✔️گزارش نشست «بررسی دینی و اجتماعی کودکهمسری»
🔸روز چهارشنبه هفدهم مهرماه ۱۳۹۸ نشستی با عنوان «بررسی دینی و اجتماعی کودکهمسری» در مؤسسه مفتاح کرامت قم برگزار شد. گزارشی از این نشست را میخوانید.
مصطفی صالحی
🔹حجت الاسلام مهریزی
بحث کودک همسری در ذهن بنده ذیل چهار محور شکل گرفته است: اول، آیا اساساً این پدیده به لحاظ فقهی امری جایز است یا خیر؟ دوم، اگر جایز است، کودک به چه کسی گفته میشود؟ سوم، اگر جایز بود و مصادیق کودک هم مشخص شد، چه کسانی میتوانند این عقد را جاری کنند؟ چهارم، اگر عقد جاری شد، آیا طرفین عقد بعد از رسیدن به سن بلوغ، حق فسخ دارند یا خیر؟ آنچه در فقه ما مسلم انگاشته شده، این است که پدر و جد پدری میتوانند کودک را به همسری دربیاورند. در واقع اساساً از این موضوع بحث نشده است که چرا باید این افراد چنین اجازهای داشته باشند.
🔹حجت الاسلام سالاریفر
طبق قانون ایران، ازدواج دختر قبل از سیزده سالگی و پسر قبل از پانزده سالگی، منوط به اذن ولی است، البته بهشرط رعایت مصلحتی که دادگاه آن را تشخیص میدهد. تعبیری که قانون در اینجا بهکار برده، نشانگر عدم سختگیری قانون در این موضوع است. مشکلی که در هنگام تأکید زیادی بر مراعات قانون بهوجود میآید این است که چنین تأکیدی، زمینهساز ساخت راههای فرار میشود و مشکلاتی همانند ازدواج سفید پیش میآید. تجربیات اجتماعی ما نشان دهندهی این است که جمعیت قریب به یقین افرادی که زیر پانزده سال مبادرت به ازدواج میکنند، دارای این بلوغها نمیباشند و یا فقط یکی دو مورد از آنها را دارا بوده و حتی در میان افراد میان پانزده تا نوزده سال نیز، ما با مشکل مواجه هستیم و تحقق این بلوغها در فرد، مورد تردید است و بعدها در ازدواجشان، به مشکل برمیخورند.
🔹حال سوال این است که با توجه به این آثار و تبعات بسیار منفیِ جسمی، اجتماعی، عاطفی و جنسیای که برای دختران و پسرانی که در سنین پایین ازدواج کردهاند، مواجهیم، بر فرض هم که حکم اولیهی فقهیِ ازدواج کودک، جواز باشد، آیا همچنان باید پایبند به این جواز باشیم؟ آیا لازم نیست به شرایط زمانی و مکانی صدور نصوص و روایات توجه داشته باشیم؟
متن کامل این نشست را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇👇
http://mobahesat.ir/21854
?🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸روز چهارشنبه هفدهم مهرماه ۱۳۹۸ نشستی با عنوان «بررسی دینی و اجتماعی کودکهمسری» در مؤسسه مفتاح کرامت قم برگزار شد. گزارشی از این نشست را میخوانید.
مصطفی صالحی
🔹حجت الاسلام مهریزی
بحث کودک همسری در ذهن بنده ذیل چهار محور شکل گرفته است: اول، آیا اساساً این پدیده به لحاظ فقهی امری جایز است یا خیر؟ دوم، اگر جایز است، کودک به چه کسی گفته میشود؟ سوم، اگر جایز بود و مصادیق کودک هم مشخص شد، چه کسانی میتوانند این عقد را جاری کنند؟ چهارم، اگر عقد جاری شد، آیا طرفین عقد بعد از رسیدن به سن بلوغ، حق فسخ دارند یا خیر؟ آنچه در فقه ما مسلم انگاشته شده، این است که پدر و جد پدری میتوانند کودک را به همسری دربیاورند. در واقع اساساً از این موضوع بحث نشده است که چرا باید این افراد چنین اجازهای داشته باشند.
🔹حجت الاسلام سالاریفر
طبق قانون ایران، ازدواج دختر قبل از سیزده سالگی و پسر قبل از پانزده سالگی، منوط به اذن ولی است، البته بهشرط رعایت مصلحتی که دادگاه آن را تشخیص میدهد. تعبیری که قانون در اینجا بهکار برده، نشانگر عدم سختگیری قانون در این موضوع است. مشکلی که در هنگام تأکید زیادی بر مراعات قانون بهوجود میآید این است که چنین تأکیدی، زمینهساز ساخت راههای فرار میشود و مشکلاتی همانند ازدواج سفید پیش میآید. تجربیات اجتماعی ما نشان دهندهی این است که جمعیت قریب به یقین افرادی که زیر پانزده سال مبادرت به ازدواج میکنند، دارای این بلوغها نمیباشند و یا فقط یکی دو مورد از آنها را دارا بوده و حتی در میان افراد میان پانزده تا نوزده سال نیز، ما با مشکل مواجه هستیم و تحقق این بلوغها در فرد، مورد تردید است و بعدها در ازدواجشان، به مشکل برمیخورند.
🔹حال سوال این است که با توجه به این آثار و تبعات بسیار منفیِ جسمی، اجتماعی، عاطفی و جنسیای که برای دختران و پسرانی که در سنین پایین ازدواج کردهاند، مواجهیم، بر فرض هم که حکم اولیهی فقهیِ ازدواج کودک، جواز باشد، آیا همچنان باید پایبند به این جواز باشیم؟ آیا لازم نیست به شرایط زمانی و مکانی صدور نصوص و روایات توجه داشته باشیم؟
متن کامل این نشست را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇👇
http://mobahesat.ir/21854
?🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
بررسی دینی و اجتماعی کودکهمسری « مباحثات
با توجه به آثار و تبعات بسیار منفی که برای دختران و پسرانی که در سنین پایین ازدواج کردهاند، مواجهیم، بر فرض هم که حکم اولیهی فقهیِ ازدواج کودک، جواز باشد، آیا همچنان باید پایبند به این جواز باشیم؟ آیا لازم نیست به شرایط زمانی و مکانی صدور نصوص و روایات
✔️آسیبشناسی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
🔸به بهانه 19 مهر، سالروز تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
🖊مهدی مسائلی
🔹۱۹ مهر مصادف با سالروز تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» است. در سال ۱۳۶۹ شمسی پس از آنکه چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی توسط سازمان تبلیغات اسلامی در تهران برگزار شد، رهبر انقلاب آیت الله خامنهای دستور تشکیل این سازمان را صادر کردند.
🔹مجمع تقریب مذاهب از سال ۱۳۶۹ تاکنون سه دبیرکل به خود دیده است. به تازگی نیز با اعلام خداحافظی جناب اراکی از ریاست این تشکل، باید منتظر چهارمین دبیرکل آن باشیم. این مجمع در طول حدود سیسال فعالیت خویش، خدمات علمی و تبلیغی فراوانی برای اتحاد امت اسلامی داشته است که در گزارشهای آن معمولا منعکس شده است؛ ولی آنچه هماکنون بنده در مقام بیان هستم آسیبشناسی فعالیتهای آن است که میتواند به عملکرد آیندهی آن کمک کند.
1️⃣ استقرار مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران تعاملات علما و اندیشمندان مذاهب اسلامی به خصوص شیعه و سنی را محدود به زمان کنفرانسها کرده است و این نهاد ارتباط و هماندیشی مستقیمی میان علمای شیعه و اهلسنت به وجود نیاورده است. این درحالی است که درگذشته استقرار دارالتقریب در الاظهر مصر ارتباط مستقیمی را میان علمای الازهر و علمای شیعه لبنان و عراق به وجود میآورد.
2️⃣اگرچه مجمع تقریب برنامههای علمی و تبلیغی و آموزشی متعددی را در این سالها دنبال کرده است ولی اصلیترین برنامه این سازمان «کنفرانس بینالمللی تقریب مذاهب اسلامی» است که غالبا به صورت شعاری برگزار میشود و تاثیرات قابل توجهی در مسیر پیشرفت اتحاد امت اسلامی ندارد. هرساله هزینه و نیروی اجرایی فراوانی صرف این کنفرانس میشود و خروجی آن فقط چند بیانیه است که هیچ تحولی را در دنیای اسلام ایجاد نمیکند.
3️⃣مجمع تقریب مذاهب اسلامی از آنجا که نهادی دولتی است در ارتباطات مردمی موفق نخواهد بود، از این رو بهتر است تصدیگری تبلیغات عمومی وحدت اسلامی را رها کند و از مجموعههای مردمی، دانشجویی و حوزوی که با انگیزههای دینی در این مسیر قدم برداشتهاند، حمایت کند. متأسفانه هماکنون ارتباط مستقیم و مستمری میان نهادهای مردمی فعال در عرصهی وحدت اسلامی و مجمع تقریب وجود ندارد و فعالیتهای این سازمان تنها در تهران پیگیری میشود.
4️⃣در گذشته دارالتقریب مذاهب اسلامی از مشارکت و حمایت علمای بزرگ اهلسنت برخوردار بود و انتساب آن به مذهب تشیع کمرنگ بود ولی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بیشتر رنگ و بوی شیعه دارد. دعوت به همکاری علمای اهلسنت در این مجمع میتواند نفوذ اجتماعی و دینی آن را وسعت بخشد.
5️⃣تعدادی از مدیران اجرایی دورهی اخیر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عضو فعال یک جناح خاص سیاسی بودند به گونهای که حتی فعالیتهای سیاسی و جناحی این افراد بر فعالیتهای وحدتی آنها غالب بود. کسانی که نمیتوانند در عرصهی سیاست مدارا کرده و از دو قطبیسازیهای سیاسی به کنار باشند، محققا در عرصهی وحدت میان شیعه و سنی نیز موفق نخواهند بود یا حداکثر نمایشی شعارگونه از آنها ارائه میکنند که گرهای از مشکلات جهان اسلام باز نمیکند.
6️⃣مجمع تقریب از ورود به مسائل جزئی وحدت اسلامی و آسیبها و موانع میدانی آن به دور است و تبلیغات و پژوهشهای آن همواره به صورت کلی و شعاری بوده است. هماکنون کتابهای علمی و تبلیغی فراوانی جهت وحدتستیزی در دنیای اسلام به نگارش درمیآید که مجمع هیچ برنامه عملی برای رصد و نقد آنها ندارد. مجمع برنامهای نیز برای حمایت از پژوهشگران عرصهی وحدت اسلامی نیز در این راستا ندارد. مطالبه از دروس علمی مراجع برای پرداختن به مشکلات وحدت اسلامی و فتواهای که به مبارزه با تکفیر می رود، نیز در راهبرد این سازمان دیده نمیشود. مجمع در زمینه آموزش مبلغین و مربیان وحدت اسلامی نیز تقریبا هیچکاری انجام نداده است.
7️⃣ایجاد وحدت اسلامی بدون مبارزه با تکفیر امکانپذیر نیست، همچنانکه راهبرد مبارزه با تکفیر اگر با سیاستهای وحدت اسلامی هماهنگ نباشد شاید جواب عکس بدهد و به تفرقه بیشتر منجر شود. در سالهای گذشته شاهد ایجاد کارگروهها و دبیرخانههایی برای مبارزه با وهابیت و جریانهای تکفیری بودهایم، اگر هماهنگی مستقیمی میان این کارگروهها و مجمع وجود نداشته باشد، فعالیتهای یکدیگر را بیاثر خواهند نمود.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21842/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸به بهانه 19 مهر، سالروز تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی
🖊مهدی مسائلی
🔹۱۹ مهر مصادف با سالروز تأسیس «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» است. در سال ۱۳۶۹ شمسی پس از آنکه چهارمین کنفرانس وحدت اسلامی توسط سازمان تبلیغات اسلامی در تهران برگزار شد، رهبر انقلاب آیت الله خامنهای دستور تشکیل این سازمان را صادر کردند.
🔹مجمع تقریب مذاهب از سال ۱۳۶۹ تاکنون سه دبیرکل به خود دیده است. به تازگی نیز با اعلام خداحافظی جناب اراکی از ریاست این تشکل، باید منتظر چهارمین دبیرکل آن باشیم. این مجمع در طول حدود سیسال فعالیت خویش، خدمات علمی و تبلیغی فراوانی برای اتحاد امت اسلامی داشته است که در گزارشهای آن معمولا منعکس شده است؛ ولی آنچه هماکنون بنده در مقام بیان هستم آسیبشناسی فعالیتهای آن است که میتواند به عملکرد آیندهی آن کمک کند.
1️⃣ استقرار مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران تعاملات علما و اندیشمندان مذاهب اسلامی به خصوص شیعه و سنی را محدود به زمان کنفرانسها کرده است و این نهاد ارتباط و هماندیشی مستقیمی میان علمای شیعه و اهلسنت به وجود نیاورده است. این درحالی است که درگذشته استقرار دارالتقریب در الاظهر مصر ارتباط مستقیمی را میان علمای الازهر و علمای شیعه لبنان و عراق به وجود میآورد.
