با وجود همه اختلافات تلاش میکنند این سنت را حفظ کنند.
🔹 سه.
علیرغم همه تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر مقوله آزاداندیشی در حوزه معالاسف آنگونه که بایسته بود به برقراری کرسیهای آزاداندیشی پرداخته نشد. غالب کرسیها در فضای اختلافات سلیقه و نه اختلافات مبنایی تشکیل میشود و همین مسأله برخی پروندههای مهم را به سرانجامی نامعلوم میکشاند. ماجرای تحولخواهی یکی از همان دست پروندههاست که همچنان حوزه در خصوص آن نتوانسته به یک نظریه واحد برسد. افکار و اظهارات سید کمال حیدری نیز از آن دسته از جریاناتی است که حوزه میتوانست و امکان آن بود که در غالب یک سلسله تمهیدات درونحوزوی از جمله کرسی آزاداندیشی، ضعفهای فکری وی عیان و آسیبهایش کمتر شود.
🔹 چهار.
به نظر میرسد که سید کمال حیدری -که از جمله نظریات شاذ وی میتوان به جواز تعبد به ادیان، جواز تعدد قرائتها از دین، تمایز بین مرجعیت فقهی و دینی اشاره داشت- با اظهار نظر اخیر خود مبنی بر «تکفیر اهل سنت توسط تمام علمای شیعه»، پروژه فکری خود را وارد فاز جدیدی نمود. انتشار این اظهار نظر در روزهایی که نزدیک به هفته وحدت میشویم موجی از تعارضات و تنشها را در درون جامعه شیعی به راه انداخته است. در مقطعی که باید فعالانه به دنبال دفع نقشههای استکبار جهانی در ایجاد تنش بین مسمانان بود، طیفی از بزرگان حوزه قم درگیر دفع و پاسخگویی به شبهات ایشان شده تا از تنشزا شدن فضا و از امنیتیشدن یک تفکر جلوگیری کنند.
🔹 پنج.
مهمترین سوال بسیاری از دغدغهمندان در چنین شرایطی این است که چه باید کرد و فضای تنشزای موجود را چگونه میتوان کنترل کرد؟ به نظر میرسد هر تفکری در سه سطح نمود پیدا میکند:
🔸 سطح اول: سطح فکری و نظری
در این سطح تفکر و اندیشه در قالب کتاب، نظریه، کرسی آزاداندیشی و ... عرضه گردیده و تنشزایی آن منجر به ابعاد اجتماعی و سیاسی و امنیتی نمیگردد.
🔸 سطح دوم: سطح سیاسی و اجتماعی
برخی از تفکرات و اندیشهها در سطوح مختلف امتداد پیدا میکنند و رفته رفته با جذب افراد به سطوح سیاسی و اجتماعی امتداد پیدا میکنند.
🔸 سطح سوم: سطح امنیتی
این سطح بالاترین سطح تخاصم یک اندیشه با چهارچوبهای موجود میباشد. به عنوان مثال داعش و تفکر تکفیری به عنوان یک اندیشه در میان سلفیت در سالهای متوالی، صرفا در سطح فکری بود و عرصه میدانی نداشت اما در سالهای گذشته سطح امنیتی پیدا کرد و باعث جنگها و ریختن خونهای زیادی در بین مسلمانان شد.
در نهایت به نظر میرسد با اظهار نظر اخیر آقای سیدکمال حیدری در شبکه الاخباریه عراق، این جریان فکری خیلی زود وارد سطح سوم گردید، سطحی که احتمالا در صورت اهمال دلسوزان میتواند در سالهای آینده هزینههای زیادی برای کشور و فعالان تشیع در سایر کشورها داشته باشد.
http://mobahesat.ir/23090
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
♻ امنیتیشدن یک پروژه فکری
✏ طه حیدرینژاد
🔹 یک.
طی سالهای گذشته اظهارنظرها و سخنان آقای سید کمال حیدری -از کنشگران فکری حوزه علمیه قم- همواره محل تأمل اساتید و حوزویان بوده است. اظهاراتی که هرچه جلوتر حرکت کرد به سمت و سوی جریان روشنفکری دینی نزدیکتر شد و با ایشان همگراتر و به همان میزان از جریانات فکری اصیل موجود در حوزه فاصله گرفت! همین مسأله کافی بود تا از شخصیتهای نهادهای انقلابی همچون جامعه مدرسین گرفته تا جریانات سنتی حوزه نسبت به سخنان وی واکنش نشان دهند.
