مُنتَظِر 🇮🇷🇵🇸
Photo
خوردم زمین، با یاعلی بر روی پا برخواستم
دستم گرفته جای مچ، هر بار مولاناعلی..
دستم گرفته جای مچ، هر بار مولاناعلی..
مُنتَظِر 🇮🇷🇵🇸
خوردم زمین، با یاعلی بر روی پا برخواستم دستم گرفته جای مچ، هر بار مولاناعلی..
به تو امید دارم من شبیه آن دختر بچه،
که هرباری زمین افتاده بابا را صدا کرده
که هرباری زمین افتاده بابا را صدا کرده
دعای هفتم صحیفه سجادیه
وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ، وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ، وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بی یا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بی ذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی و ثقل آن مرا در هم شکسته و گرفتاریهایی بر من حملهور شده که تحملش برای من دشوار است
و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای،
الهی چیزی را که تو آوردهای کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نمودهای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کردهای یاوری نباشد..
پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الهی در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بیتاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع آنچه در آن در افتادهام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش عظیم..
و آن را تو از باب قدرتت بر من وارد کردهای و به اقتدار خود متوجه من نمودهای،
الهی چیزی را که تو آوردهای کسی نبرد و آنچه تو فرستادهای دیگری باز نگرداند و بسته تو را کسی نگشاید و چیزی را که تو بگشایی دیگری نبندد و آنچه را تو دشوار نمودهای کسی آسان نکند و آن را که تو ذلیل کردهای یاوری نباشد..
پس بر محمد و آلش درود فرست و به رحمتت الهی در آسایش را به رویم باز کن و به قدرتت صولت سلطان غم را در میدان حیات من بشکن و مرا در موردی که از آن شکوه دارم به عنایت و احسانت کامیاب کن و به درخواست من شیرینی اجابت بچشان و از سوی خودت رحمت و گشایشی دلخواه نصیبم فرما و برایم نجات و خلاصی سریع از گرفتاریها مقرر کن و مرا به خاطر چیرگی غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود باز مدار؛ چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بیتاب و توان شده، و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده، لبریز از اندوه گشته و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع آنچه در آن در افتادهام توانایی پس قدرتت را درباره من به کار بر، گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم، ای صاحب عرش عظیم..
مُنتَظِر 🇮🇷🇵🇸
#چهارشنبههایامامرضایی
آقای امام رضا
مارو بابت این که هنوزم جای مترادفه و متواتره و متواصله رو توی صلواتتون قاطی می کنیم ببخش و بیامرز..
و این که
جوابِ التماسم را بده ای ضامنِ آهو
ببین در اشکها قلبِ هراسانی که من دارم..
#چهارشنبههایامامرضایی
مارو بابت این که هنوزم جای مترادفه و متواتره و متواصله رو توی صلواتتون قاطی می کنیم ببخش و بیامرز..
و این که
جوابِ التماسم را بده ای ضامنِ آهو
ببین در اشکها قلبِ هراسانی که من دارم..
#چهارشنبههایامامرضایی
رهبر انقلاب: یکی از مشکلات ما، وابستگی به دلار است. سامانه مالی بریکس و تبادلات مالی با ارزهای کشورهای عضو آن که قرار است انجام شود کمک بزرگی به حل این مشکل خواهد کرد
خدا شهید رئیسی رو رحمت کنه...
خدا شهید رئیسی رو رحمت کنه...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دلیل تشویق حضار چیست؟ ۲۰ نمره.
دیر شده بود و باید میدویدم تا برسم سر جلسه
میونِ راه ولی چشمم خورد به گلِ نرگسِ روی قبرا..
دیدم منطقی نیست واسه خاطر گل بخوام دیرتر برسم
تو چند ثانیه اون آدمکِ معمولا پر حرفِ قلبم کلاه گذاشت سر اون یکی آدمکِ قلبم
و بهش گفت نخیر بخاطر گل جلو نمیریم
برا شهدا میریم،خجالت نمیکشی واسه خاطر امثال تو رفتن شهید شدن تو واینمیسی براشون فاتحه بخونی،خیلی زشته حتما باید بریم
و اومدم و بیشترهم حواسم پرتِ گلا شد
دیدم هم دارم لو میرم پیشِ خودم هم داره بیشتر دیرم میشه
ولی بازم دیدم نباید به خودم ببازم
وایسادم زیارتنامه ی شهدارو هم خوندم
آدمکِ قلبمم داشت به اون یکی میگفت دیدی؟نگا کن ما وایسادیم زیارتنامه هم میخونیم اگه واس خاطر گل بود که رفته بودیم
حالا بهت ثابت شد دروغ نگفتیممم
و وقتی دیر رسیدم سرجلسه فهمیدم جایی که قراره من توبیخ بشم نباید اختیارمو بدم دست دوتا آدمکِ بیمزه..
[چندبار تو زندگی اختیارمونو دادیم دستِ دلمونو توبیخ شدیم؟]
*درسته گل نرگس گرون شده ولی تباهید اگه براهم دیگه نمیگیرید؛
میونِ راه ولی چشمم خورد به گلِ نرگسِ روی قبرا..
دیدم منطقی نیست واسه خاطر گل بخوام دیرتر برسم
تو چند ثانیه اون آدمکِ معمولا پر حرفِ قلبم کلاه گذاشت سر اون یکی آدمکِ قلبم
و بهش گفت نخیر بخاطر گل جلو نمیریم
برا شهدا میریم،خجالت نمیکشی واسه خاطر امثال تو رفتن شهید شدن تو واینمیسی براشون فاتحه بخونی،خیلی زشته حتما باید بریم
و اومدم و بیشترهم حواسم پرتِ گلا شد
دیدم هم دارم لو میرم پیشِ خودم هم داره بیشتر دیرم میشه
ولی بازم دیدم نباید به خودم ببازم
وایسادم زیارتنامه ی شهدارو هم خوندم
آدمکِ قلبمم داشت به اون یکی میگفت دیدی؟نگا کن ما وایسادیم زیارتنامه هم میخونیم اگه واس خاطر گل بود که رفته بودیم
حالا بهت ثابت شد دروغ نگفتیممم
و وقتی دیر رسیدم سرجلسه فهمیدم جایی که قراره من توبیخ بشم نباید اختیارمو بدم دست دوتا آدمکِ بیمزه..
[چندبار تو زندگی اختیارمونو دادیم دستِ دلمونو توبیخ شدیم؟]
*درسته گل نرگس گرون شده ولی تباهید اگه براهم دیگه نمیگیرید؛