2️⃣اگرچه مجمع تقریب برنامههای علمی و تبلیغی و آموزشی متعددی را در این سالها دنبال کرده است ولی اصلیترین برنامه این سازمان «کنفرانس بینالمللی تقریب مذاهب اسلامی» است که غالبا به صورت شعاری برگزار میشود و تاثیرات قابل توجهی در مسیر پیشرفت اتحاد امت اسلامی ندارد. هرساله هزینه و نیروی اجرایی فراوانی صرف این کنفرانس میشود و خروجی آن فقط چند بیانیه است که هیچ تحولی را در دنیای اسلام ایجاد نمیکند.
3️⃣مجمع تقریب مذاهب اسلامی از آنجا که نهادی دولتی است در ارتباطات مردمی موفق نخواهد بود، از این رو بهتر است تصدیگری تبلیغات عمومی وحدت اسلامی را رها کند و از مجموعههای مردمی، دانشجویی و حوزوی که با انگیزههای دینی در این مسیر قدم برداشتهاند، حمایت کند. متأسفانه هماکنون ارتباط مستقیم و مستمری میان نهادهای مردمی فعال در عرصهی وحدت اسلامی و مجمع تقریب وجود ندارد و فعالیتهای این سازمان تنها در تهران پیگیری میشود.
4️⃣در گذشته دارالتقریب مذاهب اسلامی از مشارکت و حمایت علمای بزرگ اهلسنت برخوردار بود و انتساب آن به مذهب تشیع کمرنگ بود ولی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بیشتر رنگ و بوی شیعه دارد. دعوت به همکاری علمای اهلسنت در این مجمع میتواند نفوذ اجتماعی و دینی آن را وسعت بخشد.
5️⃣تعدادی از مدیران اجرایی دورهی اخیر مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی عضو فعال یک جناح خاص سیاسی بودند به گونهای که حتی فعالیتهای سیاسی و جناحی این افراد بر فعالیتهای وحدتی آنها غالب بود. کسانی که نمیتوانند در عرصهی سیاست مدارا کرده و از دو قطبیسازیهای سیاسی به کنار باشند، محققا در عرصهی وحدت میان شیعه و سنی نیز موفق نخواهند بود یا حداکثر نمایشی شعارگونه از آنها ارائه میکنند که گرهای از مشکلات جهان اسلام باز نمیکند.
6️⃣مجمع تقریب از ورود به مسائل جزئی وحدت اسلامی و آسیبها و موانع میدانی آن به دور است و تبلیغات و پژوهشهای آن همواره به صورت کلی و شعاری بوده است. هماکنون کتابهای علمی و تبلیغی فراوانی جهت وحدتستیزی در دنیای اسلام به نگارش درمیآید که مجمع هیچ برنامه عملی برای رصد و نقد آنها ندارد. مجمع برنامهای نیز برای حمایت از پژوهشگران عرصهی وحدت اسلامی نیز در این راستا ندارد. مطالبه از دروس علمی مراجع برای پرداختن به مشکلات وحدت اسلامی و فتواهای که به مبارزه با تکفیر می رود، نیز در راهبرد این سازمان دیده نمیشود. مجمع در زمینه آموزش مبلغین و مربیان وحدت اسلامی نیز تقریبا هیچکاری انجام نداده است.
7️⃣ایجاد وحدت اسلامی بدون مبارزه با تکفیر امکانپذیر نیست، همچنانکه راهبرد مبارزه با تکفیر اگر با سیاستهای وحدت اسلامی هماهنگ نباشد شاید جواب عکس بدهد و به تفرقه بیشتر منجر شود. در سالهای گذشته شاهد ایجاد کارگروهها و دبیرخانههایی برای مبارزه با وهابیت و جریانهای تکفیری بودهایم، اگر هماهنگی مستقیمی میان این کارگروهها و مجمع وجود نداشته باشد، فعالیتهای یکدیگر را بیاثر خواهند نمود.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21842/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️نگاهی به تاریخچه پیادهروی اربعین
🔸بازنشر | به بهانه پیادهروی عظیم اربعین حسینی
🖊سید سجاد مرتضوی
🔹از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
🔹حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.
🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.
🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفتهاند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.
🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.
🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی میکردند. این امر سبب شد تا پیادهروی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارتهایی که به کربلای معلی داشتهاند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیمودهاند. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروههایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت میکردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.
🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21846/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸بازنشر | به بهانه پیادهروی عظیم اربعین حسینی
🖊سید سجاد مرتضوی
🔹از نقلهای تاریخی این گونه به دست میآید که تشرف به بارگاه ائمه اطهار(ع) با پای پیاده، از زمان حضور ائمه رایج بوده و در نقاط مختلف سرزمین اسلامی صورت گرفته است؛ ولی در قرنهای گوناگون اسلامی و به مقتضای حکومتهای مختلف، مشکلات بسیاری به خود دیده و همان گونه که زیارت ائمه اطهار(ع) در زمانها و مکانهای مختلف دچار سختیهای فراوان بوده، این سنت نیز دارای فراز و نشیب بوده است.
🔹حاکمان حکومتهای شیعی مانند حکومت آل بویه و حکومت صفویه، به این سنت حسنه اقدام کرده و سعی در تبلیغ آن بین شیعیان داشتهاند. بنا به نوشته ابن جوزی، جلال الدولة، یکی از نوادگان عضدالدولة، در سال ۴۳۱ ه. ق با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت، رهسپار نجف شده و از خندق شهر کوفه تا مشهد امیرالمؤمنین(ع) در نجف را که یک فرسنگ فاصله بود، پیاده و با پای برهنه پیمود.
🔹در زمان حکومت صفویه نیز اهتمام بسیاری بر زیارت با پای پیاده صورت گرفته است. شاه عباس صفوی و علمای بزرگ عصر ایشان همچون مرحوم شیخ بهایی، برای رواج فرهنگ زیارت در بین مردم، در سال ۱۰۰۹ ه. ق از اصفهان عزم مشهد کرده و با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفت. نقلهای دیگر تاریخی نیز شهادت بر این مطلب میدهد.
🔹علما و بزرگان نیز، به تأسی از ائمه اطهار(ع)، اهتمام بسیار زیادی به این سنت حسنه داشتهاند و نقل شده که زیارت کربلا با پای پیاده، تا زمان مرحوم شیخ انصاری (قده) مرسوم بوده و حتی نقل شده است که ایشان طبق نذری که داشته، با پای پیاده به زیارت امام علی بن موسی الرضا(ع) رفتهاند و مرحوم آخوند خراسانی (قده) نیز به همراه اصحابشان با پای پیاده به زیارت کربلا مشرف میشدند. میرزا حسین نوری (قده) اهتمام بسیاری به این امر مهم داشته و هر سال در روز عید قربان به همراه جمعی از زائرین امام حسین(ع) به پیادهروی از نجف تا کربلا اقدام میکردند و این سفر، سه روز به طول میانجامید.
🔹تشرف به کربلا با پای پیاده، تا زمان محدث نوری (قده) بین طلاب و فضلای حوزه نجف رسم بود، ولی با وارد شدن اولین نوع از اتومبیلها به منطقه، سفرهای کاروانی تعطیل شده و به دنبال آن، زیارت با پای پیاده نیز بسیار کمرنگ شد و به فراموشی سپرده شد. ولی پس از مدتی و با مطرح شدن آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) به عنوان یکی از اساتید و مدرسان با نفوذ معنوی حوزه نجف، به علت التزام و اصرار ایشان در پیاده رفتن به کربلا، مجددا مسئله پیاده رفتن به کربلا به عنوان یک سفر مقدس رایج شد و با توجه به این که در این سفر، بعضی از ایرانیان نیز گاهی اوقات، ایشان را همراهی میکردند، رفته رفته مردم عراق به این مسئله توجه نموده و این گونه سفرهای مقدس رواج یافت.
🔹ایشان حدود ۲۶۰ مرتبه، مسیر کربلا را با پای پیاده پیموده و در این سفر معنوی، جمعی از اطرافیان و شاگردان، ایشان را همراهی میکردند. این امر سبب شد تا پیادهروی کربلا بین طلاب و حوزویان رواج بسیاری پیدا کند و نقل شده است که مرحوم علامه امینی در زیارتهایی که به کربلای معلی داشتهاند، براى کسب پاداش بیشتر، بارها مسیر بین نجف تا کربلا را با پای پیاده پیمودهاند. این امر، چنان بین روحانیون ساکن در نجف اشرف رواج پیدا کرده بود که غالب طلاب بارها مسیر این شهر تا بارگاه امام حسین(ع) را پیاده پیموده و حتی در غیر زمان اربعین و عرفه نیز گروههایی از طلاب، پیاده به سمت کربلا حرکت میکردند. غالب علمای معاصر نیز در سفر پیاده کربلا شرکت کرده و کرامات و خاطرات زیبایی از این سفرها نقل شده است.
🔹سفر پیاده تا کربلا، به مرور زمان در عراق گسترش بسیاری پیدا کرد و در مناسبتهای مختلف، زائران امام حسین(ع) از سراسر این کشور، به سمت کربلا حرکت کرده و با پای پیاده مسیر شهرشان تا کربلای معلی را میپیمودند و در بین آن مناسبتها، پیادهروی اربعین از جایگاه ویژهای برخوردار بود. با روی کار آمدن دولت بعث عراق، حکومت با این مسئله به شدت برخورد نموده و بسیاری از زائرین پیاده را اسیر و اعدام کرد و این مراسم مذهبی را به تعطیلی کشانید، ولی بعد از سقوط صدام، عشق حسینی، دلباختگان امام حسین(ع) را به سمت خود کشانده و دوباره این سنت حسنه و ارزشمند را برپا کرده است.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21846/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
سیزده: علیاکبر حکمیزاده در چهار پرده
پادکست تورق
مباحثات/#تورق
🔹 پادکست معرفی و نقد کتاب
قسمت سیزدهم:«علی اکبر حکمیزاده در چهار پرده»
🔸 تالیف: رسول جعفریان
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
www.mobahesat.ir
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹 پادکست معرفی و نقد کتاب
قسمت سیزدهم:«علی اکبر حکمیزاده در چهار پرده»
🔸 تالیف: رسول جعفریان
(نویسندگان کتب در موضوع حوزه و روحانیت _ترجیحا تازه منتشره_ میتوانند یک نسخه از کتاب خود را برای معرفی به ما ارسال کنند)
🔸پادکستهای تورق را میتوانید در ناملیک هم پیگیری کنید
www.mobahesat.ir
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️صورتبندی یک جامعه بر محور عشق و محبت
🔸بازنشر | نگاهی جامعهشناختی به پدیده راهپیمایی اربعین
🖊حبیبالله بابایی
🔹روابط انسانی در ایام اربعین، بر اساس ملاکات دنیوی و سنجههای ملیتی، سیاسی، طبقاتی و یا قبیلهای شکل نمیگیرد؛ بلکه بر محور یک امر متعالی، معنوی و محبوب، بهصورت نظام خادم زائر انجام مییابد. دراین نظام ارتباطی، هر کسی یا زائرالحسین است یا خادمالحسین و خادم زائرالحسین. غیر از این دو، هویت و شناسنامه دیگری در این همایش بزرگ شناخته نمیشود.
🔹همه امت اسلامی و بلکه امت انسانی ایمانی، نظام ارتباطی خود را بر محور حسین بن علی علیهماالسلام بازتعریف میکنند. صورتبندی چنین امتی بر پایه معشوق و محبوب واحدی انجام مییابد که در آن معرفت، مصیبت، و حماسه امام حسین علیهالسلام بر همه منها و منیتها غالب گشته و همه را به یک ما تبدیل میکند (وحدت اجتماعی بر پایه معشوق مشترک). علاوه بر معشوق مشترک، عشق مشترک انسانی، موجب رقت و لطافت نفسانی و روحی افراد شده و آنها را نسبت به هم مهربانتر و بلکه عاشقتر میکند (وحدت اجتماعی بر اساس عشق مشترک).
🔹به بیان دیگر، آنچه جوهر و هسته مرکزی اربعین را شکل داده و آن را به یک جامعه بهشتی در زمانه سکولار امروز تبدیل میکند، همین وجود یک ما از منهای مختلف مذهبی، فرهنگی و دینی بر محور یک هدف متعالی و محبوب است. همه منها و منیتهای سِفلی در پرتو نور حسینی به یک ما و بلکه به یک منِ کُلّی و عِلوی تبدیل میشوند که در آن بهرغم وجود کثرات و تعدد و تنوع، تنازعی در کار نیست؛ بلکه هر مقدار بر این تعدد و تنوع افزوده میشود، همزیستی و همکاری و همدلی در آن نیز بیشتر میشود.