🔹 دو.
یکی از سنتهای همیشگی در حوزههای علمیه سنت مباحثه، گفتوگو و نقد و ابرام بوده و همانطور که از کتابهای کلاسیک حوزه نیز برمیآید قلت و انقلت، روندی جاری و ساری در حوزههاست. بر اساس این مبنا حوزویان حق دارند در چهارچوبهای موجود به اظهارنظر پرداخته و دیدگاههای خود را در مسائل گوناگون مطرح کنند و هماکنون نیز در حوزههای علمیه جریانات مختلف فکری با وجود همه اختلافات تلاش میکنند این سنت را حفظ کنند.
🔹 سه.
علیرغم همه تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر مقوله آزاداندیشی در حوزه معالاسف آنگونه که بایسته بود به برقراری کرسیهای آزاداندیشی پرداخته نشد. غالب کرسیها در فضای اختلافات سلیقه و نه اختلافات مبنایی تشکیل میشود و همین مسأله برخی پروندههای مهم را به سرانجامی نامعلوم میکشاند. ماجرای تحولخواهی یکی از همان دست پروندههاست که همچنان حوزه در خصوص آن نتوانسته به یک نظریه واحد برسد. افکار و اظهارات سید کمال حیدری نیز از آن دسته از جریاناتی است که حوزه میتوانست و امکان آن بود که در غالب یک سلسله تمهیدات درونحوزوی از جمله کرسی آزاداندیشی، ضعفهای فکری وی عیان و آسیبهایش کمتر شود.
🔹 چهار.
به نظر میرسد که سید کمال حیدری -که از جمله نظریات شاذ وی میتوان به جواز تعبد به ادیان، جواز تعدد قرائتها از دین، تمایز بین مرجعیت فقهی و دینی اشاره داشت- با اظهار نظر اخیر خود مبنی بر «تکفیر اهل سنت توسط تمام علمای شیعه»، پروژه فکری خود را وارد فاز جدیدی نمود. انتشار این اظهار نظر در روزهایی که نزدیک به هفته وحدت میشویم موجی از تعارضات و تنشها را در درون جامعه شیعی به راه انداخته است. در مقطعی که باید فعالانه به دنبال دفع نقشههای استکبار جهانی در ایجاد تنش بین مسمانان بود، طیفی از بزرگان حوزه قم درگیر دفع و پاسخگویی به شبهات ایشان شده تا از تنشزا شدن فضا و از امنیتیشدن یک تفکر جلوگیری کنند.
🔹 پنج.
مهمترین سوال بسیاری از دغدغهمندان در چنین شرایطی این است که چه باید کرد و فضای تنشزای موجود را چگونه میتوان کنترل کرد؟ به نظر میرسد هر تفکری در سه سطح نمود پیدا میکند:
🔸 سطح اول: سطح فکری و نظری
در این سطح تفکر و اندیشه در قالب کتاب، نظریه، کرسی آزاداندیشی و ... عرضه گردیده و تنشزایی آن منجر به ابعاد اجتماعی و سیاسی و امنیتی نمیگردد.
🔸 سطح دوم: سطح سیاسی و اجتماعی
برخی از تفکرات و اندیشهها در سطوح مختلف امتداد پیدا میکنند و رفته رفته با جذب افراد به سطوح سیاسی و اجتماعی امتداد پیدا میکنند.
🔸 سطح سوم: سطح امنیتی
این سطح بالاترین سطح تخاصم یک اندیشه با چهارچوبهای موجود میباشد. به عنوان مثال داعش و تفکر تکفیری به عنوان یک اندیشه در میان سلفیت در سالهای متوالی، صرفا در سطح فکری بود و عرصه میدانی نداشت اما در سالهای گذشته سطح امنیتی پیدا کرد و باعث جنگها و ریختن خونهای زیادی در بین مسلمانان شد.
در نهایت به نظر میرسد با اظهار نظر اخیر آقای سیدکمال حیدری در شبکه الاخباریه عراق، این جریان فکری خیلی زود وارد سطح سوم گردید، سطحی که احتمالا در صورت اهمال دلسوزان میتواند در سالهای آینده هزینههای زیادی برای کشور و فعالان تشیع در سایر کشورها داشته باشد.
http://mobahesat.ir/23090
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
امنیتیشدن یک پروژه فکری « مباحثات