🔹وجود عشق معنوی و انسانی نسبت به یک کمال لایتناهی باعث میشود که عشاق بهجای نزاع بر سر معشوق، به یکدیگر عشق بورزند و با عشقورزی جمعی به معشوق مشترک، عشق معنوی یکدیگر را شعلهورتر کنند و در نهایت، شبکه ارتباطی و اجتماعیای مملو از عشق و محبت بسازند که در آن عشق هم هدف است و هم راه؛ هم در فرد است و هم در جامعه. این نظام ارتباطی عشقمحور، مناسبات انسانی بسیار مترقیای را بهوجود آورده و وحدت و انسجام تازهای خلق میکند که کمتر میتوان نمونهای برای آن در تاریخ بشریت و حتی جوامع مدرن امروز پیدا کرد.
🔹امروز در ادبیات سیاسی، چنین جامعه آرمانی یک رؤیا و آرمانشهر تلقی میشود و امکان وقوع روابطی اینگونه آرمانی و انسانی، آن هم در دنیای بیروح کنونی، محال تصور میشود. این معجزهای است که حسین بن علی علیهماالسلام در جهان تهی از عشق و معنویت رقم میزند و افقهای جدیدی را فراروی انسان معاصر باز میکند. ایجاد چنین مناسبات و روابط انسانیای در وضعیت مجازی و گسیخته مدرن و پسامدرن امروز، امری است بسیار خارقالعاده که در عمیقترین لایههای انسانی، پیوستگی و همبستگی حُبّی میآفریند.
🔹این پدیده در مقابل نظریه رنه ژیرارد خودنمایی میکند؛ آنجا که وی انسجام اجتماعی را در پرتو کشتن عیسی مسیح بهعنوان دشمن مشترک ترسیم میکند؛ در حالیکه در تئوری شیعه و در تبلور انسجام عمیق اجتماعی در اربعین، وحدت و همبستگی، نه با دشمن مشترک، بلکه با عشق مشترک به یک محبوب مشترک حاصل میشود.
🔹نکته مهم اینکه، هرگز عشق شورانگیز در این جامعه بزرگ انسانی، موجب غفلت از عقلانیت و خودآگاهی در این حرکت نمیشود. عشاقالحسین در اوج عشق و احساسشان، به آنچه میکنند آگاهی دارند و کاملاً فلسفه «حبالحسین» و کارکرد اجتماع حسینی را میفهمند و آن را در قالب شعارهای مختلف و متنوع مانند «حب الحسین یجمعنا»، «یوحدنا حب الحسین» و یا «عشیرة الحسین فوق العشیرة» برجسته کرده و آن را نصبالعین خود میسازند.
🔹با چنین تصویری از بهشت اربعین و نظام حُبّی در روابط انسانی آن، رفتارهای زوار با یکدیگر و تعامل خدام با زائرین سیدالشهدا مفهومتر شده و زیبایی و جذابیت آن کمی آشکار میشود و آبشخور این همه ادب و تکریم یکدیگر در میان زوار و خدام، این همه مهماننوازی و التماس برای اجابت دعوت و خدمت و این همه تواضع و فروتنی در میان زائرین نسبت به یکدیگر معلوم میگردد.
🔹شایان ذکر است هر چند مسایل امنیتی و امور رفاهی و ابعاد سیاسی مراسم اربعین بسیار اهمیت دارد، لیکن این ابعاد ضروری نباید باعث غفلت از جنبههای فرهنگی و لایههای درونی و فکری اربعین باشد. به جد میتوان گفت که با تکیه بر اربعین میتوان نوعی از رنسانس فرهنگی و اجتماعی را در دنیای اسلام بهوجود آورد. برای چنین رخدادی لازم است اندیشمندان، محققان و اساتید در دانشگاه و حوزه در مورد این پدیده تفکر و اندیشه کنند و راهها و روشهای تحلیل و تفکر در آن را هموار نمایند.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21850/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸بازنشر | نگاهی جامعهشناختی به پدیده راهپیمایی اربعین
🖊حبیبالله بابایی
🔹روابط انسانی در ایام اربعین، بر اساس ملاکات دنیوی و سنجههای ملیتی، سیاسی، طبقاتی و یا قبیلهای شکل نمیگیرد؛ بلکه بر محور یک امر متعالی، معنوی و محبوب، بهصورت نظام خادم زائر انجام مییابد. دراین نظام ارتباطی، هر کسی یا زائرالحسین است یا خادمالحسین و خادم زائرالحسین. غیر از این دو، هویت و شناسنامه دیگری در این همایش بزرگ شناخته نمیشود.
🔹همه امت اسلامی و بلکه امت انسانی ایمانی، نظام ارتباطی خود را بر محور حسین بن علی علیهماالسلام بازتعریف میکنند. صورتبندی چنین امتی بر پایه معشوق و محبوب واحدی انجام مییابد که در آن معرفت، مصیبت، و حماسه امام حسین علیهالسلام بر همه منها و منیتها غالب گشته و همه را به یک ما تبدیل میکند (وحدت اجتماعی بر پایه معشوق مشترک). علاوه بر معشوق مشترک، عشق مشترک انسانی، موجب رقت و لطافت نفسانی و روحی افراد شده و آنها را نسبت به هم مهربانتر و بلکه عاشقتر میکند (وحدت اجتماعی بر اساس عشق مشترک).
🔹به بیان دیگر، آنچه جوهر و هسته مرکزی اربعین را شکل داده و آن را به یک جامعه بهشتی در زمانه سکولار امروز تبدیل میکند، همین وجود یک ما از منهای مختلف مذهبی، فرهنگی و دینی بر محور یک هدف متعالی و محبوب است. همه منها و منیتهای سِفلی در پرتو نور حسینی به یک ما و بلکه به یک منِ کُلّی و عِلوی تبدیل میشوند که در آن بهرغم وجود کثرات و تعدد و تنوع، تنازعی در کار نیست؛ بلکه هر مقدار بر این تعدد و تنوع افزوده میشود، همزیستی و همکاری و همدلی در آن نیز بیشتر میشود.
🔹وجود عشق معنوی و انسانی نسبت به یک کمال لایتناهی باعث میشود که عشاق بهجای نزاع بر سر معشوق، به یکدیگر عشق بورزند و با عشقورزی جمعی به معشوق مشترک، عشق معنوی یکدیگر را شعلهورتر کنند و در نهایت، شبکه ارتباطی و اجتماعیای مملو از عشق و محبت بسازند که در آن عشق هم هدف است و هم راه؛ هم در فرد است و هم در جامعه. این نظام ارتباطی عشقمحور، مناسبات انسانی بسیار مترقیای را بهوجود آورده و وحدت و انسجام تازهای خلق میکند که کمتر میتوان نمونهای برای آن در تاریخ بشریت و حتی جوامع مدرن امروز پیدا کرد.
🔹امروز در ادبیات سیاسی، چنین جامعه آرمانی یک رؤیا و آرمانشهر تلقی میشود و امکان وقوع روابطی اینگونه آرمانی و انسانی، آن هم در دنیای بیروح کنونی، محال تصور میشود. این معجزهای است که حسین بن علی علیهماالسلام در جهان تهی از عشق و معنویت رقم میزند و افقهای جدیدی را فراروی انسان معاصر باز میکند. ایجاد چنین مناسبات و روابط انسانیای در وضعیت مجازی و گسیخته مدرن و پسامدرن امروز، امری است بسیار خارقالعاده که در عمیقترین لایههای انسانی، پیوستگی و همبستگی حُبّی میآفریند.
🔹این پدیده در مقابل نظریه رنه ژیرارد خودنمایی میکند؛ آنجا که وی انسجام اجتماعی را در پرتو کشتن عیسی مسیح بهعنوان دشمن مشترک ترسیم میکند؛ در حالیکه در تئوری شیعه و در تبلور انسجام عمیق اجتماعی در اربعین، وحدت و همبستگی، نه با دشمن مشترک، بلکه با عشق مشترک به یک محبوب مشترک حاصل میشود.
🔹نکته مهم اینکه، هرگز عشق شورانگیز در این جامعه بزرگ انسانی، موجب غفلت از عقلانیت و خودآگاهی در این حرکت نمیشود. عشاقالحسین در اوج عشق و احساسشان، به آنچه میکنند آگاهی دارند و کاملاً فلسفه «حبالحسین» و کارکرد اجتماع حسینی را میفهمند و آن را در قالب شعارهای مختلف و متنوع مانند «حب الحسین یجمعنا»، «یوحدنا حب الحسین» و یا «عشیرة الحسین فوق العشیرة» برجسته کرده و آن را نصبالعین خود میسازند.
🔹با چنین تصویری از بهشت اربعین و نظام حُبّی در روابط انسانی آن، رفتارهای زوار با یکدیگر و تعامل خدام با زائرین سیدالشهدا مفهومتر شده و زیبایی و جذابیت آن کمی آشکار میشود و آبشخور این همه ادب و تکریم یکدیگر در میان زوار و خدام، این همه مهماننوازی و التماس برای اجابت دعوت و خدمت و این همه تواضع و فروتنی در میان زائرین نسبت به یکدیگر معلوم میگردد.
🔹شایان ذکر است هر چند مسایل امنیتی و امور رفاهی و ابعاد سیاسی مراسم اربعین بسیار اهمیت دارد، لیکن این ابعاد ضروری نباید باعث غفلت از جنبههای فرهنگی و لایههای درونی و فکری اربعین باشد. به جد میتوان گفت که با تکیه بر اربعین میتوان نوعی از رنسانس فرهنگی و اجتماعی را در دنیای اسلام بهوجود آورد. برای چنین رخدادی لازم است اندیشمندان، محققان و اساتید در دانشگاه و حوزه در مورد این پدیده تفکر و اندیشه کنند و راهها و روشهای تحلیل و تفکر در آن را هموار نمایند.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21850/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥پرونده نواندیشی در حوزه (۷)|گفتوگو با دکتر علی شیرخانی:
فقه برای اداره جامعه نیازمند نوآوری است/ انقلابیگری و نواندیشی قابل جمع است
مشاهده متن کامل گفت وگو:
👇
http://mobahesat.ir/21657/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
فقه برای اداره جامعه نیازمند نوآوری است/ انقلابیگری و نواندیشی قابل جمع است
مشاهده متن کامل گفت وگو:
👇
http://mobahesat.ir/21657/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️کشورهای مسلمان در رتبههای پایین توسعه انسانی
🔸در همایش «چالشهای کشورهای اسلامی» در شهر کربلا مطرح شد
🎙حجتالاسلام دکتر محمدرضا یوسفی، عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم
🔹براساس تقسیمبندیهایی که براساس توسعه انسانی صورت گرفته است، کشورهای جهان در سه سطح توسعهای قرار دارند که از میان چهلوپنج کشور پایینترین سطح توسعهی انسانی، متاسفانه سیوپنج کشور جزء کشورهای اسلامی هستند. این مسئله برای ما مسلمانان بسیار حائز اهمیت است، چراکه این تعداد کشورهای مسلمان در رتبههای پایین قرار داشته و حتی هیچ کشور مسلمانی جزء کشورهای با توسعه انسانی بالا نداریم. دلایل متعددی برای این مسئله وجود دارد. در ادامه به برخی ویژگیها و مسائل داخلی این کشورها اشاره میشود:
🔹اولین ویژگی اینکه، این کشورها از فقر بسیار گستردهای رنج میبرند و درصد بالایی از جمعیت آنها زیر خط فقر زندگی میکنند، ۴۰% ؛ ۳۰%؛ ۶۰% و حتی برخی از کشورهای مسلمان تا ۸۰% جمعیت آنها زیر خط فقر هستند و درصدی هم از فقر شدید رنج میبرند؛ به این معنا که این افراد گرسنه شب را به صبح رسانده و دغدغهی نان شب را دارند. نرخ فقر شدید نیز در این کشورها متفاوت است. در برخی از کشورها حدود ۲۰% از مردم، و در برخی دیگر ۱۷% از مردم دغدغه نان شب را دارند.
🔹دومین ویژگیای که در این کشورها وجود دارد این است که این کشورها با انواع نابرابریها روبرو هستند. یکی از این نابرابریها، نابرابری درآمد است. شاخص ضریب جینی یک شاخص شایع برای سنجش نابرابری در دنیا است. کشورهایی که به نسبت از وضعیت خوبی برخوردارند، ضریب جینی آنها ۰.۲۰ تا ۰.۳۵ است. کشورهایی که وضعیت بدتری دارند ضریب جینی آنها ۰.۳۵ تا ۰.۵ محسوب میشود و خیلی از کشورهای مسلمان بین ۴۰. تا ۵۰. هستند، یعنی در وضعیت نابرابری نامناسبی از لحاظ درآمدی قرار دارند.
🔹مسئله سوم، مسئله فساد گسترده در دولتهای این کشورهاست. یک وزیری در چند قرن قبل از میلاد در هند میگوید: اگر شما توانستید عسل را روی نوک زبانتان بگذارید و بعد به گونهای خودتان را کنترل کنید که مزه آن را نچشید یک دولتمرد هم میتواند با امکانات دولتی چنین معاملهای را کند. معمولاً حاکمان به دلیل دسترسی به امکانات گسترده حکومتی، زمینه فساد را دارند؛ به گونهای که میتوان گفت حکومت و فساد ملازم و همراه یکدیگرند. بنابراین، یکی از مسائلی که کشورهای جهان سوم و از جمله کشورهای اسلامی با آن مواجه هستند، پدیده رانتخواری بسیار زیاد در میان دولتمردان، فساد گسترده حکومتی و رشوهخواری و امثال آن است.
🔹لذا گفته میشود مشکلی که در کشورهای جهان سوم و از جمله کشورهای اسلامی وجود دارد که منشا سه مشکل فقر، نابرابری شدید و فساد گسترده است، مشکل چگونگی اداره این کشورها است. باید در نحوه اداره این کشورها تجدید نظر شود تا بتوان اتفاقات مثبتی را برای آنها رقم زد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/21892
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸در همایش «چالشهای کشورهای اسلامی» در شهر کربلا مطرح شد
🎙حجتالاسلام دکتر محمدرضا یوسفی، عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم
🔹براساس تقسیمبندیهایی که براساس توسعه انسانی صورت گرفته است، کشورهای جهان در سه سطح توسعهای قرار دارند که از میان چهلوپنج کشور پایینترین سطح توسعهی انسانی، متاسفانه سیوپنج کشور جزء کشورهای اسلامی هستند. این مسئله برای ما مسلمانان بسیار حائز اهمیت است، چراکه این تعداد کشورهای مسلمان در رتبههای پایین قرار داشته و حتی هیچ کشور مسلمانی جزء کشورهای با توسعه انسانی بالا نداریم. دلایل متعددی برای این مسئله وجود دارد. در ادامه به برخی ویژگیها و مسائل داخلی این کشورها اشاره میشود:
🔹اولین ویژگی اینکه، این کشورها از فقر بسیار گستردهای رنج میبرند و درصد بالایی از جمعیت آنها زیر خط فقر زندگی میکنند، ۴۰% ؛ ۳۰%؛ ۶۰% و حتی برخی از کشورهای مسلمان تا ۸۰% جمعیت آنها زیر خط فقر هستند و درصدی هم از فقر شدید رنج میبرند؛ به این معنا که این افراد گرسنه شب را به صبح رسانده و دغدغهی نان شب را دارند. نرخ فقر شدید نیز در این کشورها متفاوت است. در برخی از کشورها حدود ۲۰% از مردم، و در برخی دیگر ۱۷% از مردم دغدغه نان شب را دارند.
🔹دومین ویژگیای که در این کشورها وجود دارد این است که این کشورها با انواع نابرابریها روبرو هستند. یکی از این نابرابریها، نابرابری درآمد است. شاخص ضریب جینی یک شاخص شایع برای سنجش نابرابری در دنیا است. کشورهایی که به نسبت از وضعیت خوبی برخوردارند، ضریب جینی آنها ۰.۲۰ تا ۰.۳۵ است. کشورهایی که وضعیت بدتری دارند ضریب جینی آنها ۰.۳۵ تا ۰.۵ محسوب میشود و خیلی از کشورهای مسلمان بین ۴۰. تا ۵۰. هستند، یعنی در وضعیت نابرابری نامناسبی از لحاظ درآمدی قرار دارند.
🔹مسئله سوم، مسئله فساد گسترده در دولتهای این کشورهاست. یک وزیری در چند قرن قبل از میلاد در هند میگوید: اگر شما توانستید عسل را روی نوک زبانتان بگذارید و بعد به گونهای خودتان را کنترل کنید که مزه آن را نچشید یک دولتمرد هم میتواند با امکانات دولتی چنین معاملهای را کند. معمولاً حاکمان به دلیل دسترسی به امکانات گسترده حکومتی، زمینه فساد را دارند؛ به گونهای که میتوان گفت حکومت و فساد ملازم و همراه یکدیگرند. بنابراین، یکی از مسائلی که کشورهای جهان سوم و از جمله کشورهای اسلامی با آن مواجه هستند، پدیده رانتخواری بسیار زیاد در میان دولتمردان، فساد گسترده حکومتی و رشوهخواری و امثال آن است.
🔹لذا گفته میشود مشکلی که در کشورهای جهان سوم و از جمله کشورهای اسلامی وجود دارد که منشا سه مشکل فقر، نابرابری شدید و فساد گسترده است، مشکل چگونگی اداره این کشورها است. باید در نحوه اداره این کشورها تجدید نظر شود تا بتوان اتفاقات مثبتی را برای آنها رقم زد.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
http://mobahesat.ir/21892
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
کشورهای مسلمان در رتبههای پایین توسعه انسانی « مباحثات
براساس تقسیمبندیهایی که براساس توسعه انسانی صورت گرفته است، کشورهای جهان در سه سطح توسعهای قرار دارند که از میان چهلوپنج کشور پایینترین سطح توسعهی انسانی، متاسفانه سیوپنج کشور جزء کشورهای اسلامی هستند. این مسئله برای ما مسلمانان بسیار حائز اهمیت است،…
🔸بازنشر به مناسبت سالروز شهادت آیت الله مصطفی خمینی
✔️حکومت اسلامی در اندیشه سید مصطفی خمینی
📎http://mobahesat.ir/5136
✔️آیت الله سجادی: حاج آقا مصطفی مجموعهای از زیباییها بود
📎http://mobahesat.ir/1320
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️حکومت اسلامی در اندیشه سید مصطفی خمینی
📎http://mobahesat.ir/5136
✔️آیت الله سجادی: حاج آقا مصطفی مجموعهای از زیباییها بود
📎http://mobahesat.ir/1320
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
1_115990269.mp4
10.3 MB
✔️گزارش کامل جلسه مناظره سایت مباحثات با موضوع «لباس روحانیت» منتشر شد
🔸این مناظره با حضور حجج اسلام اکبرنژاد و سیفی مازندرانی در تاریخ 15 مهرماه برگزار شد که به دلیل همزمانی با ایام اربعین هماکنون منتشر میشود.
🎥فیلم کامل این مناظره را در کانال آپارات مباحثات مشاهده کنید:
👇👇👇
https://www.aparat.com/v/n9ZqQ
🔸مشاهده متن کامل گزارش
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21864
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸این مناظره با حضور حجج اسلام اکبرنژاد و سیفی مازندرانی در تاریخ 15 مهرماه برگزار شد که به دلیل همزمانی با ایام اربعین هماکنون منتشر میشود.
🎥فیلم کامل این مناظره را در کانال آپارات مباحثات مشاهده کنید:
👇👇👇
https://www.aparat.com/v/n9ZqQ
🔸مشاهده متن کامل گزارش
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21864
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️مجتهد شهید
🔸گزارشی از همایش گرامیداشت شهید آیتالله مصطفی خمینی
🖊 ع. عاملی
🔹عصرِ روزِ چهارشنبه، یکمِ آبانِ ۱۳۹۸ و به همتِ بنیادِ تاریخپژوهی و دانشنامهی انقلاب اسلامی، همایشِ مجتهد شهید برگزار شد. این همایش به بررسی و تحلیلِ ابعادِ سیره و شخصیتِ علمی و عملی مجتهدِ شهید، حاج آقا سید مصطفی خمینی اختصاص داشت. این یادبود که در سالن همایشهای موسسهی آموزشی پژوهشیِ امام خمینی(ره) برگزار میشد، با پیامِ ویدیوییِ حضرت آیتالله علوی گرگانی آغاز شد.
🔸حضرت آیتالله علوی گرگانی
🔹حاج آقا مصطفی حتی در زمان حضور حضرت امام(ره) در قم نیز علیرغم فقه و فقاهتِ مسجل ایشان، اخلاق کنارهگیری داشتند و خیلی در انظار حضور نمییافتند. قصد ما تأکید بر این نکته است که به هیچ وجه حالت آیتاللهزادگی و آقازادگی در ایشان مشهود نبود.
🔸حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی
🔹مهمترین ویژگی و برجستگیِ ایشان علامهبودنشان در تمام حوزههای علوم اسلامی بود. ایشان در معقول و منقول تبحر کامل داشتند و صاحب نظر بودند، نه اینکه صرفا ورودی داشته باشند. لذا علیرغم جوانی میشود ایشان را در أعلیدرجهی هر یک از این علوم اسلامی دانست.
🔹به بیانِ خودشان ایشان تنها چند سال پس از بلوغ تقلید میکردند و از آن پس مبتنی بر اجتهاد خود عمل میکردند. لذا بهنظر میرسد که ایشان حدود سن و سالِ 20 سالگی به درجهی اجتهاد رسیده بودند. همین نکته یکی از مسائل عجیب و شگفانگیز دربارهی ایشان است.
🔸آیتالله محسن اراکی
🔹به اعتقادِ حاج آقا مصطفی تفسیرِ حقیقیِ قرآن، ورایِ قدرت بشری است و اختصاصا در حیطهی قدرت خداوند متعال قرار دارد. اما درک و تفسیری که ما از قرآن داریم، مانند درک و تفسیری است که ما از ذات خداوندِ متعال داریم، یعنی ذات خدا را با توجه و آیات و جلوات الهی و … درک میکنیم و این البته معرفتِ ما است. به اصطلاحِ ایشان دربارهی قرآن و تفسیر قرآن باید به این قائل باشیم که للقرآنِ بطون. یعنی قرآن لایههای معنایی متعددی دارد و هر لایهی معنایی هم دارایِ جهاتِ متعددی است. لذا در تفسیرِ قرآن هر کس از جهتی مینگرد.
🔹با این تفصیل به باور ایشان باید بپذیریم که تفاسیر متعدد نه تنها ممکن هستند بلکه این تعددِ ممکن درست نیز است. به عنوانِ مثال میتوانیم با تمرکز و تأکید بر زاویههای مختلفِ تفسیری، تفسیر ادبی یا تفسیر عرفانی یا تفسیر حکمی از قرآن ارائه کنیم و در پذیرش این تعددِ ممکن بهنظر ایشان هیچ اشکال و ایرادی نیست.
🔸حجتالاسلام و المسلمین محمدحسن رحیمیان
🔹حاج آقا مصطفی عبودیت و روحِ معنویای داشتند که بر وجود ایشان حاکم بود. و این چیزی بود که در دهها سفر زیارتی نجف به کربلا در معیتِ ایشاون قابل مشاهده بوده است. حالِ حاج آقا مصطفی در حینِ ذکر مصیبت اباعدالله الحسین به نحوِ شگفتی منقلب میشد که در هیچ کسِ دیگری مشابه آن را مشاهده نکردهایم.
🔸متن کامل این گزارش را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21929/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸گزارشی از همایش گرامیداشت شهید آیتالله مصطفی خمینی
🖊 ع. عاملی
🔹عصرِ روزِ چهارشنبه، یکمِ آبانِ ۱۳۹۸ و به همتِ بنیادِ تاریخپژوهی و دانشنامهی انقلاب اسلامی، همایشِ مجتهد شهید برگزار شد. این همایش به بررسی و تحلیلِ ابعادِ سیره و شخصیتِ علمی و عملی مجتهدِ شهید، حاج آقا سید مصطفی خمینی اختصاص داشت. این یادبود که در سالن همایشهای موسسهی آموزشی پژوهشیِ امام خمینی(ره) برگزار میشد، با پیامِ ویدیوییِ حضرت آیتالله علوی گرگانی آغاز شد.
🔸حضرت آیتالله علوی گرگانی
🔹حاج آقا مصطفی حتی در زمان حضور حضرت امام(ره) در قم نیز علیرغم فقه و فقاهتِ مسجل ایشان، اخلاق کنارهگیری داشتند و خیلی در انظار حضور نمییافتند. قصد ما تأکید بر این نکته است که به هیچ وجه حالت آیتاللهزادگی و آقازادگی در ایشان مشهود نبود.
🔸حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی
🔹مهمترین ویژگی و برجستگیِ ایشان علامهبودنشان در تمام حوزههای علوم اسلامی بود. ایشان در معقول و منقول تبحر کامل داشتند و صاحب نظر بودند، نه اینکه صرفا ورودی داشته باشند. لذا علیرغم جوانی میشود ایشان را در أعلیدرجهی هر یک از این علوم اسلامی دانست.
🔹به بیانِ خودشان ایشان تنها چند سال پس از بلوغ تقلید میکردند و از آن پس مبتنی بر اجتهاد خود عمل میکردند. لذا بهنظر میرسد که ایشان حدود سن و سالِ 20 سالگی به درجهی اجتهاد رسیده بودند. همین نکته یکی از مسائل عجیب و شگفانگیز دربارهی ایشان است.
🔸آیتالله محسن اراکی
🔹به اعتقادِ حاج آقا مصطفی تفسیرِ حقیقیِ قرآن، ورایِ قدرت بشری است و اختصاصا در حیطهی قدرت خداوند متعال قرار دارد. اما درک و تفسیری که ما از قرآن داریم، مانند درک و تفسیری است که ما از ذات خداوندِ متعال داریم، یعنی ذات خدا را با توجه و آیات و جلوات الهی و … درک میکنیم و این البته معرفتِ ما است. به اصطلاحِ ایشان دربارهی قرآن و تفسیر قرآن باید به این قائل باشیم که للقرآنِ بطون. یعنی قرآن لایههای معنایی متعددی دارد و هر لایهی معنایی هم دارایِ جهاتِ متعددی است. لذا در تفسیرِ قرآن هر کس از جهتی مینگرد.
🔹با این تفصیل به باور ایشان باید بپذیریم که تفاسیر متعدد نه تنها ممکن هستند بلکه این تعددِ ممکن درست نیز است. به عنوانِ مثال میتوانیم با تمرکز و تأکید بر زاویههای مختلفِ تفسیری، تفسیر ادبی یا تفسیر عرفانی یا تفسیر حکمی از قرآن ارائه کنیم و در پذیرش این تعددِ ممکن بهنظر ایشان هیچ اشکال و ایرادی نیست.
🔸حجتالاسلام و المسلمین محمدحسن رحیمیان
🔹حاج آقا مصطفی عبودیت و روحِ معنویای داشتند که بر وجود ایشان حاکم بود. و این چیزی بود که در دهها سفر زیارتی نجف به کربلا در معیتِ ایشاون قابل مشاهده بوده است. حالِ حاج آقا مصطفی در حینِ ذکر مصیبت اباعدالله الحسین به نحوِ شگفتی منقلب میشد که در هیچ کسِ دیگری مشابه آن را مشاهده نکردهایم.
🔸متن کامل این گزارش را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21929/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
مجتهد شهید « مباحثات
مهمترین ویژگی و برجستگیِ ایشان علامهبودنشان در تمام حوزههای علوم اسلامی بود. ایشان در معقول و منقول تبحر کامل داشتند و صاحب نظر بودند، نه اینکه صرفا ورودی داشته باشند. به بیانِ خودشان ایشان تنها چند سال پس از بلوغ تقلید میکردند و از آن پس مبتنی بر اجتهاد…
✔️آخرین پاسخ به حجتالاسلام طاهری پیرامون علامه طهرانی
🖊سید محمدحسین دعائی
🔹پس از آنکه اینجانب در پاسخ به مقالۀ جناب آقای طاهری با عنوان «علامۀ طهرانی را همانطور که بودند معرفی کنید»، یادداشتی را با عنوان «علامۀ طهرانی، همانطور که بودند» ارائه دادم، ایشان مجددا متنی را منتشر ساخته و البته با انتخاب عنوان «آخرین پاسخ» برای آن، تصمیم خود برای خاتمهدادن به این مباحثۀ مکتوب را اعلام کرده است. از همین رو بنده نیز به عنوان «آخرین پاسخ» به ایشان، مطالبی را به عرض میرسانم. اما پیش از آن، لازم میدانم که نکاتی را در رابطه با اصل این مباحثه یادآور شوم:
🔹اولا، دیگران را نمیدانم؛ اما یکی از انگیزههای اصلی اینجانب برای اقدام در راستای ترویج «عرفان شیعی فقاهتی» و دفاع از اَعلام آن در مواجهه با هجمهها، چیزی نبوده است جز: زمینهسازی برای عملیاتی شدن راهبرد تعیین شده از سوی نائب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، رهبر حکیم انقلاب و زعیم حوزههای علمیه، حضرت آیتالله خامنهای مدّ ظلّه العالی؛ راهبردی برخاسته از «معنویت»، مبتنی بر «حکمت» و مطابق با «مصلحت»
🔹ثانیاً، همچنانکه بارها به عرض رسیده است «حضرت علامه آیتالله حسینی طهرانی رضوان الله علیه» ـ به عنوان یکی از شخصیتهای شاخص در جریان «عرفان شیعی فقاهتی» ـ و آثار ایشان ـ علی الخصوص کتاب «روح مجرد» ـ قطعا مورد عنایت خاص رهبر معظم انقلاب بوده و هستند:
🔹«عالم عامل ربّانی و سالک مجاهد روحانی، آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی … از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجستۀ علمی را با درجات والای معنویت و سلوک توأماً دارا بودند و در کنار فقاهت فنّی و اجتهادی، به فقه الله الأکبر نیز که از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسّی و مجاهدت معنوی است نیز نائل گشته بودند. … هنیئاً لَهُ ما أعدَّهُ الله لأولیاء الله و عباده الصّالحین»
🔹بر همین اساس میتوان تلاش برای معرفی ایشان به جامعه را حرکت در مسیر تحقق راهبرد رهبری دانست؛ حرکتی که نه تنها از سوی حوزویان بیاعتقاد به رهبری عزیز، بلکه متأسفانه از طرف برخی داعیهداران انقلابیگری، مورد بیمهری و بعضا هجمههای ناجوانمردانه قرار گرفته و میگیرد؛ و جالب آنکه بخشی از این بیمهریها و هجمهها، معطوف به اثبات بیرون بودن علامۀ طهرانی و علاقمندان ایشان از جبهۀ انقلاب است.
🔹و ثالثاً، اگرچه ترویج جریان برحقِ «عرفان شیعی فقاهتی» به عنوان راهبرد حکیمانۀ رهبری، یکی از وظائف قطعی همۀ علاقمندان به انقلاب اسلامی است، اما باید توجه داشت که مدیریت اختلافات موجود در داخل جبهۀ انقلاب و خودداری از تبدیل آنها به مناقشات بیحاصل و تشنجهای آسیبزا نیز وظیفهای قطعی است که رهبر حکیم انقلاب تأکید ویژهای نسبت به آن دارند.
🔹آری! همگان بدانند که اگرچه بخش عمدهای از جریان مخالفِ «فلسفه و عرفان اسلامی» عملا التزامی به اطاعت از رأی ولی فقیه جامعالشرائط نداشته و با بیبصیرتیها، بداخلاقیها، جوسازیها، جدلهای بیهوده، عدم التزام به اقتضائات بحث علمی و عدم لحاظ اولویتهای جامعه، به اخلال در فرایند مدیریت ایشان میپردازند، اما جریان اصیل حکمت و معنویت ناب شیعی در دوران معاصر، تبعیت از نظرات رهبری عزیز را وظیفۀ خود دانسته و کوچکترین تخطی از فرامین نائب عظیمالشأن حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را جائز نمیداند.
🔹بر همین اساس، به نظر میرسد که تصمیم جناب آقای طاهری مبنی بر ختم این مباحثۀ مکتوب، تصمیم عاقلانهای است؛ خصوصا آنکه طرفین، تا آنجا که مقدور بود، به توصیف و تبیین مدعای خود پرداختهاند؛ و دقیقا در چنین موقعیتی است که باید محاکمه را به خوانندگان فرهیختۀ بحث واگذار کرده و تشخیص آنان را به قضاوت طلبید. آری! این گفتگوها شاید در طرفین تغییری ایجاد نکند، اما همانطور که در یادداشت قبلی خود اشاره کردم، قطعا زمینۀ شفافیت دیدگاهها و آشنایی افکار عمومی با عیار نقدها را فراهم آورده و به خواست خدا، اصلاح یا ارتقاء نظرات ناظران را باعث خواهد شد.
🔹همچنین پیشاپیش از همۀ خوانندگان محترم، بهخاطر طولانی بودن پاسخ آخر خود ـ و اینکه به همین خاطر، در قالب یک فایل ارائه میشود ـ عذرخواهی کرده و امیدوارم که با مطالعۀ کامل و دقیق آن، لطف خود به این طلبۀ کوچک را تکمیل کنند.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21798/amp
🔸فایل PDF ضمیمه شده به یادداشت نویسنده را از لینک زیر دریافت کنید:
👇👇👇
https://b2n.ir/48902
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🖊سید محمدحسین دعائی
🔹پس از آنکه اینجانب در پاسخ به مقالۀ جناب آقای طاهری با عنوان «علامۀ طهرانی را همانطور که بودند معرفی کنید»، یادداشتی را با عنوان «علامۀ طهرانی، همانطور که بودند» ارائه دادم، ایشان مجددا متنی را منتشر ساخته و البته با انتخاب عنوان «آخرین پاسخ» برای آن، تصمیم خود برای خاتمهدادن به این مباحثۀ مکتوب را اعلام کرده است. از همین رو بنده نیز به عنوان «آخرین پاسخ» به ایشان، مطالبی را به عرض میرسانم. اما پیش از آن، لازم میدانم که نکاتی را در رابطه با اصل این مباحثه یادآور شوم:
🔹اولا، دیگران را نمیدانم؛ اما یکی از انگیزههای اصلی اینجانب برای اقدام در راستای ترویج «عرفان شیعی فقاهتی» و دفاع از اَعلام آن در مواجهه با هجمهها، چیزی نبوده است جز: زمینهسازی برای عملیاتی شدن راهبرد تعیین شده از سوی نائب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه، رهبر حکیم انقلاب و زعیم حوزههای علمیه، حضرت آیتالله خامنهای مدّ ظلّه العالی؛ راهبردی برخاسته از «معنویت»، مبتنی بر «حکمت» و مطابق با «مصلحت»
🔹ثانیاً، همچنانکه بارها به عرض رسیده است «حضرت علامه آیتالله حسینی طهرانی رضوان الله علیه» ـ به عنوان یکی از شخصیتهای شاخص در جریان «عرفان شیعی فقاهتی» ـ و آثار ایشان ـ علی الخصوص کتاب «روح مجرد» ـ قطعا مورد عنایت خاص رهبر معظم انقلاب بوده و هستند:
🔹«عالم عامل ربّانی و سالک مجاهد روحانی، آیتالله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی … از جمله فرزانگان معدودی بودند که مراتب برجستۀ علمی را با درجات والای معنویت و سلوک توأماً دارا بودند و در کنار فقاهت فنّی و اجتهادی، به فقه الله الأکبر نیز که از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسّی و مجاهدت معنوی است نیز نائل گشته بودند. … هنیئاً لَهُ ما أعدَّهُ الله لأولیاء الله و عباده الصّالحین»
🔹بر همین اساس میتوان تلاش برای معرفی ایشان به جامعه را حرکت در مسیر تحقق راهبرد رهبری دانست؛ حرکتی که نه تنها از سوی حوزویان بیاعتقاد به رهبری عزیز، بلکه متأسفانه از طرف برخی داعیهداران انقلابیگری، مورد بیمهری و بعضا هجمههای ناجوانمردانه قرار گرفته و میگیرد؛ و جالب آنکه بخشی از این بیمهریها و هجمهها، معطوف به اثبات بیرون بودن علامۀ طهرانی و علاقمندان ایشان از جبهۀ انقلاب است.
🔹و ثالثاً، اگرچه ترویج جریان برحقِ «عرفان شیعی فقاهتی» به عنوان راهبرد حکیمانۀ رهبری، یکی از وظائف قطعی همۀ علاقمندان به انقلاب اسلامی است، اما باید توجه داشت که مدیریت اختلافات موجود در داخل جبهۀ انقلاب و خودداری از تبدیل آنها به مناقشات بیحاصل و تشنجهای آسیبزا نیز وظیفهای قطعی است که رهبر حکیم انقلاب تأکید ویژهای نسبت به آن دارند.
🔹آری! همگان بدانند که اگرچه بخش عمدهای از جریان مخالفِ «فلسفه و عرفان اسلامی» عملا التزامی به اطاعت از رأی ولی فقیه جامعالشرائط نداشته و با بیبصیرتیها، بداخلاقیها، جوسازیها، جدلهای بیهوده، عدم التزام به اقتضائات بحث علمی و عدم لحاظ اولویتهای جامعه، به اخلال در فرایند مدیریت ایشان میپردازند، اما جریان اصیل حکمت و معنویت ناب شیعی در دوران معاصر، تبعیت از نظرات رهبری عزیز را وظیفۀ خود دانسته و کوچکترین تخطی از فرامین نائب عظیمالشأن حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را جائز نمیداند.
🔹بر همین اساس، به نظر میرسد که تصمیم جناب آقای طاهری مبنی بر ختم این مباحثۀ مکتوب، تصمیم عاقلانهای است؛ خصوصا آنکه طرفین، تا آنجا که مقدور بود، به توصیف و تبیین مدعای خود پرداختهاند؛ و دقیقا در چنین موقعیتی است که باید محاکمه را به خوانندگان فرهیختۀ بحث واگذار کرده و تشخیص آنان را به قضاوت طلبید. آری! این گفتگوها شاید در طرفین تغییری ایجاد نکند، اما همانطور که در یادداشت قبلی خود اشاره کردم، قطعا زمینۀ شفافیت دیدگاهها و آشنایی افکار عمومی با عیار نقدها را فراهم آورده و به خواست خدا، اصلاح یا ارتقاء نظرات ناظران را باعث خواهد شد.
🔹همچنین پیشاپیش از همۀ خوانندگان محترم، بهخاطر طولانی بودن پاسخ آخر خود ـ و اینکه به همین خاطر، در قالب یک فایل ارائه میشود ـ عذرخواهی کرده و امیدوارم که با مطالعۀ کامل و دقیق آن، لطف خود به این طلبۀ کوچک را تکمیل کنند.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21798/amp
🔸فایل PDF ضمیمه شده به یادداشت نویسنده را از لینک زیر دریافت کنید:
👇👇👇
https://b2n.ir/48902
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
آخرین پاسخ به حجتالاسلام طاهری پیرامون علامه طهرانی « مباحثات
تلاش برای معرفی علامه طهرانی به جامعه را میتوان حرکت در مسیر تحقق راهبرد رهبری دانست؛ حرکتی که نه تنها از سوی حوزویان بیاعتقاد به رهبری عزیز، بلکه متأسفانه از طرف برخی داعیهداران انقلابیگری، مورد بیمهری و بعضا هجمههای ناجوانمردانه قرار گرفته و میگیرد؛…
🎤استاد محمدعلی مهدویراد:
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد
مقدمه:پس از انتشار خبر درگذشت مرحوم علامه سیدجعفرمرتضی به سراغ برخی از محققان و اندیشمندانی رفتیم که ضمن آشنائی با آثار و شخصیت ایشان، روششناسی آثار گسترده ایشان را هم ارائه دهند. با استاد محمدعلی مهدوی راد گفتوگویی انجام دادیم که علیرغم تاثر و ناراحتی از فقدان علامه جعفر مرتضی عاملی، نکاتی را بیان کردند که تقدیم میگردد.
🔹آثار ایشان خیلی زیاد است و میراث قلمی ایشان واقعا جزو آثار افتخارآمیز فرهنگ و میراث مکتوب ما است. حقیقتا این مرد بزرگ همت طاقتشکنی داشت، خیلی آدم عجیبی بود، ایشان در روزگار مریضی یک بخشی از سیره امام حسین(ع) را در همان اتاقی که در ایام بیماری برای ایشان فراهم کرده بودند و کتابها را به ایشان میرساندند، تقریر میکردند.
🔹مرحوم استاد مرتضی بسیار بسیار گستردهنگاه بود و در به سامان رساندن یک موضوع و یک مطلبی به جمع چند منبع اکتفاء نمیکرد. در همین گسترهی تتبع، کار ایشان یک ویژگیای دارد که شاید کم نظیر باشد و آن بهرهمندی از منابع گسترده جنبی است.
🔹استاد در سامان دادن به کارهای پژوهشی خود، از همه آنچه که از دور و نزدیک میتوانست، دست ایشان را بگیرد و به یک جای خیلی مطمئنی برساند، منابع ادبی، شعر، فقه، تفسیر و غیره همه اینها را به کار میگرفتند و گاهی بهرهمندی از این منابع جنبی در مقایسه با منابع مستقیم، برای رسیدن به هدف و طرح حرفهای تازه، او را بیشتر موفق میکرد.
🔹ایشان ذهن بسیار حساسی داشتند که از هر متن خرد و کوچکی به یک نکتههای کلان و موضوعات مهمی میرسید. همین ویژگی یک چیزی برای او به وجود آورده بود با عنوان نقادی. شما هیچ اثری از آثار ایشان را نمیبینید که دستهای آلوده و دستهای ناپیدای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد.
🔹ایشان غیر از تاریخ و سیره که برای حضرت جواد دارد که اولین کار در سیره همان کار «اَلْحَیاةُ السّیاسیّة لِلْاِمامِالرّضا» است. گمان کنم، هنوزم که هنوز است برای امام رضا(ع) کتابی از این زاویه و از بحث سیاسی، کتاب بینظیری باشد، هرچند این کتاب مربوط به قبل از انقلاب است و بعد از انقلاب نیز بارها چاپ شده است.
مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/21945/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد
مقدمه:پس از انتشار خبر درگذشت مرحوم علامه سیدجعفرمرتضی به سراغ برخی از محققان و اندیشمندانی رفتیم که ضمن آشنائی با آثار و شخصیت ایشان، روششناسی آثار گسترده ایشان را هم ارائه دهند. با استاد محمدعلی مهدوی راد گفتوگویی انجام دادیم که علیرغم تاثر و ناراحتی از فقدان علامه جعفر مرتضی عاملی، نکاتی را بیان کردند که تقدیم میگردد.
🔹آثار ایشان خیلی زیاد است و میراث قلمی ایشان واقعا جزو آثار افتخارآمیز فرهنگ و میراث مکتوب ما است. حقیقتا این مرد بزرگ همت طاقتشکنی داشت، خیلی آدم عجیبی بود، ایشان در روزگار مریضی یک بخشی از سیره امام حسین(ع) را در همان اتاقی که در ایام بیماری برای ایشان فراهم کرده بودند و کتابها را به ایشان میرساندند، تقریر میکردند.
🔹مرحوم استاد مرتضی بسیار بسیار گستردهنگاه بود و در به سامان رساندن یک موضوع و یک مطلبی به جمع چند منبع اکتفاء نمیکرد. در همین گسترهی تتبع، کار ایشان یک ویژگیای دارد که شاید کم نظیر باشد و آن بهرهمندی از منابع گسترده جنبی است.
🔹استاد در سامان دادن به کارهای پژوهشی خود، از همه آنچه که از دور و نزدیک میتوانست، دست ایشان را بگیرد و به یک جای خیلی مطمئنی برساند، منابع ادبی، شعر، فقه، تفسیر و غیره همه اینها را به کار میگرفتند و گاهی بهرهمندی از این منابع جنبی در مقایسه با منابع مستقیم، برای رسیدن به هدف و طرح حرفهای تازه، او را بیشتر موفق میکرد.
🔹ایشان ذهن بسیار حساسی داشتند که از هر متن خرد و کوچکی به یک نکتههای کلان و موضوعات مهمی میرسید. همین ویژگی یک چیزی برای او به وجود آورده بود با عنوان نقادی. شما هیچ اثری از آثار ایشان را نمیبینید که دستهای آلوده و دستهای ناپیدای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد.
🔹ایشان غیر از تاریخ و سیره که برای حضرت جواد دارد که اولین کار در سیره همان کار «اَلْحَیاةُ السّیاسیّة لِلْاِمامِالرّضا» است. گمان کنم، هنوزم که هنوز است برای امام رضا(ع) کتابی از این زاویه و از بحث سیاسی، کتاب بینظیری باشد، هرچند این کتاب مربوط به قبل از انقلاب است و بعد از انقلاب نیز بارها چاپ شده است.
مشاهده متن کامل گفتوگو:
http://mobahesat.ir/21945/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
هیچ اثری از آثار مرحوم علامه سیدجعفر مرتضی را نمیبینید که دستهای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده باشد « مباحثات
علامه سیدجعفرمرتضی ذهن بسیار حساسی داشتند که از هر متن خرد و کوچکی به نکتههای کلان و موضوعات مهمی میرسیدند. شما هیچ اثری از آثار ایشان را نمیبینید که دستهای آلوده و دستهای ناپیدای آلوده در تاریخ اسلام را شناسایی نکرده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کلیپ گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین رهدار درباره نواندیشی در حوزه/1
🔹فقیه ما الان چنین میاندیشد که میتواند داخل قم باشد و شیراز را مدیریت کند، گه گاهی با هواپیما یا اتوبوس میرود یا با تلفن و اینترنت محیط را میبیند. فقیه گذشته ما چون این امکانات را نداشت، به خود محیط میرفت
بخش اول گفتوگو:
http://mobahesat.ir/21748
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹فقیه ما الان چنین میاندیشد که میتواند داخل قم باشد و شیراز را مدیریت کند، گه گاهی با هواپیما یا اتوبوس میرود یا با تلفن و اینترنت محیط را میبیند. فقیه گذشته ما چون این امکانات را نداشت، به خود محیط میرفت
بخش اول گفتوگو:
http://mobahesat.ir/21748
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️هسته مشترک مناسک شیرازیها «دیگریسازی» است
🔸پایاننامههای حوزوی | سیمین همتی، فارغالتحصیل علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با مباحثات:
🔹من برای اینکه بتوانم جریان شیرازی را بشناسم، چند گزینه داشتم، حوزه زنان، حوزه آقایان، رسانه و برخی موارد دیگر. اینکه چرا حوزه زنان را انتخاب کردم، یک دلیل ساده آن این است که من زن بودم و آنها هم زن بودند، ارتباط گرفتن چندان آسان که نه، اما در هر صورت امکانپذیر بود. چون در هر صورت ارتباط خانم با آقایان و صحبت با آنها در فضای حوزه سختتر است.
🔹دلیل دیگر این بود که این حوزه یک فرق اساسی با حوزههای دیگر دارد، اینکه هدف و دروسی که برای رسیدن به آن هدف تدوین شده است، جهت تربیت مبلغ است، یا همان تیپی که به عنوان «خانم جلسهای» میشناسیم، نه یک شخص نخبه کاملا مجزا از عامه، بلکه زنانی که دائما در حسینیهها و مجالس خانگی با عامه مردم در ارتباط هستند و از این جهت بسیار تاثیرگذارند. این هم موردی بود که برای من خیلی مهم بود.
🔹اما در کل، میان انتخابهایی که وجود داشت، زن بودن جامعه تحقیق خیلی مهم بود، به این دلیل که عمده مطالعات دین مردانه است و من میخواستم از این پیله مردانه خارج شوم. یعنی در حوزه مطالعه خودم بخواهم بگویم هر صدایی هم که از «شیرازیها» شنیده شده، مردانه بوده. در واقع زنان این جریان کاملا غایب ماجرا هستند.
🔹آن چیزی که درباره شیرازیها توجه من را به خودش جلب کرده بود، یکی جنس مناسکی بود که به آن پایبند هستند و برای آن تبلیغ میکنند. مناسکی که اگر بخواهیم هسته مشترکی در بین آنها پیدا کنیم، از نظر من در آن محور اصلی، بحث «دیگری» و فرایند «دیگریسازی» بود. دیگری به معنای غیر خودی که من خودم را در تمایز با او میشناسم، تمایزی که در آن سعی میکنم برتری خودم را حفظ کنم. من حس میکردم که این هسته اصلی این نگاه است.
🔹چیزی که من در برخوردم با این دوستان دیدم و جالب بود، این بود که اینها با وجود اینکه خیلی سفت و سخت به یک سری عقاید سنتی دینی پایبند بودند، اما به شدت روی فعالیت اجتماعی تاکید داشتند، این نکته خیلی برای آنها مهم بود، حتی جایی که مجبور بودند به خاطر خانواده، این مساله را کم کنند، آن را نوعی تنزل و سقوط میدانستند، این برای من خیلی جالب و جذاب بود. صرف وجود چنین حوزهای با تاکید بر فعالیت اجتماعی زنان به نظر من نشانه یک نوع تحول است.
🔹من راجع به مناسک از آنها سوال میکردم، اینکه چه ایامی را در طول سال دوست دارند؟ چه مناسکی را دوست دارند؟ و اصلا چرا اینها را دوست دارند؟ در واقع از میان پاسخها و صحبتهای آنها، سوالات بعدیام را شکل میدادم. مثلا آنها به بحث وحدت اشاره میکردند، که از نظر آنها این بحث پذیرفته شده نیست، بحث تولی و تبری را مطرح میکردم، در واقع بیراه نیست اگر بگویم دیگریسازی به زبان «خودی» یعنی به زبان جامعه تحقیق من بسط یافته همان بحث تبری است. طی این بحثها من پاسخ سوالاتم را میگرفتم.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21885/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸پایاننامههای حوزوی | سیمین همتی، فارغالتحصیل علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گفتگو با مباحثات:
🔹من برای اینکه بتوانم جریان شیرازی را بشناسم، چند گزینه داشتم، حوزه زنان، حوزه آقایان، رسانه و برخی موارد دیگر. اینکه چرا حوزه زنان را انتخاب کردم، یک دلیل ساده آن این است که من زن بودم و آنها هم زن بودند، ارتباط گرفتن چندان آسان که نه، اما در هر صورت امکانپذیر بود. چون در هر صورت ارتباط خانم با آقایان و صحبت با آنها در فضای حوزه سختتر است.
🔹دلیل دیگر این بود که این حوزه یک فرق اساسی با حوزههای دیگر دارد، اینکه هدف و دروسی که برای رسیدن به آن هدف تدوین شده است، جهت تربیت مبلغ است، یا همان تیپی که به عنوان «خانم جلسهای» میشناسیم، نه یک شخص نخبه کاملا مجزا از عامه، بلکه زنانی که دائما در حسینیهها و مجالس خانگی با عامه مردم در ارتباط هستند و از این جهت بسیار تاثیرگذارند. این هم موردی بود که برای من خیلی مهم بود.
🔹اما در کل، میان انتخابهایی که وجود داشت، زن بودن جامعه تحقیق خیلی مهم بود، به این دلیل که عمده مطالعات دین مردانه است و من میخواستم از این پیله مردانه خارج شوم. یعنی در حوزه مطالعه خودم بخواهم بگویم هر صدایی هم که از «شیرازیها» شنیده شده، مردانه بوده. در واقع زنان این جریان کاملا غایب ماجرا هستند.
🔹آن چیزی که درباره شیرازیها توجه من را به خودش جلب کرده بود، یکی جنس مناسکی بود که به آن پایبند هستند و برای آن تبلیغ میکنند. مناسکی که اگر بخواهیم هسته مشترکی در بین آنها پیدا کنیم، از نظر من در آن محور اصلی، بحث «دیگری» و فرایند «دیگریسازی» بود. دیگری به معنای غیر خودی که من خودم را در تمایز با او میشناسم، تمایزی که در آن سعی میکنم برتری خودم را حفظ کنم. من حس میکردم که این هسته اصلی این نگاه است.
🔹چیزی که من در برخوردم با این دوستان دیدم و جالب بود، این بود که اینها با وجود اینکه خیلی سفت و سخت به یک سری عقاید سنتی دینی پایبند بودند، اما به شدت روی فعالیت اجتماعی تاکید داشتند، این نکته خیلی برای آنها مهم بود، حتی جایی که مجبور بودند به خاطر خانواده، این مساله را کم کنند، آن را نوعی تنزل و سقوط میدانستند، این برای من خیلی جالب و جذاب بود. صرف وجود چنین حوزهای با تاکید بر فعالیت اجتماعی زنان به نظر من نشانه یک نوع تحول است.
🔹من راجع به مناسک از آنها سوال میکردم، اینکه چه ایامی را در طول سال دوست دارند؟ چه مناسکی را دوست دارند؟ و اصلا چرا اینها را دوست دارند؟ در واقع از میان پاسخها و صحبتهای آنها، سوالات بعدیام را شکل میدادم. مثلا آنها به بحث وحدت اشاره میکردند، که از نظر آنها این بحث پذیرفته شده نیست، بحث تولی و تبری را مطرح میکردم، در واقع بیراه نیست اگر بگویم دیگریسازی به زبان «خودی» یعنی به زبان جامعه تحقیق من بسط یافته همان بحث تبری است. طی این بحثها من پاسخ سوالاتم را میگرفتم.
🔸متن کامل این گفتگو را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21885/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
هسته مشترک مناسک شیرازیها «دیگریسازی» است « مباحثات
آن چیزی که درباره شیرازیها توجه من را به خودش جلب کرده بود، یکی جنس مناسکی بود که به آن پایبند هستند و برای آن تبلیغ میکنند. مناسکی که اگر بخواهیم هسته مشترکی در بین آنها پیدا کنیم، از نظر من در آن محور اصلی، بحث «دیگری» و فرایند «دیگریسازی» بود. دیگری…
✔️تحوّلخواهی و مبانی علمی و حوزوی آن (۳)
🔸تحوّل حوزه و اقامۀ دین الهی
🖊مهدی برزگر
🔹هدف نهایی و وظیفه اصلی همه پیامبران و امامان در یک کلمه خلاصه میشود که عبارت است از اقامۀ دین، چرا که خدای متعال میفرماید: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ …» بنابراین رسالت اصلی حوزههای علمیه نیز – به عنوان امتداد خط مبارک و نورانی رسالت و امامت – باید اقامه دین باشد.
🔹 یک زمان اقامه دین و حفظ آن به قیام بر ضد طاغوت پهلوی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی منجر به استقرار نظام جمهوری اسلامی و تحقق نظریه ولایت مطلقه فقیه و مرم سالاری دینی گردید. امّا فرایند تحقّق اهداف اسلامی و اقامه دین الهی هرگز در این حدّ متوقف نمیشود، بلکه افقهای بلندتری در برابر ماست و همّتها را باید عالیتر نمود.
🔸تحقق این اهداف متعالی و اقامه دین توسط حوزههای علمیه در گرو دو اقدام است:
یکم: تحکیم پایههای دینی نظام
🔹باید آن قدر پایههای دینی نظام اسلامی مستحکم شود و نظریه ولایت فقیه و ابعاد گوناگون آن مورد بحث و کنکاش علمی دقیق قرار گیرد که دیگر هیچ کس نتواند با تمسّک به برخی توجیهات سست در اصل نظریه ولایت مطلقه فقیه تردید افکنی کند.
دوم: ادامه فرایند تحقّق اهداف اسلامی
🔹یعنی تلاش برای تحقّق دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی. ناگفته پیداست که حرکت در این راستا کار سادهای نیست، بلکه عملیاتی بسیار بزرگ و خطیر و از سنخ کارهای پیامبران و امامان است. دولت اسلامی زمانی محقّق میشود که اوّلاً مدیران کشور افرادی شایسته، متدیّن و دارای نصاب قابل قبولی از عقاید و رفتار اسلامی و تقوای مدیریتی – که تراز آن بسیار بالاتر از تراز تقوای فردی است – باشند و ثانیاً ساز و کارها و ساختار اداره کشور به گونه اسلامی طرّاحی و نوسازی شوند.
🔹تا زمانی که هنوز عمده دروس خارج ما مربوط به مسائل فردی و غیر مبتلا به جامعه و نظام است، کتابهای درسی اصلی ما سنخیتی با زمان حاضر و جذبهای برای طلاب جوان ندارند و عمر و جوانی طلاب عزیز صرف فهم عبارات پیچیده و مغلق آنها میشود، نظام پژوهش ما ضعیف و موضوع محور است، نظام آموزشی حوزه طولانی و فرسایشی است، علوم انسانی ما ترجمه متون دهههای گذشته غرب است، تنوّع استعدادها در حوزه لحاظ نمیشود و همه تا «ده سال» محکوم نظام آموزشی واحدند، عموم طلاب گرفتار مشکلات شدید معیشتی هستند و … نمیتوان حوزه را حوزهای انقلابی و تحوّلخواه نامید و از آن توقّع داشت در برابر امواج سهمگین پسا مدرن تمدّن غرب بایستد و دم از تمدّنسازی اسلامی بزند.
🔹چنین رویکردی است که از آن تعبیر به «سکولاریسم حوزوی» میشود که خطرش از سکولاریسم غربی بیشتر است، چرا که سکولاریسم تجدّدخواه غربی یک جریان عریان است و به صراحت میگوید دین هیچ ربطی به زندگی دنیایی ما ندارد، بلکه فقط مربوط به رابطه فردی ما با خدا است.
🔹امّا سکولاریستهای حوزوی از یک سو مدّعیاند اسلام کاملترین دین است و دینی فرازمانی و فرامکانی است و پاسخ همه نیازهای انسان را تا قیامت خواهد داد، ولی از سوی دیگر وقتی از آنان در عرصههای گوناگون زندگی تقاضای برنامه اسلام را میکنید، هم دستشان خالی است و هم هیچ تلاش درخوری برای نیل به پاسخ در آنان نمیبینید.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21978/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸تحوّل حوزه و اقامۀ دین الهی
🖊مهدی برزگر
🔹هدف نهایی و وظیفه اصلی همه پیامبران و امامان در یک کلمه خلاصه میشود که عبارت است از اقامۀ دین، چرا که خدای متعال میفرماید: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَ مَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَ لاَ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ …» بنابراین رسالت اصلی حوزههای علمیه نیز – به عنوان امتداد خط مبارک و نورانی رسالت و امامت – باید اقامه دین باشد.
🔹 یک زمان اقامه دین و حفظ آن به قیام بر ضد طاغوت پهلوی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی منجر به استقرار نظام جمهوری اسلامی و تحقق نظریه ولایت مطلقه فقیه و مرم سالاری دینی گردید. امّا فرایند تحقّق اهداف اسلامی و اقامه دین الهی هرگز در این حدّ متوقف نمیشود، بلکه افقهای بلندتری در برابر ماست و همّتها را باید عالیتر نمود.
🔸تحقق این اهداف متعالی و اقامه دین توسط حوزههای علمیه در گرو دو اقدام است:
یکم: تحکیم پایههای دینی نظام
🔹باید آن قدر پایههای دینی نظام اسلامی مستحکم شود و نظریه ولایت فقیه و ابعاد گوناگون آن مورد بحث و کنکاش علمی دقیق قرار گیرد که دیگر هیچ کس نتواند با تمسّک به برخی توجیهات سست در اصل نظریه ولایت مطلقه فقیه تردید افکنی کند.
دوم: ادامه فرایند تحقّق اهداف اسلامی
🔹یعنی تلاش برای تحقّق دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدّن اسلامی. ناگفته پیداست که حرکت در این راستا کار سادهای نیست، بلکه عملیاتی بسیار بزرگ و خطیر و از سنخ کارهای پیامبران و امامان است. دولت اسلامی زمانی محقّق میشود که اوّلاً مدیران کشور افرادی شایسته، متدیّن و دارای نصاب قابل قبولی از عقاید و رفتار اسلامی و تقوای مدیریتی – که تراز آن بسیار بالاتر از تراز تقوای فردی است – باشند و ثانیاً ساز و کارها و ساختار اداره کشور به گونه اسلامی طرّاحی و نوسازی شوند.
🔹تا زمانی که هنوز عمده دروس خارج ما مربوط به مسائل فردی و غیر مبتلا به جامعه و نظام است، کتابهای درسی اصلی ما سنخیتی با زمان حاضر و جذبهای برای طلاب جوان ندارند و عمر و جوانی طلاب عزیز صرف فهم عبارات پیچیده و مغلق آنها میشود، نظام پژوهش ما ضعیف و موضوع محور است، نظام آموزشی حوزه طولانی و فرسایشی است، علوم انسانی ما ترجمه متون دهههای گذشته غرب است، تنوّع استعدادها در حوزه لحاظ نمیشود و همه تا «ده سال» محکوم نظام آموزشی واحدند، عموم طلاب گرفتار مشکلات شدید معیشتی هستند و … نمیتوان حوزه را حوزهای انقلابی و تحوّلخواه نامید و از آن توقّع داشت در برابر امواج سهمگین پسا مدرن تمدّن غرب بایستد و دم از تمدّنسازی اسلامی بزند.
🔹چنین رویکردی است که از آن تعبیر به «سکولاریسم حوزوی» میشود که خطرش از سکولاریسم غربی بیشتر است، چرا که سکولاریسم تجدّدخواه غربی یک جریان عریان است و به صراحت میگوید دین هیچ ربطی به زندگی دنیایی ما ندارد، بلکه فقط مربوط به رابطه فردی ما با خدا است.
🔹امّا سکولاریستهای حوزوی از یک سو مدّعیاند اسلام کاملترین دین است و دینی فرازمانی و فرامکانی است و پاسخ همه نیازهای انسان را تا قیامت خواهد داد، ولی از سوی دیگر وقتی از آنان در عرصههای گوناگون زندگی تقاضای برنامه اسلام را میکنید، هم دستشان خالی است و هم هیچ تلاش درخوری برای نیل به پاسخ در آنان نمیبینید.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/21978/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
تحوّلخواهی و مبانی علمی و حوزوی آن (۳) « مباحثات
تا زمانی که هنوز عمده دروس خارج ما مربوط به مسائل فردی و غیر مبتلا به جامعه و نظام است، نظام پژوهش ما ضعیف و موضوع محور است، نظام آموزشی حوزه طولانی و فرسایشی است، علوم انسانی ما ترجمه متون دهههای گذشته غرب است و ... نمیتوان حوزه را حوزهای انقلابی و تحوّلخواه…
هماکنون مراسم بزرگداشت علامه جعفرمرتضی در حرم حضرت معصومه(س)
🔹متاسفانه علیرغم حضور گسترده مراجع, علما و حوزویان، بینظمی و سوء مدیریت در برگزاری مراسم حاکم است.
جادارد چنین برنامههایی بهگونهای برگزار شود که شأن صاحب مجلس و حضار رعایت گردد.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔹متاسفانه علیرغم حضور گسترده مراجع, علما و حوزویان، بینظمی و سوء مدیریت در برگزاری مراسم حاکم است.
جادارد چنین برنامههایی بهگونهای برگزار شود که شأن صاحب مجلس و حضار رعایت گردد.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️آیت الله قاضی طباطبایی، شهادت در راه آرمانی انقلابی
🔸بازنشر | به مناسبت سالروز شهادت اولین شهید محراب
📎http://mobahesat.ir/5305/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸بازنشر | به مناسبت سالروز شهادت اولین شهید محراب
📎http://mobahesat.ir/5305/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات/آیتالله حسینی بوشهری دبیر شورای عالی حوزه علمیه و عضو مجلس خبرگان رهبری که دچار عارضه قلبی شدهاست ظهر امروز جهت انجام مراقبتهای پزشکی به تهران منتقل شد.
برای صحت و شفای عاجل ایشان دعا میکنیم
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
برای صحت و شفای عاجل ایشان دعا میکنیم
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
✔️پیشقراول طلاب شیعه لبنان در حوزه علمیه قم
🖊یادداشت شفاهی استاد یوسفی غروی به مناسبت درگذشت علامه سید جعفرمرتضی عاملی
🔹مرحوم آسید جعفر مرتضی عاملی لبنانی از خانوادهای اهل علم بود، گرچه پدر ایشان ملبس نبود، اما از طلاب فاضل معمم چیزی کم نداشت، دارای کتابخانه بسیار مفصلی بوده و اهل مطالعه بود. لذا، توانسته بود که رضایت دو فرزندش را برخلاف محیط زمانی و مکانی آن زمان لبنان به دست آورد. به ویژه در دوره قبل از پیروزی انقلاب و پیش از آنکه مشوقاتی فراهم شود.
🔹طلاب لبنان یا به خصوص طلاب جبل عامل لبنان از میان دو حوزه قم و نجف، مایل به حوزه نجف بودند، چون زبانشان، زبان عربی است و غالبا در حوزه نجف، اساتید و مدرسین بیشتر به زبان عربی هستند، دیگر برایشان ضرورت ندارد که حتما مثلا بر زبان فارسی مسلط باشند، حتما در درسهای غیر عربی حاضر شوند. طلاب میتوانند در میان همشهریها یا لااقل هم زبانهایشان، اعم از اینکه همشهری آنها باشند یا نباشند، وارد شوند. اما باید توجه داشت اوایلی که این دو برادر، البته یکی پس از دیگری، مایل به اشتراک در حوزه علمیه شیعه شدند، بعثیها در عراق سر کار آمدند و بر سیاست و حکومت مسلط شدند.
🔹هنوز بیرون کردن طلاب ایرانی عراق و نجف اشرف – سال پنجاه هجری- رخ نداده بود که مرحوم آقای آسید جعفر مرتضی به ایران آمدند. در آن زمان مدرسین به زبان عربی در ایران خیلی کمیاب بودند. به یاد دارم که مرحوم آسید جعفر مرتضی در آن ایام به فارسی مسلط نبودند، ایشان مرحوم علامه آیت الله سید محمدمهدی روحانی را پیدا کرده بودند که برای آسید جعفر درسهای حوزوی را تدریس کند و حتی تا کفایتین مرحوم محقق آخوند خراسانی را برای ایشان تدریس میکردند.
🔹خود مرحوم آقای آسید جعفر برای من نقل کرد که پدرم که جهت مسافرت به قم آمده بودند، از اینکه چرا من مشغول به تاریخ شدم، گلهمند است، توقع دارد که من بیشتر در همان رشته فقه و اصول مشغول باشم و مقصد اجتهاد باشد و نه کارهای دیگر یا درسهایی که در نظر حوزه غالبا به عنوان درسهای جانبی به شمار میآیند. بنابراین، ایشان مدتی بنا به رعایت نظر مرحوم پدرشان، آماده کردن درسهای تاریخ را کنار گذاشتند و مشغول درسهای اصلی حوزه شدند.
🔹اما چیزی نگذشت که مرحوم پدرشان به رحمت خدا رفت، دیگر پرداختن به درس تاریخ، برای پدرشان ایجاد ناراحتی نمیکرد. لذا ایشان به بحث تحقیق در تاریخ بازگشتند و دو یا سه کتاب از ایشان پیرامون سه معصوم به طور تحقیقی و مفصل تدوین شد.
🔹کتاب «الصحیح من سیره النبی الاعظم» که به صورت ترجمه و تلخیص و به زبان فارسی و در ۲۰ جلد توسط آقای دکتر محمد سپهری منتشر شد. البته نسخه عربی آن نیز به ۳۶ جلد رسید. همچنین ایشان شبیه این اثر نیز در ۳۵ جلد راجع به امیر المومنین با عنوان «الصحیح من سیره المرتضی»، یا «مرتضی من سیره المرتضی» نوشتند. ایشان کتاب دیگری نیز درباره امام حسین(ع) دارند که ظاهرا بیش از ۲۰ جلد آن منتشر شده است.
🔹کتابهای دیگر ایشان غالبا به صورت تدریجی در ضمن همین کتابهایی که توسعه پیدا کرد، مندرج شد. مثلا ایشان کتابی راجع به سلمان فارسی داشتند که کتاب نسبتا مفصلی بود، این اثر در ضمن کتاب الصحیح ایشان آمده است. البته به عکس هم میتوان گفت که همان اخباری را که راجعبه سلمان در ضمن الصحیح آورده بودند، اینها جمعآوری و به صورت کتاب مستقلی منتشر شد.
🔹ایشان کتاب دیگری نیز با عنوان «حقائق هامه حول القرآن الکریم» دارند که این اثر نیز به فارسی ترجمه شده است که حقیقتهای مهم راجع به علوم قرآن کریم بوده و کتاب نسبتا مفصلی است و حدود سیصد صفحه دارد که بسیاری از محتوای آن در ضمن کتاب الصحیح آمده و مستقلا هم چاپ شده است.
🔹آسید جعفر مرتضی از پیش قراولان طلاب شیعه لبنانی در حوزه قم بودند. به طور ویژه بعد از پیروزی انقلاب، عده زیادی از طلاب لبنانی به حوزه قم سرازیر شدند. آنهایی که پیشقراول و پیشقدم بودند، زمینهساز دیگران شدند و آنهایی که بعدا وارد حوزه قم شدند، نسبت به پیشقدمان و پیشقراولان خودشان در حوزه قم چشم امید و توقع داشتند.
🔹آقای آسید جعفر مرتضی در این زمینه، یعنی تاسیس مدارس یا مراکز درسی برای این طلاب اقداماتی کردند و اسم آن را «منتدی جبل عامل» جبل عاملیان قرار دادند. منزل بزرگی در کوچه ارک-یعنی در امتداد دفتر مجله مکتب اسلام و قبل از حسینیه ارک- با سعی و تلاش آسید جعفر مرتضی خریداری شد و این به عنوان اولین مرکز درسی طلاب لبنانی بود.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/22007/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🖊یادداشت شفاهی استاد یوسفی غروی به مناسبت درگذشت علامه سید جعفرمرتضی عاملی
🔹مرحوم آسید جعفر مرتضی عاملی لبنانی از خانوادهای اهل علم بود، گرچه پدر ایشان ملبس نبود، اما از طلاب فاضل معمم چیزی کم نداشت، دارای کتابخانه بسیار مفصلی بوده و اهل مطالعه بود. لذا، توانسته بود که رضایت دو فرزندش را برخلاف محیط زمانی و مکانی آن زمان لبنان به دست آورد. به ویژه در دوره قبل از پیروزی انقلاب و پیش از آنکه مشوقاتی فراهم شود.
🔹طلاب لبنان یا به خصوص طلاب جبل عامل لبنان از میان دو حوزه قم و نجف، مایل به حوزه نجف بودند، چون زبانشان، زبان عربی است و غالبا در حوزه نجف، اساتید و مدرسین بیشتر به زبان عربی هستند، دیگر برایشان ضرورت ندارد که حتما مثلا بر زبان فارسی مسلط باشند، حتما در درسهای غیر عربی حاضر شوند. طلاب میتوانند در میان همشهریها یا لااقل هم زبانهایشان، اعم از اینکه همشهری آنها باشند یا نباشند، وارد شوند. اما باید توجه داشت اوایلی که این دو برادر، البته یکی پس از دیگری، مایل به اشتراک در حوزه علمیه شیعه شدند، بعثیها در عراق سر کار آمدند و بر سیاست و حکومت مسلط شدند.
🔹هنوز بیرون کردن طلاب ایرانی عراق و نجف اشرف – سال پنجاه هجری- رخ نداده بود که مرحوم آقای آسید جعفر مرتضی به ایران آمدند. در آن زمان مدرسین به زبان عربی در ایران خیلی کمیاب بودند. به یاد دارم که مرحوم آسید جعفر مرتضی در آن ایام به فارسی مسلط نبودند، ایشان مرحوم علامه آیت الله سید محمدمهدی روحانی را پیدا کرده بودند که برای آسید جعفر درسهای حوزوی را تدریس کند و حتی تا کفایتین مرحوم محقق آخوند خراسانی را برای ایشان تدریس میکردند.
🔹خود مرحوم آقای آسید جعفر برای من نقل کرد که پدرم که جهت مسافرت به قم آمده بودند، از اینکه چرا من مشغول به تاریخ شدم، گلهمند است، توقع دارد که من بیشتر در همان رشته فقه و اصول مشغول باشم و مقصد اجتهاد باشد و نه کارهای دیگر یا درسهایی که در نظر حوزه غالبا به عنوان درسهای جانبی به شمار میآیند. بنابراین، ایشان مدتی بنا به رعایت نظر مرحوم پدرشان، آماده کردن درسهای تاریخ را کنار گذاشتند و مشغول درسهای اصلی حوزه شدند.
🔹اما چیزی نگذشت که مرحوم پدرشان به رحمت خدا رفت، دیگر پرداختن به درس تاریخ، برای پدرشان ایجاد ناراحتی نمیکرد. لذا ایشان به بحث تحقیق در تاریخ بازگشتند و دو یا سه کتاب از ایشان پیرامون سه معصوم به طور تحقیقی و مفصل تدوین شد.
🔹کتاب «الصحیح من سیره النبی الاعظم» که به صورت ترجمه و تلخیص و به زبان فارسی و در ۲۰ جلد توسط آقای دکتر محمد سپهری منتشر شد. البته نسخه عربی آن نیز به ۳۶ جلد رسید. همچنین ایشان شبیه این اثر نیز در ۳۵ جلد راجع به امیر المومنین با عنوان «الصحیح من سیره المرتضی»، یا «مرتضی من سیره المرتضی» نوشتند. ایشان کتاب دیگری نیز درباره امام حسین(ع) دارند که ظاهرا بیش از ۲۰ جلد آن منتشر شده است.
🔹کتابهای دیگر ایشان غالبا به صورت تدریجی در ضمن همین کتابهایی که توسعه پیدا کرد، مندرج شد. مثلا ایشان کتابی راجع به سلمان فارسی داشتند که کتاب نسبتا مفصلی بود، این اثر در ضمن کتاب الصحیح ایشان آمده است. البته به عکس هم میتوان گفت که همان اخباری را که راجعبه سلمان در ضمن الصحیح آورده بودند، اینها جمعآوری و به صورت کتاب مستقلی منتشر شد.
🔹ایشان کتاب دیگری نیز با عنوان «حقائق هامه حول القرآن الکریم» دارند که این اثر نیز به فارسی ترجمه شده است که حقیقتهای مهم راجع به علوم قرآن کریم بوده و کتاب نسبتا مفصلی است و حدود سیصد صفحه دارد که بسیاری از محتوای آن در ضمن کتاب الصحیح آمده و مستقلا هم چاپ شده است.
🔹آسید جعفر مرتضی از پیش قراولان طلاب شیعه لبنانی در حوزه قم بودند. به طور ویژه بعد از پیروزی انقلاب، عده زیادی از طلاب لبنانی به حوزه قم سرازیر شدند. آنهایی که پیشقراول و پیشقدم بودند، زمینهساز دیگران شدند و آنهایی که بعدا وارد حوزه قم شدند، نسبت به پیشقدمان و پیشقراولان خودشان در حوزه قم چشم امید و توقع داشتند.
🔹آقای آسید جعفر مرتضی در این زمینه، یعنی تاسیس مدارس یا مراکز درسی برای این طلاب اقداماتی کردند و اسم آن را «منتدی جبل عامل» جبل عاملیان قرار دادند. منزل بزرگی در کوچه ارک-یعنی در امتداد دفتر مجله مکتب اسلام و قبل از حسینیه ارک- با سعی و تلاش آسید جعفر مرتضی خریداری شد و این به عنوان اولین مرکز درسی طلاب لبنانی بود.
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر مشاهده کنید:
👇👇👇
http://mobahesat.ir/22007/amp
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
مباحثات
پیشقراول طلاب شیعه لبنان در حوزه علمیه قم « مباحثات
آسید جعفر مرتضی از پیش قراولان طلاب شیعه لبنانی در حوزه قم بودند. به طور ویژه بعد از پیروزی انقلاب، عده زیادی از طلاب لبنانی به حوزه قم سرازیر شدند. آنهایی که پیشقراول و پیشقدم بودند، زمینهساز دیگران شدند و آنهایی که بعدا وارد حوزه قم شدند، نسبت به پیشقدمان…
اختصاصی مباحثات
🔸ظهر امروز آیتالله حسینی بوشهری تحت عمل جراحی قلب قرار گرفتند و بنابر اعلام تیم پزشکی عمل جراحی ایشان موفقیتآمیز بودهاست و وضعیت درمانی ایشان رضایتبخش است.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz
🔸ظهر امروز آیتالله حسینی بوشهری تحت عمل جراحی قلب قرار گرفتند و بنابر اعلام تیم پزشکی عمل جراحی ایشان موفقیتآمیز بودهاست و وضعیت درمانی ایشان رضایتبخش است.
🔻🔻🔻
@mobahesatmagz